این مقاله در تلاش است تا به تمایز، ارتباط و تعامل میان دو دانش الهیّات و جامعهشناسی دین از حیث معرفتشناختی و روششناختی بپردازد. از اینرو، ابتدا الهیّات به مثابه کلام و الهیّات به مثابه آموزههای دین از یکدیگر تفکیک و به مشخصات معرفتشناختی و روششناختی هریک اشاره شده است. در ادامه، تعریف «جامعهشناسی دین»، منابع معرفتی، روششناختی و مقایسه معرفتشناختی و روششناختی الهیّات و جامعهشناسی دین مطرح شده است. همچنین تعامل جامعهشناسی دین با کلام و سپس، تعامل جامعهشناسی دین با آموزههای دین در دو محور مزبور مورد مداقّه قرار گرفته و صورتهای گوناگون تعامل مطرح و بررسی شده است.
یکى از محورهاى اصلى شبیخون فرهنگى دشمن، طرح شبهات در زمینه معارف و آموزههاى دینى مىباشد . از آنجا که دین، مدعى پىریزى یک حکومتبر مبناى ارزشها و احکام دینى است، این تهاجم در عرصه حکومت و سیاست دینى شدیدتر است . از این رو، نویسنده در این مقاله به نقد و بررسى شبهات سکولاریستى در عرصه دین، سیاست و حکومت پرداخته است .
طرح شبهات در زمینه معارف و آموزههاى دینى در سطح برخى از محافل فرهنگى به شکل گسترده و همهجانبه، یکى از مهمترین اهداف تهاجم فرهنگى دشمن به شمار مىرود . یکى از محورهاى اصلى این تهاجم، عرصه حکومت و سیاست دینى است . شدت این تهاجم در این عرصه نسبتبه بسیارى از عرصههاى دیگر بیشتر مىباشد . دلیل اصلى این تهاجم سنگین، این است که دین، مدعى پىریزى یک سیاست و حکومتبر مبناى باورها، ارزشها و احکام دینى است . دشمن به خوبى مىداند که با تشکیل چنین حکومت و سیاستى، جایى براى مطامع و منافع او باقى نمىماند . از این گذشته، ضدیت نظام دینى را با منافع استکبارى و مفاسد طاغوتى، بعد از تشکیل حکومت دینى در ایران در مقام عینیت و واقعیت تجربه کرده است . دلیل اصلى مخالفت پیوسته دشمنان داخلى و خارجى، با نظام مقدس جمهورى اسلامى همین است . ما در اینجا به نقد و بررسى پارهاى از شبهات سکولاریستى که در این عرصه (دین، سیاست و حکومت) مطرح شده است مىپردازیم .
سلجوقیان اولین و وسیع ترین امپراتوری ایران بعد از اسلام و بزرگترین قدرت قلمرو شرقی جهان اسلام را در قرون میانه پدید آوردند. حکومت سلجوقیان در عرصه سیاسی و نظامی، حکومتی موفق بود. آنها با شکست دادن غزنویان حتی بر دستگاه خلافت عباسی نیز استیلا یافته و بغداد را تصرف کرده و در حیطه و حوزه نفوذ خود در آوردند. اگر چه با تبعیت صوری از خلفای عباسی به تحکیم حکومت و تثبیت مشروعیت سیاسی خود نایل آمدند. آنان با دشمنان داخلی خود به ویژه اسماعلیان پیکار می کردند و در بیرون با رقیب قدرتمندی همچون فاطمیان مصر روبه رو بودند و جنگ های صلیبی در دوره آنها رخ داد.با این حال شیوه کشورداری و به ویژه نظام ملوک الطوایفی، آنها را به سوی ضعف و انحطاط و در نهایت سقوط سوق داد. یکی از مسایل مهم دوران سلجوقیان توقف رشد و حرکت علوم عقلی به ویژه فلسفه و منطق و رکود خردگرایی و خردورزی است. زمینه های این رکود و فترت از زمان غزنویان فراهم شده بود. این امر دلایل مختلفی داشت. اهداف سیاسی حکومت سلجوقیان، جهت گیری های مذهبی آنان، سیاست حکومتی و دینی خلفای عباسی از متوکل به بعد، مقابله بزرگانی مثل خواجه نظام الملک با علوم عقلی، سرکوب معتزله، تسلط کلام اشعری، شدت یافتن قشریت و ظاهرگرایی مذهبی، سوء استفاده از ظاهر دین در جهت سرکوب مخالفان، سرکوب شیعه، مخالفت علما و فقها و حتی ادیبان و شاعران با فلسفه و علوم عقلی از دلایل این رکود و فترت بوده است.
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.