خودکشی زنان
آرشیو
چکیده
ایران با حدود 6 خودکشی در هر صد هزار نفر در سال، یکی از کشورهایی است که میزان خودکشی در آن نسبتاً پایین میباشد، ولی این روند رو به افزایش است. در ایران، مردان بیش از زنان خودکشی میکنند. در استانهای ایلام و کرمانشاه نرخ خودکشی زنان به علت ساخت عشیرهای و سنتی آن جوامع، محدودیتهای فراوان زنان و شرایط جامعة درحال گذار، بیش از مردان است. بیشتر خودکشیها در ایران، توسط افراد جوان (18 تا 30 سال)، اکثراً بی سواد یا کم سواد و بیکار یا فاقد شغل ثابت انجام میشود. اختلافات خانوادگی، بیشترین علت خودکشی زنان است، آنها در اغلب موارد با خوردن داروهای آرام بخش و در برخی مناطق، از طریق خودسوزی، اقدام به خودکشی میکنند. روانشناسان علت خودکشی را در ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد، خصوصاً وجود افسردگی در زنان، جستجو میکنند، اما جامعه شناسان بیشتر به ساخت و شرایط جامعه و تأثیر آن بر افراد توجه دارند. از جمله مهمترین راههای پیشگیری از خودکشی علاوه بر تلاش برای رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی زنان، تقویت اعتقادات دینی و توکل به خداوند است.متن
ولین نعمتی که خداوند به انسان عطا فرموده، زندگی است که بهرهمندی از سایر نعم را امکانپذیر میسازد. لذا حفظ این نعمت، یکی از مهمترین مسئولیتها و وظایف انسان است و فقط در صورتی میتوان از آن چشم پوشید که ارزشی بالاتر از آن، نظیر حفظ دین مطرح باشد؛ چنانکه امام حسین (ع) میفرمایند:«اگر دین جدّم جز با ریختن خون من زنده نمیماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید».
انسانها همان گونه که حق ندارند، حیات و زندگی را از دیگران سلب کنند، اجازه ندارند به زندگی خود خاتمه دهند. در واقع همان گونه که کشتن دیگران، جرم و گناه است، خودکشی هم نوعی جرم و انحراف میباشد، اگر چه قوانین برای شخصی که اقدام به خودکشی ناموفق کرده ، جریمه و مجازاتی در نظر نگرفته است، ولی این امر دلیلی بر جرم نبودن خودکشی نیست. انحراف و جرم، رفتاری است که با معیارهای پذیرفته شده یا انتظار اجتماعی گروهها یا جامعهای خاص، مغایرت داشته باشد.[1] ارزشها و هنجارهای اجتماعی در ایران، خودکشی را تقبیح میکنند، اما در دیدگاه دینی، مرگ داوطلبانه در جبهههای نبرد و رفتن روی مین برای باز کردن معبر یا عملیات انتحاری فلسطینیان، «شهادت» نامیده میشود، زیرا در جهت حفظ مصالح بالاتری انجام شده است.
خودکشی در جامعهای که بر اساس معیارهای اسلامی بنا شده باشد، گناه و قتل نفس محسوب میشود. خداوند در قرآن کریم میفرمایند: «و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیماً و من یفعل ذلک عدواناً و ظلماً فسوف نصلیه ناراً و کان ذلک علی الله یسیراً»[2] «خود را مکشید و دستخوش هلاک و تباهی مسازید که خداوند با شما مهربان است. هر که از روی تجاوز و ستم چنین کند، به زودی او را در آتش دورخ خواهیم افکند و این برای خدا آسان است.» حضرت علی (ع) هم در این مورد میفرماید: «مؤمن کسی است که به هر طریق الا خودکشی بمیرد».
در دین اسلام، ضمانت اجرایی ممنوعیت خودکشی، بر پایه اصول و مبانی عقیدتی و اخلاقی استوار است. مؤمن کسی است که به حاکمیت خدا بر جهان و انسان اعتقاد کامل دارد و معتقد است که خداوند، انسان را به سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته و هیچکس نمیتواند این حق خدادادی را از انسان سلب کند. فرد مؤمن در زندگی اجتماعی و در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره، با تلاش و کوشش و نیروی ایمان، از الطاف و رحمت پروردگار ناامید نمیشود، تا اقدام به خودکشی کند. در نتیجه، اگر افرادی آگاهانه اقدام به خودکشی نمایند، به این سبب که حیات خود را برخلاف امر الهی سلب کردهاند، بیایمان از دنیا خواهند رفت. لذا ضمانت اجرایی انحراف و خطای خودکشی در شریعت اسلام، امری اخلاقی، درونی و دینی است و همین امر در طول تاریخ موجب گردیده است که آمار خودکشی در بین مسلمانان با آمار خودکشی سایر ملل قابل مقایسه نباشد.[3] هر چند مطابق آمار، خودکشی در کشور ایران نسبت به سایر کشورها کمتر است، اما در سالهای اخیر این آمار خصوصاً در بین زنان، رو به افزایش نهاده است. در ایران، به طور متوسط سالانه 3216 نفر خودکشی میکنند که به طور تقریبی در هر سال، از هر صد هزار نفر، 6 نفر خودکشی میکنند. در سال 1380 از هر صد هزار نفر، 36/6 نفر خودکشی موفق داشتهاند که این رقم در بین مردان 65/7 و در بین زنان 04/5 نفر در هر صد هزار نفر بوده است.[4] این رقم در مقایسه با سایر کشورهای جهان، بسیار پایین است. ایران در بین 49 کشور جهان، رتبه چهل و سوم را در مورد نرخ خودکشی دارد.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه بیش از 5.000.000 نفر در جهان اقدام به خودکشی میکنند که تقریباً 500.000 مورد آن منجر به مرگ میشود.[5] در ایران 62 درصد کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، میمیرند.
تعریف خودکشی
«ارسطو»، خودکشی را عملی میداند که شخصی برای معدوم کردن خودش انجام میدهد و به منظور فداکاری نیست.[6]
به نظر دورکیم[7] (1917-1858) خودکشی هر نوع مرگی است که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عمل مثبت یا منفی خود قربانی میباشد که شخصاً میدانسته که باید به همین نتیجه برسد.[8] کردار مثبت مثل اینکه انسان یک گلوله یک گلوله در شقیقه خویش خالی کند و کردار منفی مثل اینکه انسان خانهای را که در حال سوختن است، ترک نکند یا آنقدر از خوردن خودداری کند که بمیرد.
خودکشی میتواند حالات دیگری نظیر خودکشی ناموفق، تظاهر به خودکشی، ادّعای خودکشی به منظور بهرهبرداری (شانتاژ) و خودکشی اضطراری داشته باشد.
اقدام به خودکشی با خودکشی متفاوت است. اگر اقدام به خودکشی، با اظهار قبلی به اطرافیان همراه باشد، علامتی برای جلب توجه و محبت و اعلام خطر تلقی میشود.[9] کران[10] اصطلاح قصد خودکشی را برای اهداف ذیل به کار میبرد:
1- نوعی درخواست و تقاضای کمک و حمایت؛
2- اعلام یک بلای ناگهانی و حادثه مصیبت بار و فاجعه انگیز؛
3- تهدید و اخطار به شخص ثالث؛
4- فرار و گریز جهت اجتناب از موقعیت دشوار و غیر قابل تحمل (فرد، خود را موجب شکست خویشتن میداند، لذا غریزه تهاجم را علیه خودش منحرف میسازد).[11]
ایده خودکشی: شامل ذهنیات و افکاری است که در ارتباط با کشتن خود در ذهن فرد وجود دارد.
تهدید به خودکشی: این تهدید، در مواقعی است که فرد رفتاری انتحاری نشان میدهد. فرد قبل از اقدام، حتماً با کسی در این مورد سخن میگوید.
ژست خودکشی: یک نوع عمل خودآسیب، که اغلب برای زندگی و تمامیت فرد تهدیدی ایجاد نمیکند. این حالت بیشتر به صورت فریاد و گریه برای کمک بروز میکند.
اقدام به خودکشی: در این حالت، فعل منتهی به مرگ، که آرزوی فرد برای رهایی از مشکلات است، انجام میشود، اما مرگ کامل حادث نمیشود. مانند مواردی که فرد، اقدام به خودکشی میکند، ولی دیگران به کمک او میشتابند و از تأثیر عامل کشنده ممانعت میکنند.
خودکشی کامل: فرد در طی آن، به آرزو و آمال قبل از اقدام، نائل آمده و میمیرد.[12]
اعتبار آمارهای رسمی خودکشی
قبل از ورود به آمار خودکشی زنان، باید در مورد اعتبار[13] آمارهای رسمی خودکشی بحث نمود. حداقل به سه دلیل، این آمارها مخدوش است:
1- پزشکی قانونی تعریف رسمی از خودکشی ندارد و ممکن است این تعریف با تعاریف علمی و جامعه شناختی متفاوت باشد.
2- در جوامعی که خودکشی از نظر اجتماعی یا مذهبی نکوهیده است، احتمالاً در آمارهای رسمی، تعداد خودکشی کمتر برآورد میشود. برای مثال بستگان قربانی سعی میکنند شواهدی را که دالّ بر خودکشی است، پنهان کنند و مرگ شخص را تصادفی جلوه دهند.
3- حتی اگر هیچ کس علل مرگ را پنهان نکند، مشکل میتوان خودکشی را از یک تصادف یا قتل متمایز نمود. از این رو ممکن است برخی خودکشیها در آمارهای رسمی گزارش نشوند و از سوی دیگر، برخی موارد به غلط خودکشی گزارش شوند. این وضعیت در مورد آمار خودکشی دختران در نواحی جنوب و غرب کشور، بسیار رایج است و برخی از والدین، دختر خود را، که به او هتک حرمت شده یا مجبور به خودکشی میکنند یا صحنهسازی کرده، او را به قتل رسانده و به عنوان خودکشی گزارش میکنند. البته تشخیص نوع مرگ (خودکشی یا قتل) کار دشواری است و نیازمند پیگیری و تحقیق مسئولان است؛ اما اکثر اوقات چنین اقدامی صورت نمیگیرد و به راحتی از عنوان خودکشی در گزارشات استفاده میشود. در هر حال آمارهای رسمی خودکشی به دلایل فوق چندان دارای اعتبار نیست، ولی به سبب فقدان اطلاعات، مجبور به استفاده از آن میباشیم.
زنان و خودکشی
در تمام دنیا میزان اقدام به خودکشی زنان بیش از مردان است و در برخی موارد به دو یا سه برابر میرسد. ولی در اکثر نقاط دنیا، میزان خودکشیهای موفق (منجر به فوت) در مردان بیشتر از زنان است. در برخی کشورها از جمله چین و کویت خودکشی زنان بیشتر است. در جدول شماره 1، نرخ خودکشی برخی کشورها درج شده است.
در ایران، نرخ خودکشی مردان بیشتر از زنان است و به طور متوسط، سالانه 3216 نفر (1733 مرد و 1483 زن) خودکشی میکنند. جدول شماره 2 نشانگر این آمار بین سالهای 1375 تا 1379 میباشد.
جدول (2): میزان اقدام به خودکشی و تعداد فوت شدگان
به تفکیک سال و جنس
فوت شدگان اقدام به خودکشی سال
درصد زن درصد مرد درصد مرد و زن زن مرد مرد و زن
5/48 620 5/70 1085 5/60 1705 1279 1539 2818 1375
1/47 597 4/62 998 6/55 1595 1267 1600 2867 1376
6/46 590 1/75 1151 2/62 1741 1265 1532 2797 1377
9/53 629 5/75 1163 2/66 1792 1167 1541 2708 1378
3/49 568 3/75 1203 4/64 1771 1152 1597 2749 1379
49 3004 8/71 5600 8/61 8604 6130 7809 13939 جمع
طبق آمار پزشکی قانونی، در سال 1380 ، از 2582 مورد خودکشی، 1685 نفر مرد و 897 نفر زن بودند. آمار معاونت اجتماعی وزارت کشور نیز نشان میدهد که در همین سال از هر صد هزار نفر، 36/6 نفر خودکشی کردهاند که در مجموع 65/7 نفر در هر صدهزار نفر، مرد و 04/5 نفر زن بودهاند. این رقم در سال 1379 رقمی معادل 03/5 خودکشی در هر صد هزار نفر است (57/5 مرد و 47/4 زن در هر صد هزار نفر). این در حالی است که مطابق آمار نیروی انتظامی تعداد اقدام به خودکشی در سال 1380 حدود 3275 نفر میباشد که 2045 نفر مرد و 1230 نفر زن هستند.
جدول (3): پروندههای تشکیل شده در مورد اقدام به خودکشی و فوت شدگان بر حسب جنس و استانهای کشور در سال 1380
فوت شدگان اقدام به خودکشی استان
زن مرد مرد و زن زن مرد مرد و زن
14 69 83 38 68 106 آذربایجان شرقی
33 47 80 87 99 186 آذربایجان غربی
6 24 30 15 28 43 اردبیل
3 47 50 11 58 69 اصفهان
12 28 40 78 78 156 ایلام
10 18 28 15 24 39 بوشهر
32 145 177 37 168 205 تهران
8 16 24 14 18 32 چهارمحال و بختیاری
51 118 169 186 206 392 خراسان
42 50 92 59 72 131 خوزستان
9 34 43 19 38 57 زنجان
3 7 10 13 14 27 سمنان
3 29 32 5 19 24 سیستان و بلوچستان
31 91 122 43 122 165 فارس
2 26 28 4 31 35 قزوین
3 27 30 4 29 33 قم
18 46 64 53 60 113 کردستان
24 75 99 46 77 123 کرمان
52 94 146 98 149 247 کرمانشاه
9 12 21 22 21 43 کهکیلویه و بویراحمد
14 18 32 106 120 226 گلستان
24 77 101 46 106 152 گیلان
71 83 154 93 100 193 لرستان
16 38 54 31 61 92 مازندران
11 33 44 20 50 70 مرکزی
9 43 52 9 48 57 هرمزگان
40 112 152 57 157 214 همدان
14 14 28 21 24 45 یزد
564 1421 1985 1230 2045 3275 جمــع کــل
مأخذ: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران. معاونت طرح و برنامه و بودجه. اداره آمار.
در مورد متغیرهای سن، تحصیلات، شغل و پایگاه اجتماعی افراد خودکشی کرده، آمارهای رسمی و معتبر وجود ندارد. تنها تحقیقات مقطعی و محدودی در مورد ویژگیهای خودکشی کنندگان در بعضی استانها انجام شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
در تحقیقی مشخص گردیده که بیشترین تعداد خودکشی در شهرستان نقده متعلق به زنان بین 30 تا 39 سال میباشد که اکثر آنها بیسواد و بیکار بودهاند.[14]
یک تحقیق دیگر در شهرستان کرج و ساوجبلاغ بین سالهای 1371 تا 1375نشان میدهد که میانگین سنی افراد خودکشی کننده 5/31 سال است که بیشتر موارد، مربوط به گروه سنی زیر 19 سال است. 2/41 درصد افراد خودکشی کننده، مرد و 8/58 درصد زن و بیشتر آنها بی سواد یا کم سواد بودهاند.[15]
پژوهش دیگری در مورد نرخ خودکشی شهرهای گنبد، ترکمن صحرا، ایلام و لرستان نشان میدهد که 60 تا 80 درصد خودکشیها، مختص زنان بین 15 تا 24 سال است.[16]
در استان ایلام 70 درصد خودکشیها توسط زنان انجام میشود که از نظر تحصیلات 7/5 درصد افراد بالاتر از دیپلم، 7/21 درصد دیپلم و مابقی زیر دیپلم یا بیسوادند.[17]
در تحقیق دیگری مربوط به استان کرمان ذکر شده است که میانگین سنی زنان خودکشی کننده، 23 سال میباشد.[18] در موارد ارجاعی اقدام به خودکشی، به مراکز درمانی بوعلی سینای همدان در سال 1372-1371، 50 درصد زنان در گروه سنی زیر 20 سال بودهاند.[19]
تحقیقات انجام شده در استان گیلان، از افزایش 70 درصدی خودکشی در سالهای 1380-1379 خبر می دهد. از مجموع 94 مورد خودکشی در این استان در نیمه اول سال 1381، حدود 26 نفر زن و 68 نفر مرد بودهاند. 37 درصد این افراد در گروه سنی بین 20 تا 29 سال، 19 درصد در گروه سنی 30 تا 39 سال و 16 درصد کمتر از 20 سال داشتهاند. 70 درصد افراد خودکشی کننده تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و 26 درصد کاملاً بیسواد بودهاند. هیچکدام از این افراد مشاغل دولتی یا ثابت نداشتهاند و 54 نفر آنان کاملاً بیکار بودهاند.[20]
نرخ خودکشی زنان در استان مرکزی نیز در سال 1380 نسبت به سال قبل معادل 28/6 درصد افزایش یافته است. این میزان در شهرستان اراک 95/5 و در آشتیان 300، تفرش 200، خمین 800 درصد بوده و در سایر شهرستانهای استان کاهش داشته است.
نتایج تحقیقی که در تهران، سال 1378 انجام شده است، نشان میدهد که از 166 نفر خودکشی کننده 5/79 درصد مرد و 5/20 درصد زن بودهاند. از نظر تحصیلات 4/12 درصد بیسواد، 4/53 درصد زیر دیپلم، 24 درصد دیپلم و 2/10 درصد تحصیلات عالی داشتهاند.[21]
به طور کلی آمار و ارقام نشان میدهد که نرخ خودکشی در زنان نسبت به مردان کمتر است. اگر چه این احتمال وجود دارد که در برخی مناطق، اقدام به خودکشی زنان بیشتر باشد، ولی به دلیل استفاده از روشهای ملایم تر برای خودکشی، آمار قطعی خودکشی (فوت) زنان، نسبت به مردان کمتر است. همچنین تحقیقات نشان میدهد که زنان، به ویژه دختران جوان، از خودکشی به عنوان وسیلهای برای جلب توجه و بیان مشکلات خود استفاده میکنند؛ لذا اغلب از روشهایی استفاده میکنند که منجر به مرگ نشود.
در مورد وضعیت تأهل افراد خودکشی کننده، نظرات یکنواخت نیست. به نظر دورکیم افراد مجرد، به دلیل وابستگی کمتر، بیشتر خودکشی میکنند، آمارهای جهانی نیز نشانگر همین امر است، ولی این اصل در ایران چندان صادق نیست. در استان ایلام، زنان جوان و متأهل بیشتر از دختران مجرد خودکشی میکنند. نرخ خودکشی مردانی که متارکه کردهاند، بیشتر از زنان مطلقه است. تحقیقات در تهران نشان داده است که افراد مجرد بیشتر از متأهلان خودکشی میکنند. در مجموع، زنان متأهل بیشتر از افراد مجرد اقدام به خودکشی میکنند. ولی در مورد خودکشی مردان، قضیه برعکس است. مردان مجرد بیشتر از متأهلان خودکشی میکنند.
در مورد طبقه اقتصادی- اجتماعی افراد خودکشی کننده در ایران، اطلاعاتی در دست نیست، ولی اگر ملاک طبقه اقتصادی- اجتماعی را تحصیلات، شغل و ثروت بدانیم، شواهد موجود حاکی است که بیشتر خودکشیها در بین طبقات پایین جامعه صورت میگیرد و این امر در مورد زنان بیشتر صادق است.
از نظر میزان پایبندی به دین، 5/78 درصد کارشناسان معتقدند که مذهب تا حدود زیادی در پیشگیری از بروز خودکشی مؤثر است. 5/7 درصد معتقدند که مذهب تا حد کمی در پیشگیری از خودکشی مؤثر میباشد و 5 درصد از پاسخگویان نیز نقش مذهب را تا حدی در پیشگیری از خودکشی مؤثر دانستهاند.[22]
نحوة اقدام به خودکشی
نحوة خودکشی و وسایلی که برای این منظور به کار میرود، با جنسیت فرد و نیز منطقة جغرافیایی خاص ارتباط دارد. روشهای خودکشی متنوعاند؛ که از جملة آنها میتوان خودسوزی، غرق شدن، دار زدن، خفگی با گاز شهری یا گاز ذغال، برق گرفتگی، خوردن سم، قطع رگها، فرو کردن چاقو در شکم و قلب، استفاده از انواع سلاحهای گرم، سقوط از ارتفاع، پرتاب کردن خود از پنجره، تصادف با اتومبیل، قطار و یا استفاده از قرصهای آرام بخش اشاره نمود.[23] برخی از روشهای فوق، خاص زنان است، از جمله خودسوزی که بسیار متداول است و در بین زنان ایلام و کهکیلویه و بویراحمد بسیار متداول است، یا خوردن قرصهای آرام بخش و مواد سمّی که باز هم در بین زنان متداول است، ولی روشهایی چون حلق آویز کردن، خودزنی یا استفاده از اسلحة گرم بیشتر در بین مردان رواج دارد، به طوری که کل مردان خودکشی کننده در سال 1378 در شهر تهران، با استفاده از اسلحه گرم این کار را انجام دادهاند، ولی هیچ زنی در این سال در شهر تهران، از اسلحه گرم استفاده نکرده است.[24]
طبق آماری که از وزارت کشور به دست آمده است، استان ایلام رتبه اول را در خودکشی با اسلحه گرم دارد، استان کهکیلویه و بویراحمد رتبه اول را در خودسوزی، استان همدان رتبه اول را در حلق آویز کردن، استان خوزستان رتبه اول را در سقوط عمدی و استان مازندران رتبه اول را در خوردن دارو و سم دارد. در شهر گنبد بیشترین وسیله خودکشی در بین زنان استفاده از قرص و دارو میباشد.[25]
تبیین جامعه شناختی خودکشی
به نظر امیل دورکیم، خودکشی، نمودهایی فردیاند که دارای علل اجتماعی میباشند. علل واقعی خودکشیها، نیروهای اجتماعی است که از جامعهای به جامعة دیگر، از گروهی به گروه دیگر و از مذهبی به مذهب دیگر فرق میکنند. این علل، از گروه برمیخیزد نه از فرد. افرادی که خودکشی میکنند تصور میکنند که در انتخاب مرگ، تابع هیچ چیز جز ارادة خویش نیستند، در حالی که در واقع آنها بازیچة دست نیروهای جمعیاند.[26]
دورکیم خودکشی را پدیدهای اجتماعی میداند که اعمال فردی، قادر به توجیه و توضیح آن نیست و به همین سبب خودکشی را حاصل جمع عوامل گوناگون (خانوادگی، اجتماعی، دینی و همه واقعیتهای اجتماعی) و ناشی از درهمریختن قوالب و از هم پاشیدگی نظام اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه و احساس تنهایی و مطرود بودن فرد میداند.[27] او تمام خودکشیها را در چهار طبقه کلی قرار می دهد:
خودکشی خودخواهانه[28]: این نوع خودکشی، خاص جوامعی است که در آن فلسفه و سنت فردگرایی، استقلال طلبی فردی و خوداتکایی و خودکفایی مرسوم و مورد تأیید است و افراد، رابطهای قوی با هیچ گروه اجتماعی حتی خانواده خود ندارند؛ مانند خودکشی دخترانی که از روستاهای دورافتاده برای تحصیل به شهرهای بزرگی چون تهران میآیند و خود را در موقعیتی بالاتر از خانواده و قبیله خود میبینند، لذا وقتی به روستا برمیگردند، امکان انطباق با آنها را در خود نمیبینند و در هنگام مشکلات، احساس تنهایی میکنند، در نتیجه اقدام به خودکشی مینمایند.
خودکشی دگرخواهانه[29]: خاص جوامعی است که به شدت از وحدت و یگانگی گروهی، تعلق فرد به گروههای اولیه و ثانویه و همکاری و همنوایی سازمانهای مختلف اجتماعی، حمایت و پشتیبانی میکنند. در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا است و تعلق گروهی بسیار عمیق میباشد؛ فرد در گروه محو میشود و جزئی از آن محسوب میگردد؛ مانند خودکشی زنان بیوه در هند که به سبب فوت شوهرشان، خودسوزی میکنند و به حسب رسوم اجتماعی، تن به این کار میدهند.
خودکشی آنومیک[30]: این خودکشی معلول عدم تعادل، دگرگونی ساختاری، وقفة ناگهانی و شدید یا تغییرات عمیق و سریع در سازمانها و نظامهای اجتماعی است. در چنین شرایطی سازگاری افراد با محیط به هم میخورد، به طوری که به راحتی نمیتوانند سازگاری مجدد بیابند، در این شرایط، زمینه برای خودکشی آنها فراهم میشود. این نوع خودکشی نمونه بارز خصیصة جامعه جدید و عکسالعمل مردم جامعة در حال انتقال، از ساخت سنتی به ساخت مدرن میباشد. خودکشیهای دوران بحران اقتصادی یا حتی رونق بیحد اقتصادی که رقابت مادی، شدید میشود و فرد هر چه بیشتر میکوشد، نتیجه کمتری میگیرد، از این نوع است.
به نظر دورکیم، در جوامع امروزی، معیارها و هنجارهای سنتی بیآنکه توسط هنجارهای جدید جایگزین گردند، تضعیف میشوند. از این رو، آنومی هنگامی رخ میدهد که معیارهای روشنی برای راهنمایی رفتار در حوزة معینی از زندگی اجتماعی وجود نداشته باشد. مردم در چنین شرایطی، دچار سردرگمی میشوند و زندگی برای آنها مانند سراب است. آنان حیات را پوچ مییابند، لذا دست به خودکشی میزنند. امروزه در جامعه ما جوانانی هستند که از ارزشها و هنجارهای اصیل خود جدا شدهاند و به دنبال جایگزین میگردند، اما به دلیل آنکه هویت مناسبی را جهت جایگزینی نیافتهاند، زندگی را پوچ و بیمعنا میبینند و اقدام به خودکشی مینمایند.
خودکشی قدرگرایانه[31]: در ساختهای سنتی که سلطه وجدان جمعی و هنجارها بر فرد، چنان شدید است که آزادی عمل وی را سلب میکند؛ فرد، خود را اسیر سرنوشت و جبر اجتماعی میداند و امیدی به تغییر وضع خود ندارد و برای رهایی از سلطة خشن این جبرها، اقدام به خودکشی میکند. تحقیقات نشان داده است که خودکشی دختران ایلام و گنبد بیشتر از این نوع است.
تبیین روانشناختی خودکشی
دیدگاه روانشناسی بدون اهمیت به تأیید ساخت اجتماعی یا جایگاه فرد در نظام اجتماعی، صرفاً بر نیروهای فردی که در درون شخصیت انسان عمل میکند، یعنی عوامل عصبی و روانی، توجه دارد. در این دیدگاه هیچ مسئولیتی از این بابت متوجه جامعه نیست و فقط درمانهای فردی اشخاص مبتلا به بیماریهای روانی (افسردگی، اختلالات روانی، انزوا گزینی، پرخاشگری و ...) میتواند از خودکشی پیشگیری کند.
از نـظر فرویـد[32] فردی که دسـت به خودکشـی میزنـد، قربـانی مـرگ پرخاشگرانهای است که به جای تمایل به بیرون، به سوی فرد معطوف شده است. همچنین گاه احساس گناه و نیاز به مجازات منجر به خودکشی میشود. البته فروید بعدها غریزه مرگ را به عنوان منبع غایی پرخاشگری مطرح کرد و خودکشی را تجلی این غریزه دانست.[33]
به اعتقاد کارل منینگر[34] خودکشی میتواند راهی برای جبران افسردگی باشد. بسیاری از بیماران، خودکشی را وسیلهای برای جدال با افسردگی غیر قابل تحمل و احساس ناامیدی میدانند.[35]
اسکیرول[36] خودکشی را یکی از علائم اختلالات روانی میداند. آلفرد آدلر[37] معتقد است که گرایش به خودکشی معمولاً در بخشهایی از جمعیت وجود دارد که در آن احساس حقارت، خودشیفتگی و کم شدن احترام و پرخاشگری پنهان رایج باشد.[38] البته روانشناسان به عوامل اجتماعی کاملاً بیاعتنا نیستند، ولی عامل مهم و اصلی خودکشی را، عوامل روانی و آمادگیهای روحی و شخصیتی فرد میدانند و عوامل اجتماعی چون فقر، سرخوردگی، نداشتن امیـد به آینـده، فشارهای اجتماعی و غیره را تسریع کننده و بیدار کنندة این حس میشمارند.
البته برخی از صاحبنظران به هر دو جنبه روانشناسی و جامعه شناسی توجه مینمایند. به طور نمونه گیدنز[39] معتقد به پیوند ساخت اجتماعی و شخصیت فرد خودکشی کننده است.
علل و انگیزههای خودکشی
هر چند علل متعددی برای خودکشی ذکر شده، اما برخی علل در مورد زنان بیشتر مؤثر است که به ترتیب در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد:
علل فردی
- بیماریهای روانی،نظیر افسردگی، خودشیفتگی، روان پریشی یا جنون ادواری؛
- انحراف جنسی و ظهور خصایل جنس مخالف در فرد؛
- اعتیاد و استفاده از مواد توهم زا یا الکل؛
- بیماری صعب العلاج و عدم تحمل فرد؛
- عدم اعتماد به نفس و توان مبارزه با مشکلات؛
- شکستهای فردی نظیر افت تحصیلی، شکست در عشق؛
- ضعف ایمان و سستی اعتقادات مذهبی؛
- کمبودها و خلاءهای عاطفی و روانی.
علل خانوادگی
عدم رضایت از زندگی زناشویی از قبیل:ازدواجهای اجباری، بارداری اجباری، تعدد زوجات، ازدواج مجدد همسر، عدم تمایل به ادامه زندگی مشترک و ...
فشارهای نامعقول و بیش از حد والدین و سایر اعضای خانواده بر فرزندان به ویژه دختران؛
افشای حقایق، شرمساری و هراس از آگاهی خانواده در مورد رابطه دختر و پسر، بارداری نامشروع و ... ؛
عشق و تمایلات شدید عاطفی و عدم امکان ایجاد رابطه یا ازدواج با فرد مورد علاقه؛
تنهایی و زندگی انفرادی فرزندان خانواده های تک والد؛
مرگ والدین یا نزدیکان و مشکلات متعاقب آن؛
اختلافات خانوادگی، مشاجرات والدین و کشمکشهای غیر قابل تحمل؛
مشکلات اقتصادی خانواده و عدم تأمین نیازهای اقتصادی؛
وجود سوابق خودکشی در خانواده یا فامیل؛
روابط خشن، انضباط شدید والدین و عدم ارتباط دوستانه فرزندان و والدین؛
همسرآزاری و خشونت علیه زنان در کانون خانواده؛
طلاق و شکست در زندگی و عدم موفقیت در تشکیل خانواده؛
اختلالات روانی و شخصیتی والدین و تأثیر این اختلالات در خودکشی فرزندان؛
کمبود محبت یا توجه بیش از حد، از سوی والدین در دوران کودکی،؛
اعتیاد یکی از والدین یا هر دو؛
تبعیض میان فرزندان، تحقیر و سرزنش آنها و ایجاد عقده های روحی در فرزندان.
طبق اطلاعات و آماری که از وزارت کشور به دست آمده است، انگیزة خودکشی در هفت دسته طبقهبندی میشود که اختلافات خانوادگی بیشترین فراوانی و تأثیر را در گرایش به خودکشی زنان داشته است (بین 2 تا 41 درصد خودکشیها با انگیزه اختلافات خانوادگی میباشد). بعد از اختلافات خانوادگی شکست و ناامیدی بیشترین علت خودکشی است. این آمار در جدول شماره 4 مشخص شده است.
جدول (4): آمار اقدام به خودکشی به تفکیک انگیزه وسال
جمع کل سایر اختلال
حواس فقر و
تنگدستی شکست
وناامیدی تحصیل و
ازدواج اختلافات خانوادگی ناموسی انگیزه
فراوانی
درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد سال
؟ 3310 9/30 1022 5/5 183 9/3 130 1/8 269 0/6 200 4/41 1371 0/4 135 1374
100 3665 3/44 1625 6/4 170 0/4 146 8/5 214 7/1 62 7/36 1346 8/2 102 1375
100 2952 3/47 1398 7/5 168 6/3 106 0/7 208 6/1 49 5/32 961 ؟ 62 1376
100 2988 2/44 1322 7/5 172 9/4 146 0/7 208 1/1 33 2/34 1022 8/2 85 1377
100 3020 5/42 1284 2/5 157 ؟ 131 6/6 199 3/1 41 3/38 1156 7/1 52 1378
100 3167 5/46 1475 1/5 161 4/4 139 1/8 256 4/1 45 5/32 1032 9/1 59 1379
علل اجتماعی
بدآموزیهای وسایل ارتباط جمعی به ویژه نمایش صحنههای خودکشی؛
فقر فرهنگی و محرومیت از تربیت صحیح اخلاقی و فرهنگی و عدم تقویت بنیانهای دینی در افراد؛
یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کشور؛
افزایش دامنه، انحرافات اجتماعی و فقدان امنیت اجتماعی؛
افزایش تظلمات، بیعدالتیهای اجتماعی و شکاف طبقاتی؛
عدم احقاق حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان؛
فقر مادی و مشکلات عدیدة اقتصادی، نظیر تورم، بیکاری و ورشکستگی؛
شهرنشینی و اضطرابهای ناشی از آن؛
بررسی موردی علل خودکشی زنان ایلام
در بررسیهای آماری نشان میدهد که در برخی استانهای کشور، مانند ایلام و کرمانشاه، خودکشی موفق زنان بیشتر از مردان است. در این استانها علاوه بر عوامل کلی مؤثر بر خودکشی مانند مشکلات اقتصادی، روانی، اعتیاد، فقر اقتصادی، اختلافات خانوادگی و غیره، زنان و دختران جوان به دلیل ساخت خاص عشیرهای و تعصبات شدید خانوادهها با محدودیتهای زیادی مواجه هستند، به طور نمونه وضعیت گذار در جامعه، موجب گردیده است تا اغلب زنان مجبور به ازدواج با مردان بزرگسال شوند، از طرفی نسبت به سنت پایبند نباشند و خود را آزادتر ببینند. همچنین به واسطه آگاهی ناشی از گسترش رسانههای جمعی، خواستها و مطالبات زنان تغییر کرده است. امروزه اکثر دختران امکان ادامه تحصیل تا ورود به دانشگاه را یافتهاند و دیگر حاضر به تن دادن به قوانین قومی و عشیرهای خود نیستند. ولی فشار سنت همچنان پابرجاست؛ لذا، زن، خود را در بنبستی اجتماعی احساس میکند و دست به خودکشی میزند. در اغلب موارد خودکشی زنان در استان ایلام، ناشی از خطای اخلاقی، اجتماعی یا مسائل ناموسی است. در این استان، نگرش افراد نسبت به، زن بزهکار، زن هتک حرمت شده و دختر اغفال شده، یکسان است و مجازات همگی، بر اساس قانونی نانوشته، مرگ است. آنها بر اثر فشار روانی خانواده، اطرافیان یا تصمیم شخصی، ناچار به خودکشی میشوند یا خانواده به دلائل حیثیتی، دختر خود را به قتل میرساند که در اکثر موارد از طرف خانواده به صورت خودسوزی و خودکشی صحنه سازی میشود و هیچکس از اولیای دم، پیگیر علت قتل و شناسایی قاتل نیست، لذا اکثر این خودکشیها در زمرة دیگرکشی قرار میگیرد و در اکثر این قتلها، زن بر اثر سوء تفاهمهای اطرافیان ناچار به خودکشی شده است. در این استان، زنان از منابع حمایتی لازم برخوردار نیستند و در اثر درماندگی و بسته بودن تمام راهها، بعضاً به خودکشی روی میآورند.
از دیگر عوامل مؤثر در خودکشی زنان به ویژه در استان ایلام، محدودیتهای آنها در بیان نارضایتی و دستیابی به حقوقشان میباشد. لذا اقدام آنان به معنای تمایل به مرگ نیست، بلکه فریادی برای درخواست کمک و یاری است. در واقع شرایط نامساعد خانوادگی و اجتماعی، زمینه ساز بروز انحراف خودکشی شده است، انحرافی که هیچ شاکی ندارد و جرمی خاموش علیه زنان است.
اکثر زنان خودکشی کننده، سواد پایینی دارند، زیرا برای افراد دارای تحصیلات عالی، امکانات امیدبخش بیشتری در جامعه فراهم است و آنان از طریق مشورت با دیگران و دسترسی به امکانات اجتماعی، مشکلات خود را برطرف میکنند، در حالی که افراد بی سواد و کم سواد، به دلیل محرومیت از تسهیلات، عقب ماندگی از اجتماع و نداشتن شناخت نسبت به مشکلات زندگی، بیش از دیگران در معرض ناامیدی و یأس در زندگی قرار دارند. میزان آگاهی و سطح تحصیلات در رهایی فرد از مشکلات و افزایش روحیة مقاومت افراد در برابر مسائل و ناملایمات و امید به زندگی تأثیر جدّی دارد.
پیامدهای خودکشی
خودکشی، نوعی انحراف و جرم است که تبعات عدیدهای دارد. این پیامدهای ناگوار در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اختصار عبارتست از:
سطح فردی
اگر فرد خودکشی کننده، موفق به مرگ شود، ممکن است از رنج و درد و مشکلاتی که در این جهان داشته است، آزاد شود، ولی بنا به اعتقادات مذهبی مسلمانان و حتی سایر ادیان، به عذابی دردناکتر گرفتار خواهد شد.
در صورت عدم موفقیت فرد در خودکشی، احتمال دو حالت وجود دارد: یا از عمل زشت و گناه خود آگاه میگردد و تا آخر عمر شرمنده و پشیمان میشود، یا خشنتر شده، آمادگی بیشتری برای اقدام به خودکشی مجدد پیدا میکند. اطرافیان فرد نیز ممکن است دو نوع رفتار متفاوت با وی داشته باشند: یا او را طرد و تحقیر میکنند، یا به دیدة ترحم و محبت به او مینگرند تا مبادا مجدداً به این کار اقدام نماید.
در مجموع تا مدت زمانی، وضع این افراد عادی نیست و این مسئله بر تمام جوانب زندگی آنها اثر میگذارد و حتی ممکن است خانواده، شغل، موقعیت اجتماعی و دوستان خود را از دست بدهند.
سطح خانوادگی
پیامد خودکشی در بین خانوادة فرد نیز متفاوت است. این احتمال وجود دارد که خانواده به دلیل قبح این عمل در جامعه و بین اقوام، شرمنده و سرافکنده شوند، مورد شماتت و سرزنش قرار گیرند و خود را مقصر بدانند. ممکن است خانواده، برای جبران رفتارهای گذشته و یا پیشگیری از تکرار مجدد خودکشی، کارهایی را که تمایل ندارد و به صلاح فرد و خانواده نمیداند، انجام دهد. به طور مثال به ازدواج دختر با پسر علاقهمندی که صلاحیت لازم را ندارد، رضایت دهند. همچنین ممکن است خانواده به این شخص به دیدة فردی بزهکار و منحرف نگاه کند، او را طرد کرده و زمینه انحرافات بیشتر او را فراهم نماید.
اگر اقدام کننده به خودکشی، زن (مادر خانواده) باشد، ممکن است با این عمل باعث از هم پاشیده شدن خانواده گردد و با مطّلع کردن دیگران از مشکلات و نابسامانیهای خانواده، موجب سلب اطمینان همسر شود.
وجود فردی که اقدام به خودکشی کرده است، میتواند در خانواده الگوی نامناسبی برای سایر اعضای خانواده باشد تا در مواجهه با هر مشکل کوچکی، خودکشی را یکی از راه حلها بداند. خصوصاً اگر این فرد مادر خانواده باشد، آثار منفی بیشتری بر اعضای خانواده میگذارد.
سطح اجتماعی
خودکشی، آثار ناخوشایندی نیز بر اجتماع دارد. وجود خودکشی در جامعه نشانگر نابسامانی، انحراف و نابهنجاری و مشکلات اجتماعی است. هرچه میزان خودکشی در جامعه افزایش یابد، نابسامانیهای اجتماعی هم بیشتر میشود و حتی ممکن است به بحران اجتماعی منتهی گردد. افزایش نرخ خودکشی، نشانگر جوّ ناامنی، عدم اعتماد به مسئولان برای رفع مشکلات و سردرگمی افراد جامعه، سست شدن پایههای سنت و مذهب در جامعه میباشد. به این معنا که نهادهای حافظ جامعه، به ویژه مذهب نتوانستهاند وظیفه و کارکرد خود را در حفظ افراد و نهادینه کردن ارزشها به خوبی انجام دهند.
خودکشی جوانان باعث از بین رفتن سرمایههای انسانی جامعه میشود. افرادی که در سن فعالیتاند و باید به ازای خدماتی که از جامعه دریافت کردهاند، به جامعه خدمت کنند؛ با این عمل به ذخیرة سرمایههای انسانی جامعه ضرر میرسانند.
با خودکشی سرپرست یا مادر خانواده، تعداد افراد بیسرپرست جامعه افزایش مییابد که همین مسئله، نرخ انحرافات و بزهکاریها را در جامعه افزایش میدهد. پیشگیری از این امر نیازمند به صرف انرژی و هزینة بسیار زیادی است.
پیشگیری و درمان
ملاحظات تربیتی
امروزه بسیاری از صاحبنظران، علت عمدة خودکشیها را بحران معنویت میدانند که انسان را از مسیر صحیح و زندگی سالم اجتماعی منحرف سازد. اصولاً انتظار بشر از مذهب، نقش هدایتگری است. در نظام مذهبی ارزشهای اخلاقی و اعتقادات دینی، رفتار و شخصیت و منش فرد تأثیرگذار است، به حدی که به هنگام وقوع اضطراب، همین اعتقادات، عادات و سنن و مجموعة نهادهای مذهبی، باعث امنیت و اطمینان میشوند که به نجات و رهایی فرد کمک میکند.
در قرآن مجید هم راهکارهایی عملی برای کاهش این نوع فشارها مطرح شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
معناجویی
واژهها و عباراتی از قرآن مجید (نظیر علم، فکر، عقل، ذکر، فقه، لهب، فؤاد) بر تفکر، شناخت و معناجویی تأکید میکند. قرآن به انسان می آموزد که باید هدف زندگی را بشناسد و به جایگاه خود در نظام هستی واقف شود.
توکل به خدا
توکل به خدا، یکی از موفقترین باورهای دینی است که تا حدودی در میان همه ادیان مشترک است. توکل، از بین برندة اضطراب و تشویش در زندگی است، زیرا انسان به جایگاه و مقامی تکیه میکند که هیچ تزلزلی در آن راه ندارد.
توکل به معنای استناد امور و اتفاقات به خداوند متعال، معنا بخشی معنوی به اتفاقات زندگی، امیدوار بودن به خداوند، خود را به خدا سپردن، خدا را در همه جا و همه حال حاضر و ناظر امور خود دانستن و ایمان و اعتقاد به توانایی خداوند، موجب آرامش قلبی، قوت و نیرومندی و عزت نفس انسان میشود.
یاد خداوند
یاد و ذکر خداوند باعظمت، آرامش روانی را به ارمغان می آورد: «الا بذکر الله تطمئن القلوب».[40] دعا انسان را به واقعیت سوق میدهد و آرزوهای فرد را هدایت میکند. دعا باعث میشود تا عقدههای روانی که در اثر محرومیتها، تحقیرها و شکستها در ناخودآگاه انسان شکل گرفته و نهفته مانده است، تخلیه شود و فرد به آرامش برسد. وقتی در خواندن دعا، به بخش «توجه» میرسیم، همان کاری را انجام میدهیم که باعث حل و تجزیه تعارضات ناشی از گناه و عواقب منفی آن میشود.
صبر و امیدواری
قرآن از صبر به عنوان عزم و اراده ثابت یاد میکند و در رویارویی با مشکلات به پیامبر(ص) میفرماید: «واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزمالامور».[41]
در برخی آیات به این نکته اشاره میشود که خداوند انسانها را با مال و نفس آنان آزمایش میکند، لذا آنها باید صبر داشته باشند و تقوا پیشه کنند. افراد مؤمن در سراسر زندگی، آزمایشهای مهم و سختی میشوند. برخی مسائل برای انسان پیش میآید که خیر انسان در آن است، ولی انسان نمیداند: «عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو کرة لکم»[42]
خداوند آدمی را میآزماید، همان گونه که آهنگر آهن را در کوره مینهد و آن را گداخته میسازد و سپس آن را در آب سرد فرو می برد تا بر استحکام و صلابت آهن افزوده شود. به هر حال بسیاری از مشکلات با صبر و به مرور زمان حل میشود، بهتر است در تصمیم گیریها، به ویژه برای انجام گناه (نظیر خودکشی) عجله نکرد.
خودشناسی
فشار روانی مسئلهای است که احتمال دارد برای هر فردی بروز کند، ولی انسان میتواند با شناخت خود و جایگاهی که خداوند برای او برگزیده است (خلیفة اللهی) به خود بها و ارزش دهد و شخصیت والای خود را دریابد و در مواقع دشوار زندگی به پروردگار توکل کند و بداند که خداوند دعای کسی را که او را میخواند، پاسخ میدهد. او برای پیشگیری از موارد تنشزای زندگی، همیشه باید در فکر و یاد خداوند باشد و او را یار خود بداند و آگاه باشد که خداوند خیر و صلاح او را میخواهد. به عبارتی زیباتر: «فصبر جمیل والله المستعان».[43]
ملاحظات روانشناختی
شایعترین علل خودکشی، افسردگی است که به شرط آگاهی فرد نسبت به بیماری خود، قابل درمان میباشد. برخی علائم افسردگی در زنان عبارت است از:
حملات گریه، ناتوانی در گریستن، یأس، دلسردی، زود رنج بودن، کجخلقی، احساس پوچی و بیمعنی بودن زندگی، نگاه منفی به خود و محیط زندگی، احساس عدم کارآیی و نداشتن استعداد در زمینههای مختلف، احساس بیپناهی، کاهش شدید علاقه به اغلب فعالیتها، افزایش یا کاهش قابل توجه وزن، کمخوابی، بیخوابی، پرخوابی، احساس ضعف و نداشتن انرژی، احساس بیارزش بودن و کاهش قدرت تفکر و تمرکز.[44]
برخی از کارشناسان معتقدند برای پیشگیری از خودکشی باید در مدارس از کادر روانپزشکی بهره گرفت تا دانشآموزان در معرض افکار خودکشی، تحت درمان روانی قرار گیرند و در صورت تشدید مشکلات در بیمارستان بستری شوند. البته بعد از مداوا و درمان نیز باید تحت پیگیری و تماس روانپزشک باشند تا بهبودی کامل حاصل آید.[45]
برخی از نکات روانشناسی- تربیتی که والدین باید در پیشگیری از خودکشی جوانان انجام دهند؛ عبارت است از:[46]
تقویت روحیه توکل، توسل و خودباوری از طریق افزایش آموزشهای دینی و مذهبی؛
ترویج روحیه قناعت در فرزندان؛
آشنا نمودن بچهها با آثار سوء خودکشی و حرام بودن آن در مذهب؛
نزدیکی با جوانان جهت آگاهی از اسرار و رازهای درونی آنها؛
کمک به فرزندان در دوست یابی صحیح؛
برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت آنان؛
محبت به فرزندان، در عین توجه به تربیت مستقل آنها؛
مجبور نکردن فرزندان به ازدواج و توجه به اکراه آنها؛
عدم تصمیمگیری به جای فرزندان و مشاوره با آنها؛
اقداماتی که در وزارت آموزش و پرورش قابل اجرا است:[47]
بررسی علل تقبیح خودکشی از نظر اسلام و روانشناسی در قالب دروس در مقطع متوسطه؛
دعوت از روانشناسان و روانپزشکان برای مشاوره دانشآموزان و جلسه با والدین آنها؛
رابطه مستمر بین اولیا و مربیان، جهت حل مشکل دانش آموزان؛
شناسایی دانش آموزان دارای انحراف فکری یا اخلاقی و تربیت و نظارت نامحسوس آنان؛
پر کردن صحیح اوقات فراغت جوانان؛
تقویت جاذبه معنوی مربیان پرورشی و مشاوران تحصیلی برای هدایت دانشآموزان؛
آشنایی والدین با علائم رفتاری فرد، قبل از اقدام به خودکشی در مدارس.
ملاحظات اجتماعی
احساس همدلی با جوانان (خصوصاً دختران) و حمایت اجتماعی از آنان؛
ایجاد مراکز ارشاد و روان درمانی در کنار بخش مسمومیتهای پزشکی و نیز ایجاد مراکز پیشگیری از خودکشی در جامعه؛
ایجاد امکانات اجتماعی برای ادامه تحصیل و پر کردن اوقات فراغت و بهبود شرایط اشتغال افراد؛
آموزش بهداشت روانی از طریق رسانههای جمعی و اجرای اهداف آموزشی در مدارس ودانشگاهها؛
نظارت بر خرید و مصرف داروها، خصوصاً داروهای اعصاب و روان؛
تلاش در جهت کاهش عوامل مولد اضطرابهای محیطی، خصوصاً در خانواده؛
پذیرش و باور به توانمندی زنان و دختران و احترام به آنها از سوی خانواده و جامعه و درک احساسات و ارزشهای آنان؛
اتخاذ سیاستهای ملی جهت کاهش مشکلات اقتصادی – اجتماعی و از بین بردن فقر مالی.[48]
به منظور کاهش نرخ خودکشی زنان در برخی استانهای کمتر توسعه یافته که اغلب خودکشیهای زنان در آن استانها، ناشی از نظم هنجاری شدید و باورهای سنتی نادرست نسبت به زن میباشد، باید ضمن بهره گیری از نقش مذهب و روحانیت در طرد باورهای نادرست، جایگاه زن را در نظام خانوادگی و اجتماعی ارتقاء بخشید و حقوق مغفول زنان را احیا کرد و برای رفع مشکلات خانوادگی و اجتماعی زنان تمام امکانات را بسیج نمود. یکی دیگر از راههای پیشگیری از خودکشی، به ویژه در بین زنان استان ایلام، روزآمد کردن قوانین قضایی و حقوقی است که مانع سوء استفادهها و اجحافها به دختران جوان میشود. از آنجا که در این استان بیشتر دختران جوان، به دلیل تهمت و ضرب و شتم و ازدواجهای تحمیلی، اقدام به خودکشی میکنند، توصیه میشود برای پیشگیری از خودکشی، با تأسیس مراکز مشاوره و اشاعه فرهنگ بهرهگیری از مشاوران روانشناسی و حقوقی که در دادگاهها و دادگستریها مستقرند، حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را تحقق بخشید. در مجموع امنیت حقوقی و قضایی، یکی از راههای جلوگیری از خودکشی زنان است. دسترسی آسان و سریع به این مراکز و ترویج فرهنگ حمایت از حق قانونی افراد خصوصاً زنان، جزء عوامل مهم پیشگیری است.
فهرست منابع:
- القرآن کریم.
- آرون، ریمون: «مراحل اسـاسی اندیشـه در جامعه شنـاسی» ترجمه باقر پرهام، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1363.
- آقاجانی، علی: «افسردگی، خودکشی و راههای درمان»، نشریه خراسان، 14/9/1379.
- اختری فسندوز، عبدالله: «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر خودکشی در شهرستان نقده»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی، 1376.
- اسلامی نسب، علی: «بحران خودکشی»، تهران، انتشارات فردوی، 1371.
- باقی، عماد الدین: «جامعهشناسی خودکشی»، روزنامه همشهری، 24/12/1381.
- بهرامی، مصاحبه در سازمان پزشکی قانونی (کارشناس و روانپزشک این سازمان)
- بشیر، طه: «نیروی شفابخش ایمان»، ترجمة علی بهلوی، نشریه روان شناسی، شماره 13.
- خوشسلوک، مهران: «راهنمای پیشـگیری از معضل جبران ناپذیری به نام خودکشـی» روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 6599، 1381.
- رحمتی، زینب: «علل وانگیزه خودکشی در تهران»، روزنامه انتخاب21/7/1381.
- ساروخانی، باقر: «دائرة المعارف علوم اجتماعی»، انتشارات کیهان، 1370.
- شیخ الاسلامی و دیگران: «بررسی اقدام به خودکشی ارجاع شده به مرکز آموزشی بوعلی قزوین»، مجله دانشگاه علوم پزشکی قزوین، سال اول، شماره 3.
- عسگری، سایه: «زنان قربانیان اصلی خودکشی در ایران»، مجله فرهنگ توسعه، 1378.
- علیوردی، اکبر: «بررسی تطبیقی میزان خودکشی» پایان نامه، دانشگاه تربیت مدرس، 1373.
- قرائی مقدم، امان الله: «خودکشـی از دیدگاه آسـیب شناسی اجتماعی»، روزنامه نوروز، 31/4/1381.
- کاهانی، علیرضا: «بررسی عوامل خودکشی یا مرگهای ارادی»، مجله امنیت، سال 4، شماره 15 و 14، 1379.
- محسـنی، منوچهر: «انحراف اجتماعی، انگیزهها و علل خودکشـی»، تهران، نشر مروی، 1366.
- محمدیان، فتحالله، «جوانان، آسـیبهای اجتماعی خودکشـی»، فصلنامه فرهنگ ایلام، شمارة 5 و 6، 1380.
- محمد زاده، مهرنوش: «برای همه میمیرم»، روزنامه صدای عدالت، 9/8/1381.
- مورن، پیر: «خودکشی، پیدایش، علل و درمان»،ترجمه مازیار سهند، تهران، رسام، 1366.
- موسوی و دیگران: «بررسـی همهگیر شـناسی خودکشـی در مناطق روسـتایی»، نشریه اندیشه و رفتار، شمارة 2، سال پنجم، 1379.
- یاسـمی، محمد تقی و همکاران: «بررسی همهگیر شـناسی اقدام به خودکشـی در شهر کرمان» فصلنامه اندیشه و رفتار، سال سوم، شمارة 2، 1377.
- ــــــــ : «آمار نگران کننده خودکشی در کشور»، دوران امروز، 29/8/1379.
- استفاده از اینترنت با سایتwww.safeyyouth.org/topics/suicide.htm.
پی نوشتها:
[1] - ساروخانی، ص194.
[2] - نساء، آیات 29 و 30.
[3] - اسلامی نسب، ص155.
[4] - وزارت کشور، معاونت امور اجتماعی.
[5] - شاکری نیا، ص50.
[6] - اسلامی نسب، ص 74.
[7] - Durkhime.E.
[8] - باقی، ص28.
[9] - محسنی، ص10.
[10] - Kran
[11] - اسلامی نسب، ص 77.
[12] - همان.
[13] - Validity
[14] - اختری، 1374.
[15] - موسوی، دیگران، 1379.
[16] - عسگری، 1378.
[17] - محمدیان، 1380.
[18] - یاسمی و همکاران، 1377.
[19] - شیخ الاسلامی و همکاران.
[20] - مردم سالاری، 11/10/81.
[21] - رحمتی،1381.
[22] - رحمتی، 1381.
[23] - کاهانی، ص36.
[24] - رحمتی، 1361.
[25] - عسگری، ص 39.
[26] - آرون، ص36.
[27] - محسنی تبریزی، ص128.
[28] - Egoistis
[29] - Altruistic
[30] - Anomic
[31] - Fatalistic
[32] - sigmund. freud,
[33] - اسلامی نسب، ص 39.
[34] - Karl meninger.
[35] - همان، ص 119.
[36] - Skirol.
[37] - Alfred Adler.
[38] - همان.
[39] - Giddens.A.
[40] - رعد، 28.
[41] - لقمان، 17.
[42] - بقره، 216.
[43] - یوسف، 18.
[44] - آقاجانی، 1379.
[45] - بهرامی، 1381.
[46] - خوش سلوک، ص8.
[47] - همان.
[48] - مهدیزادگان، ص47.