پژوهش های فلسفی-کلامی
پژوهش های فلسفی-کلامی سال یازدهم بهار و تابستان 1389 شماره 3 و 4 (پیاپی 43-44) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان حمل اولی و شایع را به دو معنای متفاوت به کار برده اند: 1. به قید قضیه 2.به قید موضوع. حمل اولی و شایع به قید قضیه نخستین معنای این دو اصطلاح و به ترتیب، به معنای «اتحاد مفهومی» و «حمل مصداقی» است؛ اما حمل اولی و شایع به قید موضوع، معنایی است که بعدها اختراع شده و به ترتیب، به معنای «اراده مفهومِ موضوع» و «اراده مصادیق موضوع» است و در حقیقت، چیزی جز همان تفکیک معروف میان «قضیه طبیعیه» و «قضیه غیر طبیعیه» نیست. در این مقاله، با بررسی کاربردهای متعدد دو معنای حمل اولی و شایع در فلسفه اسلامی، به صورت بندی این دو معنا در منطق جدید از سوی معاصران اشاره می کنیم و خود صورت بندی دیگری پیشنهاد می کنیم. در پایان مقاله، نشان می دهیم که منطق جدید می تواند حمل اولی به قید موضوع (یعنی قضیه طبیعیه) را به حمل اولی به قید قضیه فروبکاهد و از این رو، تفاوت ها را به تشابه بدل سازد.
تبیین قاعده بسیط الحقیقه و دو ساحت مختلف از آن در مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده «بسیط الحقیقه»، از قواعد کلیدی در فلسفه صدرایی است. پردازش این مطلب به عنوان یک قاعده محوری و موثر، و تبیین تفصیلی آن از ابتکارات صدرالمتالهین است. در میان فیلسوفان پیشین، تنها می توان از فلوطین به عنوان طرح کننده این قاعده نام برد که البته تبیین ها و استدلال های وی، از نظر کمیت و قوت فلسفی، به پای تبیین های صدرا نمی رسد. در مکتب صدرایی دو ساحت مختلف برای این قاعده مطرح شده است: ساحت کثرت در وحدت و ساحت وحدت در کثرت. فیلسوفان صدرایی در مورد معنای مقبولِ ساحت کثرت در وحدت و مشمول بودن این ساحت در حیطه این قاعده اتفاق نظر دارند؛ اما آنها در بابِ مفهوم مورد پذیرش ساحت وحدت در کثرت و شمول محدوده قاعده نسبت به این ساحت اختلاف نظر دارند.
بررسی برهان نظم از منظر اندیشمندان اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح برهان نظم در کلام اسلامی به عنوان یکی از راه های اثبات وجود خدا سابقه دیرینه ای دارد. به رغم این سابقه، پرسش ها و ابهام های فراوانی پیرامون صغری، کبری و تقریرات برهان نظم وجود دارد. آنچه بیش از همه بر ابهام می افزاید، تعریف «نظم» و تعیین قسم خاصی از نظم در تقریرات برهان نظم است. انحصار نظم در این برهان به نظم غایی، دلیل روشنی ندارد؛ با استفاده از نظم فاعلی نیز می توان برهان را تقریر کرد. نیازمندی به هدف، رکن تقریر استدلال با استفاده از نظم غایی است، در حالی که تعیین هدف از راه تجربه سخت یا غیر ممکن است و استفاده از استدلال های فلسفی برای تعیین هدف، برهان نظم را از سادگی و همه فهم بودن می اندازد؛ هرچند بسیاری از اشکالات را حل می کند. مقاله حاضر به تبیین تقریرهای برهان نظم از دیدگاه مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی و جعفر سبحانی پرداخته و برخی از ابهام ها و اشکال ها را مطرح می کند.
تفسیر وحی با محوریت آیه 51 سوره شوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
القاء حقائق الاهی از جانب خداوند به پیامبران، همواره به یک نحو نبوده، بلکه به شیوه های گوناگون صورت می گرفته است. این شیوه ها، در آیه51 سوره شوری به سه مورد محدود شده است؛ در این آیه، وحی، مِن وراء حجاب و ارسال رسول، سه گونه تکلیم الاهی با پیامبران معرفی شده است. نوع اول، وحی نام گرفته است؛ این در حالی است که هر سه قسم، گونه هایی از وحی هستند. شاید بهترین راه برای فهم چیستی نوع اول، جستجویی در مفهوم و مصداق دو قسم دیگر باشد؛ چراکه هرچند این سه، در اصلِ تکلیم و نتیجه، که انتقال پیام است، اشتراک دارند؛ اما ظاهر آیه، بیانگر تقابل این انواع است؛ تقابلی در شیوه انتقال پیام. وحی ارتباطی است بی واسطه؛ اما دو نوع دیگر، واسطه هایی از حجاب و رسول به همراه دارند. تبیین هر کدام از این شیوه ها، به ویژه وحی و شناسایی مصادیق آنها، محور این مقاله است. پیش فرض این پژوهش این است که این تکلیم، به هر شکل که باشد، در مورد وحی قرآنی، در همان مرحله نزول دارای جنبه گفتاری و زبانی بوده است.
رهیافت ترکیبی در حل مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شر همواره یکی از مهم ترین مسائل فلسفی بوده و هست. با توجه به اعتقاداتی که در زمینه وجود خدا و صفات الاهی وجود دارد نسبت میان مسئله شر، و وجود خدا و صفات او در تاریخ فلسفه به صورت یک مشکل و معما مطرح بوده و لذا فیلسوفان و متکلمان در طول تاریخ راه حل های مختلفی را عرضه کرده اند. از آنجایی که این راه حل ها به صورت مستقل و تکبعدی طرح شده اند، چندان توفیقی در حل این مسئله نداشته اند. در این مقاله می کوشیم با توجه به ابعاد مختلف مسئله شر و با استفاده از رهیافت ترکیبی، که عبارت است از ترکیب منظم راه حل ها به صورت یک مجموعه زنجیره وار، راه حلی برای این مسئله عرضه کنیم.
بررسی مسئله دوام پاداش و کیفر اخروی با رویکرد قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث اعتقادی ادیان الاهی وجود عذاب و پاداش اخروی است. در اسلام این مسئله شفافتر و دقیقتر از سایر ادیان مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. عالمان مسلمان در چگونگی و چیستی پاداش و عذاب اخروی علاوه بر دلایل عقلی و استدلال های فلسفی و کلامی، سخت متکی به متون اسلامی و مفاد آیات و روایات هستند؛ با وجود این، آنها در این مسئله هم رای نیستند. گرچه در خصوص دائمی بودن نعیم قیامت به تبع متون دینی اسلام، با هم اختلافی ندارند ولی در خصوص کیفر اخروی گروهی معتقدند که عذاب قیامت در نهایت از همه برداشته خواهد شد و علاوه بر برخی آیات و روایات، دلایل عقلی چندی اقامه کرده اند. در این مقاله استدلال های فلسفی و کلامی طرفین را مطرح کرده و آنها را با رویکرد نقلی مورد بحث قرار می دهیم.
بررسی و نقد دیدگاه قاضی سعید قمی در نفی اتصاف ذات خداوند به اسماء و صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی از معدود متفکران شیعی است که به شدت با اتصاف ذات خداوند به اسماء و صفات مخالفت ورزیده و بدین ترتیب به سمت تنزیه محض خداوند کشیده شده است. وی با تاکید بر تباین خداوند و مخلوقات و نفی هر گونه سنخیتی میان آنها و با برداشتی عرفی و لغوی از معنای اسم و صفت به تبیین مدعای خود پرداخته است. این عارف متاله، دیدگاه خود را مقتضای تبعیت از پیامبران الاهی (ع) و احادیث و روایات ائمه اطهار(ع) قلمداد کرده و با ادله عقلی و نقلی بسیاری به اثبات آن پرداخته است. در نظر وی عاقلان، عالمان، پیامبران الاهی و معصومین(ع) جهت رعایت حال عوام مردم صفاتی را بر خداوند اطلاق کرده اند و گرنه خداوند در واقع و نفس الامر از هر صفتی منزه است. در مقاله حاضر با رویکردی نقادانه به بررسی و تبیین دیدگاه قاضی سعید در نفی اسماء و صفات از ذات خداوند پرداخته و نشان داده ایم که این دیدگاه نه تنها مخالف عقل است بلکه با نقل نیز ناسازگار است.
تفسیر هایدگر از آزادی در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم جایگاه آزادی اصیل را، بنا بر تفسیر هایدگر، در تفکر کانت نشان دهیم. به نظر هایدگر فراروی و استعلای آدمی، اساس آزادی است. انسان به سبب نسبت خاصی که با هستی دارد می تواند از سطح موجودات به سوی خود وجود فرا رود و خود را از روزمرگی و موجود بینی آزاد سازد. به نظر هایدگر، کانت به این حقیقت که ذات آدمی در استعلایی بودن و فرا روی اوست، گرچه شاید به نحوی مبهم، متفطن گردیده و آن را اساس نقد خویش در هر سه ساحت نظر، عمل، و مواجهه با زیبایی قرار داده است. در نقد اول آزادی در ساحت شناخت بدین نحو آشکار می شود که شناخت مستلزم یافتِ پیش مفهو می از موجودات است. در اخلاق، آزادی در تبعیت از قانون و خود انگیختگی اراده ظهور می کند. ولی در ساحت مواجهه با امر زیبا آزادی محدود به هیچ قید و شرطی نیست و به عبارت دیگر از قید، مفاهیم، غایت، تملک و قوانینِ از پیش تعیین شده رهاست. بنابراین، آزادی در ساحت هنر، آزادی اصیل است؛ پس آنتولوژیِ (هستی شناسی) تقدیر و مواجهه با زیبایی برای نقد اول و دوم و سوم، اساسی است؛ چرا که هنر و مواجهه با امر زیبا به طور کامل، به واسطه مشارکت لذت بخش در هماهنگی، اساس عقل نظری و عملی و قوه حکم را آشکار می کند.
اصول اساسی هستی شناختی در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با رویکردی توصیفی کلیت وجودشناسی ابن عربی را در قالب کلی ترین قضایای وجودشناختی که از سخنان وی استنباط می شود عرضه کند. مقصود از کلی ترین قضایای وجود شناختی اصول وجودشناختی ای است که هم بر مراتب الاهی وجود صادق اند و هم بر مراتب خلقی وجود. تلاش شده است که به شمارش این اصول اکتفا نشود، بلکه علاوه بر آن به نقش تبیینی آنها نیز اشاره شود. در این مقاله هفت اصل اساسی وجود شناختی تقریر شده است. شاید با کاوش بیشتر بتوان به اصول بیشتری دست یافت.
علامه حلی متکلم یا فیلسوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم با استناد به آثار خود علامه بررسی کنیم که آیا او در حقیقت یک متکلم است، یا یک فیلسوف. بر اساس این پژوهش، فقط در هشت مورد علامه در مواجهه با فلاسفه آراء متکلمین را بر فلاسفه ترجیح داده است. البته سه مورد از آنها مخدوش بوده و متکلم خواندن علامه موجه نیست. همچنین بیست و یک مورد از مواردی که علامه در رویارویی با آراء کلامی، نظرات فلاسفه را بر نظرات متکلمین ترجیح داده، ذکر شده است. در بخشی از مقاله، دیدگاه اشمیتکه مبنی بر متکلم بودن علامه بررسی و نقد شده و در پایان بر این نکته تاکید شده است که علامه قطعاً یک فیلسوف اسلامی است، نه متکلم و انتساب علامه به هر دو حوزه به جهت اختلاف شدید در آراء بنیادین کلامی و فلسفی ممکن نیست.
دیویدسون و معضل شکاکیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیویدسون در طرح نظریه شناخت خود به دنبال آن است که پایه و اساس هر نوع شکاکیتی را در هم فرو ریزد. هندسه معرفت شناختی وی سه ضلع دارد: شناخت خود، شناخت اذهان دیگر و شناخت جهان خارج؛ وی معتقد است این سه ضلع غیر قابل انفکاک و جدایی ناپذیرند و با نفی یا کنار گذاشتن هر یک از این اضلاع معرفت، امکان شناخت به کلی منتفی می شود.
در این مقاله ضمن تبیین ابعاد این مثلث معرفت شناختی می کوشیم نشان دهیم که دیویدسون با استمداد از مفاهیمی چون تفسیر ریشه ای، علیت، تعامل و ارتباط میان شخصی تا چه میزان در تحقق این آرمان کامیاب بوده است.
چرایی تبعیت از قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای تنظیم رفتار افراد در جامعه، در صورتی می-تواند موفق و کارآمد باشد که ابتدا ادله قانع کننده ای برای لزوم تبعیت از آن وجود داشته باشد. قانون به لحاظ جایگاه اجتماعی خود در میانه دو جریان قرار دارد: از یک سو با پیروان و تابعین خود، و از جنبه دیگر با وضع کنندگان و تصویب کنندگان قانون در ارتباط است. یکی از موضوع های مبنایی فلسفه حقوق، تحلیل و تبیین رابطه اول، یعنی چرایی الزام تبعیت از قانون است. اینکه افراد جامعه و شهروندان چرا باید از قانون تبعیت کنند و چه نیرویی ایشان را به پذیرش قانون و پیروی از آن وا می دارد، موضوعی مورد تامل اندیشمندان بوده و هست. فلسفه اخلاق در تلاش است تا مبنایی مناسب برای پاسخگویی به این پرسش بنیادین ارائه دهد. در این مقاله برآنیم که این چرایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
بررسی تطبیقی روایت وحیانی قرآن و روایت اسطوره ای سومری - بابلی از طوفان نوح(مقاله علمی وزارت علوم)
قفل اسطوره ارسطو: بررسی و تحلیل دیدگاه های خاقانی شروانی درباره فلسفه، فیلسوف و عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی هر قوم و ملتی نشان دهنده سیر فکری آنهاست، و تحلیل این آثار می تواند از جنبه های مختلف کمک شایانی به روشن شدن این روند کند. اندیشه فلسفی در ایران، خصوصاً از قرن پنجم به بعد، به ویژه پس از تالیف تهافت الفلاسفه غزالی، وارد مرحله جدیدی شد و رو به افول نهاد؛ بررسی آثار فکری این دوره، بیان کننده سرنوشت تلخ فلسفه و فلاسفه در آن روزگار است. خاقانی یکی از سردمداران ستیز با فلسفه و فلاسفه در آن دوره است، و شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات ایران از این حیث بی نظیر است. وی به تاسی از اندیشه های زمانه، به ویژه آراء و افکار امام محمد غزالی، ضمن تازش به فلسفه و فیلسوف، خصوصاً افلاطون، ارسطو و پیروان آنان، تقسیم بندی صوفی مآبانه ای از عقل ارائه می دهد: عقل جهان طلب و عقل خدا پرست. از دید وی عقل تنها در معنای اخیر به کار می رود و هر تفسیر و معنایی جز این، نکوهیده و مذموم است. در این مقاله می کوشیم با استناد به نمونه هایی از تازش خاقانی بر فیلسوفان و ذم آنان، در دیوان اشعار وی، دیدگاه او را درخصوص فلسفه و فیلسوفان بررسی کرده و سپس، با توجه به دیگر متون، نگرش او را در خصوص عقل و انواع آن بیان کنیم.