در چند سال اخیر موضوع حضانت فرزندان پس از جدایى والدین از یکدیگر، بحثهاى فراوانى را در پى داشته است و دیدگاههاى مختلفى در این زمینه طرح شده است. گفتگوى حاضر به طرح دیدگاههاى خانم صفاتى پرداخته است. وى معتقد است که پس از جدایى والدین، حضانت فرزندان به طور کلى، چه پسر و چه دختر، چه تا سن 7 سالگى و چه پس از آن در اختیار مادر است مشروط بر آنکه ازدواج نکرده باشد و نیز شایستگى و توانایى سرپرستى کودک را از دست نداده باشد.فهم صحیح یک لغت، در شناخت موضوع و حکم آن در فقه کارساز است. معناى اصطلاحى حضانت کاملاً در راستاى معناى لغوى آن است؛ از ریشه «حَضَن» گرفته شده و از کتب لغت بهدست مىآید که حضانت نوعى در برگرفتن است. مثلاً «حضن الطائر بیضه» یعنى پرندهاى که در زیر بال خود تخمهایش را نگهدارى مىکند و به لحاظ اینکه کودک در دامان مادر پرورش مىیابد، این عمل را «حضانت» گویند و هر چه را مصلحت طفل باشد، اعم از حفظ، نگهدارى، تربیت و دیگر نیازهاى دیگر او، شامل مىشود. در فقه هم سرپرستى و حفاظت و نگهدارى طفل که شامل نظافت، تربیت، آموزش آداب اجتماعى، برآوردن نیازهاى مادى و روانى و روحى اوست، «حضانت» نامیده مىشود.
این نوشتار ضمن اشارهاى کوتاه به وضعیت زنان جهان سوم در هنگام برگزارى پنجمین کنفرانس جهانى زن (پکن + 5)، به کمبودها و نابرابرىهاى زنان در کشور ایران مىپردازد و تشکیلات صنفى زنان را از عوامل مهم بهبود این وضعیت معرفى مىنماید. همچنین اجلاس زنان 2000 را روزنهاى براى پیشرفت وضعیت زنان و تحقق اهداف و برنامههاى توافقشده در سطح ملى و بینالمللى در حوزههاى دوازدهگانه نگرانکننده سند پکن دانسته و موافقت ایران را با سند نهایى این اجلاس، در چارچوب شریعت اسلام و قانون اساسى مىداند.
در این مقاله، آقاى کامبیز نوروزى مسأله زنان در ایران را در قلمرو حقوق و اجتماع از نظر گذرانده و ضمن تأکید بر آنکه مسأله زنان جزئى از مسائل اجتماعى کشور است، فراز و فرود آن را تابعى از مسائل عمومى شمرده و هسته کانونى آن را بیش از آنکه قانونى بداند، اجتماعى دانسته است.
این مقاله به بررسى جامعه شناختى پدیده دوم خرداد پرداخته و دوم خرداد را یک جنبش اجتماعى مى داند که شرایط ساختارى، گفتمانهاى جدید و فرصت عمل براى حاملان و رهبران آن و نحوه برخورد حکومت با آن شکل مى دهد. این جنبش اجتماعى از لحاظ ساختارى و هدف و حاملان آن، با انقلاب اسلامى پیوستگى و از نظر برخورد حکومت با آن گسستگى دارد و از آنجایى که این جنبش ریشه در ساختار جامعه دارد، تعطیلى روزنامه و گروههاى دوم خرداد گرچه در سرعت و نحوه عملکرد آن اثر مى گذارد، اما ریشه آن را نمى خشکاند.
نویسنده مقاله با اشاره به ورود اقتصاد از حوزه خصوصى به حوزه عمومى در دوران سرمایه دارى و بروز نابرابرى هاى اجتماعى، به بررسى تاریخچه ظهور جنبشهاى زنان و فمینیسم مى پردازد. با توجه به اختلاف تعبیرها درباره مشکلات زنان و اشاره واژه «فمینیسم» به این مشکلات، گونه هاى مختلفى از فمینیسم وجود پیدا مى کند و این عدم یکپارچگى موجب مى شود واژه «فمینیسم» جاى خود را به واژه «فمیسنیسمها» بدهد. همچنین نویسنده به حوزه هاى مختلف حضور این جریانات اشاره مى کند.
در ادامه مباحث «نواندیشى دینى و مسأله زنان» این بار مهرداد درویشپور به بررسى موقعیت زنان ایرانى نشسته است. وى معتقد است زنان در ایران در برزخ میان سنت و مدرنیته به سر مىبرند و فشار سنت و پارهاى از باورهاى اعتقادى و سیاستهاى رسمى، همچنین بیگانگى جامعه با ارزش فردیت و تجددطلبى، خروج زنان ایرانى از این برزخ را دشوارتر و کندتر نموده است. با وجود این، مبارزه براى مدرنیته به اصلىترین خواست جنبش زنان در ایران بدل شده است.
ملت ایران در طول تاریخ در برابر بحرانهاى ناشى از نظامهاى سلطه به دو صورت واکنش نشان داده اند: قهرآمیز و غیرقهرآمیز. خرد جمعى مردم ایران آموخته است که اگر از طریق مقاومت قهرآمیز به اهداف خود نرسد، با تأکید بر عناصر فرهنگى و نشر تولیدات مادى و فرهنگى در هیأت حاکمه رخنه ایجاد کند و با حمایت از اصلاح طلبان در مقابل محافظه کاران، زمینه تغییرات ساختارى را ایجاد کند. با پیروزى مردم در انتخابات مجلس ششم و درهم شکسته شدن مقاومت محافظه کاران، اگر مسیر اصلاحات تا تغییر ساختار قدرت ادامه پیدا نکند، زمینه براى ورود به مرحله انقلاب اجتماعى فراهم خواهد شد.
نویسنده در این مقاله با اشاره به مطالب گفتهشده توسط دکتر سروش، نظرات وى را درباره تمامیتخواهى، دگراندیشى و گرایشات روشنفکرى مورد نقد قرار داده است. مصاحبه روزنامه ایران با دکتر سروش نقاط ابهام و تاریکى در خود داشت که شایسته پاسخگویى و نقد است. نقدنامه حاضر در دو قسمت مجزا ترتیب یافته است. در بخش نخست به برخى ملاحظات صورى و ساختارى سخنان دکتر سروش اشاره شده است و در قسمت دوم، ایرادهاى متدیک و معرفتى آن را مورد توجه قرار داده است.
نوشتار زیر حاصل نظرات علیرضا علوىتبار درباره مسائل زنان از دیدگاه روشنفکرى دینى است. وى ضمن آنکه به بررسى پارهاى از مسائل زنان در ایران مىپردازد، انگیزه توجه جریان روشنفکرى دینى به مسائل زنان و اقدامات آنان را در راستاى بهبود بخشیدن به وضعیت زنان تشریح مىنماید و در جمعبندى نهایى فعالیت روشنفکران دینى در این حوزه را با توجه به محدودیتهاى موجود در جامعه ایران، تلاشى موفق مىشمارد.
در این گفتگو مسائلى به شرح زیر مطرح مى شود: تعریف و ویژگى هاى نظام مردم سالار، تفاسیر مختلف از جمهورى اسلامى و اینکه چالش اصلى میان کدام یک از این تفاسیر است، امکان اصلاح پذیرى جامعه ایران به جهت وجود عوامل لازم، بیان اقسام رابطه میان دین و سیاست و جایگاه نهاد روحانیت در حکومت دینى و تفکیک نهاد دین و نهاد قدرت از یکدیگر و ردّ سکولاریسم در جامعه دیندار و نظر صحیح درباره رابطه دین و سیاست، تشریح سطوح مختلف رابطه نیروهاى دوم خرداد با سایر گروهها.