سید مهدی امام جمعه

سید مهدی امام جمعه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

بازتاب مؤلفه های «فلسفی ملاصدرا» در زیبایی های محتوایی و صوری آثار نقاشی «مکتب اصفهان»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 868 تعداد دانلود : 963
بیان مسئله: ملاصدرا در مؤلفه های فلسفی خود به گونه ای به بیان زیبایی پرداخته که تأثیر این تفکرات در آثار هنری عصر صفوی به خصوص در «مکتب نقاشی اصفهان» بازتاب یافته است. مهمترین جریان هنری این مکتب را رضا عباسی و شاگردانش شکل دادند که در آثارشان نقشمایه ها و موضوعاتی در ارتباط با جهان پیرامون و جامعه فرهنگی- هنری آن زمان دیده می شود و به لحاظ کاربست عناصر بصری و همچنین محتوا با مؤلفه های فلسفی- عرفانی ملاصدرا به ویژه در آرای مرتبط با زیبایی و عشق مطابقت دارد. نگاره ها و مرقعات قطعی و منتسب به رضا عباسی و پیروانش جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دهند که جهت ارزیابی چگونگی ظهور مؤلفه های «فلسفی ملاصدرا» در آثار نقاشی مکتب اصفهان مورد مطالعه قرار می گیرند. سوال پژوهش این است که چه ارتباطی بین مؤلفه های ملاصدرا در باب زیبایی با نقاشی مکتب اصفهان با تمرکز بر آثار نقاشی مکتب اصفهان وجود دارد؟هدف: کشف زیبایی های نهفته در آثار مصور مکتب نقاشی اصفهان و انطباق آ ن ها با آرای ملاصدرا در باب زیبایی هدف پژوهش حاضر است.روش پژوهش:روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. جامعه آماری شامل منتخبی از ممتازترین نگاره ها و مرقعات مکتب اصفهان است که توسط رضا عباسی و شاگردانش خلق شده اند.یافته ها: داده های به دست آمده مبین آن است که عناصُر به کار رفته در نگاره ها و مرقعات منسوب به رضا عباسی و شاگردانش بازتاب زیبایی به دو صورت صوری و محتوایی هستند که در مؤلفه های فلسفی عرفانی ملاصدرا قابل ردیابی است. در این آثار، زیبایی های ظاهری و باطنی که بعضی به گونه رمز و نماد به نمایش درآمده اند، نشان دهنده وضعیت فرهنگی- اجتماعی روزگار صفوی و تفکرات فلسفی- عرفانی آن زمان است. به بیان دیگر، آثار رضا عباسی و شاگردانش، به عنوان نمونه شاخص و برجسته ای از آثار نقاشی مکتب اصفهان، با مؤلفه های ملاصدرا در باب زیبایی ارتباط دارند.
۲.

عینیت و ذهنیت زیبایی در فلسفه کانتی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عینیت و ذهنیت زیبایی کانت صدرالمتألهین مکتب صدرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 193 تعداد دانلود : 383
مسئله ذهنیت و عینیت در فلسفه عرصه های متفاوتی از زندگی بشری را تحت تأثیر قرار داده است. از جمله این عرصه ها فلسفه هنر و به ویژه مسئله شناخت زیبایی است. صدرالمتألهین و کانت، دو فیلسوف اسلامی و غربی هستند که در این حوزه کنکاش و نظریات تأثیرگذاری را مطرح کرده اند. با مقایسه دیدگاه هر دو فیلسوف می توان به این نتیجه رسید که هر دو به گونه ای معتقد به دخالت ذهن در درک زیبایی هستند؛ ولی کانت ورای زیبایی ذهنی، زیبایی عینی را قبول ندارد و تمام زیبایی را به ذهن و احساس درک شده ناشی از آن بازمی گرداند. در مقابل اگرچه صدرالمتألهین ذهن را در درک زیبایی دخیل می داند و قائل به درک زیبایی در مرتبه بالاتری از عالم مادی است، اما حقیقت زیبایی را از آن جهت که از اوصاف وجود و مساوق با وجود است، متشخص در خارج لحاظ می کند. صدرالمتألهین با گنجاندن زیبایی تحت معقولات فلسفی و کانت با ذهنیِ صرف دانستن زیبایی، در عمل وجودی مستقل برای زیبایی در نظر نمی گیرند.
۳.

ابن سینا و منطق فهم دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا منطق فهم. دین متون دینی هرمنوتیک وجودشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 975 تعداد دانلود : 25
منطق فهم دین ، قواعد روشمندی است که رعایت آن قواعد ، ذهن مفسّر دینی ، از خطا در فهم مصون شود. ضرورت چنین منطقی بر اهل اندیشه پوشیده نیست. ابن  سینا یکی از صاحب نظران در این خصوص است. مسئله این مطالعه « ابن  سینا و منطق فهم دین» است. این مطالعه بنیادی ، تاریخی ، تحلیلی و مسئله محور است به روش کتابخانه ای از منابع معتبر است. یافته های این مطالعه ، عدم همخوانی دریافت های علمی فلسفی ابن  سینا با متون دینی است که سبب شده تا او ناهماهنگی بین گزاره های عقلانی و گزاره های وحیانی را تشخیص دهد. پیامبر، انسانِ منحصر به فرد در حدس ، خیال و عقل بوده است و بخش زیادی از دریافت های او از حقایق ، با سطح فهم عمومی هماهنگ نبوده است. ارائه عریان یافته ها هم ، نه ممکن و نه مفید بوده است و از همین رو ، او آن را به زبان رمز ، تشبیه و تمثیل در اختیار مردم قرار داد تا با حداقلی از سعادت عقلانی و انسانی آشنا شوند. به نظر این سینا فهم حقیقت معنای متون تنها با وجودشناسی ممکن است. وجودشناسی ، مفسّر را قادر می سازد تا با مؤلف متن و مقصود مؤلف از متن آشنا شود و بتواند متن را رمزگشایی کند. او خود چنین کرده و همین سبب نقدهای جدّی به او شده است.
۴.

بررسی مبانی معرفت شناختی حکمت متعالیه و استخراج کارکردهای آن در تربیت زیبایی شناختی(حوزه یادگیری فرهنگ و هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی حکمت متعالیه تربیت زیبایی شناختی حوزه یادگیری فرهنگ و هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 906 تعداد دانلود : 56
هدف این پژوهش بررسی مبانی معرفت شناسی حکمت متعالیه به منظور استخراج کارکردهای آن در تربیت زیبایی شناختی به عنوان یک شیوه آموزشی کارآمد در حوزه یادگیری فرهنگ و هنر است. فرضیه حاکم بر این تحلیل مبتنی بر این نکته است که تربیت زیبایی شناختی با بهره گیری از کارکردهای شناختی هنر، نقشی تاثیرگذار در ارتقاء حیطه شناختی و بهبود جریان یاددهی و یادگیری داشته و این قابلیت براساس مبانی معرفت شناسی ملاصدرا قابل اثبات است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی دسته اول و دوم مرتبط با موضوع تحقیق بوده که ابتدا شناسایی و سپس به صورت هدفمند و عمیق مطالعه و به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . یافته های پژوهش نشان می دهد براساس مبانی معرفت شناسی حکمت متعالیه از قبیل ارتباط بین فاعل شناسا و متعلق شناخت در ایجاد و تکوین دانش، تنوع در ابزارهای کسب شناخت و وحدت در عین کثرت، فرصت های متنوعی برای شناخت از جمله آموزش و کسب معرفت در بافت زیبایی و هنر وجود دارد. توسعه تربیت زیبایی شناختی به عنوان روشی کارآمد به تامین انگیزه درونی و طراحی تجربه مفهومی (ایجاد موقعیت های متنوع یادگیری)، نیل به سواد زیباشناختی و مهارت واکاوی معنا، پرورش تفکر نقاد و استکمال بُعد عقلانی منجر خواهد شد.
۵.

الگوی مشترک براهین تجرد نفس با محوریت بدن در اندیشه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدن جسم ماده نفس تجرد نفس ابن سینا ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 626 تعداد دانلود : 839
حکمای اسلامی همچون ابن سینا و ملاصدرا در مباحث انسان شناختی خود، به بیان ویژگیهای نفس و از جمله اثبات تجرد آن پرداخته اند. با استقرا در آثار این دو حکیم، میتوان ملاحظه کرد که براهین مثبِت تجرد نفس تماماً بر اساس نفی ویژگیهای جسم و ماده بدنی استوار شده اند؛ به این معنا که نفس، فاقد ویژگیهای بدن و جسم است و از اینرو تجرد آن به اثبات میرسد. بعنوان نمونه، ماده بدنی دارای کمیت، وضع، تغییر، انقسام پذیری و تناهی افعال است و ضعف، کهولت و خستگی عارض آن میگردد و علم به بدن و افعال آن نیز حصولی و تابع وضع و محل است. این دو فیلسوف با نفی و سلب این خصایص از نفس، تجرد آن را به اثبات میرسانند و بنابرین، شناخت نفس و اثبات تجرد آن جز با شناخت بدن و سلب ویژگیهای بدنی از آن امکانپذیر نیست. در این نوشتار، علاوه بر بازنویسی براهین اثبات تجرد نفس و تعیین جایگاه کلیدی بدن در آن، الگویی کلی برای مجموع این براهین طراحی و عرضه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان