پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت سابق)
پژوهشنامه فلسفه دین سال شانزدهم بهار و تابستان 1397 شماره 1 (پیاپی 31) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در سنت برهان آوری کلاسیک، برهان های اخلاقی برای اثبات خدا اقامه شده است. به موازات این برهان ها و هم ارز با آنها براهین اخلاقی برای انکار خدا اقامه شده است. این سؤال مطرح می شود که آیا وجود برهان های اخلاقی در ردّ خدا به معنای بی اعتباری براهین اخلاقی در اثبات خداست؟ و آیا این براهینِ ضد باعث نمی شود ایمان خداباوران نامعقول باشد؟ ادعای ما این است که طرحی در زمینه بازتعریف برهان یافته ایم که می تواند سبب برون رفت براهین اخلاقی خداباوری از چالش برهان های اخلاقی ضد باشد. در این پژوهش هشت برهان اخلاقی الحادی را در تاریخ فلسفه استخراج کردیم و طرح اصلاح ماهیت برهان از سوی ماورودس را بر آنها پیاده کردیم و نشان دادیم که خداباور می تواند همچنان از براهین اخلاقی خداباورانه دفاع کند و در باور به وجود خدا معقول باشد. البته توجه داریم که طرح اصلاح ماهیت برهان هزینه ای معرفت شناختی در پی دارد و آن این که براهین ضد نیز می توانند در چشم اندازها و دیدگاه های مورد پذیرش خود معقول انگاشته شوند.
رویکرد مصالحه گرایانه به چالش اختلاف نظر دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر مصالحه گرایان، پس از بروز اختلاف نظر در همتایان معرفتی، دیگر نمی توان به نحو معقولی بر باور یا میزانِ اطمینانِ قبلی خود استوار ماند. از این منظر، رویکرد باوریِ معقول در مواجهه با اختلاف نظر تعلیق داوری یا کاستن از درجه اطمینان به باور قبلی است. بنا بر مصالحه گرایی دینی، تنوع ادیان چالشی جدی را پیش روی توجیه باورهای دینی قرار می دهد که واکنش معرفتیِ معقول به آن یا تعلیق کردن داوری تا زمان یافتن شاهد مناسبی است که برتری یک موضع را بر موضع دیگر محرز سازند، یا پایین آوردن سطح اطمینان به باورِ «وجود/ عدم خدا» تا جایی که اختلاف نظر برطرف شود و باور طرفین تا حد ممکن به هم نزدیک شود. در این رویکرد، تا زمانی که شاهد مرجحی پیدا شود و سطح اطمینان به باور یکی از طرفین را تا حد باور بالا ببرد، هر دو طرف باید در همین وضعیت بمانند. به مصالحه گرایی سه اشکال جدی گرفته شده است: توجیه آسان، شکاکیت و خودمتناقض بودن. مصالحه گرایان برای اثبات درستی موضع خود ناگزیر از پاسخ دادن به اشکالات هستند. در پایان مقاله، نشان داده خواهد شد که هیچ یک از پاسخ های آنان پذیرفتنی نیست.
خودآشکارگی الهی و راهبرد اخلاقی موزر در توجیه باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر دیدگاه موزر را درباره توجیه خداباوری به تصویر می کشد. وی با انکار کارامدی عقل نظری محض در ارائه قرینه ای بر وجود خداوند، ضمن تأکید بر مرجعیت خداوند در توجیه و با رویکردی اخلاقی، نوعی معرفت ارادی را پیشنهاد می کند. او راهبرد مطلوب به معرفت راستین خداوند را قرینه ای بی واسطه و هدفمند می داند که نحوه دستیابی به آن باید متناسب و در راستای صفات الهی و اهداف برآمده از آنها باشد. خداوند به منظور رستگاری انسان، پیش و بیش از دخالت افکار و عواطف، خواستار تحول اخلاقی و ارادی او از خودخواهی به عشق کامل و ناخودخواهانه است. موزر بر این اساس قرینه گرایی فیض محوری را مطرح می کند که در آن انسان می تواند در ضمیر خود دعوت خدا به دوستی با عشق کامل را بپذیرد، و در نتیجه موهبتی خدادادی و تحول بخش را در مرکز ارادی و انگیزشی خود تجربه کند. تجربه مذکور خودآشکارگی خداوند و قرینه ای بی واسطه و غیراستدلالی است، که در پی آن فرد با دریافت صفات اخلاقی و عشق کامل خداوند و نمایان ساختن آن بر دیگران، خود «قرینه تجسم بخشی خداوند» می شود. افزون بر آن، موزر با شیوه «استنتاج بهترین تبیین موجود» و بر مبنای قرینه تجربی و غیرگزاره ای مذکور، استدلالی را نیز برای معقولیت معرفتی باور به خدا تنظیم می کند. بدین ترتیب، دیدگاه موزر رهیافتی وجودی و اخلاقی بنا می نهد که با وجود نقدهایی همچون شخصی بودن، نسبی بودن و عدم حجیت تجربه های دینی، مبانی مغفول مانده ای را در حوزه خداشناسی احیا می کند.
علل ناکارآمدی نظام های الهیاتی سنتی در پاسخگویی به مسئله شر از دیدگاه دیوید گریفین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل کلام و فلسفه دین مشکل وجود «شر» و ارتباط آن با خدا و صفات خیرخواهی مطلق و قدرت مطلق اوست. الهی دان و فیلسوف معاصر، دیوید ری گریفین، تلاش هایی را که تاکنون برای پاسخگویی به مسئله شر انجام شده، چندان مثمر ثمر نمی داند. او خداباوران سنتی را که به دخالت ماوراء طبیعی خداوند در سلسله علت و معلولی حوادث قائل اند «فراطبیعی گرایان» می خواند و بر این باور است که آنها وقوع شر را به گونه ای توجیه می کنند که گویی اصلاً شر واقعی وجود ندارد و در ظاهر شر می نماید. گریفین تلاش کرده تا آموزه هایی از الهیات سنتی را که برای سازگاری وجود خدا و شر مشکل ساز هستند ریشه یابی کند و عدم صحت آنها را نشان دهد. وی با وارد آوردن نقدهایی بر جهان بینی های سنتی، نشان می دهد که الهیات سنتی بر اثر انتساب قدرت مطلق به خداوند، با مشکل تناقض افعال خدا درباره شرور مواجه است که نهایتاً منجر به توجیه این نوع از افعال خداوند می شود، و با پذیرش آموزه خلق از عدم، در عمل نمی تواند مسئله شر را حل کند. اساس اندیشه های گریفین درباره مسئله شر این باور است که به طور کلی دفاعیه نمی تواند پاسخ مناسبی برای خداباوران معاصر فراهم آورد، بلکه ارائه تئودیسه مقبولی از جانب الهی دانان فلسفی لازم است تا اثبات کند تفسیر خداباورانه می تواند همه تجارب ما، از جمله تجربه شر، را بهتر از تفاسیر خداناباورانه روشن کند.
جایگاه «امر پیشاتجربی» در دین شناسی و عرفان شناسی رودولف اوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به دیدگاه اوتو درباره وحدت و کثرت عرفان پرداخته شده است. وی از سویی به کثرت و تنوع عرفان و از سوی دیگری به همگرایی انواع (همگرایی تیره های معنوی) معتقد است. به اعتقاد او گونه های عرفان یا تیره های معنوی در ساحتی فراتر از فرهنگ ها، نژادها و سرزمین های مختلف شکل می گیرد و می توان این واقعیت را بر مبنای ساحت «پیشاتجربی» امر قدسی تبیین کرد. در این نوشتار این موضوع از دیدگاه اوتو به تفصیل بررسی می شود. در حقیقت اوتو، که بحث خویش را از یک عزیمتگاه کانتی آغاز می کند، در نهایت به لحاظ سنت فلسفی به فیلسوفان افلاطونی، و به لحاظ سنت دینی به الهی دانانی چون لوتر نزدیک می شود. به علاوه، نشان داده شده است که بر این مبنا می توان مقایسه یا حتی تطبیق سازنده ای میان این دیدگاه وی با آنچه در سنت اسلامی پیرامون ازلیّت نفس و انتخاب ازلی مطرح است، انجام داد.
ارزیابی نظریه شوپنهاور درباره معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوپنهاور زندگی انسان را بی معنا می داند. می توان ادله او را بر ناسازگاری معنای زندگی این گونه بیان کرد: او وجود خدا را به علت وجود درد و رنج های فراوان در زندگی منکر شده، معتقد است که انسان به طور ناموجهی آن را برای معنادار ساختن زندگی فرض می گیرد و آفریدن این جهان را یک اشتباه می داند. زندگی انسان ها در این عالم فرایندی است که هدف مشخصی در ساحت آگاهی آنها نیست و فقط تداوم یک امر بیهوده است. او زندگی انسان را به علت غلبه ناملایمات و آلام و متحمل شدن هزینه های فراوان بی ارزش می داند. او همچنین با تأکید بر نقش اراده در انسان معتقد است که با اِعمال آن زندگی اش یک فرایند پایان ناپذیر را دنبال می کند، زیرا خواسته های او نامحدود هستند و این باعث درد و رنج و بی معنایی زندگی اش می شود. دیدگاه او قابل نقد است، زیرا او فایده و هدف زندگی را در لذت می داند، در حالی که این تنها فایده و هدف زندگی نیست و چیزهای دیگری ممکن است نسبت به لذت ارزش بیشتری داشته باشند. به علاوه، چنین نیست که به کارگیری اراده همیشه با رنج همراه باشد، زیرا پیشروی به سوی هدف معمولاً با احساس خوشی همراه است، به خصوص اگر فرد هدف متعالی در نظر داشته باشد.
نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات: بررسی تفسیر مایکل مارمورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مایکل. ای. مارمورا، یکی از ابن سیناپژوهان پرآوازه معاصر، در مقاله ای با عنوان «جنبه هایی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات» تفسیر خاصی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات ارائه کرده است. در این مقاله، که از دو بخش تشکیل شده است، با رویکردی توصیفی انتقادی به بررسی خوانش وی می پردازیم. در بخش اول، تقریری از خوانش وی از ابن سینا ارائه می کنیم. از نظر مارمورا خداوند به اشیاء جزئی ای که فرد منحصر در نوع خود هستند، و به رخدادهایی که به چنین اشیائی منسوب اند، به صورت منفرد، علم دارد. همچنین وی بر اساس این که نظریه ابن سینا علم خداوند به همه جزئیات را تبیین نمی کند نتیجه می گیرد ابن سینا بر این باور است که خداوند به همه جزئیات، به صورت منفرد، علم ندارد. در بخش دوم، به نقدهایی پیرامون خوانش وی اشاره می کنیم. برخی از این نقدها عبارت اند از: عدم مشخص کردن مسائلی که نظریه ابن سینا قصد پاسخگویی به آنها را دارد، عدم اشاره به نقش صور در نظریه ابن سینا، عدم اشاره به علم از طریق علل در نظریه ابن سینا، تفسیر اشتباه از مثال کسوف در نظریه ابن سینا.
هستی شناسی نیوتن و پیامدهای الهیاتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان نیوتن شامل اتم هاست که با حرکت در فضای خالی پدیده های طبیعی را ایجاد می کنند. نیرو عنصر مهم دیگری در جهان نیوتن است. نیوتن منکر این است که گرانش یکی از ویژگی های ذاتی ماده است. این مسئله پایبندی نیوتن به برداشت سنتی جوهر را نشان می دهد. به علاوه این مسئله دلیلی برای اعتقاد به حضور همه جایی خدا فراهم می کند. مؤلفه مهم دیگر هستی شناسی نیوتن فضا و زمان است. نیوتن به فضا و زمان مطلق اعتقاد داشت. به علاوه معتقد بود خداست که با حضور همه جایی اش فضا و زمان را حفظ می کند. هر موجودی و از جمله خداوند، فقط در زمان و مکان وجود دارد و از آنجایی که فضا و زمان چارچوب کنش خداوند است، تأمل در طبیعت راهی برای شناخت خدا نیز هست. نیوتن معتقد بود که فلسفه طبیعی او در مقابل فلسفه های ماتریالیستی است و حضور طراحی هوشمند و کنش مدام او در جهان را نشان می دهد. این مقاله قصد دارد با بررسی آرای نیوتن در باب جهان مادی، فضا و زمان و خداوند، تصویر جامعی از هستی شناسی نیوتن ارائه کند.
فضیلت پایه و پایگی صدق در اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدق، در اخلاق عرفانی، در لایه ای سطحی عبارت از تطابق گفتار و عمل با مراد و نیت است. این کاربرد از صدق، در اخلاق عرفانی با تحلیلی عمیق همراه گشته، و این تحلیل موجب شده است صدق در شش گونه پایه و بنیاد دیگر فضایل شمرده شود، که از این طریق می توان فهمید بسیاری از فضایل، بدون صدق، فضیلت نیستند. این شش گونه در واقع معانی مهم و متنوعی از فضیلت پایه را در متون عرفانی به دست می دهند. با توجه به این تبیین ها، می توان مراتب و انواع مختلفی از فضیلت صدق را در عرفان یافت و تعارض ها و چالش های مهمی را بر سر راه آن تشخیص داد. تحلیل عمیق از کذب و تشخیص خودفریبی در صدق از نتایج مهم این رویکرد ویژه به صدق است.
نقش ضرورت در مواجهه با مسئله شر در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افلاطون در مواجهه با مسئله شر بیش از هر چیز می کوشید تا تنزه و تعالی خیر و مثل را از دخالت در ایجاد شر حفظ کند. از این رو جز این که سبب برخی شرور را خود آدمیان برمی شمرد، از عنصری به نام ضرورت سخن می گوید که در کنار عقل در کیهان و ساماندهی آن نقش می آفریند. وجود ضرورت به مثابه مانع و مزاحمی در مسیر کار عقل، تبیینی برای بروز نظام مند شر در جهان است. در واقع افلاطون برای یافتن راه حل بار دیگر به ثنویت روی می آورد. در این نگرش خیر می خواهد جهان را تا جایی که برایش مقدور است بدون نقص بیافریند و تا جایی که کار به دست عقل است امور بر مدار خیر می گردد، ولی ضرورت با دخالت خود در این روند اخلال می کند. در این مقاله می کوشیم با تبیین و تحلیل ضرورت، نقش هایی که می آفریند، انواع شر، عناصری مانند ایده خیر و دمیورژ در نسبت با ضرورت، نشان دهیم که افلاطون به رغم کوشش های فراوان نتوانسته از زیر بار سنگین ثنویتی که در جای جای فلسفه او به چشم می خورد شانه خالی کند.
مدل های الهیاتی در ترازوی آرای لیندبک و فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث چالش برانگیز در حوزه فلسفه دین مدل هایی است که در حوزه الهیات از مفاهیم بازی زبانی و نحوه های زندگی ویتگنشتاین اخذ شده است. این مدل ها در ظاهر با این که ریشه فکری یکسانی در خاک اندیشه ویتگنشتاین دارند و گاهی انتقاداتی مشابه به آنها وارد شده است، در باطن امر برخی از این مدل ها بهتر توانسته اند از این انتقادات جان سالم به در برند. در این مقاله، دو مدل معروف ویتگنشتاینی را مورد بررسی قرار می دهیم: مدل زبانی فرهنگی جورج لیندبک در حوزه دین و الهیات؛ و مدل مبتنی بر آرای نوویتگنشتاینی دی زد فیلیپس. هر دوی این مدل ها تلاش کرده اند تا پاسخی درخور به نقدهای عقلانیت جهانی بدهند. در ادامه مقاله نشان خواهیم داد که مدل لیندبک توانسته است پاسخ قاطع تری به نقدها بدهد و از این لحاظ برتری مشخصی بر سایر مدل های ویتگنشتاینی از جمله مدل فیلیپس دارد.
بررسی انتقادی راه حل های مسئله شرّ بر اساس رویکرد نوتومیستی برایان دیویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شرّ یکی از مسائل مطرح در فلسفه دین معاصر است که تقریرهای مختلفی از آن ارائه شده و فیلسوفان خداباور نیز راه حل های مختلفی را برای حل آن ارائه کرده اند. برایان دیویس با نقادی رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر و بر مبنای رویکرد الهیات سنتی آکوئیناس کوشیده است پاسخی مبنایی و متفاوت به مسئله شرّ بدهد. وی با ردّ تصور شخص گرایانه از خدا و نیز نقد یکسان انگاری اخلاق خدا و انسان در فلسفه جدید، اولاً طرح مسئله شرّ در نظر خداناباوران و نیز برخی دفاعیه ها و تئودیسه ها در نظر فیلسوفان خداباور را برنمی تابد، و ثانیاً می کوشد با در پیش گرفتن روش اصلاح رویکردی، یعنی با تحلیل برخی مفاهیم اصلی در الهیات سنتی آکوئیناس مانند «وجود»، «خالق» و «مخلوق»، و تأکید بر نقص معرفتی انسان، پاسخ مبتنی بر الهیات تومیستی به مسئله شرّ را بازسازی کند. به باور وی، با توجه به عینیت خدا و خیر در الهیات سنتی، در خدا و افعال او ممکن نیست شرّی باشد، و بنابراین شرّ موجود یا به نوعی محروم بودن از وجود است یا شامل محرومیتی است و در واقع اساساً امری عدمی است. در این مقاله تلاش کرده ایم نقدهای برایان دیویس به رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر به مسئله شرّ و نیز پاسخ رویکرد اصلاحی برایان دیویس به این مسئله را بررسی کنیم و در پایان به بررسی انتقادی دیدگاه وی بپردازیم. نتیجه این که به نظر می رسد هرچند برخی نقدهای وی به فیلسوفان دین معاصر جدّی است، در عین حال نوع برداشت و تفسیر وی از مبانی تومیسم و نیز راه حل پیشنهادی خود او برای مسئله شرّ نیز چندان راهگشا نیست.