پژوهش هنر

پژوهش هنر

پژوهش هنر سال نهم پاییز و زمستان 1398 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی نشانه های مشترک تصویری در عکاسی انقلاب اسلامی بر اساس الگوی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نشانه شناسی پیرس عکاسی انقلاب عکاسان انقلاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۵۳
انقلاب اسلامی ضمن باقی گذاشتن تأثیرات بسیار زیاد بر شیوه زندگی مردم، مسیر هنر و به خصوص عکاسی ایران را تغییر داد. آثار عکاسی درخور توجه بسیاری از سال های منتهی به انقلاب 57 در دسترس هستند که با بررسی نشانه های تصویری موجود در آنها، می توان به اطلاعات مهمی در رابطه با طرز پوشش و آرایش مردم، وضعیت کوچه و خیابان و طرز برخورد و رفتار افراد در موقعیت های متفاوت از جمله بحران های اجتماعی، دست یافت. اینکه آیا بین نشانه های تصویری موجود در عکس ها اشتراکاتی وجود دارند یا خیر و آیا این اشتراکات معانی خاصی را به ذهن منتقل کرده و اگر می کنند چه معانی؟ و آیا می توان این نشانه ها را بر اساس نظریات نشانه شناسی پیرس بررسی کرد؟ جزء سؤالات اساسی این پژوهش هستند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی انجام شده، ضمن بررسی اجمالی نشانه شناسی، در منابع مکتوب، به شکل اختصاصی به نظریات پیرس پرداخته شده است. برای انجام این پژوهش، 120 عکس بر اساس موضوع پژوهش، از 6 عکاس ایرانی انتخاب شد و نشانه های تصویری موجود در این عکس ها که از کتاب های عکس و پایگاه های اطلاعاتی معتبر جمع آوری شده بودند، بر اساس تقسیم بندی نشانه های پیرس، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهند عکس های بر جای مانده، اشتراکات تصویری زیادی با هم داشته، بر اساس الگوی نشانه شناسی پیرس قابل تقسیم بندی هستند، تمام نشانه های موجود در عکس ها وجهی نمادین داشته و آگاهانه توسط عکاسان و به قصد تأثیرگذاری بیشتر، استفاده شده اند.
۲.

پژوهشی با نگرش اسطوره گرایانه و کهن الگویی به طراحی نشانه های فرهنگی (با تکیه بر نشانه های دانش بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کهن الگو نشانه دانش درخت خورشید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۲
نشانه های فرهنگی، فرم های گرافیکی انتزاعی هستند؛ انباشتی از فرهنگ غنی ملت ها، نمایی از داشته های صوری و مفهومی کشورها در قالبی کوچک و بازتابی از اندوخته های کهن الگویی یک ملت. کهن الگوها، الگوی اصلی و پایدار ذهنی و محصول تجربه جمعی بشر در طی هزاران سال هستند. آنها، خود را در نمودهای انسانی از جمله نشانه های تصویری، نشان می دهند. در این مقاله به کمک نگرش اسطوره ای و کهن الگویی، نشانه های فرهنگی مرتبط با حوزه دانش؛ اعم از دانشگاه ها، انتشارات و مؤسسه های پژوهشی (حداقل ده نمونه مطرح بین المللی و ملی)، مورد بررسی قرار می گیرند. هدف از این امر، درک بینش کهن الگویی است که تمدن های مختلف به مفهوم دانش داشته اند و تبلور دوباره آن در شکل های ساده شده نشانه های کنونی دیده می شود. برای دست یابی به ارتباطی منطقی و استدلالی متقن، بیش از صد نشانه دانش بنیاد بین المللی و ملی مشاهده شدند؛ اکثریت نشانه ها، زبان مستقیم را برگزیده و به نمادهای تصویری سرراست چون کتاب و سردر دانشگاه اکتفا کرده اند، اکثر طراحان، از نمادهای ملی در طراحی نشانه دانشگاه بهره برده و برداشتی مستقیم از مفهوم دانش داشته اند، برخی که مورد پژوهش این مقاله بوده، از نمودهای ضمنی و نهفته در کهن الگوها بهره برده اند. اکثر نشانه هایی که مفاهیم ثانویه را القا نموده ، در فرهنگ های مختلف به صورت یکسان استفاده شده اند؛ کهن الگوهایی که در فرهنگ های مختلف مشترک بوده و خواستگاه های اساطیری داشته و فرم های درخت، خورشید، آتش (شمع، مشعل) و آب، که نمادهای معرفت در کهن الگوی جهانی هستند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، به واکاوی معنای دانش و معرفت در کهن الگوهای جهانی پرداخته و بازتاب آنها را در نشانه های مطرح مؤسسه های دانش بنیاد، معرفی می کند.
۳.

تطبیق هنرهای بصری و معماری در طراحی مرکز اجتماعی هنرمندان با نگرشی به فلسفه رو- در- روییِ امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرکز اجتماعی هنر بصری معماری لویناس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
از مشکلات جامعه امروزی، دوری هنرمند از حرفه هنرهای دیگر و گروه های مختلف اجتماعی، همچنین نادیده گرفتن هنر و هنرمند توسط گروه های مذکور و در پی آن، ضعف هنر در سطح جامعه است. اهمیت برقراری تعاملات اجتماعی و رویارویی گروه های مختلف اجتماعی با هنرمندان و در پی آن، شناخت و درک اهمیت این تعاملات در استعلای جامعه، تحقیق درباره ایجاد یک بستر مناسب جهت حضور یافتن طیف وسیعی از گروه های مختلف اجتماعی و در پی آن، رویارویی با مسائل هنری را ضروری می سازد. فلسفه لویناس، نوعی پدیدارشناسی اخلاقی در راستای رو- در- روییِ فرد با دیگری یا دیگران و شکل گیری عدالت و سیاست مطلوب یک جامعه است که در نهایت، سبب ظهور استعلای آن جامعه می شود. در راستای تحقق پذیری هدف مقاله پیش رو که شیوه طراحی مناسب برای یک بستر اجتماعی مؤثر در برآورده ساختن این نیاز اجتماعی است، فرضیه هایی در پاسخ به این پرسش که چه ترفندهایی در طراحی بهینه مرکز اجتماعی هنرمندان با استفاده از تطبیق هنرهای بصری و زیبایی شناسی در معماری با فلسفه امانوئل لویناس می توان به کار گرفت؟ ارائه شده اند. در این پژوهش، مباحث حاصل از مطالعه و بررسی هنرهای بصری و معماری به عنوان کالبد معماری و نتایج به دست آمده از مطالعات فلسفه رو- در- روییِ لویناس به عنوان رویکرد نظری، با یکدیگر تطبیق داده شده و در نهایت، با در نظر گرفتن کاربری هر یک از این دستاوردهای جدید در طراحی مرکز اجتماعی هنرمندان، فرضیه هایی به عنوان نتایج پژوهش فوق شکل گرفته که می توانند در راستای تحقق طراحی یک بستر معماری مناسب به صورت بهینه و تأثیرگذار در جهت ارتقا و ترویج هنر و به دنبال آن رشد و پیشرفت یک جامعه، مورد استفاده قرار گیرند.
۴.

تحلیل آثار نیکزاد نجومی بر مبنای نظریه کارناوال میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیکزاد نجومی سلسله مراتب قدرت بدن گروتسک کارناوال باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۲۳۱
جهان در عصر حاضر، شاهد تحولات پیچیده ای بوده است. انسان همواره کوشیده مصیبت ها و فجایع را پشت سر گذاشته و جوابی برای آنها بیابد. او به دنبال راهی می گردد تا به بیان این تقابل ها و تضادها در قالب آثاری هشدار دهنده، پیچیده و تفکر برانگیز بپردازد. نیکزاد نجومی، از هنرمندان معاصر است که به واسطه بدن هایی گروتسک و بریده بریده در فضایی کارناوالی، به واگویه کردن این تقابل ها می پردازد. آثار او، به نقد قدرت حاکم پرداخته و با عناصر متعددی، آن را به چالش می کشند. این آثار، ویژگی های خاصی داشته که در اندیشه میخائیل باختین و نظریه کارناوال او نیز دیده می شوند. کارناوال گرایی[i] در ادبیات، از برجسته ترین ایده های باختین است که زیر مجموعه مباحث فرهنگ عامه و طنز محسوب می شود. از کارکردهای اصلی کارناوال، واژگونی نظام سلسله مراتبی حاکم و وارونگی هنجارهای رایج است؛ از این رو، به دلیل نزدیکی آرای باختین با مضمون این آثار، می توان ویژگی های کیفی آثار او را که به نمود ادراک کارناوالی از جهان می پردازند، مورد تحلیل قرار داد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که به چالش کشیدن قدرت و هجو آن در آثار نیکزاد نجومی، چگونه نمودار می شود؟ هدف از این پژوهش، برقراری نسبت میان امور زندگی روزمره همچون کارناوال و قدرت با هنر، در قالب خوانشی باختینی از مفهوم کارناوال گرایی است. بر این مبنا، در نقاشی های او، شاهد تقابل فضای رسمی و جدی با فضای غیررسمی و اموری متضاد هستیم و این تقابل به صورت چند پارگی و ظهور شخصیت های ناقص، غریب و ترکیبی، دست کاری در بعضی قسمت های بدن و تکرار آن، تلفیق بدن انسان با بدن حیوان، انجام امور پیش پا افتاده و مهمل، مبدل پوشی و برش های بدنی در قالب شخصیت هایی نیمه دلقک (هارلکن)، نمایش داده شده است. این پژوهش، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه ای توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
۵.

مطالعه تأثیر آموزش نقاشی بر هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هوش های چندگانه هوارد گاردنر هوش تجسمی- فضایی آموزش نقاشی آزمون ریون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۲۳۱
امروزه یکی از رویکردهای نوین آموزشی در نظام تعلیم و تربیت، آموزش بر مبنای نظریه هوش های چندگانه هوارد گاردنر بوده که مبتنی بر توجه به جنبه های گوناگون هوش افراد است. یکی از انواع هوش ها، هوش تجسمی- فضایی است که ارتباط مستقیمی با توانایی درک درست از جهان به صورت بصری دارد. به کارگیری روش های مناسب آموزشی جهت تقویت هوش تجسمی- فضایی، ضمن افزایش توجه، تقویت سطح ادراک بصری، حافظه و هدفمندسازی فعالیت های هنری کودک، می تواند در ارتقای سطح یادگیری وی مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارزیابی روش های آموزش نقاشی مبتنی بر نظریه هوارد گاردنر، در جهت افزایش هوش تجسمی- فضایی کودکان پیش دبستانی شکل گرفت. این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر روش، شبه آزمایشی با گروه های گواه و آزمون است. آزمودنی های پژوهش، شامل 36 نفر (دو گروه هجده نفری) از دانش آموزان دختر پیش دبستانی های عترت و خجستگان از ناحیه چهار اصفهان در سال تحصیلی 93-92 بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. هر 36 دانش آموز، مورد آزمون هوشی ریون کودکان به صورت پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. در گروه آزمون، آموزش نقاشی بر اساس مؤلفه های هوش تجسمی- فضایی طی پانزده جلسه انجام شد. داده ها با آزمون کوواریانس تحلیل شده و نشان دادند که آموزش نقاشی به کودکان بر طبق شاخصه های هوش تجسمی- فضایی، در افزایش این هوش در کودکان تأثیر داشته است (005/0>P). یافته های کمی، میزان این تأثیرپذیری را 21% نشان دادند. همچنین لازم به ذکر است که تحلیل های کیفی نیز مؤید نتایج تحلیل های کمی بودند. با ذکر این نتیجه، فرضیه پژوهش مبتنی بر افزایش هوش تجسمی-فضایی از طریق آموزش نقاشی به کودکان پیش دبستانی، تأیید شد.
۶.

چگونگی میزان بازتاب هنرهای سنتی در نقاشی معاصر ایران (بررسی هشتمین دو سالانه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنرهای سنتی صنایع دستی هنر معاصر ایران نقاشی هشتمین دوسالانه نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۹ تعداد دانلود : ۳۰۰
هنرهای سنتی[1] ایران، قابلیت زیادی در بازآفرینی در نقاشی معاصر ایران دارند. در مواردی، هنرمندان با بازتاب صنایع دستی[2] در نقاشی معاصر ایران، به غنی کردن آثار خود پرداخته اند. چگونگی میزان گرایش به صنایع دستی در نقاشی معاصر ایران، مسئله اصلی این پژوهش است. هدف از این تحقیق، توجه به قابلیت های صنایع دستی در هویت سازی به نقاشی معاصر ایران است؛ همچنین، می تواند به ماندگاری هنر صنایع دستی و ارتباط آن با نقاشی معاصر ایران کمک کند. جامعه آماری این پژوهش، شامل نقاشی های هشتمین دو سالانه ایران است. تحقیق پیش رو ابتدا به تعریف صنایع دستی پرداخته، سپس حضور هر یک از رشته های صنایع دستی در نقاشی های هشتمین دوسالانه را به صورت مجزا در جدولی مورد بررسی قرار داده است. در این بررسی، بازآفرینی صنایع دستی در رشته های؛ خوشنویسی[3]، طراحی سنتی، چاپ قلمکار[4]، گره سازی[5] و هندسه نقوش، سفال، لعاب و کاشی کاری، مشبک فلزی، قلم زنی[6]، فرش، دست بافت ها و حجاری[7]، در آثار هشتمین دوسالانه نقاشی دیده می شود. این پژوهش نشان می دهد 16/12 درصد از نقاشی های راه یافته به هشتمین دوسالانه، از صنایع دستی استفاده کرده اند. همچنین، این تحقیق نتیجه می گیرد در بازتاب صنایع دستی، هنرمندان، کمترین گرایش را به سه رشته قلم زنی و مشبک فلزی، حجاری و دست بافت ها (در هر رشته 2/2 درصد) داشته اند و بیشترین توجه هنرمندان در این هویت بخشی، به طراحی سنتی (33/33 درصد) است. این پژوهش می تواند نگاه هنرمندان را به آن دسته از صنایع دستی که قابلیت زیادی جهت بازتاب در نقاشی معاصر ایران دارند، معطوف ساخته و به هویت بخشی آثار کمک کند. روش انجام این تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.