فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۶۶۴ مورد.
بررسی جامعه شناختی ارتقاء علمی زنان هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و شناخت موانع، مشکلات آنها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طرح مسأله: یکی از نابرابریهایی که در عرصه علم قابل توجه است مقوله جنسیت می باشد که به موقعیت حاشیه ای زنان در این عرصه منجر شده است، تاریخچه حضور زنان نشان می دهد که در بسیاری از موارد حضور زنان یا نادیده انگاشته شده و یا اهمیتی بسیار کمتر از مردان داشته است.در ایران نیز شواهد حاکی از این است که وضعیت زنان در سطوح مختلف آموزش عالی به موقعیت زنان دانشگاهی در سایر نقاط دنیا شبیه است، علی رغم افزایش تعداد زنان در دانشگاه ها می بینیم که تعداد زنان در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری (خصوصاً) با کاهش چشمگیری روبرو است. این مطالب در مورد تعداد زنان هیات علمی نیز صادق است، آمار موسسه آموزش عالی نشان می دهد که از میان 79617 نفر (22/65 درصد)، اعضاء هیات علمی تمام وقت و حق التدریس دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی تنها 25/18 درصد به زنان اختصاص دارد و 75/81 درصد به مردان اختصاص دارد.این پژوهش قصد دریم به بررسی جامعه شناختی ارتقاء علمی زنان هیات علمی واحد تهران مرکزی و موانع و مشکلات آنان بپردازیم.این پژ وهش از حیث هدف کاربردی و از حیث روش،توصیفی (همبستگی)است که شامل کلیه اساتید خانم دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز می باشد و نمونه آماری آن در مجموع شامل300 نفر استاد خانم می باشد. که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند. گردآوری داده ها بر اساس پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای وآزمون های محقق ساخته(30 سئوال) انجام شد.داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شدند یافته ها:یافته ها نشان دادکه بین متغیر ارتقاءعلمی اساتید خانم دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز با پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده¬( ضریب 03/0)، ساختار سازمانی( ضریب 02/0) ، علاقه مندی به رشته تحصیلی مشغول به تدریس ( ضریب 029/0)، آشنایی با آئین نامه ها و بخشنامه های پژوهشی (ضریب 031/0 )، میزان آشنایی با اینترنت و فضاهای مجازی( ضریب 019/0)، میزان آشنایی با زبانهای خارجی( ضریب 024/0)، ویژگی های تحصیلی و تجربی( ضریب 024/0)، و ویژگی های جمعیتی و اجتماعی ( ضریب 00/0 درصد) رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. نتایج: با توجه به یافته های بدست آمده که در بالا ذکر شد نتایج نشان می¬دهد که وضعیت زنان چه در دانشگاه و چه در سایر جایگاه های اجتماعی- در عین مسأله آمیز بودن، روزبه روز ارتقاء پیدا می کند؛ آگاهی های زنان نسل جدید از وضعیت خود روز به روز در حال افزایش است .بنابراین به نظر می رسد که به جای تاکید و پافشاری بر تدابیر حمایتگرانه افراطی معطوف به جنسیت زنان، بهتر این باشد که در فرآیندهای تصمیم سازی و سیاست گذاری های فرهنگی، طرز تلقی ها فراتر از سوگیری های جنسیتی باشد، افراد، خواه مرد و خواه زن، بدون اصل قرار گرفتن جنسیت شان، به مثابه انسانی واجد کرامت، حقوق و تکالیف در نظر گرفته شوند، این امر مستلزم تعمیق و بسط نگاهی فراجنسیتی در رده های تصمیم گیرنده سازمانی در نهاد دانشگاه است که در آن به جای اولویت دادن به جنس خاصی بر توانایی ها و شایستگی های افراد برای کسب یا تصدی مدارج علمی و مناصب مدیریتی و اجرایی تأکید گردد.
علوم اجتماعی مستقل/ دگرواره و عینیت چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"آشنایی دانشگاهیان و روشنفکران ایرانی با دیدگاه های نظریه پردازان آسیایی به دلیل وجود زمینه ها و مسایل مشترک می تواند افق های معرفتی را گسترش داده و امکان تبادل تجربیات را فراهم سازد. در این میان سید حسین العطاس یکی از موثرترین اندیشمندان آسیای جنوب شرقی بوده است که در طی دهه ها آثار متعددی را در مورد مسایل فکری، دانشگاهی و اجتماعی به رشته تحریر درآورده است. سید فرید العطاس فرزند او نیز در نظریه پردازی های پدرش مشارکت جسته و برخی از ابعاد آن را گسترش داده است. در این مقاله اندیشه های سید حسین و سید فرید العطاس در خصوص وضعیت علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم و راهبردهای ارتقا این وضعیت از طریق گسترش علوم اجتماعی مستقل و دگرواره مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. این نوشتار به بررسی دیدگاه العطاس ها درباره رابطه علوم اجتماعی مستقل با مساله شرق شناسی معکوس و بومی گرایی می پردازد و دیدگاه آنان درباره علوم اجتماعی دگرواره و معیارهای مناسب برای گسترش علوم اجتماعی در کشورهای جهان سوم در دو بخش بررسی می شوند. بخش نهایی این نوشتار با نگاهی به خلاصه مباحث طرح شده در این مقاله دستاوردهای اندیشه های سید حسین و سید فرید العطاس و نسبت آن با مباحث موجود در فضای فکری ایران را مورد ارزیابی قرار می دهد.
"
مقایسه سه گذرگاه معرفتی درباره «دانش بومی» در ایران با تاکید بر تحولات مفهومی، ساختی و کارکردی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات گرایی در علم، و توسعه گرایی مبتنی بر آن، پیش از این که بتواند در ایران نیز مانند اروپا در یک دوره زمانی، سنت های نیرومند علمی، تحقیقاتی و آکادمیک خود را مستقر بکند، مواجه به رویکردهای پراکنده «نااثبات گرایی» و «مابعد اثبات گرایی» شده است و به جای این که سنتز ثمربخشی از اندیشیدن در باب علم، اتفاق بیفتد، شاهد بودیم که چگونه در ایران دهه 50 شمسی؛ گفتارهای مبهم بومی شدن علم و دانشگاه در لفافه ای از نقد اثبات گرایی، نقد کمیت گرایی و نقد ایدئولوژی «علم- آیین»، سر از ایدئولوژی ها و پروژه های اسلامی سازی در پایان همان دهه و بعد از آن، درآورد، و به تاویل هایی اجتماعی و سیاسی انجامید که اساسا در نیت مولفان نخست نیز نبود. آن گاه، دیگر باره به سبب هزینه های سنگین گفتمان «ایدئولوژیک کردن و آیینی کردن علم» هر گونه بحث از نسبت علوم با واقعیت های فرهنگی و اجتماعی بومی و محلی، به صورت یک تابو یا فوبیای شبه پوزتیویستی درآمده است. علت این امر، از یک سو فقر نظری و از سوی دیگر آسیب پذیری های زمینه ای و ساختاری در جامعه ما بوده است
تحلیل الگوهای روابط میان حوزه های اجتماعی و اقتصادی متاثر از ICT
حوزه های تخصصی:
موج فراگیر فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی که تا نواحی روستایی نفوذ کرده است، شرایط تازه ای را بر این نواحی حاکم نموده است. پژوهش حاضر ، با شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی الگوهای تاثیرپذیری حوزه های سه گانه اقتصادی- اجتماعی زندگی روستاییان (آگاهی knowledg ؛ نگرش Approach ؛ مهارت و فعالیت Skill & activity ) از فناوری اطلاعات و ارتباطات پرداخته است. در واقع ، این مطالعه در جستجوی پاسخ به این سؤال است که تاثیرات اقتصادی اجتماعی ICT بر روی کاربران این فنآوری بر اساس چه الگوهایی صورت می پذیرد؟ و شیوه دسترسی به این فناوری ها چه تاثیری بر روی میزان استفاده از آنها و نیز وضعیت شاخص های اقتصادی اجتماعی دارد؟ این پژوهش که در روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان انجام شده، نشان می دهد که سه حوزه مذکور ضمن تاثیرپذیری از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دارای مدل خاصی از روابط در درون خود نیز هستند. از سوی دیگر ، شیوه های دسترسی رابطه مستقیمی با میزان استفاده از ICT و نیز وضعیت شاخص های اقتصادی اجتماعی دارند. برای تحلیل داده های این پژوهش ، آزمون های مختلفی ، از جمله آزمون t ، تحلیل رگرسیون، R2 (ضریب تعیین) و آزمون زوجی دانکن به شیوه تحلیل مسیر انجام شده است.
بررسی تاثیر اینترنت بر ارزشهای خانواده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
" عنوان پژوهش حاضر «بررسی تاثیر اینترنت بر ارزشهای خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال تحصیلی89-1387» است. هدف این پژوهش شناخت عوامل تاثیرگذار بر ارزشهای خانواده در بین دانشجویان و دستیابی به یک الگوی نظری تحلیلی استاد با استعانت از نظریه های مرتبط، عوامل مهم و اثرگذار مورد بررسی قرار می گیرد.
پژوهش حاضر با طرح پرسشهایی، به تحلیل و تبیین موضوع پژوهش پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است.نمونه مورد مطالعه 384 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن هستند که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده متناسب با حجم و در نهایت با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شده اند.
نتایج این پژوهش بر وجود یک الگوی رابطه آماری معکوس در بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته حکایت دارد. به عبارت دیگر رابطه معنی دار و معکوسی بین متغیر های مستقل شامل دسترسی دانشجویان به اینترنت، استفاده بیشتر دانشجویان از اینترنت، میزان وابستگی آنها به اینترنت، محیط تعاملی اینترنت، فضای صمیمیت، روابط احساسی، وارد شدن دانشجویان در بحث و مناظره گروهی، پذیرفته شدن آنها در محیط تعاملی اینترنتی، احساس رضایتشان از گمنام بودن در اینترنت، میزان اطلاع خانواده در مورد استفاده فرزندان از محیط های اینترنتی با متغیر وابسته ارزش های خانواده وجود دارد."
عوامل مرتبط با توانمندسازی اعضای هیات علمی دانشگاه: مطالعه موردی دانشگاه تربیت معلم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی سرمایه های انسانی در محیط های علمی - آموزشی در دهه های اخیر مورد توجه تعداد زیادی از صاحب نظران، علاقه مندان به تحقیق و کارگزاران موسسات آموزش عالی قرارگرفته است. هدف مقاله بررسی میزان توانمندی و عوامل مرتبط با توانمندسازی اعضای هیات علمی می باشد. آزمودنی ها 175 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه تربیت معلم می باشند که با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از روش های عاملی، آزمون فریدمن، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که اعضای هیات علمی در بعد معنی دار بودن شغل نسبت به دیگر ابعاد توانمندسازی (خوداثربخشی، خودمختاری، موثربودن و اعتماد) توانمندتر هستند و در بعد اعتماد در پایین تر حد توانمندی قرار دارند. متغیر های الگوبرداری و پاداش مبتنی برعملکرد با توانمندسازی اعضای هیات علمی رابطه ای ندارند، اما دو عامل غنی سازی شغل و مدیریت مشارکتی با توانمندسازی آنان ارتباط دارد. از بین متغیر های مرتبط، متغیر های مدیریت مشارکتی و غنی سازی شغل، پیش بینی کننده های بهتری برای متغیر ملاک توانمندسازی هستند. به طور کلی، متغیر غنی سازی شغل 0.538 درصد از سهم واریانس توانمندسازی را تبیین می کند و با اضافه شدن متغیر مدیریت مشارکتی مقدار واریانس تبیین شده 0.552 درصد می رسد.
بررسی وضعیت برنامه ریزی توسعه دانشگاه های دولتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط جدید محیط و اقتضائات ناشی از آن پویایی ها و پیچیدگی های خاصی را برای دانشگاه ها ایجاب نموده است. در چنین شرایطی، لازمه پویایی، و ارتقا کیفیت و توسعه دانشگاه ها وجود تفکر پویای برنامه ریزی و تدوین و اجرای برنامه های متناسب با شرایط درونی و بیرونی دانشگاه ها است. در واقع، لازم است خطوط کلی حرکت آینده دانشگاه مبتنی بر یک فرایند تشخیص - جهتگیری راهبردی پویا ترسیم و عملی شود، به گونه ای که منجر به توانمند سازی دانشگاه برای پویش اثربخش در محیط و در عین حال حفظ سلامت سازمانی آن گردد (برنامه ریزی توسعه دانشگاهی). در این پژوهش، وضعیت موجود برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در دانشگاه های دولتی ایران بر اساس شاخص های ششگانه ذیل ارزیابی شده است: 1) وجود درک روشن و مشترک نسبت به فرایند برنامه ریزی توسعه دانشگاهی، 2) وجود برنامه های مدون توسعه در دانشگاه ها، 3) انطباق برنامه های توسعه دانشگاه ها با شرایط محیطی آنها، 4) انطباق برنامه های توسعه دانشگاه ها با توانایی ها و شرایط درونی آنها، 5) وجود امکانات، منابع و ساختارهای لازم برای برنامه ریزی در دانشگاه ها، و 6) کیفیت تصمیم گیری و تصمیم سازی در دانشگاه ها. نتایج پژوهش حاکی از وضعیت نامناسب برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در دانشگاه های قلمرو پژوهش می باشد. شاخص های پژوهش در کل دانشگاه های نمونه پژوهش و هر یک از گروه های برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار به طور معناداری از معیار حداقل مطلوب (Q3) کمتر بوده است. حتی در اکثر موارد از چارک دوم مربوط نیز کمتر بوده است. وضعیت شاخص ها در دانشگاه های برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار به جز در یک مورد (به سود دانشگاه های غیربرخوردار)، تفاوت معناداری نداشته است. از سوی دیگر، نتایج پژوهش مبین وجود ضعف قابل ملاحظه در مبانی اساسی لازم برای شکل گیری یک نظام رفتاری اثربخش برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در دانشگاه های قلمرو پژوهش می باشد. نهایتا، مدیران گروه های آموزشی نمونه پژوهش، به اتفاق، تمرکززدایی در برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در کشور را تا حد زیادی مفید و لازم ارزیابی نموده اند.
دیرینه شناسی علوم انسانی در گفتار پسااستعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در سال 1985 گایاتری چاکراورتیاسپیواک، با انتقاد از مجامع علمی آکادمیک غرب این سؤال را مطرح کرد که «آیا شخص مغلوب می تواند سخن بگوید؟»، پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی علوم انسانی و هر دستگاه معرفتی است که سبب ایجاد حاشیهها شده است. گفتار پسااستعماری به عنوان نظری های انتقادی، آزادیخواه و ضداستعماری این دستگاه معرفتی را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. متفکر پسااستعماری با دیرینه شناسی علوم انسانی زمانی را جستجو میکند که چیزی تحت عنوان «شرقی» در برابر «غربی» تعریف شد. کیستیِ سوژه مدرن موضوعی است که متفکر پسااستعماری مانند میشل فوکو در دیرینه شناسی مورد سؤال قرار می دهد. ایجاد مفهوم شرقی به زمانی برمی گردد که وجود عالم خارج، از ذهن شناسا نتیجه گرفته می شد. شرقی هنگامی میتواند سخن بگوید که نقد خود را متوجه سوژه خودبنیادی کند که علوم انسانی بر اساس آن شکل گرفته است. دستیابی به تعریفی از انسان و چگونگی مواجهه او با جهان برای فهم آن، نخستین قدم برای معرفی بدیلی در برابر علوم انسانی سلطه گر است. روش متفکر پسااستعماری در فهم دیگری، و عالم خارج مبتنیبر بیناذهنیت است. این روش فهم، از طریق تبیین مطالعات انسانی در برابر علوم انسانی غربی و علوم انسانی بومی، و با دیدگاهی انتقادی نسبت به پارادایم فکری اسپیوک، به سؤال او ـ برخلاف پاسخ خودش ـ پاسخی مثبت می دهد.
"
بررسی نظرات کودکان، نوجوانان و مادران نسبت به اثرات اجتماعی بازی های رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به «بررسی نظرات دانش آموزان و والدین آنها در خصوص اثرات بازی های رایانه ای» می پردازد که نتایج آن در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست به نظرات دانش آموزان در خصوص اثرات بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان اختصاص دارد و بخش دوم به نظرات مادران در این خصوص پرداخته است. جامعه آماری این بررسی شامل دانش آموزان و مادران آنهاست که دانش آموزان مقطع پنجم تا سوم دبیرستان در مناطق 19گانه آموزش و پروش را شامل می شوند. مناطق مورد بررسی عبارتند از: 3 و 4 (شمال)، 15 و 16 (جنوب)، 5 و 9 (غرب) و 14 و 8 (شرق). در مجموع نظرات 391 نفر از دانش آموزان گروه آزمایش (کسانی که در هفته 7 ساعت یا بیشتر از بازی های رایانه ای استفاده می کنند) و 386 گروه گواه (کسانی که در هفته 4 ساعت یا کمتر از بازی های رایانه ای استفاده می کنند) مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی از روش پیمایشی استفاده شده و تکنیک جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. همچنین از طریق مصاحبه تلفنی نظرات 107 نفر از مادران از گروه گواه و 112 نفر از مادران گروه آزمایش کسب شده که نمونه به صورت تصادفی از میان مادران دانش آموزان مورد بررسی انتخاب شده است.
"
زمینه یابی افزایش مشارکت زنان در آموزش عالی (مطالعه موردی دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" طی سال های اخیر، شمار زنان علاقه مند به تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته است. این علاقه مندی به گونه ای است که در حال حاضر 60 درصد متقاضیان ورود به دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند. بر این اساس، این تحقیق بر آن است تا بررسی دلایل افزایش مشارکت زنان در بخش آموزش عالی را مورد بررسی قرار دهد. برای انجام دادن این تحقیق دانشجویان دختردانشگاه مازندران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود که بر اساس طیف لیکرت تنظیم یافته بود. نتایج به دست آمده نشان داده است که افزایش مشارکت دلایل گوناگونی داشته است. از میان پاسخ دهندگان 77 درصد نیل به شغل و حرفه مناسب در بازار کار، 84 درصد کسب درآمد اقتصادی و منافع بیشتر در آینده، 74 درصد تحت تاثیر فرایند جهانی شدن، 74 درصد رقابت برای کسب پایگاه اجتماعی، 79 درصد دستیابی به فرصت های برابر آموزشی را از جمله دلایل اشتیاق خود به برخورداری از تحصیلات دا نشگاهی اعلام نموده اند. این نتایج حاکی از آن است که زنان می کوشند تا از فرصت های به دست آمده برای بهبود وضعیت خود استفاد
"
بررسی مهارتهای نوشتاری در بین دانشجویان نظام آموزش حضوری و از راه دور مورد مطالعه: دانشگاه پیام نور و دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه مهارت نوشتن دانشجویان و عوامل مرتبط با آن در دو نظام آموزش حضوری و آموزش از راه دور در مولفه های املا، نگارش، به کار گیری صحیح قواعد دستوری، نگارشی، علایم سجاوندی، کاربرد صحیح خط و میزان نوشته دانشجویان انجام شده است.
روش: جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان سال های سوم و چهارم دوره کارشناسی دانشگاههای شهید باهنر و پیام نور مرکز کرمان به عنوان نمونه ای از دو نظام آموزش حضوری و آموزش از راه دور بود. برای نمونه گیری، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری گزینشی، 10 رشته مشترک تحصیلی در دو دانشگاه مورد بررسی انتخاب شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 400 دانشجو (200 دانشجو در هر یک از دو نظام آموزشی) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطّلاعات آزمون سنجش عملکرد تحصیلی بود، که پس از سنجش روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون T مستقل، برای مقایسه نمرات دانشجویان دو دانشگاه و رگرسیون چند متغیره، برای بررسی رابطه ها (تاثیر) تحلیل شدند.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که بین نمرات دانشجویان دو نظام آموزشی در زمینه های نوشتن (p<0.000)، املا (p<0.000)، به کارگیری صحیح قواعد دستوری (p<0.041) و بیان عقاید و افکار متناسب با موضوع (p<0.049) تفاوت معنی دار وجود دارد؛ یعنی دانشجویان دانشگاه پیام نور (آموزش از راه دور) در هریک از مولفه های یاد شده، نسبت به دانشجویان دانشگاه شهید باهنر (آموزش حضوری) عملکرد ضعیف تری داشته اند. افزون بر آن، نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره، برای بررسی رابطه بین متغیرها نشان داد که متغیرهای دانشگاه و رشته تحصیلی بر متغیر املا، متغیرهای دانشگاه و جنسیت بر متغیرهای نگارش و قواعد دستوری، متغیر جنسیت بر متغیرهای کاربرد هنجار خط، علایم سجاوندی و میزان نوشته، متغیرهای دانشگاه و جنسیت و رشته تحصیلی بر بیان اندیشه و افکار متناسب با موضوع، تاثیر می گذارند. اما هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی بر متغیر قواعد نگارشی تاثیری نمی گذارد.
"
بررسی تشابهات و تفاوتها بین رشته مددکاری اجتماعی، روان شناسی بالینی و مشاوره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله سعی شده است که تا حدی وجوه مشترک و تمایز بین رشته مددکاری اجتماعی و رشته های روان شناسی بالینی و مشاوره روشن شود. در این پژوهش با توجه به موضوع مورد تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در رشته روان شناسی بالینی تمرکز عمدتا بر روی تشخیص اختلالات روانی و درمان آنهاست، در حالی که در رشته مشاوره تمرکز بیشتر در زمینه راهنمایی و مشاوره تحصیلی، راهنمایی و مشاوره شغلی، راهنمایی در زمینه ازدواج، راهنمایی و مشاوره زناشویی و غیره است. با توجه به منابع معتبر می توان نتیجه گرفت که در روان شناسی بالینی و مشاوره تاکید بیشتر بر ساختار روانی انسان است و هدف درمانگر عمدتا درک سیستم شناختی افراد و تغییر نحوه تفکر، احساسات و رفتار آنهاست. در این دیدگاه اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری باید شناخته شود و با اتخاذ سیستم درمانی مناسب این اختلالات رفع گردند. در حرفه مددکاری اجتماعی انسان به عنوان یک موجود اجتماعی تلقی می شود و هر فرد، مستقل از دیگران نبوده و باید در ارتباط با دیگران و در تعامل با محیط اجتماعی خود مورد بررسی قرار گیرد. از دیدگاه مددکاری اجتماعی، ریشه مشکلات انسانها نه تنها بخاطر عوامل فردی و خانوادگی آنها، بلکه می تواند بدلیل عوامل اجتماعی و در تعامل بین این افراد و محیط اجتماعی شان باشد. از این رو، هدف مددکاری اجتماعی تغییر در حالات روانی مددجو و نیز تغییر در محیط اجتماعی و موقعیت اجتماعی او است. از طرفی روان شناسان بالینی و مشاوران نقشی در توسعه منابع اجتماعی ندارند ولی مددکار اجتماعی نه تنها از منابع اجتماعی به منظور حل مشکل انسان ها استفاده می کند، بلکه توسعه منابع اجتماعی را نیز مد نظر دارد. روان شناسان بالینی و مشاوران در اتاق مصاحبه سعی می کنند تا به حل مشکل مراجعان بپردازند و هر تغییری را که مدنظر است همان جا در مراجع ایجاد نمایند و اگر لازم باشد خانواده مراجع را نیز به دفتر خود دعوت می کنند. در حالی که مددکار اجتماعی علاوه بر مصاحبه های متعدد با مددجو، وارد محیط زندگی او هم می شود و به طور مستقیم رفتارها و ارتباطات مددجو و خانواده او را مشاهده و مورد بررسی قرار می دهد و به تشخیص و ارزیابی مشکل می پردازد و در صورتی که لازم باشد تغییر در محیط خانوادگی و اجتماعی مددجو بوجود می آورد.
"
در جست و جوی شناخت موانع و راه حل های توسعه علمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"توسعه علمی از ارکان بسیار مهم توسعه همه جانبه محسوب می شود و در رشد و شکوفایی جنبه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نقش اساسی ایفا می کند. توجه به توسعه بر مبنای نتایج پژوهش های علمی ضرورتی حیاتی است. در این راستا، ایران نیز برای رسیدن به توسعه همه جانبه نیازمند توسعه علمی است. اما آن چه از تحقیقات مرتبط با این موضوع بر می آید آن است که موانع مختلفی، توسعه علمی در ایران را با مشکل مواجه ساخته است. هدف این مقاله آن است که با استفاده از تکنیک فراتحلیل، نتایج ده تحقیق و یا اثر مکتوب را در این خصوص واکاوی کرده و با طبقه بندی موانع توسعه علمی در ایران از دیدگاه اندیشمندان، راه حل هایی را در این خصوص جست و جو نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد در حالی که تنها 10 درصد این آثار فقط به موانع درون فضای اجتماعی علم و 20 درصد فقط به موانع بیرون فضای اجتماعی علم توجه و تاکید نمودند، 70 درصد آن ها به وجود هر دو نوع این موانع در جامعه ایران اشاره دارند. براین اساس، برای برون رفت از این موانع، توجه و تلاش همه جانبه برای رفع هر دو نوع این موانع ضروری است. دیگر یافته این پژوهش آن است که تعداد اندکی از این آثار ده گانه به امکان علم بومی و نیز بومی شدن علوم اعتقاد داشته و آن را عاملی اساسی برای توسعه علمی می دانند. این آثار عدم توجه و یا کم توجهی به شرایط اجتماعی، ارزشی و فرهنگی حاکم بر فضای جامعه و نیز عدم تلاش برای بومی سازی علم را از موانع تاثیرگذار بر باروری و توسعه علم قلمداد کردند. به عبارت دیگر، این آثار توجه به منظومه ای از عوامل ارزشی و فرهنگی و اجتماعی خاص هر عرصه زندگی در فرایند تولید علم و به کارگیری یافته های علمی (بومی گرایی) و تلاش برای بازسازی نظریه ها و تحلیل های علمی و به کارگیری فناوری های غیربومی با توجه به الزامات و زمینه های بومی و ملی (بومی سازی علم) را عناصری مهم و موثر بر باروری و توسعه علم در ایران برشمردند.
"
هنجاریابی نگرش سنج معلمان مینه سوتا بر روی معلمان دوره راهنمایی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
" نظر به اهمیت نقش معلمان به عنوان عوامل موثر و کارآمد در تربیت نسل آینده، یافتن راهکارهایی که با کمک آن ها بتوان این مهم را به بهترین نحو انجام داد ضروری می نمود. پرسشنامه نگرش سنج معلمان مینه سوتا از جمله ابزار مناسب برای تحقق این هدف است. جامعه آماری این پژوهش را معلمان زن و مرد دوره راهنمایی شهر تهران تشکیل می دهند. 415 معلم زن و مرد دوره راهنمایی استان تهران با هدف هنجاریابی این پرسشنامه، به روش تصادفی خوشهای از بین مناطق 19 گانه آموزش و پرورش، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. تفاوت نگرش معلمان زن و مرد با در نظر گرفتن وضعیت تاهل، گروه سنی و سابقه ی تدریس، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله با استفاده از بسته های رایانه ای spssبه این شرح است: اعتبار محاسبه شده به وسیله آلفای کرنباخ 0.89 برآورد شد که نشانگر بالابودن اعتبار آزمون است. روایی محتوایی آزمون نیز با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از اجرای این آزمون روی نمونه ی فوق نشان داد که آزمون از 2 عامل اشباع شده است. این 2 عامل عبارت اند از: 1- نگرش معلمان به دانش آموزان، 2- نگرش معلمان حرفه ی معلمی. با متغیرهای مورد پژوهش، پس از اجرای بررسی های آماری و استفاده از روش Manova، تفاوت نمرات عامل های 1 و 2 در سطح اطمینان 05/0 بین زنان و مردان معلم معنادار بود. ولی بین نگرش معلمان مجرد و متاهل تفاوت معناداری مشاهده نشد. سابقه تدریس معلمان و تفاوت سنی آنان نیز تاثیر معناداری بر نگرش آنان نداشت.
"