چکیده

متن

اگر شیعیان بر این باورند که امام زمان آن‌ها وجود دارد، ولی غایب است‌، چرااز مکان زندگی‌اش خبر ندارند و پس از گذشت حدود 1200 سال‌، هیچ گونه‌اثری از وی آشکار نمی‌شود؟ این در حالی است که خداوند «جل‌ّوعلی‌» از چنین‌کاری به دور است و غیبت امام با حکمت و تدبیر الهی‌، منافات دارد؟
باید گفت‌:
1. نه تنها علما و راویان شیعه به وجود امام زمان اعتقاد دارند، بلکه بر اساسروایت‌های فراوانی که از پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله‌) رسیده است‌، علمای اهل سنّت نیز موضوع‌مهدویّت را قبول دارند. باری‌، مهدویت از موضوع‌هایی است که همه بر آن اجماع نظردارند. در روایت آمده است که حضرت مهدی از فرزندان حضرت فاطمه‌(سلام الله علیها) است‌. پس‌از آن که مدتی امامت اهل‌بیت پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله‌) قطع می‌گردد و زمین را ستم فرا می‌گیرد،مردی از اهل‌بیت پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله‌) به نام مهدی‌(عج‌) خروج می‌کند و به اذن و بَعث الهی‌،زمین را از عدل و داد پُر می‌سازد. هر کس که او را درک و پیروی کند، در شمار هدایت‌شدگان قرار خواهد گرفت‌. این کار در زمانی رخ خواهد داد که امّت به 73 دسته تقسیم‌شده باشند. در این میان‌، تنها یک فرقه از آنان به بهشت وارد می‌شود و دیگران به دوزخ‌خواهند رفت‌. از میان این روایت‌ها به این موارد می‌توان اشاره کرد:
در صحیح ابی داود به سند خود از ام سلمه آمده است‌:
قالت‌: سمعت رسول اللَّه‌(صلی الله علیه و آله‌) یقول‌: المهدی من عترتی من ولد فاطمة‌.[1]
ام سلمه می‌گوید: از پیامبر(صلی الله علیه و آله‌) شنیدم که می‌فرماید: مهدی از عترت من و فرزندان فاطمه است‌.
در کنزالعمال چنین آمده است‌:
عن علی‌(علیه السلام) قال‌: المهدی رجل منّا من ولد فاطمة‌.[2]
امام علی‌(علیه السلام) فرمود: مهدی‌، مردی از ما اهل بیت و از فرزندان فاطمه است‌.
سیوطی نیز در «الدرّ المنثور» در تفسیر سوره‌ی محمد آورده است‌:
أخرج ابن ابی شیبه عن ابی سعید الخدری قال‌: قال رسول‌اللَّه‌(صلی الله علیه و آله‌) یخرج رجل‌من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً.
ابی سعید خدری از پیامبر(صلی الله علیه و آله‌) نقل کرده است که مردی از اهل بیت من درآخرالزمان خروج می‌کند و این در حالی است که فتنه‌ها فراگیر و بخشش او گسترده‌می‌شود.
هم‌چنین صحیح ابی داود در کتاب «المهدی‌(علیه السلام) » به سند خود از ابی الطفیل ازعلی‌(علیه السلام) ، از پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله‌) روایت کرده است که فرمود:
لم یبق من الدهر الا یوم لبعث اللَّه رجلاً من اهل بیتی یملاها عدلا کما مُلئت‌جوراً.[3]
دنیا به پایان نمی‌رسد مگر این‌که روزی فرا رسد که خداوند مردی از اهل بیت مرا (به‌ولایت مردم‌) برمی‌انگیزد و او دنیا را هم‌چنان که از ظلم و جور پر شده است‌، از عدل وداد پر خواهد کرد.
متقی هندی در کنزالعمال از پیامبر(صلی الله علیه و آله‌) روایت می‌کند که فرمود:
کیف أنت یا عوف اذا افترقت علی ثلاث و سبعین فرقه‌، واحدة منها فی الجنة‌و سائرهن‌ّ فی النّار (الی أن قال‌) ثم تجی‌ء فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن‌بعضها بعضاً حتی یخرج رجل من اهل بیتی یقال له المهدی فان أدرکته فاتبعه‌و کن من المهتدین‌.[4]
ای عوف‌! تو چگونه هستی هنگامی که (امت من‌) بر هفتاد و سه دسته جدا می‌گردند،تنها یک دسته به بهشت می‌روند و بقیه به دوزخ فرستاده می‌شوند (تا این‌جا که‌می‌فرماید) سپس فتنه‌ای تاریک و سخت فراگیر می‌شود و سپس هر فتنه‌ای‌،فتنه‌ای دیگر را در پی دارد تا این که مردی از اهل بیت من می‌آید که به او مهدی‌گفته می‌شود. پس کسی که او را درک و تبعیت کند، از هدایت شدگان است‌.
2. افزون بر این روایت‌ها که دیدگاه موضوع را بیان می‌دارند، شمار فراوانی ازتاریخ‌نگاران و راویان اهل سنّت‌، تولد آن حضرت را در کتاب‌های خود آورده و آن رایک واقعیت دانسته‌اند. برخی پژوهش‌گران بیش از صد تن از آنان را نام برده‌اند.[5] به این‌ترتیب‌، وجود آن حضرت به اثبات می‌رسد؛ زیرا ایشان با تولد به وجود آمده است‌. برای‌اثبات این گفته‌، به چند نمونه از این موارد اشاره می‌کنیم‌:
در کتاب «الزام الناصب‌» از عبداللَّه بن محمّد مطری حکایت شده است که شیخ‌جلال‌الدین عبدالرحمن أبی‌بکر سیوطی در کتاب «احیاء المیت بفضائل اهل البیت‌»می‌گوید: «همانا از ذریه‌ی حسین بن علی‌(علیه السلام) مهدی‌(عج‌) در آخر الزمان مبعوث‌می‌گردد» تا این که می‌گوید: «پس امام اول‌، علی بن ابی طالب‌(علیه السلام) است‌» و نام ائمه رامی‌برد. سپس می‌گوید:
یازدهم از ایشان‌، پسر اوست به نام «الحسن العسکری‌» و دوازدهم پسر اوست به نام‌«م ح م د»، القائم المهدی‌(عج‌) و این که نصوص درباره‌ی دولت اسلامی او، ازپیامبر(صلی الله علیه و آله‌) و از جدش‌، علی بن ابی طالب‌(علیه السلام) و از دیگر آباء و اجدادش که اهل شرف‌و مرتبت هستند، آمد و اوست که صاحب شمشیر است و قیام کننده‌ای است که درانتظار اویند.[6]
ابوالولید محمّد بن شحنة الحنفی در کتاب تاریخش به نام «روضة المناظر فی اخبارللاوائل و الاواخر» که در حاشیه‌ی کتاب «مروج الذهب‌» است‌، چنین آورده است‌:
و ولد لهذا الحسن (یعنی الحسن العسکری‌(علیه السلام) ) ولده المنتظر ثانی عشرهم ویقال له المهدی‌(عج‌) و القائم و الحجة‌، محمّد ولد فی سنة خمس و خمسین ومأتین‌.[7]
و به دنیا آمد برای حسن (یعنی امام حسن عسکری‌(علیه السلام) ) فرزندش که انتظار کشیده‌می‌شود به عنوان دوازدهمین امام و به او مهدی‌، قائم و حجّت گفته می‌شود. (م ح م‌د) در سال 255 ه¨ به دنیا آمد.
در کتاب «ینابیع المودة‌» نیز چنین آمده است‌:
ولد لابی محمّد الحسن مولود فسماه محمداً فعرضه علی اصحابه یوم الثالث و قال‌:هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الذی تمتدّ علیه الاعناق بالانتظار فاذاامتلات الارض جوراً و ظلماً خرج فیملاها قسطاً و عدلاً.[8]
امام حسن عسکری‌(علیه السلام) صاحب فرزندی شد که او را محمد نامید و او را روز سوّم به‌اصحاب خویش نشان داد و فرمود: این امام شما پس از من و جانشین من بر شما است واو به پا خیزنده‌ای است که گردن‌های مردم در انتظار او کشیده می‌شود. هنگامی که زمیناز جور و ستم پر گردید، او خروج می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند.
افزون بر این‌ها، روایت‌های دیگری نیز درباره‌ی ولادت آن حضرت در کتاب‌های‌تاریخی و حدیث آمده است‌. درباره‌ی زندگی حضرت مهدی‌(علیه السلام) پس از تولد، به سخن‌شیخ عبدالوهاب الشعرانی در مبحث 65 «یو اقیت الجواهر» اشاره می‌کنیم‌. وی در این‌گفتار می‌گوید:
همه‌ی شرایطی که شارع مقدس پیش از قیامت به آن خبر داده‌، حق است‌. پس‌ناچاریم که همه‌ی آن شرایط واقع شود و از جمله‌ی آن‌ها خروج مهدی است‌... او ازاولاد امام حسن عسکری‌(علیه السلام) است و هنگام تولد او، شب نیمه‌ی شعبان سال 255 ه¨ق است‌. او باقی است تا این که با عیسی بن مریم‌(علیه السلام) همراه شود؛ پس عمر او تاکنون که سال 958 هجری است‌، 706 سال است‌.[9]
هم چنین شیخ سلیمان قندوزی در «ینابیع المودّة‌» می‌آورد:
درباره‌ی آیه‌ی «و جعلها کلمة باقیة فی عقبه لعلّهم یرجعون‌»،[10] ثابت ثمالی از علی‌بن الحسین‌(علیه السلام) و او از پدرش و او از علی بن ابی طالب‌(علیه السلام) نقل می‌کند که در شأن نزول‌این آیه گفت‌: خداوند، امامت را تا روز قیامت در نسل حسین‌(علیه السلام) قرار داد و همانا برای‌قائم ما، دو غیبت است که یکی از آن‌ها، از دیگری طولانی‌تر است‌. پس هیچ کس امامت‌او را نمی‌پذیرد، مگر کسی که یقینش قوی باشد و شناخت درست داشته باشد.[11]
در باب دوازدهم کتاب «البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان‌»، از ابی عبداللَّه بن‌حسین بن علی‌(علیه السلام) آمده است که فرمود:
برای صاحب این امر؛ یعنی مهدی‌(علیه السلام) دو غیبت وجود دارد که یکی از آن دو، طولانی‌می‌شود تا این که بعضی می‌گویند او مرده است و بعضی می‌گویند او رفته است‌. کسی‌از دوست و غیر دوست از جایگاهش‌، خبری ندارد، مگر کسی که عهده‌دارخدمت‌گزاری اوست‌.[12]
3. حضرت مهدی‌(علیه السلام) در زمان حیات پدر بزرگوارش‌، امام حسن عسکری‌(علیه السلام) دیده‌شده است‌. در این باره‌، روایت‌هایی وجود دارد که از آن جمله به این روایت می‌توان‌اشاره کرد.
شیخ سلیمان قندوزی در «ینابیع المودة‌» می‌آورد:
خادم فارسی گفت‌: من در خانه بودم‌، کنیزی از خانه بیرون آمد و همراه او چیزی بودکه تکان می‌خورد. پس ابو محمّد (امام حسن عسکری‌(علیه السلام) ) به او فرمود: آن چه راهمراه توست‌، آشکار کن‌. در این هنگام‌، پسر بچه‌ای سفید و نیکو روی‌، ظاهر شد.پس حضرت عسکری‌(علیه السلام) فرمود: این امام شماست پس از من و تو آن را پس از این‌نمی‌بینی‌.[13]
روایت دیگری وجود دارد که گواهی معتبری بر ادّعای دیدن آن حضرت پیش ازغیبت صغری به شمار می‌رود. حسن بن ایّوب بن نوح (از نمایندگان امام هادی‌(علیه السلام) )می‌گوید: ما که چهل نفر از اصحاب امام عسکری‌(علیه السلام) بودیم‌، برای پرسش از امام بعدی‌به محضر امام عسکری‌(علیه السلام) رفتیم‌. در مجلس آن حضرت‌، عثمان بن سعید عَمْری (یکی‌از نمایندگان امام زمان‌(علیه السلام) ) برخاست و عرض کرد: می‌خواهم از موضوعی بپرسم که‌درباره‌ی آن از من داناتری‌. امام‌(علیه السلام) فرمود: بنشین‌. عثمان با ناراحتی خواست از مجلس‌بیرون برود. حضرت فرمود: هیچ کس بیرون نرود. کسی بیرون نرفت‌. پس از مدتی‌،امام‌(علیه السلام) عثمان را صدا زد. او برخاست‌. حضرت فرمود: می‌خواهید به شما بگویم که‌برای چه به این جا آمده‌اید؟! همه گفتند: بفرمایید. فرمود: به این جا آمده‌اید تا از حجّت‌و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلی‌. در این هنگام‌، پسری نورانی هم‌چون پاره‌ی ماه که‌شبیه‌ترین مردم به امام عسکری‌(علیه السلام) بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود:
این امام پس از من و جانشین من در میان شماست‌. از فرمان او پیروی کنید و پس ازمن اختلاف نکنید؛ زیرا در این صورت‌، هلاک خواهید شد و دین‌تان تباه می‌گردد.[14]
پس از روایت‌ها برمی‌آید که آن حضرت تا پیش از غیبت صغری‌، دیده شده‌، ولی درزمان غیبت صغری و کبری‌، از دیده‌ها پنهان گشته است‌. این هم از امور مسلّم است که‌ایشان در طول غیبت صغری به وسیله‌ی نمایندگان خویش ـ که چهار نفر بودند ـ با مردم‌ارتباط داشته‌اند و برخی که نام‌هایشان نیز در کتاب‌های شیعه ثبت شده است‌، به خدمت‌ایشان مشرّف شده‌اند.[15]
4. هر چند حضرت مهدی‌(علیه السلام) غایب است‌، ولی آثار او آشکار است‌؛ زیرا بسیاری ازشیعیان پیاپی خدمت آن حضرت مشرّف می‌شوند.[16] افزون بر آن‌، در روایت‌هایی که‌اهل سنّت نیز به آن اقرار کرده‌اند، چگونگی بهره‌گیری مردم از وجود آن حضرت بیان‌شده است‌.
از آن جمله صاحب «ینابیع المودة‌» این گونه نقل می‌کند:
اخرج الشیخ الحموینی فی فراید السمطین بسنده عن سلیمان الاعمش ابن مهران عن جعفرالصادق عن ابیه عن جدّه علی‌ّ بن الحسین‌(علیه السلام) قال‌: نحن ائمة المسلمین‌، و حجج‌اللَّه علی‌العالمین و... ثم قال‌: و لم تخل منذ خلق اللَّه آدم‌(علیه السلام) من حجة اللَّه فیها، أما ظاهر مشهور أوغائب مستور، و لا تخلو الارض الی ان تقوم الساعة من حجة و لولا ذلک لم یعبداللَّه‌. قال‌سلیمان‌: فقلت لجعفر الصادق‌(علیه السلام) : کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال‌: کما ینتفعون‌بالشمس اذا سترها سحاب‌.[17]
علی بن حسین‌(علیه السلام) فرمود: ما امامان مسلمانان هستیم و حجّت‌های خداوند بر همه‌ی جهانیان‌.سپس فرمود: از زمانی که آدم‌(علیه السلام) آفریده شد، زمین از حجّت خدا تهی نمانده است‌، که آن حجّت یاظاهر مشهور بوده است یا غایب در نهان و زمین از حجّت تهی نمی‌ماند تا زمانی که قیامت برپا گردد؛زیرا اگر چنین نبود، کسی خدا را نمی‌پرستید.
سلیمان اعمش (راوی این روایت‌) می‌گوید:
از امام جعفر(علیه السلام) پرسیدم‌: چگونه است بهره بردن مردم از حجّت خدایی که غایب وپنهان است‌؟ فرمود: هم‌چنان که مردم از خورشید پشت ابر بهره می‌برند. این بهره‌مندی‌از حجّت خداوند باید به گونه‌ای باشد که امام باقر(علیه السلام) به یزید بن معاویة العجلی درتفسیر آیه‌ی 200 آل عمران فرمود:
یا ایها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا؛
یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صبر کنید بر ادای واجبات و بردبار باشید بر آزاررسانیدن دشمنان‌تان و خودتان را با امام‌تان مهدی منتظر پیوند دهید.[18]
سید محمد صادق موحد ابطحی
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. صحیح ابن داود، ج 27، ص 134؛ صحیح ابن ماجه‌، ابواب الفتن‌، باب خروج مهدی‌؛ مستدرک‌الصحیحین‌، حاکم نیشابوری‌، مطبعة مجلس دائرة المعارف نظامیه‌، ج 4، ص 557؛ میزان الاعتدال‌، ذهبی‌،مصر، مطبعة سعادت‌، سال 1325، ج 2، ص 24.
[2]. کنزالعمال‌، ج 7، ص 261.
[3]. صحیح ابی داود، ج 27، کتاب المهدی‌(عج‌).
[4]. کنزالعمال‌، ج 6، ص 44.
[5]. منتخب الاثر، لطف‌اللَّه صافی گلپایگانی‌، ص 427.
[6]. همان‌، ص 427.
[7]. روضة المناظر فی اخبار الاوایل و الاواخر، ابوالولید محمد بن شحنة الحنفی‌، مصر، الازهریة‌، 1303، ج‌1،ص 294.
[8]. ینابیع المودة‌، شیخ سلیمان قندوزی (متوفی 1294)، بیروت‌، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات‌، ص‌460.
[9]. یواقیت الجواهر، شیخ عبدالوهاب شعرانی‌،، مصر، مطبعة الازهر، 1307، ج 2، ص 145.
[10]. زخرف‌، 28.
[11]. ینابیع المودة‌، ص 427.
[12]. البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان‌، متقی هندی‌، به نقل از: منتخب الاثر، ص 315.
[13]. ینابیع المودة‌، ص 461.
[14]. همان‌، ج 3، صص 123 و 125.
[15]. منتخب الاثر، صص 468 ـ 472. وی نام 304 نفر را آورده است‌.
[16]. همان‌، صص 499 ـ 511.
[17]. ینابیع المودة‌، ص 477.
[18]. ینابیع المودة‌، ص 421. برای آگاهی بیش‌تر ر.ک‌: البراهین الاثنی عشر علی وجود الامام الثانی عشر،سیدطیّب موسوی جزایری‌، انتشارات دارالکتاب جزایری‌.

تبلیغات