فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از چالشی ترین مباحث دستوری در زبان فارسی، تعیین معیارهایی برای تعریف فعل مرکب و انضمامی است. علیرغم زایایی این دو گونه فعلی در زبان فارسی امروز،کمتر محققی به روند تغییر و تحولات معنایی و ساختاری افعالی که در ساخت افعال مرکب و انضمامی نقش دارند، در سیر تحولات زبان فارسی توجه کرده است. با بررسی تاریخی این افعال می توان پاسخی برای این سوال یافت که آیا وجود این گونه افعال ریشه تاریخی دارد؟ با توجه به اینکه در زبان فارسی امروز در میان افعالی که توانایی امکان هم نشینی با اجزاء غیرفعلی دارند، فعل کردن از زایایی بیشتری برخوردار است، این مقاله با تاکید بر ظرفیت فعل، سعی در پاسخ به پرسش زیر دارد: آیا در زبان های باستانی ( فارسی باستان و اوستایی) جزء فعلی kar- در هم نشینی با اجزای غیرفعلی تبدیل به فعل سبک شده و در ساخت افعال مرکب و انضمامی نقش داشته است؟
شایست ناشایست روزهای ماه بر اساس متن مادیان سی روزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تقویم باستانی سال مبتنی بر دوازده ماه سی روزه بود و هر یک از سی روز ماه به نام یکی از ایزدان و فرشتگان دین زرتشتی منسوب شده بود. بین ایرانیان برای انجام کارها بایدها و نبایدهایی وجود داشته است و هر روزی برای انجام کاری مطلوب و پسندیده بوده است. در قطعه ای پهلوی موسوم به مادیان سی روزه ذکر شده است که چه کاری برای کدام روز مناسب و نیک است. پرسش اصلی این تحقیق چنین است که آیا اعتقاد به سعد و نحس بودن کارها با خویشکاری ایزدان ناظر بر روزهای ماه ارتباط داشته است و از آن تاثیر می پذیرفته یا خیر؟ در منظومه ی فرضیات نامه دستور داراب پالن و قطعه ای موسوم به حقیقت روزها از آذرباد مهراسپندان هم کارهایی را که باید در هر یک از سی روز ماه انجام شود؛ ذکر شده است. این پژوهش به شیوه مطالعه اسنادی-کتابخانه ای بایسته های سی روزه ماه ایرانی را بررسی می کند . نخست متن پهلوی مادیان سی روزه به فارسی برگردانده می شود و از جنبه زبانشناسی بررسی می گردد و با فرضیات نامه و اندرز آذرباد مهراسپندان مطابقت می گردد. این تحقیق نشان می دهد اعتقاد به سعد و نحس بودن کارها در روزهای ماه بین ایرانیان رایج بوده است و با نام و وظیفه ایزدان حافظ سی روز ماه مرتبط می باشد.
ماجرای پایان ناپذیر «فعل مرکب»: درآمدی به مفهوم شناسی و اصطلاح شناسی فعل غیر بسیط در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش وسیعی از نوشتگان موجود درباره «فعل مرکب» در زبان فارسی به تعیین مصادیق این اصطلاح اختصاص یافته است. با این حال، پس از قریب به چهار قرن از شناسایی این ساخت در زبان فارسی، هنوز پژوهشگران بر سر تعریف یا تلقی واحدی از آن به اجماع نرسیده اند. در نوشتار پیش رو بر آنیم تا نشان دهیم این اختلاف نظر بیشتر ریشه اصطلاح شناختی دارد تا مفهوم شناختی. بدین منظور پس از مرور آراء عمده نویسندگان درباره زنجیره های موسوم به «فعل مرکب»، این زنجیره ها را بر اساس تعاریف مقبول نزد زبان شناسان از دو مفهوم «فعل» و «مرکب» مورد ارزیابی قرار داده و نشان می دهیم که اولاً «فعل» بودنِ آنها چندان وجهی ندارد و ثانیاً مشکل بتوان همه آنها را «مرکب» (به مفهوم ترکیب ساخت واژی) محسوب نمود. در پایان پیشنهاد کرده ایم که همه این ساخت ها را می توان تحت مقوله «محمول مرکب» (معنایی یا دستوری) گنجاند و بدین ترتیب به اتفاق نظر نزدیک شد.
جستاری در دگرگونی مفهوم و مصداق پازند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش چشمگیری از میراث فکری مزدیسنا متن های پازند هستند. پاره ای از متون پهلوی که از سده 12م به بعد به خط اوستایی نقل شده اند، پازند گفته می شوند. پازندها ازجمله نخستین متن هایی بودند که مورد توجه و اقبال ایران شناسان قرار گرفتند و در سده 19 م مطالعات ارزشمندی پیرامون آنها صورت پذیرفت. اما در سده 20م به دلایل مختلف رها شدند و مطالعه چندانی درباره آنها انجام نشد. پازند به عنوان فرایند تغییر خط پهلوی به خط اوستایی پدیده ای متأخر و جدید است ولیخود مفهوم پازند قدیم است و رد آن را در اوستا هم می توانیم بینیم. دگرگونی معنایی و مصداقی پازند و پازندنویسی از روزگار باستان تا سده 19م و چیستی و چگونگی این تحولات در بستر حیات کیش زردشتی در ایران و هند موضوع اصلی این مقاله است.
تحلیل گفتمان انتقادی- شناختی مدارهای هویت در قطعنامه های مراسم 22 بهمن ماه 1390 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به دنبال تحلیل مبانی هویت پایه در دو صورت ایجابی و سلبی در بافت قطعنامه های پایانی مراسم 22بهمن ماه (به عنوان مهم ترین سند مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران) در دهه 90 خورشیدی است. درراستای هدف پژوهش، پرسش این است که «جمهوری اسلامی ایران در دهه 90، مرزهای هویتی خود را با دگرهای گفتمانی اش «آمریکا و اسرائیل» در بافت قطعنامه های مراسم 22بهمن ماه چگونه بازنمایی نموده است؟». شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای- اسنادی (برگرفته از متون قطعنامه های منتشرشده در رسانه های گروهی کشور) و روش پژوهش تبیینی است. برای پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری و روش شناسی مبتنی بر تحلیل گفتمان )انتقادی( و زبان شناسیِ شناختی استفاده شده است. در این ترکیب نظری با کاربست ابزارهای زبان شناسی شناختی، خاصه الگوهای نیرومحرکه تالمی (2000) در سطح خرد، و تحلیل های گفتمانی در سطح کلان کوشش می شود مسئله پژوهش تحلیل و تبیین شود. در سطح خرد این موضوع مورد توجه است که قطعنامه های مراسم 22بهمن در طول دهه 90 به لحاظ الگوهای نیرومحرکه در رویکرد تالمی چه ارتباطی میان موجودیت ایران در یک سو و موجودیت های آمریکا و اسرائیل، که عموماً در چارچوب استکبار و امپریالیسم جهانی فهم می شود، در سوی دیگر، برقرار می کنند، این موجودیت ها به لحاظ تمایل نیروی ذاتی شان چه حالتی دارند، توازن نیروی شان به چه صورتی است و این تعامل به چه برایندی می انجامد. تحلیل داده ها در سطح کلان با بهره بردن از نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) انجام می شود. یافته ها نشان داد که دگرسازی با دو موجودیت آمریکا و اسرائیل در تاریخ جمهوری اسلامی ایران امری پیوسته، ثابت و صریح بوده است؛ به این ترتیب این دو موجودیت همواره در تقابل با ایران (به عنوان اگونیست) قرار می گیرند. ازسوی دیگر، موجودیت هایی همچون بیداری اسلامی، جنبش های عدالت خواه، فلسطین و... که در برابر آمریکا و اسرائیل قرار دارند، در زنجیره هم ارزی جمهوری اسلامی قرار می گیرند و به عنوان موجودیت اصلی تلقی می شوند.
تحلیل همخوان کناری در گونه ترکی شهرهای تبریز و ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت همخوان های روان به گونه ای است که تحت تأثیر عوامل مختلف و در بافت های آوایی گوناگون تغییرپذیر است. به موجب تغییرات مقادیر فرکانس سازه دوم همخوان روان کناری، دو شیوه تولید [l] روشن و [ɫ] تیره حاصل می شود. در این پژوهش به بررسی جایگاه این همخوان، شیوه تولید آن در بافت های آوایی متفاوت و اندازه گیری فرکانس اول، دوم و سوم در جایگاه های آغاز و پایان کلمه، بین دو واکه، عضو اول خوشه در گونه ترکی شهرهای تبریز و ارومیه پرداخته می شود. شیوه تولید این همخوان در تمامی بافت های آوایی ناسوده واکدار است. تنها در جایگاه پایان واژه و عضو اول خوشه شاهد شیوه تولید سایشی با درصد کم تری نسبت به ناسوده هستیم. مقادیر فرکانس سازه دوم این همخوان در مجاورت واکه های پیشین با اختلاف حدود ۵۰۰ هرتز بیش تر از مقادیر فرکانس این سازه در مجاورت واکه های پسین است. همچنین [l] فرکانس سازه سوم بالایی در تمامی بافت های آوایی دارد. تحلیل داده ها نشان می دهد انرژی روان ها از اکثر واکه ها کم تر است. مبانی و تحلیل داده ها در انجام این تحقیق، روش شناسی واج شناسی آزمایشگاهی است.
ارزیابی استعاره تصوری آب در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها با رویکرد شناختی نشان می دهد تصورات ذهنی انسان چه اندازه به مفاهیم انتزاعی تسری می یابند. در این پژوهش که در چارچوب زبان شناسی فرهنگی انجام شده است، برای تبیین استعاره های پدیده آب در زبان ترکی آذربایجانی از فرایند مقوله بندی و طرحواره های تصوری استفاده شده است. داده های پژوهش به صورت انجام مصاحبه با 30 نفر از گویشوران زبان ترکی و همین طور تعدادی از کتاب ها، دیوان اشعار و فرهنگ های لغات این زبان گردآوری شده اند. ابتدا رابطه معنایی هر کدام از واژه های مربوط به آب مشخص می شوند، سپس برای نشان دادن معانی دقیق استعاری از روش مقوله بندی معنایی و ارائه طرحواره تصوری استفاده می شود تا دیدگاه گویشوران زبان ترکی آذربایجانی به پدیده های آب ارائه شود. یافته های پژوهش نشان می دهند که گویشوران این زبان در گفتار شان از مقوله های آب به صورت استعاری بهره می گیرند. در واژگان استعاری آب، 10 واژه با کاربرد مثبت و یک واژه با کاربرد منفی وجود دارد که گویشوران در موقعیت های مناسب از آن ها استفاده می کنند.
استعاره های مفهومی و کارکردهای آن ها در گفتمان سیاسی دولت تدبیر و امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
305 - 333
حوزه های تخصصی:
به کارگیری استعاره به عنوان راهبردی زبانشناسی، دیری است که موردتوجه سیاستمداران در سراسر دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکرد استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) در سخنرانی های سه تن از اعضای دولت تدبیر و امید آقایان روحانی، جهانگیری و ظریف است. مسئله اصلی پژوهش آن است که نشان دهد استعاره های مفهومی چگونه در کلام این مقامات سیاسی نمود یافته و کارکرد آنها در جهت سازمان دهی واقعیت های سیاسی چگونه قابل تبیین است. بدین منظور داده ها را به شیوه کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیلی مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استعاره های سیاسی در حوزه های مبدأ متفاوت به کاررفته اند که عبارتند از سفر، جان بخشی (انسان، حیوان و گیاه)، جنگ، ورزش، ساختمان و پدیده های طبیعی که در میان آن ها، سفر بیش ترین و پدیده های طبیعی کم ترین میزان استفاده را داشته اند. نتایج به دست آمده مبین این واقعیت است که استعاره دارای کاربرد مهم فن ّبیانی و متقاعدکنندگی در گفتمان سیاسی است و نقش بسزایی در انتقال پیام های سیاسی اعضای دولت تدبیر و امید دارد. آنچه محرز است، آن است که استعاره علاوه بر تسهیل تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی برای مخاطبان، به این سیاستمداران فرصت داده که به شیوه ای راحت تر مباحث مدنظر خود را تبیین کنند، تا احساسات مخاطب را برانگیزند. آن ها می کوشند به کمک استعاره، برخی از جنبه های گفتمان سیاسی را پررنگ و یا پنهان کرده تا به مدد آن بتوانند در جهت اعمال باورهای خود، به اقناع مخاطبان بپردازند. باید گفت استعاره های مفهومی با جلوه های گوناگون در راستای مقاصد گفتمان دولت تدبیر و امید، موسوم به گفتمان اعتدال نمود یافته اند. بنابراین استعاره ها می توانند به عنوان ابزاری کارآمد و قدرتمند در اختیار خبرنگاران، تحلیل گران سیاسی و محققان حوزه گفتمان سیاسی قرار گیرند تا از این رهگذر آنان به تحلیل پیام های مقامات سیاسی، و تسهیل رمزگشایی آن بپردازند. لذا نتایج حاصل از این پژوهش می تواند برای این دسته از متخصصان و در نهایت برای سنجش نبض سیاسی کشور سودمند باشد.
ساده سازی و به کارگیری حکایتی منتخب از قابوس نامه در مهارت خواندن برای فارسی آموزان سطح فروپیشرفته و بازخورد انعکاسی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهیه و تدوین مواد آموزشی برمبنای اصول علمی، یکی از اهداف کلان نظام در سند نقشه جامع علمی کشور محسوب می شود. با توجه به نیاز روزافزون به این منابع، متأسفانه امروزه با کمبود مطالب آموزشی سطح بندی شده و کارآمد، برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان مواجه هستیم. هدف پژوهش حاضر، ارائه متنی ساده شده از حکایات «قابوس نامه» برای مهارت خواندن فارسی در سطح فروپیشرفته است . این پژوهش به روش کتابخانه ای، تحلیلی و میدانی صورت گرفت. بدین منظور، در بخش ساده سازی، چارچوب های پیشنهادی مکس ول (2011) و پتزولد و اسپسیا (2015) بر روی یک حکایت قابوس نامه، اعمال شد. در بخش میدانی برای سنجش بازخورد مدرسان، از مصاحبه کتبی نیمه ساختار یافته استفاده شد.متن انتخابی داستان کوتاهی با مضمون جهانی است که می توان از آن جهت تفهیم ضرب المثل و اصطلاحات رایج در زبان فارسی به فارسی آموزان بهره برد. تمامی مدرسان شرکت کننده در این پژوهش پس از بررسی بازخورد فارسی آموزان از مطالعه متن و حل تمرین های مربوطه، متناسب بودن موضوع متن انتخابی با نیاز فارسی آموز (درک ضرب المثل و نکات فرهنگی مستتر درس و مشاهده کاربرد آن در بافت واقعی زبان) را تائید کردند و طبق گزارش مدرسان، ساختار نحوی و واژگانی متن ها برای 19 نفر از مجموع 25 فارسی آموز قابل درک بوده که نشان گر سطح دشواری مناسب متن های ساده سازی شده است.
درباره ساخت و کارکرد ساخت های آینده ساز در جوشقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که بیشتر زبان های ایرانی ساخت خاصی برای بیان آینده ندارند، جوشقانی که یکی از زبان های مرکزی ایران در شمال اصفهان است، سه ساخت آینده ساز دارد: آینده نزدیک برای اشاره به زمان آینده نزدیک و قطعیت در انجام کار، آینده دور برای بیان زمان آینده دور و قطعیت نداشتن در انجام کار، همچنین برای بیان وجهیت خواستاری و نامحقق، و آینده امری. این مقاله در کنار توصیف ساخت و کاربرد این ساخت ها، با نگاهی به روند تحول تاریخی، چگونگی شکل گیری این ساخت ها را بررسی می کند. همچنین، با بررسی کارکردهایی که این ساخت ها دارند، چگونگی شکل گیری کاربردهای جدید را برای ساخت های آینده ساز در جوشقانی بررسی می کند. بررسی کاربرد ساخت های آینده ساز در جوشقانی نشان می دهد کاربردهای جدیدی که این ساخت ها یافته اند، در چارچوب ارتباط زمان آینده با وجهیت های خواستاری، نامحقق و امری قابل تحلیل است و برای آینده نزدیک ویژگی نمود فعل در کنار زمان، عامل شکل گیری آینده نزدیک بوده است.
A Social Quest for Language and Cultural Capital: Exploring Iranian English Language Majors’ Habitus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This research study was conducted to investigate the most representative characteristics of the habitus developed by academically successful Iranian English majors. Learning a second or foreign language, like many sociocultural practices, from a Bourdieusian perspective, is informed by the interrelation between habitus, field, and cultural capital (CC). Within an exploratory qualitative design, utilizing the Biographical Narrative Interpretive Method of both semi-structured and unstructured one-on-one interviews, seven academically successful BA students majoring in English language studies were studied in an attempt to explore their CC and habitus. Each participant was interviewed in 3 separate sessions. The constructivist grounded theory method was adopted to analyze the collected data. Constructed on 75 initial codes, 22 focused codes, 10 categories, and 4 themes, two major themes were most relevantly indicative of theoretical associations with the research problem. The findings suggest that the habitus developed by the English majors in this study was representative of their accumulation of certain forms of CC. Their habitus seemed to have been developed under the influence of their interaction with the mediatory field of learning and majoring in a foreign language. In an exigency-driven social quest for certain forms of cultural capital, the participants’ habitus were majorly characterized and influenced by their strategic accumulation of institutional and social capital, their field-oriented social identities, and their strategic administration of CC in the field. The knowledge developed by the findings of this study can provide useful sociocultural insights into academic achievements of English language majors.
Task Motivation and Transfer of Learning across Tasks: The Case of Learning the English Definite Article(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Task motivation has recently gained prominence in second language (L2) research. However, its potential effects on the transfer of learning across tasks have not been investigated. The present study sought to deal with this issue through a mixed-methods approach. A total of 82 intermediate English learners took part in the study. Initially, they were tested regarding their knowledge of the English definite article. Then, they performed a consciousness-raising task that accentuated the article. Following the task, their task motivation was measured using a self-report questionnaire. After a few days, they completed another task requiring the knowledge of the article to see whether those who experienced higher task motivation on Task 1 were able to transfer the newly gained knowledge more efficiently to Task 2 compared to learners with low task motivation. Then, focus group interviews were conducted with learners representing both groups. Analysis of variance revealed that task motivation significantly affects transfer of learning. Moreover, thematic coding analysis of the qualitative data indicated that positive task appraisal, peer effect, increased effort, and activating self-regulation strategies were the major factors associated with high task motivation leading to efficient transfer of learning. The findings suggest some implications for pedagogy and research.
مضمون هایِ همانند در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه و اسطوره هایِ مانوی
حوزه های تخصصی:
داستانِ ضحّاک یکی از داستان هایِ شاهنامه است که پیش از این پژوهشگران آن را از ابعادِ گوناگون سنجیده اند. نگارنده نیز در این جستار بر آن است به روشِ توصیفی تحلیلی برخی همانندی هایِ این داستان را با اسطوره هایِ مانوی آشکار سازد. دستاوردهایِ پژوهش نشان می دهد که میانِ اساطیرِ مانوی و آنچه در داستانِ ضحّاکِ شاهنامه آمده است، همسانی هایی به این ترتیب دیده می شود: همان گونه که در کیش مانی دیوِ آز مادینه است، ضحّاک نیز بنا به گواهی هایی مادینه است؛ شاید بتوان دو مارِ رُسته بر دوشِ ضحّاک را تعبیری از دو عفریتِ نر و ماده در کیشِ مانی دانست که نمی توان آن دو را منقطع کرد و در حال رشد هستند؛ در متن هایِ مانوی، اَژْدَهایِ تاریکی را می بینیم که در شباهنگام، بسیار درد و مرگ می زاید به همان سان که اَژْدَهایِ شاهنامه ، هر شب دو مردِ جوان را به آزیگری می کُشد؛ در باورهایِ مانی، هرمزدبغ و فرزندانش به تاریکی می آمیزند که این ترفندی است جنگی و قصدِ رهایی در آن است چنان که ارمایل و گرمایل نیز به ضحّاک می آمیزند امّا رهاییِ انسان ها را در نظر دارند؛ در متن هایِ مانوی، همان گونه که عیسایِ درخشان آدم را از وجودِ آز آگاه می کند، در شاهنامه کاوه مردمان را از وجودِ ضحّاک (آز) می آگاهانَد؛ در متن هایِ مانوی، پس از آن که مهرایزد، هرمزدبغ را از مغاکِ اهریمن رهایی می بخشد، دیوان و اَژْدَهایان را در کوهستان به بند می کَشد هم چنان که فریدونْ ضحّاک را در کوه در بند می کند؛ همان گونه که اَشَقْلون از زادنِ فرزندِ گیهْمُرْد اندوهناگ و بیمار می شود، ضحّاک نیز با آگاهی از تولّدِ فریدون غمگین می گردد و همان سان که گیهْمُرْد، نامِ درختِ لوتوس را بر فرزند می نهد، فریدون نیز درختِ بارْوَر خوانده می شود. اَشَقْلونْ گاو و درخت را نابود می کند و ضحّاکْ مرغزار و گاوِ درونِ آن را از میان برمی دارد.
On Translation of Implicatures in Croskery’s English Translations of Morādi Kermāni’s Stories for Children
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۳, Summer ۲۰۲۱
119 - 138
حوزه های تخصصی:
Implicatures are the implied meanings that people communicate to their listeners. They may differ from one culture to another, making translations more challenging. The purpose of this study was to examine how implicatures were treated in the English translations of Persian texts and the extent of pragmatic equivalence. To this end, implicatures in four Persian children's stories written by Hooshang Morādi Kermāni were identified and compared to their English translations, translated by Caroline Croskery. The Gricean Cooperation Principle served as the theoretical framework of the study, and four maxims of quality, quantity, relation, and manner were used to analyze implicatures. Chesterman’s strategies of pragmatic equivalence were also used to determine the strategies used in translation. According to the results, the translator was largely successful in achieving pragmatic equivalence. Additionally, literal translation, explicitness, equivalence strategy, and illocutionary change were found to be used more commonly than the other pragmatic strategies. The findings of this study could have benefits for translators to deal with pragmatic issues and for syllabus designers to create more practical content.
Gender-Specific Charactonyms in Persian Translation of John Bunyan’s The Pilgrim's Progress
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۴, ۲۰۲۱-۲۰۲۲
23 - 38
حوزه های تخصصی:
The present research aimed to investigate gender-specific charactonyms and their meanings in Persian Translations of John Bunyan’s (1678) The Pilgrim's Progress. It also aimed to reveal translation strategies applied by both translators in their translations, Siyahat-i Masihi (‘سیاحت مسیحی’) by J. L. Potter in 1926 and Seir-o Solouk-i Za’ir (‘سیر و سلوک زائر’) by Golnaz Hamedi in 2002. To do so, SL gender-specific charactonyms and TL equivalents were compared together at Evelyn Hatch’s (1992) macro-level analysis. According to Hatch (1992), characters, as one of the elements of a story, play a significant role and affect the macrostructure of the story. Then, Alexander Kalashnikov’s (2011) two types of charactonyms were used to analyze the translations. The results show that Potter preferred to preserve the titles of gender (masculine and feminine) in his translation. In contrast, Hamedi more tended to distance the gender of the charactonyms having deeper meanings. This led to affect the novel due to the omission of the characteristics and additional information behind the charactonyms.
Accounting Academic Word List (AAWL): A Corpus-Based Study
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۱, Winter ۲۰۲۱
35 - 58
حوزه های تخصصی:
The aim of this study was threefold: it aimed to develop a field-specific academic word list for accounting, to find the degree of coincidence between the word list and Coxhead's academic word list (AWL), and also to compare the occurrences of the most frequently used words in the list with six available word lists in different disciplines. A large corpus of accounting research articles was compiled and analyzed. We recognized 658 academic word families with the highest frequency in the corpus which we calledAccounting Academic Word List (AAWL ) . These 658-word families accounted for 10.16 % of the whole corpus. Further analysis indicated that out of these high-frequency word families we identified, only 354 coincided with those listed in AWL. Moreover, 50 most frequently used words in the list accounted for 3.98 % of the whole corpus. These words appeared in six available word lists in different disciplines with different degrees of occurrences which is a starting point for the development of a composite word list. Generally, this study confirmed the significance of subject-specificity of corpus-based word lists. The findings of this study suggest that AAWL can be used as a reference for the accounting community.
One Step Closer to the Theorization of Berman’s Retranslation Hypothesis: Analysis of Farsi (Re)translations of The Little Prince
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۱, Winter ۲۰۲۱
75 - 96
حوزه های تخصصی:
The widespread phenomenon of ‘retranslation’ that has become prevalent in the world refers to subsequent translations of a text or part of a text, carried out after the initial translation that introduced this text to the ‘same’ target language. Translation Studies scholars have strived to formulate hypotheses for re-translation. In 1990, Berman put forward the Retranslation Hypothesis in which he hypothesized that the earlier re-translations of a work depart from the source language and are more in line with the target language and culture over time. This hypothesis, in some cases, has been confirmed or partially confirmed, and in some others, disapproved. Thus, to confirm or reject the Retranslation Hypothesis more significantly, and push it forward to theorization, it must be (re)examined in different languages. Therefore, this study aimed to revisit the hypothesis by examining the Persian re-translations of the novel The Little Prince. The results of the study were largely in line with the hypothesis and proved that earlier translations follow more closely the norms of target language and culture, and later ones are closer to the source text and culture. The study ultimately serves as another piece of the puzzle for the Retranslation Hypothesis to approach a theory.
The Effect of Flipped Learning Pattern (FLP) in Terms of Problem-Based Teaching Approach (PBTA) on Applicants’ Self-Directed Learning (SDL) Towards the English Courses
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۲, Spring ۲۰۲۱
87 - 116
حوزه های تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of the Flipped Learning Pattern (FLP) in terms of the Problem-Based Teaching Approach (PBTA) on the participants’ self-management, desire for learning, and self-control in learning English. The research design was quasi-experimental using pre-test and post-test. The participants were selected via cluster sampling from the English learners enrolled in Aladdin center in the 2018-2020 academic year. They were randomly divided into experimental and control groups (n=320). To collect the data, the self-directed learning questionnaire of Fisher, King, and Tague (2001) was used. The questionnaire contains 52 items and three subscales of self-management, desire for learning, and self-control. Findings showed that there was a significant difference in the effect of the method on three subscales of self-directed learning in the experimental and control groups. The results indicated that the value and acceptability of the pattern improve self-directed learning; and choosing the right teaching method with conscious design will have a great impact on learners’ high levels of learning English skills. Therefore, follow-up studies are necessary to investigate further the application of FLP in terms of PBTA in various lessons.
Analysis of Postmodern Elements in Two Persian Translations of Slaughterhouse-Five by Kurt Vonnegut
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۲, Spring ۲۰۲۱
117 - 136
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to analyze the postmodern features of Slaughterhouse-Five , authored by Kurt Vonnegut, and its two Persian translations by Bahrami and Abbasi. To this end, Lewis’s classification of postmodern features (2011) and Parham’s model (2015) were employed. The features investigated in this study were temporal disorder, fragmentation, vicious circles, paranoia, reader involvement, polyvocality, pastiche, and intertextuality. The results indicated that most postmodern features were preserved in both translations. However, the absence of several fragmentations and intertextuality features in Persian translations can imply the translators' unawareness of the significance of translating these features. To translate these features into the target text, translators should be aware of their impacts on the text, content, and audience. To translate postmodern features more precisely, it is suggested that postmodern features be taken into consideration by literary translators and translator trainers. The findings of this research can have implications for literary translators, and literary translation classrooms.
The Effect of Teacher vs. Learner-Assessment Activities on the Iranian Intermediate EFL Learners’ Writing Ability
حوزه های تخصصی:
The present study sought to investigate the effectiveness of teacher versus learner assessment activities on the Iranian intermediate EFL learners’ writing ability. In order to find an answer to the questions of this research, 30 intermediate students from Zaban Iran Language Institute in Rasht, Iran were selected via administering Solutions Placement Test (SPT). Next, they were divided into three groups of 10. Learners were randomly assigned into two experimental groups of peer assessment and self-assessment, and one control group, teacher assessment. A pre-test of writing was then administered before the groups received 8 sessions of treatment through peer, self-, and teacher assessment techniques. After the treatment period, a post-test of writing was administered to all groups. The results of descriptive and inferential analyses revealed that the peer assessment group attained the highest scores on the writing test, and a statistically significant difference among the effects of the teacher assessment, peer assessment, and self-assessment on Iranian Intermediate EFL students’ writing ability was reported. Also, the group using teacher assessment technique attained higher scores than the group that used the self-assessment technique. The implications of this study can be considered for EFL teachers, learners, materials developers, and syllabus designers.