فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۶۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
قرون جدید دربردارندة نوع نگرش و انتخاب روش و تلاش های علمی و فلسفی دانشمندان و فیلسوفان و علمای علوم اجتماعی است که در پنج قرن اخیر صورت گرفته و از انباشته شدن آنها، نوعی معرفت در خصوص پدیده ها به وجود آمده است. از آنجا که وقوف بر ساختار و عناصر تشکیل دهندة این معرفت که در علوم اجتماعی و انسانی متجلی گردیده است، ضروری مطالعات معرفت شناسانه برای ادراک هرچه صحیح تر علوم مختلف و از جمله علم اقتصاد است، شناخت برخی مؤلفه های این معرفت شناختی، از قبیل ریاضی و مکانیکی دیدن جهان، تجربه گرایی، عقلانیت، علم گرایی، اومانیسم، قانون گرایی، آزادی، لذت گرایی و دنیاگرایی، در این مقاله جست و جو شده و با معرفی مهم ترین محورهای فکری و تحول آفرین مطروحه، در قرون هفدهم و هجدهم که عصر روشنگری نامیده شده، تلاش شده است تا حضور این مؤلفه ها در نگرش و آراءِ اقتصاددانان مکتب کلاسیک تبیین شود. مقاله بر آن است که نگاه، روش، جهان بینی، واقع گرایی و سیاست گذاریهای اقتصاددانان کلاسیک برای حل مسائل اقتصادی محیطی که در آن زندگی میکردند، تا حدود بسیاری وام دار مؤلفه های معرفت شناختی عصر روشنگری است؛ مقوله ای که لحاظ آن برای جامعة علمی اقتصادی کشور ما اهمیت بسیاری دارد.
بررسی دیدگاه اعضای هیات علمی در خصوص برنامه درسی آموزش علوم مبتنی بر ویژگیهای ماهیت علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی در خصوص برنامه درسی آموزش علوم مبتنی بر ویژگیهای ماهیت علم در دانشگاه است. بدین منظور، از جامعه آماری که شامل اعضای هیات علمی رشته های فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی و گرایشهای مرتبط در دو دانشگاه اصفهان و صنعتی اصفهان بود، 75 نفر به عنوان نمونه آماری در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سنجش دیدگاه اعضای هیات علمی بود. جنبه های اصلی مورد سنجش ماهیت علم در این ابزار عبارت بودند از: موقتی بودن علم، مبنای تجربی علم، خلاقیت در علم، نقش ذهنیت در علم، تاثیر مسایل اجتماعی و فرهنگی بر علم، نقش مشاهده و استنتاج و نظریه و قانون علمی. این مولفه ها در چهار عنصر اساسی برنامه درسی؛ یعنی هدفها، محتوا، اجرا و ارزشیابی و در دو وضعیت موجود و مطلوب بررسی شدند. ضریب آلفای کرونباخ برای این مقیاس سنجش برابر 0.84 محاسبه شد. داده های پژوهش با روشهای آماری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از نظر اعضای هیات علمی در وضعیت موجود برنامه های درسی در هیچ یک از عناصر برنامه درسی؛ یعنی هدفها، محتوا، اجرا و ارزشیابی مبتنی بر مولفه های ماهیت علم نیستند. با این حال، از نظر آنها هدفهای برنامه درسی از نظر برخورداری از مولفه های ماهیت علم به وضعیت مطلوب نزدیک ترند. در این بین ارزشیابی برنامه درسی از نظر رعایت مولفه های ماهیت علم، بیشترین اختلاف را با وضعیت مطلوب دارد. از نظر اعضای هیات علمی در برنامه های درسی در وضعیت مطلوب، برای همسویی با مولفه های هفت گانه ماهیت علم، باید بیشترین توجه به دو عنصر اجرا و ارزشیابی برنامه درسی معطوف شود.
نقش منابع اطلاعات گوناگون در ارزیابی آموزشی اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین موضوعات که دانشگاهها با آن مواجه اند، استفاده از روشهای مناسب ارزیابی عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی است. امروزه، وجود نظام ارزیابی در خصوص تواناییها و عملکرد اعضای هیات علمی نیازی مشهود است، اما در عمل استقرار چنین نظامى به سهولت انجام نمی شود. روشها و رویکردهای متعددی برای ارزیابی آموزشی اعضای هیات علمی وجود دارد. بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه حاکی از استفاده از چهار رویکرد ارزیابی شامل ارزیابی توسط دانشجویان، ارزیابی توسط همکاران، خودارزیابی و ارزیابی توسط مدیران است. بر اساس پژوهشهای انجام شده، در سطح بین المللی براى قضاوت در باره کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی مولفه های مختلفی در نظر گرفته می شود. این مولفه ها از طریق یک پژوهش توصیفی – تحلیلی بررسی شد، اما سهم هر یک از این مولفه ها می تواند متفاوت باشد. بنابراین، در این طرح پژوهشی به این سوال پاسخ داده شده است که به نظر اعضای هیات علمی سهم هر یک از منابع داده های مختلف برای ارزیابی کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی چقدر است؟ جامعه آماری مورد مطالعه شامل اعضای هیات علمی رسمی تمام وقت دانشگاه شهید بهشتی بوده است. از این جامعه یک نمونه طبقه بندی شده تصادفی به تعداد 180 نفر انتخاب شد و پرسشنامه های مورد نظر بر آنان اجرا و سهم مولفه ها و منابع یادشده محاسبه شد. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش برای فرایند تدریس – یادگیری هشت مولفه شناسایی شده شامل تسلط بر محتوا، تدوین طرح درس، مهارتهای عرضه محتوا، مدیریت درس، راهنمایی و مشاوره، ارزیابی یادگیری، مهارتهای ارتباطی و مسایل اخلاقی در آموزش و تدریس از نظر پاسخگویان اهمیت بالایی داشته اند.همچنین، از بین چهار منبع داده های ارزیابی شامل دانشجو، همکار، مدیر گروه و خود عضو هیات علمی در خصوص هشت مولفه یاد شده فرایند تدریس- یادگیری، دانشجو به عنوان منبع مهم تری تعیین شده است. بنابراین، به منظور قضاوت در باره کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیات-علمی می توان این هشت مولفه را مورد ارزیابی قرار داد.
Assessing Knowledge Creation and the Effects of Institutional Culture on it (the(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Today، one of the most important functions of universities is to create knowledge in order to fulfill the needs of the society and promote the status of knowledge and the quality of instruction through it. Generally، it can be said that intellectuality is the most important and the most valuable property of educational centers such as universities and is the main key to development. Naturally، for the materialization of knowledge creation
in universities as one the most important issues of the third millennium، there are different factors at work and among these factors، institutional culture and its effects on knowledge creation have been investigated in this study. The population of this study included all the faculty members of the University of Isfahan (476 cases) of whom 142 cases were selected based on Cochran formula. A questionnaire was used for data
collection and the method employed in this study was survey. For analyzing data and testing the hypotheses، both descriptive statistics (Percentage، frequency، mean، standard deviation) and inferential statistics (Pearson r and regression) were used. The findings reveal that institutional culture has effects on the amount of knowledge creation of the faculty members and among the variables، ""orientation towards social
behavior"" which is one of the dimensions of institutional culture، has had the most effects on knowledge creation. Accordingly، revised coefficient of determination reveals that 20% of the variance of the dependent variable (knowledge creation) has been due to variables functioning on regression model. The rest of the variance is due to other variables not investigated in this study.
اصالت فلسفة علم کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تامس کوون در 1962 نظریهای اصیل در فلسفة علم ابراز داشت. اما صاحب نظرانی ادعا کرده اند که هیدگر آنچه را کوون «پارادایم»، «علم متعارف» و «انقلاب علمی» مینامید، پیشتر گفته بود. متهمتیکال بودن علم جدید، نیاز به جهانهای تفسیری و افق دانایی، مبانی ادعاهای قول هیدگر به پارادایم هستند. افکندن طرح جامع، مبنای اصلی قول او به علم متعارف است. مقاومت ناهنجاریها و بازنگری ریشهای در مفاهیم بنیادین علم، مبانی قول او به انقلاب علمی است. ما تمام این ادعاها را رد میکنیم. پارادایم در آراء متأخر کوون دو معنای خاص و عام دارد. طرفداران تقدم هیدگر، معنای خاص را لحاظ نکردهاند. پارادایم به معنای عام شامل چهار جزء و وابسته به جامعة علمی است. در استدلال هر یک از طرفداران، تمام یا برخی از این اجزاء لحاظ نشدهاند و جامعة علمی محوریت ندارد. به نظر کوون در علم متعارف دانشمندان پازل حل میکنند؛ ولی به روایت طرفداران قول هیدگر به علم متعارف، کارهای دیگری در طول این دوره انجام میشود. به نظر کوون مقاومت مسائل ناهنجار برای رخداد انقلاب علمی کافی نیست؛ ولی به نظر طرفدار تقدم هیدگر، کافی است. نتیجه اینکه تنها شباهتهای کلی میان آراء هیدگر و کوون وجود دارد، که اختصاصی به هیدگر ندارد. و آراء فلسفة علمی کوون اصالت دارند.
بررسی نقش بی هنجاری سازمانی در رابطه میان نگرش های اعضای هیات علمی دانشگاه ها و رفتارهای مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش بی هنجاری سازمانی در رابطه بین نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه به خود، همکاران، مدیران و دانشجویان با رفتارهای مدنی-سازمانی به مرحله اجرا در آمد. جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های شهر اصفهان تشکیل داده اند که از میان آن ها تعداد 387 نفر (160 نفر زن و 227 نفر مرد) به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نگرش استادان، مقیاس بی هنجاری سازمانی و رفتارهای مدنی بودند. داده های حاصل از پرسش نامه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از آن بود که بی هنجاری سازمانی رابطه بین نگرش نسبت به همکاران، نگرش نسبت به شغل خود، نگرش نسبت به دانشجویان و نگرش نسبت به خود را با رفتارهای مدنی-سازمانی معطوف به سازمان تعدیل می نماید. همچنین بی هنجاری سازمانی رابطه بین نگرش نسبت به همکاران، نگرش نسبت به مدیران به عنوان شخص، نگرش نسبت به موقعیت سرپرست، نگرش نسبت به شغل خود و نگرش نسبت به خود را با رفتارهای مدنی-سازمانی معطوف به همکاران و رابطه بین نگرش نسبت به مدیران به عنوان شخص و نگرش نسبت به شغل خود را بار فتار های مدنی-سازمانی معطوف به دانشجویان تعدیل می نمود
آموزش جامعه شناسی و بینش جامعه شناختی
حوزه های تخصصی:
بحث های مفصلی دربارة وضعیت جامعه شناسی در ایران صورت گرفته، نقدهای گسترده ای بر جامعه شناسی ایران وارد شده و علت هایی در سطوح مختلف کلان، میانی و خرد برای کاستی های جامعه شناسی ایران مطرح شده است. گسترة این مباحث دست کم روشن می کند که نمی توان برای کاستی های جامعه شناسی در ایران تبیینی تک علتی ارائه کرد و باید دربارة هر دسته از علل به طرح مسئله و مطالعة دقیق ﭘرداخت. این مقاله ضمن ارائة تصویری کلی از نقدهای وارد بر جامعه شناسی ایران، ضعف در بینش جامعه شناختی را یکی از محوری ترین نقص های شیوة آموزش جامعه شناسی در ایران دانسته است؛ ضمن اینکه در دستة کلی علل آموزشی نقصان های جامعه شناسی در ایران، نقش این عامل را بررسی و برخی راهکارهای تقویت بینش جامعه شناختی را ارائه کرده است. اگرچه بحث دربارة بینش جامعه شناختی در اغلب کتاب های مهم جامعه شناسی وجود دارد، ﭘژوهش های زیادی درباب نحوة آموزش و تقویت آن انجام نشده است. این مقاله می کوشد تا ضمن تبیین مفهوم بینش جامعه شناختی و ضرورت آن، به شیوة آموزش آن به عنوان سازوکاری برای ارتقای کیفیت آموزش در مطالعات اجتماعی بپردازد.
The Relationship between ICT's and Adolescents' Delinquencies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The Relationship between ICT's and Adolescents' Delinquencies
Bijan Khajehnoori Page 113
Abstract Full Text [PDF 134KB]
This study investigates the relationship between the new media (ICT's) and high school students' delinquency in Abadeh county. In this study، delinquency includes vandalism and other delinquenty behaviors، which is spreading fast in adolescence age. The research methodology is based on survey in which 500 male and female students were randomly selected. The related data was collected by self-report questionnaires.
Findings show that the mean use of ICT in males is higher than females but the mean use of old media are not significant.
شیوه های مشارکت اعضای هیات علمی در برنامه ریزی درسی دوره تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی شیوه های مشارکت اعضای هیات علمی در برنامه ریزی درسی دوره تحصیلات تکمیلی است. روش پژوهش میدانی و توصیفی پیمایشی و جامعه آماری آن اعضای هیات علمی دانشگاههای اصفهان (466 نفر) و صنعتی اصفهان (412 نفر) بوده است. برای انتخاب اعضای هیات علمی دو دانشگاه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم استفاده شد و 83 نفر از اعضای هیات علمی در این پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمع آوری داده های این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا و برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. پایایی گام تعیین ساختار کلی رشته و درسها 0.80، تعیین هدفهای برنامه درسی 0.86، انتخاب و تدوین محتوا 0.89، اجرای برنامه درسی 0.81، ارزشیابی برنامه درسی 0.88 و پایایی گام تغییر برنامه درسی 0.91 بوده است. نتایج پژوهش نشان داده است که در وضعیت موجود، اعضای هیات علمی با شیوه حضور خود در برنامه ریزی درسی دوره تحصیلات تکمیلی مشارکت دارند. در وضعیت مطلوب، اعضای هیات علمی هر دو دانشگاه در گام اجرای برنامه درسی بر نقش خود به عنوان مجری برنامه درسی تاکید ویژه ای داشته اند. با وجود این، در گامهای طراحی برنامه درسی که شامل تعیین ساختار کلی رشته و درسها، تعیین هدفها و انتخاب و تدوین محتواست، در هر دو دانشگاه شیوه مشارکت اعضای هیات علمی برجسته انتخاب شده است. در دانشگاه اصفهان، علاوه بر شیوه مذکور، مشارکت حداکثری نیز ترجیح داده شده است. در دو گام ارزشیابی و تغییر برنامه درسی در هر دو دانشگاه، اعضای هیات علمی تمایل داشته اند تا اعضای هیات علمی برجسته گروه و نماینده اعضای هیات علمی در این دو گام مشارکت کنند.
شناسایی عوامل بازدارنده مشارکت مدرسان دانشگاهها در دوره های یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و رتبه بندی موانع عمده بازدارنده مشارکت استادان دانشگاه اصفهان در دوره های یادگیری الکترونیکی پیش از راه اندازی عملی این دوره ها و هدف دیگر آن شناخت تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی بر میزان بازدارندگی این موانع و ارایه راهکارهایی برای رفع نگرانی و جلب همکاری استادان در این زمینه بوده است. نوع پژوهش توصیفی – پیمایشی است. برای حصول منظور، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق الگویی مفهومی برای دسته بندی موانع مشارکت استادان پیشنهاد و موانع در سه گروه شخصی، نگرشی و زمینه ای طبقه بندی شد و سپس، بر اساس این الگو پرسشنامه محقق ساخته ای تهیه شد و در بین یک نمونه 50 نفری از استادان گروههای آموزشی ارایه دهنده دوره های یادگیری الکترونیکی در دانشگاه اصفهان که به روش تمام شماری انتخاب شده بودند، توزیع شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: الف. بازدارنده های زمینه ای (با میانگین وزنی معادل 3.2) بیشترین و بازدارنده های نگرشی (با میانگین وزنی 3.02) و شخصی (با میانگین وزنی 2.71) کمترین میزان بازدارندگی را در ارتباط با مشارکت استادان در دوره های یادگیری الکترونیکی دارند. ب. متغیرهای جمعیت شناختی تدریس با کمک رایانه و نیز مرتبه علمی بر بازدارندگی موانع شخصی، متغیر مدرک تحصیلی بر بازدارندگی موانع نگرشی و متغیر جنسیت بر بازدارندگی موانع زمینه ای تاثیرگذار است.
بررسی میزان کاربست مؤلفه های سازمان یاددهنده در دانشگاههای دولتی کشور در سال تحصیلی86-85(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی میزان کاربست مؤلفه های سازمان یاد دهنده در دانشگاههای دولتی کشور بود. مؤلفه های سازمان یاددهنده در پنج مقوله دیدگاه قابل یاددهی، ایده ها، ارزشها، انرژی و قاطعیت در تصمیم گیری مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 25067 نفر اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی کشور (13335 نفر در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و 11372نفر در دانشگاه های وابسته به بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) در سال تحصیلی86- 85 بوده و یک نمونه 345 نفری از میان آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بصورت تصادفی انتخاب شد که 315 نفر در پژوهش شرکت نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 74 سؤالی بر مبنای نظریه سازمان یاددهنده تیچی در قالب طیف 5 درجه ای لیکرت استفاده شده است. پایایی کل پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 87 /0 برآورد گردید. برای آزمون سؤالهای پژوهش از آزمون های آماری پارا م تریک از جمله t تک نمونه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد میانگین نمرات پاسخ دهندگان در مورد کاربست مؤلفه های سازمان یاددهنده در گروه نمونه همه کمتر از حد متوسط(3) می باشد و در تمام مؤلفه ها تفاوت معنی دار است. همچنین میزان مطلوبیت استفاده از مؤلفه های سازمان یاددهنده در دانشگاهها با میانگین 25/4 بسیار بالاتر از حد متوسط ارزیابی شده و t مشاهده شده از t بحرانی جدول بزرگتر است. لذا در این خصوص نیز تفاوت میانگین ها معنی دار می باشد.
نقش کانونهای تفکر دارای مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در خط مشی های عمومی: پژوهشی بر مبنای روش کیو (Q)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانونهای تفکر با توجه به مطالعات بنیادی در تهیه برنامه ریزی راهبردی و تدوین استراتژی امنیت ملی فعالیت دارند.این کانونها بیشتر دانشگاهی اند و در امر سیاستگذاری با فراهم کردن اطلاعات و راهکارهای لازم نقش خود را در تدوین خط مشی ها ایفا می کنند. از آنجا که برنامه ریزی در کانونها باید با دیگر برنامه های کشور هماهنگ باشد و با دیگر برنامه های توسعه نیز تعارضی نداشته باشد، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری وظیفه برقراری ارتباط و هماهنگی امور کانونها با مجامع فرهنگی و نیز سایر بخشها و فراهم آوردن زمینه های ارتباط درون سازمانی و برون سازمانی به منظور مشارکت و حمایت از فعالیت کانونها و نیز مدیریت، برنامه ریزی، نظارت بر بخشهای مختلف امور کانونها و ... را برای نیل به اهداف بر عهده دارد. در این پژوهش نقش کانونهای تفکر دارای مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور بر مبنای روش کیو بررسی شده است. مبنای روش«ترکیبی-آمیخته» است که از نظر شیوه از هر دو نوع آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شده و به دلیل استفاده از همبستگی پیرسون مطالعه همبستگی است و این ویژگیها روش کیو را نسبت به سایر روشهای تحقیق از تبیینی جامع تر و پرمحتوا تر برخوردار می سازد. بر اساس یافته ها و نتایج تحلیل عاملی کیو، ذهنیت مشارکت کنندگان یا اعضای هیات علمی دانشگاهها که نقش آفرینان عرصه خط مشی گذاری نیز محسوب می شوند، به 9 عامل یا گروه دسته بندی می شود که نتیجه آن آشکار ساختن الگوهای تقکر و تفسیرپذیری از نقشهای جدید کانونهای تفکر و تلقی از ضعفهای کانونهاست. بدین ترتیب، با استفاده از تحلیل نظرهای افراد به جای متغیرها، نوعی سنخ شناسی نقشها صورت پذیرفته که در فرایندهای جدید بهبود کیفیت خط مشی ها و بازده فرایندهای آن تاثیر داشته است و با کاهش هزینه های ناشی از خطا در بخشهایی از فرایند خط مشی های عمومی همراه خواهد بود.
مدل تصمیمیار پارامتری چند معیاره برای انتخاب سبک معماری سیستم های اطلاعاتی(مطالعة موردی: نیروی انتظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی انتظامی(ناجا) برای برقراری نظم و امنیت و انجام مؤثر مأموریت ها و خدمات انتظامی، از سیستم های اطلاعاتی گسترده، فراگیر و مقیاس بزرگ استفاده میکند. بهره برداری از این سیستم ها باعث ایجاد تحول عظیمی در انجام مأموریت ها و خدمات انتظامی شده است. این سیستم ها از یکسو باید از سرعت، قابلیت اعتماد و امنیت بالا برخوردار باشند و از سوی دیگر به لحاظ ضرورت تعامل و لزوم یکپارچه سازی آنها با یکدیگر و تعامل آنها با سیستم های کلان جامعه مانند سیستم های اطلاعاتی ثبت احوال و املاک نیز بایستی گسترش پذیر و منعطف باشند.
یادآوری میگردد ساخت سیستم های در مقیاس بزرگ، توسعه پذیر و منعطف نیازمند توجه ویژه به ساختار و سازماندهی اجزای آن سیستم است که معماری نرم افزار نامیده میشود. بنابراین طراحی معماری این سیستم ها که زیر بنای انعطاف و توسعه پذیری آینده آنها را پشتیبانی میکند، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. تجربه متخصصان سیستم های اطلاعاتی بیانگر آن است که در طراحی این نوع سیستم ها بی توجهی به معماری آنها عامل اساسی عدم تأمین ویژگیهای کیفی مورد اشاره بوده است. از آنجا که انتخاب سبک معماری از تصمیم های مهم مرحله طراحی محسوب میشود و در تأمین صفات کیفی سیستم نقش اساسی دارد، هدف این پژوهش ارائه مدلی برای انتخاب سبک معماری سیستم های اطلاعاتی ناجاست، به نحویکه سیستم های اطلاعاتی حاصل قابلیت پاسخگویی به نیازهای کیفی(سرعت، قابلیت اعتماد و ... ) را داشته و در انجام مأموریت ها مؤثر واقع شوند.
در مدل پیشنهادی ابتدا 1) مشخصه های مهم سیستم(مانند واکنشی بودن) تعیین میشود؛ 2) با توجه به این مشخصه ها، سبکهای معماری پالایش شده و سبکهایی که از این مشخصه ها حمایت می کنند، مشخص میشوند، 3) صفات کیفی قابل ارزیابی در سطح سبکهای معماری تعیین میگردد؛ 4) سبکهای معماری از دید این صفات کیفی به طور کمی ارزیابی میشوند و 5) براساس نتایج سنجش سبکهای معماری و تعیین اندازه تقریبی سیستم(تعداد مؤلفه های نرم افزار) و تعداد مؤلفه های مؤثر در تراکنش، با استفاده از رویکرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی و تقدم صفات کیفی مورد نظرسیستم اطلاعاتی، سبکهای معماری رتبه بندی شده و سبک معماری برتر برای سیستم اطلاعاتی مورد نظر توصیه میگردد. با استفاده از یک سیستم اطلاعاتی نمونه، کاربری و قابلیت استفاده از روش پیشنهادی تشریح میگردد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که تبدیل فرایند شهودی و مبتنی بر تجربه فعلی انتخاب سبک معماری به روش اصولی و سیستماتیک ارائه شده در این تحقیق است. استفاده از این روش باعث میشود سیستم های اطلاعاتی حاصل از کیفیت بالا برخوردار باشند و در حفظ و ارتقای امنیت اجتماعی نقش اساسی داشته باشند.
بررسی علم سنجی مقالات منتشر شده محققان علوم پزشکی و علوم وابسته در مجلات پاکستانی و ایرانی در فاصله زمانی 2009-2004(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی کیفیت و کمیت مقاله های منتشر شده با نشانی ایران در فاصله زمانی 2009-2004 میلادی در زمینه علوم پزشکی و علوم وابسته در مجلات پاکستان و داخل کشور بوده است. روش دسترسی به ارقام و اطلاعات این پژوهش از طریق بانک اطلاعاتی اسکوپوس و به روش پیمایشی انجام شده است. محدوده زمانی سالهای 2009-2004 میلادی، مقالات با وابستگی علمی ایران به عنوان مبنا و زمینه های علوم پزشکی پایه و بالینی، بیولوژی، بهداشت و علوم وابسته به عنوان دامنه جستجو انتخاب شدند. ارزش علمی تمام اسناد (مقاله کامل، مروری، گزارش و غیره) یکسان و در نهایت، تعدادی از مجلات که حجم بیشتری از مقالات را شامل می شدند، از نظر سابقه علم سنجی و کیفیت نسبی به اجمال بررسی شدند. نتایج نشان می دهد که دو مجله پاکستانی فقط از سال 2006 در اسکوپوس نمایه شده اند و قبل از آن سابقه ای ندارند و از این نظر نسبت به مجلات ایرانی جدیدتر هستند، ولی رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند و در همه حال بالاتر از مجلات ایرانی قرار می گیرند. ضرورت چاپ مقاله برای ارتقای اعضای هیات علمی و دانش آموختگی دانشجویان دکتری اقبال بلندی را برای این قبیل مجلات فراهم کرده است تا در قبال دریافت هزینه، تحقیقات پژوهشی فاقد کیفیت قابل قبول را چاپ کنند. شاید اولویت دادن به کیفیت پژوهش و بازنگری در سیاستهای تنبیهی و تشویقی و اکتفای محدود به رشد کمّی مقالات، راهکار مناسب تری برای اعتلای علمی کشور باشد.
بررسی بار آموزشی اعضای هیات علمی در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وظایف آموزشی و پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه یکی از مهم ترین مسائل مربوط به حوزه آموزش عالی است. این مقاله در صدد توصیف میزان بار آموزشی (ساعات واقعی تدریس) اعضای هیات علمی، ارتباط بار آموزشی با تخصص اعضای هیات علمی و همچنین ارتباط بین رضایت اعضای هیات علم یو کمیت و کیفیت وظایف وبار آموزشی آنها بر حسب سه متغیر دانشکده، جنسیت و مرتبه علمی است. این پژوهش به دو شیوه کمی و کیفی انجام شده است. ابزار اندازه گیری داده ها شامل اسناد و مدارک و مصاحبه است. جامعه آماری تحقیق کلیه اسناد و مدارک آموزشی 222 عضو هیات علمی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1386-1385 است.علاوه بر آن برای جمع آوری اطلاعات تکمیلی با 16 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه نیز مصاحبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از اسناد و مدارک از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از تجزیه و تحلیل استقرایی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که میانگین بار آموزشی اعضای هیات علمی در دو نیمسال 68/50 بوده است که به طور متوسط اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران بیش از دو برابر ساعات موظف خود تدریس نموده اند. تعداد عنوان دروس در کل دانشگاه 3293 می باشد و با احتساب حدود 228 عضو حق التدریس و 222 عضو هیات علمی رسمی در دانشگاه، هر عضو به طور متوسط7 عنوان درس را بر عهده دارد. نتایج مربوط به مصاحبه ها نیز بیانگر ساعات زیاد تدریس، تنوع دروس و نارضایتی اعضای هیات علمی از کمیت و کیفیت وظایف آموزشی است.
وضعیت تولید و انتشار کتاب هاى علوم اجتماعى در ایران براساس الگوهاى علم سنجى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم اجتماعى در ایران با استناد به میزان کمى انتشارات به کم کارى و عدم هماهنگى با جریان پرشتاب تولید و انتشار علم متهم شده است. مسئله اصلى نوشتار حاضر این است که این اتهام با توجه به داده هاى عینى و بى طرفانه تا چه حد متوجه علوم اجتماعى در ایران است؟
با توجه به ادبیات جامعه شناسى علم، انتشار از سویى ذخیره انواع سرمایه را غنى مى کند و از سوى دیگر ابزارى براى منازعه رقابتى در میدان علم و اثبات شایستگى علمى است، این فرآیند بخش مهمى از نظام پاداش دهى در اجتماع هاى علمى و اسباب تعامل علمى دانشمندان و معرف هنجار اجتماع گرایى است.
از همه مهم تر میزان کمى و کیفى انتشارات علمى نشان دهنده رشد علم در هر زمینه و شاخه از علوم بشرى است. به لحاظ این که علم یک اندام واره زنده است و «زندگى علم» شباهت هاى بسیارى با زندگى طبیعى دارد، نظریه «زیست بوم شناختى علم» مى تواند استعاره ها و مفاهیم قوى براى توضیح رشد علم را در اختیار محققان قرار دهد.
مقاله حاضر با بهره گیرى از این رویکرد و با استفاده از روش «علم سنجى» تلاش مى کند تحولات تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى را در دهه 1378ـ88 بازشناسى کند. یافته هاى این مطالعه نشان مى دهد، الگوى اصلى تولید علم در قلمرو علوم اجتماعى در کشور ما «تولید کتاب» بوده است. در این عرصه در دهه اخیر، 80 درصد تولید علم به علوم انسانى و 9/14 درصد به علوم اجتماعى اختصاص داشته است. از نظر کمى، در میزان تولید علم، علوم اجتماعى در رتبه سوم پس از ادبیات و دین قرار دارد. این مسئله بیان گر «اصل تنوع» در زیست بوم علم است به این معنا که نحوه تولید و زیست بوم علوم اجتماعى براساس الگوى کتاب است نه مقاله ISI. هرچند در برخى رشته ها مانند شیمى این الگو متفاوت است. از سویى یافته ها نشان داد در دهه مورد مطالعه رشد کمى تولیدات علوم اجتماعى با رشد کمى سایر رشته ها همزاد و همراه است. این مسئله نیز پدیده «هم تطورى» را در زیست بوم علم بازنمایى مى کند.سایر یافته ها با توجه به مؤلفه هایى چون ترجمه اى یا تألیفى بودن، میزان تهرانى یا شهرستانى بودن علوم اجتماعى، زنانه یا مردانه بودن علوم اجتماعى، تولید چاپ اول و تجدید چاپ و سایر شاخص هاى کمى انتشار مانند تیراژ و صفحه و... وضعیت موجود و سیر تحول دهه اخیر را نشان مى دهند.
داوران و اخلاق داوری در مجله های علمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: داوری مقاله های مجلات علمی سوای این که یک کار علمی است یک کار اخلاقی نیز قلمداد می شود. داوران با پذیرش، رد یا ارایه پیشنهادهای اصلاحی به نویسندگان مقالات، نقش برجسته ای در فرایند داوری دارند. این مقاله داوران مجله های علمی را در کانون توجه قرار می دهد و هنجارهای رایج در ارتباط با داوران مقالات، منابع انتخاب ، معیارهای انتخاب و عملکرد آنها و نواقص و کاستی های رایج در گزارش های داوران مجله های علمی ایران را بررسی می نماید.روش پژوهش: این پژوهش اکتشافی و توصیفی و نیز یک مطالعه کمی و کاربردی است. روش اجرای آن پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. جمعیت آماری این پژوهش شامل 245 مجله علمی ایران است.یافته ها: این پژوهش نشان می دهد در مجله های علمی ایران از دو منبع «اعضای هیات تحریریه» و « فهرست اسامی داوران موجود در مجله» برای انتخاب داوران مقالات، بیشتر استفاده می شود. سه معیار «سرشناس بودن در حوزه های موضوعی مجله»، «سابقه گزارش های داوری مفید و سازنده» و «داشتن تجربه در حوزه داوری برای مجله های علمی» برای انتخاب داوران بیشتر اهمیت دارند. عملکرد داوران جوان در سه ویژگی «نظم و رعایت وقت»، «دقت نظر در داوری مقاله»، «ارایه پیشنهادهای سازنده برای اصلاح مقاله» بهتر از داوران مسن است. نتیجه دیگر این که در مجله های علمی ایران تمایل بیشتری به استفاده از داور داخلی نسبت به داور خارجی وجود دارد. و «طولانی بودن زمان داوری» مهم ترین مشکل مجله های علمی ایران است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد مجلات علمی ایران در مجموع تمایل بیشتری به انتخاب داوران داخلی (اعضای هیات تحریریه) دارند. این نتیجه گیری با توجه به محوریت اعضای هیات تحریریه در مجلات علمی ایران حایز اهمیت است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد عملکرد داوران جوان نسبت به داوران مسن بهتر است. ضمن این که مجلات علمی ایران برای انتخاب داوران شان بر معیارهای کیفی (سرشناس بودن، سابقه و تجربه داور) تاکید دارند. دست آخر این که مجلات علمی ایران همچنان با مشکل طولانی بودن زمان داوری مقالات مواجه هستند.
بررسی الگوی تعاملات آموزش عالی و دانشگاه با سایر نظامهای تولید و خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامهای خدمات و تولید در اقتصاد نوین دانش به دانش و فناوری موکول شده اند. از آموزش عالی و دانشگاه انتظار می رود که ظرفیتهای پاسخگویی و تقاضاگرایی خود را ارتقا ببخشد. زمان برج عاجهای دانشگاهی به سرآمده است. هدف از این تحقیق دستیابی به الگویی مفهومی برای تعامل نظام آموزش عالی و دانشگاهها با سایر نظامهای تولید و خدمات بوده است. همچنین، روش فراتحلیل پژوهشها و نظریه های موجود به کار رفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هر یک از الگوهای مفهومی بدیل چه ظرفیتها و محدودیتهایی دارد. این الگوها شامل تئوری نئوکلاسیک، تئوری تحولی، دیدگاههای سنتی نوآوری، رویکرد شبکه نوآوری، ویراستهای متاخر رویکرد تحولی، همکاری سه جانبه دولت، دانشگاه و صنعت، مدل دانشگاه و صنعت بورل دمیان، مسیر دانش فناوری و لیسانس فناوری و نظریه پل زدن میان دو فرهنگ هستند و به صورت مقایسه ای بررسی شده اند. نتیجه تحقیق در برگیرنده الگوی تلفیقی مطلوب با رویکرد سازاگرایی مشارکتی است که در قالب 26 اصل راهنما و دو مدل نهایی در سطوح کلان و خرد ارایه شده است.