آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

متن

در باب اندیشه‏های استاد مطهری کتاب‏های گوناگونی منتشر شده است. عده‏ای سخنان آن استاد را بدون تحلیل در مجموعه‏هایی آورده‏اند (از جمله نک: دژاکام، 1375) و عده‏ای دیگر اندیشه‏های وی را بهانه‏ای برای طرح تحلیل‏ها و دیدگاه‏های خود نموده و برای تبیین و توضیح مباحث خود از نظریات ایشان بهره جسته‏اند و در مواردی به قرائتی غیر وفادار به مبانی استاد مطهری رسیده‏اند. (از جمله نک : محمدی، 1374).
اما تورق اولیه‏ی کتاب استاد مطهری و کلام جدید نشان می‏دهد که این کتاب به گونه‏ای دیگر است مؤلف این اثر، پیش از این، در کلام جدید و دین پژوهشی آثاری را عرضه کرده است. هندسه‏ی معرفتی کلام جدید (1378) و روش شناسی مطالعات دینی (1380)، که به زبان عربی نیز ترجمه شده‏اند
_______________________________
1 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‏ی اسلامی، چاپ دوم.
_______________________________
(به ترتیب در سال‏های 1432 ق، 1425 ق) -، موضع علم و دین در خلقت انسان (1373)، مبانی کلامی جهت‏گیری دعوت انبیا (1379) و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی (1384) از آثار کلامی و دین پژوهشی مؤلف است.
جهت‏گیری کتاب
مؤلف، کتاب استاد مطهری و کلام جدید را در بررسی آراء استاد مطهری در اهم مسائل کلامی جدید و در دوازده فصل تدوین کرده است. روش مؤلف این است که مسائل نوین کلامی را به آثار استاد مطهری عرضه کند و پاسخ‏های ایشان را، اعم از معتقدات و ملتزمات ایشان1، مورد گزارش و تحلیل قرار دهد. البته مؤلف در تحلیل و صورت بندی مسائل نوین کلامی به آراء فیلسوفان دین، متالهان جدید مسیحی و نظریات رایج نیز توجه دارد.
جهت گیری این کتاب آموزشی - ترویجی است و قصد نویسنده، گزارش دقیق و امانت دارانه‏ی آراء استاد مطهری و توضیح آنهاست. در دو بخش به بررسی این کتاب می‏پردازیم: یک - معرفی کتاب؛ دو - نقد کتاب.
یک - معرفی کتاب
در پیشگفتار این اثر، که با قلمی روان نگارش یافته است، برای اولین بار در آثار این نویسنده، به گزارش بسیار مجمل از سلوک فکری وی در دین پژوهی برمی‏خوریم. گزارش انتقادی از جریان‏های دین پژوهی معاصر در ایران و نیز انگیزه‏ی نویسنده از تدوین کتاب از دیگر مطالبی است که در این قسمت به اجمال آمده و بر آمادگی ذهنی و اشتیاق خواننده‏ی محقق جهت مطالعه‏ی سایر فصول می‏افزاید.
فصل اول با عنوان "آفتابی در میان سایه‏ای" به گزارش اجمالی از آثار استاد مطهری و ویژگی‏های آنها می‏پردازد. در این فصل علاوه بر آنکه فهرست اجمالی از کتابشناسی زندگی استاد مطهری، در پاورقی آورده شده است (ص 26 و 25)، به فراخور بحث، نقل قول‏های افراد در مورد استاد، جهت تکمیل و توضیح (صص 32 و 37)، همچنین گزیده‏هایی از بیان استاد مطهری نیز (صص
42 و 41) آمده است. تبیین روانشناختی و روش شناختی "رمز و راز موفقیت استاد" (ص 34) و برشمردن برخی ویژگی‏های شخصیتی ایشان که از کلیدهای موفقیت آن شهید بزرگوار در انجام رسالت خود بوده است، از دیگر مباحث این قسمت می‏باشد.
فصل دوم به تحلیل تعریف استاد مطهری از چیستی علم کلام و هویت معرفتی آن، جایگاه آن در علوم اسلامی، نسبت کلام و فلسفه اختصاص دارد. مؤلف به تمایزی که ایشان میان کلام و معارف اسلامی قائل هستند، توجه قابل تحسین دارد. در این فصل نیز نظریات استاد مطهری در موارد یاد شده بیان می‏گردد. تصویر استاد مطهری از هویت معرفتی کلام در پرتو مطالعه‏ی تاریخی - تطبیقی در آراء اندیشمندان اسلامی ارائه می‏شود. (گزارش کامل‏تر از این مباحث در بخش نخست کتاب هندسه معرفتی کلام جدید از همین مؤلف آمده است.)
فصل سوم به تحلیل مفهوم کلام جدید، ترسیم حدود و ثغور و ساختار و ارتباط آن با سایر دانش‏های دین پژوهی می‏پردازد. مؤلف معتقد است که دهه‏ای که انقلاب مشروطه را در پی داشت سرآغاز تفکر کلامی نوین در ایران بوده است. (ص 71) از نظر وی کلام جدید در ایران سه دوره‏ی متمایز دارد که استاد مطهری از آخرین حلقه‏های دوره‏ی نخست محسوب می‏شود. استاد "در پایان این دوره، سازنده‏ترین بخش حیات پژوهشی خود را در مبناسازی فلسفی برای حل مسائل نوین کلامی صرف نمود و نمونه‏ای شد برای ختامه مسک. آن شراب حق ختامش مشک ناب" (ص 75) در این فصل مؤلف پس از توضیحاتی درباره‏ی نحوه‏ی شکل‏گیری مسائل جدید کلامی در ایران، به مواضع متفاوتی که برای پاسخگویی به شبهات نوین کلامی اخذ شده است اشاره می‏نماید و استاد مطهری را از افرادی برمی‏شمرد که برای پاسخگویی به شبهات جدید کلامی مبناسازی می‏نماید و به اخذ مواضع اجالتی - که از مشخصات پاسخگویی‏های اولیه به این گونه مسائل است - بسنده نمی‏کند. در ادامه به موضع‏گیری استاد در قبال مدرنیسم اشاره می‏شود.
فصل چهارم با عنوان "روش‏شناسی کلام جدید نزد استاد مطهری" روش استاد را در تحقیقات کلامی جدید مورد مطالعه قرار می‏دهد. بنا به تحلیل ویسنده، مسأله محوری و توجه به تمایز مشکل و مسأله، گزینش ضابطه‏مند مسائل، پرداختن به آسیب‏شناسی و تبارشناسی مسأله قبل از جستجوی حل مسأله، همچنین تفکر انتقادی و رهیافت جامع نگر، مهم‏ترین ویژگی‏های روش‏شناسی مطالعات استاد مطهری در حوزه‏ی کلام است. علل و عوامل مهم این گونه خصلت‏های استاد نیز مورد بحث قرار گرفته است و مؤلف از نظریات خود ایشان در جای جای بحث جهت اثبات مدعای خود بهره جسته است. الگوی نویسنده در معرفی و تحلیل روش‏شناسی استاد مطهری در کلام جدید همان است که وی در روش‏شناسی مطالعات دینی (1380) و سپس در اصول و متون پژوهش (1384) آورده است.
پس از مباحث عام و مقدمات روش شناختی، که 112 صفحه از کتاب را به خود اختصاص می‏دهد، مباحث نوین کلامی به میان آمده است. "چیستی دین" اولین مسأله‏ای است که در فصل پنجم مورد بحث قرار می‏گیرد. در این فصل پس از آنکه مؤلف به جایگاه تعریف دین در دین پژوهی نوین می‏پردازد، بحث را به نظریات استاد مطهری معطوف می‏نماید. به زعم نویسنده "استاد، تعریف دین را به منزله‏ی مسأله‏ای مستقل، مدون و صریح به میان نیاورده است." (صص 118-117) اما این سخن به معنای آن نیست که وی، دین را غیرقابل تعریف می‏داند و یا به دلیل بداهت، محقق را بی‏نیاز از تعریف دین می‏انگارد. با جستجو در آثار استاد مطهری می‏توان به تصویری از هویت دین دست یافت. مؤلف با جستجو در آراء استاد مطهری سعی دارد تا به دو گونه تعریف، ساختارگرایانه و غایت انگارانه از دین دست پیدا کند.
در تعریف ساختار گرایانه، دین مکتب انبیاست که مرکب از دو بخش جهان بینی و ایدئولوژی با ویژگی‏های خاصی - که به تفصیل در کتاب آمده است - می‏باشد. در تعریف غایت گرایانه، دین برنامه‏ای برای نجات بشر و رسیدن به رستگاری تعریف می‏شود. این تعریف، بیش و کم، به تعریف کثرت گرایانه‏ی جان هیک از دین نزدیک است. (فلسفه دین، ص 3-2)
دومین مسأله‏ی کلامی جدید، بحث از منشأ و خاستگاه دین است. در ابتدای این فصل، پس از طرح مسأله، به بحث تنوع تبیین‏ها از دین پرداخته شده است و مؤلف تکمله‏ای را بر نتیجه‏گیری استاد از تنوع تبیین‏های دینداری می‏افزاید که بسیار در خور توجه است و آن این که: "وجود دیدگاه‏های متنوع در تبیین یک پدیدار، در ترازوی روش‏شناسی، لزوما به معنای بطلان و یا عدم استواری آنها نیست." (ص 134)
گرایش به تبیین دینداری و جستجوی آن در اندیشه‏های فلیسوفان پیش سقراطی و جایگاه تبیین دین نزد دانشمندان دوره‏ی جدید، مقدماتی است که مؤلف برای گزارش و تحلیل دیدگاه استاد می‏آورد. سپس نویسنده به تقریر و نقد استاد از فرضیه‏ی ترس (دیدگاه راسل)، فرضیه‏ی جهل (دیدگاه اگوست کنت و اسپنسر)، فرضیه‏ی اختراع طبقه‏ی حاکم (دیدگاه مارکس)، فرضیه‏ی محرومیت جنسی (دیدگاه فروید)، فرضیه‏ی اختراع ضعفا (دیدگاه نیچه)، نظریه‏ی خود باختگی انسان (دیدگاه فوئرباخ)، فرضیه‏ی پرستش جامعه (دیدگاه دورکیم) و فرضیه‏ی احتیاج به پناهگاه (دیدگاه انیشتین) می‏پردازد و با شرح این دیدگاه استاد مطهری که فرضیه‏های گزارش شده بی‏دلیل هستند، از دینداری فطری (دیدگاه قرآن) سخن می‏گوید. نکته‏ی مهمی که نویسنده در رهیافت استاد مطهری به این مسأله‏ی جدید کلامی می‏یابد، این است که آیا دینداری و خداپرستی مسأله‏ای قابل استدلال و اثبات و یا پدیده‏ای قابل تحلیل و تبیین می‏باشد؟
از نظر استاد مطهری، دانشمندان مادی گرا و ملحد، اصل را بر غیر معقول بودن دینداری گذاشتند و به جستجو از علت‏ها و عوامل گرایش آدمی به دین پرداخته‏اند. در حالی که بنا به نظریه‏ی فطرت، اصل، دینداری است و اگر انسان‏ها از این اصل رویگردان هستند و به عنوان مثال به مادیگری روی می‏آورند باید از علل گرایش به مادیگری پرسید.
سومین مسأله‏ی کلامی مطرح شده در این کتاب، مسأله‏ی علم و دین است. ابتدا مؤلف بحثی مختصر پیرامون طرح این مسأله در الهیات نوین مسیحی و چالش‏های ایجاد شده‏ی پس از آن، به میان می‏آورد و سپس به مسأله‏ی علم و دین نزد دانشمندان مسلمان پرداخته و بیان می‏کند که این مسأله از زمان سید جمال‏الدین اسدآبادی مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مؤلف بیان می‏کند که از نظر استاد مطهری "علم و دین"، در اصل، هیچ‏گونه تعارضی با یکدیگر ندارند و بنابر این متعارض انگاری علم و دین در مغرب محتاج تحلیل و تبیین است و باید بررسی شود که چه عواملی موجب شده‏اند تا این دو متعارض انگاشته شوند. نویسنده پنج علت را با توجه به دیدگاه‏های استاد مطهری گزارش می‏کند. از نظر مؤلف مهم‏ترین نکته در رهیافت استاد مطهری به علم و دین آن است که مسأله‏ی علم و دین را از نسبت دو موضعی به صورت نسبت سه موضعی علم، فلسفه و دین مورد تحلیل قرار می‏دهد.
پس از این مباحث، دیدگاه استاد در حل تعارض "در جهان بینی" و حل تعارض "در محتوا" با عطف به نظریه‏ی تبدل انواع در خلقت انسان آورده شده است.
فصل هشتم به بحث از دین و آزادی می‏پردازد. پیشینه‏ی تاریخی مسأله‏ی آزادی دین در غرب از آغاز قرون وسطی و چالش‏های بین آزادی و اقتدار مستبدانه‏ی کلیسا و نظریه‏پردازی متفکرین غربی در مورد این مسأله که نهایتا به نهادینه شدن لیبرالیسم انجامید و پس از آن وضعیت این مسأله در ایران در دوره‏ی مشروطه، مقدمه‏ای است که نویسنده برای گزارش و تحلیل آراء استاد مطهری به میان می‏آورد. در مسأله‏ی مذکور، این مطلب که استاد مطهری مسأله را از صورت دو موضعی دین و آزادی به شکل نسبت سه موضعی دین، عقل و آزادی طرح می‏کند، مورد توجه قرار گرفته است. در واقع استاد عقل را منشأ آزادی می‏داند. تعریف آزادی، تقسیم آزادی به آزادی اجتماعی و آزادی معنوی در اسلام، نسبت دینداری و آزادی، نسبت آزادی و فطرت، از مسائلی است که در این مقام مورد بحث قرار می‏گیرد. دیدگاه استاد مطهری در اینکه آزادی حق است یا تکلیف نیز مورد توجه نویسنده است.
در ابتدای فصل نهم که با عنوان "فطرت" تیتر خورده است، به مواضع استاد مطهری در زمینه انسان‏شناسی اشاره شده که این قبیل تلاش‏ها به طرح نظریه‏ی فطرت از سوی ایشان منجر شده است. مؤلف بیان می‏کند که: "استاد، مسأله‏ی فطرت را در میان مسائل کلامی، ام المسائل و به تعبیر دیگر اصل مادر خوانده‏اند؛ هر دو تعبیر نکته‏آموز است." (ص 255) مسأله‏ی فطرت مسأله‏ای است که با گشودن گره آن، بسیاری از مشکلات کلامی حل خواهد شد. مؤلف پیش از این در مقالات متعددی به بحث از اهمیت و کارکردهای نظریه‏ی فطرت نزد استاد مطهری پرداخته است و مدعی است که "بدون شناخت نقادانه‏ی نظریه‏ی فطرت، اندیشه‏ی مطهری به خوبی و کامل شناخته نمی‏شود." (ص 255) در ادامه‏ی مباحث، مفهوم سازی استاد از فطرت، اقسام فطرت، روش استاد در اثبات فطریات آورده شده است. در این قسمت، مؤلف، نظریه‏ی استاد را شکافته و با مقدمات منظم ذکر می‏کند و آن را قابل اثبات تجربی می‏داند. بیان کارکرد معرفتی نظریه‏ی فطرت و بهره جستن استاد مطهری از این نظریه در غالب مسائل کلامی، مانند منشأ دین، دینداری، خداشناسی، دین و آزادی و مسائل دیگر از مطالبی است که مؤلف برای تأکید بر اهمیت این نظریه یادآور می‏شود و هفت مورد از نتایج معرفتی نظریه‏ی فطرت در تفکر استاد مطهری را بیان می‏کند.
در فصل دهم به بررسی تطبیقی نظریه‏ی فطرت پرداخته شده و این نظریه با آراء روانشناسان، مبناگرایان سنتی و جدید و متألهان جدید مورد مقایسه قرار گرفته است. بخشی از این فصل (290 تا 305) به قلم دکتر اکبری استادیار دانشگاه امام صادق علیه‏السلام می‏باشد. این شیوه‏ی استفاده از همکاری همکاران در دیگر آثار مؤلف، مانند پرده پندار (1378) و روش‏شناسی مطالعات دینی نیز دیده می‏شود.
نظریه‏ی ارتباط شناخت خدا و گرایش به او با فطرت انسانی و مبانی این نظریه و همچنین گرایش دیدگاه کالون در همین زمینه، در خاتمه این فصل آمده است.
مسأله‏ی ادیان دیگر، چگونگی پیدایش این مسأله و سیر تحول تاریخی آن نزد فیلسوفان دین و متألهان جدید، در فصل یازدهم آمده است. مؤلف این مسأله را مسأله‏ی مرکب می‏داند که عدم توجه به مرکب بودن مسأله سبب بروز خطا و مغالطه می‏شود؛ (مغالطه‏ی اخذ مسائل در مسأله‏ی واحد)2.
از نظر وی بحث کثرت گرایی دینی نمونه‏ی بارزی از اخذ جواب در صورت مسأله است که برای توضیح بیشتر، مؤلف، با بیان پیشینه‏ی آن و توضیح در مورد کثرت گرایی دینی، بحث را بیشتر می‏شکافد.
نظریات استاد مطهری در مورد حقانیت ادیان دیگر، موضع‏گیری ایشان در قبال کثرت گرایی دینی وظیفه شناختی، نجات پیروان سایر ادیان و کثرت گرایی دینی هنجاری در پی این مباحث آورده شده است. ظاهرا الگوی نویسنده در تجزیه‏ی معضله‏ی "ما و سایر ادیان" به مسائل یاد شده، آثار جان هیک در این زمینه است.
در فصل آخر، بحث دین و انسان به میان آمده و مواجهه‏ی فعالانه - و نه منفعلانه - ی استاد مطهری با این مسأله مورد توجه قرار گرفته است. مؤلف رهیافت استاد به این مسأله را آمیزه‏ای از مطالعات درون دینی و ابزارهای تحلیلی، توأم با تجارب فلسفی می‏داند. بحث از تمایز یا تفاوت انسان و حیوان، انسان در قرآن، انتخاب گر، انتخاب شده، و تکلیف و استکمال‏پذیر بودن انسان، از دیگر مطالبی است که با توجه به نظریات استاد مطهری، در مورد آنها سخن رانده شده است. مؤلف، مهم‏ترین ضلع انسان‏شناسی استاد مطهری را خودشناسی دانسته و باز بر فطری بودن آن و اهمیت این مسأله تأکید می‏کند.
دو - نقد کتاب
مراد ما از نقد، ردیه نویسی نیست، بلکه اشاره به مواضع قوت و امتیاز و یا خلل و رخنه در کتاب است. پیش از پرداختن به نقاط قوت و ضعف کتاب، بجاست که توضیحاتی در مورد مشخصات و ساختار کلی کتاب آورده شود.
سبک نگارش این کتاب در خور توجه است. نویسنده‏ی کتاب استاد مطهری و کلام جدید پیش از این کتاب‏هایی چون روش‏شناسی مطالعات دینی و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی را به رشته‏ی تحریر درآورده است و به نوعی سرآغاز الگوی تحقیقات روشمند و مسأله محور متناسب با دین پژوهی در جامعه‏ی اسلامی تلقی می‏شود که در این اثر و بسیاری دیگر از آثار نویسنده، تعهد وی به این روش بحث و تحقیق منسجم را شاهد هستیم.
طرح نظام‏مند مسائل در ابتدای هر فصل، تجزیه‏ی مسائل با توجه به مرکب بودن بسیاری از مسائل کلامی، توجه به آسیب‏شناسی مسائل، اخذ رویکرد روشن در پاسخگویی به مسائل، توجه به ابعاد گوناگون یک مطلب و پرهیز از تحویلی نگری در پاسخ به مسائل، از مشخصات بارز این تألیف می‏باشد.
در کتاب مورد بحث، هر چند مؤلف بیشتر اهتمام به گزارش آراء استاد مطهری و تبیین آنها دارد ولی با این وجود، این مباحث را نیز به سبک خود می‏آورد و نظریات استاد مطهری را در همان قالب منظم تحقیقاتی که خود پیش از این در سایر کتبش بر آنها تأکید کرده می‏ریزد. این امر سبب شده است تا این اثر با سایر آثاری که در مورد استاد مطهری و نقد و بررسی افکار آن شهید بزرگوار نگاشته شده است تمایز اساسی داشته باشد. چه اینکه طرح و توضیح مسأله و سپس آوردن مقدمات و مطالب لازم جهت فهم بهتر آراء استاد مطهری و در مواردی مرتب کردن منطقی آراء استاد و تبیین و تشریح آن با استفاده از آراء سایر حکما و تطبیق آراء استاد با برخی اندیشه‏های دیگر، یکی پس از دیگری، خواننده‏ی محقق را در جهت دریافت مطلب به جلو می‏برد و مواضع ابهام و نارسایی باقی نمی‏گذارد.
به طور خلاصه می‏توان گفت انسجام مباحث، طرح روشمند مطالب، اجتناب از پراکنده نویسی و حاشیه‏پردازی، پرداختن به آراء دیگران و تحلیل آراء استاد در پرتو مطالعه‏ی تطبیقی با دیگر حکیمان، بررسی بسترهای فرهنگی و اجتماعی رشد یک مسأله‏ی کلامی، از مشخصات بارز این اثر می‏باشد.
نکته‏ی دیگر تلاش نویسنده در آسان یاب بودن قلم است. وی در این کتاب نسبت به آثاری همچون هندسه معرفتی کلام جدید و روش‏شناسی مطالعات دینی موفق‏تر است. اشاره‏ی مؤلف به برخی نوآوری‏های استاد در کلام جدید (به عنوان مثال در بحث تقسیم بندی تعالیم اسلامی بر مبنای مخاطبان وحی، تبدیل نسبت دو موضعی "علم و دین" و "آزادی و دین" به نسبت سه موضعی "علم، فلسفه و دین" و "آزادی، عقل و دین") و پرداختن به نظریات اختصاصی ایشان (مانند نظریه‏ی فطرت) از دیگر نکات در خور توجه این تألیف می‏باشد.
اجتناب سیستماتیک مؤلف از نقد آراء استاد و حصر توجه به توضیح و تبیین آراء، مهم‏ترین رخنه‏ی کتاب محسوب می‏شود. نویسنده در اکثر موارد صرفا به توضیح و تحلیل و تطبیق آراء استاد اکتفا کرده و به نقد آنها نپرداخته است و جای این بحث، با توجه به این که یکی از نقدهای مؤلف که آن هم در تبیین موضع‏گیری استاد در تعاریف مختلف از دین بیان شده در فهم مطلب بسیار راهگشاست، خالی به نظر می‏رسد.
در بسیاری موارد، قلم نویسنده موجز و مختصر بوده و محتاج بحث و تکمیل و تدقیق است و هر چند سعی مؤلف، نگارش ساده و روان است، به خاطر همین مختصر نویسی، بهره مندی از همه‏ی مطالب کتاب محتاج مدرس است.
کاستی مهم دیگر، نپرداختن به همه‏ی مسائل کلامی جدید است که در آثار استاد مطهری می‏توان از آن بحث کرد. مسائلی مانند ایمان و وحی، سکولاریزم، ماتریالیزم، ادله‏ی خداشناسی و مباحث جدید متعلق به آن، زبان دین، دین و جهانی شدن، تحول معرفت دینی، قرائت‏های جدید از دین و امثالهم. به نظر می‏رسد برای این که عنوان استاد مطهری و کلام جدید کاملاً بر کتاب منطبق باشد، جلد دومی که در آن به این مسائل و بررسی آراء استاد مطهری در مورد آنها پرداخته شده باشد لازم است. ولی در کتاب وعده‏ای از نگارش جلد دوم، به میان نیامده است.
امور فنی و چاپ
در نقد ناشر کتاب استاد مطهری و کلام جدید به موارد زیر می‏توان اشاره کرد:
اغلاط مطبعی: کتاب عاری از اغلاط مطبعی نیست، که در فهرست اعلام و منابع بیشتر مشهودند. مواردی مانند:
ص 75 ، س 5 : ختامه مشک î ختامه مسک
ص 88 ، س 7 : بموت î یموت
ص 345 ، س 20 : جاذبه و دافعی علی î جاذبه و دافعه‏ی علی
ص 393 ، س 18 : سویدله î سویدلر
ص 401 ، س 11 : Aquinas Ä Aguinas
ص 401 ، س 14 : Concepts Ä Concpets
و الفاظی دیگر که برای جلوگیری از تطویل از ذکر آنها خودداری می‏شود. در فهارس انتهای کتاب اغلاط سجاوندی نیز به چشم می‏خورد. مانند:
ص 348 ، س 19 که (:) فراموش شده.
ص 355 ، س 4 که (:) اضافه است.
همچنین گاه با کاستی‏هایی نیز روبرو می‏شویم. مانند: ص 388 س 6 .
گذشته از این گونه اشتباهات مطبعی، نکته‏ی دیگر شایان ذکر، طرح روی جلد کتاب است که بهتر است برای کتاب‏هایی که صبغه‏ی دینی داشته و مخصوصا در مورد اساتید و علمای اسلام هستند، از طرح‏های جذاب با مفاهیم و رنگ‏های معنوی استفاده شود. رنگ غالب در این طرح خاکستری، سبز - خاکستری و نوعی قهوه‏ای است، که از جذابیت طرح می‏کاهد. استفاده از رنگ‏های زنده و معنوی و آسمانی برای معرفی شخصیت‏های این چنینی، علاوه بر ایجاد تمایل در مخاطب، به نوعی به بیان محتوای کتاب نیز کمک می‏کند.
آخرین مطلب شایان ذکر عدم مرغوبیت کاغذ این کتاب است. قیمت روی جلد از دیگر موانع دسترسی دانشجویان و محققین به این اثر می‏باشد.
پی‏نوشت‏ها
1 ) یعنی آنچه استاد به تصریح بیان کرده‏اند و آنچه براساس مبانی ایشان می‏توان گفت.
2 ) Complex Question Fallacy
منابع و مآخذ
1 ) دژاکام، علی (1375)، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری، تهران، مؤسسه‏ی فرهنگی اندیشه، 2 جلد.
2 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
3 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، اصول و فنون پژوهش، قم، مدیریت حوزه علمیه.
4 ) فرامرز قراملکی، احد (1423 ه) الهندسة المعرفیه للکلام الجدید، ترجمه‏ی حیدر نجف و حسن العمری، بیروت، دار الهادی.
5 ) فرامرز قراملکی، احد (1381)، پرده پندار، تهران، آفتاب توسعه، چاپ دوم.
6 ) فرامرز قراملکی، احد (1380)، روش‏شناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
7 ) فرامرز قراملکی، احد (بی‏تا)، مبانی کلامی جهت‏گیری دعوت انبیا، تهران، مؤسسه‏ی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
8 ) فرامرز قراملکی، احد (1373)، موضوع علم و دین در خلقت انسان، تهران، آرایه.
9 ) فرامرز قراملکی، احد (1378)، هندسه معرفتی کلام جدید، تهران، مؤسسه‏ی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
10 ) محمدی، مجید (1374)، دین‏شناسی معاصر، تهران، نشر قطره.
11 ) هیک، جان (بی‏تا)، فلسفه دین، ترجمه‏ی سالکی، تهران، انتشارات الهدی.

تبلیغات