نگاهی به کتاب استاد مطهری و کلام جدید (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در باب اندیشههای استاد مطهری کتابهای گوناگونی منتشر شده است. عدهای سخنان آن استاد را بدون تحلیل در مجموعههایی آوردهاند (از جمله نک: دژاکام، 1375) و عدهای دیگر اندیشههای وی را بهانهای برای طرح تحلیلها و دیدگاههای خود نموده و برای تبیین و توضیح مباحث خود از نظریات ایشان بهره جستهاند و در مواردی به قرائتی غیر وفادار به مبانی استاد مطهری رسیدهاند. (از جمله نک : محمدی، 1374).
اما تورق اولیهی کتاب استاد مطهری و کلام جدید نشان میدهد که این کتاب به گونهای دیگر است مؤلف این اثر، پیش از این، در کلام جدید و دین پژوهشی آثاری را عرضه کرده است. هندسهی معرفتی کلام جدید (1378) و روش شناسی مطالعات دینی (1380)، که به زبان عربی نیز ترجمه شدهاند
_______________________________
1 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، چاپ دوم.
_______________________________
(به ترتیب در سالهای 1432 ق، 1425 ق) -، موضع علم و دین در خلقت انسان (1373)، مبانی کلامی جهتگیری دعوت انبیا (1379) و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی (1384) از آثار کلامی و دین پژوهشی مؤلف است.
جهتگیری کتاب
مؤلف، کتاب استاد مطهری و کلام جدید را در بررسی آراء استاد مطهری در اهم مسائل کلامی جدید و در دوازده فصل تدوین کرده است. روش مؤلف این است که مسائل نوین کلامی را به آثار استاد مطهری عرضه کند و پاسخهای ایشان را، اعم از معتقدات و ملتزمات ایشان1، مورد گزارش و تحلیل قرار دهد. البته مؤلف در تحلیل و صورت بندی مسائل نوین کلامی به آراء فیلسوفان دین، متالهان جدید مسیحی و نظریات رایج نیز توجه دارد.
جهت گیری این کتاب آموزشی - ترویجی است و قصد نویسنده، گزارش دقیق و امانت دارانهی آراء استاد مطهری و توضیح آنهاست. در دو بخش به بررسی این کتاب میپردازیم: یک - معرفی کتاب؛ دو - نقد کتاب.
یک - معرفی کتاب
در پیشگفتار این اثر، که با قلمی روان نگارش یافته است، برای اولین بار در آثار این نویسنده، به گزارش بسیار مجمل از سلوک فکری وی در دین پژوهی برمیخوریم. گزارش انتقادی از جریانهای دین پژوهی معاصر در ایران و نیز انگیزهی نویسنده از تدوین کتاب از دیگر مطالبی است که در این قسمت به اجمال آمده و بر آمادگی ذهنی و اشتیاق خوانندهی محقق جهت مطالعهی سایر فصول میافزاید.
فصل اول با عنوان "آفتابی در میان سایهای" به گزارش اجمالی از آثار استاد مطهری و ویژگیهای آنها میپردازد. در این فصل علاوه بر آنکه فهرست اجمالی از کتابشناسی زندگی استاد مطهری، در پاورقی آورده شده است (ص 26 و 25)، به فراخور بحث، نقل قولهای افراد در مورد استاد، جهت تکمیل و توضیح (صص 32 و 37)، همچنین گزیدههایی از بیان استاد مطهری نیز (صص
42 و 41) آمده است. تبیین روانشناختی و روش شناختی "رمز و راز موفقیت استاد" (ص 34) و برشمردن برخی ویژگیهای شخصیتی ایشان که از کلیدهای موفقیت آن شهید بزرگوار در انجام رسالت خود بوده است، از دیگر مباحث این قسمت میباشد.
فصل دوم به تحلیل تعریف استاد مطهری از چیستی علم کلام و هویت معرفتی آن، جایگاه آن در علوم اسلامی، نسبت کلام و فلسفه اختصاص دارد. مؤلف به تمایزی که ایشان میان کلام و معارف اسلامی قائل هستند، توجه قابل تحسین دارد. در این فصل نیز نظریات استاد مطهری در موارد یاد شده بیان میگردد. تصویر استاد مطهری از هویت معرفتی کلام در پرتو مطالعهی تاریخی - تطبیقی در آراء اندیشمندان اسلامی ارائه میشود. (گزارش کاملتر از این مباحث در بخش نخست کتاب هندسه معرفتی کلام جدید از همین مؤلف آمده است.)
فصل سوم به تحلیل مفهوم کلام جدید، ترسیم حدود و ثغور و ساختار و ارتباط آن با سایر دانشهای دین پژوهی میپردازد. مؤلف معتقد است که دههای که انقلاب مشروطه را در پی داشت سرآغاز تفکر کلامی نوین در ایران بوده است. (ص 71) از نظر وی کلام جدید در ایران سه دورهی متمایز دارد که استاد مطهری از آخرین حلقههای دورهی نخست محسوب میشود. استاد "در پایان این دوره، سازندهترین بخش حیات پژوهشی خود را در مبناسازی فلسفی برای حل مسائل نوین کلامی صرف نمود و نمونهای شد برای ختامه مسک. آن شراب حق ختامش مشک ناب" (ص 75) در این فصل مؤلف پس از توضیحاتی دربارهی نحوهی شکلگیری مسائل جدید کلامی در ایران، به مواضع متفاوتی که برای پاسخگویی به شبهات نوین کلامی اخذ شده است اشاره مینماید و استاد مطهری را از افرادی برمیشمرد که برای پاسخگویی به شبهات جدید کلامی مبناسازی مینماید و به اخذ مواضع اجالتی - که از مشخصات پاسخگوییهای اولیه به این گونه مسائل است - بسنده نمیکند. در ادامه به موضعگیری استاد در قبال مدرنیسم اشاره میشود.
فصل چهارم با عنوان "روششناسی کلام جدید نزد استاد مطهری" روش استاد را در تحقیقات کلامی جدید مورد مطالعه قرار میدهد. بنا به تحلیل ویسنده، مسأله محوری و توجه به تمایز مشکل و مسأله، گزینش ضابطهمند مسائل، پرداختن به آسیبشناسی و تبارشناسی مسأله قبل از جستجوی حل مسأله، همچنین تفکر انتقادی و رهیافت جامع نگر، مهمترین ویژگیهای روششناسی مطالعات استاد مطهری در حوزهی کلام است. علل و عوامل مهم این گونه خصلتهای استاد نیز مورد بحث قرار گرفته است و مؤلف از نظریات خود ایشان در جای جای بحث جهت اثبات مدعای خود بهره جسته است. الگوی نویسنده در معرفی و تحلیل روششناسی استاد مطهری در کلام جدید همان است که وی در روششناسی مطالعات دینی (1380) و سپس در اصول و متون پژوهش (1384) آورده است.
پس از مباحث عام و مقدمات روش شناختی، که 112 صفحه از کتاب را به خود اختصاص میدهد، مباحث نوین کلامی به میان آمده است. "چیستی دین" اولین مسألهای است که در فصل پنجم مورد بحث قرار میگیرد. در این فصل پس از آنکه مؤلف به جایگاه تعریف دین در دین پژوهی نوین میپردازد، بحث را به نظریات استاد مطهری معطوف مینماید. به زعم نویسنده "استاد، تعریف دین را به منزلهی مسألهای مستقل، مدون و صریح به میان نیاورده است." (صص 118-117) اما این سخن به معنای آن نیست که وی، دین را غیرقابل تعریف میداند و یا به دلیل بداهت، محقق را بینیاز از تعریف دین میانگارد. با جستجو در آثار استاد مطهری میتوان به تصویری از هویت دین دست یافت. مؤلف با جستجو در آراء استاد مطهری سعی دارد تا به دو گونه تعریف، ساختارگرایانه و غایت انگارانه از دین دست پیدا کند.
در تعریف ساختار گرایانه، دین مکتب انبیاست که مرکب از دو بخش جهان بینی و ایدئولوژی با ویژگیهای خاصی - که به تفصیل در کتاب آمده است - میباشد. در تعریف غایت گرایانه، دین برنامهای برای نجات بشر و رسیدن به رستگاری تعریف میشود. این تعریف، بیش و کم، به تعریف کثرت گرایانهی جان هیک از دین نزدیک است. (فلسفه دین، ص 3-2)
دومین مسألهی کلامی جدید، بحث از منشأ و خاستگاه دین است. در ابتدای این فصل، پس از طرح مسأله، به بحث تنوع تبیینها از دین پرداخته شده است و مؤلف تکملهای را بر نتیجهگیری استاد از تنوع تبیینهای دینداری میافزاید که بسیار در خور توجه است و آن این که: "وجود دیدگاههای متنوع در تبیین یک پدیدار، در ترازوی روششناسی، لزوما به معنای بطلان و یا عدم استواری آنها نیست." (ص 134)
گرایش به تبیین دینداری و جستجوی آن در اندیشههای فلیسوفان پیش سقراطی و جایگاه تبیین دین نزد دانشمندان دورهی جدید، مقدماتی است که مؤلف برای گزارش و تحلیل دیدگاه استاد میآورد. سپس نویسنده به تقریر و نقد استاد از فرضیهی ترس (دیدگاه راسل)، فرضیهی جهل (دیدگاه اگوست کنت و اسپنسر)، فرضیهی اختراع طبقهی حاکم (دیدگاه مارکس)، فرضیهی محرومیت جنسی (دیدگاه فروید)، فرضیهی اختراع ضعفا (دیدگاه نیچه)، نظریهی خود باختگی انسان (دیدگاه فوئرباخ)، فرضیهی پرستش جامعه (دیدگاه دورکیم) و فرضیهی احتیاج به پناهگاه (دیدگاه انیشتین) میپردازد و با شرح این دیدگاه استاد مطهری که فرضیههای گزارش شده بیدلیل هستند، از دینداری فطری (دیدگاه قرآن) سخن میگوید. نکتهی مهمی که نویسنده در رهیافت استاد مطهری به این مسألهی جدید کلامی مییابد، این است که آیا دینداری و خداپرستی مسألهای قابل استدلال و اثبات و یا پدیدهای قابل تحلیل و تبیین میباشد؟
از نظر استاد مطهری، دانشمندان مادی گرا و ملحد، اصل را بر غیر معقول بودن دینداری گذاشتند و به جستجو از علتها و عوامل گرایش آدمی به دین پرداختهاند. در حالی که بنا به نظریهی فطرت، اصل، دینداری است و اگر انسانها از این اصل رویگردان هستند و به عنوان مثال به مادیگری روی میآورند باید از علل گرایش به مادیگری پرسید.
سومین مسألهی کلامی مطرح شده در این کتاب، مسألهی علم و دین است. ابتدا مؤلف بحثی مختصر پیرامون طرح این مسأله در الهیات نوین مسیحی و چالشهای ایجاد شدهی پس از آن، به میان میآورد و سپس به مسألهی علم و دین نزد دانشمندان مسلمان پرداخته و بیان میکند که این مسأله از زمان سید جمالالدین اسدآبادی مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مؤلف بیان میکند که از نظر استاد مطهری "علم و دین"، در اصل، هیچگونه تعارضی با یکدیگر ندارند و بنابر این متعارض انگاری علم و دین در مغرب محتاج تحلیل و تبیین است و باید بررسی شود که چه عواملی موجب شدهاند تا این دو متعارض انگاشته شوند. نویسنده پنج علت را با توجه به دیدگاههای استاد مطهری گزارش میکند. از نظر مؤلف مهمترین نکته در رهیافت استاد مطهری به علم و دین آن است که مسألهی علم و دین را از نسبت دو موضعی به صورت نسبت سه موضعی علم، فلسفه و دین مورد تحلیل قرار میدهد.
پس از این مباحث، دیدگاه استاد در حل تعارض "در جهان بینی" و حل تعارض "در محتوا" با عطف به نظریهی تبدل انواع در خلقت انسان آورده شده است.
فصل هشتم به بحث از دین و آزادی میپردازد. پیشینهی تاریخی مسألهی آزادی دین در غرب از آغاز قرون وسطی و چالشهای بین آزادی و اقتدار مستبدانهی کلیسا و نظریهپردازی متفکرین غربی در مورد این مسأله که نهایتا به نهادینه شدن لیبرالیسم انجامید و پس از آن وضعیت این مسأله در ایران در دورهی مشروطه، مقدمهای است که نویسنده برای گزارش و تحلیل آراء استاد مطهری به میان میآورد. در مسألهی مذکور، این مطلب که استاد مطهری مسأله را از صورت دو موضعی دین و آزادی به شکل نسبت سه موضعی دین، عقل و آزادی طرح میکند، مورد توجه قرار گرفته است. در واقع استاد عقل را منشأ آزادی میداند. تعریف آزادی، تقسیم آزادی به آزادی اجتماعی و آزادی معنوی در اسلام، نسبت دینداری و آزادی، نسبت آزادی و فطرت، از مسائلی است که در این مقام مورد بحث قرار میگیرد. دیدگاه استاد مطهری در اینکه آزادی حق است یا تکلیف نیز مورد توجه نویسنده است.
در ابتدای فصل نهم که با عنوان "فطرت" تیتر خورده است، به مواضع استاد مطهری در زمینه انسانشناسی اشاره شده که این قبیل تلاشها به طرح نظریهی فطرت از سوی ایشان منجر شده است. مؤلف بیان میکند که: "استاد، مسألهی فطرت را در میان مسائل کلامی، ام المسائل و به تعبیر دیگر اصل مادر خواندهاند؛ هر دو تعبیر نکتهآموز است." (ص 255) مسألهی فطرت مسألهای است که با گشودن گره آن، بسیاری از مشکلات کلامی حل خواهد شد. مؤلف پیش از این در مقالات متعددی به بحث از اهمیت و کارکردهای نظریهی فطرت نزد استاد مطهری پرداخته است و مدعی است که "بدون شناخت نقادانهی نظریهی فطرت، اندیشهی مطهری به خوبی و کامل شناخته نمیشود." (ص 255) در ادامهی مباحث، مفهوم سازی استاد از فطرت، اقسام فطرت، روش استاد در اثبات فطریات آورده شده است. در این قسمت، مؤلف، نظریهی استاد را شکافته و با مقدمات منظم ذکر میکند و آن را قابل اثبات تجربی میداند. بیان کارکرد معرفتی نظریهی فطرت و بهره جستن استاد مطهری از این نظریه در غالب مسائل کلامی، مانند منشأ دین، دینداری، خداشناسی، دین و آزادی و مسائل دیگر از مطالبی است که مؤلف برای تأکید بر اهمیت این نظریه یادآور میشود و هفت مورد از نتایج معرفتی نظریهی فطرت در تفکر استاد مطهری را بیان میکند.
در فصل دهم به بررسی تطبیقی نظریهی فطرت پرداخته شده و این نظریه با آراء روانشناسان، مبناگرایان سنتی و جدید و متألهان جدید مورد مقایسه قرار گرفته است. بخشی از این فصل (290 تا 305) به قلم دکتر اکبری استادیار دانشگاه امام صادق علیهالسلام میباشد. این شیوهی استفاده از همکاری همکاران در دیگر آثار مؤلف، مانند پرده پندار (1378) و روششناسی مطالعات دینی نیز دیده میشود.
نظریهی ارتباط شناخت خدا و گرایش به او با فطرت انسانی و مبانی این نظریه و همچنین گرایش دیدگاه کالون در همین زمینه، در خاتمه این فصل آمده است.
مسألهی ادیان دیگر، چگونگی پیدایش این مسأله و سیر تحول تاریخی آن نزد فیلسوفان دین و متألهان جدید، در فصل یازدهم آمده است. مؤلف این مسأله را مسألهی مرکب میداند که عدم توجه به مرکب بودن مسأله سبب بروز خطا و مغالطه میشود؛ (مغالطهی اخذ مسائل در مسألهی واحد)2.
از نظر وی بحث کثرت گرایی دینی نمونهی بارزی از اخذ جواب در صورت مسأله است که برای توضیح بیشتر، مؤلف، با بیان پیشینهی آن و توضیح در مورد کثرت گرایی دینی، بحث را بیشتر میشکافد.
نظریات استاد مطهری در مورد حقانیت ادیان دیگر، موضعگیری ایشان در قبال کثرت گرایی دینی وظیفه شناختی، نجات پیروان سایر ادیان و کثرت گرایی دینی هنجاری در پی این مباحث آورده شده است. ظاهرا الگوی نویسنده در تجزیهی معضلهی "ما و سایر ادیان" به مسائل یاد شده، آثار جان هیک در این زمینه است.
در فصل آخر، بحث دین و انسان به میان آمده و مواجههی فعالانه - و نه منفعلانه - ی استاد مطهری با این مسأله مورد توجه قرار گرفته است. مؤلف رهیافت استاد به این مسأله را آمیزهای از مطالعات درون دینی و ابزارهای تحلیلی، توأم با تجارب فلسفی میداند. بحث از تمایز یا تفاوت انسان و حیوان، انسان در قرآن، انتخاب گر، انتخاب شده، و تکلیف و استکمالپذیر بودن انسان، از دیگر مطالبی است که با توجه به نظریات استاد مطهری، در مورد آنها سخن رانده شده است. مؤلف، مهمترین ضلع انسانشناسی استاد مطهری را خودشناسی دانسته و باز بر فطری بودن آن و اهمیت این مسأله تأکید میکند.
دو - نقد کتاب
مراد ما از نقد، ردیه نویسی نیست، بلکه اشاره به مواضع قوت و امتیاز و یا خلل و رخنه در کتاب است. پیش از پرداختن به نقاط قوت و ضعف کتاب، بجاست که توضیحاتی در مورد مشخصات و ساختار کلی کتاب آورده شود.
سبک نگارش این کتاب در خور توجه است. نویسندهی کتاب استاد مطهری و کلام جدید پیش از این کتابهایی چون روششناسی مطالعات دینی و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی را به رشتهی تحریر درآورده است و به نوعی سرآغاز الگوی تحقیقات روشمند و مسأله محور متناسب با دین پژوهی در جامعهی اسلامی تلقی میشود که در این اثر و بسیاری دیگر از آثار نویسنده، تعهد وی به این روش بحث و تحقیق منسجم را شاهد هستیم.
طرح نظاممند مسائل در ابتدای هر فصل، تجزیهی مسائل با توجه به مرکب بودن بسیاری از مسائل کلامی، توجه به آسیبشناسی مسائل، اخذ رویکرد روشن در پاسخگویی به مسائل، توجه به ابعاد گوناگون یک مطلب و پرهیز از تحویلی نگری در پاسخ به مسائل، از مشخصات بارز این تألیف میباشد.
در کتاب مورد بحث، هر چند مؤلف بیشتر اهتمام به گزارش آراء استاد مطهری و تبیین آنها دارد ولی با این وجود، این مباحث را نیز به سبک خود میآورد و نظریات استاد مطهری را در همان قالب منظم تحقیقاتی که خود پیش از این در سایر کتبش بر آنها تأکید کرده میریزد. این امر سبب شده است تا این اثر با سایر آثاری که در مورد استاد مطهری و نقد و بررسی افکار آن شهید بزرگوار نگاشته شده است تمایز اساسی داشته باشد. چه اینکه طرح و توضیح مسأله و سپس آوردن مقدمات و مطالب لازم جهت فهم بهتر آراء استاد مطهری و در مواردی مرتب کردن منطقی آراء استاد و تبیین و تشریح آن با استفاده از آراء سایر حکما و تطبیق آراء استاد با برخی اندیشههای دیگر، یکی پس از دیگری، خوانندهی محقق را در جهت دریافت مطلب به جلو میبرد و مواضع ابهام و نارسایی باقی نمیگذارد.
به طور خلاصه میتوان گفت انسجام مباحث، طرح روشمند مطالب، اجتناب از پراکنده نویسی و حاشیهپردازی، پرداختن به آراء دیگران و تحلیل آراء استاد در پرتو مطالعهی تطبیقی با دیگر حکیمان، بررسی بسترهای فرهنگی و اجتماعی رشد یک مسألهی کلامی، از مشخصات بارز این اثر میباشد.
نکتهی دیگر تلاش نویسنده در آسان یاب بودن قلم است. وی در این کتاب نسبت به آثاری همچون هندسه معرفتی کلام جدید و روششناسی مطالعات دینی موفقتر است. اشارهی مؤلف به برخی نوآوریهای استاد در کلام جدید (به عنوان مثال در بحث تقسیم بندی تعالیم اسلامی بر مبنای مخاطبان وحی، تبدیل نسبت دو موضعی "علم و دین" و "آزادی و دین" به نسبت سه موضعی "علم، فلسفه و دین" و "آزادی، عقل و دین") و پرداختن به نظریات اختصاصی ایشان (مانند نظریهی فطرت) از دیگر نکات در خور توجه این تألیف میباشد.
اجتناب سیستماتیک مؤلف از نقد آراء استاد و حصر توجه به توضیح و تبیین آراء، مهمترین رخنهی کتاب محسوب میشود. نویسنده در اکثر موارد صرفا به توضیح و تحلیل و تطبیق آراء استاد اکتفا کرده و به نقد آنها نپرداخته است و جای این بحث، با توجه به این که یکی از نقدهای مؤلف که آن هم در تبیین موضعگیری استاد در تعاریف مختلف از دین بیان شده در فهم مطلب بسیار راهگشاست، خالی به نظر میرسد.
در بسیاری موارد، قلم نویسنده موجز و مختصر بوده و محتاج بحث و تکمیل و تدقیق است و هر چند سعی مؤلف، نگارش ساده و روان است، به خاطر همین مختصر نویسی، بهره مندی از همهی مطالب کتاب محتاج مدرس است.
کاستی مهم دیگر، نپرداختن به همهی مسائل کلامی جدید است که در آثار استاد مطهری میتوان از آن بحث کرد. مسائلی مانند ایمان و وحی، سکولاریزم، ماتریالیزم، ادلهی خداشناسی و مباحث جدید متعلق به آن، زبان دین، دین و جهانی شدن، تحول معرفت دینی، قرائتهای جدید از دین و امثالهم. به نظر میرسد برای این که عنوان استاد مطهری و کلام جدید کاملاً بر کتاب منطبق باشد، جلد دومی که در آن به این مسائل و بررسی آراء استاد مطهری در مورد آنها پرداخته شده باشد لازم است. ولی در کتاب وعدهای از نگارش جلد دوم، به میان نیامده است.
امور فنی و چاپ
در نقد ناشر کتاب استاد مطهری و کلام جدید به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
اغلاط مطبعی: کتاب عاری از اغلاط مطبعی نیست، که در فهرست اعلام و منابع بیشتر مشهودند. مواردی مانند:
ص 75 ، س 5 : ختامه مشک î ختامه مسک
ص 88 ، س 7 : بموت î یموت
ص 345 ، س 20 : جاذبه و دافعی علی î جاذبه و دافعهی علی
ص 393 ، س 18 : سویدله î سویدلر
ص 401 ، س 11 : Aquinas Ä Aguinas
ص 401 ، س 14 : Concepts Ä Concpets
و الفاظی دیگر که برای جلوگیری از تطویل از ذکر آنها خودداری میشود. در فهارس انتهای کتاب اغلاط سجاوندی نیز به چشم میخورد. مانند:
ص 348 ، س 19 که (:) فراموش شده.
ص 355 ، س 4 که (:) اضافه است.
همچنین گاه با کاستیهایی نیز روبرو میشویم. مانند: ص 388 س 6 .
گذشته از این گونه اشتباهات مطبعی، نکتهی دیگر شایان ذکر، طرح روی جلد کتاب است که بهتر است برای کتابهایی که صبغهی دینی داشته و مخصوصا در مورد اساتید و علمای اسلام هستند، از طرحهای جذاب با مفاهیم و رنگهای معنوی استفاده شود. رنگ غالب در این طرح خاکستری، سبز - خاکستری و نوعی قهوهای است، که از جذابیت طرح میکاهد. استفاده از رنگهای زنده و معنوی و آسمانی برای معرفی شخصیتهای این چنینی، علاوه بر ایجاد تمایل در مخاطب، به نوعی به بیان محتوای کتاب نیز کمک میکند.
آخرین مطلب شایان ذکر عدم مرغوبیت کاغذ این کتاب است. قیمت روی جلد از دیگر موانع دسترسی دانشجویان و محققین به این اثر میباشد.
پینوشتها
1 ) یعنی آنچه استاد به تصریح بیان کردهاند و آنچه براساس مبانی ایشان میتوان گفت.
2 ) Complex Question Fallacy
منابع و مآخذ
1 ) دژاکام، علی (1375)، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری، تهران، مؤسسهی فرهنگی اندیشه، 2 جلد.
2 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
3 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، اصول و فنون پژوهش، قم، مدیریت حوزه علمیه.
4 ) فرامرز قراملکی، احد (1423 ه) الهندسة المعرفیه للکلام الجدید، ترجمهی حیدر نجف و حسن العمری، بیروت، دار الهادی.
5 ) فرامرز قراملکی، احد (1381)، پرده پندار، تهران، آفتاب توسعه، چاپ دوم.
6 ) فرامرز قراملکی، احد (1380)، روششناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
7 ) فرامرز قراملکی، احد (بیتا)، مبانی کلامی جهتگیری دعوت انبیا، تهران، مؤسسهی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
8 ) فرامرز قراملکی، احد (1373)، موضوع علم و دین در خلقت انسان، تهران، آرایه.
9 ) فرامرز قراملکی، احد (1378)، هندسه معرفتی کلام جدید، تهران، مؤسسهی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
10 ) محمدی، مجید (1374)، دینشناسی معاصر، تهران، نشر قطره.
11 ) هیک، جان (بیتا)، فلسفه دین، ترجمهی سالکی، تهران، انتشارات الهدی.
اما تورق اولیهی کتاب استاد مطهری و کلام جدید نشان میدهد که این کتاب به گونهای دیگر است مؤلف این اثر، پیش از این، در کلام جدید و دین پژوهشی آثاری را عرضه کرده است. هندسهی معرفتی کلام جدید (1378) و روش شناسی مطالعات دینی (1380)، که به زبان عربی نیز ترجمه شدهاند
_______________________________
1 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، چاپ دوم.
_______________________________
(به ترتیب در سالهای 1432 ق، 1425 ق) -، موضع علم و دین در خلقت انسان (1373)، مبانی کلامی جهتگیری دعوت انبیا (1379) و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی (1384) از آثار کلامی و دین پژوهشی مؤلف است.
جهتگیری کتاب
مؤلف، کتاب استاد مطهری و کلام جدید را در بررسی آراء استاد مطهری در اهم مسائل کلامی جدید و در دوازده فصل تدوین کرده است. روش مؤلف این است که مسائل نوین کلامی را به آثار استاد مطهری عرضه کند و پاسخهای ایشان را، اعم از معتقدات و ملتزمات ایشان1، مورد گزارش و تحلیل قرار دهد. البته مؤلف در تحلیل و صورت بندی مسائل نوین کلامی به آراء فیلسوفان دین، متالهان جدید مسیحی و نظریات رایج نیز توجه دارد.
جهت گیری این کتاب آموزشی - ترویجی است و قصد نویسنده، گزارش دقیق و امانت دارانهی آراء استاد مطهری و توضیح آنهاست. در دو بخش به بررسی این کتاب میپردازیم: یک - معرفی کتاب؛ دو - نقد کتاب.
یک - معرفی کتاب
در پیشگفتار این اثر، که با قلمی روان نگارش یافته است، برای اولین بار در آثار این نویسنده، به گزارش بسیار مجمل از سلوک فکری وی در دین پژوهی برمیخوریم. گزارش انتقادی از جریانهای دین پژوهی معاصر در ایران و نیز انگیزهی نویسنده از تدوین کتاب از دیگر مطالبی است که در این قسمت به اجمال آمده و بر آمادگی ذهنی و اشتیاق خوانندهی محقق جهت مطالعهی سایر فصول میافزاید.
فصل اول با عنوان "آفتابی در میان سایهای" به گزارش اجمالی از آثار استاد مطهری و ویژگیهای آنها میپردازد. در این فصل علاوه بر آنکه فهرست اجمالی از کتابشناسی زندگی استاد مطهری، در پاورقی آورده شده است (ص 26 و 25)، به فراخور بحث، نقل قولهای افراد در مورد استاد، جهت تکمیل و توضیح (صص 32 و 37)، همچنین گزیدههایی از بیان استاد مطهری نیز (صص
42 و 41) آمده است. تبیین روانشناختی و روش شناختی "رمز و راز موفقیت استاد" (ص 34) و برشمردن برخی ویژگیهای شخصیتی ایشان که از کلیدهای موفقیت آن شهید بزرگوار در انجام رسالت خود بوده است، از دیگر مباحث این قسمت میباشد.
فصل دوم به تحلیل تعریف استاد مطهری از چیستی علم کلام و هویت معرفتی آن، جایگاه آن در علوم اسلامی، نسبت کلام و فلسفه اختصاص دارد. مؤلف به تمایزی که ایشان میان کلام و معارف اسلامی قائل هستند، توجه قابل تحسین دارد. در این فصل نیز نظریات استاد مطهری در موارد یاد شده بیان میگردد. تصویر استاد مطهری از هویت معرفتی کلام در پرتو مطالعهی تاریخی - تطبیقی در آراء اندیشمندان اسلامی ارائه میشود. (گزارش کاملتر از این مباحث در بخش نخست کتاب هندسه معرفتی کلام جدید از همین مؤلف آمده است.)
فصل سوم به تحلیل مفهوم کلام جدید، ترسیم حدود و ثغور و ساختار و ارتباط آن با سایر دانشهای دین پژوهی میپردازد. مؤلف معتقد است که دههای که انقلاب مشروطه را در پی داشت سرآغاز تفکر کلامی نوین در ایران بوده است. (ص 71) از نظر وی کلام جدید در ایران سه دورهی متمایز دارد که استاد مطهری از آخرین حلقههای دورهی نخست محسوب میشود. استاد "در پایان این دوره، سازندهترین بخش حیات پژوهشی خود را در مبناسازی فلسفی برای حل مسائل نوین کلامی صرف نمود و نمونهای شد برای ختامه مسک. آن شراب حق ختامش مشک ناب" (ص 75) در این فصل مؤلف پس از توضیحاتی دربارهی نحوهی شکلگیری مسائل جدید کلامی در ایران، به مواضع متفاوتی که برای پاسخگویی به شبهات نوین کلامی اخذ شده است اشاره مینماید و استاد مطهری را از افرادی برمیشمرد که برای پاسخگویی به شبهات جدید کلامی مبناسازی مینماید و به اخذ مواضع اجالتی - که از مشخصات پاسخگوییهای اولیه به این گونه مسائل است - بسنده نمیکند. در ادامه به موضعگیری استاد در قبال مدرنیسم اشاره میشود.
فصل چهارم با عنوان "روششناسی کلام جدید نزد استاد مطهری" روش استاد را در تحقیقات کلامی جدید مورد مطالعه قرار میدهد. بنا به تحلیل ویسنده، مسأله محوری و توجه به تمایز مشکل و مسأله، گزینش ضابطهمند مسائل، پرداختن به آسیبشناسی و تبارشناسی مسأله قبل از جستجوی حل مسأله، همچنین تفکر انتقادی و رهیافت جامع نگر، مهمترین ویژگیهای روششناسی مطالعات استاد مطهری در حوزهی کلام است. علل و عوامل مهم این گونه خصلتهای استاد نیز مورد بحث قرار گرفته است و مؤلف از نظریات خود ایشان در جای جای بحث جهت اثبات مدعای خود بهره جسته است. الگوی نویسنده در معرفی و تحلیل روششناسی استاد مطهری در کلام جدید همان است که وی در روششناسی مطالعات دینی (1380) و سپس در اصول و متون پژوهش (1384) آورده است.
پس از مباحث عام و مقدمات روش شناختی، که 112 صفحه از کتاب را به خود اختصاص میدهد، مباحث نوین کلامی به میان آمده است. "چیستی دین" اولین مسألهای است که در فصل پنجم مورد بحث قرار میگیرد. در این فصل پس از آنکه مؤلف به جایگاه تعریف دین در دین پژوهی نوین میپردازد، بحث را به نظریات استاد مطهری معطوف مینماید. به زعم نویسنده "استاد، تعریف دین را به منزلهی مسألهای مستقل، مدون و صریح به میان نیاورده است." (صص 118-117) اما این سخن به معنای آن نیست که وی، دین را غیرقابل تعریف میداند و یا به دلیل بداهت، محقق را بینیاز از تعریف دین میانگارد. با جستجو در آثار استاد مطهری میتوان به تصویری از هویت دین دست یافت. مؤلف با جستجو در آراء استاد مطهری سعی دارد تا به دو گونه تعریف، ساختارگرایانه و غایت انگارانه از دین دست پیدا کند.
در تعریف ساختار گرایانه، دین مکتب انبیاست که مرکب از دو بخش جهان بینی و ایدئولوژی با ویژگیهای خاصی - که به تفصیل در کتاب آمده است - میباشد. در تعریف غایت گرایانه، دین برنامهای برای نجات بشر و رسیدن به رستگاری تعریف میشود. این تعریف، بیش و کم، به تعریف کثرت گرایانهی جان هیک از دین نزدیک است. (فلسفه دین، ص 3-2)
دومین مسألهی کلامی جدید، بحث از منشأ و خاستگاه دین است. در ابتدای این فصل، پس از طرح مسأله، به بحث تنوع تبیینها از دین پرداخته شده است و مؤلف تکملهای را بر نتیجهگیری استاد از تنوع تبیینهای دینداری میافزاید که بسیار در خور توجه است و آن این که: "وجود دیدگاههای متنوع در تبیین یک پدیدار، در ترازوی روششناسی، لزوما به معنای بطلان و یا عدم استواری آنها نیست." (ص 134)
گرایش به تبیین دینداری و جستجوی آن در اندیشههای فلیسوفان پیش سقراطی و جایگاه تبیین دین نزد دانشمندان دورهی جدید، مقدماتی است که مؤلف برای گزارش و تحلیل دیدگاه استاد میآورد. سپس نویسنده به تقریر و نقد استاد از فرضیهی ترس (دیدگاه راسل)، فرضیهی جهل (دیدگاه اگوست کنت و اسپنسر)، فرضیهی اختراع طبقهی حاکم (دیدگاه مارکس)، فرضیهی محرومیت جنسی (دیدگاه فروید)، فرضیهی اختراع ضعفا (دیدگاه نیچه)، نظریهی خود باختگی انسان (دیدگاه فوئرباخ)، فرضیهی پرستش جامعه (دیدگاه دورکیم) و فرضیهی احتیاج به پناهگاه (دیدگاه انیشتین) میپردازد و با شرح این دیدگاه استاد مطهری که فرضیههای گزارش شده بیدلیل هستند، از دینداری فطری (دیدگاه قرآن) سخن میگوید. نکتهی مهمی که نویسنده در رهیافت استاد مطهری به این مسألهی جدید کلامی مییابد، این است که آیا دینداری و خداپرستی مسألهای قابل استدلال و اثبات و یا پدیدهای قابل تحلیل و تبیین میباشد؟
از نظر استاد مطهری، دانشمندان مادی گرا و ملحد، اصل را بر غیر معقول بودن دینداری گذاشتند و به جستجو از علتها و عوامل گرایش آدمی به دین پرداختهاند. در حالی که بنا به نظریهی فطرت، اصل، دینداری است و اگر انسانها از این اصل رویگردان هستند و به عنوان مثال به مادیگری روی میآورند باید از علل گرایش به مادیگری پرسید.
سومین مسألهی کلامی مطرح شده در این کتاب، مسألهی علم و دین است. ابتدا مؤلف بحثی مختصر پیرامون طرح این مسأله در الهیات نوین مسیحی و چالشهای ایجاد شدهی پس از آن، به میان میآورد و سپس به مسألهی علم و دین نزد دانشمندان مسلمان پرداخته و بیان میکند که این مسأله از زمان سید جمالالدین اسدآبادی مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مؤلف بیان میکند که از نظر استاد مطهری "علم و دین"، در اصل، هیچگونه تعارضی با یکدیگر ندارند و بنابر این متعارض انگاری علم و دین در مغرب محتاج تحلیل و تبیین است و باید بررسی شود که چه عواملی موجب شدهاند تا این دو متعارض انگاشته شوند. نویسنده پنج علت را با توجه به دیدگاههای استاد مطهری گزارش میکند. از نظر مؤلف مهمترین نکته در رهیافت استاد مطهری به علم و دین آن است که مسألهی علم و دین را از نسبت دو موضعی به صورت نسبت سه موضعی علم، فلسفه و دین مورد تحلیل قرار میدهد.
پس از این مباحث، دیدگاه استاد در حل تعارض "در جهان بینی" و حل تعارض "در محتوا" با عطف به نظریهی تبدل انواع در خلقت انسان آورده شده است.
فصل هشتم به بحث از دین و آزادی میپردازد. پیشینهی تاریخی مسألهی آزادی دین در غرب از آغاز قرون وسطی و چالشهای بین آزادی و اقتدار مستبدانهی کلیسا و نظریهپردازی متفکرین غربی در مورد این مسأله که نهایتا به نهادینه شدن لیبرالیسم انجامید و پس از آن وضعیت این مسأله در ایران در دورهی مشروطه، مقدمهای است که نویسنده برای گزارش و تحلیل آراء استاد مطهری به میان میآورد. در مسألهی مذکور، این مطلب که استاد مطهری مسأله را از صورت دو موضعی دین و آزادی به شکل نسبت سه موضعی دین، عقل و آزادی طرح میکند، مورد توجه قرار گرفته است. در واقع استاد عقل را منشأ آزادی میداند. تعریف آزادی، تقسیم آزادی به آزادی اجتماعی و آزادی معنوی در اسلام، نسبت دینداری و آزادی، نسبت آزادی و فطرت، از مسائلی است که در این مقام مورد بحث قرار میگیرد. دیدگاه استاد مطهری در اینکه آزادی حق است یا تکلیف نیز مورد توجه نویسنده است.
در ابتدای فصل نهم که با عنوان "فطرت" تیتر خورده است، به مواضع استاد مطهری در زمینه انسانشناسی اشاره شده که این قبیل تلاشها به طرح نظریهی فطرت از سوی ایشان منجر شده است. مؤلف بیان میکند که: "استاد، مسألهی فطرت را در میان مسائل کلامی، ام المسائل و به تعبیر دیگر اصل مادر خواندهاند؛ هر دو تعبیر نکتهآموز است." (ص 255) مسألهی فطرت مسألهای است که با گشودن گره آن، بسیاری از مشکلات کلامی حل خواهد شد. مؤلف پیش از این در مقالات متعددی به بحث از اهمیت و کارکردهای نظریهی فطرت نزد استاد مطهری پرداخته است و مدعی است که "بدون شناخت نقادانهی نظریهی فطرت، اندیشهی مطهری به خوبی و کامل شناخته نمیشود." (ص 255) در ادامهی مباحث، مفهوم سازی استاد از فطرت، اقسام فطرت، روش استاد در اثبات فطریات آورده شده است. در این قسمت، مؤلف، نظریهی استاد را شکافته و با مقدمات منظم ذکر میکند و آن را قابل اثبات تجربی میداند. بیان کارکرد معرفتی نظریهی فطرت و بهره جستن استاد مطهری از این نظریه در غالب مسائل کلامی، مانند منشأ دین، دینداری، خداشناسی، دین و آزادی و مسائل دیگر از مطالبی است که مؤلف برای تأکید بر اهمیت این نظریه یادآور میشود و هفت مورد از نتایج معرفتی نظریهی فطرت در تفکر استاد مطهری را بیان میکند.
در فصل دهم به بررسی تطبیقی نظریهی فطرت پرداخته شده و این نظریه با آراء روانشناسان، مبناگرایان سنتی و جدید و متألهان جدید مورد مقایسه قرار گرفته است. بخشی از این فصل (290 تا 305) به قلم دکتر اکبری استادیار دانشگاه امام صادق علیهالسلام میباشد. این شیوهی استفاده از همکاری همکاران در دیگر آثار مؤلف، مانند پرده پندار (1378) و روششناسی مطالعات دینی نیز دیده میشود.
نظریهی ارتباط شناخت خدا و گرایش به او با فطرت انسانی و مبانی این نظریه و همچنین گرایش دیدگاه کالون در همین زمینه، در خاتمه این فصل آمده است.
مسألهی ادیان دیگر، چگونگی پیدایش این مسأله و سیر تحول تاریخی آن نزد فیلسوفان دین و متألهان جدید، در فصل یازدهم آمده است. مؤلف این مسأله را مسألهی مرکب میداند که عدم توجه به مرکب بودن مسأله سبب بروز خطا و مغالطه میشود؛ (مغالطهی اخذ مسائل در مسألهی واحد)2.
از نظر وی بحث کثرت گرایی دینی نمونهی بارزی از اخذ جواب در صورت مسأله است که برای توضیح بیشتر، مؤلف، با بیان پیشینهی آن و توضیح در مورد کثرت گرایی دینی، بحث را بیشتر میشکافد.
نظریات استاد مطهری در مورد حقانیت ادیان دیگر، موضعگیری ایشان در قبال کثرت گرایی دینی وظیفه شناختی، نجات پیروان سایر ادیان و کثرت گرایی دینی هنجاری در پی این مباحث آورده شده است. ظاهرا الگوی نویسنده در تجزیهی معضلهی "ما و سایر ادیان" به مسائل یاد شده، آثار جان هیک در این زمینه است.
در فصل آخر، بحث دین و انسان به میان آمده و مواجههی فعالانه - و نه منفعلانه - ی استاد مطهری با این مسأله مورد توجه قرار گرفته است. مؤلف رهیافت استاد به این مسأله را آمیزهای از مطالعات درون دینی و ابزارهای تحلیلی، توأم با تجارب فلسفی میداند. بحث از تمایز یا تفاوت انسان و حیوان، انسان در قرآن، انتخاب گر، انتخاب شده، و تکلیف و استکمالپذیر بودن انسان، از دیگر مطالبی است که با توجه به نظریات استاد مطهری، در مورد آنها سخن رانده شده است. مؤلف، مهمترین ضلع انسانشناسی استاد مطهری را خودشناسی دانسته و باز بر فطری بودن آن و اهمیت این مسأله تأکید میکند.
دو - نقد کتاب
مراد ما از نقد، ردیه نویسی نیست، بلکه اشاره به مواضع قوت و امتیاز و یا خلل و رخنه در کتاب است. پیش از پرداختن به نقاط قوت و ضعف کتاب، بجاست که توضیحاتی در مورد مشخصات و ساختار کلی کتاب آورده شود.
سبک نگارش این کتاب در خور توجه است. نویسندهی کتاب استاد مطهری و کلام جدید پیش از این کتابهایی چون روششناسی مطالعات دینی و اصول و فنون پژوهش در دین پژوهی را به رشتهی تحریر درآورده است و به نوعی سرآغاز الگوی تحقیقات روشمند و مسأله محور متناسب با دین پژوهی در جامعهی اسلامی تلقی میشود که در این اثر و بسیاری دیگر از آثار نویسنده، تعهد وی به این روش بحث و تحقیق منسجم را شاهد هستیم.
طرح نظاممند مسائل در ابتدای هر فصل، تجزیهی مسائل با توجه به مرکب بودن بسیاری از مسائل کلامی، توجه به آسیبشناسی مسائل، اخذ رویکرد روشن در پاسخگویی به مسائل، توجه به ابعاد گوناگون یک مطلب و پرهیز از تحویلی نگری در پاسخ به مسائل، از مشخصات بارز این تألیف میباشد.
در کتاب مورد بحث، هر چند مؤلف بیشتر اهتمام به گزارش آراء استاد مطهری و تبیین آنها دارد ولی با این وجود، این مباحث را نیز به سبک خود میآورد و نظریات استاد مطهری را در همان قالب منظم تحقیقاتی که خود پیش از این در سایر کتبش بر آنها تأکید کرده میریزد. این امر سبب شده است تا این اثر با سایر آثاری که در مورد استاد مطهری و نقد و بررسی افکار آن شهید بزرگوار نگاشته شده است تمایز اساسی داشته باشد. چه اینکه طرح و توضیح مسأله و سپس آوردن مقدمات و مطالب لازم جهت فهم بهتر آراء استاد مطهری و در مواردی مرتب کردن منطقی آراء استاد و تبیین و تشریح آن با استفاده از آراء سایر حکما و تطبیق آراء استاد با برخی اندیشههای دیگر، یکی پس از دیگری، خوانندهی محقق را در جهت دریافت مطلب به جلو میبرد و مواضع ابهام و نارسایی باقی نمیگذارد.
به طور خلاصه میتوان گفت انسجام مباحث، طرح روشمند مطالب، اجتناب از پراکنده نویسی و حاشیهپردازی، پرداختن به آراء دیگران و تحلیل آراء استاد در پرتو مطالعهی تطبیقی با دیگر حکیمان، بررسی بسترهای فرهنگی و اجتماعی رشد یک مسألهی کلامی، از مشخصات بارز این اثر میباشد.
نکتهی دیگر تلاش نویسنده در آسان یاب بودن قلم است. وی در این کتاب نسبت به آثاری همچون هندسه معرفتی کلام جدید و روششناسی مطالعات دینی موفقتر است. اشارهی مؤلف به برخی نوآوریهای استاد در کلام جدید (به عنوان مثال در بحث تقسیم بندی تعالیم اسلامی بر مبنای مخاطبان وحی، تبدیل نسبت دو موضعی "علم و دین" و "آزادی و دین" به نسبت سه موضعی "علم، فلسفه و دین" و "آزادی، عقل و دین") و پرداختن به نظریات اختصاصی ایشان (مانند نظریهی فطرت) از دیگر نکات در خور توجه این تألیف میباشد.
اجتناب سیستماتیک مؤلف از نقد آراء استاد و حصر توجه به توضیح و تبیین آراء، مهمترین رخنهی کتاب محسوب میشود. نویسنده در اکثر موارد صرفا به توضیح و تحلیل و تطبیق آراء استاد اکتفا کرده و به نقد آنها نپرداخته است و جای این بحث، با توجه به این که یکی از نقدهای مؤلف که آن هم در تبیین موضعگیری استاد در تعاریف مختلف از دین بیان شده در فهم مطلب بسیار راهگشاست، خالی به نظر میرسد.
در بسیاری موارد، قلم نویسنده موجز و مختصر بوده و محتاج بحث و تکمیل و تدقیق است و هر چند سعی مؤلف، نگارش ساده و روان است، به خاطر همین مختصر نویسی، بهره مندی از همهی مطالب کتاب محتاج مدرس است.
کاستی مهم دیگر، نپرداختن به همهی مسائل کلامی جدید است که در آثار استاد مطهری میتوان از آن بحث کرد. مسائلی مانند ایمان و وحی، سکولاریزم، ماتریالیزم، ادلهی خداشناسی و مباحث جدید متعلق به آن، زبان دین، دین و جهانی شدن، تحول معرفت دینی، قرائتهای جدید از دین و امثالهم. به نظر میرسد برای این که عنوان استاد مطهری و کلام جدید کاملاً بر کتاب منطبق باشد، جلد دومی که در آن به این مسائل و بررسی آراء استاد مطهری در مورد آنها پرداخته شده باشد لازم است. ولی در کتاب وعدهای از نگارش جلد دوم، به میان نیامده است.
امور فنی و چاپ
در نقد ناشر کتاب استاد مطهری و کلام جدید به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
اغلاط مطبعی: کتاب عاری از اغلاط مطبعی نیست، که در فهرست اعلام و منابع بیشتر مشهودند. مواردی مانند:
ص 75 ، س 5 : ختامه مشک î ختامه مسک
ص 88 ، س 7 : بموت î یموت
ص 345 ، س 20 : جاذبه و دافعی علی î جاذبه و دافعهی علی
ص 393 ، س 18 : سویدله î سویدلر
ص 401 ، س 11 : Aquinas Ä Aguinas
ص 401 ، س 14 : Concepts Ä Concpets
و الفاظی دیگر که برای جلوگیری از تطویل از ذکر آنها خودداری میشود. در فهارس انتهای کتاب اغلاط سجاوندی نیز به چشم میخورد. مانند:
ص 348 ، س 19 که (:) فراموش شده.
ص 355 ، س 4 که (:) اضافه است.
همچنین گاه با کاستیهایی نیز روبرو میشویم. مانند: ص 388 س 6 .
گذشته از این گونه اشتباهات مطبعی، نکتهی دیگر شایان ذکر، طرح روی جلد کتاب است که بهتر است برای کتابهایی که صبغهی دینی داشته و مخصوصا در مورد اساتید و علمای اسلام هستند، از طرحهای جذاب با مفاهیم و رنگهای معنوی استفاده شود. رنگ غالب در این طرح خاکستری، سبز - خاکستری و نوعی قهوهای است، که از جذابیت طرح میکاهد. استفاده از رنگهای زنده و معنوی و آسمانی برای معرفی شخصیتهای این چنینی، علاوه بر ایجاد تمایل در مخاطب، به نوعی به بیان محتوای کتاب نیز کمک میکند.
آخرین مطلب شایان ذکر عدم مرغوبیت کاغذ این کتاب است. قیمت روی جلد از دیگر موانع دسترسی دانشجویان و محققین به این اثر میباشد.
پینوشتها
1 ) یعنی آنچه استاد به تصریح بیان کردهاند و آنچه براساس مبانی ایشان میتوان گفت.
2 ) Complex Question Fallacy
منابع و مآخذ
1 ) دژاکام، علی (1375)، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری، تهران، مؤسسهی فرهنگی اندیشه، 2 جلد.
2 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، استاد مطهری و کلام جدید، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
3 ) فرامرز قراملکی، احد (1383)، اصول و فنون پژوهش، قم، مدیریت حوزه علمیه.
4 ) فرامرز قراملکی، احد (1423 ه) الهندسة المعرفیه للکلام الجدید، ترجمهی حیدر نجف و حسن العمری، بیروت، دار الهادی.
5 ) فرامرز قراملکی، احد (1381)، پرده پندار، تهران، آفتاب توسعه، چاپ دوم.
6 ) فرامرز قراملکی، احد (1380)، روششناسی مطالعات دینی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
7 ) فرامرز قراملکی، احد (بیتا)، مبانی کلامی جهتگیری دعوت انبیا، تهران، مؤسسهی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
8 ) فرامرز قراملکی، احد (1373)، موضوع علم و دین در خلقت انسان، تهران، آرایه.
9 ) فرامرز قراملکی، احد (1378)، هندسه معرفتی کلام جدید، تهران، مؤسسهی فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
10 ) محمدی، مجید (1374)، دینشناسی معاصر، تهران، نشر قطره.
11 ) هیک، جان (بیتا)، فلسفه دین، ترجمهی سالکی، تهران، انتشارات الهدی.