آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

از جمله مباحث اساسی جامعه شناختی دوران معاصر، شناسایی و نقد وضعیت جامعه یا به عبارتی آسیب شناسی اجتماعی است. از دیدگاه اغلب صاحبنظران ارتباطات، ابزارهای فرهنگی و رسانه‏های جمعی اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری قادرند به واسطه انتشار محتوا، تصاویر و اصوات مخرب، آسیب‏هایی فرهنگی را تولید یا بازتولید نمایند. در این نوشتار بدون انکار توانمندی ابزارهای فرهنگی و وسائل ارتباط جمعی در تثبیت ارزش‏ها و هنجارهای متعالی، مصادیق آسیب زا و منفی این کالاها بر علیه زنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در شماره آتی علل و پیامدهای چنین روندی تبیین خواهد شد.

متن

زندگی اجتماعی به وسیلة نظام‌هایی از نمادها شکل می‌گیرد که در کنش و واکنش و سازمان دادن روابط انسان‏ها حکم‌رانی می‌کنند. بدون این نمادها، قدرت پیش‌بینی و تفسیر کنش و واکنش افراد، ناممکن یا دشوار خواهد بود. البته امروزه به دلیل انقلاب اطلاعات، نظام‌های اجتماعی به طور مداوم، در حال تولید نمادهای جدید می‌باشند، از این رو به نظر می‌رسد آنها زنجیرهایی بیش در دست و پای انسان‌ها نیستند، اگر چه بدون آنها زندگی جمعی نیز میسّر نیست. اگر از کثرت و فراوانی نمادها صرف‌نظر شود، مشکل جدّی‌تر، بهره‌وری ناصحیح و سوء استفاده از علائم، نمادها و کالاهای فرهنگی است، تا آنجا که امکانات فوق به جای هدایت به سوی اهداف مثبت و ایجاد ارتباط سالم، به ابزاری برای سقوط در دره‌های انحرافات، کجروی‏ها و آسیب‌ها تبدیل شده‌اند و جز تخریب فرصت‌ها، تخدیر اذهان‌، روان‌پریشی و فروپاشی هنجارهای اجتماعی نتیجه‏ای ندارند.
این سوء استفاده و استفادة ناصحیح و ناسالم، می‏تواند به دلیل عدم وحدت نظر در مبانی، اختلاف در مصادیق، فقدان اتفاق نظر در باورها، ارزش‏ها و هنجارها و تفاوت در تفسیر و تطبیق بین مصادیق و مبانی ایجاد شود.
1- تعریف مفاهیم کلیدی
1- 1) آسیب فرهنگی
ناهمنوایی با هنجارها یا مجموعه‌ای از هنجارهای معین را آسیب می‏گویند.[1] البته تشخیص آسیب‏ها با توجه به ملاک‌ها و معیارهای فرهنگی و ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر جامعه صورت می‌پذیرد، از این رو، هر جامعه‌ای برای رفع نیازهای مادی و غیر مادی اعضای خود، از نظر تداوم نسل و صیانت نفس، انتظام امور اجتماعی و ارضای نیازهای روانی و عاطفی را به طریقه خاصی سازماندهی و اداره می‌کند که به آن فرهنگ جامعه می‌گویند. ولی همین فرهنگ گاهی توسط خرده فرهنگ‌های[2] معارض، آسیب‌پذیر شده و موجب درگیری و برخورد فرهنگی[3] در یک جامعه می‌گردد که نتیجه‌ این وضعیت آسیب‌سازی و آسیب‌رسانی بر اعضای جامعه است. این خرده فرهنگ‌ها می‌توانند هم از سوی برخی اعضای جامعه که منافعی متفاوت با منافع جمعی دارند و هم به واسطه نیروهای بیرون از جامعه ایجاد ‏گردد، البته ایجاد خرده فرهنگ‌های معارض، تمام مقصود صاحبان منافع متفاوت نمی‏باشد، بلکه انتشار و توسعه آنها در درون جامعه هدف اصلی است. این مهم امروزه از طریق رسانه‏ها و ابزارهای اطلاعاتی نظیر «رایانه، ماهواره و دیجیتالی کردن فن‌آوری‏ها (تکنولوژی)»[4] صورت می‌پذیرد و حتی این وسائل ارتباط جمعی «وضعیتی را پدید آورده است که گروه‌ها ‌به راحتی می‏توانند فرهنگ ویژة خود ]خرده فرهنگ[ را در سطح ملی و حتی منطقه‌ای و جهانی منتشر سازند»،[5] زیرا روز به روز با تحولات شگرف، بر وسعت و گستردگی فن‌آوری‌های جدید ارتباطی افزوده می‌شود و عملاً «رایانه، ماهواره، تلویزیون، رادیو، دورنگار، ویدئو، تلفن‌های همراه مرزهایی را که زمانی، افراد جهان را از نظر اقتصادی،جغرافیایی وسیاسی جدا می‌کرد، کمرنگ نموده است».[6] در نتیجه به خاطر برتری فن‌آوری و اقتصادی فرهنگ‌های مهاجم، روند فرهنگ پذیری از حالت دو جانبه و طبیعی خود خارج گردیده و به جریانی یک طرفه و یک سویه و برای تحمیل و تهاجم تبدیل شده است؛ به گونه ای که رسانه‌ها، با تولیدات و فرآورده‌های فرهنگی متنوع، به شدت محیط‌های مرجع را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. از طریق شبکه‌های مختلف، محصولاتی چون نوارهای ویدئویی، کاست، عکس، مجلات، نرم‌افزارها و بازی‌های رایانه‌ای، انواع الگوهای رفتاری، ارزش‌ها و هنجارهای خاص ارسال می‌شود که «بیش از هر چیز، اخلاق و معنویت را مورد تهاجم قرار می‏دهد و در مقابل، فرهنگ مادی و جلوه‌های آن از جمله خشونت و سکس با مظاهر آن نظیر رابطة نامشروع دختر و پسر، پارتی‌های شبانه، بدلباسی و ...»[7] اشاعه می‏یابد. در بررسی پرونده‌های جنائی نیز ارتباط میان این انحرافات با بروز مظاهر ضدفرهنگی با درصد بالائی به تأیید رسیده است، چنان که در دو کشور شرقی[8] و غربی[9]، رابطة آماری بین میزان استفاده از تولیدات ضدفرهنگی فناورهای جدید رسانه‌ای با وقوع انحرافات، به ویژه جرائم علیه زنان به اثبات رسیده است.
2- 1) انواع ارتباطات
در عرصة فرهنگ، آسیب‌ها به واسطه ابزارهای مختلف محقق می‌شود، اما آنچه در این نوشتار مورد نظر است، آسیب‌هایی است که به دلیل بهره وری ناسالم از رسانه‌ها تولید می‌شود. بدین لحاظ تبیین تأثیر ابزارهای ارتباطی، پیام‌های کلامی و غیر کلامی رسانه‌ها ضروری می‏نماید.
1-2-1) ارتباط غیر کلامی
«بورس ماجیان» می‌نویسد: «واژة ارتباط غیرکلامی پهنة وسیعی، از بیان چهره‌ای و اشاره تا مُد، از وضعیت نمادی تا رقص، تئاتر، موسیقی و تشریفات دیپلماتیک... را می‏پوشاند»[10] «شولمن» یادآوری می‌کند: «حرکات چارلی چاپلین در فیلم‏های صامت او، دست‌هایش، چهره اش، راه رفتن مُضحکش و لباس‌هایش همه پیام‌های او را منتقل می‌کردند».[11]یکی از صاحب‌نظران ارتباطات بیان می‏دارد: «هر کُمدین روش خاص خود را دارد... باسْتِرکیتون[12] تمام نقش‌های خود را با چهره‌ای مبهوت و پرابهام ایفا می‌کرد».[13]به تعبیر ویلبرشرام از نخبگان علوم ارتباطات «پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ باشد، امواج صوتی در هوا، جریان برقی، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علائمی باشد که قادر به تفهیم معنی باشد».[14] سازه‌های پیام فقط محتوای پیام[15] نیست، بلکه کُدها و رمزهای پیـام[16] و نحوة ارائه پیـام[17] نیز جزء سـازه‌های پیـام می‌باشنـد و حتی اندیشمندانی مثل مالتسکه[18] معتقدند پیامی که از طریق چهره رسانده می‌شود، سریع‌تر و صریح‌تر از پیام کلامی می‌باشد. «هارجی اَوْن» بیان می‏کند: «معلمی را در نظر بگیرید که از دانش آموزان خود می‌خواهد در مورد موضوع درس پرسش و انتقاد کنند، اما رفتار غیرکلامی او نشان می‌دهد که چندان هم انتقاد پذیر نیست[19] ، با مراجعه به متون دینی، شواهدی مبتنی بر پیام‌رسانی غیرکلامی یافت می‌شود، به طور نمونه:
1-1-2-1) چهره
در داستـان حضرت یـوسف بیان می‏شود زیبائی چهرة او موجب شیفتگی همسر عزیز مصر گردید و حتی شدت، سرعت و صراحت پیام‌رسانی چهره وی چنان بود که دوستان و زنان اطراف همسر عزیز مصر در هنگام دیدار، از حفاظت فیزیکی خویش غافل شده و در اثر شیفتگی و بهت‌زدگی، به واسطه چاقوی میوه، به جای قطع میوه، به انگشت خویش آسیب رساندند. آن گاه همسر عزیز مصر فرصت پیدا کرد تا از علاقه و ارادت خویش به یوسف و تقاضای کامیابی جنسی از یوسف که عملی مغایر با منزلت و پایگاه اجتماعی وی بود با این توجیه دفاع نماید که: این همان زیبائی است که مرا به خود مشغول و از آداب و رسوم سلطنتی خارج نموده است و همان چیزی است که شما مرا به خاطر آن سرزنش می‌کنید.[20] نکته مهم‌تر اینکه این سوره قالب داستان را، بهترین ابزار پیام‌رسانی غیر کلامی و قالب قصة یوسف را بهترین قالب و رساترین قالب‌های قصه‌ای معرفی می‏کند.[21]
2-1-2-1) حرکت اندام
آیاتی از قرآن مجید[22] و کلماتی از ائمه اطهار (ع) [23] با صراحت، به شیوة گام برداشتن و نحوة حرکت اندام[24] هنگام راه رفتن اشاره کرده و برای آن تأثیرات روانی و اخلاقی قائل شده‌ است. سوره قصص در جریان ذکر سرگذشت دختران شعیب[25]، شیوه راه رفتن آنها را الگوی عفت، خویشتن داری و حیاء معرفی کرده است.
3-1-2-1)پوشش
در قرآن مجید، پوشش، معیاری برای تحفظ از اجانب و عامل امنیتی معرفی شده است. نوع پوشش، همانند پلاک اتومبیل است؛ پوشش جامع نظیر پلاک سفید و بدپوششی همچون پلاک قرمز برای صاحب آن می‌باشد. اولی به مخاطب می‌فهماند که نباید قصد استفاده از صاحب این لباس را نماید و همچون عابر منتظر تاکسی، دست خود را بلند کند. این پیام در سورة احزاب به صراحت اشاره شده است، آن گاه که می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو که: جلبابهای خود را بر خویشتن فرو افکنند، این کار بر اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است».[26] یعنی پوشش می‏تواند معرف گروه فرهنگی او و حافظ امنیت وی باشد.
4-1-2-1) شیوة سخن گفتن
درمورد پیام رسانی گفتاری نیز در قرآن اشاره شده است که شیوه و لحن سخن (زن) می‌تواند پیام صریح و سریع جنسی داشته باشد و مرز و کد تحریک جنس مخالف باشد. آنجا که می‌فرماید: «پس به گونه‌ای هوس انگیز سخن نگوئید که قلوب بیمار در شما طمع کنند».[27] این جمله در خطاب به همسران پیامبر نازل شده است.
5-1-2-1) قالب کلام
ائمه اطهار (ع) به هنگام توصیه به یاران و محبان خود در مورد انتخاب قالب جملات در هنگام طرح سؤال و پرسش می‌فرمایند: «زیبائی سؤال، نصف علم و دانش است».[28] به عبارت دیگر هرگاه شخص به طور نیکو، سؤال نماید، پاسخگو به میزان فهم و توان‌مندی او پی ‌می‌برد، در نتیجه مخاطب را فردی کم دانش یا بی‌اطلاع نمی‌پندارد، بلکه سعی می‌کند بادقت و جامعیت پاسخ گوید.
2-2-1) ارتباط کلامی
در اینکه کلام، پیام دارد، هیچ تردیدی نیست. از جمله‌ انواع پیام‌های کلامی، پیام منفی است، از این‌رو قرآن مجید و کلمات معصومین (ع)[29] به طور مکرر انسانها را از محتوای باطل و ناصحیح نهی کرده است. اوج نهی از محتوای باطل، در سورة شعرا[30] به جهت غلبه محتوای اشعار جاهلی و ناصحیح بودن و آسیب رسانی آن بوده است. در این سوره کسانی را که از صاحبان این محتوا تبعیّت می‌کنند، «گمراه» لقب داده است. وجه نهی، همان بدآموزی و آسیب رسانی پیام‌های منفی و نوع محتوای مخرب می‌باشد یعنی از فراگیر بودن محتوای منفی، قالب مورد نفرت قرار گرفت.
2- ابزارهای فرهنگی و مصادیق آسیب‏زا
یکی از نویسندگان جامعه شناسی رسانه‌ها و از دست‌اندرکاران فرهنگی قبل از انقلاب اسلامی، راجع به فضای ضدفرهنگی رسانه‌ها در قبل از انقلاب می‏نویسد: «استعمار نو کوشید تا بار دیگر با شگردهای تازه، همچنان بندهای اسارت را بر دست و پای بسیاری از مردم جهان و به خصوص جهان سوم محکم‌تر کند ]اما[ ادامة استعمار اقتصادی و دوام سلطة نظامی بدون استعمار فرهنگی از ضمانت کافی برخوردار نبود.]از این رو به کمک[ وسائل ارتباط جمعی با تولید داستان‌ها، نمایش‌ها، برنامه‌ها و فیلم‌های مبتذل، مخاطب را به ماشین‌های مجهز به کنترل از راه دور تبدیل کرد تا بر طبق فرمان او حرکت ‌کنند… برنامه‌های مبتذل سبب می‌شوند که مردم جهان سوم ارزش‌های فرهنگی خود را فراموش کنند. جالب تر اینکه هرگاه منتقدان اجتماعی هشدار می‌دهند، مسئولین دستگاههای فرهنگی سریع ندا می‌دهند که ما می‏خواهیم خواست‌های مردم را منعکس می‌کنیم، اما آیا همین رنگین نامه‌های به اصطلاح فرهنگی نبودند که مردم را سرگرم عشق‌بازی فلان رقّاصه و یا هرزگی فلان هنرپیشه ساختند؟؟ پس خواست مردم به وسیلة آنها تعیین گشته است، برای همین است که جوان، حاضر می‏شود ساعت‌ها برای دیدن رقص فلان روسپی سر و دست بشکند. وجه اشتراک تمام داستان‌ها، برنامه‌ها و فیلم‌های غربی که پیام‌های زهرآلود آن، تفکر را نابود می‌کند، عبارت است از «عشق کن نه جنگ»، «حال کن، به فردا نیاندیش»، «زندگی زود می‌گذرد، سعی کن از زندگی لذت ببری»، «بی‌خیالی پیشه کن» و در یک جمله «فکر نکن، فقط مصرف کن» و نتیجه این رسانه‌ها و هنرها برای بیننده و به خصوص کودک، چیزی جز «سکس به علاوة خشونت» نخواهد بود.[31]
استیون استرن[32] در مقالة جنسیت و رسانه‌های گروهی می‌نویسد: «پیشرفت در تولید و دسترسی به محصولات جنسی را می‌توان به عنوان یکی از مصادیق پیشرفت فن‌آوری مشاهده کرد. گسترش رسانه جنسی در صد سال گذشته، به طور مستقیم با جهش‌های فن‌آوری در این دورة کوتاه مرتبط بوده است. از دستگاه چاپ گرفته تا اینترنت برای اهداف جنسی به کار گرفته شده است، بلکه به سختی می‌توان فهرستی از فن‌آوری‌ها تهیه نمود که توسط برخی افراد برای اهداف جنسی استفاده نشده باشد».[33]
تأمل در این اعترافات، بهره‏برداری ناشایست از کارکردها و قابلیت‏های رسانه‏ها را به خوبی نشان می‏دهد. امام خمینی (ره) درخصوص سوء استفاده از این ابزارها و آسیب رسانی آنها می‏فرمایند: «می‏دانید که چقدر مراکز فساد درست کرده بودند، مراکزی را که باید آموزشی باشد، به فساد کشیده بودند، مثل سینما، مثل رادیو، مثل مطبوعات»[34] آن گاه در جای دیگر به نمونه‌ای از نقش‌های خاص آسیب رسانی اشاره می‌نمایند: «... نه اینکه هر کس پا شود یک مجله‌ای درست کند، هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عکسی بهتر مشتری داشته باشد، توی آن بیاندازد. عکس‌های مهیّج و عکس‌های مهوِّع در آن بیاندازد که مشتری‌هایش زیاد بشود، آن وقت اسمش مطبوعات است!؟...»[35]

1-2) رمان
رمان[36]و رمانتیک[37]واژه‌ای فرانسوی است و به معنای داستان و داستان‌پردازی می‌باشد. در فرهنگ لغت معین، به معنای «افسانه‌ای» و «اثری شعری» وابسته به سبک رُمانتیسم معرفی شـده است[38] و افسانـه به معنـای «قصه» و «سرگذشت» ترجمه گردیده است.[39] این سبک از داستان، هر دو قسم تخیّلی و واقعی را دربردارد و دارای ریشه دینی بوده و در معرفی شهدای مسیحی و قدّیسین کاربرد داشته است، لکن با توجه به جنبش اواخر قرن شانزدهم که همه چیز رنگ دینی خود را از دست ‏داد، از این‌رو رمان‌های این دوره نیز فاقد صبغة دینی است.».[40] اوج رمان نویسی متعلق به قرن بیستم و ظهور مکاتب متعدد از جمله مکتب «سورئالیسم»[41] می‌باشد که در یکی از اصول اخلاقی بیان می‏کند: «با هر گونه قرارداد و مواضعه مخالف است»[42] این اصل در نظر اول به نظر می‏رسد که برای رهایی از قراردادهای مشکل ساز ادبی می‏باشد، لکن با توجه به اصل انسان محوری و التذاذ بیشتر، اصلی فراگیر برای نفی همه قراردادهای اخلاقی بود. از این رو «مالروکه» در اثر جامعه شناسی ادبیات خود، دوران رمان را به چند مرحله تقسیم می‏نماید و در مرحله نخست، بر مرگ خدایان و فروپاشی ارزش‌ها در اروپای غربی تأکید می‏کند.[43] شاهد عینی نفی ارزش‌ها، قطعاتی از رمان و متن‌های منقول او می‌باشد که زنان قربانیان آن هستند.[44] زیرا با ترویج فساد اخلاقی، سکس و آزادسازی روابط جنسی و نفی ارزش‌های دینی و انسانی، بستر و زمینة استثمار زنان را فراهم می‏سازد. فرهنگ‌سازی به واسطه ادبیات برتر، جذّاب و سحر آمیز رمان، وسیله‌ای برای ایجاد خلسه‌های جنسی و آماده‌سازی جامعه برای رهایی جنسی است. زیرا خواننده، به خاطر شدت جذبة قالب و ساختار رمان به ویژه جذبه‌های جنسی، از پیامدهای منفی آن غافل گردیده و همچون فرد غریق، در اعماق آن ناپدید می‌شود. این نوع سوء استفاده از قالب رمان، پدیده‌ای شایع و رایج در آثار افراد مختلف اعم از فیلسوف تا روان شناس غربی است. و حتی در آثار مدعیان علم و ادب شرقی به ویژه در ایران زمین ـ حتی در دوره شیفتگی و ارادت مردم ایران به دین و ارزش‌ها ـ یافت می‌شود.
هرزه‌نویسی در قالب رمان، قلم ژان ژاک روسو، فیلسوف اجتماعی اروپا را نیز رها نکرده است، آن گاه که شرح ماجرای التذاذ جنسی‏ خود از مادر خوانده‌اش را در دوران کودکی خود می‌نویسد.[45]با ورود نظریه روان شناسی فروید، رمان به منتها درجة هرزه‌گویی سقوط می‌کند تا آنجا که یکی از نخبگان رمان انگلیس، در معرفی بهترین رمان‏های انگلیسی، راهی برای رهائی از معرفی این گونه متن‌ها ندارد، متن‏هایی که خمیر مایه آن سکس، ترویج فساد و زمینه‌سازی برای ناامنی زنان می‌باشد.[46]
همان گونه که ذکر شد، ادبیات و رمان در ایران، خواه در قالب ترجمة رمان نویسندگان غرب، خواه به صورت مستقل، بی نصیب از این آسیب‏های فرهنگی نبوده است، به ویژه از زمان مشروطه با حضور روشنفکر نمایان، ابتذال و هرزه نویسی در داستان‏ها و رمان‏ها مشاهده می‏شود.[47] البته این داستان غم انگیز تاکنون ادامه داشته تا آنجا که در تحلیل محتوای 659 داستان و رمان مربوط به سال‌های 1378 تا 1381،‌ 70% دارای محتوایی مبتذل و 40% دارای رویکرد پورنوگرافی و تشریح صحنه‌های خلاف اخلاق جنسی بوده است.
2-2) شعر
در اشعار برخی شاعران، تخریب شخصیت زن با رویکرد تفریطی و افراطی نسبت به شأن زن و نگرش جنسی به او مشاهده می‏شود.
1-2-2) نگاه تفریطی
این نوع نگاه منفی به هویت و شأن زن، در نثر و نظم فارسی، در مقابل نگرش مثبت، به وفور مشاهده می‌شود. تا بدانجا که بی‌رحمانه واقعیت وجودی زنان انکار گردیده و صفاتی همچون «کوتاه خرد، سبک مغز، بی‌اراده، بوالهوس و بی‌فایده» به همة زنان نسبت داده‌ شده است، حتی در توصیف خویشان خود (به طور نمونه در خصوص دخترشان بعد از مرگ وی) چنین سروده‌اند؛:
سرفکنـده شـدم چو دختـر زاد
بر فـلک سر افراختـم چو برفت[48]
و برخی ازشعرا نیز در حذف هستی الهی گونة حقیقت زن ‌ـ همچون مردـ سنگ‌تمام گذاشته‌اند:
زنــان در آفـرینش نـاتـمانـد
 از آن رو خویش کام و زشت نـامند
زنان نازک دلند و سست رأیند
 به هر خو چون برآری شان، برآیند[49]
2-2-2) نگاه افراطی
جفا در حق زن، فقط در تحقیر شأن زن نیست، بلکه گاه با فزونی‌های غیر واقعی، زن را از جاده مستقیم و بهره‌مندی واقعی از هستی خویش دور می‌کنند. چنانکه یکی از منتقدین بیان می‏کند:«در اشعار معاصر نسبت به شأن و منزلت زن افراط و غلو شده است… با مسائل عوام فریبانه و غلوّ شده‏ای نظیر تساوی کامل زن و مرد… به بهانه دفاع از زن، شخصیت او را مخدوش می‌کنند.
3-2-2) رویکردی جنسی
زمانی که زن در یکی از دو لبة پرتگاه شیءانگاری و توقعات افراطی قرار گیرد، گاه برای خدمات رسانی به دیگران و گاه برای ارضای تمنیّات خویش، در قالب عشوه، تبرّج و طنّازی ظهور می‏کند تا نفس چموشِ مردان یا نفس سرکش خود را راضی کند. از این رو تصویر زنان در اشعار غیرعرفانی که تصویری مینیاتوری از زن است، حَظّ و بهرة بصری چشم نوازی را نصیب خواننده می‌کند.[50]یکی از شاعران، این نوع تصویرگری را واقع بینانه معرفی کرده و بیان می‌دارد: «زن دردوران شعر مُدرن، انسانی با جسم و روح و هویت فردی است و در اینجا عشق، یک تجربة شخصی است».[51] به زعم این شاعر، اشعاری که گویای عریان‌گری جسم زن، طنازی و احساس لذت تخیلی از جسم او باشد، شعری از روی درک واقعیت و مواجهه با یک مخاطب خاص و دارای هویت فردی است و در مقابل اشعاری که به حقیقت وجودی زن، روح بلند و آرامش بخش او می‏پردازد و مطابق با فطرت و موافق با آیه «لیسْکُنَ إلیها»[52] است، امری تخیلی و غیر واقعی است، حال آنکه نتیجه چنین نگرش جنسی نسبت به زنان، منجر به سقوط جایگاه و منزلت او می‏شود، لذا چنین نگرشی سطحی و شی‏انگارانه می‌باشد. هر چند برخی از زنان شاعر نیز خویشتن را چون کالای جنسی معرفی می‏کنند، چنان که در آشفته بازار فرهنگی سال‌های اخیر، چنین تحقیری از سوی زنان شاعره نسبت به زنان دیده می‏شود. [53]
این کارکرد منفی و شی‌انگارانة برخی اشعار نسبت به زن، از سوی بعضی از نویسندگان اعتراف شده است. به طور نمونه بیان گردیده: «معشوق شعر عاشقان، سراپا زن است و عاشق آن، سرتاسر مرد می‌باشد، بلکه چاشنی همة این متون و اشعار عاشقانه، رویکرد تند جنسی و القاء لذّت تخیّلی و شنیداری مردان می‌باشد».[54] این نوع نگاه، مختص قوم فارس، عرب، ترک، بلوچ، شرق یا غرب نیست،[55] بلکه اکثر افراد دارای نگرش‏های افراطی و تفریطی نسبت به زن، این نوع نگاه جنسی افراطی را نیز دارند.
3-2) مطبوعات
رسانه‌های جمعی مکتوب را باید یک جامعة جهانی یا به عبارت دیگر جهانی در یک نشریه نامید. از این رو می‏توان هر نوع آسیب را در عرصه‌های واقعی جامعه، در درون این رسانة مشاهده کرد:
1-3-2) عکس
هر چند استفاده ابزاری از اندام زن و تصویر آن برای کامروائی بصری و تبلیغ تجاری، زشت‌ترین نوع تحقیر و آسیب علیه زنان در تمام رسانه‌های مکتوب و تصویری است، لکن شایع‌ترین نوع استفادة ابزاری از تصویر زنان، از طریق تبلیغات فیلم‏های سینمائی یا کالاهای مصرفی یا بهره برداری از چهرة برخی زنان معروف در طرح جلد نشریات می‏باشد.
به اعتقاد استرن، درخصوص استفادة ابزاری از تصویر زن «قبل از بحث در مورد بدنة بزرگ مطبوعات علمی، باید در زمینة نوشته‏ها و تصاویر مستهجن بحث نمود. زیرا مدت زمان زیادی است که این موضوع دانشمندان را نگران ساخته است».[56] وی برای مدعای خود شاهدی از تحقیقات مجلس سنای آمریکا نقل می‌کند،در مورد اینکه متجاوزان جنسی بزرگسال در مصاحبه‌ها اقرار نموده‏اند که عکس‌های مستهجن و شهوت‌انگیز در ارتکاب جرائم جنسی آنها نقش اساسی داشته است.[57]
اما این آسیب فرهنگی فقط علیه زنان آمریکا نیست، بلکه در کشورهای اسلامی از جمله ایران نیز مشاهده شده است، به ویژه در این آشفته بازار تساهل و تسامح، متقاضیان بهره‌وری بصری از تصویر زن، خواسته خود را عیان و آشکارا در مطبوعات داخلی تقاضا کردند[58] و وقتی کوس رسوائی این موضوع زده شد، یکی از مروّجین اندیشه تساهل به عملکرد هم گروه‏های خود اعتراض نمود که: «از مطبوعات عامّه پسند غیر سیاسی گلایه دارم، تعدادی از اینها از اشتغالات سیاسی ما سوء استفاده کردند و به چاپ عکس‌هایی پرداختند که موجب هنجار شکنی و تخطئة ارزش‏ها می‌باشد».[59]
با توجه به این مقدمه، می‏توان دغدغه منتقدان و کارشناسان اجتماعی را در نقد رویکرد استفادة ابزاری از تصویر زن درک نمود، مقام معظم رهبری در این خصوص، ضمن اظهار نگرانی فرمودند: «نوع سوم کار فرهنگی بد، آن کار فرهنگی‌ایی است که اثرش آنی است و قابل پاسخگویی ]علمی[ نیست، مثل این که در جامعه‌ای عکس‌های مستهجن جنسی را به شکل وسیعی در میان جوانان پخش کنند، شما چطور می‌خواهید این را جواب بدهید؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟ وقتی که یک اثر هنری، یک نوشته و یک عکس، تأثیر ویرانگر اخلاقی دارد، این قابل پاسخگویی نیست!!»[60]
طبیعی است که هیچگونه پاسخ عملی قانونی و غیر قانونی برای رفع این نیاز کاذب وجود ندارد، تداوم این وضعیت یا موجب استرس و روان پریشی بینندة تصویر می‌شود یا زمینه رفتارهای غیرقانونی نظیر مزاحمت خیابانی یا تزاحم چشمی را بر علیه زنان ایجاد می‏کند.
2-3-2) حقوق زن
بهره‌برداری کلیشه‌ای از حقوق زنان، در رأس آسیب‏های محتوایی علیه زنان است که عمدتاً از طریق رسانه های نوشتاری و در قالب مناظره، مصاحبه، مقاله و گزارش اشاعه می‏یابد. در این نوع تولیدات فرهنگی، قواعد و هنجارهای محدود کننده، غیر ضروری و آداب و رسوم خرافاتی به بهانة حفظ هویت و آداب ملی و سنتی اشاعه می‌شود یا به بهانة آزاد سازی زنان، بی‏پروایی جنسی ترویج می‏گردد، نتیجة این دو نگرش، دوری زن از وظایف فطری و حقوق طبیعی خویش است.
3-3-2) تناقض گویی
برخی مطبوعات با تناقض‌گویی‌های خود عامل ایجاد روحیه تحیّر و سرگردانی زنان هستند، گاه چنان از رسوم غلط دفاع می‏کنند که زنان را به مسائل سطحی نظیر رنگ، مدل،قیمت لباس، کفش، نحوة تزئین خانه و آشپزخانه درگیر می‏کنند یا از رفتن به رزمگاه‌های نظامی و مهندسی در بیابان‌ها سخن می‏گویند و به صورت فراگیر هر دو را تبلیغ می‌کنند و از این غیر عالمانه‌تر در مباحث حقوقی است،[61] از یک سو مسئولیت تربیت فرزند و مدیریت خانه را خلاف آزادی زن و نوعی اسارت معنا می‌کنند، از دیگر سو عدم حضانت کودک به زن مطلقه را بی‌رحمی و اقدامی دور از عاطفة انسانی تعبیر می‌کنند، در حالی که اسلام با رفع مسئولیت حضانت کودک از زن مطلقه، فرصت ازدواج مجدد او را فراهم می‏نماید. زیرا در اغلب موارد همسر جدید از پذیرش کودک شوهر قبلی استنکاف می‌کند، اما رسانه‌های مکتوب با ادعای تضییع حق مادران در مورد حضانت کودک، زن را در حصار تجرّد قرار می‌دهند.
4-3-2) رویکرد گزینشی
غافل نمودن فرد از واقع گرایی، مشکل و آسیب دیگری است که از رهگذر برخی مطبوعات (عام و خاص زنان) متوجه جامعه زنان می‌شود. اهل مطبوعات با برخورد گزینشی نسبت به اطلاع رسانی در مورد وضعیت زنان سایر کشورها و طرح یکسویه برخی حقوق، افراد را دچار درد مزمن شیفتگی به غرب و ازخودبیگانگی می‌کنند و به طور مداوم تلاش دارند تا از حقوق زنان در غرب الگوبرداری کنند، در حالی که سیستم حقوقی غرب نیازمند تجزیه و تحلیل است. در واقع دست اندرکاران رسانه‌های جمعی و اهل مطبـوعـات بـدون دخـالت نیـروهای بیـرون از مجمـوعـه، مـرتکـب رویکرد گزینشی شده‏اند:[62]
1-4-3-2) مالکیت
در اغلب سیستم‏های حقوقی به جز سیستم حقوقی اسلام، برای مالکیت اقتصادی زن سهمی در نظر گرفته نشده بود، بلکه قرن‌ها زنان جزء اموال مردان محسوب می‌شدند و تا پایان قرن نوزدهم، زن حق هیچگونه مالکیتی نداشت.[63] در حالی که 14 قرن قبل، آیة: «للرّجال نصیب ممّا اکتسب و للنّساء نصیبٌ ممّا اکتسبن»[64] راجع به مالکیت مادی و معنوی زنان و مردان نازل گردید و حق مالکیت زن را تثبیت کرد. لکن برخی افراد چنان از اعطای حق مالکیت اقتصادی زن سخن سر می‌دهند که گویی زنان مسلمان تاکنون از آن محروم بوده‏اند.
2-4-3-2) آزادی اشتغال
سخن از آزادی زنان غرب در زمینه اشتغال، در حالی مطرح می‏شود که تا دیروز زنان غربی حق هویت فردی نداشتند و به دلیل ازدواج، از نام خانوادگی قبل از ازدواج محروم بودند و همچون کالای متعلق به مالک، نام خانوادگی شوهر بر آنان نهاده می‌شد.[65]در اواخر قرن بیستم، افتخار تصویب «حق بقای نام خانوادگی زن بعد از ازدواج» به فرانسه اختصاص یافت،[66] افزون براین در فرهنگ غرب امروز شوهر مسئول هزینه زندگی همسر نیست. ولی این نوع برخورد نه تنها در دین اسلام وجود ندارد، بلکه در بحث اشتغال، به دلیل متکفل بودن مرد در برابر هزینة زندگی زن، اجبار و ضرورتی برای اشتغال زن جهت کسب درآمد وجود ندارد، مضاف بر اینکه مطابق با دیدگاه اسلام، زن حق طلب اجرت در قبال کارهای خانه را دارد، ضمن آنکه حق شرط اشتغال زن تا آنجا که نافی اصل ازدواج نباشد، محفوظ است. حال آیا می‌توان تصدیق کرد که زن، هزینه زندگی خود را از شوهر اخذ کند و بدون اجازه او در خارج خانه ثروت اندوزی نماید؟!
3-4-3-2) مشارکت اجتماعی
وقتی از حضور اجتماعی زنان داد سخن سرمی‌دهند؛ بیان نمی‌کنند که در غرب، آنهم در برخی کشورها، تنها از سال 1923 حق حضور زنان در صحنه‌های اجتماعی و مشارکت در انتخابات تصویب گردید. در حالی که اسلام از همان روزهای اول، در بیابان‌های بادیه‌نشین این حق را اعطا کرده است.[67]
5-4-3-2) مصرف گرایی
گرچه از ناحیه برخی مطبوعات آسیب‌زا و حتی سایر رسانه‌ها، ده‌ها آسیب دیگر گریبان‏گیر جامعه زنان می‌شود، لیکن ایجاد روحیه مصرف گرائی در پوشش، آرایش، لوازم بهداشتی، دکور منزل، توسط مطبوعات به خصوص مجله‌های خانوادگی بسیار مشاهده می‏شود، اما به جهت تأسف انگیزتر بودن سایر آسیب‌ها، آسیب مصرف‌گرائی به طور نفصیلی نمی‌پردازیم.
4-2) پورنوگرافی
هرزه نگاری یا پورنوگرافی[68]، گرچه سابقه دیرینه داشته و اصطلاحی برای نگارش در مورد روسپی گری بوده است، ولی امروزه به هر نوع نمایش تصویری یا نوشته‏های کتبی گفته می‌شود که مستهجن بوده و به قصد انگیزش جنسی بیننده یا خواننده تولید می‌شود. با توجه به این رویکرد و رهاسازی روابط جنسی در جهان امروز، «تجارت تصاویر جنسی یکی از بزرگترین کاربردهای شبکه‌های کامپیوتری است»[69] استرن معتقد است که: «در طول سه دهة گذشته، پژوهشگران همواره نگران راه‌های جدید ارائه مسائل جنسی در مکتوبات بوده‌اند».[70]
اگرچه غربی‏ها در روزهای اول، به این پدیده ]پورنوگرافی[ خوش بین بودند و حتی برخی از کشورها به صورت رسمی و قانونی از آن حمایت می‏کردند و حتی آن را وسیله‌ای برای تخلیة روانی می‌دانستند،[71] ولی دیری نپائید که انسان سیری‌ناپذیر چنان به مرز افراط رسید که مروجان آن، خود منتقد بودند، در حالی که اسلام سال‌ها قبل، برای تخلیه انرژی جنسی و آرامش روانی، ازدواج قانونی را پیشنهاد کرده[72]و افراد را از روابط ناسالم جنسی نهی نموده بود.[73] منتقدان اجتماعی غرب نه به طور جامع، بلکه به صورت گزینشی و ناقص به نقد رویکرد پورنوگرافی پرداخته‏اند. بنابـر گزارش محققان همان کشورها، آمار تصویرگری تجاوز به عنف از طریقِ کتاب‌های شمیز، ویژه پورنوگرافی در فاصله 1968 تا 1974، دو برابر سال‌های قبل بوده است[74] و حتی بنا بر گزارش دیگری در فاصله 1973 تا 1977، تصویرهای نشان دهندة خشونت جنسی در مجلات خاص پنج برابر افزایش یافت[75] و نتیجه آن بنا بر اعتراف روانشناسان «ایجاد نگرش‌های منفی و رفتار پرخاشجویانه نسبت به زنان»[76]بود، چنان که ادوارد دُونر اشتاین در یک بررسی میدانی به همین نتیجه رسید که مردان در اثر مشاهده تصاویر صریح پورنوگرافی نسبت به زنان ستیزه‌جوتر می‌شوند.[77] ادبیاتی که در آن «مردان با سربلندی و دلاوری حکمرانی می‌کنند و زنان عمدتاً بردگانی هستند که از لحاظ جنسی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند و با بی‌رحمی تنبیه می‌گردند»[78] در این ادبیات، زن از برده‏داری سنتی اربابان دور از فرهنگ وحی و خداپرستی، به نظام برده داری نوین و باز هم دور از تعالیم آسمانی رهسپار می‏شود.
5-2) وب سایت
تکنولوژی برتر غرب بعد از رنسانس، هر چقدر که از نظر زمان به پیش می‌رود و در زندگی روزمرة مادی، رفاه نسبی کسب می‏شود، آنچه از نظر کیفی عاید بشریت می‌گردد، مسخ هویت و ازخودبیگانگی و دوری از خویشتن خویش است. زیرا انسان‏های غربی در شرایطی رشد می‏کنند که «جدایی از دین و تفکر معنوی، مهمترین شاخصة آن محسوب می‌شود»[79] و به تعبیر داستایفسکی: «با نفی خدا همه چیز جایز گردیده است».[80] نتیجه آن بحران هویت و آسیب‌های اجتماعی است که البته فقط گریبانگیر غرب نیست، بلکه در بین کشورهای عقب نگاه داشته شده به مراتب بیشتر مشاهده می‌شود و تبدیل به تهدید بشری شده است.
اینترنت، یکی از مظاهر پیشرفت در قرن حاضر است و از جمله مخاطرات این رسانه جمعی، ورود مسائل جنسی در آن می‌باشد، تهدیدی که روحیه آینده‌ساز مملکت را تخریب و به سمت بزهکاری جنسی ترغیب می‌کند. از این‌رو «در اینترنت افراد دوست دارند، بدانند که شما ]مخاطب یا کاربر[ مرد هستید یا زن و مسائل مربوط به جنسیت در فضای مجازی از بین نرفته است»[81] و برخلاف ایدة فمینیست‌های تشابه انگار «از پاره‌ای جهات مشکلات مربوط به نقش جنسی و تعارضات آن، تشدید یافته است»[82]و حتی بنا بر تحقیقات میدانی «جان ویلیامز» و «دبورا بست و جودیت‏»[83] زنان، عاطفی‌تر، هیجانی‌ترند و مردان ماجراجو و بسیار سلطه‌گر و خشن‌ می‌باشند. پاتریشیا ولش نیز بیان می‏کند که: «جنسیت عنصری کلیدی در هنگام گفتگو به شمار می‌آید»[84] و به نقل از سایر محققان می‏گوید:[85]جنسیت در رفتار تأثیر می‌گذارد. اینکه همه تفاوت‌ها ناشی از قرارداد اجتماعی نیست، بلکه از درون و جان مایه زن و مرد نشأت گرفته است. به عبارت دیگر اندیشه تشابه انگاری، یک اندیشه دستوری و قراردادی است، در حالی که قاعدة تفاوت جنسیت، از واقعیت اخذ شده است. به واسطه این تفاوت جنسیت، یک سری نیازها و رفتارها و بازخوردهای متفاوت ایجاد می‌شود. حال به نمونه‌هائی از آسیب‌های ناشی از اینترنت برعلیه زنان اشاره می‌شود:
1-5-2) خشونت
پاتریشیا ولش بیان می‏کند:«زنان در برخورد با نگرش‌های کلیشه‌ای در محیط‌های رام اینترنت، به شیوه‌هایی عمل می‌کنند، تا «بر هم‏کُنش» انجام دهند. با این همه اینترنت جایگاه محیط‌های کینه‌توزانه‌تری است و در پاره‌ای از آنها، زنان به گونة ویژه‌ای آسیب‌پذیرند و احساس ناراحتی می‌کنند».[86] زیرا مردان به تعبیر «سوزان سی هرینگ»[87] رویکردی پرخاشگرانه و پیشی‌طلبانه[88] دارند. در نتیجه برخی از سایت‌ها، محیطی برای کامیابی و تباهی پسران جوان و محیطی وسوسه‌انگیز برای برخی از زنان می‏باشد. به طور نمونه، ماجرای جرم اینترنتی «بیکر» شهرتی جهانی به هم زد، او کسی است که در داستان‌پردازی‌های اینترنتی خود در یکی از سایت‌ها، ماجرای خیالی تجاوز به عنف و قتل دختری را که از همکلاسی‌های دانشگاهی‏اش بود، وارد یک سایت خبری سکسی نمود و از طریق طرح گرافیکی، آن را توصیف کرد و موجب وحشت زنان شد.[89]
2-5-2) آزار جنسی
در کنار خشونت، آزار جنسی، پدیده دیگری است که در دنیای اینترنتی نصیب زنان شده است. در فضای مجازی، برخی کاربران «به شکل رکیک و آشکار به مسائل جنسی می‌پردازند که باعث برانگیختن زنان می‌شود... و با شوخی‌های نامناسب موجب رنجش خاطر آنها می‌شوند... ]و حتی[ در بعضی محیط‌های اینترنت، زنان آماج آزار جنسی قرار می‏گیرند.
نتیجة خشونت و آزار جنسی در دنیای مجازی، سلب امنیت از زنان است، یکی از کاربران زن می‌گوید: «به گونه‌ای باور نکردنی دچار بدبینی شده بودم، می‌خواستم اطمینان یابم که درهای ساختمان کوچک ما همواره بسته است، تمرین خود پدافندی می‌کردم».[90]
3-5-2) تحقیر منزلت
در کنار خشونت، آزار جنسی و ناامنی، آزارهای حیثیتی و تحقیر منزلتی، پدیده دیگری است که با برنامة از پیش تعیین شده، یا بدون برنامه و تفننی عاید زنان می‏گردد. به عنوان نمونه در آمریکا فردی به نام «بانگل» در فضای مجازی به زنان تجاوز می‌نمود و آنان را با القاب ناپسند و زننده‌ای مورد خطاب قرار می‌داد و از طریق تهیة برنامه‌های عروسکی، برای عروسک‏های گرافیکی نام زنانه انتخاب می‏کرد و به آنها تجاوز می‏نمود. روزی نام یک خانم به نام «گُلبا» را روی عروسک خود نهاد و در برنامه عروسکی خود نشان داد که گلبا به خاطر کامجویی بانگل در حضور جمع خودفروشی می‏کند، از قضا، «گُلبا» نام یک دانشجوی دختر دورة دکترا بود، این خبر به صورت عمومی در سایت اخبار داستانی منتشر شد و وقتی گلبا و دیگران از این خبر مطلع گردیدند، حیثیت و شخصیت او بر باد رفته بود و به گفته خودش این موضوع به منزله «مرگ شخصیت او» بود.[91]
یک محقق آمریکایی در مورد اثرات دنیای اینترنت می‏نویسد:«اغلب شنیده‏ام که اینترنت را با غرب وحشی مقایسه می‌کنند و من خود این قیاس را به کار می‌برم که مردان همراه با معدودی زنان ماجراجو، نخست پای بدانجا ]اینترنت[ نهادند تا سرزمین‌هایی را تصاحب کنند»[92] که مهم‌ترین آنها، جامعه زنان است.
6-2) ویدئو
ویدئو به عنوان رسانة صوتی و تصویری از بدو اختراع،‌ در کشورهای مولّد،ِ کارکرد منفی داشت. استرن معتقد است: «معرفی ویدئو ضبط‌ها به منازل در دهة 1990-1980، طبیعت آنچه را که از طریق تلویزیون قابل دسترسی بود، تغییر داده است. با ظهور مراکز کرایة ویدئو برای نخستین بار، مردم می‌توانستند به راحت و ارزان، فیلم‌های مستهجن را از یک فروشگاه مجاور خود تهیه کنند. نرخ کرایة فیلم‌های بلند، امروزه در مقایسه با نرخ فیلم‌های مستهجن در سال 1960 بسیار ناچیز می‌باشد، مضاف بر اینکه در دسترس بودن برنامه‌های سکس و مستهجن برای نسل آینده فاجعه‌آمیزتر است».[93]
البته بهره‏وری و کارکرد ویدئو، در دیگر کشورها از جمله ایران اسلامی نیز چندان مناسب نیست.[94] در اوایل ورود این وسیله به ایران، با توجه به کارکرد منفی آن در دیگر کشورها و اطلاع یابی نسبی مردم از اثرات مخرب آن و حساسیت اولیه مسئولین نسبت به آن، در بسیاری از خانواده‌ها، خرید آن کاری کم و بیش نامشروع یا حداقل نادرست تلقی می‌شد و استفاده از آن برای پخش فیلم‌ دارای بار ارزشی منفی بود. از این رو حتی خانواده‌های دارای پایبندی کمتر نیز از داشتن آن پرهیز می‏کردند یا از نگاه دیگران مخفی می‌داشتند. تا اینکه در سال 1371 برخی مسئولین نظام با تصور مقابله با تهاجم فرهنگی، استفاده از آن را آزاد نمودند، ولی به اعتقاد یکی از محققین برجسته اجتماعی ایران،[95]با توجه به آمار فیلم‌های مورد تقاضا جهت تماشا، مشخص گردید که نتیجه این تصور برعکس بوده و ویدئو وسیله‌ای برای ترویج فرهنگ غیراسلامی بوده است. این محقق منتقد با ارائه آمار و ارقام، رابطة مستقیم بین استفاده از ویدئو و عدم پایبندی به برخی ارزش‏ها و هنجارها را اثبات نمود. در واقع فراوانی کسانی که لاابالی و بی‌قید بودند، در استفاده از ویدئو بیشتر بود، چنانکه فراوانی کسانی که از ویدئو استفاده می‌کردند و نابهنجار بودند نیز بیشتر بود. استرن[96] اشاره نموده است که بیشترین آسیب دیدگان ویدئو زنان هستند، زیرا این فیلم‌ها، برخورد خشن جنسی مردان با زنان را افزایش می‌دهد یا انتظارات جنسی آنها را بالا می‌برد و یا دست کم موجب اشباع جنسی برخی از مردان و سردمزاجی جنسی آنان نسبت به همسران می‏شود که تمام این موارد بر علیه زنان است.
7-2) ماهواره
پروفسور لوسین ماندویل می‌گوید: «چنان که می‌دانید اشتباهات گردانندگان ماهواره موجب شد که تبلیغات پورنوگرافیک (هرزه نگاری) یکباره بر روی توده‌های عظیم مردمی ریخته ‌شود که در پای تلویزیون‏ها در انتظار برنامه‌های جدی بودند، اما ناگهان با تصاویر مستهجن روبرو شدند».[97]و دیگر نویسندة غربی بهترین دلیل آسیب‌زا بودن ماهواره را مالک بودن احتمالی آن در آینده می‌داند و می‌نویسد: «آنگاه که ماردوخ به فکر تصاحب آسمان خواهد افتاد»[98] زیرا او کسی است که فقط رویکرد تجاری دارد و بهترین تجارت عرصه رسانه‌ای، تصاویر جنسی است. چنانکه پیش از این اشاره شد.
از زمان اعلان خطر برخی سیگنال‌های ماهواره‌ای در ایران، می‌توان آسیب‌های جدی‌ایی که از ناحیه آن رسانه بر زنان وارد می‌شود، حدس زد که فقط به برخی از آنها اشاره می‏شود:
در یک تحقیق میدانی، با مقایسه مجرمین و افراد غیر منحرف به عنوان گروه گواه و شاهد، نتیجة حاصله از آن، توزیع فراوانی بیشتر منحرفین در استفاده از ماهواره و استفاده کمتر از ماهواره در میان گروه شاهد است و در نتیجه میزان همبستگی بین استفاده از ماهواره و وقوع جرم بسیار بالاست.[99] و در یک نظرسنجی عمومی 49% جامعه آماری بیان کرده‏اند که ماهواره هنجارشکن و مروّج ابتذال است.[100]
از این آمار و ارقام گویاتر اعتراف برخی طرفداران جدی ترویج عدم ‌کنترل و نظارت و فیلترگذاری ماهواره‏ها است. کسانی که بدون هیچ محدودیت و احساس فشار اجتماعی اعلان می‌کنند: «در بُعد مسائل فرهنگی سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند... و از جمله ماهواره، به نحوی که در فیلم‏های سینمایی، به زنان از زانو به بالا عریان، هم بتوان نظر انداخت»[101] و فرد دیگری به بهانة ترجمه می‌نویسد: «دامنه تساهل، امور جنسی و هم‌جنس‌بازی را نیز فرامی‌گیرد»[102] و یا فردی اعلام می‏دارد که: «حذف صحنه‌های جنسی از فیلم‌ها هیچ مستند شرعی ندارد».[103]
8-2) تلفن
تلفن، از دیگر رسانه‏های جمعی می‏باشد که در دنیای مسخ شده می‏تواند در قالب منفی استفاده شود. آشنایی و برقراری رابطه جنسی به واسطه تلفن، صحبت کردن در مورد رابطه جنسی از جمله این کارکردهاست. «کلاین» روانشناس و مأمور ادارة دادگستری آمریکا، در مصاحبه با کودکان و والدین کودکانی که از سرویس تلفنی مسائل جنسی استفاده کرده بودند، ادعا نمود که: «هم پسران و هم دختران به راحتی با این سرویس مأنوس می‌شوند، علاوه بر این در تحقیقات مشخص شد که تعدادی از تجاوزات جنسی به طور مستقیم، از آنچه که متجاوزین از همین سرویس تلفنی شنیده بودند، الگوبرداری شده بود».[104]
البته انواع آزار و مزاحمت جنسی، امنیتی و روانی علیه زنان توسط مردان، از طریق تلفن اختصاص به غرب و اروپا ندارد و بنا به گفتگوهای شفاهی و غیررسمی مسئولین امنیتی و قضایی، این معضل در کشور ما نیز وجود دارد.
در پایان قابل ذکر است: بررسی فجایع و آسیب‌های فرهنگی غیر قانونی در کشورهای اروپایی نشان می‏دهد که اولاً رهاسازی جنسی موجب کنترل و تخلیه روانی نشده است، بلکه مانند عامل تشدید کننده عمل کرده است. ثانیاً اگر با معیار انسانی و الهی به حریم و حقوق زنان نگریسته شود، آمارهای آسیب و تجاوز بیش از آنچه برشمرده شده است، می‌باشد و آسیب‏پذیری شدیدتر و بیشتر زنان بدان دلیل است که مرد با توجه به نیاز شدید جنسی و برخورداری از قوه قهریه، در یک جامعه رها از نظر جنسی، زن را به چشم کالایی جنسی می‏بیند و مورد تعرض قرار می‏دهد. هر چند چنین کارکرد منفی می‏تواند برای مردان نیز آسیب زا باشد، ولی آسیب آن برای زنان از دست دادن کالای جنسی خویش با تمام جوانب آن و مخدوش شدن حیثیت انسانی آنها است.
 
فهرست منابع:
ـ القرآن کریم.
ـ ابراهیمی، نصرالله: «تساوی حقوق زن و مرد در غرب یک دروغ بزرگ است»، روزنامه ایران، 26 و 23/4/78.
ـ المحمدی الری شهری، محمد: «میزان الحکمة»، مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الرابعة، قم، 1371.
ـ امین صارمی، نوذر: «انحرافات اجتماعی وخرده فرهنگ‌های معارض»، انتشارات دانشگاه علوم انتظامی، چاپ اول، تهران، 1380.
ـ براهنی، رضا: «تاریخ مذکر، فرهنگ حاکم و فرهنگ محکوم»، نشر اول، چاپ اول، تهران، 1363.
ـ برجس، آنتونی: «نود و نُه رُمان برگزیدة معاصر در دنیای انگلیسی زبان»، ترجمه صفدر تقی‌زاده، نشر نو، تهران، 1369.
ـ بنت، ویلیام جی: «شاخص‌های فرهنگی در ایالات متحدة آمریکا در پایان قرن بیستم»، ترجمه فاطمه فراهانی، چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1381.
ـ بهاری، محمدرضا: «چهرة زن در شعر خاقانی و هم عصرانش»، اسوه، سال چهارم، آذرماه 1380.
ـ بوهارت ادیک: «آن گاه که ماردوخ به فکر تصاحب آسمان افتاد»، مجله سروش، ش 1076.
ـ بیژنی، فریبا: «اصل حاکم بر جامعة ما «عدم تضاد بین زن و مرد است»، مجله زن روز، ش1651.
ـ پرتو، ابوالقاسم: «واژه یاب»، انتشارات اساطیر، چاپ اول، تهران، 1362.
ـ جمعی از فضلا و روحانیان: «آزادی یا توطئه»، انتشارات فیضیه، چاپ اول، قم، 1379
ـ خمینی، روح الله: «صحیفة نور»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، تهران، 1376.
ـ دهخدا، علی اکبر: «لغت نامه»، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول (دورة جدید)، تهران، 1373.
ـ رسایی، حمید: «پایان داستان غم انگیز»، انتشارات وثوق، چاپ اول، قم، 1379.
ـ رفیع پور، فرامرز: «وسائل ارتباط جمعی و تغییر ارزش‌های اجتماعی»، نشر کتاب فرا، چاپ اول، تهران، 1378.
ـ ستوده، هدایت الله: «مقدمه‌ای بر آسیب شناسی اجتماعی»، مؤسسه انتشارات آوای نور، تهران، 1374.
ـ سید حسینی، رضا: «مکتب‌های ادبی»، انتشارات نیل، چاپ چهارم، تهران، 1347.
ـ شبستری، معصومه: «نگاهی گذرا به تصویر زن در غزل جاهلی»، نگاه حوزه، ش 44-43.
ـ شورای فرهنگی اجتماعی زنان: «نمای آبگینه (مجموعه مقالات)»، انتشارات سفیر صبح، چاپ اول، تهران، 1379.
ـ صدر، شادی: «تا وقتی که ریاست خانواده از آنِ شوهر است»، مجله زنان، ش 85.
ـ عادل، حداد: «فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی»، انتشارات سروش، چاپ هفتم، 1376.
ـ فخار طوسی، جواد: «امام خمینی (ره) و رسانه‌های گروهی»، ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(ره)، چاپ اول، 1381.
ـ فرهنگی، علی اکبر: «ارتباطات انسانی»، مؤسسه فرهنگی رسا، چاپ پنجم، تهران، 1380.
ـ فشاهی، محمد رضا: «بحران جهان و بحران رمانتیسم»، انتشارات گوتنبرگ، چاپ اول، تهران، 1360.
ـ قائم مقامی، فرهت: «مقدمه‏ای بر جامعه شناسی وسائل ارتباطات جمعی»، سازمان نشر فرهنگ انسانی، چاپ اول، تهران، 1355.
ـ گیدنز، آنتونی: «جامعه شناسی عمومی»، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ چهارم، تهران، 1377.
ـ لوسین گُلدمَن و دیگران: «جامعه- فرهنگ- ادبیات»، ترجمه محمد پوینده، نشر چشمه، چاپ دوم، تهران، 1380.
ـ لوسین گُلدمَن و دیگران: «جامعه‌شناسی ادبیات»، ترجمه محمد پوینده، نشر هوش و ابتکار، چاپ اول، تهران، 1371.
ـ ماندویل لوسین: «هجوم فرهنگی آمریکا و جهانی شدن مـاهواره (گـفتگو)»، جـام‌جـم، 1379.
ـ محسنیان راد، مهدی: «ارتباط شناسی»، انتشارات صدا و سیمای ج.ا.ا، چاپ چهارم، تهران، 1380.
ـ مددپور، محمد: «سیر تفکر معاصر در ایران»، ]6 جلدی[، نشر مؤسسة فرهنگی منادی تربیت، چاپ دوم، تهران، 1379.
ـ معین، محمد: «فرهنگ فارسی»، مؤسسه انتشارت امیرکبیر، چاپ پنجم، تهران، 1362
ـ مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1401 ق.
ـ ملک پور، جمشید: «ادبیات نمایشی در ایران»، انتشارات توس، تهران، 1363.
ـ نیری، رضوان: «نقد و بررسی حقوق زن از آغاز تا امروز، اثر بِن سعدون»، کتاب ماه علوم اجتماعی، خرداد 1380.
ـ هارجی، اون و دیگران: «مهارت‌های اجتماعی در ارتباطات میان فردی»، ترجمه بیگی و فیروزبخت، انتشارات رشد، چاپ اول، تهران، 1377.
ـ ولش، پاتریشیا: «روانشناسی اینترنت»، ترجمه بهنام اوحدی، نشر نقش خورشید، تهران، 1382.
ـ Steven E.stern ،sexuality and mas media,. Journal sex research, 2001, Jan.
 
 
پی نوشتها:

[1]- گیدنز، ص 130.
[2] - sub-culture.
[3] - cultural contact.
[4]- صارمی، ص 16.
[5]- همان.
[6]- همان، ص 22.
[7]- همان، ص 29.
[8]- همان، صص 49-43 و صص 185-153.
[9]- بنت، صص 183- 17.
[10]- همان، ص 243.
[11]- همان، ص 244.
[12] - Buster Keaton.
[13]- فرهنگی، ص 272.
[14]- محسنیان راد، ص 189.
[15] - message content.
[16] - message code.
[17] - message treatment.
[18] - Maltezke.
[19]- ‌هارجی، ص 51.
[20]- مکارم شیرازی، ج 9، صص 400-365.
[21]- یوسف، 3.
[22]- المحمدی الرّی شهری، ج 5، صص 459-458، ح 10600-10598.
[23]- همان.
[24] - body movement.
[25]- قصص، 25.
[26]- احزاب، 59 ؛ ر.ک: نور، 31-30 ]ذلک أزکی ... و یحفظوا ...[ .
[27]- احزاب، 32.
[28]- المحمدی الرّی شهری، ج4، ص 331، ح 8047-8045.
[29]- همان، ج 7، صص 411-408، ‌ح 15404-15375.
[30]- شعراء، 224.
[31]- قائم مقامی، صص 16-7 ]مقدمه، اثر شهره مهدوی[.
[32] - Steven E. Stern, (2001).
[33] - Ibid.
[34]- موسوی خمینی، ج9، ص 137.
[35]- همان، ج8، ص 496.
[36]- Roman.
[37] - Romantique.
[38]- معین، ج1، ص 1674.
[39]- همان، ج1، ص 315.
[40]- دهخدا، ج7، صص 10774-10773.
[41] - Surrealism
[42]- سید حسینی، ص 148.
[43]- گلدمن، ص 130.
[44]- همان، صص 247-59.
[45]- فشاهی، صص 146-140.
[46]- برجس، صص 299-21.
[47]- به عنوان نمونه ر.ک: الف: ملک پور، جمشید، ادبیات نمایشی در ایران، ج2، صص 119-84 و 367-360.
ب: اثرهای باقی مانده از آخوندزاده طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی که گوشه‌هائی از آن در کتاب زیر آمده است: مددپور، محمد، سیر تفکر معاصر در ایران، کتاب چهارم، صص 79-66 و صص403-402 وص 433 و کتاب پنجم، صص 269-268.
[48]- بهاری، ص 28.
[49]- نمای آبگینه، ص 355.
[50]- آتشی، صص 25-24.
[51]- نفیسی، ص 28 (به نقل از: شاملو).
[52]- اعراف، 189.
[53]- رسائی، ص 318 ]شعر از سیمین بهبهانی[ .
« پایمال یک تنم عمر، چو فرش خوابگاه چون چمن هرلحظه دل را رهگذاری آرزوست
عریان از راه می‌رسم و تو پیکر مرا غـرق بـــوســـه‌هــای گنــه آلـوده می‌کنی
ای بی‌خبـر ز بوسة من در کنار من بهتــر ز بوسـه است و فـرامـوش می‌کنــی»
[54]- براهنی، صص 38-17 و پاورقی ص 140، شماره 11.
[55]- شبستری، ص 14.
[56]- steven E،stern (2001).
[57]- همان.
[58]- جمعی از فضلاء و روحانیون، آزادی یا توطئه، ص 120 ]به نقل از مقاله: جهان بخش محبّی‌نیا، از روزنامه آفتاب امروز[.
[59]- روزنامه رسالت، 8/8/1379 ]مصاحبه معاون مطبوعاتی وقت[.
[60]- رسایی، ص 124.
[61]- ر.ک: دو مقاله متناقض از یک طیف فکری: مقاله «شهلا شرکت» در ماهنامه زنان، بهمن 78 و مقاله «رضا انصاری‌راد» در روزنامه زن، شهریور 77 ؛ و جمعی از فضلا و روحانیان، ص 125 ]مقاله شهلا شرکت[ 137 ]مقاله انصاری‌راد[
[62]- این نوع رویکرد در مطبوعات دگراندیش و خودباختة، قبل از انقلاب تا کنون، به ویژه در سال‌های اخیر به وفور یافت می‌شود.
[63]- ابراهیمی، روزنامه ایران، 26 و 23/4/1378.
[64]- نساء، 32.
[65]- به طور نمونه «بتی» یک زن آمریکایی است که به خاطر نام خانوادگی شوهر ایرانی خود به «بتی محمودی» خوانده می‌شد که چند سال قبل در اثر نوشتن کتابی علیه جمهوری اسلامی ایران، توسط رسانه‌ها شهرت جهانی پیدا کرد.
[66]- نیری،
[67]- ممتحنه، 12.
[68] - Pornography.
[69]- وِلش، ص 288.
[70] - Steven E. Stern، (2001).
[71]- ولش، ص 295.
[72]- نساء، 3 و 25.
[73]- نور، 30 و 31.
[74]- ولش، ص 295.
[75]- همان، ص 296.
[76]- همان.
[77]- همان، صص 397-396.
[78]- همان، ص 301.
[79]- مددپور، ص 36.
[80]- عادل، ص 37.
[81]- ولش، ص 363.
[82]- همان.
[83]- همان، صص 365-364.
[84]- همان، ص 369.
[85]- همان، صص 398-363.
[86]- همان، ص 388.
[87]- همان، صص 376-373.
[88] - Competitive.
[89]- همان، ص 392.
[90]- همان.
[91]- همان، صص 396-395.
[92]- همان، ص 397.
[93]- steven E. stern، (2001).
[94]- برای مطالعه تفصیلی راجع به این موضوع ر.ک: رفیع پور، فرامرز، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش‌های اجتماعی، صص 85-73.
[95]- همان.
[96]- steven E. stern، (2001).
[97]- جام جم، 3/6/1379 (مصاحبه با لوسین ماندول).
1- بوهارت، مجله سروش، ش 1076.
[99]- صارمی، ص 178.
[100]- صدای عدالت، 30/4/1381.
[101]- رسایی، حمید، ص 120 ]به نقل از روزنامه آفتاب امروز، مهرماه، 78، جهانبخش محبی نیا[.
[102]- صبح امروز، 12/8/78، ص 8 ]ترجمة مقاله: شک کولاکوفسکی[.
[103]- هفته نامه آبان، ش 112، 19/11/1378.

تبلیغات