افسانه ناظری

افسانه ناظری

مدرک تحصیلی: استادیار دانشکده تجسمی دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹ مورد.
۱.

بررسی اثربخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان ۶- ۸ سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش های نقاشی تعاملی رابطه والد-کودک اختلال اضطراب جدایی کودکان 6-8 ساله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۸
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از متداول ترین اختلالات روانشناختی در دوره کودکی است. سبک های فرزندپروری و اضطراب والدین از جمله عوامل خطر مهمی هستند که برای بروز اختلال اضطراب جدایی شناسایی شده اند. مرور پیشینه پژوهشی نشان می دهد علی رغم انجام مطالعات مختلف در ایران در مورد اثربخشی هنردرمانی به خصوص نقاشی بر کاهش اضطراب جدایی کودکان، در مورد بررسی تأثیر ترکیب نقاشی و تعامل والد-کودک بر اضطراب جدایی کودکان، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان ۶-۸ سال انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 6 تا 8 ساله دارای اختلال اضطراب جدایی شهر اصفهان در سال 1400 بود که در مراکز پیش از دبستان و مدارس ابتدایی شهر اصفهان ثبت نام کرده بودند. جهت انتخاب نمونه آماری، در مرحله اول مقیاس سنجش اضطراب جدایی (فرم والدین) به صورت در دسترس بر روی 100 نفر از والدین کودکان سنین 6 تا 8 ساله اجرا شد و کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی شناسایی شدند و سپس 16 نفر از والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و فرزندان آن ها شناسایی شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (8 نفر) گمارش شد و پروتکل درمانی در 13 جلسه 45 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) برای اعضای گروه آزمایش برگزار شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، نسخه والدین مقیاس سنجش اضطراب جدایی (هان و همکاران، ۲۰۰۳) بود. هم چنین جهت تحلیل داده ها در مطالعه حاضر از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد، روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی و مؤلفه های آن (ترس از تنهایی، ترس از رها شدن، ترس از بیماری جسمانی و نگرانی وقوع حوادث خطرناک) در کودکان ۶-۸ سال تأثیر مؤثر و معناداری دارد (05/0 P<) و تأثیر این آموزش در مرحله پیگیری نیز تداوم داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تأیید اثربخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش اختلال اضطراب جدایی کودکان 6-8 سال در پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مشاوران مدارس و مراکز تخصصی مشاوره کودک، از این شیوه آموزشی-درمانی در جهت کاهش نشانگان اختلال اضطراب جدایی در کودکان استفاده کنند. هم چنین از حیث اهمیت تعامل والد-کودک، می توان از برنامه آموزشی- درمانی مذکور جهت تقویت رابطه والد-کودک در خانواده استفاده کرد
۲.

نحوه های تلمیح و پارودی در روابط متون نقاشی و فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت و لیندا هاچن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژرار ژنت لیندا هاچن تلمیح پارودی تابلوی زنده سینمای پدرو آلمودوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
ارتباط سینما و نقاشی از جمله مقولاتی انگاشته می شود که از دیرباز مورد توجه بوده است. پدرو آلمودوار را باید در زمره ی فیلمسازانی به شمار آورد که فیلم هایش پیوند وثیقی با هنر نقاشی دارند. آلمودوار با ارجاع به آثار نقاشان کلاسیک مانند ولاسکوئر و تیسین؛ هنرمندان مدرن نظیر دالی، مگریت، هاپر، پیکاسو و حتی نقاشان انتزاعی مثل موندریان و روتکو در دسته ی کارگردانانی قرار می گیرد که امتزاجی از نقاشی و سینما در فیلم هایش نظاره می شود. این پژوهش به شیوه ی کیفی به تحلیل نقاشی در فیلم های پدرو آلمودوار می پردازد. هدف از تحقیق پیش رو مطالعه ی نقاشی در سینمای آلمودوار با طرح این پرسش است که «فیلم های پدرو آلمودوار چگونه از متون نقاشی تأثیر پذیرفته اند؟». این مقاله برای پاسخ به این پرسش از روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای آرای ژرار ژنت در حوزه ی بینامتنیت و لیندا هاچن در حیطه ی پارودی بهره جسته است. یافته ها مؤید این مطلب است که قاب های سینماتوگرافیک در فیلم های آلمودوار به انحای مختلفی از نقاشی استنساخ شده اند؛ گاه در قالب تابلو های زنده و گاه در قالب تصاویری که آثار انتزاعی را به ذهن متبادر می سازند. تلمیح، وارونگی آیرونیک، فرامتن سازی و بازآفرینی به مثابه ی ادای احترام؛ به عنوان وجوه آرای این دو متفکر، اضلاعی هستند که فیلمساز به میانجی آنها از نقاشی در کارهایش سود برده است.
۳.

بازتاب مؤلفه های «فلسفی ملاصدرا» در زیبایی های محتوایی و صوری آثار نقاشی «مکتب اصفهان»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۴
بیان مسئله: ملاصدرا در مؤلفه های فلسفی خود به گونه ای به بیان زیبایی پرداخته که تأثیر این تفکرات در آثار هنری عصر صفوی به خصوص در «مکتب نقاشی اصفهان» بازتاب یافته است. مهمترین جریان هنری این مکتب را رضا عباسی و شاگردانش شکل دادند که در آثارشان نقشمایه ها و موضوعاتی در ارتباط با جهان پیرامون و جامعه فرهنگی- هنری آن زمان دیده می شود و به لحاظ کاربست عناصر بصری و همچنین محتوا با مؤلفه های فلسفی- عرفانی ملاصدرا به ویژه در آرای مرتبط با زیبایی و عشق مطابقت دارد. نگاره ها و مرقعات قطعی و منتسب به رضا عباسی و پیروانش جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دهند که جهت ارزیابی چگونگی ظهور مؤلفه های «فلسفی ملاصدرا» در آثار نقاشی مکتب اصفهان مورد مطالعه قرار می گیرند. سوال پژوهش این است که چه ارتباطی بین مؤلفه های ملاصدرا در باب زیبایی با نقاشی مکتب اصفهان با تمرکز بر آثار نقاشی مکتب اصفهان وجود دارد؟هدف: کشف زیبایی های نهفته در آثار مصور مکتب نقاشی اصفهان و انطباق آ ن ها با آرای ملاصدرا در باب زیبایی هدف پژوهش حاضر است.روش پژوهش:روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. جامعه آماری شامل منتخبی از ممتازترین نگاره ها و مرقعات مکتب اصفهان است که توسط رضا عباسی و شاگردانش خلق شده اند.یافته ها: داده های به دست آمده مبین آن است که عناصُر به کار رفته در نگاره ها و مرقعات منسوب به رضا عباسی و شاگردانش بازتاب زیبایی به دو صورت صوری و محتوایی هستند که در مؤلفه های فلسفی عرفانی ملاصدرا قابل ردیابی است. در این آثار، زیبایی های ظاهری و باطنی که بعضی به گونه رمز و نماد به نمایش درآمده اند، نشان دهنده وضعیت فرهنگی- اجتماعی روزگار صفوی و تفکرات فلسفی- عرفانی آن زمان است. به بیان دیگر، آثار رضا عباسی و شاگردانش، به عنوان نمونه شاخص و برجسته ای از آثار نقاشی مکتب اصفهان، با مؤلفه های ملاصدرا در باب زیبایی ارتباط دارند.
۴.

خوانش وجوه بصری هنر گروتسک در آثارجنی ساویل بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میخائیل باختین گروتسک نقاشی جنی ساویل کارناوال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۵
جنی ساویل یک نقاش فیگوراتیو از تصاویر بسیار بزرگ و توصیفات کوبنده در مورد بدن گروتسکی زنان و اغلب خودش است.  نقاشی های او با اصطلاحات مختلفی مانند ناخوشایند، بی رحمانه و منزجرکننده توصیف می شود. رئالیسم گروتسک به عنوان یک جریان دارای نفوذ و قدرت در نقاشی فیگوراتیو تا به امروز زنده مانده است. در بدنی تحریف شده به عنوان ابزاری برای با هم ادغام نمودن واقعیت و تخیل. شکاف ها و برآمدگی های این بدن مشترک انسانی ممکن است ناخوشایند یا منزجرکننده به نظر برسند اما باختین این تصاویر احشایی را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار می دهد. این پژوهش با طرح این پرسش اصلی که «چگونه می توان بر مبنای آرای باختین وجوه بصری هنر گروتسک را در آثار جنی ساویل خوانش نمود؟» شکل گرفته و از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق آشکار کننده این واقعیت است که این هنرمند با بکارگیری هنر خود هر آنچه در جامعه امروزی فاخر و بلندمرتبه تلقی می شود به زیر کشیده و آن را از مرکز به حاشیه رانده است و این گونه با درهم شکستن روابط سلسله مراتبی و تقدس زدایی از امر مقدس و آرمانی، اعتراض خود را به بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۵.

خوانش وجوه تصویری گروتسک در نقاشی «پیروزی فقر» اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیکول آیزنمن نقاشی معاصر پیروزی فقر میخائیل باختین گروتسک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۴
نیکول آیزنمن نقاش فیگوراتیو معاصر، به نسلی از استادان هنر تعلق دارد که منابع خود را از کاریکاتورهای روزنامه ها و نقاشی های دوران رنسانس به طور یکسان اقتباس کرده و در پی ستردن مرز میان هنر عالی و فرهنگ عامه است. اثر "پیروزی فقر" که یکی از گزنده ترین آثار این هنرمند است، برداشتی معاصر از اثری به همین نام است که توسط هانس هولباین نقاشی شده و دارای فضایی چندلایه، گفت وگویی، تمثیلی، هجوآمیز و گروتسکی است. میخائیل باختین از مهم ترین نظریه پردازان قرن بیستم محسوب می شود که به مطالعه زبان به عنوان یک سیستم و نحوه عملکرد گفت وگو در رابطه با اثراتی پرداخت که از طریق ارتباط ایجاد می کند و پیوندی میان هنر و این برقراری رابطه مشاهده کرد. او کارناوال را که عرصه ای محبوب جهت رها کردن خود در زیاده روی های جسمانی است، واجد فضایی گفت وگویی و یک سنت گروتسکی و مردمی دانست که تصاویر آن در پیوندی تأثیرگذار بین نشاط و خشونت یا کیفیت پایین ماتریالیسم هستند. وی بدن مشترک و تحریف شده گروتسک را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار داده و اذعان داشت چنین بدنی پتانسیل ایجاد بی ثباتی در هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی، سیاسی و زیباشناسی را دارا است. در این راستا و با عطف به ویژگی های خاص رئالیسم گروتسک، این پژوهش به خوانش و تحلیل وجوه تصویری نقاشی پیروزی فقر اثر نیکول آیزنمن بر اساس آرای میخائیل باختین پرداخته و از نظر هدف، توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی- تحلیلی است. یافته های تحقیق آشکارکننده این واقعیت هستند که این هنرمند با به کارگیری هنر خود، به نشان دادن پیروزی طعنه آمیز فقر پس از تصمیم گیری های ضعیف دولت امریکا پرداخته است که مسبب اصلی بحران اقتصادی سال 2008 در این کشور است و به این ترتیب، اعتراض خود را نسبت به سیاست گذاری های غلط، مدیریت ناکارآمد وقت، بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۶.

واکاوی روابط بینامتنی در فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بینامتنیت سینما ژرار ژنت تلمیح پدرو آلمودوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۱۳۵
پدرو آلمودوار، فیلمساز شاخص و پیشرو سینمای نوین اسپانیا است که در مجموع، فیلم های او سبک خاص و بیان ویژه زیباشناختی مخصوص خود را دارا هستند. آلمودوار بارها به تأثیر پذیرفتن از منابع گوناگون اذعان کرده است؛ سینما، تلویزیون، نقاشی و ادبیات از جمله مراجعی به شمار می آیند که فیلمساز در خلق آثار خود از آنها بهره برده است. در این میان، متون سینمایی از جایگاه والایی در آثار وی برخوردار هستند؛ او از جمله کارگردانانی است که در آثار وی امتزاجی از این متون متنوع مشاهده می شود. مطالعه بینامتنیت از آن گونه مباحثی است که پیرامون آثار این فیلمساز اسپانیایی قابلیت تحقیق و تفحص دارد. هدف تحقیق پیش رو، مطالعه بینامتنیت و با طرح این پرسش بوده است که "فیلم های پدرو آلمودوار چگونه بر اساس روابط بینامتنی با متون سینمایی مختلف شکل گرفته اند؟" برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی- تحلیلی و همچنین تطبیقی استفاده شده و برای تحلیل و پی جویی این روابط و طبقه بندی آنها، به نظریه بینامتنیت ژرار ژنت تکیه شده است. فیلم های بلند آلمودوار که به لحاظ زمان ساخت مربوط به دهه 1980 میلادی به بعد هستند و آثار برجسته فیلمساز را شامل می شوند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. یافته های پژوهش مبین آن هستند که متن های متعدد سینمایی که در آثار آلمودوار به آنها اشاره شده است، اعم از پاره متن های سینمایی، اسامی و عناوین متون تحت قالب پیرامتن ها و اشارات سینمایی ایماگونه از منظر نظریه بینامتنیت ژنت به مثابه نقل قول های تصویری، ارجاعات سینمایی و تلمیحات بینامؤلفی و درون مؤلفی هستند که اساساً در سینمای فیلمساز علاوه بر کارکرد ساده آن، عملکردی استعاری دارند.
۷.

تحلیل تطبیقی مقوله زمان پریشی(آناکرونی) در گفتمان روایی بخش ساینزبری گالری ملی لندن برمبنای نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفتمان روایی موزه های هنر زمان پریشی ژرار ژنت گالری ملی لندن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۹۹
کاربرد اصطلاح و استعاره روایت در ادبیات موزه شناسی بسیار توسعه یافته، اما کمتر از چیستی و چگونگی روایت در آن سخن به میان آمده است و رویکردهای موجود که به ویژه در مطالعات فرهنگی در این حوزه مطرح هستند، بیشتر جنبه های انتقادی را پوشش داده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب "نظریه روایت" ، و بر مبنای آرای ژرار ژنت، در پی این پرسش است که در موزه های هنر ، زنجیره ای از واحدها یا رویدادهای روایی چگونه و با چه فنونی به وسیله شکل گیری گفتمان روایی از نعمت داستان برخوردار می شوند؟ و در این راستا، چگونه با تحلیل یکی از مقولات اصلی روایت شناسی ادبی یعنی زمان روایت و خصوصاً با بررسی تطبیقی مقوله "ترتیب" یا "زمان پریشی" برای نمایشگاه موزه، نحوه ای از تحلیل روایت موزه و چیدمان آن بر مبنای نظریه روایت حاصل می شود؟ با بررسی رویکردهای پیشین تجربه شده در چیدمان گالری ملی لندن به عنوان مورد مطالعاتی و تحلیل بخش ساینزبری، این نتیجه حاصل شد که ملاحظات زیباشناختی و کاربردی در معماری و پایبندی به اصول ترکیب بندی و جنبه های بصری در چیدمان، ایجادکننده همان زمان پریشی های روایی هستند که به مثابه ابزار و آرایه های ادبی در روایت می شناسیم. رابرت وِنتوری در طراحی معماری این بخش از گالری ملی با دیدگاهی کارکردگرا در جهت ارائه فضایی برای تجربه واقعی دیدن نقاشی ها که فراتر از بازدید صرفاً موزه ای باشد، توانسته در عین حال روایت گاهنگارانه موزه را نیز لحاظ کرده و با ایجاد گشایش ها و تعلیق های متعدد از طریق ارتباطات فضایی و از طریق آنچه که در این پژوهش از منظر روایت شناسی به عنوان انواع پیشوازها و بازگشت های زمانی بیرونی شناسایی شد، در این موزه به روایتگری دست یابد. بنابراین اگرچه ژنت روایت را بیشتر محدود به ادبیات می دید، این پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های اصلی تحلیل گفتمان روایی همچون زمان و مقوله ترتیب در آرای وی را می توان برای روایت نمایشگاهی تطبیق داد.
۸.

بازنمایی جنسیت در نقاشی و عکاسی عهد ناصری بر اساس نظریه جان سارکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عکاسی نقاشی قاجار بازنمایی جنسیت عهد ناصری جان سارکوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۱
هنر تصویری دوره ناصری، آمیزه ای از سنت نقاشی مکتب اول قاجار و رویارویی با دستاوردهای مدرن غربی؛ از جمله رسانه جدید عکاسی است. در واقع، بنیان مفهومی هنر تصویری این دوران را می توان محصول برهم کنش نیروهای مختلفی دانست که مسئله بازنمایی و همچنین بازنمایی جنسیت را تحت تأثیر قرار می دهند. هر چند در نقاشی عهد ناصری بازنمایی پیکر آدمی و مفاهیم جنسیتی آن همچنان موضوع و دغدغه اساسی است، لیکن این بازنمایی ها تفاوت هایی بنیادین با دوره های قبل از خود پیدا می کنند. پرسش اصلی این پژوهش، کیفیت بازنمایی جنسیت در نقاشی و عکاسی دوره ناصری و تفاوت های ماهیتی این دو نظام بازنمایی در ارائه تصویر جنسیت از این دوره است. برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی تحلیلی و همچنین تطبیق تاریخی استفاده شده و برای صورت بندی و تحلیل قابلیت ها و امکانات ویژه تصویر عکاسی در راستای بازنمایی متفاوت ترِ جنسیت نسبت به نقاشی، به نظریه هستی شناسی جان سارکوفسکی تکیه شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، پیکرنگاری های درباری عهد فتحعلی شاه و مجموعه ای از نقاشی ها و عکس های دوره ناصرالدین شاه است که نمونه وار بوده و به شکل بارزی به بازنمایی جنسیت پرداخته اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که عکاسی، نظامی متفاوت در بازنمایی جنسیت دوره ناصری پی می ریزد که تا پیش از آن در نقاشی ایرانی سابقه ای ندارد. دوربین عکاسی به واسطه مختصاتی همچون؛ درگیر بودن با "خود شیء"، "جزئیات"، "زمان"، "قاب" و "نقطه دید"، تصویری از جنسیت ارائه کرده که در تقابل با کلیشه های بازنمایی جنسیت در نقاشی، به جای آرمان گرایی بر گفتمانی واقع گرا استوار بود.
۹.

گونه شناسی موضوع و مضمون در نقاشی های لاجوردی اتاق ضلع غربی خانه اخوان حقیقی اصفهان، متعلق به دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گونه شناسی نقاشی های لاجوردی دوره قاجار اصفهان خانه حقیقی موضوع مضمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۷۳
خانه «اخوان حقیقی» از جمله بناهای منسوب به دوره اول قاجاریه است که آرایه های معماری آن نیز با توجه به ویژگی های سبکی و مستندات تاریخی (کتیبه اتمام تزیینات بنا به تاریخ 1274ه. ق)، متعلق به دوره قاجار است. نقاشی های لاجوردی ریزنقش و کثیر (به تعداد 1358نقاشی) به کار رفته در بخش شاپرکی دیوارنگاره ها و مقرنس های سقف اتاق ضلع غربی این خانه (G) که مشابه آنها در سلسله منظره های ریزنقش روی سطوح هندسی مقرنس ها و قطاربندی ها ی سایر اتاق ها نیز به چشم می خورد از جمله نقاشی هایی هستند که علاوه برطراحی و فضاسازی، شیوه اجرا، به لحاظ مضمون و موضوع، در تضاد و تقابل با سایر نقاشی های سطوح متعدد همجوار به نظر می رسند. مضامین وطرح هایی که به نوعی حکایت از بستر فرهنگی و اقتضائات مطروحه عصر قاجار دارد. پژوهش حاضر با عطف به خلاءاطلاعاتی و با هدف مستندسازی، گونه شناسی، دسته بندی نقاشی های لاجوردی، توصیف و تبیین دقیق مضامین به کار رفته انجام و در راستای پاسخگویی به این پرسش بوده است که از حیث گونه شناسی، طرح ها، موضوعات و مضامین بکار رفته در این نقاشی ها کدامند ؟روش تحقیق توصیفی – تبیینی، نمونه گیری هدفمند و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی است، یافته های تحقیق مبین آنست که این نقاشی ها اساسا از نوع منظره می باشند که به سه گروه زیر تقسیم می شوند: 1-منظره با محوریت نقوش انسانی 2- منظره با محوریت نقوش حیوانی 3-  منظره با ترکیبی از نقوش انسانی، حیوانی و عمارت ضمن توجه به مضامین روزمره و عامیانه حکایت از ویژگی التقاطی نقاشی عصر قاجار و گرایشات نوین و طبیعت گرایانه هنر این دوره داشته وتکرار قابل ملاحظه برخی مضامین، مبین تاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، اعتقادی و آیینی عصر قاجار و همچنین برگرفته از برخی مضامین تاریخی، ادبی، خیالی و اسطوره ای ایرانی است.
۱۰.

تأثیر هنردرمانگری بیانگر بر تنظیم هیجان دانش آموزان مقطع دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنردرمانگری بیانگر تنظیم هیجان دانش آموزان مقطع دبستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۳۱۴
زمینه و هدف: هنردرمانگری کمک می کند که افراد با احساسات و هیجانات ناشناخته خود روبرو شده و در نتیجه به شناختی از خود دست یابند و توانایی غلبه بر مشکلات را در قالب روش های گوناگون، به دست آورند. تنظیم هیجان نقش کلیدی در سلامت روانی کودکان داشته و می تواند در موفقیت های آینده آنها تأثیرگذار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هنردرمانگری بیانگر بر تنظیم هیجان دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی در چهارچوب طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. نمونه مورد مطالعه شامل 32 نفر از دانش آموزان پسر 9- 8 سال مقطع دوم دبستان شهر اصفهان در سال 1396 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش (هر گروه 16 دانش آموز) به تصادف جایدهی شدند. بسته هنردرمانگری بیانگر در 12 جلسه 90-60 دقیق ه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالی در طی این مدت، افراد گروه گواه هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (2001) به عنوان ابزار مورد نظر جهت جمع آوری داده ها استفاده شد و در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس، تحزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس نتایج تحلیل داده ها، هنردرمانگری بیانگر بر تنظیم هیجان مثبت تأثیر داشته است؛ بدین معنا که بین نمرات تنظیم هیجان مراحل پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش با گروه گواه، تفاوت معناداری مشاهده شده است (4/72F=، 0/05>P). نتایج همچنین نشان داد که تأثیر هنردرمانگری بیانگر در زیرمقیاس های تنظیم هیجان مثبت بر مؤلفه پذیرش و تمرکز مجدد، مثبت معنادار بوده (8/39F=، 0/000≥P)، ولی تأثیر آن بر تنظیم هیجان منفی (0/10F=، 0/755≤P)، معنادار نبوده است. نتیجه گیری: هنردرمانگری بیانگر با استفاده از ویژگی های خودبیانگری، تخیل، مشارکت فعال، برقراری ارتباط بین ذهن و جسم، و همچنین با فعال و قوی کردن شبکه های قشری مغز، می تواند مهارت های تنظیم هیجان مثبت را افزایش دهد که همین توانایی در رویارویی کودکان با شرایط تنش آور و مدیریت رفتارشان، مفید است.
۱۱.

خوانش خودنگاره های رمبرانت براساس مفهوم شئ لاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوانش روان کاوانه نقاشی شئ لاکانی خودنگاره های دوره اول رمبرانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۱۹
رمبرانت در خودنگاره های اولیه، با تمهیداتی، مخاطب را از دیدن به وضوح منع می کند. وجه تمایز این آثار را می توان نه در بخش های با وضوح به نمایش درآمده، بلکه در بازنمایی پرظرافت اطلاعات گمشده دانست. به عبارت دیگر، هنرمند، اصول و کیفیات بصری را در جهت عدم بازنمایی دقیق در اثر خود به کار می برد. در این راستا، شئ نیز به مثابه ابژه ای کلیدی در اندیشه لاکان، امر واقع را به عنوان ساحتی گریزنده از تصویر و نماد، در تلاقی ساحت های سه گانه جای می دهد. شئ از منظر لاکان، بعدی بازنمایی ناپذیر است که از قابلیت تصویر برای بازنمایی محض فراتر رفته و در شکاف حافظه و ادراک از طریق نابازنمایی پدیدار می شود. بر این اساس، گویی رمبرانت نیز در خودنگاره های دوره اول، پیرامون این بعد احاطه ناپذیر تلاش می کند. سؤال مطرح آن است که تمهیدات بصری رمبرانت در ارائه تصویری از خود بر اساس مفهوم شئ لاکانی، چگونه قابل خوانش هستند؟ چارچوب نظری و رویکرد تحقیق، بر مفهوم شئ در تشکل سوژه ژاک لاکان استوار است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و تلاش بر این بوده تا با به کارگیری اصول روان کاوانه خوانش تصویر، به چگونگی تحقق خودنگاره رمبرانت مبتنی بر مفهوم شئ پرداخته شود. یافته ها نشان دادند که رمبرانت، تمهیدات بصری ویژه ای به کار می گیرد تا خود را از طریق ساختار طبیعی ادراک، صورت بندی کند. به عبارت دیگر، او ناپیدایی ضروری را به تصویر می کشد که در میدان ادراک رخ داده تا امکان دیدن فراهم شود و مهم تر آنکه این ناپیدایی را در شالوده تصویر خود جای می دهد. از این رو، شاید بتوان از منظر لاکان، خودنگاره های رمبرانت را به لحاظ مجسم ساختن این بعد ضرورتأ بازنمایی نشده که پیش شرط هر گونه بازنمایی است، شکلی از تبلور شئ در سوژه دانست.
۱۲.

بازنمود شبیه سازی فرهنگی متأثر از رسانه ها در هنرهای تجسمی معاصر بر اساس نظریه ژان بودریار (مطالعه ی موردی آثار کاترینا فریچ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شبیه سازی فرهنگی رسانه هنرهای تجسمی معاصر ژان بودریار کاترینا فریچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۳
ژان بودریار معتقد است که فرهنگ در حال تولید شدن و با هدایت رسانه ها دائماً در حال تغییر است. به نظر او، ما وارد عصر «شبیه ها» شده ایم. شبیه ها نشانه هایی هستند که مانند رونوشت یا الگوی اشیاء یا رویدادهای واقعی عمل می کنند. از آنجایی که رسانه ها در شبیه سازی فرهنگی نقش به سزایی داشته و همچنین بر هنر معاصر تأثیرگذار بوده اند، هدف این مقاله با عطف به آرای بودریار، مطالعه بازنمود شبیه سازی فرهنگی متأثر از رسانه ها در آثار هنرمند معاصر آلمانی «کاترینا فریچ» بوده و در پی پاسخگویی به این سؤال است که: «چگونه شبیه سازی فرهنگی در آثار او بازنمود پیدا کرده است؟». این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و تطبیقی به مطالعه آثار این هنرمند به ویژه اثر ضیافت او می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بازنمود این شبیه سازی فرهنگی، وانموده ای است که هم نظریه پرداز و هم هنرمند، هرکدام به سیاق خود به طور تمثیلی بیان کرده اند. وجوه اشتراک اثر کاترینا فریچ و آرای بودریار همچون تکرار و تکثیر، بازتولید، شبیه سازی، مصرف گرایی، تولید نشانه ها و فرا واقعیت نشان می دهد که هنرمند با استفاده از تکرار و تکثیر، بازتولید، شبیه سازی، مصرف گرایی و تولید نشانه ها، بازنمودی از شبیه سازی فرهنگی را با اثر خود ارائه داده است.
۱۳.

مطالعه تطبیقی تصویرسازی و متن دو کتاب تعلیمات دینی چهارم ابتدایی سال های 1360 و 1394 با محوریت مفهوم خداشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصویرسازی كتاب درسی تعلیمات دینی خداشناسی شاخصه بصری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۹ تعداد دانلود : ۳۲۳
هدف این مقاله بررسی این موضوع است که تصاویر درس های مربوط به کتاب تعلیمات دینی چهارم ابتدایی تا چه میزان در خدمت بیان مفاهیم مربوط به خداشناسی که در متن کتاب بیان شده، بوده و در این دو بازه زمانی این میزان چه تغییراتی داشته است. فایده این تحقیق آن است که ضعف ها و نواقص این تصویرسازی ها از منظر مطابقت با متن شناسایی و زمینه ای برای اصلاح و بهبود این تصاویر پیدا شود. فرضیه اصلی این است که تصویرگران توجه عمیق و موشکافانه ای به متن نداشته اند و غالباً براساس سلیقه های شخصی به تصویرسازی متون پرداخته اند.روش تحقیق تحلیلی تطبیقی است نمونه مورد مطالعه هشت درس مربوط به مفهوم خداشناسی از دوکتاب دینی چهارم ابتدائی درایران متعلق به سال های 1360 و1394 می باشد. جامعه آماری متخصصین حوزه تصویرسازی در دسترس  شامل پنجاه ودو نفر از استادان ، فارغ التحصیلان و ودانشجویان ارشد هنرهای تجسمی تهران و نیشابور هستند. فرآیند تحقیق بدین صورت بود که:بر اساس اسناد بالادستی وزارت آموزش وپرورش پرسش نامه ای تهیه گردید حاوی جدول مقایسه یازده شاخصه مشترک میان متن و تصویر و نظیر به نظیر میزان تبعیت تصاویر ازمحتوای متن و اهداف بالادستی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که تصویرسازی درس های خداشناسی کتاب دینی چهارم دبستان در مجموع 46 درصد با متن مطابقت داشته اند که این عدد برای سال 1360، 49 درصد و برای سال 1394، 41 درصد بوده است و بیانگر این است که توجه تصویرگران به متن به ویژه مضامین محتوایی آن کافی نیست و آنها مفهوم خداشناسی نهفته در متن را به خوبی با تصویر بیان نکرده اند که هدف اصلی درس می باشد.
۱۴.

مطالعه تأثیر آموزش نقاشی بر هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش های چندگانه هوارد گاردنر هوش تجسمی- فضایی آموزش نقاشی آزمون ریون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۱ تعداد دانلود : ۲۳۳
امروزه یکی از رویکردهای نوین آموزشی در نظام تعلیم و تربیت، آموزش بر مبنای نظریه هوش های چندگانه هوارد گاردنر بوده که مبتنی بر توجه به جنبه های گوناگون هوش افراد است. یکی از انواع هوش ها، هوش تجسمی- فضایی است که ارتباط مستقیمی با توانایی درک درست از جهان به صورت بصری دارد. به کارگیری روش های مناسب آموزشی جهت تقویت هوش تجسمی- فضایی، ضمن افزایش توجه، تقویت سطح ادراک بصری، حافظه و هدفمندسازی فعالیت های هنری کودک، می تواند در ارتقای سطح یادگیری وی مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارزیابی روش های آموزش نقاشی مبتنی بر نظریه هوارد گاردنر، در جهت افزایش هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی شکل گرفت. این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر روش، شبه آزمایشی با گروه های گواه و آزمون است. آزمودنی های پژوهش، شامل 36 نفر (دو گروه هجده نفری) از دانش آموزان دختر پیش دبستانی های عترت و خجستگان از ناحیه چهار اصفهان در سال تحصیلی 93-92 بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. هر 36 دانش آموز، مورد آزمون هوشی ریون کودکان به صورت پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. در گروه آزمون، آموزش نقاشی بر اساس مؤلفه های هوش تجسمی- فضایی طی پانزده جلسه انجام شد. داده ها با آزمون کوواریانس تحلیل شده و نشان دادند که آموزش نقاشی به کودکان بر طبق شاخصه های هوش تجسمی- فضایی، در افزایش این هوش در کودکان تأثیر داشته است (005/0>P). یافته های کمی، میزان این تأثیرپذیری را 21% نشان دادند. همچنین لازم به ذکر است که تحلیل های کیفی نیز مؤید نتایج تحلیل های کمی بودند. با ذکر این نتیجه، فرضیه پژوهش مبتنی بر افزایش هوش تجسمی-فضایی از طریق آموزش نقاشی به کودکان پیش دبستانی، تأیید شد.
۱۵.

استفاده از تکنیک مهندسی کانسی در مطالعه تطبیقی تأثیرات احساسی طراحی​های برندهای برتر طلا و جواهر بر دانشجویان دختر ایرانی؛ (مطالعه موردی: طراحی های سال 2017 برندهای تیفانی اند کو و کارتیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طراحی برند مهندسی کانسی تیفانی اند کو کارتیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۶۸
امروزه طراحی، یکی از مهم ترین علل موفقیت و تمایز یک برند طلا و جواهر است. هر برند با توجه به شخصیت تعریف شده خود بین مشتریان، به طراحی محصولات هدفمند و منحصر به فرد پرداخته و با تکیه بر عوامل مؤثر و کلیدی؛ از جمله انگیزش احساسات، موفق به جذب و تثبیت مخاطب شده است. با در نظر گرفتن اهمیت طراحی و نیز بهره گیری از تجارب برندهای برتر در این حوزه مشخص، طراحی های سال 2017 دو برند تیفانی اند کو و کارتیه با ویژگی های در خور توجه و در عین حال متمایز از یکدیگر، جهت مطالعه انتخاب شدند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تطبیقی تأثیرات احساسی طراحی های این دو برند بر دانشجویان دختر ایرانی بوده؛ به شکلی که علاوه بر مطالعه ویژگی های بصری و مفاهیم کیفی طرح ها، شخصیت طراحی برندهای فوق، تبیین و تحلیل شده و اثربخشی این دو مجموعه بر احساسات مخاطب مورد نظر، مورد سنجش قرار گرفته است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این سؤالات است که طراحی های دو برند تیفانی اند کو و کارتیه در سال 2017، در چه مواردی با یکدیگر اختلاف معنایی داشته و چه ادراک و احساساتی را در دانشجویان دختر ایرانی برانگیخته و چگونه چنین تأثیرات احساسی را از طریق طراحی، به مخاطب منتقل نموده اند؟ در این راستا، با استفاده از روش مهندسی کانسی و انتخاب 24 زوج سنجه که بیان کننده احساسات و ویژگی های مختلف در ارتباط با طراحی طلا و جواهر هستند، ساختار و محتوای پرسش نامه به شیوه افتراق معنایی شکل گرفت و بین 100 نفر از دختران دانشجوی هنر، با میانگین سنی 18 تا 30 سال، توزیع شد. یافته های حاصل نشان دادند که شخصیت طراحی های برند تیفانی اندکو در سال2017 از دید مخاطب مورد آزمون، جوان پسند، به روز، پیشرو و در عین حال غیرقابل اعتماد بوده و در تضاد با آن، طراحی های برند کارتیه، شخصیتی کلاسیک، گذشته گرا، به نوعی سنتی و در عین حال اصیل و قابل اعتماد دارند.
۱۶.

تحلیل مضمون عاشقانه چند نگاره از رضا عباسی با تأکید بر اثر « بانوی خیال پرداز» بر مبنای آرای صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقاشی مکتب اصفهان رضاعباسی ملاصدرا مضمون عاشقانه بانوی خیال پرداز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۸ تعداد دانلود : ۷۷۰
     مضامین عاشقانه در نگارگری به اشعار عاشقانه و شاعرانه فارسی به قبل از مکتب اصفهان بر می گردد.آثاررضا عباسی از جمله مضامین عاشقانه و تغزلی، سبک جدیدی را در طراحی و نقاشی ایرانی ابداع کرد.پیوند درونی اجزاء مختلف آثار تغزلی رضا با ترکیب بندی جدید و نه همچون آثار گذشته ولی با دوری از پرسپکتیو و سایه روشن و هماهنگ با فلسفه جدید صدرالمتألهین، فرهنگ و هنر روزگار عصر شاه عباس اول صفوی را به زیبایی تمام نشان می دهد.  آثار رضا با مضامین مختلف عاشقانه، عرفانی، حماسی و اجتماعی هستند؛ که از میان آثار او   به تحلیل چند نگاره از این هنرمند با مضامین عاشقانه و تطبیق آنها با آراء صدرالمتألهین پرداخته می شود . رضا نقش مایه ها و موضوعات شاخص عاشقانه و عرفانی در جهان پیرامون راکه در لایه های پنهان آثارش موجو د است، به طور رمزگونه نمایان می سازد. عشق عفیف در آراء ملاصدرا، که در بعضی از آثار رضا، مطابق های تصویری آن را می توان یافت، از مشاهده شروع و به تمثیل و تمثل منتهی می شود که این خود سرآغاز دیگری است و در انتها به اتهاد عاشق و معشوق و یکی شدن با خداوند و وحدت وجود ختم می شود. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به مبانی پنهان و آشکار عاشقانه نهفته در آثار رضا عباسی، هنرمنددربار شاه عباس و تطبیق و مقایسه آن ها با مؤلفه های فکری صدرالمتألهین در باب عشق است. از این روی، ابتدا آراء صدرا در زمینه عشق بیان می شود و در ادامه چند نمونه از آثار رضا عباسی که از نظر مضمون، تغزلی هستند و به نظر می رسد با آراء صدرا در زمینه عشق هماهنگ هستند، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر با روش جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت کتابخانه ای از کتاب های موجود و اسناد تصویری موزه ها و بررسی داده ها، به شیوه تحلیلی، تطبیقی، یافته هایی که به دست آمد مبین آن است که اکثر آثار تغزلی رضا عباسی با مؤلفه های فکری ملاصدرا در باب عشق ارتباط دارند.
۱۷.

مطالعه تناسبات، ساختار و نقشمایه های محراب مسجد جامع هفتشویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایلخانی محراب مسجدجامع هفتشویه نقشمایه های تزیینی تناسبات طلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۱۳۰۶
تزیینات گچ بری محراب هفتشویه با توجه به طرح و فرم، در ردیف محراب های شاخص دوره ایلخانی قرار دارد. اکثر بررسی های صورت گرفته به توصیف کلی این محراب، تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آن پرداخته و کمتر به نقشمایه های تزیینی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی در به کارگیری آنها، توجه کرده اند. سؤال هایی که برای دستیابی به هدف می توان مطرح کرد عبارتند از: «انواع نقشمایه های به کارگرفته شده در این محراب کدامند؟ این محراب و نقشمایه های آن، بر اساس چه ساختار و تناسباتی طراحی و اجرا شده است؟». در این نوشتار تلاش بر آن بوده تا با روش توصیفی تحلیلی، محراب مسجد جامع هفتشویه از لحاظ نقشمایه های گیاهی و هندسی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی توصیف و تحلیل شود. یافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که طرح ها و نقشمایه های گچ بری شده، با ضخامت، برجستگی و پیچیدگی اجراء شده اند. در این محراب از انواع اسلیمی ها مانند دهان اژدری، خرطومی، اسلیمی های قاب بند و گردش های اسلیمی بسیار استفاده شده است. فرم کلی محراب و هم اکثر نقشمایه ها دارای ساختار و روابط هندسی ویژه و بر پایه نسبت های طلایی می باشد. ارتفاع بلند، جزو شاخصه های این محراب است. نقشمایه های این محراب از جهت ارزش های بصری و زیباشناختی، شیوه طراحی و اسلوب منحصربه فرد بوده است.
۱۸.

روش های چندگانه هدفمند نقاشی در جهت بهبود توجه کودکان بر مبنای بازی های رایانه ای دیددرمانی و آرای گریفیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیددرمانی اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شیوه های نقاشی درمانی کودکان دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۳ تعداد دانلود : ۱۲۰۰
امروزه دیددرمانی در حوزه درمان نقص توجه/ بیش فعالی با تمرین های ویژه در جهت بهبود توانایی مغز در کنترل همگرایی چشم، تمرکز چشمی، حرکات چشم موثر عمل می نماید. این شیوه درمانی بیشتر با استفاده از برنامه های رایانه ای اجرا می شود بدین صورت که ترکیب خاصی از محرک های دیداری را در الگوهای ویژه ارائه می کند . هدف از این پژوهش بررسی شیوه های نقاشی درمانی مبتنی بر بازی های رایانه ای طراحی شده در جهت اهداف دیددرمانی بوده است. پژوهش حاضر با رویکرد روانشناسی شناختی- رفتاری و هنردرمانی گروهی موضوع محور، صورت گرفته است. نتایج پژوهش، تاثیر شیوه های نقاشی درمانی مبتنی بر تداوم و تغییر توجه در طی مراحل چندگانه هدفمند، که براساس اهداف دیددرمانی طراحی شده اند؛ را نشان می دهد. شیوه مذکور از طریق افزایش هماهنگی چشم و دست، افزایش درک تناسبات و دقت در جزئیات، افزایش تعقیب و تمرکز چشمی و جلوگیری از جابه جایی زیاد چشم افزایش تمرکز چشمی و در نتیجه بهبود نقص توجه کودک را منجر می شود.
۱۹.

اسطوره و ابرقهرمان سازی سینمایی مدرن از منظر مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعات فرهنگی نشانه شناسی فرهنگی رولان بارت اسطوره ابرقهرمان سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۸۷
ابرقهرمانان سینمایی را می​توان پدیده های فرهنگی و اسطوره ای مدرن قلمداد نمود که مانند اسطوره​های فرهنگ​های باستان، توابع و مفاهیم مختلف فلسفی را در چندلایگی خویش جای داده​اند. اشکال متنوع ژانر ابرقهرمان، بخش مهمی از محیط و فرهنگ رسانه​ای را شکل داده است. هدف از تحقیق پاسخ به این سئوال است که چگونه اسطوره​های مدرن سینمایی، اهداف متنوع ایدئولوژیک از منظر مطالعات فرهنگی را محقق می​سازند؟ مطالعات فرهنگی در صدد تحلیل شرایطی است که منجر به تولید و تعیین نقش نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و هم​چنین ساختارهای قدرت است. در چارچوب مطالعات فرهنگی به دلیل تعاریف نوآورانه رولان بارت از اسطوره، به نشانه​شناسی فرهنگی وی استناد شده است. نتایج حاصل نشان داد که ابرقهرمان خود به عنوان استعاره​ای از جهان واقعی به​سادگی قادر است به تجسم معناهای استعاری بی​شماری بینجامد؛ چراکه فیلم را به عرصه کشمکش تناقض​ها و تجسم معانی فرهنگی، رسوم اجتماعی و تصورات سیاسی مبدل می​سازد. هدف اسطوره​سازی مدرن فراتر از مصرف​گرایی، درصدد دستیابی به جامعه​ای همگن با سبک زندگی لیبرال است. هم​چنین روایت قهرمان سازی در سینما، بویژه سینمای هالیوود در خدمت ایجاد مفهوم مرکزی ایدئولوژیک سرمایه​داری امریکا است که براساس تطابق با هنجارهای رایج به انتقال مفاهیم و تجسم معانی فرهنگی می پردازد و اهدافی مانند امنیت ملی، جنگ سرد، تغییر نقش های جنسیتی، کلیشه های نژادی و مسائل زیست محیطی را مدنظر قرار می​دهد.
۲۰.

کاربرد قوانین ادراک دیداری گشتالت در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی نمونه موردی : بیلبوردهای تجاری تهران در سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیلبورد تبلیغاتی قوانین ادراک دیداری گشتالت اصول طراحی گرافیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۰ تعداد دانلود : ۳۸۵۵
بیان مسئله : نظریه گشتالت از جمله نظریه های تأثیرگذار در قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرآیند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رویت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده؛ قوانین ویژه ادراک دیداری را طرح می افکند 1 ؛ بنا به هم راستایی هدف ارتباط بصری و اثربخشی ماندگار بر ذهن مخاطب، کاربرد این اصول در طراحی گرافیک، ب هویژه بیلبوردهای تبلیغاتی تجاری ضروری می نماید. از طرفی در سا لهای اخیر با آمار قابل توجه طراحی بیلبورد در شهر تهران مواجه هستیم؛ که ظاهراً هدفی جز اثربخشی ماندگار در ذهن مخاطب ندارند. در این راستا با هدف مطالعه ویژگی ها و کیفیات بصری، نحوه و چگونگی کاربرد قوانین ادراک دیداری گشتالت در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی تهران، این پرسش مطرح می شود که به چه میزان قوانین ادراک دیداری گشتالت در نوشت هها و تصاویر گرافیکی بیلبوردهای تجاری تهران به کار رفته است؟ سؤالات فرعی دیگری برای پاسخگویی به این پرسش مطرح می شود: اصول طراحی گرافیک تصاویر و بیلبوردهای تبلیغاتی کدامند؟ و روابط قوانین گشتالت با این اصول چگونه است؟ ضرورت و اهمیت رعایت قوانین مربوطه در طراحی گرافیک بیلبوردها چیست؟ ● روش تحقیق : به منظور تحلیل نمونه های موردی از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از قوانین گشتالت بهر هگیری شد. روش پژوهش آزمون نظریه است که بر 150 نمونه از بیلبوردهای تجاری سطح شهر تهران در سال 1394 صورت پذیرفت. روش گردآوری مطالب با استفاده از منابع مکتوب و پایگاه داده های علمی، تحلیل و تطبیق مباحث با روش دلفی انجام گرفت. یافته های تحقیق مبین آن است که؛ در طراحی نوشته ها و تصاویر بیلبوردهای تهران، هر یک از قوانین به میزانی به کار رفته است. مهمترین اصول و کیفیات بصری در طراحی گرافیک بیلبوردهای تبلیغاتی با ضریب همبستگی درونی، آلفای کرونباخ 796 / 0، مطابق با هویت بصری و تعریف قوانین ادراک دیداری گشتالت و اصول طراحی گرافیک، در یک دسته از قوانین گشتالت جای دارد که می توان به ارتباط متعامل و دوسویه این دو پ یبرد و در هر قانون از برخی اصول طراحی و بالعکس بهره گرفت

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان