فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۳۸۰۱.

تبیین نهایی و موجود ضروری؛ طرح و بررسی دیدگاه تیموتی اکانر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تبیین نهایی برهان کیهان شناختی تیموتی اکانر اصل دلیل کافی ضرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۳۹۵
تبیین را پاسخ به پرسش از چرایی اشیاء تلقی می کنند، و تبیین نهایی پاسخ به این پرسش است که چرا اساساً چیزی وجود دارد در عوض این که هیچ چیز نباشد؟ در این مقاله، پس از ذکر توضیحاتی درباره تبیین و تبیین نهایی، اهمیت تبیین نهایی تشریح می گردد، و پس از آن نشان خواهیم داد که جست وجوی تبیین نهایی در علوم طبیعی، علی الاصول، بی نتیجه خواهد بود. نهایتاً تقریری از تبیین نهایی مبتنی بر وجود یک موجود ضروری ارائه خواهد شد. در تمامی این فرایند، بحث را ناظر به موضع تیموتی اکانر، متافیزیک دان برجسته معاصر، پیش خواهیم برد و آرای او را درباره مسائل مذکور تشریح می کنیم. تلاش در جهت نشان دادن اهمیت تبیین نهایی و ارائه الگویی برای آن مبتنی بر برهان کیهان شناختی از ویژگی های بارز دیدگاه اکانر است. از نظر او وجود زنجیره ممکنات هنگامی تبیینی کامل پیدا می کند که نهایتاً مبتنی بر وجود موجودی ضروری شود. اکانر برای گریز از ضروری انگاری ممکنات، از نظریه اختصاصی خود در زمینه علیت عامل استفاده می کند و دارای اراده بودن موجود ضروری را مجرای ورود گزینه های بدیل در فرایند آفرینش ممکنات در نظر می گیرد. مباحث اکانر در این موضوع حاوی نکات بدیع و قابل استفاده است، هرچند همه وجوه آرای او نیز قابل پذیرش نیست. به طور خاص، تصویر فعل ارادی که اکانر ارائه می دهد در این مقاله مورد پذیرش قرار نگرفته است.
۳۸۰۲.

مقایسه فرونسیس در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هایدگر ملاصدرا فرونسیس حکمت عملی وجود اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۵ تعداد دانلود : ۶۰۵
فرونسیس از دو حیث هستی و ماهیت آن در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا قابل مقایسه است. هایدگر از حیث هستی -شناختی قائل به برتری فرونسیس بر تمامی انحاء کشف و گشودگی دازاین همچون اپیستمه، تخنه و سوفیاست؛ اما ملاصدرا به تأسی از دیدگاه ارسطو، سوفیا را به عنوان امکان اصیل انسان معرفی و قائل به برتری سوفیا بر تمامی علوم و حتی فرونسیس شده است. از سویی دیگر ملاصدرا با اینکه صراحتاً از برتری سوفیا سخن می گوید اما در متن مباحث خویش به وحدت سوفیا و فرونسیس جهت وصول به سعادت قائل می شود. علاوه بر این، آراء دو فیلسوف در حوزه موضوع، فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس قابل مقایسه است. ملاصدرا به تأسی از ارسطو موضوع فرونسیس را نفس انسانی و کمال آن دانسته است. در حالی که هایدگر موضوع آن را وجود دازاین می داند. این نحوه تفکر درباره موضوع؛ فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بطوری که هایدگر فرونسیس را نحوه ای از وجود دازاین و ملاصدرا نحوه ای از معرفت می داند. با وجود این هر دو فیلسوف غایت فرونسیس را رسیدن انسان به وجود اصیل معرفی می کنند؛ این در حالی است که تعریف دو فیلسوف از وجود اصیل با توجه به مبانی متفاوتی که اتخاد کرده اند کاملاً متفاوت است. وجود اصیل در ملاصدرا با توجه به مبدأ و معاد، معنا و مفهوم می یابد حال آنکه در وجود اصیل هایدگری به هیج وجه به مبدأ و معاد توجه نشده و به جای آن اموری همچون خویشتن یابی، تیمارداشت و توجه به مرگ مورد توجه قرار گرفته است.
۳۸۰۳.

از نام گرایی تا نسبی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نام گرایی ذات‏گرایی استقرا نسبی گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۵ تعداد دانلود : ۵۳۷
در تاریخ فلسفه، مسیله استقرا نقش مهمی در پیدایش نسبی گرایی داشته است. برای این مسیله دو تقریر متفاوت از هیوم و گودمن وجود دارد که اغلب به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفته اند. این نوشتار مبانی و نتایج این دو تقریر را مورد مقایسه قرار می دهد. هیوم در مسیله کلاسیک استقرا به ذهن و قوانین حاکم بر آن توجه دارد و عادت ذهنی را علت اعتماد به قوانین علمی می داند. اما گودمن در طرح مسیله جدید استقرا بیشتر به زبان و قواعد آن توجه دارد و از رسوخ در زبان به عنوان علت باور به قوانین کلی علمی یاد می کند. با این حال نام گرایی مبنای مشترک این دو فیلسوف است و نتیجه مشترک این دو دیدگاه نیز نوعی نسبی گرایی افراطی است که تا حوزه وجودشناسی امتداد دارد. این نوشتار مطالعه ای تطبیقی است که با نگاهی انتقادی نسبت نام گرایی با نسبی گرایی را بررسی می کند.
۳۸۰۴.

فضیلت معرفتی، قوه اعتمادپذیر و ویژگی منشی: رویکردی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زگزبسکی سوسا فضیلت معرفتی قوه اعتمادپذیر معرفت تأملی معرفت حیوانی ویژگی منشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۵۳
در معرفت شناسی فضیلت، فضیلت معرفتی به دو صورت تعریف شده است؛ سوسا آن را از سنخ قوای اعتمادپذیر می داند و زگزبسکی آن را از نوع ویژگی های منشی. در حالی که هر دو، فضیلت را معرفت ساز دانسته و تبیین و توجیه معرفت را بر پایه آن ممکن می دانند. در پاسخ به سؤال از دلیل این دو گانگی در تحلیل، مقاله حاضر نگرش متفاوت فیلسوفان به معنا و ویژگی های معرفت را عامل آن می داند. تعریف سوسا از معرفت به باور صادق موجه و انفعالی دانستن آن، یا به حالتی فراتر از داشتن باورهای صادق، که حاصل فعالیتی اختیاری و ارادی است، در زگزبسکی، نهایتا به این منجر می شود که فضیلت را یا از سنخ قوا بدانیم و یا از سنخ ویژگی هایی که برای انجام چنین فعالیتی ضروری اند. در نتیجه به رغم اینکه هر دو فیلسوف وجود قوا را برای کسب معرفت حیوانی ضروری می دانند اما نگاه متفاوتشان به معرفت تأملی، نهایتاً به دو برداشت از فضیلت منتهی می شود. حتی دخالت دادن عاملیت فاعل در معرفت حکمی و ضروری دانستن برخی ویژگی ها مثل دقت و ذهن باز، به عنوان فضیلت باورساز، توسط سوسا، در نتیجه بحث، تغییر چندانی ایجاد نمی کند.
۳۸۰۵.

مسئله «اذهان دیگر» در تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر اذهان دیگر دازاین بین الأذهانیت در جهان بودن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۵ تعداد دانلود : ۴۹۱
مسئله «اذهان دیگر» به عنوان یکی از جدی ترین مشکلات معرفت شناسی در فلسفه، ریشه در دوگانه انگاری دکارت دارد. از آن زمان، راه حل های متعددی برای این مسئله مطرح شده است، اما این راه حل ها هر یک با مشکلاتی مواجه هستند. در مقابل فلسفه کلاسیک و سنّت فلسفه تحلیلی، هایدگر در خاستگاه این مسئله و راه حل هایی را که برای پاسخ به آن مطرح شده است، همچون بسیاری از مسائل معرفت شناختی دیگر، تحلیل نادرستی از انسان، جهان و رابطه میان این دو می داند. هایدگر مسئله اذهان دیگر را از حیطه معرفت شناسی به حیطه هستی شناسی منتقل و منحل می کند. رویکرد او نشان می دهد که چطور یک مسئله غیر واقعی و نامشروع که برخاسته از تحلیل نادرست انسان و جهان و رابطه این دو است، تبدیل به یک معضل معرفتی دامنه دار و غیرقابل حل شده است. هایدگر نشان می دهد نه تنها این مسئله، بلکه هر نوع مسئله معرفت شناسانه دیگری، تنها در نوع هستی شناسی خاصی مجال بروز می یابد. سوژه خودتنهاانگار تنها در فلسفه سنّتی است که در تعیین تکلیفش با جهان و دیگران سرگردان می ماند. بر اساس تحلیل او، هر انسانی همبود با دیگران است و در زندگی عملی با دیگران مواجه می شود و این مواجهه جایی برای تردید معرفتی در وجود دیگران باقی نمی گذارد.
۳۸۰۶.

نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات: بررسی تفسیر مایکل مارمورا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم خداوند به جزئیات ابن سینا مایکل. ای. مارمورا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۶۸۱
مایکل. ای. مارمورا، یکی از ابن سیناپژوهان پرآوازه معاصر، در مقاله ای با عنوان «جنبه هایی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات» تفسیر خاصی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات ارائه کرده است. در این مقاله، که از دو بخش تشکیل شده است، با رویکردی توصیفی انتقادی به بررسی خوانش وی می پردازیم. در بخش اول، تقریری از خوانش وی از ابن سینا ارائه می کنیم. از نظر مارمورا خداوند به اشیاء جزئی ای که فرد منحصر در نوع خود هستند، و به رخدادهایی که به چنین اشیائی منسوب اند، به صورت منفرد، علم دارد. همچنین وی بر اساس این که نظریه ابن سینا علم خداوند به همه جزئیات را تبیین نمی کند نتیجه می گیرد ابن سینا بر این باور است که خداوند به همه جزئیات، به صورت منفرد، علم ندارد. در بخش دوم، به نقدهایی پیرامون خوانش وی اشاره می کنیم. برخی از این نقدها عبارت اند از: عدم مشخص کردن مسائلی که نظریه ابن سینا قصد پاسخگویی به آنها را دارد، عدم اشاره به نقش صور در نظریه ابن سینا، عدم اشاره به علم از طریق علل در نظریه ابن سینا، تفسیر اشتباه از مثال کسوف در نظریه ابن سینا.
۳۸۰۷.

معنای زندگی در حیات دینی و حیات سکولار (نقد دیدگاه ریچارد تیلور)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معنای زندگی حیات دینی حیات سکولار مفهوم خلاقیت و خلاقیت الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۳۵۰
«نگاه دینی» و «نگاه سکولار»، دو نظام معنایی متفاوت برای حیات انسان ترسیم می کنند و پایه گذار دو سپهر کاملاً مختلف در زندگی انسان هستند. زندگی انسان در هر دو بستر دینی و سکولار، ویژگی هایی می یابد که متناسب با هرکدام می توان از معناداری یا بی معنایی زندگی انسان سخن گفت. ریجارد تیلور با اتخاذ رویکردی طبیعت گرایانه به مسیله معنای زندگی، می کوشد با تعریف زندگی بی معنا و سپس با طرح مفهوم خلاقیت و بیان ویژگی های آن به عنوان ملاک معناداری، به مسیله بی معنایی زندگی انسان سکولار پاسخ دهد. مسیله مطرح در این مقاله آن است که آیا با فرض وجود خلاقیت در حیات انسان سکولار می توان زندگی انسان را معنادار دانست؟ در پاسخ، این ادعا را پیش کشیده ایم که به رغم ادعای تیلور، زندگی خلاقانه انسان در حیات سکولار همچنان بی معناست و تنها زندگی توأم با خلاقیّتی که در حیات دینی باشد، معنادار خواهد بود؛ بدین معنا که با توجه به ویژگی های حیات دینی تنها انسان خلاق در ساحت دین است که می تواند با شکوفاساختن ظرفیت های وجودی اش به زندگی خود معنا بخشد، ولی چون در حیات سکولار انسان خودآیین و خود بنیاد است، ویژگی های لازم برای خلاقیت ادعایی تیلور برای معناداری زندگی تحقق نمی یابد. از همین رو، فرجام زندگی سکولار همچنان به بی معنایی می انجامد.
۳۸۰۸.

منظر سرمدی خدای ادیان و مسأله شرور گزاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مساله شر شرور گزاف کمال مطلق بی زمانی منظر سرمدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۶ تعداد دانلود : ۳۹۹
در این مقالله نخست به این موضوع می پردازیم که چالش اصلی مسالله شر برای باور به خدای ادیان، وجود وضعیت های ناگوار در عالم نیست بلکه وجود شرور گزاف است؛ یعنی تحقق وضعیت هایی در جهان که بیش از سودمندی، ناگواری ایجاد می کنند. سپس با توضیح تفاوت منظر زمان مند و منظر سرمدی، میان شرور ظاهراً گزاف و شرور واقعاً گزاف، تمایز قایل می شویم و از این مدعا دفاع می کنیم که شناخت قسم دوم با توجه به محدودیت منظر زمان مند ناممکن است و از این رو استدلال له یا علیه وجود این نوع از شرور امکان پذیر به نظر نمی رسد. پس از آن، چهار تقریر مشهور از مسالله شر را بررسی می کنیم و نشان می دهیم که وجود شرور گزاف، که روی دیگر سکه نبود خدای کامل مطلق است، به شکل پیش فرض های آشکار یا نهان به این استدلال ها وارد شده است و از این رو نتیجه مورد نظر از ابتدا در آن ها مفروض بوده است. ضمن اینکه توسل خداباوران به منظر سرمدی خداوند، عقیده ایشان درباره نبود شرور گزاف را پذیرفتنی می سازد. مدعای اصلی این نوشتار این است که مسالله شر قابل فروکاست به مناقشه درباره گزاف بودن یا نبودن ناگواری های عالم است و داوری درباره این مناقشه به دلیل محدودیت منظر زمان مند مقدور نیست، بنابراین استدلال علیه وجود خدای ادیان از طریق شرور، نیازمند اثبات درستی یا محتمل بودن تحقق شرور گزاف در عالم است و در غیر این صورت نتیجه آن فراتر از مفروضات نخواهد بود.
۳۸۰۹.

اثبات عالم خارج از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: عالم خارج اصل علیت فطرت علامه طباطبایی محسوسات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۷۷۴
اثبات عالم خارج یا به عبارتی عالمی مستقل از مدرک، از مسایل اساسی، پرماجرا و جریان ساز در عالم تفکر بوده است و تأثیرات مهمی نیز در زندگی اجتماعی بشر داشته است. جریان هایی همچون سوفیسم، اید یالیسم و گونه های مختلف شکاکیت و جریان های کوچک برآمده از آنها، برخاسته از نوع واکنش اندیشمندان با این مسیله بوده است. این تعامل - در موارد بسیاری - وابسته به موضع معرفت شناختی آنها دارد؛ بدین معنا که با انکار یا پذیرش برخی از راه های معرفت، عالم خارج نیز قلمرو متفاوتی خواهد داشت. اینکه واقعیتی مستقل از ذهن انجام پذیرد و در صورت تحقق، مادی یا غیرمادی و یا ذهنی یا فراتر از ذهن باشد، در تعیین قلمرو عالم خارج نقشی اساسی دارد. انکار یا فروکاستن واقعیت به امور ذهنی و همین گونه عادت روان شناختی که موجب شکاکیت می شود، پاسخی منطقی و استوار نیاز دارد. ازاین رو در این نوشتار، نگارنده بنا دارد، دیدگاه علامه طباطباییŠ را در این زمینه بررسی کند. چهار استدلال بر اثبات جهان خارج از ذهن که علامه در آثار گوناگون خود به آنها پرداخته است، بررسی شده است. نگارنده در ابتدا نیم نگاهی به دیدگاه فیلسوفان و اندیشمندان صاحب نام در این زمینه خواهد داشت و سپس دیدگاه علامه طباطباییŠ را بررسی می کند. بیان استدلال های ایشان، بررسی استدلال ها از حیث قلمرو و محدوده مورد اثبات، از لحاظ اینکه آیا استدلال های ایشان تنها عالم جسمانی را اثبات می کند یا فراتر از آن است، از مباحث مورد تأکید در این نگاشته خواهد بود.
۳۸۱۰.

حریت یا آزادی در مفهوم دینی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان کامل حر بنده آزاد حریت عبودیت بندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶۵ تعداد دانلود : ۵۶۶
یکی از مفاهیم مهم عرفانی که به عنوان یک کمال و فضیلت انسانی شناخته می شود و در مراتب عالی بندگی و سلوک معنوی حاصل خواهد شد، «حریت» و آزادی معنوی است. این خصلت برخلاف مفهوم آزادی در اصطلاح علوم سیاسی و اجتماعی از طریق عبودیت و بندگی خالصانه حق و بریدن از بندگی غیرحق حاصل می شود. زمانی انسان به حریت و آزادی معنوی می رسد که مراتب عالی سلوک را طی کرده، از بند نفس و تعلقات مادی کاملاً رها شده باشد. در این نوشتار برآنیم که این مفهوم را از منظر دینی و عرفانی به مطالعه بگذاریم و گستره معنایی و ارزش معنوی آن را در عرفان و از زبان اهل معرفت بیان کنیم. به این منظور، پس از تمهید بحث، مفهوم حریت از نظر لغوی و اصطلاحی بازشناخته و آنگاه نسبت آن با مفاهیم دیگری مثل عبودیت و انسان کامل بررسی شده و از زبان ولی حق، سیّدالاحرار علی مرتضی (ع) شرح و بسط یافته است. همچنین از نظر برخی بزرگان عرفان و صاحبان اندیشه و حکمت عرفانی در این باب بهره برده ایم. در پایان، نتایج این مطالعه در معرض ملاحظه و استفاده طالبان معارف دینی، آزادیخواهان و بنده آزادان گذاشته شده است.
۳۸۱۱.

آیا اصل طرد شق ثالث یک شرط سلبی برای حقیقت است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصل طرد شق ثالث منطق عمومی هوسرل کانت برهان کانتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۴۳۴
کانت منطق را به دو حوزه کلی منطق عمومی و منطق استعلایی تقسیم می کند. منطق عمومی نسبت به اعیان خنثی است و صرفا قواعد انسجام خود اندیشه و از این رو صرفا شرایط سلبی حقیقت را بیان می کند. اما آیا اصل طرد شق ثالث که می گوید از بین یک گزاره و نفی آن یکی درست است یک شرط صرفا سلبی برای حقیقت است؟ در این مقاله نشان می دهیم که چنین نیست. در این راستا هم به لحاظ تاریخی به برهان کانتور اشاره می کنیم و هم به تحلیل ماهیت این اصل با استفاده از پدیده شناسی استعلایی می پردازیم. با مقایسه دیدگاه های مهم ارائه شده درباره این اصل یعنی دیدگاه های هوسرل، براوئر و هیتینگ، و همچنین از خلال تحلیل قصدی ادات نفی از آن رو که در اصل طرد شق ثالث فراخوانده می شود، نسبت این اصل با منطق صوری را مورد بحث قرار می دهیم.
۳۸۱۲.

انرگیا و انتلخیا: نقدی بر ارسطو از منظر رویکرد منادولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انتلخیا دونامیس فوسیس انرگیا ارسطو لایب نیتس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۳۸۱
مقاله ی حاضر کوششی است برای ارزیابی و نقادی نظریه ی حرکت ارسطویی از منظر رویکرد منادولوژیک - رویکردی که می کوشد همه چیز را بدون دخالت معجزه آسای غیر، و صرفا با اتکا به درون زایی جوهر توضیح دهد. این رویکرد میراثی لایب نیتسی است و در این نوشته نیز چیستی آن با رجوع به منادولوژی لایب نیتس توضیح داده خواهد شد. اتخاذ رویکرد منادولوژیک در فهم نقادانه ی ارسطو موجب پدید آمدن تعبیری متفاوت با تعبیر رایج از فلسفه ی او خواهد شد که این تعبیر را تعبیر طبیعت شناسانه نام نهاده ایم. در این پژوهش به مفاهیم انتلخیا، دونامیس/فوسیس و انرگیا پرداخته شده است. بخش اصلی این نوشتار با تکیه بر تعبیر طبیعت شناسانه به سراغ تمایز موجودات طبیعی و مصنوعی و جدایی متحرک و محرک می رود تا نشان دهد نظرات ارسطو در این حوزه ها نه با رویکرد طبیعت شناسانه سازگارند و نه خود قدرت مقاومت در برابر انتقادات و پرسش ها را دارند. این مقاله تلاشی است بران آشکار کردن این نکته که ارسطویی ماندن مستلزم گذر از ارسطو است. مقاله ی حاضر رویکردی تاریخی و تبارشناسانه ندارد و صرفا تحلیلی است فلسفی درباره ی مفهوم خودمتحرک بودن، در موجودات غیرمجرد، از طریق خوانش ارسطو به اتکای منادولوژی.
۳۸۱۳.

بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزادی اراده اراده ضرورت تفویض گرایی عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۵۴
در تاریخ فلسفه ها می خوانیم که نظریه ضرورت در کانون اندیشه اسپینوزا، و نظریه آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می داند، اراده را از خدا و انسان نفی می کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می داند و به ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می کند؛ تا جایی که به نظر می رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره اراده آزاد است. اما بااین همه، برخی دکارت شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم چون رشد طبیعی فلسفه دکارت می بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریه دکارت درباره اراده آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت درباره آزادی به درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن چه خود می پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که به رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریه اراده آزاد دکارت، دکارت آن گاه که سخن از بالاترین درجه آزادی به میان می آورد، هم بستگی ضرورت و آزادی را هم چون اسپینوزا نشان می دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی شود؛ بنا بر این، با توجه به آن چه دکارت در همه آثارش درباره اراده و اختیار می گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به اراده مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
۳۸۱۴.

نقد هریچ بر تعبیر کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هریچ کریپکی ویتگنشتاین آمایش پیروی از قاعده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۳۹۴
پل هریچ (Paul Horwich) در کتابها و مقالاتی مختلف به نقد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی (1982) پرداخته است. در این مقاله به یکی از پاسخ های وی به یکی از برهان های ویتگنشتاینِ کریپکی پرداخته، استدلال می کنم که دلایل او برای رد برهان ویتگنشتاینِ کریپکی کفایت نمی کنند. در بخش 2 به توضیح آرای ویتگنشتاینِ کریپکی و شکاکیت معنایی (Meaning Scepticism) خواهم پرداخت. در بخش 3 به توضیح صورتبندی هریچ از استدلال هنجارمندی ویتگنشتاینِ کریپکی، که خود آن را «استدلال راهنمایی عقلانی» (The Rational Guidance Argument) نام می دهد، خواهم پرداخت. در بخش 4 نقد هریچ بر این استدلال را بررسی خواهم کرد. چنان که خواهد آمد هریچ با پیشنهاد نسخه ای از نظریه آمایشی (Dispositional)که بر معرفی «آمایش برای تصحیح خویش» (Self-correction disposition) مبتنی است می کوشد به استدلال راهنمایی عقلانی ویتگنشتاینِ کریپکی پاسخ دهد. با بخش 5و استدلال علیه کارآمد بودن این پیشنهاد در پاسخ به ایراد هنجارمندی، مقاله را به پایان خواهم برد.
۳۸۱۵.

سیر تحول از علوم رشته ای تا علوم میان رشته ای و علوم یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سیر تحول علوم رشته ای علوم میان رشته ای علم وحدت یافته کل نگری جهان بینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۵ تعداد دانلود : ۹۴۰
از نظرارسطو و فلاسفه اسلامی و فلاسفه قرون وسطی همه علوم زیر چتر فلسفه قرار می گرفت و فلسفه عمدتاً به فلسفه نظری و فلسفه عملی تقسیم می شد ، که فلسفه نظری شامل متافیزیک ، ریاضیات و طبیعیات بود. قبل از تکون علم جدید، دانشمندان درپی آن بودند که تصویر یکسانی از کل جهان به دست آورند. تمام بخش های دانش، بایستی در یک چارچوب کل نگرانه فلسفی قرار می گرفت. پس از تکون علم جدید کم کم فلسفه های تجربه گرا ، که فقط به تجارب حسی توجه داشتند، نضج گرفت و این منجر به کنار گذاشتن فلسفه ، علی الخصوص متافیزیک ، شد، و عالمان دیدگاه کل نگر را کنار گذاشتند. در نیمه دوم قرن بیستم ، با ظهور چند مکتب در فلسفه علم و روشنگری درمورد فارغ نبودن علوم از متافیزیک و چند بعدی بودن بعض از مسائل علمی ، چند جریان زیر براه افتاد: (1) عده ای از بزرگان علم ، قادر نبودن علم تجربی به پاسخگوئی به همه سؤالات انسانی را دلیل بر این دانسته اند که علم باید در یک چهار چوب جامعتر ( یک متافیزیک) قرار گیرد. (2) مطالعات میان رشته ای براه افتاده ، که به تاسیس گروههای پژوهشی میان رشته ای و براه افتادن دوره های آموزشی میان رشته ای منجر شده و باعث توجه به فلسفه در علوم گشته است . (3) پوزیتیویستهای منطقی دنبال این بودند که همه علوم را به یک علم، مثلاً فیزیک ، برگردانند. اما این جریان در دهه های اخیر تضعیف گشته ، گرچه در خود فیزیک عده ای دنبال " نظریه همه چیز" بوده اند . (4) بعضی از دانشمندان تاکید کرده اند که تخصصها باید در پرتو یک دیدگاه کل نگر دنبال شود ، ولذا حاکمیت یک جهان بینی جامع نگر را بر همه علوم توصیه کرده اند. به طور خلاصه می توان گفت که در دهه های اخیر در راستای کل نگری توجه به فلسفه در علوم به نحو محسوسی درغرب بیشتر شده است.
۳۸۱۶.

نقش تفسیر تنزیلی در پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفسیر تنزیلی تفسسیر تنزیلی موضوعی تفسیر تنزیلی ترتیبی روش ها پیشرفت عصری سازی قرآن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۲ تعداد دانلود : ۷۲۸
تمایل به پیشرفت و شکوفاساختن ظرفیت های فردی و اجتماعی در انسان امری تردیدناپذیر است. قرآن که پاسخ به نیازهای انسان است، به این خواست فطری پاسخ گفته است. تفسیر تنزیلی حکیمانگیِ تأمین راه های پیشرفت را با نگاهی فرایندی و نظام واره ای کشف و بر جوامع غیرمعاصر نزول تطبیق می کند. الزامات تفسیرنگاریِ تنزیلیِ پیشرفت نگر عبارت اند از: بینش سیستمی به موضوعات قرآن و انسجام درونی آیات، سوره ها و مجموعه منظم نزول سوره ها؛ لزوم توجه به اغراض سوره ای و اهداف بین سوره ای؛ توجه به سیاق حتی سیاق های بین سوره ای؛ تقسیم مراحل نزول سوره ها به تبع فرایند تحول مخاطبان قرآن؛ توجه به مخاطبان آیات و توجه به شرایط محیطی سوره ها و آیات و اصرار بر سرایت دستاوردهای پژوهش پیشرفت نگر قرآن به عصرها و فرهنگ های پس از نزول. تفاسیر پیشرفت نگر دچار آسیب هایی چون بی توجهی به ماهیت نزول تدریجی قرآن، فقدان نگاه فرایندی به مسائل مطرح شده در قرآن، بی عنایتی به ترکیب معنادار مفاهیم اسلامی، فقدان نگاه جامع سیستمی به قرآن، عدم توجه به گستردگی سیاق های فراسوره ای، کمبود حساسیت نظری به نظامات موجود در درون قرآن و تمرکز بر نظامات ذهنی یا سازمان های علمی خارج از قرآن و درنهایت به روزرسانی نکردن حاصل دستاوردهای تفسیری است.
۳۸۱۷.

تصور گزاره ای و توجیه باورهای وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصور گزاره ای تخیل پذیری معرفت شناسی وجهی امکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۲۴۹
در این مقاله مدل توجیهی را که گیرسون در مقاله «تخیل پذیری و توجیهِ وجهیِ الغاءپذیر» (2005) برای توجیهِ باورهای وجهی ارائه می کند بررسی می کنم. مدل توجیه پیشنهادی گیرسون مبتنی بر تخیل پذیری است. گیرسون تخیل پذیری را بر اساسِ تصور تحلیل می کند. گیرسون با پذیرشِ شباهت هایِ برخی از مولفه های شرح اش با مدل یبلو (1993)، ادعا می کند که از چند جهت بحث را پیش برده است. یکی از این پیشرفت ها از نظر گیرسون این است که او از تصور گزاره ای در توجیه باور وجهی استفاده می کند. در این مقاله نشان می دهم که گیرسون کمک چندانی به پیشبرد بحث نکرده است. از جمله به این دلیل که تصور گزاره ای به گونه ای که گیرسون تعریف می کند، هیچ کمکی به توجیه باور وجهی نخواهد کرد. علاوه بر آن گیرسون به این سوال که «تصور کردنِ گزاره ای دقیقاً یعنی چه؟» نمی تواند جوابی بدهد که مطابق آن آنچه را که قابل تصور گزاره ای دانسته، مثل نقیض حدس گلدباخ، قابل تصور باشد ولی گزاره های غیرممکن متافیزیکی و حتی گزاره های غیرممکن منطقی قابل تصورِگزاره ای نباشند.
۳۸۱۸.

بدن مندی سوژه در میانه هستی شناسی و اخلاق: واکاوی پدیدارشناسانه بَدن در اندیشه هایدگر و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امانوئل لویناس بدن مندی پدیدارشناسی اخلاق درس گفتارهای زولیکون مارتین هایدگر هستی شناسی بنیادین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۶ تعداد دانلود : ۷۸۰
هایدگر در هستی و زمان به بحث از بدن مندی «دازاین» نپرداخته است و آن را به مجالی دیگر موکول کرده است، یعنی در درس گفتارهای زولیکون (1969۔1959م) - که برای پزشکان و روان شناسان سوئیسی ارائه شده اند. او این واقعیت بنیادین که بدن مندیِ دازاین گشایشی به روی جهان است، اگزیستانس او فرای بدن فیزیکی اوست و می تواند جهان را در افق بدن مندی اش تفسیر نماید را با عنوان «بدن بخشی پیش رونده» معرفی می کند. در طرف مقابل، لویناس با رویکرد اخلاقی خاص خود به نقد دازاین هایدگری می پردازد: دازاین هایدگری آن جوری که باید انضمامی و «از گوشت و خون» دیگر آدمیان نیست! لویناس بر این عقیده پافشاری می کند که مواجهه چهره به چهره سوژه با دیگری - در مقام شرط امکان اخلاق - ذیل واقعیتِ بدن مندانه می گنجد. حکمت نوین بدن در بستر برقراری رابطه اخلاقی من با دیگری و گشودگی من دربرابر طلب و نیازهای او شکل می گیرد. در این مقاله، ضمن واکاوی پدیده بدن مندی سوژه در پدیدارشناسی های متفاوت این دو فیلسوف به مداقّه درباب نقد لویناس، یعنی «از گوشت و خون» نبودن دازاین هایدگری پرداخته خواهد شد.<br /> <br />  <br /> <br /> [1]. این مقاله مستخرج از رساله دکترای تخصصی فلسفه (محض) با عنوان «اهمیت بدن مندی سوژه در پدیدارشناسی اخلاقی امانوئل لویناس» است.
۳۸۱۹.

نظریه مصونیت باور و پاسخ به شکاکیت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: توجیه شکاکیت اصل بستار حساسیت به صدق مصونیت باور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۲۵۲
توجیه باورها بر مبنای دو مساله از جانب سنت شکاکلیت به چالش کشیده شده است: فرضهایی که در آن امکان توجیه باورها غیر ممکن است و رابطه منطقی میان توجیه باور با نفی فرضهای شکاکیت بر طبق اصل بستار. در مقابل این مساله دو راه حل معرفتی مطرح شده است. نظریه حساسیت نسبت به صدق و نظریه مصونیت باور. دیدگاه اول با انکار اصل بستار رابطه استلزامی میان نفی فرضهای شکاکیت و توجیه باور را زیر سوال می برد. اما دیدگاه دوم ضمن پذیرش اصل بستار با طرح نظریه خاص خود در باب توجیه، مدعی نفی فرضهای شکاکیت است. نظریه مصونیت باور سوسا را می توان از این گروه دانست. طبق این دیدگاه باورS به P مصون است اگر و تنها اگر صادق نباشد که بدون صادق بودن P ، S به P باور داشته باشد . همچنین باور به P مصون است مشروط بر این که صرفا وقتی P صادق است مورد اعتقاد باشد. همچنین یک باور مصون است اگر به راحتی کاذب نشود.
۳۸۲۰.

کارل اشمیت و تئوریزه کردن خشونت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشونت امر سیاسی دوست/ دشمن حاکمیت سیاست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۴ تعداد دانلود : ۱۲۵۱
در همه ادوار و جوامع، وجود خشونت واقعیتی انکارناپذیر بوده است و انتظار هم نمی رود از میان برود. ولی بشر همواره کوشیده است که با اتخاذ شیوه هایی آن را محدود سازد، البته به رغم تلاش بشر در این زمینه، هیچ کاهش چشمگیری دیده نشده است. گروهی از نظریه پردازان خشونت را ذاتی امر سیاسی می دانند. گوهر سیاست از این منظر، مقوله قدرت است و امر مبتنی بر قدرت، نمی تواند فارغ از پدیدار خشونت جاری شود. قدرت بنابر تعریفی عمومی، تحت نفوذ قراردادن عده ای توسط فرد یا گروهی دیگر، برای اقناع آمرانه آن ها به منظور حرکت در مسیر خواسته های گروه قدرتمند محسوب می شود. کنش های گروه تحت نفوذ، لزوماً منطبق بر خواسته ها و منافعشان نیست، بلکه آنها آگاهانه یا ناآگاهانه، کنش هایی را درعرصه عمومی از خود صادرمی کنند که منافع هیئت حاکمه یا طبقه ذی نفوذ را برآورده می کند. گروه دیگر نظریات، خشونت را مستقل از امر سیاسی می داند. پژوهش حاضر می کوشد تا با بهره گیری از روش توصیفی– تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، نشان دهد که چگونه کارل اشمیت، به شیوه ی متفکرانی چون هابز و ماکیاولی، و با بهره گیری از مفاهیمی چون "امر سیاسی"، "حاکمیت و وضعیت اضطرای" و "دوست/ دشمن" خشونت را امری ذاتی در سیاست می داند و درنتیجه راه را برای توجیه فاشیسم فراهم می نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان