هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره 28 بهار 1402 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تلاش های بسیاری تاکنون برای روشن ساختن ارتباط طراحی و علم صورت گرفته، اما امروزه ارتباط آنها گاها در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. بنابراین پرداختن به این مسئله می تواند خلاء موجود دراین راستا را تا حدودی پرنماید. پژوهش حاضر با هدف ابهام زدایی از ارتباط طراحی و علم و بیان شاخص ترین ویژگی های طراحی به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از نظریه داده بنیاد صورت پذیرفته که به لحاظ رویکرد کیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای) می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش بدین صورت می باشد که به شیوه کدگذاری باز 51 ویژگی طراحی استخراج گشته، با کدگذاری محوری در 13حوزه مطالعاتی، جایگاه هر یک از این ویژگی ها بررسی شده و با کدگذاری انتخابی برای کشف روابط بین آنها، تمامی ویژگی ها براساس شباهت و حوزه مطالعاتی آنها در سه گروه شناخت شناسی، ماهیت و دانش طراحی دسته بندی شده اند. پس از مراحل کدگذاری این تئوری ارائه می گردد که نیمی از شاخص ترین ویژگی های طراحی در حوزه دانش طراحی قرار دارند که دربردارنده سه واژه مطرح شده توسط کراس با نام های طراحی علمی، علم طراحی و مطالعات طراحی، به اضافه دو واژه رویکرد طراحی و تحقیقات طراحی می باشد و این موضوع نشان دهنده اهمیت مطالعه در حوزه دانش طراحی و ارتباط عمیق طراحی و علم دارد.
تحلیل پارادایمی نظریه در روش مطالعات بصری سفال منقوش نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی غالب در روش و فرضیات مطالعات بصری سفال نیشابور «تأثیر هنر ساسانی بر هنر اسلامی» است. در این میان شماری از تحقیقات نیز که بیشتر جنبه ی تفسیری دارند، به تأثیرات معاصر و اسلامی آثار توجه داده اند. تحلیل پارادایمی نظریه در پژوهش های موجود از سفال منقوش نخودی نیشابور، با هدف تبیین و تحلیل وضعیت نظریه در روش تحقیق آن ها انجام می شود. پرسش اصلی تحقیق این است که در مطالعات گوناگون درباره ی سفال منقوش نیشابور پس از ویلکینسون، تفاوت های پارادایمی، چه تغییری در نتایج ایجاد کرده است؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. تعداد 10 مقاله یا پایان نامه با موضوع تحلیل بصری سفال منقوش نیشابور به شکل هدفمند انتخاب شده است. تحلیل مطالعات نشان می دهد هرگاه محقق از روش ها یا تمهیدات تحقیقی کمی با گرایش های اثباتی به مساله نگریسته است، نظریه ی جدید پدیدار نمی شود. در سوی مقابل پژوهش هایی که بی اعتنا به نظریه وارد تفسیر شدند، قابلیت نظریه سازی یافته و تنوع نتایج مشهود است. در باب وضعیت نظریه در سفال منقوش نیشابور، نظریه ی تأثیر هنر ساسانی و به طور کلی نقاشی پیش از اسلام ایران در بخش شکل یا فرم قابل تایید است. اما در بحث معنایی و محتوا، خلأ تاسیس نظریه ی مستقل وجود دارد که بتواند تمامی تفاسیر معنایی را پوشش دهد.
خوانش بیش متنی نگاره مثنی برداری شده «نقاش نشسته» کمال الدین بهزاد (فریر، 32.28) از نقاشی «کاتب نشسته» جنتیله بلینی (گاردنر، P15e8)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنی برداری یا مشقِ قلمی در سنت نقاشی ایرانی، از مصادیق بارز رابطه بیش متنی است و یکی از قابل توجه ترین نمونه ها در این زمینه نگاره «نقاش نشسته» به قلم بهزاد است که نوعی طرح برداری از نقاشی «کاتب نشسته» بلینی است. هدف از این مطالعه شناخت چگونگی ارتباط یک پیش متن غیرایرانی با یک بیش متن ایرانی با روش بیش متنیت ژنت است؛ و درصدد پاسخ به دو سؤال است که نگاره مثنی برداری شده بهزاد از نقاشی بلینی بیشتر به کدام گونه از بیش متنیت ها تمایل دارد؟ و در فرآیند کپی برداری، چه تغییراتی در نگاره بهزاد ایجاد شده است؟ مطالعه یکی از نخستین یکه صورت های ایرانی که براساس پیش متنی غیرایرانی ایجاد شده است، از ضروریات این پژوهش است. این پژوهش از نوع توسعه ای است و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مشاهده مستقیم نقاشی هاست. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت است. نتایج نشان می دهد که مثنی برداری بهزاد از نقاشی بلینی براساس گونه شناسی بیش متنیت ژنت در دسته «ترانسپوزیشن» (تراگونگی با کارکرد جدّی) است. تراگونگی های ایجادشده در بیش متن شامل تغییرات شکلی، موضوعی، ترکیب بندی، رنگی و نوری است. بهزاد در طرح برداری از یک اثر غیرایرانی نگاه تقلیدی صرف نداشته و در خلق یک بیش متن جدید و مستقل، از سنت نقاشی ایرانی و جامعه خود تأثیر پذیرفته و آن را بسیار خلاقانه در اثرش نشان داده است.
کاربست طراحی احساس گرا در محصولات با تاکید بر درک کیفی کاربران: مطالعه موردی آسیاب خانگی زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز رویکرد طراحی احساس گرا با پاسخ به نیازهای حسی و عاطفی کاربران در طراحی محصولات خانگی، از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آسیاب های خانگی زعفران درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا با ترکیب شاخصه های حسی نظیر آرزو، علاقه، فریبندگی، خوشایندی و لذت بخشی می توان تجربه ارزشمندی را برای کاربران خلق کرد. این پژوهش از نظر هدف، یک مطالعه کاربردی است که در سه گام اصلی با تلفیق دو روش کیفی و کمی و از نوع توصیفی- همبستگی، نیازهای حسی مختلفی را از طریق ابزار مشاهده، مصاحبه های نردبانی و پرسشنامه استخراج کرده و به ارزیابی آنها با استفاده از روش Pr-EMO می پردازد و از نظر روش گردآوری داده ها، در دسته مطالعات میدانی قرار می گیرد. جامعه آماری به صورت هدفمند از بین افرادی انتخاب شده است که به آشپزی علاقه زیادی داشته و از زعفران بیشتری در غذاهایشان استفاده می کنند. نتایج پژوهش پیش رو نشان دهنده ی آن است که با تمرکز بر نیازهای حسی کاربران و ترکیب این احساسات با یکدیگر، نه تنها می توان شخصیت منحصر به فردی را برای محصول خلق کرد بلکه می توان تجربه ای غنی، مطلوب و بادوام تری را برای کاربران رقم زد.
مطالعه تطبیقی نقوش کتیبهها و پرندگان سفالهای دوره سامانی (نیشابور، قرن 3 و 4 ه.ق) با سفال دوره تانگ درچین (چانگشا، قرن7تا10م) بر اساس نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سامانیان افزون بر ارتباط گسترده با مناطق مختلف، با احیای هنر ایران پیش ازاسلام، زمینه های رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر ایران را فراهم آوردند. از دستاوردهای این زمینه سازی، کاربرد متفاوت تزیینات خوشنویسی بر ظروف سفال سامانی است که با تمرکز بر اندیشه ایرانی و تأثیرپذیری از نقوش هم عصر خود در سفال دوره تانگ چین شکل گرفته است. مسئله اینجاست که تنوع خطوط کوفی و ساده سازی نقوش پرندگان در سفال سامانی چه شباهت هایی با نقوش سفال تانگ و تفکر آن دارد؟ این مقاله با هدف شناخت ویژگی های مشترک بصری و معنایی خوشنویسی و دیگر نقوش سفال دو منطقه نیشابور و چانگشا، بر این فرض می باشد که روابط بینافرهنگی میان این دو تمدن در شکل و محتوا، مبتنی بر چرخش زمان،گردش طبیعت و به ویژه ارتباط انسان با جهان هستی است که از طریق عناصر طبیعت در تزیینات بازنمایی شده است.نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه تطبیقی عناصر بصری و اندیشه های این دو دوره بر اساس اصول گشتالت پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که نقوش سفال های هر دو منطقه بر پایه اصول گشتالت مشترکی شکل گرفته است که معناهای مشابهی از تفکر دائوئیستی و عرفان اسلامی را در بر دارد، به طوری که در طرح اندازی برخی از نقوش رایج سفال سامانی تأثیراتی از تفکر چین مشاهده می شود.
گونه شناسی آرایه تخت و عناصر جلوس در نگاره های شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، تخت همواره مظهر قدرت و نشان مشروعیت حاکم وقت بوده که بازتاب بصری آن در نسخ خطی مصور؛ از جمله شاهنامه تهماسبی، به خوبی هویداست. هدف، شناسایی انواع تخت و سایر عناصر جلوس تصویر شده در شاهنامه تهماسبی عهد صفویه است. این جستار کوششی است برای پاسخ به این پرسش: آرایه های تخت و وسایل نشستن در شاهنامه تهماسبی از منظر نوع، ساختار، فراوانی و شخصیت های جلوس کرده بر آن ها، شامل چه مواردی می شود؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطّلاعات کتابخانه ای- اسنادی است. تعداد نمونه های آماری 86 نگاره ای از شاهنامه تهماسبی است که حاوی دست کم، یک آرایه از عناصر جلوس است. نتایج حاکی است؛ تخت، صندلی، چهارپایه و کجاوه از انواع عناصر جلوس در اثر یاد شده اند که نگارگران اغلب، با کاربست جنبه های خیالی در تجسم ساختار آن ها و با بکارگیری رنگ طلایی، جنس فلز را تداعی نموده اند. در این بین، بیشترین فراوانی با 73 مورد مختص انواع آرایه تخت است که از منظر تنوع در تزئینات و ساختار، در رتبه نخست عناصر جلوس قرار دارند. از منظر شخصیت ها نیز تخت فریدون به عنوان یک پادشاه اساطیری، بیشتر از سایرین تکرار شده است.
مطالعه ی اقتباس ادبی در عکاسی صحنه پردازی شده ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرها در طول تاریخ از منابع متعدد اقتباس کرده اند. برخی مثل سینما بیشتر و برخی دیگر کمتر. به نظر می رسد عکاسی به دلیل ماهیت واقع گرایانه اش، کمتر به این شگرد تن بدهد ولی بررسی ها نشان می دهد عکاسی هم از همان آغاز، از منابع مختلفی اقتباس کرده است. ادبیات یکی از منابع برای اقتباس در عکاسی بوده است. اما آیا واقعاً امکان اقتباس از ادبیات و منابع ادبی در عکاسی وجود دارد و اگر دارد چگونه؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، آثار پنج عکاس در زمینه ی اقتباس از ادبیات بررسی شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) و مراجعه به سایت های اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، اقتباس از منابع ادبی در عکاسی امکان پذیر است ولی در شاخه ی عکاسی صحنه پردازی شده بیشتر دیده می شود و عکاسان از بین متون ادبی، بیشتر از شعر اقتباس کرده اند تا از نثر و دلیل آن هم امکان اقتباس آزادتر از شعر بوده است. متون ادبی برای این که بتوانند به شیوه ی عکاسی بازنمایی شوند می بایست ظرفیت فضاسازی، شخصیت پردازی، و روایتگری را داشته باشند. با این حال عکاسان بیشتر برداشت ذهنی و درونی خود را در زمان عکاسی به کار می گیرند و بازنمایی عین به عین متن ادبی در عکاسی امکان پذیر نیست.
خوانش وجوه بصری هنر گروتسک در آثارجنی ساویل بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنی ساویل یک نقاش فیگوراتیو از تصاویر بسیار بزرگ و توصیفات کوبنده در مورد بدن گروتسکی زنان و اغلب خودش است. نقاشی های او با اصطلاحات مختلفی مانند ناخوشایند، بی رحمانه و منزجرکننده توصیف می شود. رئالیسم گروتسک به عنوان یک جریان دارای نفوذ و قدرت در نقاشی فیگوراتیو تا به امروز زنده مانده است. در بدنی تحریف شده به عنوان ابزاری برای با هم ادغام نمودن واقعیت و تخیل. شکاف ها و برآمدگی های این بدن مشترک انسانی ممکن است ناخوشایند یا منزجرکننده به نظر برسند اما باختین این تصاویر احشایی را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار می دهد. این پژوهش با طرح این پرسش اصلی که «چگونه می توان بر مبنای آرای باختین وجوه بصری هنر گروتسک را در آثار جنی ساویل خوانش نمود؟» شکل گرفته و از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق آشکار کننده این واقعیت است که این هنرمند با بکارگیری هنر خود هر آنچه در جامعه امروزی فاخر و بلندمرتبه تلقی می شود به زیر کشیده و آن را از مرکز به حاشیه رانده است و این گونه با درهم شکستن روابط سلسله مراتبی و تقدس زدایی از امر مقدس و آرمانی، اعتراض خود را به بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هنر ایرانی-اسلامی آرایه ها عناصری مازاد بر اصل اثر نیستند و نه تنها مایه ی تکمیل هنر بلکه مایه ی تشکیل هنر هستند چرا که در هنر ایرانی-اسلامی زیبنده بودن از همان ابتدا با ساختن همراه بوده است. از این راه هدف این مقاله تبیین بن مایه های آرایه های هنر ایرانی-اسلامی در جهت فهم نقش این آرایه ها در تشکیل این هنر قرار گرفت و پیکره ی مطالعاتی آن کاخ چهلستون اصفهان، چه این کاخ در یکی از دوره های طلایی هنر ایرانی-اسلامی یعنی دوره ی صفویه بنا شده است. روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز روش تحقیق این نوشتار قرار گرفت، چرا که آرایه های دوره ی صفوی اغلب نقش مایه های اسطوره ای، نمادین و تمثیلی هستند و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر روشی مناسب جهت تحلیل آثار تمثیلی است؛ کروزر بر آن است که در یک اثر تمثیلی رابطه ی میان صورت و معنا مبتنی بر تمثیل است و از این راه صورت اثر یا نمادی از معنا می شود یا از طریق روایتی اسطوره ای به معنا ارجاع می دهد. این مقاله در نهایت از اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون به این نتیجه رسید که معنای پس پشت آرایه های کاخ چهل ستون فرهمندی دقیق تر فرهمندی مورد نیاز برای شهریاری یا به اصطلاح فره ی کیانی است دال بر این که بنیان چنان کاخی تنها از چنین شهریاری ساخته است.
تفسیر انتقادی بازآفرینی نقش مایه فتحعلی شاه در آثار هنرمندان معاصر ایران باتوجه به «پیکرنگاری درباری قاجار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است با مطالعه نقش مایه دومین شاه قاجار در آثار هنر معاصر ایران، پیوست یا گسست آنها را از هنجارهای تصویری پیکرنگاری درباری قاجار مشخص کنیم تا با تحلیل آنها درباره دلایل ایجاد این گرایش سخن گوییم و سیاق کاری هنرمندان را ارزیابی کنیم. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است. به طورکلی مطالعه هنجارهای تصویری قاجار و آثار هنرمندان پیشکسوت و معاصران بر اساس آن، نشان می دهد پیشکسوتان مانند آغداشلو و بنی اسدی با ادامه دادن فرم های رؤیت پذیر شاهان و گفتمان پیکرنگاری درباری قاجار به دنبال گفتمان هویتی با تفسیری نو در نقاشی معاصر هستند. در آثار آغداشلو رویکرد انتقادی هم دیده می شود. هنرمندان معاصر مانند سعید خضایی با ارائه نگاهی نو بر فرم های رؤیت پذیر نقش مایه فتحعلی شاه قاجار از یک سو، با تأکید بر نقش شاهان قاجار و استفاده از آن به سمت جریانی پیش می روند که در بعضی از آثار تبعیت از فرم های رؤیت پذیر موجد سلطنت دوره قاجار را بر نمی تابند و با رویکردی انتقادی هر چه بیشتر از آن می گسلند. افزون برآن، تمایل به جهانی شدنِ ایرانی شدن درگیر با مسائل اجتماعی مطرح در سطح جهان، خواست برخی هنرمندان مانند حامدصدرارحامی را در دوره معاصر به سمت دوره قاجار متمایل می کند. می توان از پیشگامان آثار آغداشلو و از معاصرین اثر سعید خضایی را از نظر سبکی و محتوایی تأمل برانگیزتر ارزیابی کرد.
اصول شناخت شیوه خوشنویسی میرعلی هروی با تکیه بر مطالعه زاویه قلم گذاری و کرسی نقطه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وظیفه مهم نقطه در خطِّ نستعلیق، تعیین اندازه ها، زاویه قلم خوشنویس و نیز ترکیب بندی سطر و قطعه است که در آثار هر خوشنویس، متمایز از دیگری است. هدف اصلی این مقاله شناخت اصول حاکم بر چلیپاهای منتخب میرعلی هروی بر اساس بررسی زاویه قلم گذاری، کرسی و پراکندگی نقطه ها از منظر اصول و مبانی هنر های تجسمی در آثار منتخب وی است. مولفه های حاکم بر این مطالعه شامل1- زاویه نقطه گذاری 2- قطر افقی نقطه نسبت به کرسی3- کرسی و موقعیت نقطه ها و پراکندگی بوده و در پی پاسخ به این سوالات است: زاویه قلم گذاری نقطه و قطر افقی نقطه نسبت به کرسی در آثار میرعلی هروی چیست؟ وضعیت کرسی نقطه ها و پراکندگی آنها در آثار میر علی هروی چگونه است؟ اصول شناخت اصل و جعل آثار میرعلی هروی با تکیه برسنجش نقطه چیست؟ گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای با بررسی کیفی نقطه در چلیپاهای منتخب انجام و به شیوه توصیفی تحلیلی ارائه شده که ماحصل آن شناخت سبک نقطه گذاری میرعلی است. اگرچه زاویه نقطه گذاری در نستعلیق 62 تا 5/63 درجه شناخته شده، اما تحلیل آثار میرعلی هروی نشان می دهد که زاویه دست هر هنرمند در آثار گوناگون و نیز نسبت به آثار دیگران متفاوت بوده و اختلاف زیاد در آن می تواند گمانه غیرِاصل بودن اثر را تقویت کند.
بازشناسی طراحی فرهنگ محور در منسوجات عصر آل بویه (با تأکید بر سه نمونه از پارچه های تدفینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آل بویه از دیلمیان شیعه زیدی، مدعی میراث داری ساسانیان بودند. دوره ایشان، به واسطه برخورداری از فرهنگی شیعی-ایرانی از مهمترین اعصار تمدن اسلامی بود. آثار هنری آنها نمایانگر بازگشتی به هویت ملی-ایرانی در عین بهره گیری از مفاهیم اسلامی است. از شاخص ترین مصنوعات این دوره منسوجات اند که در تزئین آنها، نقوش برگرفته از ایران باستان در قالب مفاهیم دینی همراه آیات و نوشته های اسلامی استفاده شده و می توان به کاربرد خاص بعضی از نمونه ها در مراسم تدفین اشاره کرد که تا پیش از این کمتر بدان توجه شده است. این مقاله ضمن مطالعه فرهنگ و عقاید حاکمِ مؤثر در دوره آل بویه، با هدف تبیین زمینه ها و عوامل مؤثر بر چگونگی طراحی نقوش منسوجات این عصر، به مطالعه تزئینات سه نمونه از پارچه های تدفینی محفوظ در موزه های کلیولند و ویکتوریا-آلبرت با استفاده از رویکرد طراحی فرهنگ محور پرداخته و به این سوال پاسخ می دهد که عوامل موثر بر طراحی نقوش منسوجات تدفینی آل بویه کدام اند. روش پژوهشِ مقاله تفسیری-تاریخی بوده است. اطلاعات از منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر گردآوری و به صورت کیفی تحلیل شده اند. نتایج حاکی از تاثیر هم کناری اعتقادات زرتشتی، اعتقادات شیعی و سنت های هنری دوران های ساسانی و اسلامی در شکل گیری تزئینات منسوجات و نکته مهم، توجه به کاربرد و کاربر در طراحی نوع تزئینات این منسوجات است.