مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری یکی از شایع ترین اختلالات عصبی- تحولی است که مشکلاتی در زمینه مهارت های تحصیلی ایجاد می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه انجام شد.
روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 32 تن از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری ویژه شهرستان فومن در سال تحصیلی 1401 _ 1402 بودند که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی ذهن آگاهی به صورت گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه آموزش های معمول مرکز آموزشی خود را دریافت می کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی والدینی رزکام و همکاران (2018) و شفقت به خود رائس و همکاران (2011) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار Spss27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تغییر یافت؛ بدین معنا که نمرات فرسودگی والدینی گروه آزمایش کاهش (0/05>P، 82/001 =F) و نمرات شفقت به خود، (0/05>P،226/320 =F) افزایش داشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت با تأکید بر مؤلفه هایی چون ذهن آگاه شدن نسبت به افکار و احساسات، و حضور در لحظه، باعث کاهش فرسودگی والدینی و بهبود شفقت به خود در مادران با کودکان اختلال یادگیری ویژه شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان اجرا شود.
اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به صرع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مسائل شناختی مهمی در بیماران مبتلا به صرع وجود دارد که می توان به اختلال در کارکردهای اجرایی مانند انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ در کودکان مصروع انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به صرع مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان کودکان مفید در سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 کودک واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت مداخله برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) و آزمون استروپ (1935) بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS20 و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره، وارسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی رایانه محور باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی (0/001p<) و بازداری پاسخ کودکان مصروع شده است (0/001p<).
نتیجه گیری: برنامه توانبخشی شناختی رایانه محور یکی از روش های موثر بر کارکردهای اجرایی است که باعث بهبود انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ کودکان مبتلا به صرع می شود در نتیجه می توان به عنوان روشی جایگزین یا مکمل برای مداخلات معمول در این کودکان استفاده کرد.
تبیین روابط علّی بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری کودکان بر اساس نقش میانجی گر سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شخصیت و شیوه تعامل والدین با کودک، از عوامل مهم در آسیب شناسی و پیشگیری زودرس مشکلات رفتاری کودکان به شمار می روند. این پژوهش با هدف تبیین روابط علّی بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری فرزندان براساس نقش میانجیگر سبک های فرزندپروری انجام شد.
روش : روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با شیوه مدل یابی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران و کودکان 8 الی 12 سال آنان بود که ساکن مناطق 1-3 شهر تهران در سال 1400-1401 بودند که 267 مادر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه صفات شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1997)، سبک فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991) و سیاهه رفتاری کودک (آخنباخ و رسکولار، 2001) بود. تحلیل داده ها با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS با استفاده از روش روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده مدل ساختاری مفروض با داده ها برازش مناسب دارد؛ ضریب مسیر کل بین توافق پذیری (0/032=p، 0/145-=β)، گشودگی (0/019=p، 151/0-=β)، وظیفه شناسی شخصیت مادران (0/001=p، 0/380-=β) و روان رنجورخویی مادران(0/001=p، 0/387=β) با مشکلات رفتاری فرزندان معنادار بود. ضریب همبستگی چندگانه برای متغیر مشکلات رفتاری فرزندان 0/57 به دست آمد.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نقش میانجی سبک های فرزندپروری در رابطه بین صفات شخصیت مادران و مشکلات رفتاری فرزندان را تأیید کرد. مشکلات رفتاری کودکان می تواند پیامد تعامل صفات شخصیت و سبک های فرزندپروری باشد.
عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه نارسایی مهارت های تنظیم هیجان یک ویژگی شایع در اختلال طیف اوتیسم است، ولی در ارتباط با افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا پژوهش ها نتوانستند الگوی مناسبی از عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در این افراد ارائه دهند. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی نظام مند عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر مروری نظام مند بود. یافته ها از سال های 2000 تا 2023 با کلیدواژه های مهارت های تنظیم هیجان در اختلال طیف اوتیسم دارای کارکرد بالا، مهارت های تنظیم هیجان در اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا، نارسایی تنظیم هیجان در اختلال طیف اوتیسم دارای کارکرد بالا، و نارسایی تنظیم هیجان در اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا در پایگاه های اطلاعاتی مگ ایران، علم نت، نورمگز، ایرانداک، گوگل اسکالر، ساینس دایرکت، اسپرینگر، پاب مد، اسکوپوس، و سیج با استفاده از فهرست وارسی پریزما بررسی شدند که در پایان 13مقاله براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و وارسی شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که کم توانی در پردازش عبارات هیجانی و ابراز تجربیات هیجانی، کم توانی در نظریه ذهن، و کم توانی در کنش های اجرایی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر نارسایی مهارت های تنظیم هیجان در افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا است.
نتیجه گیری: بهبود پردازش عبارات هیجانی و ابراز تجربیات هیجانی، نظریه ذهن، و کنش های اجرایی افراد با اختلال اوتیسم دارای کارکرد بالا می تواند نقش مؤثری در کاهش نارسایی مهارت های تنظیم هیجان این افراد ایفا کند.
نقش انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از اهداف مهم آموزش و پرورش، ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد است که در این بین، بهبود عملکرد تحصیلی یکی از عوامل مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان بر اساس انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی انجام شد.
روش: روش این مطالعه، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در نیمسال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعداد 2065 دانش آموز به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند که در نهایت به علت افت آزمودنی، تحلیل داده ها روی 2010 دانش آموز انجام شد. دانش آموزان به پرسشنامه های هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2005)، انگیزه تحصیلی (والرند، 1992) ، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای انگیزه تحصیلی، هیجان های تحصیلی، و هوش اخلاقی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان همبستگی معنادار دارند (0/01>p). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هوش اخلاقی، هیجان های تحصیلی، و انگیزه تحصیلی به ترتیب 18 درصد، 33 درصد و 39 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین کردند. این متغیرها به طور همزمان با هم توانستند 39 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی دانش آموزان را تبیین کنند.
نتیجه گیری: بر این اساس به منظور ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود هوش اخلاقی و به تبع آن انگیزه تحصیلی و هیجان های تحصیلی اقدام کرد. کاربردهای ضمنی نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
مقایسه ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در سطوح متفاوت انتقال در داستان های مرتبط با موفقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: داستان ها دارای چنان قدرتی هستند که می توانند خوانندگان را وارد دنیای تخیلی کنند و تغییراتی را در خوانندگان موجب شوند؛ در واقع داستان ها می توانند خوانندگان را به نوعی به مکان ها و زمان های متفاوتی ببرند. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف مقایسه ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در سطوح متفاوت انتقال در داستان های مرتبط با موفقیت انجام شد.
روش : در این مطالعه علی - مقایسه ای، از بین دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه یکم شهر رشت (1399)، 200 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ابتدا پنج داستان کوتاه در رابطه با موفقیت به آنها داده شد تا مطالعه کنند. پس از مطالعه داستان ها، دانش آموزان به فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، مقیاس کوتاه ثبات (داکورث و کیون، 2009) و مقیاس تاب آوری کانر-داویدسون (کانر و داویدسون ، 2003) پاسخ دادند. با استفاده از فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، سطوح درآمیختگی دانش آموزان در داستان های مرتبط با موفقیت سنجیده شد. در پایان تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS24 و با استفاده با روش تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). شرکت کنندگان گروه سطح بالا انتقال داستان، از ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (29/52) و تاب آوری (67/05) بیشتری از خود نشان دادند (0/001>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان چنین استدلال کرد که انتقال داستان نوع خاصی از ایجاد انگیزه و موفقیت است که باعث شده دانش آموزان در داستان ها و تأثیرپذیری آنها از محتوای داستان ها غرق بشوند و از نظر انگیزشی و هیجانی ارتقا پیدا کنند.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم اختلالی عصبی تحولی است که با مشکلاتی در برقراری ارتباط، تعاملات اجتماعی، علائق محدود، و رفتارهای تکراری همراه است. این پژوهش با هدف اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 1/5 ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اوتیسم 5 تا 12سال استان گیلان در سال1400-1399 بود. بر اساس ملاک های ورود و روش نمونه گیری هدفمند، 30 کودک از انجمن اوتیسم گیلان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی در افراد گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای به صورت انفرادی اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام-ویرایش دوم (گیلیام، 2006) و آزمون تحول حرکتی لینکلن-اوزرتسکی (اسلون، 1955) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مهارت های ارتباطی (900/14F= ، 0/001P=)، تعامل اجتماعی (099/96F= ، 0/001P=)، رفتارهای کلیشه ای (348/151F= ، 0/001P=)، و تحول حرکتی (026/797F= ، 0/001P=) در مرحله پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی با فراهم کردن بازی های هدفمند که نیازهای حسی خاص هر کودک را مورد هدف قرار می دهد، می تواند پاسخ سازش یافته به محرک های دریافتی را افزایش دهد و در نتیجه به بهبود کارکردهای کودکان با اختلال طیف اوتیسم منجر شود.
نقش تجاری سازی دانش در تبیین سلامت روان شناختی دانش آموزان: مطالعه مروری روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های زیادی به بررسی نقش تجاری سازی دانش و بحث کارآفرینی پرداختند، اما پژوهشگران به اهمیت رابطه بین دانش و مهارت کسب شده با کسب درآمد و نقش آن در پویایی و اشتیاق تحصیلی، کمتر پرداخته اند. همچنین پژوهشگران کمتری به مطالعه نقش تجاری سازی دانش بر کودکان پرداخته اند؛ بدین ترتیب هدف از این پژوهش، مطالعه نقش کاربردی بودن دانش و تجاری سازی آن در پویایی تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان بود.
روش: مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و مطالعه کتابخانه ای انجام شد، بدین ترتیب که اطلاعات مختلف درباره موضوع پژوهش از منابع اطلاعاتی مختلف شامل مقالات، کتاب های دانشگاهی، و منابع علمی داخلی و خارجی از پایگاه های معتبر جستجوی علمی مانند Magiran ، Elsevier ، PubMed و موتور جستجوی Google Scholar با کلیدواژه هایی چون تجاری سازی دانش، کاربردی کردن دانش، فواید و مزایای تجاری سازی دانش، تجاری سازی دانش و سلامت روان در بازه زمانی سال های 2004 تا 2023 گردآوری، توصیف، تبیین، و بحث قرار گرفت.
یافته ها: تجاری سازی دانش برای کودکان و خانواده هایشان در سراسر جهان فواید و کشاکش های زیادی را در برداشته است. تجاری سازی به مثابه یک شمشیر دو لبه است که از جهاتی می تواند سبب بهبود و ارتقاء زندگی و بهزیستی کودکان شده و از سویی دیگر ممکن است تأثیر منفی بر بهزیستی آنها گذارد.
نتیجه گیری: در این پژوهش ضمن پرداختن به مفهوم تجاری سازی، ضرورت، فواید و کشاکش های تجاری سازی دانش بر بهزیستی کودکان، عدم شاغل بودن فارغ التحصیلان و ارتباط آن با سلامت روان افراد، حرفه آموزی و مهارت های شغلی در کودکان و نوجوانان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
اثربخشی ترکیبی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز و توانبخشی شناختی بر ابعاد حافظه فعال و کارآمدی خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی به عنوان شایع ترین اختلال یادگیری خاص با نارسایی حافظه فعال مرتبط است. این پژوهش با هدف تقویت حافظه فعال و کاهش علائم نارساخوانی در دانش آ موزان نارساخوان از طریق تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز (به شکل واقعی و ساختگی) همراه با بسته توانبخشی هوشمند توجه و حافظه آرام انجام شده است.
روش: پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان 8 الی 12 ساله شهرستان بابل در سال 1399 بود. از جامعه مذکور 22 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (هر گروه 11 نفر) جایدهی شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها، گروه آزمایشی یکم در معرض تحریک الکتریکی واقعی همراه با بسته آرام و گروه دوم در معرض تحریک الکتریکی ساختگی همراه با بسته آرام قرار گرفتند (به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای). برای ارزیابی حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان از آزمون حاف بک (ارجمندی نیا، 2017) و برای سنجش کارآمدی خواندن از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (مرادی و همکاران، 2016) استفاده شد و برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: تحلیل های آماری نشان داد افزایش نمرات حافظه فعال (0/05>P) و کارآمدی خواندن (0/05>P) در گروه آزمایشی یکم به میزان معنا داری بیشتر از گروه آزمایشی دوم بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت روش تحریک الکتریکی واقعی همراه با بسته آرام در مقایسه با روش تحریک الکتریکی ساختگی همراه با بسته آرام اثربخش تر بود. بنابراین بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به متخصصان اختلالات یادگیری خاص پیشنهاد کرد که از روش مذکور در جهت بهبود حافظه فعال وتقویت کارآمدی خواندن دانش آموزان نارساخوان استفاده کنند.