سمیه لبافی

سمیه لبافی

مدرک تحصیلی: استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران(ایرانداک)

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۷ مورد.
۱.

شناسایی و تحلیل رفتار کاربران شبکه های اجتماعی متمرکز بر فناوری و ارائه فرایند کاربست داده ها در سیاست گذاری شواهد مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاستگذاری مبتنی بر شواهد سیاستگذاری ِ علم و فناوری داده های رسانه های اجتماعی توئیتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۸۹
در این پژوهش رفتار کاربران شبکه اجتماعی توییتر که به مسائل سیاستی حوزه فناوری حساس بوده اند و در رابطه با آن محتوا تولید کرده اند، تحلیل شده است. در این پژوهش شیوه کاربست داده های کاربران رسانه های اجتماعی در فرایند سیاستگذاری و تحلیل رفتار این کاربران، مورد نظر بوده است. از اینرو فرایند کاربست داده های رسانه های اجتماعی در سیاستگذاری علم و فناوری ارائه شده است. این فرایند چگونگی کاربست تحلیل داده ها در هر مرحله از فرایند سیاستگذاری را پیشنهاد داده است. الگوریتم های ارائه شده در این فرایند با داده های 6 ماهه کلیه کاربران فارسی زبان توئیتر که با موضوع سیاست های حوزه علم و فناوری توئیت منتشر کرده اند، آزمون شد و مدل دسته بندی پیشنهادی، توانست شواهد از غیر شواهد را با دقت خوبی تشخیص و جدا سازد. متن توئیت های نفوذدارترین کاربران توئیتر که در کلید واژه های استخراج شده توئیت ارسال بودند به همراه تعداد ارتباطاتی که توئیت آن ها ایجاد کرده بود، استخراج و تحلیل شد. معیار انتخاب این کاربران، تعداد ارتباطاتی بوده که ایجاد کرده بودند(بیش از 300 ارتباط) که نشان می دهد این کاربران بیش از همه موضوع فیلترینگ اطلاعات، اپلیکیشن ها و شبکه های اجتماعی را مد نظر داشته اند.
۲.

کاربران و پژوهشگران راجع به سیاست های مرتبط با رسانه های اجتماعی چه می گویند؟ (ترسیم نقشه با استفاده از داده های پایگاه های گوگل و اسکوپوس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رسانه های اجتماعی سیاست های رسانه های اجتماعی تحلیل شبکه پایگاه اسکوپوس گوگل ترند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۸
هدف: عموم کاربران هر روزه به سیاست های مرتبط با رسانه های اجتماعی، از خود حساسیت بیشتری نشان می دهند. این حساسیتِ عموم، تبدیل به حساسیت های پژوهشی نیز شده است و در سال های اخیر، حجم پژوهش هایی که در این رابطه منتشر شده، افزایش یافته است. آگاهی از حساسیت های کاربران به سیاست های رسانه های اجتماعی (با استفاده از تحلیل داده های گوگل ترند) از یک سو و ارتباط آن با جهت گیری هایی که پژوهشگران در خصوص مطالعه این حوزه داشته اند (تحلیل داده های پایگاه اسکوپوس) هدف این پژوهش بوده است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از فنون تحلیل شبکه و تحلیل خوشه انجام شده است. دوره زمانی مدنظر برای استخراج داده ها از پایگاه اسکوپوس، سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۱ و برای پایگاه گوگل، سال های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ بوده است. جست وجو بر اساس رشته عبارت «رسانه های اجتماعی» با ترکیب کلمات کلیدی تنظیم گری، سیاست گذاری و حکمرانی در این دو پایگاه انجام شد. یافته ها: بر اساس رشته عبارت جست وجو شده در پایگاه اسکوپوس، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۱، تعداد ۴۴۶ مقاله یافت شد. شبکه ایجاد شده از تحلیل مقاله ها نشان می دهد که رسانه های اجتماعی، کانون ارتباط در این شبکه قرار گرفته و در طول سال های مختلف، شکل ارتباط شبکه تغییر کرده است. نتایج نشان می دهد که میان مطالعات حوزه سیاست گذاری رسانه های اجتماعی و نتایج جست وجوی کاربران در گوگل، به لحاظ زمانی رابطه نزدیکی وجود دارد. نتیجه گیری: از سال هایی که نگرانی عمومی به عملکرد رسانه های اجتماعی شکل گرفت، شاهد رشد پژوهش های مرتبط با حوزه های سیاستی رسانه های اجتماعی بوده ایم؛ به طوری که در پژوهش ها مفاهیمی مانند حریم خصوصی و محافظت از داده های کاربران رسانه های اجتماعی، در سال های اخیر با تکرار فراوان بررسی شده است.
۳.

ارائه الگوی ریسک های راهبردی در سازمان صداو سیما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریسک راهبرد مدیریت راهبردی ریسک های راهبردی صداوسیما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۶۲
یکی از مهم ترین مواردی که می تواند منجر به مزیت رقابتی سازمان صداوسیما در محیط پرتلاطم سازمان های رسانه ای شود، تدوین و اجرای راهبرد یا همان مدیریت راهبردی است. شناسایی ریسک های راهبردی و تمهید اقداماتی برای آن ها می تواند منجر به افزایش احتمال موفقیت مدیریت راهبردی در سازمان صداوسیما شود و قدرت رقابت پذیری این سازمان را در سپهر رسانه ای کشور و جهان افزایش دهد. هدف این پژوهش شناسایی و ارائه الگوی ریسک های راهبردی در سازمان صداوسیما می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش نظریه زمینه ای (GT) استفاده شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مصاحبه عمیق با چهارده نفر از خبرگان به دست آمد؛ این افراد به صورت هدفمند از بین معاونین، مشاوران، مدیران و کارشناسان سازمان صداوسیما که پست سازمانی و یا وظایف آن ها به مقوله راهبرد مربوط می شود و نیز اساتید دانشگاهی که آشنا به مقوله ریسک و راهبرد هستند، انتخاب شده اند. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرم افزار اطلس تی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر این اساس 115 مفهوم در قالب هفت ریسک شامل ریسک های ساختاری، ریسک های دانشی، ریسک های تولید، ریسک های مدیریتی، ریسک های فنی و فناوری، ریسک های مالی و ریسک های منابع انسانی شناسایی و دسته بندی شدند.
۴.

امکان سنجی کاربست فیلم مستند در فراهم سازی شواهد سیاستی در سیاست گذاری مبتنی بر شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیاست گذاری مبتنی بر شواهد شواهد سیاست گذاری فیلم مستند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: با توجه به اهمیت سیاست گذاری شواهدمحور در حوزه اقتصاد و نقش بالقوه فیلم مستند در فراهم سازی این شواهد، پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی کاربست فیلم مستند و پیشنهاد یک مدل کاربردی برای استفاده از این محصول رسانه ای در فرایند سیاست گذاری شواهدمحور اجرا شد. روش: این پژوهش از ترکیب روش های کمی و کیفی بهره برده است. در بخش کیفی، با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی، ۸ فیلم مستند اقتصادی با معیارهایی همچون تک قسمتی بودن، پرداختن به مشکلات اقتصاد ایران، جدید بودن، کیفیت نسبی بالا در تولید، حضور در بین فیلم های پذیرفته شده و جایزه گرفته در جشنواره های مستند داخلی انتخاب شد؛ سپس بر اساس کدهای قیاسی مبتنی بر ادبیات نظری رویکرد شواهدمحور، این فیلم ها تحلیل محتوا شدند. در بخش کمّی، برای سنجش میزان اجماع در خصوص ۶۱ گزاره پژوهشی حاصل از تحلیل محتوا، از روش دلفی در سه فاز استفاده شد. جامعه آماری بخش کمّی، متخصصان حوزه اقتصاد بود که از بین آن ها ۲۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. یافته ها: بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، ۶۱ گزاره پژوهشی استخراج شد. پس سه دور اجرای دلفی، ۴۰ گزاره، نمره بالای ۷۵ درصد و ۲۱ گزاره، نمره بالای ۵۰ درصد را به دست آوردند و متخصصان آن ها را تأیید کردند. گزاره های استخراج شده دربرگیرنده این موضوعات بودند: انواع شواهد قابل ارائه در فیلم مستند، نحوه گردآوری و به کارگیری آن ها در سیاست گذاری اقتصادی و معیارهای کیفیت و اعتبار این شواهد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که فیلم مستند می تواند به عنوان ابزاری کارآمد، شواهد مورد نیاز سیاست گذاری اقتصادی را فراهم کند. بر این اساس، یک مدل عملیاتی برای تعامل فیلم مستند با فرایند سیاست گذاری شواهدمحور ارائه شد. همچنین برای ارتقای کیفیت و کاربردپذیری فیلم مستند اقتصادی در این زمینه، پیشنهادهایی ارائه شد.
۵.

نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی برای تبلیغات شفاهی الکترونیک و تاثیر بر قصد خرید کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اقناع شبکه های اجتماعی تاثیرگذاران زن بازاریابی شفاهی الکترونیک اینستاگرام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۴۹
ظهور شبکه های اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزه هایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبال کنندگان گسترده در شبکه های اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجه های تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه می کنند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبال کنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونه گیری در دسترس 396 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانه های اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبال کنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبال کنندگان ندارد.
۶.

تشخیص گفتمان در بستر توییتر با کاربست نظریه تمرکز نظارتی؛کاربست روشهای متن کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۱۶۵
هدف : متناسب سازی نظریه های علوم اجتماعی با فضای بسترهای رسانه اجتماعی موجب ارائه تحلیلهایی دقیق تر برای درک چرایی و چگونگی تغییر رفتار کاربران بسترهای رسانه اجتماعی می شود. هدف پژوهش حاضر، استخراج الگوهای موجود در محتوای تولید شده توسط کاربران توییتر بود که برای تحقق آن از نظریه تمرکز نظارتی بهره برده شده است. روش: این پژوهش از روشهای متن کاوی استفاده کرده و جامعه آماری آن، شامل متنهای انتشاریافته در توییتر طی بازه زمانی تیرماه 1399 تا تیرماه 1400 بوده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش با تمرکز بر کلیدواژه های مرتبط با موضوع حجاب گردآوری شده است. یافته ها: داده های استخراج شده، تعداد 33192 توییت بود که پس از پاکسازی، 1967 توییت نمونه بر مبنای نظریه تمرکز نظارتی برچسب گذاری شد. در این پژوهش، توییت های نمونه با توجه به پیش فرض مثبت یا منفی، به دو دسته توییت های پیشبردی و اجتنابی دسته بندی شدند. بر این اساس، تعداد 815 توییت پیشبردی و 1152 توییت اجتنابی شناسایی شد. سپس توییت های پیشبردی در دو دسته توییت های برخورداری و محرومیتی و توییت های اجتنابی در دو دسته توییت های گریزی و مواجه ای دسته بندی و الگوسازی شدند. در ادامه، برای تشخیص گفتمانهای موجود در حوزه حجاب در توییتر، با استفاده از روشهای متن کاوی، مدل سازی انجام گرفت. نتیجه گیری: چهار گفتمان برخورداری، محرومیت، گریز و مواجهه، در توییت های بررسی شده تشخیص داده شد که نشان از تکرار بالای کدها در الگوی مواجهه دارد. از این تکرار بالای کدها می توان انسجام معنایی در الگوی مواجهه در توییتر و سپس جامعه را استدلال کرد. انسجام معنایی، جهت دهی به افکار عمومی را تسهیل می کند و انسجام رویکردی نیز بسیج عمومی برای تحول خواهی در موضوعات فرهنگی را ایجاد خواهد کرد.
۷.

الگوی ترویج صفحه نمایش دوم جهت افزایش تعامل مخاطب با تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صفحه نمایش دوم پخش تلویزیونی تعامل مخاطب افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۷
استفاده از صفحه نمایش دوم تجربه جدید در تماشای تلویزیون است و به بیننده اجازه می دهد که به شیوه ای متفاوت با یک برنامه تلویزیونی تعامل داشته باشد. پژوهش حاضر، با رویکرد کیفی و روش تحلیلتم باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر ترویج و توسعه صفحه نمایش دوم جهت افزایش تعامل مخاطبان با تلویزیون در افغانستان انجام شده است. در این راستا از ابزار مصاحبه عمیق و نیم ساختاریافته استفاده کرده و داده های خود را از مصاحبه با 20 مدیر از پنج شبکه تلویزیون خصوصی در افغانستان و 20 نفر از کاربران صفحه نمایش دوم در این کشور جمع آوری کرده است. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیلتم، نتایج که شامل عوامل مؤثر بر توسعه و ترویج صفحه نمایش دوم در افغانستان است در شش دسته تم طبقه بندی گردید. این شش دسته تم شامل ویژگی های صفحه نمایش دوم، عوامل زمینه ساز صفحه نمایش دوم، عوامل بازدارنده صفحه نمایش دوم، پیشران های صفحه نمایش دوم، راهبردهای توسعه صفحه نمایش دوم و پیامدهای ترویج و توسعه صفحه نمایش دوم هستند. در این پژوهش پس از استخراج تم ها، همچنین عوامل توسعه دهنده (فردی، سازمانی، محیطی) و عوامل محدودکننده (فردی، سازمانی، محیطی) از هم تفکیک شدند. یافته های پژوهش به مدیران شبکه های تلویزیونی در افغانستان کمک خواهد کرد تا استراتژی های جدیدی برای راه اندازی، تولید و مدیریت محتوا در قالب صفحه نمایش دوم اتخاذ کنند تا مخاطب این تکنولوژی جدید پخش تلویزیونی افزایش یابد. درنتیجه، گسترش استفاده صفحه نمایش دوم، به مخاطبان افغانی قدرت تولید روایت های عمومی را در کنار سازمان های خبری رسمی و نخبگان سیاسی خواهد داد.
۸.

درگیرسازی کاربر در برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای (مورد مطالعه: پلتفرم روبیکا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پلتفرم رسانه ای خوداظهاری برند درگیرسازی کاربر روبیکا مشارکت کاربر وفاداری به برند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۴۴
هدف: تحقیقات درگیرسازی مشتری با برند در حال افزایش است؛ اما تاکنون کارهای تجربی کمی در رابطه با درگیرسازی کاربر با برند در پلتفرم های رسانه ای انجام شده است. این پژوهش، در زمینه درگیرسازی کاربر با برند، در پلتفرم رسانه ای روبیکا انجام شده است. روش: رویکرد پژوهش کمّی و روش آن پیمایش است. جامعه آماری پژوهش، کاربران روبیکا و حجم نمونه، 419 نفر از کاربران این پلتفرم بود. داده ها از طریق پرسش نامه های آنلاین گردآوری شد و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افراز اسمارت پی ال اس، مدل پژوهش طراحی و داده ها تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درگیرسازی کاربر، مشارکت کاربر و خوداظهاری برند، بر ابعاد درگیرسازی مصرف کننده با برند (پردازش شناختی، عاطفی و فعال سازی) تأثیر مثبت دارد. همچنین، ابعاد درگیرسازی مصرف کننده با برند بر وفاداری به برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم روبیکا تأثیر مثبت دارد. هم آفرینی ارزش فرایندی است که در آن مصرف کننده و برند از نزدیک درگیر تولید ارزش می شوند؛ به طوری که برندها می توانند برای بهبود و توسعه محصولات جدید، از تجربه های مثبت و ایده های مصرف کنندگان و کاربران بهره برداری کنند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حکایت دارد از اینکه درگیرسازی کاربر، کلیدی برای ارتقای وفاداری به برند و هم آفرینی ارزش در پلتفرم رسانه ای روبیکاست. هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای، در راستای درگیرسازی کاربر با برند، راه حلی برای جلوگیری از کوچ کاربر از پلتفرم و ایجاد گفتمان رسانه ای ارائه می دهد. از آنجا که روبیکا پلتفرمی رسانه ای است، نتایج می تواند در دیگر پلتفرم های رسانه ای ایرانی نیز به کار برده شود.
۹.

ترسیم نقشه علمِ سیاست گذاری رسانه ای بر اساس داده های پایگاه علوم از سال 2000 تا 2019

کلید واژه ها: سیاست گذاری رسانه نقشه علم تحلیل شبکه اجتماعی شبکه هم تألیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۱۷۱
هدف: مطالعات علم سنجی از مهجورشدن دانش کاربردی، رشد نامتوازن حوزه های علم و تولید پژوهش های تکراری جلوگیری می کند. سیاست گذاری رسانه ای یکی از حوزه های موضوعی رشته مدیریت رسانه است. آگاهی از پژوهش های انجام شده در این حوزه، قدرت پیش بینی آینده این پژوهش ها و چگونگی تأثیرگذاری آن بر سیاست گذاری های صنعت رسانه را تسهیل می کند. از این رو، هدف مطالعه حاضر ترسیم نقشه علم بر اساسِ مقاله های منتشر شده در حوزه سیاست گذاری رسانه ای بوده است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از فنون تحلیل شبکه اجتماعی و تحلیل خوشه انجام شده است. گردآوری داده ها به صورت جست و جوی موضوعی در عنوان مقاله ها با 5 کلیدواژه مرتبط با سیاست گذاری رسانه، یعنی آزادی بیان، کپی رایت، حریم خصوصی، محافظت از داده ها و بی طرفی شبکه، انجام شد. جامعه پژوهش، تمام مقاله هایی است که در حوزه سیاست گذاری رسانه ای نگاشته شده و بین سال های 2000 تا 2019 در پایگاه علوم (Web of Science) نمایه شده است که بارگیری و ذخیره رکوردهای یادشده، در مجموع 900 مقاله انجامید. برای پاسخ به سؤال های پژوهش، از تکنیک خوشه بندی و مصورسازی و همچنین نسخه 1.6.13 نرم افزار Vos Viewer استفاده شد. یافته ها: بیشترین تعداد مقاله های مرتبط با سیاست گذاری رسانه در سال 2018 با 112 مقاله منتشر شده و بیشترین میزان استناد در سال 2017 با 630 استناد بوده است. تعداد کل نویسندگان در این شبکه استنادی 1873 نفر است که از این تعداد، 119 نویسنده در قالب گره، در نقشه هم تألیفی سیاست گذاری رسانه ای حضور دارند. در این پژوهش سیر تکامل شبکه هم رخدادی کلمات کلیدی و شبکه همکاری نویسندگان در سال های 2000 تا 2019 در چهار دوره زمانی برای پایان سال 2004، 2009، 2014 و 2019 ترسیم شده است. همچنین شبکه همکاری نویسندگان مابین دانشگاه های کشورهای مختلف همراه با انطباق بر نقشه جهانی و پراکندگی جغرافیایی نیز مشخص شد. نتیجه گیری: بررسی نقشه های علم، ضرورت توجه به موضوعات و روندهای رو به رشد در هر حوزه علمی را نمایان می سازد. نقشه علم ارائه شده در این پژوهش نیز توجه به موضوع حریم خصوصی در پژوهش های این حوزه را نشان می دهد که با روند رو به رشد درخواست کاربران پلتفرم های رسانه های اجتماعی در این رابطه هم گراست.
۱۰.

شناسایی تأثیرات دروازه بانی الگوریتمی در پلتفرم های رسانه ای بر منافع عمومی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه دروازه بانی دروازه بانی الگوریتمی الگوریتم پلتفرم های رسانه ای منافع عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۵۱
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیرات دروازه بانی الگوریتمی در پلتفرم های رسانه ای بر منافع عمومی کاربران در زمینه ای ایرانی (پلتفرم و کاربر ایرانی)، طراحی شده است. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کیفی و روش تحلیل تم صورت گرفته و داده های آن از طریق برگزاری مصاحبه های عمیق و نیمه ساخت یافته با ۱۸ خبره در حوزه پلتفرم های رسانه ای و همچنین سیاستگذاران اکوسیستم پلتفرمی به دست آمده اسِت. یافته ها در ۷ مضمون اصلی طبقه بندی شده اند که عبارت اند از «تقویت دروازه بانی الگوریتمی در پلتفرم ها با کلان داده»، «شخصی سازی محتوا از طریق الگوریتم ها»، «نمایش تبلیغات بر اساس خواست بنگاه های اقتصادی»، «دروازه بانی الگوریتمی و محدودیت آزادی دریافت و انتشار محتوا»، «دروازه بانی الگوریتمی و حریم خصوصی کاربران»، «دروازه بانی الگوریتمی و قدرت شکل دهی به ساختار اجتماعی و فرهنگی» و «دروازه بانی الگوریتمی نگرش های سیاسی کاربران را تحت تأثیر قرار می دهد». یافته ها حاکی از آنند که تأثیر دروازه بانی الگوریتمی در پلتفرم ها بر منافع کاربران، در سه بعد کلیِ مسائل مرتبط با «آزادی بیان کاربران»، «حریم خصوصی کاربران» و «تأثیرات سیاسی اجتماعی پلتفرم ها» قابل طبقه بندی است. نتایج همچنین نشان می دهد که زمینه ایرانی دروازه بانی در پلتفرم ها، برای تأثیرات سیاسی و اجتماعی است هرچند برای تأثیرات اقتصادی چنین به نظر نمی رسد.
۱۱.

Social Media and Policy Making How Can Social Media Intervene in Policymaking?(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۲
The emergence of participatory social media has created a new ecosystem for the participation of users in social events (Fuchs, 2021) . Content exchange by the user generates values such as a social discourse and awareness of a special subject triggering political, social, and other types of changes (Edom, Hwang & Kim, 2018) . With tens of millions of active users, social media have turned into dynamic resources of people’s interests, needs, and beliefs, giving rise to a rich content reserve . This provides policymakers with a great opportunity to learn about citizens and communicate with them effectively (Simonofski & Burnay, 2021) . Social media serve as a link between users and policymakers, serving as a novel source to involve users in formulating and enacting policies (Driss, Mellouli & Trabelsi, 2019).Policymakers need to know the users’ opinions because users post their opinions on social media with minimal supervision (Dekker, van Den Brink & Meijer, 2019) . Users express their positive and negative opinions on various issues on social platforms, providing policymakers with a unique opportunity to improve communication with citizens and learn about their needs and opinions (De Paula, Dincelli & Harrison, 2018).
۱۲.

شناسایی شبکه کنشگران و تحلیل روابط سیاستگذاری در صنعت موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صنعت موسیقی سیاستگذاری رسانه ای شبکه کنشگران تئوری کنشگر-شبکه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۹ تعداد دانلود : ۳۸۶
صنعت موسیقی، یکی از صنایع تأثیرگذار و سودآور هنری رسانه ای است که در سال های اخیر نقش ویژه ای در بازار رسانه پیدا کرده است. از همین رو، نمی توان نسبت به فعالیت ها و چالش های آن در سطح سیاستگذاری بی تفاوت بود. پژوهش کنونی، در پی یافتن مسائل سیاستگذارانه صنعت موسیقی در جمهوری اسلامی ایران و تبیین شبکه کنشگران سیاستگذاری و تحلیل روابط بین آن ها است. در این پژوهش، با ۱۳ نفر از خبرگان صنعت موسیقی از جمله کنشگران صنعت، مدیران، خبرنگاران و استادان دانشگاهی در این حوزه مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شده است. داده ها به واسطه نظریه کنشگر شبکه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. بر اساس یافته های این تحقیق، شبکه سیاستگذاری این صنعت، با مسائل اقتصادی، فرهنگی، نظارتی، دینی، آموزشی، ساختاری، قانونی و مدیریتی مواجه است که به دلیل نبود شبکه هماهنگ سیاستگذاری، این مسائل همچنان پابرجا مانده اند. در شبکه سیاستگذاری صنعت موسیقی، بازیگران ناهمگن خصوصی و دولتی وجود دارند که فقدان بازیگر محوری موجب شده تا این شبکه، ناتوان از تدوین سیاست ها و اجرای آن ها باشد. همچنین با توجه به پیچیدگی های ادراک شده، این شبکه استحکام کافی را جهت سیاستگذاری و رفع چالش های صنعت موسیقی ندارد؛ برای رفع این مسائل، پیشنهادهایی جهت طراحی شبکه مستحکمی در حوزه سیاستگذاری صنعت موسیقی مطرح شده است.
۱۳.

نگاشت شبکه تداعی های برند ایرانداک از دیدگاه ذی نفعان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برند شبکه تداعی های برند نقشه مفهومی برند سیاست گذاری علم و فناوری ایرانداک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۱۵۶
سلطه پارادایم عملگرایی بر حوزه سیاست گذاری علم و فناوری موجب تغییر رویکرد به مدیریت مراکز علمی شده است. از دیدگاه عملگرایی، تمام مراکز علمی باید توانایی تأمین نیازهای ذی نفعان و ارائه کارکردی مختص به خود داشته باشند. این موضوع نیاز پژوهشگاه ها به شناسایی ذهنیت ذینفعان را توجیه می کند. هدف پژوهش حاضر نگاشت شبکه تداعی های برند «ایرانداک» از دیدگاه ذی نفعان است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر حل مسئله، توصیفی است. برای نگاشت شبکه تداعی های برند «ایرانداک» از روش نقشه مفهومی برند استفاده شده است. نقشه مفهومی برند به عنوان روشی کیفی دارای سه مرحله استخراج تداعی های برند ، جمع آوری نقشه های انفرادی، و نگاشت نقشه نهایی است. جامعه آماری پژوهش ذی نفعان «ایرانداک» هستند. روش نمونه گیری در مرحله استخراج تداعی های برند و جمع آوری نقشه های انفرادی از نوع هدفمند و حجم نمونه در هر مرحله شامل ۷۰ نفر است. شبکه تداعی های برند «ایرانداک» دارای ۱۸ تداعی اصلی به تفکیک ۱۵ تداعی مثبت و سه تداعی منفی است. تداعی های اصلی مثبت شامل پیشگیری از دزدی علمی، جست وجوی مدارک علمی، منبع علمی، پایان نامه، دسترسی به اطلاعات، سامانه «گنج»، منابع الکترونیک، ارتباطات علمی، اخلاق پژوهش، صحت علمی، سامانه ها، ترویج علم، دانشگاه ها، مدیریت اطلاعات، سیاست گذاری علمی، و تداعی های اصلی منفی شامل دیوان سالاری، تعدد سامانه و سایت با طراحی نامناسب هستند. شبکه تداعی های برند «ایرانداک» دارای دو لایه تداعی است. تحلیل شبکه تداعی های برند «ایرانداک» نشان دهنده درگیری ذهنی پایین ذی نفعان با برند «ایرانداک» و پراکندگی ذهنیت ذی نفعان از برند «ایرانداک» است. تداعی های پایان نامه و پیشگیری از دزدی علمی قوی ترین ارتباط را با برند «ایرانداک» دارند.
۱۴.

آسیب شناسی فرایند تولید و توزیع محصولات قرآنی کودک در بازار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب شناسی تولید توزیع محصول قرآنی کودک الگوی سه شاخگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۸۸
کارکرد اصلی محصولات قرآنی در حوزه کودکان، انتقال معارف و آموزه های قرآنی با سبکی نوآورانه و خلاقانه است. محصولات قرآنی نظیر دیگر محصولات فرهنگی، در بازار تولید و توزیع می شوند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون به دنبال کشف و برساخته کردن آسیب های فرایند تولید و توزیع این محصولات است. از این رو، براساس روش نمونه گیری هدفمند، 20 نفر از کنشگران اصلی این حوزه انتخاب شد و داده های پژوهش از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید. براساس یافته های پژوهش، آسیب های فرایند تولید و توزیع محصولات قرآنی در هفت دسته و در سه بعد فرایندی، ساختاری و محیطی قرار دارد و در این عرصه ها قابل مشاهده است: تدوین اسناد بالادستی و آیین نامه های رسمی، سیاست گذاری و تعیین خط مشی های راهبردی، نظام سازی، سازوکار حمایت های مالی و بودجه ای، خلق دانش، خلاقیت و نوآوری، بازاریابی و نگرش های ناظر به محصول.
۱۵.

نگاشت سازه های اسلامی- ایرانی ایفای مسئولیت اجتماعی با استفاده از تکنیک استخراج استعاره زالتمن (زیمت)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۹۳
نسبت دادن سازه های ذهنی بومی به مفاهیم وام گرفته از زبانهای خارجی، موجب ایجاد شکاف ادراکی می شود. «ایفای مسئولیت اجتماعی»، از جمله مهم ترین مفاهیم وام گرفته زبان فارسی از زبانهای خارجی است. هدف پژوهش حاضر، نگاشت سازه های اسلامی-ایرانی ایفای مسئولیت اجتماعی با استفاده از تکنیک استخراج استعاره زالتمن (زیمت) است. روش: پزوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر صبغه، کیفی است. جامعه آماری پژوهش، افراد در سطح شهر تهران، روش نمونه گیری از نوع در دسترس و حجم نمونه شامل 15 نفر است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مفهوم ایفای مسئولیت اجتماعی دارای 26 سازه است. سازه های حفظ محیط زیست، رعایت اخلاق کار، احترام به حقوق مصرف کنندگان، احترام به حقوق شهروندان، خدمت به جامعه و حمایت از قشر کارگر، پرتکرارترین سازه های اسلامی-ایرانی ایفای مسئولیت اجتماعی اند. نقشه اجماعی مفهوم ایفای مسئولیت اجتماعی نیز شامل 36 جفت سازه است که جفت سازه های ایفای مسئولیت اجتماعی- حفظ محیط زیست و ایفای مسئولیت اجتماعی- رعایت اخلاق کار، پرتکرارترین جفت سازه های اسلامی- ایرانی ایفای مسئولیت اجتماعی اند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، حفظ محیط زیست، مهم ترین سازه اسلامی- ایرانی مرتبط با ایفای مسئولیت اجتماعی است.
۱۶.

امکان سنجی استفاده از داده های رسانه های اجتماعی در مدیریت شهرت بخش خبری سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بخش خبری سازمان صداوسیما داده های رسانه های اجتماعی شهرت سازمانی مدیریت شهرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۲۷
هدف: توسعه رسانه های اجتماعی، ارتباط با مخاطبانِ سازمان های رسانه ای را تسهیل و امکان مشارکت آن ها در فرایند مدیریت شهرت را ایجاد کرده است. بی توجهی بخش خبرِ سازمان صداوسیما به کاربران در رسانه های اجتماعی که در توسعه یا تهدید شهرت سازمان تأثیر دارد، چالش هایی را در مدیریت شهرتِ این سازمان ایجاد کرده است. در این پژوهش به دنبال امکان سنجی استفاده از داده های رسانه های اجتماعی (توییتر) در توسعه مدل شهرت بخش خبرِ سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بوده ایم.روش: پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش دلفی در سه مرحله اجرا شد. مشارکت کنندگان به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که 16 نفر متشکل از سردبیران، خبرنگاران، مدیران و تحلیلگران رسانه های اجتماعی بودند.یافته ها: الگوی به دست آمده 21 عنصر را دربرمی گیرد که در قالب سه بُعد پیش نیازهای سازمانی، مدیریت شهرت و درگیرسازی ذی نفعان است. بُعد اول شامل عناصری مانند تغییر سیاست های بخش خبری به منظور استفاده از توئیتر برای مدیریت شهرت، ایجاد مرکز رصد و تحلیل داده های توئیتر، تدوین برنامه های راهبردی مدیریت شهرت، جذب کارکنان جوان و خلاق و...؛ بعد دوم شامل سه عنصر جمع آوری داده، تحلیل داده ها و اقدام و بعد سوم نیز شامل عناصری مانند حضور رسمی سردبیران و خبرنگاران در توییتر، شناسایی و دسته بندی ذی نفعان و... است. این مدل می تواند شکاف موجود در رابطه با چگونگی استفاده از داده های رسانه های اجتماعی برای توسعه شهرت سازمان را پُر کند.نتیجه گیری: عناصر احصا شده در این پژوهش، الگوی کاربست داده های رسانه اجتماعی توئیتر در مدیریت شهرت بخش خبرِ سازمان صدا و سیما را تشکیل می دهد که در نتیجه به توسعه شهرت و ایجاد روابط پایدار با ذی نفعان سازمان منجر می شود.
۱۷.

ارائه چارچوب سیاست گذاری کسب و کارهای پلتفرمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پلتفرم سیاستگذاری پلتفرم ها کسب و کارهای پلتفرمی منافع عمومی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات سیاسی، بین الملل و توسعه ارتباطات و توسعه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی مطالعات فضای مجازی شبکه های اجتماعی
تعداد بازدید : ۱۰۷۱ تعداد دانلود : ۳۹۶
هدف این پژوهش، ارائه چارچوبی از حوزه سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی در ایران و ارتباط آن با منافع عمومی؛ با شناسایی سیاست ها، موانع و الزامات سیاستی این حوزه است. رویکرد پژوهش کیفی و از روش تحلیل تم برای تحلیل داده ها استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها، مطالعه اسنادی و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بوده است. یافته های پژوهش نشان داد آسیب های سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی شامل: عدم به روزرسانی سیاست ها، عدم یکپارچگی فرآیند دریافت مجوزها، فرآیند بروکراتیک اخذ مجوز، عدم وجود نهاد سیاستگذار و سیاست واحد برای کسب و کارهای پلتفرمی و ...، موانع سیاستی شامل: عدم وجود سیاست های حفظ حریم خصوصی کاربران، عدم وجود سیاستگذار رسمی در خصوص کسب و کارهای پلتفرمی، عدم نظارت نهادهای سیاستگذار بر نحوه فعالیت این کسب و کارها، تعدد مراجع صدور مجوز و ... است. در این راستا از الزامات سیاستی برای حل آسیب ها می توان به وجود سیاستگذار رسمی و هم نظارتی توسط کنشگرانی از اکوسیستم پلتفرمی و سازمان های دولتی و حاکمیتی، توسعه شبکه سیاستگذاری، به روزرسانی سیاست ها و قوانین و ... اشاره کرد. نتایج در قالب چارچوبی برای آگاهی سیاستگذار، از نسبت فرایند سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی و منافع عمومی ارائه شده است.
۱۸.

طراحی مدل بازی وارشده برای بهبود فرهنگ مشارکتیِ کارکنان رسانه ای در فرایند تسهیم دانش (مورد مطالعه: کارکنان سیمای جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازی وارسازی تسهیم دانش صداوسیما فرهنگ کارکنان رسانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۵۱۷
دانش در سازمان های رسانه ای در ذهن نیروی انسانی خلّاق قرار دارد. تسهیم دانش در این سازمان ها در خلأ فرهنگ و سیستم حمایتی از کار می افتد. بازی وارسازی یکی از روش های جدیدی است که سازمان ها برای افزایش انگیزه و فرهنگ مشارکتیِ کارکنان به کار می گیرند. هدف از این پژوهش طراحی سیستم بازی وار متناسب با نیازهای اصلی کارکنان سیما برای خلق سیستم حمایتی انگیزشی در تسهیم دانش بود. این پژوهش در دو مرحله صورت گرفت. هدف از اجرای این دو مرحله اول شناسایی نیازهای انگیزشی کارکنان و دوم بازی وار کردن فرایند تسهیم دانش بود. بنابراین، در مرحله اول با پانزده نفر از کارکنان سیما مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای تحلیل مصاحبه ها روش تحلیل مضمون به کار رفت. سپس، دلفی اجماع با حضور هجده نفر از مشارکت کنندگان برگزار شد و در این مرحله نیز از ابزار پرسشنامه کمک گرفته شد. اجزای مدل طراحی شده برای سیستم تسهیم دانش بازی وار در سازمان رسانه ای دربرگیرنده نیازهای انگیزشی، مکانیک های بازی، رفتار و احساسات تسهیم دانش بود. نیازهای انگیزشی دو دسته اند؛ درونی و بیرونی. بر اساس نیازهای انگیزشی، انواع کاربر در چهار دسته کمال طلب، اجتماعی، کاشف، و مبارزه طلب جای می گیرند. رفتار و احساسات تسهیم دانش نیز دو دسته اند؛ رفتار و احساسات اهداکننده دانش و رفتار و احساسات دریافت کننده دانش.
۱۹.

شناسایی عوامل موثر بر درگیرسازی و مشارکت کاربر در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبکه های اجتماعی علمی درگیرسازی ریسرچ گیت شبکه های اجتماعی عمومی کاربر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۵ تعداد دانلود : ۴۱۷
شبکه های اجتماعی برای اهداف و مقاصد مختلفی طراحی شده اند. شبکه های اجتماعی علمی نیز از انواع شبکه های اجتماعی هستند که بطور ویژه برای مقاصد علمی و تخصصی کاربران طراحی شده است. در پژوهش حاضر با بررسی عوامل موثر بر مشارکت کاربران در شبکه اجتماعی علمی «ریسرچ گیت»، به دنبال شناسایی تفاوت ها میان مشارکت و درگیری سازی کاربر در این شبکه اجتماعی علمی با سایر شبکه های اجتماعی عمومی بوده ایم. برای انجام این پژوهش روش کیفی تحلیل مضمون بکار گرفته شده است، که در آن پس از جمع آوری داده ها به شیوه مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با کاربران حرف ه ای این شبکه اجتماعی، با استفاده از روش تحلیل مضمون مقایس ه ای، داده های جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش شامل هفت مضمون فراگیر «ارتباطات»، «ارتقای دانش و هویت حرف ه ای»، «جستجوی اطلاعات»، «آگاهی»،« مشارکت اجتماعی»، «ایجاد زمینه همکاری» و «هم آفرینی ارزش» می باشد که ابعاد کلی مشارکت کاربران را در «ریسرچ گیت» نشان می دهد. با دستیابی به ابعاد مشارکت در شبکه اجتماعی «ریسرچ گیت»، در گام دوم مشخص شد که کاربران این «شبکه اجتماعی علمی» عمدتا برای ایجاد ارتباط، جستجوی اطلاعات و تقویت دانش و هویت حرف ه ای خود به این شبکه مراجعه می کنند و سپس با مشارکت فعال در این شبکه اجتماعی بدنبال ارزش هایی همچون افزایش همکاری های علمی، مشارکت اجتماعی و سایر ارزش هایی هستند که این شبکه قابلیت دستیابی به آن را برای کاربر ایجاد کرده است.
۲۰.

بازنمایی تصویر سبک زندگی ایرانیان در تبلیغات تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصویرسازی سبک زندگی ایرانیان تبلیغات تلویزیونی خانواده ایرانی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۴ تعداد دانلود : ۳۳۶
بررسی تصویرسازی تبلیغات تلویزیونی از سبک زندگی ایرانیان از آنجا اهمیت می یابد که باتوجه به حجم مخاطب عمومی تلویزیون، این رسانه تأثیر ویژه ای در تغییرات الگوی سبک زندگی ایرانیان دارد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تصویر بازنمایی شده از سبک زندگی ایرانیان با استفاده از الگوی استخراج شده از پیشینه تحقیقات است. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان و نظریه بازنمایی، تبلیغات تلویزیونی با موضوع «مواد غذایی» در بازه زمانی زمستان 1397 جمع آوری و تحلیل کرده است. تبلیغات تلویزیونی در این دوره زمانی، برای تحقق اهداف و بنابر سیاست های کلان سازمان صداوسیما، از نظریه های برجسته سازی و کاشت و حاشیه رانی استفاده کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی ایرانیان با محوریت «دین به عنوان راه و روش زندگی» در تبلیغات تلویزیونی به حاشیه رانده شده است و از طرفی سبک زندگی مصرف گرا، برجسته شده است که مشخصه اصلی آن نمایش نوعی رفتار مصرفی در روش زندگی است؛ در این پژوهش نمی توان میزان اثرگذاری تبلیغات بر مصرف و خرید را تبیین کرد؛ اما در فرم و محتوای تبلیغات، باتوجه به بافت موقعیتی آن زمان، میزان تمایل به مصرف را نشان داده شده است. گزاره های «مصرف گرایی، نمایش کالاهای غیر لازم، محصولات خارجی، اشرافی گری و تجمل» از گزاره های غالب در سبک زندگی تصویرسازی شده در تبلیغات تلویزیونی در ایران است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان