در تئوری سازی مربوط به انگیزش زبان دوم، خودهای ممکن و انگیزش یکپارچه به مثابه چارچوب های مکمل در نظر گرفته می شوند و تحقیقات انگیزشی ای که تئوری های مربوط به خود ها و هویت زبان آموزان را به ارمغان آوردند، بسیار نویدبخش بوده اند Macintyre et al., 2009: 14)). از این رو، پژوهش حاضر به بررسی چهار عامل انگیزشی خودباید، خودآرمان، یکپارچگی و ابزارسازی در میان فارسی آموزان کره ای و چینی می پردازد. بدین منظور، 20 دانشجوی کره ای و چینی، از مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. این فارسی آموزان به پرسش نامه ای 36 آیتمی برگرفته از پژوهش های دورنی (2009) وتاگوچی و همکاران (2009) پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین خودباید و خودآرمان فارسی آموزان کره ای با چینی تفاوت معنی داری وجود دارد، به گونه ای که خودآرمان فارسی آموزان کره ای بیشتر از چینی ها و خودباید فارسی آموزان چینی بیشتر از کره ای هاست. علاوه بر این، بین انگیزه ابزاری ارتقا دهنده فارسی آموزان چینی و کره ای تفاوت معنی داری مشاهده شد و این در حالی است که بین انگیزه های ابزاری بازدارنده این دو گروه از فارسی آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، نتایج پژوهش مبنی بر عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین انگیزه یکپارچه فارسی آموزان چینی و کره ای است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بین انگیزه یکپارچه دانشجویان چینی و کره ای و خودآرمان آن ها در یادگیری زبان فارسی، رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین، بین خودباید و انگیزه ابزاری بازدارنده فارسی آموزان کره ای رابطه معنی دار معکوسی مشاهده شد، در حالی که بین دانشجویان چینی، بین این دو متغیر، رابطه معنی داری مشاهده نشد.