مقالات
حوزه های تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزه هایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبال کنندگان گسترده در شبکه های اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجه های تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه می کنند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبال کنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونه گیری در دسترس 396 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانه های اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبال کنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبال کنندگان ندارد.
نشانه شناسی درون فرهنگی نقشمایه ترکیبی پرنده_با_سر_زن در انگشتری های فلزی سپهرنشانه ای سلجوقیان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش مایه های ترکیبی انسان-پرنده مفاهیم گسترده و گاه متضادی در تمدن بشری دارند. در دوران اسلامی با وجود تحریم صورتگری، همچنان نقوش انسانی و حیوانی، دستمایه تزئینات آثار هنر اسلامی بوده و در آثاری چون انگشتری به صورت های مختلف به کار رفته است. انگشتر در فرهنگ اسلامی اعتباری خاص دارد و بازتاب دهنده خصایص فرهنگی و باوری مستور در آن است. در میان حکومت های مسلمان در ایران، سلجوقیان از جمله اولین حکومت هایی هستند که با گستردگی جغرافیایی خود به شکوفایی فرهنگی رسیدند و در سپهر نشانه ای آنان، نقش مایه پرنده با سر زن در انگشتری ها هویتی قابل اعتنا داشت. این مقاله در ارتباطات درون فرهنگی سپهر نشانه ای سلجوقیان، پدیداری نقش مایه پرنده با سر زن در انگشتری این دوره را مطالعه می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که در بازنمود این نقشینه چه معنای باورمداری از منظر سپهر نشانه ای مستتر است. در این مجال، از روش تحلیل نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو با استفاده از نظریه سپهر نشانه ای یوری لوتمان استفاده شده است. رهیافت بحث بدین معنا منتج شد که محیط چندفرهنگی تمدن سلجوقیان ایران در درون خود متشکل از سه سپهر نشانه ای اسلامی، ترکی و ایرانی است. گفت وگوی درون فرهنگی موجب پدیداری نقشینه پرنده با سر زن با دو ترکیب بصری شد. نقوش همنشین با این نقش مایه به مفاهیم باروری، قدرت، رشد و نیک خواهی اشاره دارد که ارتباط این گونه انگشتری را با خاستگاه های زنانه قوت می بخشد. ارتباطات درهم تنیده اشتراکات فرهنگی مستتر در باورهای مذهبی اسلامی، تفکرات قومی ترکی و اندیشه های ایرانی موجب ایجاد هویتی یکپارچه در انگشترهای سلجوقیان ایران شده است.
بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.
نقد ساختارهای اجتماعی در داستان نویسیِ زنان (1311- 1289 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با انتشار مطبوعات زنان از سال 1289 شمسی، شرایطی فراهم شد تا زنان بتوانند علاوه بر نقد بیشتر ساختارهای اجتماعی از زبانِ جدید مانند شعر و داستان نیز برای طرح دیدگاه های خود استفاده نمایند. پژوهش پیش رو که به روش کیفی، با استفاده از فن تحلیل محتوا و با تأکید شاخص بر روی متون داستانیِ مندرج در مطبوعات زن نگار منتشر شده در فاصله سال های 1289 (سال انتشار نخستین روزنامه زنان) تا سال 1311 (سال آخر انتشار جریده عالم نسوان) گردآوری شده در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که زنان در مکتوبات داستانیِ خود به طرح چه موضوعاتی پرداخته اند؟ مهم ترین خواسته آنان چه بوده و چه چیزی را به عنوان اصلی ترین عامل انقیاد زنان معرفی کرده اند؟ برشماری کامل و غیرگزینشی جراید زن نگار در دوره مورد بحث، شامل 167 شماره نشریات زن نگار برابر با 4401 (چهار هزار و چهارصد و یک) برگ مطبوعاتی نشان می دهد در 67 داستان زن نویس منتشر شده در اوراق مطبوعاتیِ زنان در فاصله سال های 1289 تا سال 1311 شمسی، موضوع محوری این متون داستانی: حقوق زنان در امر ازدواج- زندگی و طلاق، نقد ازدواج اجباری، ازدواج زودهنگام (کودک همسری) و نقد تعدد زوجات می باشد. همچنین رفتار "مادران نادان" اصلی ترین عامل تیره بختی زنان معرفی شده است.
تکالیف کارکردی زنان شیعه عصر صفوی در ساختار کنش اجتماعی بر اساس متغیرهای الگویی سایبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوه توصیفی-تحلیلی، و به استناد داده های تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریه کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم می کند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد داده های تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میان رشته ای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمان های علوم اجتماعی متصل می کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانسته اند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیه پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعه وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشته اند و این نقش را با عبور از نقش های انتسابی و عاطفی و عام گرا و کیفیتی، به نقش های اکتسابی و فراعاطفی و خاص گرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعه عصر صفوی به یک جامعه شبه انتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان می دهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظام ها و خرده نظام ها با نقش آفرینی زنان، به جای آنکه صرفاً از طریق نقش های انتسابی و خاص گرا و... صورت بگیرد، از طریق نقش های اکتسابی و عام گرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکره بندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
بررسی ترجیحات نوازه گیری ادبی و غیرادبی دانشجویان از منظر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سالم مدرس و دانشجو می تواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آن چه میان رابطه سالم و ناسالم تفاوت ایجاد می کند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوب گر است که به آن نوازه می گویند. به طور معمول، زبان نوازه ها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیش فرض که با ترکیب ادبیات و نوازه می توان فرصتی برای کاربرد خلاقانه زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدین منظور، مطالعه حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازه گیری دانشجویان به دریافت نوازه ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازه ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشته های تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته نوازه های ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازه غیرادبی و مردان به نوازه ادبی تمایل بیش تری دارند. علت انتخاب نوازه های ادبی توسط مردان و نوازه های غیرادبی توسط زنان را می توان با ویژگی های شخصیتی آن ها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آن ها که منجر به انتخاب زبان نوازه ها می شود و عدم وجود رابطه ای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگی های متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.
تحلیل آیکونوگرافیک نقش زنان در نگاره های سوگ و ارتباط ایشان با آئین های کشاورزی با تاکید بر نگاره هایی از ادوار ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آن چه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد می کنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانه ای که به امید تجدید حیات در خاک دفن می کرد. شواهد برجای مانده از شیوه های سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهم تری ایفا می کرده اند؛ چنان که نقش به سزائی در آئین های برزگری داشته اند. بنابراین جستار حاضر، با هدف تبیین نقش زنان در آئین های سوگواری و ارتباط آن با آئین های کشاورزی، درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد که چرا کنشگران آئین های سوگ اغلب زنان هستند؟ و آیا ارتباطی بین آئین های سوگواری و آئین های کشاورزی وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش، هشت نگاره ایرانی با مضمون سوگ از دوره ایلخانی تا صفویه را به روشی تاریخی–تحلیلی با کاربست رویکرد آیکونوگرافی تحلیل کرد. نتایج نشان می دهد آئین های سوگواری ذاتاً جهت فعال سازی قوای نباتات -که در قالب ایزدان گیاهی تجسد یافته اند- صورت می پذیرفت. این پویه طی استحاله ای کلی، از سوگواری برای خدای نباتی آغاز، سپس به سوگواری برای شخصیت های اساطیری-حماسی و نهایتاً شخصیت های تاریخی دگرسان شد. بر مبنای قرینه سازی سوگواری و کشاورزی، از آن جا که حضور زنان در زمین های زراعی مبارک انگاشته می شد، حضور ایشان در سوگواری ها توجیه می پذیرد.