فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
استدلال شرط بندی پاسکال، به عنوان یکی از استدلال های مشهور بر اثبات وجود خداوند و یا دست کم، لزوم ایمان به خدا، همواره در معرض بحث و بررسی های فراوان بوده است. این استدلال در فضای فکری جهان اسلام نیز مطرح بوده و از طریق امام محمد غزالی، به ایمه اطهار (ع) نسبت داده شده است. دقت در صورت بندی این استدلال آن گونه که پاسکال ارایه داده است و نص حدیثی که می توان آن را ریشه این استدلال تلقی کرد، نشان می دهد که این دو، تفاوت های بنیادین با یک دیگر دارند؛ تفاوت هایی که سبب می شود اشکالات وارد بر شرط بندی پاسکال به صورت بندی حدیثی آن وارد نباشد. در این مقاله تلاش شده تا در مرحله اول، به برخی اشکالات وارد شده بر شرط بندی پاسکال جواب داده شود و در مرحله دوم، نشان داده شود که چگونه تفاوت های موجود در صورت بندی دو استدلال، آن ها را از هم متمایز می کند و اشکالاتی که بی جواب می مانند به صورت بندی حدیثی استدلال وارد نمی شوند.
مساله چارچوب و بازتقریر آن برای فهم زبانی هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
193 - 223
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف محققان هوش مصنوعی، ساخت ماشین هایی است که توانایی فهم زبان انسان را داشته باشند. ولی این هدف با چالش هایی روبرو است. در این مقاله، نشان خواهیم داد یک چالش ممکن برای ساخت ماشینی که فهم زبانی داشته باشد، چالشی است که از مساله چارچوب در شکل معرفت شناسانه آن نشات گرفته است. مساله چارچوب به لحاظ فهم زبانی حداقل سه چالش عمده برای یک محقق هوش مصنوعی که قصد مدل سازی فهم زبانی برای ماشین دارد، ایجاد می کند. یک، مشخص کردن این نکته که در یک موقعیت خاص چه چیزهایی از آن موقعیت، در فهم یک عبارت زبانی موثر است و چه چیزهایی ناموثر و یا نامربوط است. این نکته مبحث مرکزی مساله چارچوب در مسایل معرفت شناسانه است. دوم مساله سرعت فهمیدن است. چگونه می توان تقریبا به محض مواجه با یک عبارت زبانی معنای آن عبارت را فهمید، به عبارت دیگر چگونه می توان فهمی از یک عبارت را از دانش زبانی و دانش عمومی مان از جهان بدون هیچ تاخیر زمانی استنتاج کرد. و در نهایت چگونگی توانایی فهم لغات چند معنایی و مبهم در جملات است.
مفهوم و استعاره نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
79 - 94
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفسیر و خوانشی از متن مهم دریدا درباره ی استعاره با عنوان «اسطوره شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه» ارائه شده است. دریدا در این متن به مواجهه ی فلسفه با استعاره به منزله ی امری بیرونی نسبت به خود پرداخته و نتیجه گرفته است که فلسفه گرایش به درونی سازی هر امر بیرونی دارد. فلسفه با امر استعاری به عنوان چیزی برخورد کرده که باید بر آن تسلط پیدا کند. نتیجه این است که، وقتی در خود فلسفه استعاره را جستجو می کنیم، نه با خود استعاره، که با مفهوم استعاره مواجه می شویم. استعاره در متن فلسفه، استعاره ی فلسفی است. در نهایت دریدا از استعاره ی استعاره، حرکت بی پایان استعاره، و استعاره ی نامحدود به عنوان حقیقت استعاره سخن می گوید. دریدا در «اسطوره شناسی سفید: استعاره در متن فلسفه»، مقاله ای مستقل که در کتاب حواشی فلسفه منتشر شده است، به جایگاه ریشه ای استعاره در متون فلسفی می پردازد و بنابراین نسبتی اساسی را میان مفهوم به عنوان ابزار فلسفه و استعاره که ابزار ادبیات تلقی می شود برقرار می سازد. فلسفه با امر استعاری به عنوان چیزی برخورد کرده که باید بر آن تسلط پیدا کند. نتیجه این است که، وقتی در خود فلسفه استعاره را جستجو می کنیم، نه با خود استعاره، که با مفهوم استعاره مواجه می شویم. استعاره در متن فلسفه، استعاره ی فلسفی است. از نظر دریدا، استعاره، در تمام خصایص ذاتی اش، یک واژه ی فلسفی کلاسیک، یک مفهوم متافیزیکی، باقی می ماند.
علم دینی: واکنشی در برابر علم طبیعت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا با بیان مثال هایی از علوم جدید نشان داده شده است که برخی نظریه ها متأثر از پیش فرض های طبیعت گرایی بوده اند و می توان داده هایی تجربی که این نظریه ها در پی تبیین آنها هستند را به نحوی دیگر با رویکرد دینی تبیین کرد. مدافعان علم دینی، با توسل به این مثال ها، می خواهند نشان دهند که پیش فرض های علم، همان گونه که ممکن است از طبیعت گرایی متأثر شود، ممکن است از دین اثر بپذیرد و بنابراین علم دینی ممکن است. در بخش نهایی مقاله تلاش می شود که با پاسخ به برخی پرسش ها در خصوص علم دینی گامی در راستای تنقیح بیشتر این بحث برداشته شود: آیا ایدة علم دینی به طور غیر مستقیم، صحه گذاشتن بر نسبی گرایی در علم نیست؟، علم دینی با توسل به تجربه توجیه می شود یا با توسل به دین، یا هر دو؟ در صورتی که توسل به دین در توجیه علم دینی دخیل باشد، آیا رفتار مؤمنانه به فعالیت علمی راه نمی یابد؟، آیا امکان علم دینی به معنای نبود مرز مشخص بین علم و دین نیست؟، تطور ویژگی همیشگی نظریه های علمی بوده و علم دینی هم از آن مستثنی نخواهد بود. آیا تطور علم دینی به دین لطمه نمی زند؟، استدلال له امکان علم دینی، آیا علاوه بر امکان منطقی، بر امکان استعدادی علم دینی نیز دلالت می کند؟، مدافعان علم دینی چه چشم اندازی را باید برای آرمان خود تعریف کنند؟
تجربه عرفانی و شهود باطنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
157 - 182
حوزه های تخصصی:
عرفان به عنوان معرفت، حاصل تجربه ای باطنی است که در سنت اسلامی معمولاً از آن به «کشف» و «شهود» و در سنت غربی جدید معمولاً از آن به «تجربه عرفانی» تعبیر می کنند. در فلسفه دین معاصر از «تجربه دینی» نیز بسیار سخن می گویند که نزدیک به تجربه عرفانی است. مباحثی هم که در این دو زمینه مطرح می شود، مشابه است و در مواردی هم پوشانی دارد. گاهی تجربه دینی را امری عام و تجربه عرفانی را قسمی از آن در نظر می گیرند که در این صورت نسبت آنها عام و خاص است. گاهی آنها را دو نوع تجربه متفاوت تلقی می کنند. در این تلقی تجربه عرفانی شهود مستقیم وحدت هستی است؛ اما تجربه دینی، تجربه امر مقدس بدون عنصر یگانگی هستی است. آنچه در این تلقی ها مشترک است، این است که تجربه عرفانی نوع برتر تجربه باطنی و معنوی است. برای شناخت چیستی و حقیقت تجربه عرفانی نخست به مهم ترین ویژگی هایش آن گونه که برخی از پژوهشگران غربی طرح کرده اند، خواهیم پرداخت؛ سپس نکاتی را در باب چیستی تجربه عرفانی خاصه شهود و اقسام آن در عرفان اسلامی طرح می کنیم.
بیان پذیری عرفان؛ تقریر و ارزیابی ادله ناظر بر زبان، ادراک و کیفیات نفسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
213 - 236
حوزه های تخصصی:
بیان ناپذیری عرفان، با مفهوم «استحالله به قالب لفظ درآمدن تجربه عرفانی»، یکی از مشخصه های شهود یا تجربه عرفانی تلقی شده است. وجود این خصیصه درباره تجربه عرفانی، به طیف وسیعی از استدلال ها مستند است که از آن جمله می توان به این استدلال ها اشاره کرد: نابینایی معنوی، مانعیت عقل، فروتربودن رتبه معانی موضوع له نسبت به معانی شهودی، مفهوم ناپذیری تجربه عرفانی، استحالله کلام حین وصال، انتقال ناپذیری وجودی احساس، عمق عاطفه و احساس در تجربه عرفانی. در بررسی این دلایل مشاهده می شود که برخی از آنها مبانی و مقدمات نادرستی دارند، یا نقض ها و اشکالاتی جدی بر آنها وارد است، یا درک درستی از مفهوم بیان ناپذیری در آنها وجود ندارد؛ ازاین رو یا دلایل، وافی به مقصود نیست یا نمی توان بیان ناپذیری مدنظر در این دلایل را «استحالله به لفظ درآمدن تجربه عرفانی» دانست؛ درنهایت باید چنین نتیجه گرفت که امکان بیان تجارب و شهودهای عرفانی منتفی نیست و اقامه استدلال به نفع بیان پذیری، راه غیرممکنی را نمی پیماید.
زبان عرفان و قدرت در عصر ایلخانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۷ «ویژه نامه فلسفه عرفان»
237 - 261
حوزه های تخصصی:
اساس مقالله پیش رو درباره این سؤال است که ویژگی های زبان عرفان در قرن هفتم و هشتم شمسی یعنی در زمان حکومت ایلخانان چیست؟ لذا با تأسی به تیوری های زبان شناختی ویتگنشتاین و تیوری قدرت/ دانش فوکو می کوشد ویژگی های زبان عرفان در این عصر را توضیح دهد. از نگاه مقالله پیش رو زبان عرفان از تجربیات درونی انسان ناشی می شود و مربوط به حواس ظاهر نیست؛ ولی آثار عرفا به زبان متداول بشری بیان شده است. کوشش مقالله حاضر این است که با بررسی مهم ترین شاخصه های اصلی زبان عرفان چون عقل گریزی، عادت ستیزی و تعدی به تابوها و رازآمیزبودگی، رابطه هر یک از این ویژگی های زبانی را با قدرت های سیاسی مستقر توضیح دهد.
نگاهی انتقادی به ارتباط دانش و دین در جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می کوشیم تا ضمن استخراج دیدگاه وبر درباره ارتباط دانش و دین به عنوان یکی از مهمترین نظریات او، توضیح دهیم که چگونه این دیدگاه که خود مبتنی بر جامعه شناسی دین وبر است، به تعارض میان دانش به معنای اعم آن (شامل علوم طبیعی و انسانی) و دین خواهد انجامید. این مقالله شامل پنج بخش اصلی است: در بخش اول (مقدمه) نقشه روابط ممکن بین دانش (علم) و دین را طرح می کنیم و سپس در بخش دوم جایگاه وبر به عنوان یکی از قایلین به تعارض بین دانش و دین در آن نقشه را مشخص خواهیم کرد. در بخش سوم مقالله، انتقادات وارد بر دیدگاه وبر با نگاهی به نظریات ولترستورف طرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم با نگاه انتقادی به موضع وبر، راه حلی برای آنچه او تعارض بین دانش و دین می خواند ارایه خواهیم کرد. این راه حل، مسیری است که به علمای دین و دانشمندان امکان می دهد از هر دو ساحت اندیشه بشر یعنی دانش و دین، به نحوی روش مند و فلسفی در ساختار شناخته شده جامعه شناختی بهره برند و در عین حال با یکدیگر گفت وگو کنند. بخش آخر این نوشتار نیز به نتیجه گیری بحث و بیان رابطه دانش جامعه شناسی و دین با توجه به مقدمات ذکرشده در مقالله اختصاص خواهد داشت.
نگاهی دوباره به ویژگی فلسفی و ادبی داستانها در برنامه فبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین مواد آموزشی در برنامه فلسفه برای کودکان برای کندوکاو فلسفی داستان است. داستان فکری_فلسفی باید ظرفیت کافی برای گنجاندن مفاهیم و پرسشهای فلسفی را در اختیار قرار دهد تا محرک ایجاد بحث فلسفی باشد. تا کنون داستانهای متعددی به هدف کاربرد در حلقه کندوکاو برای برنامه فبک در داخل ایران به منظور بومی سازسی این برنامه به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله سعی شده به بررسی مولفه های مهم این نوع داستان مبتنی بر برداشتی از فلسفه و ادبیات که در برنامه فبک وجود دارد پرداخته شود و سوءتعبیرها و برداشتهای متفاوت از مفهوم فلسفه در این برنامه تا حدودی تبیین گردد. ویژگیهای اساسی داستانهای فکری برنامه فبک که آنها را از سایر داستانهای کودک متمایز میسازد؛ محتوای فلسفی، کندوکاوپذیری و غیر تلقینی بودن است. برای روشنتر شدن مبحث و عینیت بخشیدن به آن پس از ایراد چارچوب نظری به بررسی دو داستان از مجموعه داستانهای فکری دکتر خسرو نژاد به عنوان نمونه خواهیم پرداخت تا میزان تطابق این آثار را به عنوان تلاشی در جهت بومی سازی برنامه فبک مشخص کنیم و راه گشایی باشد برای تلاشهای درستتر و دقیق تر در جهت تالیف داستانهای فکری. روش پژوهش در این مقاله در روش توصیفی-تحلیلی است.
نقد و بررسی مکتب تفکیک با تاکید بر دیدگاه ایشان مبنی بر مخالفت دین با فلسفه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخباری گری رویکردی ظاهرگرایانه است که به ترک بحث های مستقل عقلی در استنباط احکام فقهی توصیه می کند. به کارگیری این شیوه در مباحث اعتقادی «مکتب تفکیک» نامیده می شود. نحله سنتی مکتب تفکیک به گونه کامل با عقل و استدلال مخالف بوده، هم نوایی آن دو را با نقل برنمی تابد. اما نحله جدید ضمن پاس داشت عقل، دستاورد آنرا بشری و بیگانه از دین معرفی می کند. پیروان تفکیک، دلیل های گوناگونی بر مخالفت دین با فلسفه به دست می دهند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از: 1. اهداف سوء خلفا از ترجمه فلسفه؛ 2. وجود برخی روایت های ضد فلسفی؛ 3. مخالفت فقیهان با فلسفه. مقاله پیش رو پس از معرفی اجمالی مکتب تفکیک، به نقدهای یادشده پاسخ می دهد. برپایه این پاسخ ها: 1. خاستگاه و انگیزه طرح یک اندیشه، دلیل درستی یا نادرستی آن نیست؛ 2. در مجموعه روایی شیعه تنها دو روایت ضد فلسفی یافته می شود که یکی درباره فیلسوف نمایان و دیگری پیرامون فلاسفه دنیاطلب است. اما روایت های بسیاری در ستایش روش فلسفی (تعقل مستقل) دیده می شود؛ 3. ضرورت رجوع به متخصّص در مسائل تخصصی، روشن می کند که مخالفت برخی فقیهان بزرگوار که آشنایی کاملی با فلسفه ندارند ادعای اهل تفکیک را تایید نمی کند.
Are the Weakness of Will and Akrasia Two Distinct Phenomena?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
61 - 85
حوزه های تخصصی:
According to traditional philosophical literature, Akrasia is defined as acting against one’s best judgment. Philosophers have considered Akrasia as synonymous with the weakness of will. However, Holton considers these two phenomena to be distinct and argues that weakness of will is better understood as over-readily giving up on one's resolutions. This study seeks to show that these two phenomena – unlike Holton's claim – are not distinct, but the accounts of Akrasia and weakness of will take two approaches to explain the reasons behind quitting actions: (1) in terms of its relationship to the agent; and (2) in terms of its relationship to the action. The researcher attempts to show that Holton's interpretation of the weakness of will refers to the second perspective whereas Aristotle approaches it from two perspectives. However, on duly analyzing the elements put forward by Holton, we can see them to be consistent with those of Aristotle.
امکان سالبه اوّلی در منطق و معرفت شناسی بر اساس مبناگروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه قضایای نظری به قضایا بدیهی بازمی گردند و علوم بدین وسیله تقصّی شده، به مبادی شان منتهی می شوند. برخی طبق این مبنا گمان کردند همه سالبه ها نظری اند و سالبه بدیهی امکان ندارد؛ زیرا از نظر ایشان سلب محمول از موضوع همواره نیازمند حد اوسطی است که یک خصوصیت را برای موضوع اثبات می کند و زمینه می شود تا محمولی از موضوع به واسطة آن سلب شود. بنابراین سالبه بدیهی بدون میانجی و حد اوسط فهم معقولی ندارند؛ اما این گمان از نظر ارسطو و ابن سینا مردود است. از نظر ایشان همان طور که موجبه نظری با تحلیل به موجبه های بدیهی منتهی می شود، و پذیرفتن موجبه های بدیهی بدون حد اوسط معقول است، همچنین سالبه نظری نیز به موجبه و سالبه بدیهی منتهی می شود و پذیرفتن سالبه بدیهی مانند پذیرش موجبه بدیهی معقول است. اساساً همان دلیل و معیار عقلی ای که الزام می کند موجبه های بدیهی را بپذیریم، الزام می کند که سالبه های بدیهی را نیز بپذیریم. همان طور که پذیرش موجبه های نظری بدون منتهی شدن به موجبه های بدیهی مستلزم دور یا تسلسل است، پذیرفتن سالبه های نظری بدون انتهای آنها به سالبه های بدیهی مستلزم دور یا تسلسل و در نهایت مستلزم تناقض است و مردود می باشد.
آفرینش انسان از هبوط جسم تا صعود روح در اندیشة صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخوانی اسرار نهفته در هبوط و بایسته های مربوط به صعودش، نه تنها فراهم کننده بستر تکامل نفس است، بلکه خودش قدمی والا در راستای تکامل نفس قلمداد می شود. صدرالمتألهین آیه مربوط به خلافت حضرت آدم (ع) را به نفس انسان و بیان ماهیت و انیت و کیفیت پیدایش آن ناظر دانسته، رابطه تنگاتنگی میان هبوط و صعود نفس ترسیم می نماید و هبوط را زمینه ساز صعود می داند. از رهگذر این جستار روشن می شود که در اندیشه صدرالمتألهین، مقام هبوط پایین ترین مرتبه از مراتب وجودی نفس است که بیانگر غایت نزول از فطرت اصلی اوست. هبوط در اندیشه صدرالمتألهین بیانگر یکی از مراتب وجودی نفس است که ارتباط تنگاتنگی با بدن دارد و زمینه ساز تکامل وجودی نفس است؛ ازاین رو هبوط نه تنها نقصی برای انسان نیست، بلکه زمینه ساز تکامل وجودی اوست که بدون هبوط میسور نیست. به باور وی، خطاب هبوط، خطاب تکوینی است؛ زیرا هبوط از بهشت به زمین تحت اختیار حضرت آدم (ع) نیست تا بتوان ایشان را بدان مکلف کرد.
بررسی جنبه معرفت شناختی خلاقیت نفس از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
221 - 242
حوزه های تخصصی:
بحث خلاقیت نفس انسان در رشته ها و حوزه های مختلفی چون روان شناسی و تعلیم و تربیت - به ویژه از جنبه شیوه های پرورشی آن در انسان - مورد توجه واقع شده است. در فلسفه و عرفان اسلامی نیز این بحث در دو حوزه معرفت شناسی، کرامت و اعجاز مطرح می شود. ملاصدرا با توجه به اصول نفس شناسی و معرفت شناسی ویژه خود هم جنبه معرفت شناختی و هم خلاقیت را در حوزه اعیان خارجی بحث کرده است. وی در حوزه معرفت شناسی خلاقیت بر این باور است که هرچند خلاقیت نفس از جنبه های خداگونگی انسان است، اما خداوند ابداع و خلق از نیستی می کند؛ حال آنکه نفس انسان در همه مراحل ادراک حسی، خیالی و عقلی از مواد، وسایط و ابزار استفاده می کند و خلاقیت و ابداع نفس به معنا و کاربردی که برای خداوند لحاظ می شود، درباره انسان صادق نیست. این پژوهش بر آن است که این جنبه معرفت شناختی خلاقیت را در ادراکات حسی، خیالی و عقلی با استناد به عبارات خود ملاصدرا در مهم ترین آثارش بررسی و تحلیل کند و در پایان برخی فایده های مهم آن را - نظیر اثبات مقدمات معاد جسمانی و تحقق سعادت و کمال حقیقی انسان - با وصول به مرتبه عقل، به اجمال بیان کند.
تفاوت عشق شناسی سینوی و افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
131 - 149
حوزه های تخصصی:
بررسی تفاوت عشق شناسی سینوی و افلاطونی از آن رو حایز اهمیت است که ریشه ی اختلاف عشق شناسی فلاسفه ی غرب و مسلمان به آثار این دو بر می گردد. افلاطون عشق را گاه اشتیاق دارا شدن خوبی و گاه تقاضای تملک زیبایی می داند پس عشق افلاطونی نیازمند زیبایی و کمالات معشوق است و عشق او وجه انسانی دارد و نمی تواند وصف واجب تعالی باشد از این رو در همه کاینات سریان نیز ندارد؛ پس تبیین آن نیازمند مباحث انسان شناختی است و چون عشق برای رسیدن به زیبایی است ماهیتی ابزاری و آلی دارد و با تصاحب زیبایی معشوق در قالب وصال از بین می رود. با این توصیف عشق برای رسیدن به زیبایی مطلق، مطلوب واقع می شود و عشق او وجه معرفت شناختی دارد. اما از منظر ابن سینا عشق از احاطه ی علم به زیبایی به وجود می آید پس وصف باریتعالی است و می تواند فی نفسه مطمح نظر باشد و چون چنین است وجه هستی شناختی دارد که می توان از آن نتایج الاهیاتی نیز گرفت.
پاد-الهیات دلوزی و سیاست تخیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز (1995-1925) فیلسوف فرانسوی هرگز اثر مستقلی به موضوع دین اختصاص نداد. با اینهمه مسئله دین در آثار او قابل ردیابی است. این موضوع به ویژه از منظر ارتباطش با فلسفه، سیاست و اخلاق مهم است. تلقی دلوز از دورنماندگاری را میتوان با تقابلی که او میان فلسفه و دین مینهد توضیح داد. مبحث خدا و درونماندگاری تقابل ریشه ای و دراماتیک دلوز میان فلسفه و دین را نشان میدهد: عشق فلسفه به درونماندگاری یا هستی افقی، تعلق خاطردین به تعالی یا هستی عمودی. دیدگاه کلی او از این حیث نیچه ای و اسپینوزایی است و در راستای نقد افلاطون هم است. به یک معنا او به شدت تحت تأثیر پیامدهای اخلاقی – سیاسی "مرگ خدا"ی نیچه است و از این منظر می توان دین را از دیدگاه دلوزی مطالعه کرد. پژوهش پیش رو این مسئله را مفصل تر بررسی می کند و می کوشد از زاویه مسئله خدا و دین پرتوی بر اخلاق و سیاست دلوزی بیفکند.
لزوم و ضرورت در تفکر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
111 - 135
حوزه های تخصصی:
در تفکر ابن سینا ماده قضایا سه نوع است: امکان، ضرورت و امتناع. در یک تقسیم بندی صرفاً ساختاری با ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی مواجه ایم، ملاک این تقسیم بندی، محمول بکار گرفته شده در قضایا است. اگر به ضرورت با ملاکی ساختاری نگریسته نشود، باز دو نوع ضرورت خواهیم داشت. ضرورت منطقی ای که ملاک آن اصل امتناع تناقض است. محمولاتی که چنین خاصیتی را دارا هستند ذاتیات باب ایساغوجی اند. ابن سینا علاوه بر ذاتیات باب ایساغوجی، عوارض ذاتی لازم را نیز که از سنخ ذاتی باب برهان اند در شمول محمولات ضروری قرار می دهد. اما برای آن ها ملاکی مانند اصل امتناع تناقض ذکر نمی کند. در اینجا مایلیم این نوع ضرورت را فلسفی بنامیم که ملاک آن، دیگر اصل اینهمانی یا عدم تناقض نیست. ابن سینا به عوارض ذاتی عنوان لازم می دهد و آن ها را ضروری می داند. اما برای ضروری بودن لزوم، نه دوام و نه اصل امتناع تناقض، به کار نمی آیند.
بررسی ریشه های امر دیونیزوسی و آپولونی فلسفه هنر نیچه در فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
53 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفه هنر نیچه با فلسفه شوپنهاور است. در این زمینه، ضمن بیان سابقه تفاسیر موجود در ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اراده، تصور، والا و زیبا، به بررسی نقاط قوّت و ضعف آن می پردازیم. سپس در بحثی تکمیلی و متفاوت با سنّت تفاسیر موجود، رابطه امر دیونیزوسی و آپولونی را در فلسفه اخلاق شوپنهاور جویا می شویم. در فلسفه اخلاق، شوپنهاور خودخواهی اراده را اساس عمده اعمال اخلاقی ما در نظر می گیرد. او این خودخواهی را به خودخواهی غیر منفعطت طلبانه تعبیر می کند که شامل خودخواهی اراده زندگی و خودخواهی به شکل شرارت محض است. از این نظر که خودخواهی اراده همان آری گویی به اراده است، نیچه آن ها را با تغییر ارزشگذاری، اساس فلسفه هنر خود قرار داده است و نام های دیونیزوسی و آپولونی را به آن ها داده است. این امر، خودخواهانه بودن اشعار دیونیزوسی آرخیلوخوس و نیز آپولونی بودن حماسه هومر (سرود خودخواهی آشیل در پوشش حماسه) را با قوّت تمام توجیه می کند و دلیلی محکم برای ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اخلاق شوپنهاور است. همچنین، ارتباط عمیق فلسفه نیچه را با اخلاق و ارزشگذاری که در همه زمینه ها وجود دارد، در زمینه هنر نشان می دهد. به این ترتیب، علاوه بر اراده، تصور، زیبا و والا در فلسفه اخلاق شوپنهاور، جوانب مختلف امر دیونیزوسی و آپولونی نیز آشکار می شود و ما را به تعریفی جامع از آن ها می رساند، البته تا جایی که به فلسفه شوپنهاور مربوط هستند.
بررسی و نقد تأثیرپذیری عقلگرایی زیدیه از معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
109 - 132
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی آن است تا با بهره مندی از منابع علمی معتبر، ریشه های پنداری تأثیر پذیری اندیشه عقل گرایانه زیدیه از معتزله واکاوی ، نقد و بررسی کند و این پرسش که آیا عقل گرایی زیدیه متأثر از اندیشه فکری معتزله است و این که چرا بسیاری بر این باورند زیدیه تحت تأثیر اندیشه فکری معتزله قرار گرفته و معتقد به اصول پنج گانه آنان هستند ، پاسخی ارایه کند و ضمن رد دلایل ارایه شده ، نشان دهد که - برخلاف دیدگاه موجود و غالب - نگاه عقل گرایانه زیدیه ، متأثر از اندیشه نظری معتزله نیست . هرچند زیدیه در«کلام» همانند معتزله به «عقل» تمسک می کند ، لیکن همانند شیعه امامیه که عقل گرایایی آن بر گرفته از سیره ایمه معصومین (ع) است در کنار استدلال به برهان عقلی ، مستندات نقلی را هم مورد استناد و استدلال قرارمی دهد و این به معنای نفی این که زیدیه از جمله فرقی هستند که به عقل و عقلانیت توجه ویژه دارند، نیست و در همین راستا به چگونگی سود جستن و بهره گیری زیدیه از عقل پرداخته شد.
بررسی تطبیقی رابطه خالق و مخلوقات از منظر ابن سینا و روایات شیعه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور رسیدن به تصویری کلی از رابطه خداوند متعال با جهان هستی انجام شده است. بر اساس نظر ابن سینا و در نهایت مقایسه آن با مطالب برآمده از روایات شیعه در تبیین این رابطه انجام شده است. در واقع اگر بسیاری از مباحث فلسفه اسلامی به صورت مرتبط با مباحث دیگر در نظر گرفته شود، به نوعی تبیین کننده موضوع این تحقیق است. در مجموع در این مقاله بعد از بررسی مجموعه دیدگاه های ابن سینا و نیز مجموعه روایات و مقایسه جهان بینی عقلی با جهان بینی برآمده از روایات به این نکته رسیدیم که برخی از محورهای جهان بینی عقلی ابن سینا با آنچه در روایات آمده است، همسویی ندارد که البته این مسئله در فلاسفه پسین تا حدی حل شده و نوعی همگرایی بین جهان بینی برآمده از عقل و جهان بینی برآمده از روایات در فلاسفه پسین رخ داده است.