محمدصادق زاهدی

محمدصادق زاهدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

این باوری و ذات باوری؛ این همانی یا تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذات باوری ذات فردی این باوری این بودگی فردیت این همانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
ذات باوری و این باوری نظریه هایی برای تبیین مسئله فردیت در اشیاء هستند. برخی فیلسوفان این دو مکتب فلسفی را یکی در نظر می گیرند و برخی دیگر با این ایده مخالف هستند. در این میان به نظر می رسد نمی توان ذات باوری و این باوری را یکی پنداشت چراکه ذات باروی در اشکال قوی خود مانند ذات باوری منشاء به دنبال حل مسئله فردیت در اشیاء از طریق ویژگی ذات فردی است و این باوری به دنبال تبیین این مسئله به وسیله ویژگی این بودگی است. هر دو دیدگاه برای تبین ادعای خود توضیحاتی ارائه می کنند و نقطه نظرات و دیدگاه مقابل را با چالش هایی مواجه می کنند. در این مقاله با توضیح و نقد دیدگاه های پیروان ذات باوری و این باوری به این ارزیابی کلی رسیده که به نظر می رسد این باوری با ارائه استدلال های بیشتر و قوی تر چه در زمینه اثبات رویکرد خود و چه در زمینه نقد ذات باوری موفق تر عمل کرده و در توجیه فردیت برای اشیاء قابل پذیرش تر است.
۲.

ارزیابی این باوری از منظر استدلال های فیلسوفان تحلیلی معاصر در دفاع از این بودگی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
برخی از فیلسوفان تحلیلی معاصر استدلال هایی برای اثبات این بودگی در موجودات ارائه کرده اند که می توان آن ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد. دسته نخست، استدلال های موسوم به تصورپذیری و  دسته دوم استدلال های مشهور به پارادوکس چیزم است. تمام این استدلال ها به دنبال اثبات ویژگی ای غیر کیفی در اشیا یا هر یک از جهان های ممکن هستند که این ویژگی می تواند به نحوی منحصر به فرد آن شیء یا جهان ممکن را از دیگر اشیا یا جهان های ممکن متمایز سازد. این ویژگیِ غیرکیفیِ خاص، همان این بودگی است. در این مقاله ضمن بررسی هر دو دسته از استدلال هایی که تاکنون برای این باوری ارائه شده، نقد هایی را که بر این استدلال ها وارد است، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که هیچ یک از آن ها از منظر مخالفت با این باوری خدشه ناپذیر نیست. از سوی دیگر، با بیان تبعات و چالش هایی که مخالف این باوری با آن مواجه است به این ارزیابی کلی دست یافته ایم که این باوری ورای غیرقابل قبول بودن و یا دست کم قابل مناقشه بودن تمام استدلال هایش، ایده ای قابل پذیرش است؛ زیرا حتی با صرف نظر از چالش هایی که مخالفان این باوری با آن مواجه هستند، این باوری برای فهم تمایزات موجودات از یکدیگر تبیینی قابل قبول تر از ضداین باوری به نظر می رسد.
۳.

رویکرد صدرا و هایدگر به دوآلیسم نفس و بدن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هستی اگزیستانس نفس بدن صدرا هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۵ تعداد دانلود : ۲۰۶
نحوه ارتباط نفس و بدن از جمله مسائلی است که با آغاز تفکر فلسفی مورد توجه قرار گرفت. تأثیر ذهنیت گرایی دکارتی بر حوزه های مختلف از جمله اخلاق و فرهنگ، موجب شده است که حل مسئله دوآلیسم به یک دغدغه تبدیل شود. در این مقاله با مقایسه تطبیقی و با روش توصیفی-تحلیلی مشخص می شود که صدرا و هایدگر در رویکردی مشابه، انسان را یک موجود می انگارند، موضوعی که از نظر ایشان، مورد غفلت قرار گرفته است. این دو فیلسوف اگر چه با اصطلاحات متفاوت، بر این باور هستند که تمایز نفس از بدن امری عقلی و انتزاعی است و انسان به لحاظ وجودی ویژگی های خاص خود را دارد. صدرا معتقد است نفس از بدن حادث می شود و در امتداد آن است و اگرچه ویژگی های خاص خود را به عنوان امر مجرد نیز داراست، این امر به آن معنا نیست که دو موجود مستقل وجود داشته باشد، بلکه از نظر وجودشناختی یک موجود بیشتر نیست. ازاین رو تعدد این موجود به نفس و جسم، به اعتبار عقل است و این وجوه، اموری وجودی نیستند. هایدگر نیز معتقد است انسان در تجربه زیسته خود یکتاست. در نظر وی هرگونه برداشت دیگری از تجربه زیسته، فرع بر آن  و محصول انتزاع عقلی و نه امر وجودی است. در دیدگاه وی تمایز دکارتی موجب می شود وجه سابژکتویسم انسان در فلسفه غالب گردد و تحت این عنوان، هستی خاص انسان به عنوان دازاین فراموش شود.
۴.

عبور از واقع گرایی و ضد واقع گرایی: بررسی دیدگاه ناواقع گرایی نلسون گودمن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: واقع گرایی ضد واقع گرایی ناواقع گرایی جهانسازی پراگماتیسم نلسون گودمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۳۳۵
اختلاف میان واقع گرایی و ضدّ واقع گرایی درباره وجودِ عالم واقع و نسبت آن با ذهن انسان است. نلسون گودمن این اختلاف را اختلافی حقیقی و اصیل نمی داند و در این میان دیدگاه سومی را برگزیده و آن را «نا واقع گرایی» می نامد. دیدگاه ناواقع گرایی گودمن به طور کامل در نظریه «جهان سازی» او تبیین شده است. بر اساس این نظریه، جهان مستقل از ذهن وجود ندارد، بلکه انسان با ذهن و زبان خود، توصیف ها و نسخه هایی می سازد و هریک از این نسخه ها جهان خود را می سازند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه کلی گودمن درباره مبحث واقع گرایی- ضدّ واقع گرایی و انگیزه ها و ریشه های نا واقع گرایی او بررسی شده است. در تبیین دیدگاه گودمن نشان داده ایم که وی متأثر از مبانی پراگماتیسم است و موضع او در دوگانه واقع گرایی-ضدّواقع گرایی جای نمی گیرد. سپس با تشریح نظریه جهان سازی و انتقادهای وارد شده به آن کوشیده ایم تا حد امکان به این انتقادها پاسخ دهیم. هر چند گودمن به وجود واقعیت فی نفسه اعتراف نمی کند، اما آن را انکار نمی نماید، بلکه نادیده می گیرد. همچنین ضمن بررسی انتقادها نشان داده ایم پاسخ بسیاری از آنها به طور ضمنی در عبارات گودمن وجود دارد. مهمترین انتقاد، به معیار تمایز نسخه های درست از نادرست مربوط می باشد. به نظر گودمن معیار درستی یک نسخه، «متناسب بودن در عمل» است و بر خلاف نظر منتقدان، این معیار، در واقع، معیاری عینی و معتبر می باشد.
۵.

بررسی سرشت آگاهی در خلال تفسیرهای هایدگر از فوسیس و پسوخه و انتقادهای وی از علم گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آگاهی فوسیس پسوخه تجربه زیسته علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۳۲
هایدگر با بازتعریف فوسیس(φυσις) و پسوخه(Ψυχη) ارسطویی در مقام انتقاد از علم تجربی (Science) و علم گرایی(Scientism) برمی آید که بر تمام ساحات زندگی انسان و از جمله فلسفه سایه افکنده بود. از خلال این تفسیر ها و انتقادات، می توان نظرات وی را درباره آگاهی(Consciousness) استخراج کرد. در نظر وی، معنای فوسیس در زبان یونانی «وجود به ما هو وجود» است و درμορφη (صورت) که تغییر پیوستار را نشان می دهد، رخ عیان می کند. صورت که خلاء دوگانه علت فاعلی و علت غایی را برای فوسیس پر می کند در حقیقت همان آگاهی است. آگاهی که هایدگر از آن با «تجربه زیسته »(lived experience) یاد می کند، دارای لایه های مختلف رفتاری-ادراکی، اجتماعی و پیشا-شخصیِ از قبل معنادار است. هایدگر در تفسیر پسوخه به عنوان آگاهی از اصطلاحات مختلفی همچون صورت، Truth(حق)، لوگوس و مقوله استفاده و بیان می کند که آگاهی در تمام این اصطلاحات شامل یک دوگانگی است که همواره ارتباط آن با امر خارجی حفظ می شود. آگاهی برای هایدگر با هستی گره خورده است و وی همواره بر این نکته تاکید می کند که آگاهی همان ارتباط انسان یا دازاین(Dasein) با خارج است و هر چه از این ارتباط برداشت شود، در مرحله دومی است که ممکن است انتزاع یا علم یا هر چیز دیگر نام بگیرد.
۶.

توزیع عادلانه قدرت و مناصب سیاسی از دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو عدالت توزیعی نظام سیاسی فضیلت شایستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۴۰۵
دغدغه اصلی ارسطو در این بحث، مسأله استحقاق و شایستگی در حکومت و تقسیم مناصب آن است بدین منظور او به بررسی نظام های سیاسی مختلف پرداخته و ایرادات آن نظام ها را از این لحاظ بیان می کند او می گوید در امر حکومت و تقسیم مناصب باید سهم هر کس در حفظ و نگهداری و فراهم آوردن عناصر هستی و سازمان حکومت، معیار قرار گیرد. همچنین او بیان می کند که معیار سنجش درستی و نادرستی این حکومت ها فراهم آوردن هر چه بیشتر « نفع مشترک» است. یعنی حکومت هایی که به دنبال نفع فرمانروایان باشند حکومت هایی نادرست و غیرعادلانه و حکومت هایی که به دنبال نفع افراد جامعه باشند حکومت هایی صحیح و عادلانه اند سپس با این معیار به تشریح بهترین نظام سیاسی می پردازد و آن را نظامی می داند که افراد در آن به تناوب فرمانروا و فرمانبرداری می شوند چرا که تنها از این طریق است که می توانند به فضیلت کامل (عدالت) دست پیدا کنند. ولی نهایتا نتیجه می گیرد که این نظام قابلیت اجرایی ندارد بنابراین نظامی ترکیبی را معرفی می کند که شایستگان در راس هرم قدرت قرار دارند و توده مردم وظیفه نظارت و برگزیدن آن ها از طریق شورا و انجمن نمایندگی برعهده دارند.
۷.

اصول و مبانی انسان شناختی اکهارت در امکان خداگونگی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان خداگونگی اکهارت روح خدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۱۸
با توجه به آن که الهیات اکهارت را الهیات سلبی دانسته اند که بر ناشناختنی بودن خداوند و تعالی وجودی او از ممکنات تأکید می کند، مسأله خداگونگی انسان از منظر اکهارت امری ناممکن و ناشدنی به نظر می رسد. لذا این سوال مطرح می شود که چگونه اکهارت به خداگونگی انسان معتقد است؟ مبانی و اصول وی در این مسأله چیست؟ خداگونگی انسان از منظر اکهارت بر اصول و مبانی انسان شناختی وی استوار است. این پژوهش به تحقیق درباره چهار مولفه انسان شناختی که اکهارت در این مسأله از آن ها بهره برده است می پردازد. این چهار مولفه عبارتند از: تولّد الهی در روح، قوه عقل، مشابهت و همانندی ذات خدا و ذات نفس و مقام لایقفی انسان. اکهارت بر اساس این اصول و مبانی، بر این باور است که انسان دارای ظرفیت و توانی است که می تواند به بالاترین مرتبه ممکن ارتقا یافته و خداگونه شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آثار اکهارت، می کوشیم تا اصول و مبانی انسان شناختی وی را در امکان خداگونگی انسان روشن سازیم.
۸.

مقایسه فرونسیس در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: هایدگر ملاصدرا فرونسیس حکمت عملی وجود اصیل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۶۲۶
فرونسیس از دو حیث هستی و ماهیت آن در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا قابل مقایسه است. هایدگر از حیث هستی -شناختی قائل به برتری فرونسیس بر تمامی انحاء کشف و گشودگی دازاین همچون اپیستمه، تخنه و سوفیاست؛ اما ملاصدرا به تأسی از دیدگاه ارسطو، سوفیا را به عنوان امکان اصیل انسان معرفی و قائل به برتری سوفیا بر تمامی علوم و حتی فرونسیس شده است. از سویی دیگر ملاصدرا با اینکه صراحتاً از برتری سوفیا سخن می گوید اما در متن مباحث خویش به وحدت سوفیا و فرونسیس جهت وصول به سعادت قائل می شود. علاوه بر این، آراء دو فیلسوف در حوزه موضوع، فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس قابل مقایسه است. ملاصدرا به تأسی از ارسطو موضوع فرونسیس را نفس انسانی و کمال آن دانسته است. در حالی که هایدگر موضوع آن را وجود دازاین می داند. این نحوه تفکر درباره موضوع؛ فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بطوری که هایدگر فرونسیس را نحوه ای از وجود دازاین و ملاصدرا نحوه ای از معرفت می داند. با وجود این هر دو فیلسوف غایت فرونسیس را رسیدن انسان به وجود اصیل معرفی می کنند؛ این در حالی است که تعریف دو فیلسوف از وجود اصیل با توجه به مبانی متفاوتی که اتخاد کرده اند کاملاً متفاوت است. وجود اصیل در ملاصدرا با توجه به مبدأ و معاد، معنا و مفهوم می یابد حال آنکه در وجود اصیل هایدگری به هیج وجه به مبدأ و معاد توجه نشده و به جای آن اموری همچون خویشتن یابی، تیمارداشت و توجه به مرگ مورد توجه قرار گرفته است.
۹.

ملاحظاتی بر نظریه طبیعت گرایانه دیوید آرمسترانگ درباره کلیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جزیی کلی طبیعت گرایی رئالیسم علمی دیوید آرمسترانگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷۸ تعداد دانلود : ۱۶۷۸
بر اساس دسته بندی مشهور متافیزیکی، موجودات به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می شوند. موجودات جزئی اشیاء متباینی هستند که منحصر به فرد و تکرار ناپذیرند. هر یک از ما انسانها یک موجود جزیی محسوب می شویم. با این حال میان موجود های جزیی شباهت هایی وجود دارد که بر اساس این شباهت ها آنها را دسته بندی می کنیم. هر شیء جزیی دارای صفاتی مشترک و نسبت هایی تکرار پذیر با دیگر اشیاء است. این صفات و نسبت های مشترک مساله ای را پدید آورده که به مساله کلی ها معروف شده است. پرسش اصلی در باب کلی این است که آیا هویتی واقعی است؟ یا این که چیزی جز ساخته و پرداخته ذهن و زبان ما نیست. واقع گرایی، نام گرایی و مفهوم گرایی سه نظریه مشهور درباره کلی است. دیوید. م. آرمسترانگ از فیلسوفان طبیعت گرای معاصر پس از نقد نظریه های مختلف درباره کلی بر اساس طبیعت گرایی متافیزیکی خود نظریه ای ارایه کرده که آن را واقع گرایی علمی نامیده است. او با معرفی اوضاع امور در هستی شناسی خود کلیت و جزئیت را دو وجه از یک وضعیت امور می داند. این مقاله به بررسی و نقد نظریه آرمسترانگ درباره کلی می پردازد.
۱۰.

تأثیر آرای ابن عربی بر نظریة نجات فراگیر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن عربی کثرت گرایی ملاصدرا نجات فناناپذیری شمول گرایی فراگیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۰۵۷ تعداد دانلود : ۶۹۴
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را می توان بدیلی در کنار نظریات سه گانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمول گرایی و کثرت گرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. این نظریه با شباهت زیاد در آثار ابن عربی مشاهده می شود و خود ملاصدرا نیز در موارد متعدد دیدگاه خود را در این زمینه برگرفته از اندیشه های وی می داند. با مراجعه به آثار ابن عربی نیز می توان شباهت دیدگاه او و ملاصدرا را دریافت؛ هر چند گاهی اختلافاتی میان این دو اندیشمند مشاهده می شود. در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارة نجات اخروی که شمول گرایی فراگیر نامیده شده، با مراجعه به آثار ملاصدرا و ابن عربی، نحوة تأثیرپذیری ملاصدرا از ابن عربی نشان داده شده است.
۱۱.

شک و یقین در ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت یقین شکاکیت توجیه شک ویتگنشتاین متاخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۶ تعداد دانلود : ۹۰۳
در معرفت شناسی کلاسیک، شکاکیت در مقابل معرفت قرار داشته و روشهای مختلفی برای پاسخ به شکاکان ارایه می شود. ویتگنشتاین متأخر با تمایز نهادن میان معرفت و یقین رویکرد جدیدی را در نقد شکاکیت مطرح کرده است. او یقین را امری مقدم بر معرفت می داند که ریشه در عمل و نه معرفت دارد. به باور وی صورت ابتدایی بازی زبانی، یقین است که در عین معقولیّت بی نیاز از هرگونه توجیه و دلیل است. به زعم وی برخی از گزاره ها وجود دارند که در عین این که تردید در آنها محال است ادعای معرفت به آنها نیز مهمل است. ویتگنشتاین، این گزاره ها را گزاره های محوری می نامد و معتقد است تصویر ما از جهان با تکیه بر آنها ساخته می شود. این گزاره های محوری از آن جهت که مبنای بازی های زبانی ما و اساس هرگونه تحقیق و پژوهشی هستند که به دست ما انجام می گیرد قطعی و یقینی اند. او قطعیت و یقینی بودن این گزاره ها را به منزله خطاناپذیر بودن یا مطابقت آنها با واقع نمی داند، بلکه یه یاور وی یقین به آنها ناشی از طرز تلقی افراد است که لزومی ندارد با واقعیت مطابقت داشته باشد. به باور وی، مبانی معرفت آدمی نه بر توجیه، که بر حوزه ای ورای آن یعنی عرصه عمل و نحوه معیشت وی متکی است. در این مقاله دیدگاه ویتگنشتاین درباره یقین را تبیین خواهیم کرد و در نهایت درباره این که آیا نظریه وی توانسته است معضل شکاکیت در فلسفه را حل کند داوری خواهیم نمود.
۱۲.

سرشت وحی: مقایسه آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قرآن وحی مطهری پیامبر ابوزید تجربه دینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
تعداد بازدید : ۱۴۲۱ تعداد دانلود : ۶۸۵
تبیین سرشت وحی یکی از مسئله های پر مناقشه در الهیات ادیان ابراهیمی است. در الهیات اسلامی درباره این موضوع دیدگاه های مختلفی ارائه شده است؛ براساس دیدگاه مشهور، وحی مجموعه ای از حقایق الهی است که توسط پیامبر و در قالب عبارت های زبانی برای انسان ها بیان شده است. در سال های اخیر دیدگاه دیگری نیز درباره ی وحی مورد توجه قرار گرفته که براساس آن وحی فاقد سرشت زبانی است. در این مقاله به مقایسه آراء مرتضی مطهری و نصرحامد ابوزید که هر کدام یکی از این دو دیدگاه را نمایندگی می کنند پرداخته شده است. به باور مطهری نزول وحی به این معناست که پیامبر در صعودی روحانی، حقایق الهی را دریافت کرده است، پس از آن این حقایق در مراتب وجود پیامبر تنزّل یافته و در نهایت به صورت امری محسوس که همان زبان عربی است ظاهر شده است. مطهری الفاظ قرآن را دارای منشاء الهی می داند و معتقد است وحی الهی امری فرا زمانی و فرا تاریخی است. در مقابل ابوزید وحی را فاقد سرشت زبانی می داند و معتقد است پیامبر صرفاً معانی را از فرشته وحی دریافت می کرده، خود به آن صورت زبانی می بخشیده است. به باور او اگر چه کلام خداوند به پیامبر وحی شده است؛ اما آنکه کلام خدا را تعبیر می کند و به آن ساخت عربی می دهد پیامبر است. علاوه بر این ابوزید وحی الهی را امری زمانی و تاریخمند می داند. در این نوشتار شباهت ها و تفاوت های دیدگاه های مطهری و ابوزید در مسائلی مانند ماهیت وحی، نقش پیامبر در فرایند دریافت و انتقال وحی و رابطه وحی با واقعیت و فرهنگ زمانه، مورد بررسی قرار گرفته و به ریشه های تفاوت تحلیل این دو متفکر از سرشت وحی اشاره شده است.
۱۳.

نقد پسین از فرض پیشین جهان شمولی شهود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود کواین تفاوت های فرهنگی مثال گتیه فلسفه آزمایشگرانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۳ تعداد دانلود : ۵۰۹
نقش شهود در فلسفه بسیار گسترده است. این گستردگی نقش و اهمیت ویژه آن به خاطر کاربردی است که برای شهود به عنوان شاهد و گواه در توجیه بسیاری از باورهای مبنایی در نظر گرفته می شود. از آشناترین موارد ایفای چنین نقشی برای شهود می توان به مثال هایی مثل گتیه در معرفت شناسی، ملت چین در فسلفه ذهن، یا پیوند عضو در فلسفه اخلاق و غیره اشاره کرد. آنچه در این مثال ها اهمیت دارد آنست که در تمامی آنها شهودهای عقلانی، عام و جهانشمول در نظر گرفته می شوند. اما در ادامه پروژه کواین در طبیعی سازی معرفت شناسی و نظریات برون گرایانه معرفت شناسانی چون گلدمن، جریان متاخری که «فلسفه آزمایشگرانه» خوانده می شوند، سعی نموده اند شهود را به صورت علمی و آزمایشگاهی بررسی کنند. این شیوه بررسی به نقش علم و دستاوردهای آن برای حل مسائل فلسفی بسیار توجه دارد و با طرح آزمایش هایی سعی نموده نشان دهد که تفاوت های فرهنگی، موجد تفاوت در شهود عقلانی و یا اخلاقی افراد بوده و دیگر نمی توان شهود را دستاویز و ابزاری برای طرح نظریه خود در نظر گرفت.
۱۴.

فلسفه کاربردی و میان رشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۱۵ تعداد دانلود : ۹۴۵
امروزه کاربردی کردن دانش به رویکرد غالب در سیاست گذاری آموزش عالی تبدیل شده است. در این میان، کاربردی کردن علوم نظری از دشواری و پیچیدگی خاصی برخوردار است، زیرا تقسیم بندی علوم به نظری و کاربردی، این دو را در برابر یکدیگر قرار می دهد. با این حال مدت هاست علومی همچون فیزیک، شیمی و ریاضیات، که از علوم پایه محسوب می شوند، به کاربردی و نظری تقسیم شده و در مؤسسه های آموزش عالی نیز به صورت رشته های مجزا ارایه می شوند. در این میان تقسیم فلسفه به نظری و کاربردی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اصطلاح فلسفه کاربردی اگرچه توسط برخی محققان به کار رفته و انجمن هایی نیز با این نام شکل گرفته است، اما به جریان تعریف شده ای در نظام آموزش عالی تبدیل نشده است. در این مقاله با اشاره به تفاوت مفهوم فلسفه کاربردی با آنچه در گذشته از آن به حکمت عملی تعبیر می شده است، میان رشته گی، به عنوان رهیافتی مناسب برای کاربردی کردن فلسفه در شاخه های مختلف فلسفی، معرفی و به گونه های مختلف کاربردی شدن فلسفه با توجه به تنوع میان رشتگی اشاره می شود.
۱۵.

رابطه علم و دین در آرای مرتضی مطهری و مهدی بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطهری بازرگان علم و دین تعارض علم و دین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
تعداد بازدید : ۲۲۳۶ تعداد دانلود : ۸۹۲
با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالش های فراوانی میان علم و دین پدید آمده و دیدگاه های متفاوتی درباره نسبت میان آن دو ارائه شده است. علاوه بر دیدگاه تعارض (conflict) که علم و دین را دو امر ناسازگار می انگارد، دیدگاه های دیگری نیز در تبیین این رابطه ارائه شده است که ازجمله می توان به دیدگاه تمایز (contrast)، دیدگاه تلاقی (contact) و دیدگاه تأیید (confirmation) اشاره کرد. مرتضی مطهری و مهدی بازرگان، به عنوان دو اندیشمند مسلمان با دو رویکرد متفاوت، در نشان دادن عدم تعارض میان علم و دین اهتمام داشته اند. مطهری با تحلیل پیش فرض های فلسفی، در پی حل تعارضات ادعاشده میان علم و دین است. او دین را مؤید علم دانسته و انسان را نیازمند هر دو می داند. بازرگان با استفاده از یافته های علوم تجربی، سعی در توجیه علمی آموزه های دینی داشته و می کوشد آن ها را مطابق دستاوردهای علمی نشان دهد. به باور او، علم و دین دارای دستاوردهای مشابه اند. آرای بازرگان درباره رابطه علم و دین در اواخر عمرش تغییر کرده و به دیدگاه تمایز گرایش پیدا کرده است.
۱۶.

بررسی رویکرد علوم شناختی در مطالعة دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علوم شناختی انسان شناسی شناختی دین روان شناسی شناختی دین فلسفة علوم شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۲۵
علوم شناختی رویکردی است که با نگاهی میان رشته ای، مجموعه ای از روش های مطالعاتی را در مطالعة ساختار و قوای شناختی آدمیان به کار می گیرد و به بررسی روند تغییرات و تکامل های آن در تاریخ و نیز در طول حیات هر فرد می پردازد. قابلیت هایی که این علوم می توانند به دین پژوهی معاصر بیافزایند، می تواند گسترده و قابل توجّه باشد. به طور خلاصه می توان گفت مطالعة ساختارهای شناختی ای که با توجّه به دست آوردهایعلوم شناختی برای بازنمایی و کسب مفاهیم دینی لازم بوده است و نیز اعمال و آیین هایی که این ساختارهای شناختی را در مجموعة شناختی انسان ها نهادینه کرده اند، موضوع اصلی در رویکرد علوم شناختی به مطالعة دین است. در این مقاله، پس از معرفی علوم شناختی در کلیّت خود، به پیش فرض های فلسفی هم خوان با آن پرداخته شده و تلاش گردیده تا با بررسی زیرحوزه هایی که علوم شناختی در مطالعة دین به کار می گیرند، چشم اندازی عمومی از این رویکرد به دست داده شود. این بررسی، بسته به سهم هر یک از زیرحوزه های مربوط و نیز شدّت بداعت آن ها صورت گرفته است. می توان گفت که انسان شناسی شناختی دین و روا ن شناسی شناختی دین در این علوم، به ترتیب سهم اول و دوم را در تحقیقات انجام شده داشته اند و نسبت به رویکردهای دیگر این علوم، مثل علوم اعصاب شناختی دین، نقش سازنده تری ایفا کرده اند.
۱۷.

مدخلیت عوامل غیرمعرفتی در تجربه دینی و امکان پژوهش علمی در باب آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم و دین تجربه معنوی تجربه دینی روان شناسی تجربه دینی یافته های علمی و تجربه دینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۳۵۱ تعداد دانلود : ۷۱۲
بررسی اعتبار تجربه های دینی و برشمردن ویژ گی های آن، از دیرباز ذهن فیلسوفان دین را متوجه خود ساخته است. ازآنجا که برخی پژوهش های علمی حاکی از تأثیرگذاریِ عواملی غیرمعرفتی همچون موسیقی، مراقبه و... بر تجربه دینی هستند، مقاله حاضر علاوه بر برشمردن و تحلیل آنها، در پی احصای تأثیراتی است که از بروز این تجارب بر زیست تجربه کنندگان آنها حاصل می شود. همچنین در پایان، به بررسی امکان تاثیرگذاری پژوهش های علمی یادشده بر تلقی فیلسوفان از مقوله تجربه دینی خواهد پرداخت و امید است از این رهگذر بتواند به نگاهی نوین و علمی در بررسی های معطوف به تجربه دینی دست یابد.
۱۸.

قلمرو دین در آرای غزالی و ابن¬سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: غزالی ابن سینا انتظار بشر از دین قلمرو دین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۵ تعداد دانلود : ۸۷۸
اگر چه پرسش از قلمرو دین و انتظار بشر از آن متعلّق به دوران معاصر است اما ریشه­های آن را می­توان در آرای متفکّران مسلمان متقدّم واکاوی نمود. با نگاهی به آرای دو متفکّر جریان­ساز در جهان اسلام، یعنی ابن­سینا و غزالی، رویکردهایی متفاوت در تبیین وجه نیاز آدمی به دین آشکار می­گردد. در حالی که ابن­سینا در تحلیل فلسفی خود بیشتر بر جنبه­های حقوقی و کارکردهای اجتماعی دین تأکید می­کند، تمرکز غزالی بر ابعاد معنوی و اخلاقی دین بیشتر است. البته این سخن به معنای نادیده گرفتن وجه معنوی دین از سوی ابن­سینا و نیز حذف وجه اجتماعی دین نزد غزالی نیست؛ اما در یک نگاه کلان­تر می­توان تحلیل ابن­سینا از دین را به مدل جمع گرایانه دنیانگر، و تحلیل غزالی از دین را به مدل فرد گرایانه آخرت­نگر نزدیک­تر دانست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان