فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸٬۳۳۰ مورد.
۱.

نحوه های تلمیح و پارودی در روابط متون نقاشی و فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت و لیندا هاچن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژرار ژنت لیندا هاچن تلمیح پارودی تابلوی زنده سینمای پدرو آلمودوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 834 تعداد دانلود : 74
ارتباط سینما و نقاشی از جمله مقولاتی انگاشته می شود که از دیرباز مورد توجه بوده است. پدرو آلمودوار را باید در زمره ی فیلمسازانی به شمار آورد که فیلم هایش پیوند وثیقی با هنر نقاشی دارند. آلمودوار با ارجاع به آثار نقاشان کلاسیک مانند ولاسکوئر و تیسین؛ هنرمندان مدرن نظیر دالی، مگریت، هاپر، پیکاسو و حتی نقاشان انتزاعی مثل موندریان و روتکو در دسته ی کارگردانانی قرار می گیرد که امتزاجی از نقاشی و سینما در فیلم هایش نظاره می شود. این پژوهش به شیوه ی کیفی به تحلیل نقاشی در فیلم های پدرو آلمودوار می پردازد. هدف از تحقیق پیش رو مطالعه ی نقاشی در سینمای آلمودوار با طرح این پرسش است که «فیلم های پدرو آلمودوار چگونه از متون نقاشی تأثیر پذیرفته اند؟». این مقاله برای پاسخ به این پرسش از روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آرای ژرار ژنت در حوزه ی بینامتنیت و لیندا هاچن در حیطه ی پارودی بهره جسته است. یافته ها مؤید این مطلب است که قاب های سینماتوگرافیک در فیلم های آلمودوار به انحای مختلفی از نقاشی استنساخ شده اند؛ گاه در قالب تابلو های زنده و گاه در قالب تصاویری که آثار انتزاعی را به ذهن متبادر می سازند. تلمیح، وارونگی آیرونیک، فرامتن سازی و بازآفرینی به مثابه ی ادای احترام؛ به عنوان وجوه آرای این دو متفکر، اضلاعی هستند که فیلمساز به میانجی آنها از نقاشی در کارهایش سود برده است.
۲.

تبیین تعلیق بازنمایی در آثار متأخر ساموئل بکت و تئاتر چشم انداز گرترود استاین، به عنوان پیشینه ی منظر تئاتر پُست دراماتیک به متن نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساموئل بکت گرترود استاین تئاتر چشم انداز تئاتر پست دراماتیک بیان ناپذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 825 تعداد دانلود : 598
این پژوهش بر آن است تا به نوشتار درآوردن بیان ناپذیری، در آثار ساموئل بکت و گرترود استاین را تبیین کند. در این راه با رجوع به ایده تئاتر چشم انداز گرترود استاین، و آثار متاخر بکت، مادیت بخشی به متن نمایشی را بررسی می کند. به طور مشخص جستار نمایشنامه ها از گرترود استاین و تعدادی از آثار بکت در نوشتار دوره ی متاخر او(من نه، صدای پا،آن زمان، نفس، فسه ۵) بررسی شده اند. این شکل از فرم نوشتاری ساخت شکنانه، با هویت دوباره بخشیدن به نوشتار، به سوی چشم اندازی از منظر متن در تئاتر پست دراماتیک حرکت می کند. بکت برای شکل دادن تجربه برای مخاطب، در جهت تعلیق بازنمایی مرسوم، از تصاویر کاسته شده، ساخت شکنی های زبانی و خودارجاع استفاده می کند. چیزی که گرترود استاین هم در ایده ی تئاتر چشم انداز، ذیل تلاش برای رسیدن به جوهر آن چیزی که رخ می دهد، در نقد به شرایط تئاتر و ساختارهای بازنمایانه ی کلمات، مطرح می کند. استاین سعی دارد نمایشنامه را از رخ دادن در جایی دیگر باز دارد و آن را از نو متولد کند. بکت هم در آثار متاخر خود، زبان را از حیطه ی دانستن و امر نشانه ای خارج می کند. با تبیین این تعلیق در آن چه بازنمایی تا پیش از خود بوده است، این تلاش ها باستان شناسی کانونی زدایی متن در تئاتر پست دراماتیک هستند.
۳.

تغییرات کالبدی و عملکردی در طراحی داخلی «خانه» و تأثیر تغییرات بر شیوه تعاملات افراد از طریق تحلیل 15 فیلم ایرانی منتخب، از دهه 60 تا 90 شمسی(سکانس های سینمایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خانه ی ایرانی سینمای ایران فضای داخلی طراحی صحنه تعامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 267 تعداد دانلود : 726
فضای معماری داخلی خانه های ایرانی در چهاردهه ی اخیر تغییرات بسیاری داشته و در نتیجه عملکرد افراد در فضای داخلی خانه نیز دستخوش تغییر شده است. تغییرات در فضای داخلی خانه به دو دسته تغییرات کالبدی و تغییرات عملکردی قابل تقسیم بندی است. تغییرات در حوزه ی کالبدی تا حدودی قابل مشاهده است اما تاثیر آنها در حوزه ی رفتاری به سادگی قابل بررسی نیست. سینما به عنوان منبعی از داده ها با تقریب مناسبی، ثبت کننده ی زمانه در حوزه ی پژوهش است. همچنین قسمتی از عملکرد بازیگران تحت تاثیر کالبد فضای داخلی و طراحی صحنه ی خانه شکل می گیرد. از این رو با استخراج تصاویر از سکانس های 15 فیلم از سینمای ایران و تحلیل طراحی صحنه ی آنها، تعاملات بازیگران در فضای داخلی مورد بررسی قرار گرفت. هدف پژوهش، نخست استخراج تغییرات مولفه های کالبدی و عملکردی در فضای داخلی خانه در چهاردهه اخیر و سپس بررسی تاثیر این تغییرات بر شیوه ی تعاملات افراد است. این پژوهش از نظر فرآیند اجرا، کیفی و از نظر روش تجزیه تحلیل اطلاعات، تطبیقی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییرات در مولفه های عملکردی خانه در چهاردهه ی اخیر، افزایش تعاملات مستقیم افراد در فضای داخلی خانه را موجب شده و توجه ویژه به مولفه های کالبدی در طراحی صحنه بر انتقال روایت به مخاطب نقش داشته و بر مولفه های عملکردی نیز اثرگذار بوده است.
۴.

بازتاب نگرش پدیدارشناسانه به مکان بر پایه اندیشه مارتین هایدگر در سینمای یاسوجیرو ازو: مطالعه موردی: داستان توکیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی مکان مارتین هایدگر یاسوجیرو ازو داستان توکیو مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 978 تعداد دانلود : 58
حضور معماری در سینما در ابعاد مختلفی چون ساختار روایی تا مشخصه های تکنیکی اثر قابل درک است. این نوشتار تجربه معنادار مکان را در میان مشخصه های تکنیکی سینمای یاسوجیرو ازو در «داستان توکیو» جست وجو و به دلیل محوریت «تجربه معنادار مکان» و برداشت ادراکی از نحوه نمایش آن، در چارچوب نگرش پدیدارشناسی بر پایه اندیشه مارتین هایدگر عمل می کند. فرض آن است که تجربه معنادار مکان در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» در انطباق با مولفه های منتج از نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد که به موجب آن چگونگی شکل گیری این تطابق به عنوان پرسش تحقیق مطرح می باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. نتیجه بیانگر آن است که در مشخصه های تکنیکی «داستان توکیو» از آنجا که مکان به واسطه تثبیت و ماندگاری در حافظه، توانایی در برانگیختن تخیل و امکان تامل آدمی بر موقعیتش، تجربه ادراکی متنوع، ادراک حسی و بی واسطه، ارتباط با آدمی و فعالیت های او، توجه به جنبه احساسی تجربه، ادراک در بستر محیطی گسترده و توجه به عناصر و اجزای محیط پیرامون، گسترش ارتباطات فضایی میان درون و بیرون، تعامل با دیگران، تعریف حدومرز برای مکان و ارتباط با بستر اجتماعی و فرهنگی خود ادراک پذیر شده است، در قرابت با نگرش پدیدارشناسانه هایدگر به مکان قرار دارد.
۵.

طراحی و اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی بقای تئاتر رسانه های نوین تکنیک حداقل مربعات جزئی تئاتر تعاملی تئاتر سوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 720 تعداد دانلود : 407
مسئله ی مهمی که در رابطه با تئاتر در عصر رسانه های مدرن مطرح می شود، تقابل یا تعامل این هنر با رسانه های نوین است. هدف مطالعه ی حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین است. این مطالعه از نظر روش و بازه ی زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی- مقطعی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل فعالان صحنه ی تئاتر کشور است که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 370  نفر برآورد گردید و نمونه گیری با روش تصادفی ساده انجام گرفت. جهت اعتبارسنجی الگوی بقای تئاتر در عرصه ی رسانه های نوین از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است که با روش روایی سازه، روایی هم گرا و روایی واگرا اعتبارسنجی گردید. همچنین با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز قابلیت اعتماد پرسش نامه مطلوب ارزیابی شد. نتایج نشان داده است که مؤلفه ی رسانه های نوین از مؤلفه های تکنولوژی، دنیای دیجیتال و جهان مجازی تأثیر می پذیرند. همچنین مشخص گردید نقش دولت ها ، هنرمندان در بستر تاریخ بر شکلگیری «تئاتر سوم» محرز است. تحولات این حوزه باید با درنظرگیری تحولات تاریخی در حوزه تکنولوژی مورد وثوق قرار گیرد. درنهایت نتایج نشان داد به دلیل تغییرات در حوزه ی تکنولوژی های رسانه های نوینْ، که موجب تفکر دیجیتالی، در نسل های آینده خواهد بود. بدین ترتیب امی تواند با درنظرگیری این نوع از تفکر قالب، نسل های آینده  را به مخاطبان اصلی تئاتر تبدیل کرده که بقای تئاتر را تضمین نماید.
۶.

از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئاتر انیمیشن موزیکال شیرشاه دیزنی برادوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 88 تعداد دانلود : 411
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر  خصوصاً در حوزه تجاری  گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.
۷.

مطالعه ی انتقادی نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی از منظر بازتوزیع محسوسات با تکیه بر آرای ژاک رانسیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژاک رانسیر بهرام بیضایی پرده خانه سیاست رانسیری زیبایی شناسی توزیع امر محسوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 363 تعداد دانلود : 156
یکی از مهم ترین مسائل مطرح شده درباره ی هنر، میزان انطباق و نزدیکی آن به مقولات جهان واقعی است. افلاطون هنر را تقبیح می کرد. در نظر او هنر تقلیدی صرف از عناصر جهان مادی بود و به همین خاطر مخاطب را از حقیقت دور می کرد. در مقابل این نظر، ارسطو هنر را تقلیدی خودآیین و پرداخت شده می دانست و عقیده داشت هنر می تواند محمل ساختاری از معنا باشد و بر ادراک و احساسات مخاطبانش تأثیر بگذارد. رانسیر این دو شیوه ی تفکر راجع به هنر را، که به ترتیب رژیم اخلاقی و رژیم بازنمایانه می نامد، نقد می کند. در نظر او این دو رژیم قائل به وضع و تثبیت نوعی نظام سلسله مراتبی در عرصه ی اجتماعی اند که با تعیین کارکرد و جایگاه برای افراد، تداوم نظم را در جامعه دنبال می کند. او این فرایند را نظام توزیع محسوسات می نامد. طبق نظریه ی رانسیر، دسترسی به قلمروی معنا و انتقال پیام از طریق اثر هنری امکان پذیر نیست؛ و اثربخشی هنر تنها از طریق نوعی انقلاب حسی و بازتوزیع محسوسات میسر است که در رژیم استتیک اتفاق می افتد. پژوهش پیش رو به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با مراجعه به داده های کتابخانه ای، نمایشنامه ی پرده خانه اثر بهرام بیضایی را به عنوان نمونه ی اثری که در چهارچوب رژیم استتیک قرار نمی گیرد، مورد بررسی قرار می دهد. این نمایشنامه با استفاده از منطق اجماع، جهان نمایشنامه را به دو گروه مجزا و متضاد تقسیم کرده است که می توان آن ها را متناظر با دوگانه های سلطه گر/ تحت سلطه و خوب/ بد دانست. اعضای هر گروه با هم یکدست اند و به شکلی هرمی تحت تأثیر و سیطره ی یک جزء استعلایی قرار دارند. این نمایشنامه بر مبنای طرحی منسجم کنش واحدی را پیش می برد و درنهایت به فرجام معینی می رسد که نمایشنامه نویس از طریق آن می خواهد آگاهی خاصی را به مخاطبان خود انتقال دهد. از همین رو می توان آن را پیرو رژیم بازنمایانه دانست.
۸.

تأثیر نمایش خلاق بر افزایش انگیزه کودکان به مشارکت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمایش خلاق خلاقیت بداهه پردازی مشارکت کودک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 939 تعداد دانلود : 802
آماده سازی کودکان برای ورود به شبکه روابط اجتماعی و تربیت افراد کنشگر و انعطاف پذیر از نخستین ضروریات زیستن در جهان معاصر است. نمایش خلاق فعالیتی جمعی است که از طریق کنش های آزاد و تشویق به کار گروهی در فرایندی مبتنی بر بازی، زمینه ساز تعامل کودکان با یکدیگر می شود. فرایند تدریجی نمایش خلاق با حذف رقابت های خشونت زا، میل به تجربه های متفاوت را در کودک افزایش داده و درک دوستانه ای از دیگری برای کودک فراهم می کند که ضمن تقویت فردیت کودک به توسعه روابط اجتماعی کودک می انجامد. هدف از این مطالعه توجه به ظرفیت های نمایش در ایجاد وضعیت خلاق ذهنی در کودک و بررسی چگونگی اثربخشی نمایش خلاق در علاقه مندسازی کودکان به مشارکت در فعالیت های گروهی است. سؤال آن است که نمایش خلاق بر علاقه مندی کودکان به مشارکت در فعالیت های گروهی چه تأثیری دارد. برای این منظور، تعداد 25 کودک 5 تا 7 ساله (دختر و پسر) تحت آموزش نمایش خلاق قرار گرفتند. نمونه تحقیق با روش غیرتصادفی و در دسترس (هدفمند) انتخاب شده است. با برگزاری دوره های نمایش خلاق رفتارهای کودکان مورد آزمون در زمینه مشارکت در می کندی گروهی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. پرسشنامه محقق ساخته با 26 سؤال بر اساس مقیاس لیکرت ساخته شد و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ1 با استفاده از نرم افزار آماری spss محاسبه گردید. در این روند پایایی 93/0 به دست آمده است که در سطح قابل قبولی برآورد شده است.نتایج به دست آمده نشان می دهند که در فرایند نمایش خلاق، کودکان تحت تأثیر فعالیت های انجام یافته قرار گرفته اند. نتایج افزایش تمایل و انگیزه کودکان برای مشارکت و ارتباط فعال و مؤثر با گروه را نیز تأیید کرده اند.
۹.

واکاوی بوطیقایی ظرفیت های نمایشی عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت های نمایشی عقل سرخ سهروردی نمایش ارسطو بوطیقا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 25 تعداد دانلود : 458
رساله ی عقل سرخ شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی ملقب به «شیخ شهید»، فیلسوف نامدار قرن ششم ه.ق و بنیان گذار مکتب حکمی اشراق چه از منظر  قالب و ساختار و منطق روایی و چه از منظر ارسطویی حاوی عناصر قابل تأمل دراماتیک و ویژگی های نمایشی محرز است. ارزش مفاهیم، محت وا و معن ای مستتر در این اثر می تواند به واسطه ی حکمتی که در آن ازسوی شیخ اشراق گنجانده شده است، دست مایه ی اجراگران و نویسندگان حوزه ی نمایش و تئاتر گردد. این رساله با ظرفیت های نمایشی خود سفری سِیروسلوک وار را ترسیم می کند که فرد را از پی فردیت خویش و در راستای شناخت هستی، به سوی حقیقتی متعالی رهنمون می کند که روزگاری ظلمت بر آن پرده افکنده و به شکل پنهان از چشم او دور بوده است. وجود عناصری همچون طرح و ستیز، شخصیت، گفت وگو، زمان و مکان نمایشی ، بحران و آشفتگی و فاجعه و غیره که از منظر ارسطو اساس متن دراماتیک قلمداد می شوند، با علم به جهان بینی شرقی نهفته در عقل سرخ می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند. مقاله ی پیش رو با رویکردی تطبیقی و با اتکاء به روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به تبیین جنبه های نمایشی رساله ی عقل سرخ البته مبتنی بر آراء ارسطو در فن شعر می پردازد و این حکایت کهن ادبی را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد تا از طریق مطالعه توصیفی و تطبیقی آن ظرفیت های نمایشی آن  را -که گاه صرفاً در چهارچوب حکایتی کهن مورد مداقه قرار گرفته است- مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد و بدین طریق اثر مطروحه را با ورود به قلمرو درام، به مخاطبان توأمان ادبیات کهن و ادبیات دراماتیک ارائه نماید.
۱۰.

از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میشل فوکو اپیستمه گفتمان قدرت فرود شاهنامه آلسست اوریپید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 989 تعداد دانلود : 10
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
۱۱.

تعامل تصویر، حرکت و زمان در معماری و سینما با توجه به نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینما معماری فلسفه حرکت تصویر زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 824 تعداد دانلود : 446
ظهور مقارن سینما و معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم باعث تغییرات مهمی در تفکر و سبک زندگی انسان شد. امروز، در عصر اطلاعات، زندگی روزمره با تصاویر متحرک و فضاهای مجازی درهم آمیخته است. این تصاویر، فضا و زمان را تصرف کرده و بر فضاهای ذهنی و فیزیکی انسان ها تأثیر می گذارند. در این میان، فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، جهان بینی متفاوتی بر اساس هستی شناسی تصویر ارائه می کند که در آن همه ی اجزاء و اتفاقات جهان، مجموعه ای از تصاویراند که بر یکدیگر اثر می گذارند و واکنش نشان می دهند. هنگامی که هستی به مثابه تصویر تعریف می گردد، تصاویر در ترکیب با حرکت و زمان، احساسات، کنش ها و مفاهیم پیچیده انسانی را به وجود می آورند. بنابراین، در عصری که بیش از پیش به تصاویر وابسته است، جایگاه هنر، بخصوص سینما و معماری، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. این پژوهش از نوع کیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی-نظری است و از نظریات دلوز و رابطه دو سویه سینما و معماری استفاده می کند تا اهمیت بازخوانی مفاهیم تصویر، حرکت و زمان را جهت حضور موثر و مولد در عصر اطلاعات بیان نماید. امید است بتوان با اینچنین رویکردهای فکری و مفاهیم نوین به خلق آثار و فضاهای موثرتری در رابطه با نیازهای انسان در عصر اطلاعات دست یافت.
۱۲.

هستی شناسی سینمای مستندنمایی؛ ارائه رویکرد تازه در تحلیل سینمای مستندنما بر اساس نظریات آلن بدیو: بررسی موردی چهار فیلم شاخص در سینمای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلن بدیو حقیقت رخداد سوژه واقعیت مستندنمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 55 تعداد دانلود : 713
در این مقاله سعی شده با مطالعه نظریات معاصر و بررسی و جمع بندی آن، رویکردهای نو در سینمای معاصر بررسی و تحلیل شود. نظر به مطالعات پیشین که در این زمینه صورت گرفته، در این مقاله سعی شده تا علاوه بر توصیف این نظریات، زمینه های شکل گیری آن، و تمایز آن با رویکردهای اصلی فلسفه معاصر، راه برای ارائه یک رویکرد تحلیل فیلم هستی شناسانه باز شود و در نهایت چهار فیلم مستندنمایی بر این اساس با رویکردی توصیفی-تحلیلی بررسی شود. ابتدا با بررسی ریشه های نظری آلن بدیو در میان نظریات اصلی فلسفه معاصر، خاستگاه ها و تمایزات آن ها، سعی می شود یک صورت بندی کلی از فلسفه بدیو بر مبنای مفاهیم کلی هستی شناسی، ارائه شود؛ سپس مفاهیم و تقابل های اساسی در نظریه آلن بدیو و چگونگی تولید حقیقت، بررسی شده و قابلیت آن برای ارائه یک رویکرد نظری تحلیل فیلم در حوزه سینما بررسی می شود. در انتها نیز با بررسی موردی چهار فیلم شاخص در حوزه مستندنمایی، به عنوان یک عرصه نو در سینمای عصر حاضر، به وسیله ی این رویکرد تحلیلی، یک تحلیل کلی از سینمای مستندنما ارائه می گردد. نتایج نشان می دهد که الگوی به دست آمده از نظریات بدیو می تواند در تحلیل سینمای مستندنمایی به کار گرفته شود و برای توصیف و تحلیل عناصر ساختاری فیلم ها مؤثر واقع شود.
۱۳.

بررسی میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر مستند معاصر به شیوه ورباتیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئاتر مستند ورباتیم کارگردانی میزانسن هدایت بازیگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 703 تعداد دانلود : 139
توان نوعی مبارزه اجتماعی برای بازتولید، شکل دادن و یادآوری تاریخ دانست. تئاتر مستند یکی از شاخه های تئاتر مدرن است که به عنوان کاتالیزور برای تغییرات اجتماعی و سیاسی عمل می کند و به موضوعاتی از قبیل دولت، قدرت، رفتار و آداب ورسوم و افکار عمومی می پردازد و برای شکل گیری شیوه اجرایی به اسناد و مدارک از جمله گزارش ها، پرونده ها، جداول آماری و مصاحبه ها تکیه می کند و در تلاش است تا مخاطب که یکی از ارکان مهم تئاتر است را به طور عینی و ملموس شریک اجرا کند. این مقاله با هدف شناخت شیوه های نوین در تحولات اجرایی تئاتر مستند، بنا بر ضرورت بررسی میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر به شیوه ورباتیم پرداخته است. ورباتیم با شیوه اجرایی جدید و منطبق با تکنولوژی روز در پی مطرح کردن و به چالش کشیدن مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی جامعه حاضر است. این مطالعه با طرح این پرسش اصلی که آیا اساساً ساختار میزانسن و هدایت بازیگر در تئاتر مستند به شیوه ورباتیم از تعریف مشخصی پیروی می کند، به تشریح تئاتر مستند و تحلیل شکل های اجرایی متفاوت ورباتیم پرداخته است. با توجه به این که ورباتیم شکلی از تئاتر است که بنیاد آن بر اساس ضبط کردن و مصاحبه به دست می آید، میزانسن و هدایت بازیگر در این شیوه به گونه ای صورت می گیرد که اجرای شخصیت ها بر روی صحنه نمایانگر شخصیت های واقعی است و بنابراین بازیگران موظف به رعایت لحن و شیوه بیانی فرد واقعی هستند. این پژوهش توصیفی، تحلیلی است و دستاورد آن نشان می دهد که ساختار ورباتیم متشکل از سه گانه تکنولوژی، متن و بازیگر است. در ارتباط میان این سه گانه می توان به اهمیت و جایگاه بسیار مهم میزانسن در روند خلق اجرای ورباتیم پی برد. به طوری که اجرای بازیگران در قالب این ساختار مستند، واقعی و قابل باور است.
۱۴.

سیر تحول مَوّال و تاریخ متأخر آن در نوبت آوازی سوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مَوال مَوال سبعاوی شعر نوبتِ آوازی فرم مقام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 763 تعداد دانلود : 401
مَوّال فُرمی شعری آوازی ا ست که در دسته ی موسیقی های مردمی طبقه بندی می شود. موّال به قالبی موسیقایی تطور یافته و به صورتِ بداهه در خلالِ نوبتِ آوازی در مشرقِ عربی اجرا می شود. این پژوهش، در پی پاسخ به پرسش های مربوط به منشأ موّال و سیر تحول آن و نیز جایگاه آن در نوبتِ آوازی و ویژگی های فُرمالِ آن، نشان می دهد که موّال ابتدا در عراق شکل گرفت و سپس، با تغییراتی، در مصر و سوریه رواج یافت. همچنین، از ویژگی های مهمِ این گونه ی شعری -آوازی که پیش از آخرین قسمتِ نوبتِ آوازی خوانده می شود، بداهه بودنِ آن، استفاده ی آن از جناسِ تام، از نظر شعری، و فرمِ متقارن و وزن آزاد، از نظرِ موسیقایی، است. گذشته از توصیف و تحلیلِ مضامینِ شعری و واژگانِ کاربردی در مَوّال سبعاوی (هفت تایی)، که در نوبتِ آوازی در سوریه غلبه دارد و نیز بررسیِ ترتیبِ اجرای خانه های مَوّال سبعاوی و جایگاهِ این قالب در نوبتِ آوازی، برخی از نتایج این مقاله، به ویژه در مقوله ی فرم، با تجزیه و تحلیل مَوّال های صباح فخری و دیگر مجریان قبل و بعد از او به دست آمده اند. این پژوهش به روشِ قیاسی و تاریخی و با تدقیق در فرآیندهای توصیف و تحلیل صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل اجراها، تحلیلِ کلام ها و مشاهدات و مصاحبه ها از منابعِ اصلی این تحقیق به شمار می روند.
۱۵.

فرم و نشانه: مجاورت و برهمنهش واحدهای نشانه شناسانه زمانی در قطعه کادو اثر فرانکو دُناتُنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرم نشانه شناسی موسیقی پیرس تی-اس-یو دناتنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 303 تعداد دانلود : 414
هدف این مقاله بررسی شالوده فرم موسیقایی از منظر حرکت و نیرو و تحلیل فرمال قطعه کادو، اثر فرانکو دناتنی با نوعی روش نشانه شناسانه است. ابتدا ماهیت نشانه موسیقایی مورد واکاوی قرار گرفته و مفهوم تداعی حرکت و نیرو (سینتیک) در موسیقی به عنوان نوعی نشانه در مثلث نشانه گان چارلز سَندرز پیرس بررسی می شود. مطابق روش نشانه شناسی پیرس، عناصری در موسیقی که تداعی حرکت و نیرو می کنند می توانند به نوعی معنادار تلقی شوند. در ادامه، ۱۹ واحد زمانیِ نمایه ای (تی–اس-یو) که توسط دلالند و همکارانش تدوین شده است، مبنای تحلیل فرمِ قطعه کادو قرار گرفته که آن را تحلیل سینتیکی نامیده ایم. این مقاله نشان می دهد که دناتنی با تکنیک برهمنهش به معنای همزمانی عمودی و مجاورت به معنای کنار هم گذاردن افقی، سه تی-اس-یوی زمان نامحدود «سنگینی»، «قصد شروع» و «وسواسگونه» را به عنوان مضامین اصلی حرکتی در فرم اثر خود القا می کند. آهنگساز بر اساس تفکر ریزومی، با مجاورت و برهمنهش این سه الگوواره، نوعی فرم غیر خطی می آفریند. همچنین لزوم کاربرد نشانه های سینتیکی به عنوان ابزاری در تحلیل فرمال آثار موسیقایی تبیین و در نهایت وجه تمایز مفهوم تکرار در موسیقی دناتنی از منظر پدیدارشناسانه تدقیق شده است.
۱۶.

تقابل های فرهنگیِ نمادین در نمایشنامه ی «از پشت شیشه ها» اثر اکبر رادی با تکیه بر آرای ویلیام بی من(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اکبر رادی از پشت شیشه ها ویلیام بی من نمایشنامه زبان قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 728 تعداد دانلود : 764
در آثار اکبر رادی زبان نقشی بنیانی ایفا می کند. بنابراین، بررسی های زبان بنیاد می تواند ما را در درک کنش دراماتیک آن ها یاری دهد. در این مقاله، نمایشنامه ی از پشت شیشه ها از منظری زبان شناسانه و با استفاده از نظرات ویلیام بی من بررسی شده است. ویلیام بی من، مردم شناس امریکایی، زبان را ابزار اعمال قدرت و نشانگر منزلت متفاوت افراد در تعایلات اجتماعی می داند. وی هر کنش را، صرف نظر از ارزش اخلاقی، یا بار ضداخلاقی آن، از منظر نقش ارتباطی بررسی می کند. کتاب او، زبان، منزلت و قدرت در ایران هم می تواند الگویی مناسب در خلق درام زبان محور باشد و هم می تواند در تحلیل رفتار پرسوناژهای ایرانی به کار آید. بررسی از پشت شیشه ها به کمک نظریات بی من نشان می دهد که بر فضای حاکم بر گفتمان دو زوج نمایش و همین طور فضای حاکم بر گفتمان هر یک از زوج ها، نوعی درهم آمیزی قطب های درونی-بیرونی و سلسله مراتبی حاکم است. در طول سی سال رفت وآمد خانوادگی باید به شکلی فزاینده شاهد شکل گیری و گسترش رابطه ی صمیمانه بین دو زوج باشیم، اما درجازدن یک زوج و ارتقا اقتصادی و اجتماعی زوج دوم، همچنین، حاکمیتِ موقعیت «میزبان-میهمان» مانع از این امر می شود و همواره رابطه ای سلسله مراتبی را بین دو زوج شاهدیم. همین رابطه ی سلسله مراتبی را بین زوج های زن-شوهری نیز می بینیم.
۱۷.

سینما به مثابه یک تکنولوژی افسونگر در فیلم نعره طوفان (1348)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نعره طوفان (1348) ساموئل خاچیکیان زن افسونگر آندریاس هویسن ومپ-ماشین تکنولوژی سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 971 تعداد دانلود : 375
نعره طوفان داستان ماهیگیری به نام طوفان است که در روستا به همراه همسرش مرجان زندگی آرامی دارد. همزمان با تولد فرزندشان یک گروه فیلمسازی به روستا وارد می شود، و در این میان شعله ستاره فیلم به طوفان علاقه مند می شود. شعله نمونه کاملی از زن افسونگر مدرن است، و اخلاقیات وی در تضاد با مرجان به مثابه تجسم زن سنتی خانگی قرار می گیرد. پژوهش حاضر می کوشد با وام گیری از بحث اندریاس هویسن، نظریه پرداز ادبی معاصر، فیلم نعره طوفان را از منظر ارتباط میان زنانگی و تکنولوژی مورد بازخوانی قرار دهد. هویسن معتقد است در دوران مدرن به تدریج با نمایان شدن جنبه های ویرانگر تکنولوژی به آن ویژگی های زنانه اعطا شد و ایده همسان انگاری زنانگی و تکنولوژی پدید آمد. با وام گیری از دیدگاه هویسن این بحث مطرح می شود که در فیلم شخصیت شعله به عنوان زن افسونگر را می توان به مثابه تجسد تکنولوژی سینما نیز در نظر گرفت. از این رو این اثر را می توان بازتاب دهنده گسست های اجتماعی در مواجهه با مظاهر مدرنیته، زن افسونگر و تکنولوژی سینما در نظر گرفت. در فیلم هراس های جامعه سنتی از کارکردهای غیراخلاقی تکنولوژی سینما، با هراس مردانه از نیروی خانمان برانداز زن افسونگر و تواناییش در ویران کردن نظم اجتماعی در پیوند قرار می گیرد. 
۱۸.

تحلیل اسطوره ی (شاه لیر) با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران (مطالعه موردی: تئاتر ملی لندن 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره اسطوره شناسی ژیلبر دوران شکسپیر تئاتر شاه لیر تئاتر لندن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 855 تعداد دانلود : 536
اسطوره ها دارای نمادها و نشانه هایی هستند که باعث باورپذیری اعتقادات و آیین ها در بین اقوام مختلف، در دوران های مختلف گردیده اند. نمادهای اسطوره ای به صورت داستان، هنر و فرهنگ در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند و بیانگر دیدگاه های روان شناسانه در جامعه می گردند. از نظر ژیلبر دوران، اسطوره همانا نظامی است پویا از نمادها، کهن الگوها و نظامی که با تحریک محرکه هایی تلاش دارد که از طریق کهن الگوها و نمادها در اوج خود به روایت منتهی شود. تئاتر به عنوان رسانه ای مهم؛ قدرت اسطوره سازی را با ابزاری نظیر نقش و بازی بازیگران، صحنه و لباس و گریم به نمایش می گذارد. نمایشنامه ی شاه لیر یکی از شاهکارهای ادبی است که در این پژوهش اجرای نمایشنامه ی شاه لیر(2018 میلادی) با رویکرد اسطوره شناسی دوران، مورد نقد قرار می گیرد. هدف این پژوهش کنکاش در استخراج  کهن الگوی غالب در وجود شخصیت شاه است و به دنبال یافتن جواب این سؤال است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر کدامند و چگونه می توان از طریق اسطوره سنجی ارتباط معنی داری را با مضمون اسطوره دریافت؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش اسنادی و مشاهده ی نمایشنامه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر در نمونه ی آماری و با در نظر گرفتن اسطوره سنجی دوران، دارای دلالت های صریح و ضمنی مشهودی است که باعث ایجاد ارتباط بیشتر شخصیت با مخاطب خود شده است.
۱۹.

واکاوی مفهوم زنده بودن در اجراهای دیجیتال و بینارسانه ای با تمرکز بر گزیده ای از آثار بلست ثیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنده بودن اجرای دیجیتال اجرای بینارسانه ای حضور فلیپ اسلندر بلست ثیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 205 تعداد دانلود : 436
زنده بودن یکی از مفاهیم کلیدی در حوزه مطالعات اجراست. به طور سنتی، زنده بودن عمدتاً در تقابل با ضبط شده بودن یا هر نوع رسانش دیگر قرار داده شده و اجرای زنده در قیاس با فیلم یا سایر فرم های هنری دربردارنده نوعی رسانش، واجد ارزش و اعتبار دانسته شده است. در سال های اخیر نظریه پردازان متعددی از جمله فلیپ اسلندر درباره این مفهوم به بحث و تبادل نظر پرداخته اند. بلست ثیری، یک گروه هنری انگلیسی که در آثارش ترکیبی از گیم های آنلاین و جهان های مجازی را به کار می برد تا به نحوی اجرایی و اینتراکتیو مخاطب را درگیر کند، در آثار متأخرش به بهره گیری از تکنولوژی برای واکاوی مسائل متعدد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی روی آورده است. دو اثر بینارسانه ای این گروه با عنوان آدم ربایی و کرن، به طور خاص مسائلی را در خصوص زنده بودن برمی انگیزند و زنده بودن در آن ها به ویژه با در نظر گرفتن تبیین نوین فضا قابل بررسی است. پژوهش توصیفی   تحلیلی حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام شده که با در نظر گرفتن مباحث اسلندر و تعاریف نوین فضا، زنده بودن را چگونه می توان در دو نمونه موردی واکاوی کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد این دو اثر بینارسانه ای، زنده بودن را در سطوحی چندگانه و در معنایی کاملاً متفاوت با تبیین های سنتی به نمایش می گذارند. به این معنی که با تعاریف نوین فضا، زنده بودن که پیش تر بر مبنای هم حضوری جسمانی اجراگر و مخاطب در زمان و فضایی مشترک تعریف می شد که مراد از آن مجاورت فیزیکی آن ها بود را اکنون می توان بر مبنای هم حضوری در زمان و فضایی مشترک، اما فضایی که به واسطه تکنولوژی خلق شده، تبیین کرد. به ویژه با فراگیری شبکه های ارتباطی موبایل، در هر لحظه با برقراری ارتباط، فضای نوینی خلق می شود که زنده بودن اثر را به نمایش می گذارد بدون این که لزوماً اجراگر و کاربر در فضای فیزیکی واحدی قرار داشته و هوای مشترکی را تنفس کنند.
۲۰.

مقدمه ای بر روش تخیل ویتگنشتاین متأخر در گفت و گونویسی نمایشی با نگاهی به متن مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازی های زبانی بهرام بیضائی گفت و گوی نمایشی مرگ یزدگرد فلسفه ی زبان ویتگنشتاین متأخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 683 تعداد دانلود : 839
شیوه های گفت وگونویسی در متن نمایشی یکی از چالش برانگیزترین حوزه های مطالعاتی ادبیات نمایشی محسوب می شود. ارتباط آن با هنرهای نمایشی ازیک سو و ارتباط با مطالعات زبانی ازسوی دیگر، دامنه ی بحث را به حوزه ی مطالعات میان رشته ای گسترش داده است. بر همین اساس می توان ادعا کرد که چرخش های زبانی قرن بیستم بر حوزه های گفت و گونویسی نمایشی نیز تأثیر گذاشته است. یکی از فیلسوفان زبان که در این چرخش زبانی نقشی عمده ای داشت لودویک ویتگنشتاین متأخر است. او با ایده ی بازی های زبانی، عرصه های معناسازی زبان را وارد بسترهای تازه ای کرد. یکی از عناصری که می توان به عنوان نقطه ای مشترک میان هنر و زبان مورد بررسی قرار داد، حوزه ی تخیل است. تخیل نیز یک بازی زبانی است که از حضور میان کاربران زبان کاربرد یافته و خود را عیان می سازد. هدف از این پژوهش شناختن روش بسط و گسترش شیوه ی گفت و گونویسی نمایشی با استفاده از ایده ی بازی زبانی تخیل نزد ویتگنشتاین است. این مقاله برای شناخت این روش نمایشنامه ی مرگ یزدگرد از بهرام بیضائی را برگزیده است. سؤال مطروحه این است که بیضائی چگونه از روش بازی زبانی تخیل در گسترش زبان نمایشی متن مرگ یزدگرد سود جسته است؟ فرضیه نیز می تواند این گونه تعریف شود که به نظر می رسد بیضائی در بازی زبانی تخیل روش هایی شبکه ای برای گسترش زبان گفت و گونویسی برگزیده است. پژوهش حاضر براساس هدفْ کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعاتْ کتابخانه ای، بر پایه ی روش، کیفی و بر مبنای ماهیت، توصیفی است. منظور از روش توصیفی، روشی است که ویتگنشتاین در مواجهه با زبان به مثابه ی انگاره ای فلسفی پیشنهاد داده است. نتیجه  اینکه بیضائی برای شکل دهی به قواعد اولیه ی بازی زبانی خود از انکار، اقرار و روش شناخت درک- جنبه استفاده کرده است تا به دلیل تشکیکی که در موقعیت نمایشی خود ایجاد کرده، در بطن به تشکیک در دستور زبان ثانویه ی زبان خود یعنی تردید در تاریخ مرگ یزدگرد بپردازد. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان