مقالات
حوزه های تخصصی:
تاریخ نامه ها از آن حیث که در خلال روایت روی دادها ناگزیر از اشاراتی به بستر حدوث وقایع نیز هستند، گاه با توصیفاتی از مصنوعات انسان همراه می شوند، که از این رو در زمره منابع درجه اول پژوهش در باب مظاهر فرهنگ و هنر قرار می گیرند. یکی از این مظاهر، سازه های چادری است که در عصر تیموری متداول بوده و در تاریخ نامه های این دوران از جمله ظفرنامه یزدی، واژگان اصیل و متنوعی برای اشاره به انواع آن ها به کار رفته است. اما به علت رایج بودنِ کاربرد این مصنوعات در عصر تألیف و کم اهمیت بودنِ پرداختن به جزئیات چنین اموری در نگارش تاریخ نامه های درباری، این سازه ها به طور مختصر و به مدد آرایه های ادبی وصف و تشبیه شده اند، که این قلّت توصیف، مانع شناخت بسیطی از ویژگی های ظاهریشان می شود. خوشبختانه این کاستی را توصیفات سفرنامه کلاویخو، کتابی هم عصر ظفرنامه، مرتفع ساخته است. از آنجایی که جهان گردان و سفرنامه نویسانْ به امور خارج از رَویه معمولِ سرزمین خود با علاقه بیشتری می پردازند، کلاویخو، سفیر دربار اسپانیا، نیز در شرح سفر خود به قلمرو تیمور، سازه های چادری آن دوران را به تفصیلْ توصیف کرده است. نوشتار حاضر، به روش کتابخانه ای، ابتدا به استخراج نام اصیل انواع سازه های چادری از درون متن ظفرنامه پرداخته و کاربرد مشخص هر واژه را بر پایه سیاق آن معلوم می کند، سپس با مقابله مضامین مشترک ظفرنامه و سفرنامه کلاویخو، جزئیات بیشتری از آن ها عرضه و معلوم می کند برخی از این واژگان تا رسیدن به عصر حاضر، در اثر گذشت زمان و از دست رفتن مصداق، فراموش شده و یا معنایشان تغییر کرده است.
تبیین الگوی شبه-فرکتال در ساختار زمینه محور بازارهای سنتی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تداوم ارزش های هنر و معماری اسلامی در طراحی ساختارهای نو در بافت های تاریخی، تهدیدی برای حیات این زمینه های ارزشمند شهری به حساب می آید. ازجمله بافت بازارهای سنتی ایرانی، محدوده های ارزشمند ولی مسئله داری هستند که روزبه روز دچار بحران های ناشی از تراکم عملکردی-کالبدی ساختارهای جدید کنترل نشده می شوند. این امر شناخت ویژگی های کیفی آن ها، جهت ظهور میان افزارهای معاصر منسجم با بافت را ضروری می سازد. در این پژوهش، باهدف تبیین زبان الگوی زمینه محور بازار سنتی به عنوان نمونه ای اعلی از هنر و معماری سنتی ایرانی، ابتدا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به عنوان زیرمجموعه روش تحقیق کیفی، اطلاعات لازم در خصوص زمینه محوری بازار سنتی جمع آوری و بر اساس مدل مستخرج از مبانی نظری پژوهش، موردبررسی قرار می گیرد. در بخش دوم با استفاده از روش تجزیه تحلیل بصری فرکتالی، میزان تناظر مؤلفه های کیفی زمینه محوری اجزاء بازار سنتی و الگوی هندسه فرکتالی بازار، با تأکید بر فضاهای باز و بسته، بررسی می شود. یافته ها حاکی از زمینه محوری بازار سنتی در سه مقیاس شهری، محله ای و داخلی است. تجزیه تحلیل بصری در سه مقیاس کلان، میانه و خرد، نشان دهنده انطباق ارزش های کیفی زمینه محوری با الگوی هندسی شبه-فرکتال، در تجلی عینی ذهنیت معنا گرای معمار سنتی است. مقیاس های هندسی فرکتال دربرگیرنده مقیاس های رفتاری-عملکردی، انسجام معنایی ناشی از جهان بینی وحدت گرا و پویای اسلامی را متجلی می سازند. در این میان الگوی متشابه تیمچه ها و الگوی فضای باز سراها به عنوان مراکز نیرومند مقیاس میانه، اتصال و انسجام مقیاس کلان و خرد را فراهم می آورند و متناظر با قانون توان معکوس بُعد فرکتالی، هر چه اجزا خرد مقیاس تر می شوند بر تعدادشان افزوده می شود.
تحلیل مضمون عاشقانه چند نگاره از رضا عباسی با تأکید بر اثر « بانوی خیال پرداز» بر مبنای آرای صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مضامین عاشقانه در نگارگری به اشعار عاشقانه و شاعرانه فارسی به قبل از مکتب اصفهان بر می گردد.آثاررضا عباسی از جمله مضامین عاشقانه و تغزلی، سبک جدیدی را در طراحی و نقاشی ایرانی ابداع کرد.پیوند درونی اجزاء مختلف آثار تغزلی رضا با ترکیب بندی جدید و نه همچون آثار گذشته ولی با دوری از پرسپکتیو و سایه روشن و هماهنگ با فلسفه جدید صدرالمتألهین، فرهنگ و هنر روزگار عصر شاه عباس اول صفوی را به زیبایی تمام نشان می دهد. آثار رضا با مضامین مختلف عاشقانه، عرفانی، حماسی و اجتماعی هستند؛ که از میان آثار او به تحلیل چند نگاره از این هنرمند با مضامین عاشقانه و تطبیق آنها با آراء صدرالمتألهین پرداخته می شود . رضا نقش مایه ها و موضوعات شاخص عاشقانه و عرفانی در جهان پیرامون راکه در لایه های پنهان آثارش موجو د است، به طور رمزگونه نمایان می سازد. عشق عفیف در آراء ملاصدرا، که در بعضی از آثار رضا، مطابق های تصویری آن را می توان یافت، از مشاهده شروع و به تمثیل و تمثل منتهی می شود که این خود سرآغاز دیگری است و در انتها به اتهاد عاشق و معشوق و یکی شدن با خداوند و وحدت وجود ختم می شود. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به مبانی پنهان و آشکار عاشقانه نهفته در آثار رضا عباسی، هنرمنددربار شاه عباس و تطبیق و مقایسه آن ها با مؤلفه های فکری صدرالمتألهین در باب عشق است. از این روی، ابتدا آراء صدرا در زمینه عشق بیان می شود و در ادامه چند نمونه از آثار رضا عباسی که از نظر مضمون، تغزلی هستند و به نظر می رسد با آراء صدرا در زمینه عشق هماهنگ هستند، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر با روش جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت کتابخانه ای از کتاب های موجود و اسناد تصویری موزه ها و بررسی داده ها، به شیوه تحلیلی، تطبیقی، یافته هایی که به دست آمد مبین آن است که اکثر آثار تغزلی رضا عباسی با مؤلفه های فکری ملاصدرا در باب عشق ارتباط دارند.
بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه از نگاه محیی الدین ابن عربی و تطبیق آن با فضای نگارگری ایران(قرن 9 و10 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی نظری حاکم بر نگارگری ایرانی به واسطه اندیشه اسلامی و تسلیم شدن در برابر شریعت الهی، مشروط به تعبیر خاصی از سنت تصویری بر پایه تجلیات معنوی گردیده است. بدین علت نگارگر مسلمان در خلق نگاره هایش در نگرشی تنزیهی، هیچ گاه وجود حقّ را قصر نمی کند، بلکه با نگاهی تشبیهی، عالم نگاره را مجلایی از مجال الهی و مظهری از مظاهر حقّ سبحانه می داند. لذا انگیزه این نوشتار؛ بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه در شیوه مصورسازی نگارگر ایرانی، با تأکید بر نگرش محیی الدین ابن عربی در خصوص معرفت شناسی این دو واژه است. بر پایه یافته های تحقیق اعتقاد ابن عربی بر این اصل مهم پی ریزی شده که معرفت راستین بر پایه جمع میان تشبیه و تنزیه شکل می گیرد، همچنین سرّ تنزیه روی در اسم باطن حقّ دارد و سرّ تشبیه از احکام اسم ظاهر حقّ سبحانه است، بنابراین زوال حقّ از باطن و صورت های عالم، امکان پذیر نیست و این مفهوم به شیوا ترین بیان در قرآن آمده است و از آن جایی که هنرمند مسلمان به تأسی از مفاهیم معنوی شریعت اسلامی و قرآن دست به آفرینش اثر هنری می زند، و در نگاه ابن عربی قرآن و نگرش اسلامی حاصل اجتماع مفاهیم تشبیهی و تنزیهی است؛ لذا می توان نتیجه گرفت: عناصر تصویری موجود در نگارگری ایرانی _ اسلامی نیز، به گونه ای خاص زبان حقیقتی هستند که در عرصه عمل هنرمند، مبدل به بیانی جهت مصورسازی عالم دو بعدی در هیئت نور واحد می شوند؛ که صفات و نسبت های حقّ را به دور از هر گونه اندیشه برابری کردن با آفرینش الهی؛ به عرصه ظهور می رساند. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی _ تحلیلی بوده، همچنین ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات در بردارنده جستجوی کتابخانه ای است.
تحلیل نشانه شناسی صورت و معنا در مسجد وکیل شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادگرایی یکی از اصول قدیمی فکر بشر است که از آغازین دوره های حیات وی در آثار هنری نمودی خاص داشته و بر اساس دیدگاه های اسلامی، نماد یا رمز، جنبه ظاهری و دنیوی ماهیتی معنوی محسوب می شود. هنرمند دینی در بیان مفاهیم و دادن صورت مادی به آن ها، ناگزیر به استفاده از زبان تمثیل است. ازجمله جایگاه های ظهور نمادها در هنر ایران، معماری است. با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های معناکاوانه معماری مسجد، با استفاده از روش نشانه شناسی به تحلیل مفاهیم نمادین و معانی روحانی این آثار هنری خواهیم پرداخت. عناصری که به عنوان نماد و نشانه در نظر گرفته می شوند علت کارکردی داشته اند و به مرورزمان تبدیل به نماد گشته اند. روش تحقیق توصیفی – تاریخی بوده، با رویکرد نشانه شناسی مبتنی بر نظریه «چارلز ساندرز پیرس» به بررسی الگوی وی در دلالت های ثانویه نقوش تزیینی و معماری مسجد وکیل شیراز، به عنوان بخشی از یک مطالعه نشانه شناختی پرداخته و سعی بر آن است که عناصر تزئینی و اجزاء کالبدی مسجد و تأثیری که در انتقال معانی و مفهومشان دارند، موردبررسی قرار گیرد. در ابتدا با تصویربرداری و مشاهده روشمند به میزان و نوع نشانه های به کاربرده شده و در بخش بعد به آنالیز و بررسی تک تک تصاویر و نمادهای آن ها در معماری مسجد وکیل می پردازیم. این پژوهش نشان می دهد که در هنر دوران اسلامی نشانه های شمایلی کمتر به کاررفته و در مواردی هم که این نشانه ها حضور دارد، هنرمند آن را از دلالت تشابه آزاد می کند و گستردگی معنایی به آن می بخشد. همچنین توجه به رابطه ای که هنرمند میان دال و مدلول برقرار می کند، می تواند دیدگاه های هنری وی را آشکار سازد. می توان گفت نقوش و نشانه های مسجد وکیل شیراز، در ابتدا تااندازه ای شمایلی و تااندازه ای نمایه ای بودند. در طی زمان نشانه ها به سمت نمادین و قراردادی شدن توسعه یافتند یا به عبارت دیگر در مقایسه با نشانه های حقیقی یا نماد، نمایه تااندازه ای رو به انحطاط رفت و شمایل حتی به نسبتی بیشتر رو به انحطاط رفت.
فرم گرایی نگاره های نسخه ثواقب المناقب شاهکار نگارگری مکتب بغداد قرن دهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثواقب المناقب، شرح حال عارفان و صوفیان به خصوص مولانا جلال الدین محمد بلخی است که با کمی چاشنی، اغراق شده است. این اثر اولین بار توسط احمد بن محمد و بار دیگر توسط عبدالوهاب بن جلال الدین محمد همدانی در سال 947 هجری تلخیص و در سال 998 هجری به دستور سلطان مراد سوم عثمانی به ترکی ترجمه شد. از نسخه ثواقب المناقب، دو کپی مصور متعلق به مکتب نگارگری بغداد که در دوران استیلای حاکمان عثمانی در بغداد (اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری) تولید گردید، موجود است. تمرکز این پژوهش بروی فرم گرایی نسخه مصور ثواقب المناقب موجود در کتابخانه مورگان نیویورک است که به عنوان یکی از شاهکارهای مکتب نگارگری بغداد قرن دهم هجری شناخته شده است. این پژوهش با تکیه بر آراء کلایو بل، از مشهورترین و صریح ترین نظریه پردازان انگلسیی اوایل قرن بیستم میلادی، در حوزه فرم شناسی انجام خواهد شد. فرم شناسی رویکردی است به هنر که به جای تاکید بر محتوا، بر اهمیت شکل به منزله سرچشمه ی جاذبه ی ذهنی اثر هنری پا می فشارد. بررسی شکل گرایانه ی اثر هنری در درجه ی نخست به تاثیر زیبایی شناسانه ی اجزای تشکیل دهنده ی طرح اشاره دارد. نتایج کلی تحقیق بر غلبه فرم های ساده، بهره گیری از فرمت و الگوهای قراردادی، پالت رنگی متوسط، ترکیب بندی پویا و الگوپذیری از شاخصه های مکاتب نگارگری ایران و عثمانی دلالت دارند. کنکاش این تحقیق از حیث ماهیت بنیادین و از نظر روش، تاریخی تحلیلی است.
پیشینه مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالی نگاری های دوره ی قاجار در هنر ایران (با تکیه بر منابع مکتوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیالی نگاری اصطلاحی است برای توصیف نوعی نقاشی روایی رنگ و روغن با مضامین مذهبی، حماسی، رزمی، بزمی و عامیانه که در دوره قاجار بر اساس هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از سنت نقاشی مرسوم آن زمان، رواج پیدا کرد. برخی از محققین بر این باورند که این نوع نقاشی، همراه با حفظ تمامی ارزش های هنر سنتی و مذهبی ایران و به ضرورت نیاز و خواست مردم شکل گرفته است. این نقاشی ها سرشار از پیشینه موضوعی، مضمونی و ساختار بصری هستند که طی سالیان متمادی با وجود انجام پژوهش های ارزشمند همچنان دارای جنبه های کشف نشده بسیاری هستند. پژوهش پیش رو به دنبال این باور، در پی پاسخ به چیستی مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالی نگاری های دوره قاجار و چگونگی شکل گیری آنها (به صورت یکباره در دوره قاجار و یا تدریجی و نشأت گرفته از هنر تصویری دوره های مختلف ایران) و این که چه پیشینه ای در تصویر نگاری هنر ایران دارند؟ در این راستا پژوهش پیش رو بر آن است تا با دست یابی به شاخصه های مضامین، موضوعات و ساختاربصری خیالی نگاری های دوره قاجار و هنر تصویری ایران، به وجوه اشتراک آن ها با خیالی نگاری ها در مضامین، موضوعات و ساختار بصری از دوره ایران باستان تا دوره قاجار و خیالی نگاری ها، به منظور راهیابی و دستیابی به پیشینه خیالی نگاری های دوره قاجار مورد مطالعه قرار دهد. هدف از این پژوهش دستیابی به پیشینه مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالی نگاری های دوره ی قاجار جهت انجام مطالعات علمی با رویکردهای مختلف است. روش تحقیق از نظر هدف جزء پژوهش های بنیادی و نظری و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تطبیقی است و در گردآوری مطالب از شیوه ی کتابخانه ای استفاده شده است و آثار خیالی نگاری با شیوه تجزیه و تحلیل کیفی مورد مطالعه قرار گرفته اند. براساس این پژوهش می توان گفت: نقاشی قهوه خانه ای یا خیالی نگاری، شیوه ای خاص از هنر نقاشی و یکی از ه نرهای م ردمی و با سابقه در جامعه ی ایرانی است که از دل سنت های ایرانی س ر ب رآورده و وجوه اشتراک بسیاری در مضامین، موضوعات و ساختاربصری با هنر دوره های مختلف ایران از عیلام تا صفویه داشته و بسیار قدیمی تر از آن چیزی است که امروزه با عنوان نقاشی قهوه خانه ای شناخته می شود، و از نظر خصوصیات فیگوراتیو، مضامین و موضوعات عامیانه و مصالح به کار گرفته شده، خاص دوره ی قاجار بوده است.
سبک شناسی تذهیب های قرآنی در مکتب شیراز با تأکید بر مؤلفه ی فرم های تزیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر تذهیب یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی و قرآن آرایی به شمار می آید که طیف گسترده ای از ذوق و استعداد هنرمندان مسلمان را به نمایش در می آورد. مذهبان مسلمان از صدر اسلام همواره با بهره گیری از ذوق، خلاقیت و نوآوری سبک های مختلف هنر تذهیب را شکل دادند. در میان مراکز مهم کتاب آرایی در سرزمین های اسلامی، شیراز همواره به عنوان یکی از مکاتب مهم کتاب آرایی شناخته می شود که درون خود و با گذر ایام سبک های مختلفی را در تذهیب، تشعیر و خوشنویسی شکل داده است. در بین سبک های مهم کتاب آرایی مکتب شیراز می توان به قرآن های تزیین شده بین قرون ۸ تا ۱۳ هجری قمری اشاره کرد که سه سبک مهم در مکتب قرآن آرایی شیراز را شکل داده اند. شناخت و مطالعه ی سبک شناختی مبتنی بر مؤلفه های فرمی و دستیابی به ویژگی های اصلی سبک های مهم قرآن آرایی مکتب شیراز به عنوان مهم ترین هدف این پژوهش مطرح می باشد لذا به منظور دست یابی به این هدف اصلی از میان قرآن های این سه دوره یک قرآن عصر ایلخانی، یک قرآن عصر تیموری و دو قرآن مربوط به دوره ی قاجار به صورت هدفمند انتخاب شده است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و با رویکرد سبک شناسی صورت گرا انجام شده است. از جمله مهم ترین نتایج این پژوهش می توان به معرفی ساختار فرمی و ویژگی های سبکی این سه دوره اشاره نمود که می توان براساس ساختارهای فرمی این سه دوره را یگانه، پردیس و فرشینه نام نهاد. علت نام گذاری این سه دوره ویژگی فرم های شاخص مورد استفاده در این سه عصر یا سه سبک است که این ادوار را از عصر پادشاهی و نیز نشانه گان عددی خارج ساخته و متناسب با ساختار فرمی نامگذاری شده اند.
بررسی جایگاه واقع نگاری تزیینات کاشی کاری عهد تیموری در نگارگری مکتب هرات(با نگرش موضوعی به نگاره های بهزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعاتی که تاکنون درباره آثار نگارگری مکتب هرات انجام شده، بیشتر از جنبه زیبایی شناسانه آن بوده و کمتر از منظر واقع گرایانه به آنها توجه شده است. یکی از ویژگی های واقع گرایانه در نگاره های این مکتب، بازتاب معماری اسلامی و عناصر تزیینی وابسته به آن است. کم توجهی به بررسی عناصر تزیینی در نگاره ها از این پیش فرض ناشی شده که نگارگری ایران عمدتا عالم مثال را نشان می دهد و از واقعیت مشهود فاصله بسیار دارد. در مقاله حاضر تلاش گردیده تا با کنار گذاشتن پیش فرض موجود، به بررسی میزان واقع گرایی تزیینات کاشی کاری نگاره های بهزاد پرداخته شود. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای انجام شده است. بدین منظور تزیینات کاشی کاری 8 نگاره بهزاد انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس میان هر یک از تزیینات شناسایی شده با تزیینات مشابه در بناهای پابرجا از عهد تیموری مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که اغلب تزیینات کاشی کاری نگاره ها از لحاظ فرم، ساختار و رنگ متاثر از بناهای واقعی دوران تیموری است و انواع رایج تزیینات به کار برده شده در نگاره ها با تطبیق نقوش تزیینی و دقت در ساختار، کاشی های زیر لعاب، معرق هندسی، تک رنگ هندسی و پس از آن گره چینی آجر و هفت رنگ می باشد. این در حالی است که برخی دیگر از انواع کاشی کاری های رایج عصر تیموری همچون هندسی زیرلعاب، معرق گل و بوته، معقلی هندسی و بنایی در نگاره های بهزاد به کاربرده نشده است.