آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

در فرایند ترجمه همواره تنشی بین گفتمان و ساختار زبان مبدأ با گفتمان و ساختار زبان مقصد وجود دارد و از دیالکتیک این دو، سنتزی موسوم به ترجمه حاصل می آید. هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور هم نشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ یک فضای بیناگفتمانی قرار می گیرد، از همین رو رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنادر ترجمه عناوین اختیار شده است. با درنظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه»، به مثابه یک رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد: در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی همگرا و واگرا نقش آفرینی می کنند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم کنند. حال آنکه با نظر به اصل نشانه های زبانی و تکثر دلالت های برخاسته از آن، مترجم می تواند با در نظر گرفتن ظرفیت های زبانی و فرازبانی متن به انعکاس صحیح مدلول مدنظر نویسنده که مرتبط با برداشت های شخصی او است، بپردازد و در نهایت، هم ارزی میان متن اصلی و ترجمه را رعایت کند مانند آنچه که در ترجمه کتاب پیامبر توسط دکتر الهی قمشه ای صورت گرفته است. فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص اثر پیامبر صورت پذیرفته در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی در ترجمه عناوین فصول است. از یک سو، التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می کنند.

تبلیغات