نقدی بر حق شرط در کنوانسیون«رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان»
آرشیو
چکیده
این کنوانسیون مشتمل بر یک مقدمه و سی ماده میباشد. مقصود ماده اول از عبارت «محو تبعیض علیه زنان» محو هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر اساس جنسیت میباشد و مواد دوم تا شانزدهم بر تساوی زنان و مردان در تمامی زمینه ها تأکید فراوان دارد. لازم به ذکر است که محتوای اصلی این کنوانسیون در مواد یکم تا شانزدهم گنجانده شده است و بیشترین حق شرط جمهوری اسلامی ایران نیز بر مواد فوق میباشد، زیرا این مواد شانزده ـ یک، با بیش از بیست آیة قرآن کریم،[1]صدها مسأله فقهی،[2] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،[3] قانون مجازات اسلامی[4]و قانون کار جمهوری اسلامی ایران[5]آشکارا تعارض دارد. در این مقاله به بررسی این تعارضات می پردازیم.متن
در آذر ماه 1380 هیأت دولت جمهوری اسلامی ایران، الحاق به کنوانسیون «محو کلیة اشکال تبعیض علیه زنان» را با قراردادن شروطی تصویب نمود.( شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1376 در جلسه ای که به ریاست حجت الاسلام والمسلمین خاتمی تشکیل شده بود به دلیل ماهیت و آثار فرهنگی، با الحاق به این معاهده ولو به صورت مشروط مخالفت کرده بود) متن مصوبه هیئت دولت به این شرح است: «الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون «محو کلیة اشکال تبعیض علیه زنان» منوط به برقراری تحفظات و شرایط زیر نسبت به کنوانسیون مذکور توسط دولت جمهوری اسلامی ایران است:
الف: جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا میداند.
ب : جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به اجرای بند یک ماده بیست و نه این کنوانسیون، در خصوص حل و فصل اختلافات داوری و یا ارجاع به دیوان بین المللی دادگستری نمیداند.
این کنوانسیون مشتمل بر یک مقدمه و سی ماده میباشد. مقصود ماده اول از عبارت «محو تبعیض علیه زنان» محو هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر اساس جنسیت میباشد و مواد دوم تا شانزدهم بر تساوی زنان و مردان در تمامی زمینه ها تأکید فراوان دارد. لازم به ذکر است که محتوای اصلی این کنوانسیون در مواد یکم تا شانزدهم گنجانده شده است و بیشترین حق شرط جمهوری اسلامی ایران نیز بر مواد فوق میباشد، زیرا این مواد شانزده ـ یک، با بیش از بیست آیة قرآن کریم،[1]صدها مسأله فقهی،[2] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،[3] قانون مجازات اسلامی[4]و قانون کار جمهوری اسلامی ایران[5]آشکارا تعارض دارد.
مبانی و اصول کنوانسیون
قوانین و مقررات هر کشوری تجلی و مصداق مبانی و اصول حاکم بر آن جامعه میباشد. از آن جایی که مبانی فکری حاکم بر کشورهای غربی و سازمان بین الملل مبتنی بر اومانیسم و لیبرال میباشد، تمام مقدمه و مواد کنوانسیون، مبتنی بر این طرز تفکر است که با مبانی فکری و اصول حاکم بر کشوهای اسلامی تفاوتی چشمگیر دارد، لذا قوانین و مقررات این کشورها با مفاد کنوانسیون مطابقتی ندارد.
تأکید بر تساوی زنان با مردان (و نه تنظیم روابط حقوقی عادلانه متناسب با واقعیات و نیز حفظ ارزشهای زنان با تأکید بر رفع محرومیت از زنان) یکی از مبانی فکری حاکم بر کنوانسیون میباشد که در اعلامیه حقوق بشر نیز وجود دارد و به دلیل بیگانگی آن با ارزشهای دینی، کشورهای اسلامی را بر آن داشت تا به تدوین اعلامیـه حقـوق بشـر اسلامی اقدام نمایند. نمونه هایی از تعارضات محتوایی بین کنوانسیون و دیدگاه اسلام را میتوان چنین برشمرد:
1- در مقدمه کنوانسیون آمده است: «با اعتقاد به اینکــه اعلامیــه جهانی حقوق بشر . . . اعلام میدارد که کلیه افراد بشر . . . مجاز به استفاده از کلیه حقوق و آزادیها بدون هیچگونه تمایزی از جمله جنسیت میباشند.» و در ماده سه نیز بیان شده:«دول عضو . . . کلیه اقدامات لازم . . . را . . . به عمل میآورند تا اجرای حقوق بشر و بهره مندی آنها از آزادیهای اساسی بر مبنای مساوات با مردان تنظیم گردد.»
کشورهای اسلامی در اعتراض به تفسیر آزادیهای اساسی انسان در اعلامیة جهانی حقوق بشر، عنوان داشتند که: معتقد به آزادی انسان در محدودة رعایت حقوق مادی و معنوی دیگران و حفظ کرامت خود و سایر افراد و جامعة انسانی هستند. حال آنکه اعلامیة حقوق بشر تنها محدودة آزادی را حفظ حقوق و آزادی دیگران و متناسب با خواست مردم (و نه اوامر الهی که ضامن منفعت حقیقی افراد است) میداند. محصول این دو دیدگاه، تفاوتهای حقوقی متعددی است که از آن جمله: به بند ب، ماده شانزده «کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان» میتوان اشاره نمود که قائل به «حق مشابه در انتخاب آزادانه همسر» میباشد. هر چند اسلام حق مشابه در انتخاب همسر را میپذیرد ولی انتخاب همسر را بدین مفهوم، آزاد ندانسته بلکه مقید به قیودی نموده، از جمله آنکه زنان و مردانی که دارای دین یکسان نیستند، حق ازدواج با یکدیگر را ندارند و این امر به جهت حفظ کرامت فرد مؤمن و نیز حق فرزند در برخورداری از تعالیم متکامل والدین میباشد.
2- در ماده چهارده کنوانسیون آمده است که دول عضو متعهد میشوند: « برای زنان روستایی مساوی با مردان روستایی امکان شرکت در کلیة فعالیتهای جامعه» را فراهم سازد.
در دیدگاه اسلامی هر چند زنان تشویق به مشارکت اجتماعی شده اند ولی برخی فعالیتهای اجتماعی اساساً غیر مجاز شمرده شده و زنان و مردان از آن منع شده اند. فعالیت اجتماعی که به مصلحت فرد یا جامعه نبوده و مخل به حق «زندگی در جامعه ای پاک از مفاسد اخلاقی» باشد، ممنوع است.[6]
3- در بند ج ماده سیزده کنوانسیون آمده است: «دول عضو وظیفه دارند اقدامات لازم جهت برخورداری یکسان زنان و مردان را برای شرکت در رشته های مختلف ورزشی و کلیه زمینه های زندگی فرهنگی فراهم آورند.» ولی مطابق اعلامیه حقوق بشر اسلامی، برای حفظ سلامت اخلاقی فرد و جامعه برخی اشکال و شیوه های ورزشی و یا مواردی از زمینه های زندگی فرهنگی منع شده است. مثلاً اختلاط در برخی ورزشها همچون شنا و رقص که محرک و برانگیزانندة شهوات جنسی است و از جمله زمینه های زندگی فرهنگی به حساب میآید، ممنوع اعلام شده است.
4- در بند ج ماده یازده کنوانسیون عنوان شده «زنان مساوی با مردان حق انتخاب آزادانه حرفه و پیشه را دارند» حال آنکه در ماده سیزدهم اعلامیه حقوق بشر اسلامی عنوان شده: «هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته (و نه هر حرفه و پیشه ای) را دارد به گونه ای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود» قابل توجه است که در غرب، روسپیگری نوعی حرفه محسوب میگردد و منع قانونی ندارد، حال آنکه در اسلام جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد.
5- برای بهبود وضعیت زنان، فقط احقاق حقوق مادی آنان راهگشا نمیباشد، زیرا زنان به جز منافع زودگذر دنیوی به منافع پایدار اخروی نیز نیاز دارند، در اعلامیه حقوق بشر اسلامی آمده است: «برای تحقق اموری که در شریعت جاودان اسلامی نیز آمده است از جمله پاسداری از دین، جان، خرد، ناموس، مال، نسل و دیگر امتیازات چون جامعیت و میانه روی در کلیه مواضع و احکام؛ این شریعت، معنویات و مادیات را با هم در آمیخت و عقل و قلب را هماهنگ ساخت و میان حقوق و وظایف موازنه به وجود آورد و بین حرمت فرد و مصلحت عمومی تلفیقاتی به وجود آورد و معیارهای قسط را میان طرفهای ذیربط برقرار کرد تا اینکه نه طغیانی باشد و نه زیانی.»
در مقدمه کنوانسیون، نقش مادری زنان در زایمان آنان لحاظ شده و تربیت کودکان، مسئولیتی مشترک بین زن، مرد و جامعه ذکر شده است، گرچه آیات و روایات اسلامی مسئولیت پدر و جامعه را در رشد و تربیت کودک نادیده نمیگیرد، ولی نقش مادران را چنان پررنگ میبیند که زنان بواسطه مادری از حقوق ویژه برخوردار میگردند و به شرافتی نائل میشوند که بهشت در زیر پای آنان جای میگیرد.
6- در ماده ده کنوانسیون، بر لزوم ایجاد مساوات بیــن زنـان و مــردان در امر آموزش جهت بهره برداری از این ابزار مناسب برای رفاه اقتصادی و مادی تأکید شده است. اما در متون اسلامی علم نافع به «نور»، «ابزار هدایت» و «بارقة الهی» تعبیر شده است. بنابراین در دیدگاه اسلامی آموزش، هر چند آسایش مادی را ایجاد مینماید، ولی ارزش حقیقی آن بدان سبب است که موجب تعالی معنوی افراد میگردد.
7- بند ح ماده ده، ماده دوازده، بند ب ماده چهارده و بند هـ ماده شانزده به موضوع حق زن در پیشگیری از بارداری و برنامه ریزی خانواده پرداخته ولی در کل کنوانسیون حتی یک بند از یک ماده هم به حق زن در برخورداری از عفت، حیاء و صفای باطنی اشاره نکرده است آنچه که قرآن در موارد متعدد از جمله در ماجرای حضرت مریم(س) بر آن تأکید دارد.
نکته قابل تأمل آنکه در موارد مختلف کنوانسیون وظایف دولتها را ایجاد شرایطی میداند که رفاه مادی زنان و مردان در جامعه تأمین گردد (زنان و مردان جامعه خوب بخورند، خوب بیاشامند و خوب لذت ببرند) در حالیکه توجهی به حق معنوی افراد جامعه نشده شانزده ماده کنوانسیون که به بحث حقوق زنان پرداخته، 25 بار بر حقوق زنان در اشتغال و بهره وری که همان رسیدن به رفاه اقتصادی میباشد تأکید کرده است، در حالیکه حتی در یک ماده نیز به حقوق معنوی و اخلاقی زنان جامعه اشاره نکرده است.
8- تفکر اومانیستی حاکم بر کنوانسیون منجر شده که بر استقلال فردی زن در کانون خانواده شدیداً تأکید شود.[7]حال آنکه در دیدگاه اسلام همزمان با حفظ حقوق فردی اعضای خانواده، قوانین گسترده ای جهت پیوند مستحکم اعضاء خانواده وجود دارد، از جمله میتوان این امور را برشمرد: وجوب پرداخت نفقه زن و فرزندان توسط شوهر، (همچنین زکاة فطرة) وجوب تمکین جنسی زن، وظیفه مردان در حق همبستری زنان (مبیت و مضاجعت)، پرداخت مهریه به زن، نقش خانوادة زن و شوهر در استحکام بنیان خانواده (حضور دو داور از بستگان مرد و زن هنگام اختلاف خانوادگی)، حمایت پدر در ازدواج دختر (لزوم رضایت پدر در ازدواج دختر جهت رعایت مصلحت دختر)، رعایت احکام عده پس از جدایی از شوهر و قوانین مربوط به رجوع در عده طلاق رجعی، وجوب امر به معروف و نهی از منکر در کانون خانواده «قوا انفسکم و اهلیکم نارا»، وجوب احترام دختران از سوی پدر و مادر، وجوب احترام به مادران، وجوب پرداخت نفقة اقارب، دیه عاقله در قتل غیر عمد، وجوب صله رحم و… موضوع پیوند اعضای خانواده در اسلام از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی پس از مرگ فردی از خانواده، سایر اعضاء در تکفین و تدفین و نیز قضای تکالیف واجب او (پرداخت دیون، قضاء نماز، روزه و حج واجب) مسئولند.
9- در مقدمه کنوانسیون بر «احترام به حق حاکمیت ملی» تأکید شده است. لازمة حق حاکمیت ملی آن است که تدوین قانون بر مبنای اعتقادات مردم آن کشور باشد نه آنکه دیگران قوانینی را وضع نمایند و دولتها بر اساس آن قانون اساسی خود را تغییر دهند. به یقین هیچ کشوری در جهان هنگام تدوین قوانین داخلی قصد ظلم به زنان را ندارد. بلکه فقط تفاوت در نگرش ها و منجر به تدوین قوانین متفاوت در مسئله زنان گردیده است. لذا باید پرسید: آیا دلیل موجهی بر برتری کنوانسیون نسبت به قوانین الهی در مسائل زنان وجود دارد؟! به چه دلیل قانون الهی را که بر نقش محوری زن در خانواده و تربیت نسلی سالم و صالح (با حفظ نقشهای اجتماعی) و بر نقش اساسی مرد در امور اقتصادی و سرپرستی خانواده، تأکید دارد، الگوی مطلوب به حساب نیاورده و تساوی زن و مرد در تمامی نقشها را جایگزین آن کنیم؟
10- از آنجا که قوانین اجتماعی، بر اساس نتایج تجربی و مثبت پدیده ها به وجود میآیند، قانون مساوات کامل زنان با مردان، بر حسب کدام تجربه مثبت شکل گرفته است؟ در کشورهایی که قوانین آنها در پی ایجاد این مساوات بوده است، نتایج تجربی اجرای این قوانین چیزی نیست که دیگران را بتوان به تبعیت از آن تشویق نمود. امروزه غرب در اجرای الگوی تساوی کامل زنان با مردان شاهد خشونت گسترده علیه زنان خصوصاً خشونت جنسی در محل کار میباشد. گسترش روز افزون انحلال خانواده ها، افزایش خانواده های تک والدینی، کاهش روزافزون ازدواج و گسترش وسیع روابط جنسی نامشروع، سقط جنین های مکرر، گسترش بزهکاری جوانان، پرخاشگری کودکان، خلاء معنویت شدید، بحرانهای روحی زنان و تنهایی و افسردگی روز افزون زنان در جوامع غربی نتیجه حاکمیت الگوی مذکور است.
تأکید بر اجرای کنوانسیون
کنوانسیون علیرغم ضعف ها و کاستی های جدی در امور مربوط به زنان، بر اجرایی کردن مواد آن تأکید دارد و به شدت پیگیر ایجاد نظام واحد جهانی برای جامعه زنان با هر فرهنگ و آئینی میباشد، که موارد تأکید آن را میتوان چنین برشمرد:
1- ماده دو که به گرفتن تعهد از دول عضو جهت اجراء نمودن کنوانسیون اختصاص دارد به شرح ذیل میباشد.
الف) تغییر قانون اساسی و سایر قوانین کشور؛
ب) اتخاذ تدابیر قانونی از جمله اعمال تحریم..؛
ج) حمایت قانونی از طریق مراجع ملی ذیصلاح و سایر مؤسسات قضایی دولتی؛
2- در ماده سه آمده دول عضو در تمام زمینه ها بالاخص زمینه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کلیة اقدامات لازم از جمله وضع قوانین را از راههای ذیل بعمل آورند تا هدف کنوانسیون تضمین گردد.
الف) تغییر الگوی اجتماعی و فرهنگی . . .؛
ب ) حصول اطمینان از اینکه تربیت خانواده،. . . را شامل گردد؛
ج) از بین بردن هر گونه مفهوم کلیشه ای از نقش زنان و مردان در کلیة سطوح و اشکال مختلف آموزشی . . . و سایر انواع روشهای آموزشی . . . و بالاخص از طریق تجدید نظر در کتب درسی و. . . ؛
3- دول عضو موافقت مینمایند که کلیه قراردادها و . . . کان لم یکن تلقی گردد (تأکید تا آنجا که قوانین سابق نیز ملغی گردد).
در هشت مورد دیگر نیز با لفظ «کلیة» موارد و در بخشهایی با الفاظ شبیه آن تأکید فراوان بر گستردگی تحولات و سرعت در ایجاد تحول میکند.
پس از این همه تأکید بر اجرای کنوانسیون در ماده هفده عنوان میشود که به منظور بررسی و در نظر گرفتن پیشرفت جامعه در اجرای مفاد این کنوانسیون، کمیته رفع تبعیض علیه زنان تشکیل خواهد شد. سپس ماده هجده بیان میدارد: «دول عضو متقبل میشوند گزارشی برای بررسی کمیته در مورد اقدامات تضمینی، قضایی و اجرایی و سایر اقدامات متخذه در راستای اجرای مفاد این کنوانسیون و پیشرفتهای حاصله از آن . . . ارائه کنند.
الف) ابتدا تهیه گزارش ظرف یکسال؛
ب) گزارش در هر چهار سال یکبار و در صورت درخواست کمیته زودتر از آن.
در ماده بیست و دو اعلام میشود: (علاوه بر ارائه الزامی گزارش دولتها) «آژانسهای تخصصی میتوانند در محدودة فعالیتهای خود بر اجرای مفاد این کنوانسیون نظارت کنند. کمیته میتواند از آژانسهای تخصصی دعوت کند تا گزارشاتی در مورد نحوه اجرای کنوانسیون ارائه نمایند. در مقدمه نیز ذکر شده که «اعضای کمیته طی اجلاس سالانه نمایندگان دول عضو در مورد گزارشها به بحث میپردازند تا زمینه فعالیت گسترده تر هر کشور را بررسی کنند.»
علاوه بر تأکید شدید در موارد مذکور، در ماه بیست و چهار مجدداً عنوان میشود: «دول عضو متعهد میشوند کلیه اقدامات لازم در سطح ملی را که هدف از آن تحقق کامل حقوقی است که در این کنوانسیون به رسمیت شناخته شده، به عمل آورند.»
با مطالعه کنوانسیون مشخص میگردد، فشار موجود در آن برای تغییر قانون اساسی، قوانین داخلی، قراردادهای بین المللی، فرهنگ عمومی، عملکرد مسئولین دولتی و غیر دولتی و . . . بسیار شدید است و دولتها موظفند تمامی برنامه ریزی داخلی خود را در زمینه مسائل زنان بر اساس کنوانسیون قرار دهند. در صورت کوتاهی در اجرای سریع مفاد کنوانسیون، کشور عضو در پی محکومیت، دچار فشار سیاسی خواهد شد.[8] همچنین با ارائه تصمیمات کمیته رفع تبعیض به شورای اقتصادی اجتماعی (اکوسوک) و از آن شورا به مجمع عمومی نیز ممکن است قطعنامه علیه کشور متخلف صادر گردد. با الحاق به این کنوانسیون، جمهوری اسلامی ایران رسماً اجازه خواهد داد تا با نظارت دائمی و بسیار دقیق بیگانگان بر مسائل زنان در جمهوری اسلامی ایران، آن را مکرراً محکوم نمایند تا با ایجاد فشار تبلیغاتی و نیز سیاسی، زمینه ساز تحولات دلخواه در ایران گردند. همان گونه که امروزه بیشترین قطعنامه های ناقض حقوق بشر سازمان ملل علیه کشورهایی است که تا حدی نظام سلطه دولتهای مقتدر غربی را قبول ندارند. بانیان این قطعنامه ها نیز عمدتاً کشورهای غربی هستند که تا اواسط قرن حاضر با حضور استعماری خود در کشورهای جهان سوم، حقوق اساسی مردم را زیر پا گذاشته و مردان و زنان سیاه آفریقایی را به بردگی میگرفتند.[9]
سرپرست امور بین الملل مرکز امور مشارکت زنان در این زمینه بیان میدارد: بحث حقوق بشر سازمان ملل، ابزاری، سیاسی و گزینشی است. بنابراین حتی در کشورهایی که به طور فاحش موارد نقض حقوق بشر رخ میدهد، با توجه به ملاحظات سیاسی برخورد چندانی با آن کشورها صورت نمیگیرد. وی با بیان اینکه چند کشور خاص تحت نظارت بازرسان و گزارشگران ویژه حقوق بشر سازمان ملل قرار دارند که (تعداد آنان به ده کشور نمیرسد) ایران نیز از جمله آن کشورهاست، میافزاید: اما شاهد این واقعیتیم که حقوق زنان در برخی کشورهای دیگر که از این قاعده مستثنی هستند، بیشتر از کشورهای نامبرده نقض میشود.[10]
حق شرط در معاهدات بین المللی
حق شرط[11]عبارت است از: «بیانیة یک جانبه ای که تحت هر عنوان یا عبارتی، توسط دولتی در موقع امضا، تنفیذ، قبول، تصویب یا الحاق به یک معاهده،صادر میشود و به وسیلة آن، دولت مذکور قصد خود را دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی برخی از مقررات معاهده نسبت به کشور خود، بیان میدارد».
در شرح مشخصات تحفظ، مادة نوزده کنوانسیون حقوق معاهده وین چنین آمده است: «یک دولت میتواند به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش و یا الحاق به معاهده ای، تحفظی را اعلام دارد مگر اینکه: . . .
ب) تحفظ تنها به موارد خاصی امکان پذیر باشد که این تحفظ نیز در همان چارچوب نیست.
ج) تحفظ با مقصود و هدف معاهده در تعارض باشد.
نکته مهم در ارتباط با کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» آن است که علاوه بر ماده نوزده کنوانسیون وین (که ایران نیز آن را پذیرفته است)، ماده بیست و هشت کنوانسیون رفع تبعیض اعلام میدارد: «تحفظاتی که با هدف و منظور این کنوانسیون سازگار نباشد پذیرفته نخواهد شد.»
به هر حال، طبق رژیم حقوقی موجود، تشخیص مطابقت یا عدم مطابقت حق شرط با هدف و موضوع معاهده به عهده دولتهاست.[12]
برخی نهادهای ناظر معاهدات حقوق بشری، خود را محق به ارزیابی و بررسی تحفظات دولتهای عضو معاهدات حقوق بشری میدانند. دیوان اروپایی حقوق بشر که در این امور نقش اساسی دارد، در چندین دعوی غیر مجاز بودن تحفظات و اعلامیه های تفسیری این نوع معاهدات را مورد شناسایی قرار داده است.
در بررسی مجاز یا غیر مجاز بودن شرط جمهوری اسلامیایران بر کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» علاوه بر آنکه به موضوع اعلام تحفظ بر معاهدات حقوق بشر، باید توجه داشت، به نکته دیگری پیرامون کلی بودن شرط و مغایرت شرط با روح و هدف کنوانسیون نیز، باید توجه نمود. به عنوان نمونه در سال 1994 کمیتة حقوق بشر بر اختیارات این کمیته نسبت به بررسی تحفظات، اعلامیه ها، مطابقت آنها با هدف و مقصود میثاق سیاسی، مدنی تأکید کرد و نسبت به چهل و شش دولت که قریب صد و پنجاه تحفظ نسبت به وظایف و تعهدات مذکور در میثاق اعلام نموده بودند، اعتراض کرد واعلام داشت که مقررات میثاق عمدتاً دارای خصیصه آمره هستند لذا قابل تحفظ نمیباشند[13]در ضمن حق شرط باید شفاف و صریح باشد، چرا که ضروری است سایر اعضای معاهده بدانند شخصاً چه تعهدات و وظایفی را عهده دار و در چه مواردی از مسئولیت معاف هستند. لذا حق شرط نمیتواند کلی باشد بلکه باید به مفاد معین و خاصی مربوط و با عبارات روشن، دامنه و محدودة آن تعیین گردد. لازم به ذکر است در سال 1998 کمیسیون حقوق بین الملل به بررسی سومین گزارش مخبر ویژه در رابطه با حق شرط پرداخت و هفت دستورالعمل را به طور موقت تصویب نمود. هدف از تنظیم این دستورالعمل، روشن ساختن مسائلی در زمینه حق شرط بود، از جمله آنکه تحفظ نباید کلی و یا تمامیمعاهده را شامل شود. بسیاری از حق شرطهای کلی به این دلیل و به لحاظ عدم صراحت، مورد اعتراض دیگر کشورها، به خصوص کشورهای اروپایی قرار گرفت، مانند: حق شرطهای دولتهای اسلامینسبت به کنوانسیونهای حقوق کودک و منع تبعیض علیه زنان.
در حال حاضر اگر چه رژیم حق شرط کماکان به صورت نسبی معتبر و تعداد زیادی از کشورها به خصوص کشورهای جهان سوم بر ضرورت حفظ آن اصرار دارند، ولی به لحاظ تحولات بین المللی به ویژه فروپاشی نظام دو قطبی در جهان و از بین رفتن تضادهای سیاسی و ایدئولوژیکی تأکید بر آن است که اعلام شرط نسبت به این نوع معاهدات، ممنوع و یا به حداقل برسد. مثال بارز آن، اساسنامهدیوان بین المللی کیفری میباشد که در تابستان 1998 به تصویب رسید که در مادة صد و بیست آن حق شرط ممنوع گردیده است. امروزه به دلیل محدود شدن حاکمیت دولتها، بالطبع رژیم حقوقی حق شرط که مبتنی بر آزادی کامل دولتهاست، دستخوش تحول گردیده و در پرتو این امر، جامعة بینالمللی در جهت محدود کردن استفاده از حق شرط در معاهدات مهم بین المللی حرکت میکند. مسئله مهم دیگر تأثیر این امر بر معاهدات حقوق بشر و افزایش نقش و اختیارات نهادهای ناظر است که طبعاً به ضرر دولتها و حق آنها برای توسل به حق شرط خواهد بود. در آیندهای نه چندان دور شاهد بسط تسری عملکرد نهادهای حقوق بشر اروپایی در پذیرش یا عدم پذیرش حق شرط، بر اساس مناطق خواهیمبود که طبعاً با محدود شدن موارد توسل به حق شرط در خصوص معاهدات حقوق بشر همراهخواهد بود.[14]
حق تحفظ جمهوری اسلامی ایران نسبت به کنوانسیون
شرط مذکور در مصوبه هئیت دولت برای الحاق به کنوانسیون عبارت است از: «جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا میداند»
این شرط بدان معناست که کنوانسیون، مبنای قوانین داخلی قرار میگیرد و فقط در مواردی که مخالف شرع باشد ایران خود را ملزم به رعایت آن نمیداند، حال آنکه اساس نظام جمهوری اسلامی ایران شریعت اسلام است و اگرقانون دیگری با آن منطبق بود آن نیز پذیرفته میشود. لازمه این مبنا آن است که حداقل جمله مذکور چنین بیان گردد: «جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که منطبق با شرع مقدس اسلام است قابل اجرا میداند.»
نکات قابل توجه در شرط
الف)- کلی بودن شرط
شرط مذکور از چند جهت قابل ارزیابی است:
شرط مذکور کلی بوده و به یقین مورد اعتراض برخی کشورها واقع خواهد شد، همانگونه که حق شرط لیبی و مالدیو مورد اعتراض دولتهای فنلاند، کانادا، استرالیا و دانمارک قرار گرفت.
ب)- شرط در حق تحفظ
شرط مذکور، مطابق بند ب و ج ماده نوزده کنوانسیون «حقوق معاهدات وین» که ایران نیز آن را پذیرفته و مطابق ماده بیست و هشت کنوانسیون، مورد اعتراض قرار خواهد گرفت، زیرا در بندهای مذکور تأکید شده تحفظات نباید با هدف و منظور کنوانسیون ناسازگار باشد. هدف و منظور کنوانسیون مطابق آنچه در ماده یک آن اعلام شده «ایجاد تساوی» در تمام زمینهها و همه جهات بین زن و مرد میباشد. حال آنکه روححاکم بر موازین شرعی، حاکمیت عدالت در روابط زن و مرد میباشد نه تساوی و برابری در همه زمینهها، چرا که تفاوت جسمانی و روانی بین دو جنس در برخی موارد منجر به تفاوت حقوقی، متناسب با ساختار ویژه هر جنس گردیده است و به یقین قوانین یکسان برای شرایط نابرابر نمیتواند مصداق عدالت محسوب گردد، مثلاً: حق شرط ایران برای «کنوانسیون حقوق کودک» به دلیل کلی بودن و روشن نبودن مورد اعتراض کشورهایی چون: اتریش، سوئد، دانمارک، فنلاند، آلمان، پرتغال، ایرلند، نروژ و هلند قرار گرفت و مغایر با اصول کنوانسیون حقوق کودک شمرده شد و دلیل مخالفت خود را واضح و روشن نبودن موازین اسلامی بیان نمودند.
ج) - نگرانی کمیته محو تبعیض
کمیته محو تبعیض از زنان که بر اساس ماده هفده کنوانسیون، وظیفه نظارت بر اجرای آن را بر عهده دارد صریحاً اعلام نموده، مادة دو و شانزده، هدف و مقصود کنوانسیون است و هیچ دولتی نمیتواند به بهانه اینکه این مواد با فرهنگ، سنت و مذهب کشورش در تعارض است، از اجرای آنها شانه خالی کند، این کمیته در گزارشات متعدد خود همواره از کثرت و گستردگی تعداد شرطها درخصوص ماده دو، سه، شانزده و همینطور شروط عام و کلی ابراز نگرانی کرده و آن شروط را مغایر با موضوع و هدف معاهده دانسته است. به یقین جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مواد، شرط قرار خواهد داد و این شروط نیز به یقین مورد اعتراض دولتهای عضو و کمیته محو تبعیض قرار خواهد گرفت.
د)- تعارضات کنوانسیون با قوانین داخلی
مصوبه هئیت دولت در شرط مذکور، به موادی که مخالف موازین شرعی نبوده اشاره کرده ولی به تعارض آن با قوانین داخلی ایران که به دلیـل وجود مصلحت جامعـه وضع شده، اشاره ای ندارد به عنوان نمونه، مطابق بند شش ماده نهصد و هفتاد و شش قانون مدنی هر زن خارجی که شوهر ایرانی اختیار کند، تبعه ایران محسوب میشود ولی ماده نهصد و هشتاد، مردان خارجی را که با زن ایرانی ازدواج کنند فقط در شرایط ویژهای تابع ایران میداند. این قوانین مخالف با ماده نه کنوانسیون است. در صورت حذف این ماده، به دلیل این که مردان افغانی زیادی با زنان ایرانی ازدواج کرده اند، تعداد قابل توجهی از این مهاجرین تبعه ایران محسوب خواهند شد.[15] آیا این امر با سیاست تنظیم جمعیت ایران سازگار خواهد بود؟ به نظر میرسد ماده هزار و شصت قانون مدنی نیزکه ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی را موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت نموده، به دلیل رعایت مصالح اجتماعی تدوین گردیده است، هر چند اینگونه ازدواجها هیچ منع شرعی ندارد ولی قوانین داخلی برای آن محدودیتی قائل شده که با کنوانسیون در تعارض است.
نمونه دیگر، اولویت استخدام مردان در مشاغل مختلف است، به عنوان مثال: مطابق ماده یازده کنوانسیون، دول عضو باید متعهد گردند امکانات شغلی یکسان برای زنان و مردان قائل شوند مطابق ماده سیزده آن باید برای زنان به اندازه مردان امکانات استفاده از وامهای بانکی و سایر اشکال اعتبارات مالی ایجاد شود. حتی مطابق ماده چهارده باید برای زنان روستایی، مساوی با مردان تسهیلات بازاریابی، اصلاحات ارضی و طرحهای اسکان مجدد زمین فراهم شود و مطابق ماده یازده باید امکانات مساوی با مردان در زمینه امتیازات، شرایط شغلی و حق استفاده از دورههای آموزش حرفهای ایجاد نمود.
این امر هر چند خلاف شرع نمیباشد ولی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران که میلیونها مرد سرپرست خانواده و مرد جوان بیکار دارد و با کمبود شدید فرصتهای شغلی مواجه است به هیچوجه سازگار نمیباشد .زیرا با توجه به صراحت آیه قرآن، قوانین داخلی و نیز عرف جامعه، مردان مسئول تأمین اقتصاد خانواده میباشند، از سوی دیگر جوانان بسیاری به دلیل بیکاری امکان ازدواج ندارند و بیکاری مردان در ایران سبب ازدیاد فقر، مفاسد اخلاقی، بزهکاری، سرقت، اعتیاد گشته، با این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران با الحاق به کنوانسیون ولو با شرط مذکور، موظف خواهد بود به همان میزان که برای مردان فرصت شغلی ایجاد مینماید برای دختران مجرد (ولو فاقد هر نوع تخصصی) نیز امکان اشتغال فراهم کند، به یقین این امر با مصلحت جامعه امروز ایران کهکمبود فرصتهای شغلی از معضلات آن است منافات خواهد داشت.
نمونه دیگر، در بند ج ماده ده بیان شده :دولتها موظفند به آموزش مختلط در مدارس متعهد شوند. این امر نیز هر چند فی نفسه خلاف شرع نمیباشد ولی به دلیل آنکه زمینه ساز مفاسد اخلاقی است، مخالف منافع ملی خواهد بود. علاوه بر آنکه به یقین به پیشرفت تحصیلی نوجوانان نیز لطمه خواهد زد. [16]
لذا بنابر مواردی که ذکر شد لازم است که نه تنها حق شرط نسبت به موازین شرعی ذکر شود بلکه این حق شرط باید قانون اساسی و قوانین داخلی را هم در برگیرد. همان طور که در مورد الحاق به «کنوانسیون حقوق کودک» و «کنوانسیون مبارزه با قاچاق مواد مخدر» این کار انجام شده است.
هـ ) – ابهام در اجرای شرط
در شرط مذکور، موادی که با شرع مقدس اسلام مغایرت داشته باشد، مورد تحفظ قرار گرفته است. با توجه به اینکه نهاد مشخصی برای تعیین مغایرت یا عدم مغایرت اجزاء کنوانسیون با شرع مقدس اسلام تعیین نگردیده[17] این شرط برای همگان، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی دارای ابهام خواهد بود و چه بسا زمینه سوء استفاده را در آینده فراهم نماید ، زیرا این شرط مبهم امکان آن را فراهم میآورد تا در آینده با استناد به هر قول ضعیف فقهی، قوانین داخلی همسان با کنوانسیون تغییر یابد.
و) ـ تخصیص اکثر
در صورتی که از شانزده ماده کنوانسیون به ده مورد از مواد آن، اعلام تحفظ شود تخصیص اکثر لازم آمده و چنین امری در قواعد حقوقی قابل پذیرش نیست. علاوه بر آنکه به یقین ماده دو و شانزده[18]در زمره این مواد است و مورد اعتراض کمیته محوتبعیض قرارخواهد گرفت. لازم به ذکر است نسبت به ده ماده مذکور باید اطلاع رسانی همگانی گردد تامورد تحلیل کارشناسانه دقیق قرار گیرد، زیرا بیم آن میرود که شرط خلاف شرع یا مصالح ملی بدلیل ضعفکارشناسی لازم، مورد توجه قرار نگیرد، به یقین پس از الحاق مشروط نیز نمیتوان بر تعداد شروط افزود زیرا حق شرط تنها در موقع اعلام رضایت به یک معاهده امکانپذیر است. علت آن را نیز چنین بیانمیکنند که آزادی دولتها برای اعلام تحفظ، پس از الحاق، ناقض اصل وفای به عهد است و موجب مشکلات قابل ملاحظهای برای این معاهده میگردد.
ز) ـ کنوانسیون و آیندة حق شرطها
هر چند امروزه برای آنکه تعداد بیشتری از کشورها به کنوانسیون ملحق شوند و نظام حقوقی واحد جهانی در این زمینه ایجاد شود، الحاق مشروط پذیرفته میگردد، ولی با گذشت زمان و الحاق بیشتر کشورها، سعی میشود تا دولتها از شروط خود انصراف دهند. زمانی که کنوانسیون به معاهدة بینالمللی تبدیل شد، فقط بیست کشور آنرا تصدیق نموده بودند لذا اعلام شرط کشورها به سادگی پذیرفته میشد. پس از فزونی تعداد دولتهای الحاقی، در گردهمایی جهانی زنان در پکن، اصرار بر آن بودکه دولتها از شروط خویش انصراف دهند. در ماده دویست و هجده سند پکن که دستورالعمل اجرایی کنوانسیون میباشد تقاضای اجرای کامل کنوانسیون رفع تبعیض شده و تأکید گردیده باید از هر گونه قید و شرطی در اجرای کنوانسیون مزبور اجتناب نموده و مقررات آن بدون قید و شرط اجرا شود. در ماده دویست و نوزده این سند نیز بعضی از کشورها مورد انتقاد قرار گرفتهاند: «در کشورهایی که به کنوانسیون، قید و شرطهائی وارد کردهاند یا در قوانین خود جهت اجرای معیارهای بینالمللی در زمینه حقوق زنان تجدید نظر نکردهاند، تساوی کامل زنان تأمین نشده است» علاوه بر آن در ماده دویست و سی صریحاً آمده است که: «دولتها متعهد شدهاند دامنه هر نوع شرط را (نسبت به کنوانسیون) محدود نمایند و هر گونه حق شرطی را حتیالامکان صریح و محدود تنظیم نمایند و اطمینان دهند که هیچ نوع حق شرطی که مغایر با هدف و منظور کنوانسیون است اعلام ننمایند»
نظر فقهاء در رابطه با الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان:
آیت الله مکارم شیرازی: بی شک این معاهده مخالف تعلیمات اسلام است و قیودی مانند تحفظ بر تعلیمات اسلامی و عدم مخالفت با شرع مشکلی را حل نمیکند زیرا در این معاهده با صراحت گفته شده شروطی که مخالف روح این معاهده است قابل قبول نیست و به این ترتیب پس از امضای آن فشارهایی از خارج برای حذف این شرط که مخالف روح معاهده است وارد خواهد شد و ایادی داخلی نیز هر روز به بهانه ای به آن دامن میزنند و مطالبات نامشروع خود را میطلبند. … غربیها به هر بهانهای شده میخواهند فرهنگ غیر مذهبی خود را بر ما تحمیل کنند دولتمردان ما باید بیدار باشند و ننگ تسلیم را نپذیرند.
آیت الله فاضل لنکرانی: الحاق به معاهدة مذکور متضمن موارد خلاف شرع مبین است جایز نیست و تقیید به قید مذکور از دایرة لفظ تعدی نمیکند و در مقام عمل همان هدف سوئی که از چنین اموری دارد پیاده خواهد شد. خداوند مسلمانان را از شرور شیاطین حفظ نماید.
آیت الله میرزا جواد تبریزی: هر قانون و قراردادی که مخالف احکام شرع مقدس اسلام باشد یا مطابقت با مصالح مسلمین نداشته یا عزت اسلام و مسلمین را در خطر بیندازد شرعاً اعتباری نداشته و اطاعت از آن جایز نیست و خود به خود ملغی است و گمان نشود که با این موافقتها مستکبرین و اهل کفر راضی میشوند آنان به کمتر از محو کامل اسلام راضی نخواهند شد و آنان که موافق این امور هستند باید بدانند که اسلام همیشه پیروز بوده و هست و یاران واقعی امام زمان در مملکت آن حضرت دین خدا را یاری خواهند کرد.
پیشنهاد
به یقین امروز، نه تنها هیچ کشوری نمیتواند در انزوای کامل و بدون ارتباط با جهان به سر برد. بلکه لازمه پیشرفت جامعه، حضور فعال و مؤثر در روابط بینالمللی است. مصلحت ملی ما اقتضا میکند تا در این حضور، منفعلانه برخورد نکرده و به تداوم طریق مستقیمی که با تشکیل نظام جمهوری اسلامیایران در آن گام نهادیم، همت کنیم. لذا با ادله ذیل:
1- از آنجا که در جهان و نیز در کشورهای اسلامی و همچنین در جمهوری اسلامی ایران زنان ازجایگاه متناسب با شأن خویش برخوردار نمیباشند، تصحیح موقعیت زنان نیازمند منشور مدونی است که در آن وضعیت مطلوب زنان ترسیم شده باشد؛
2- کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در موارد متعدد، با مبانی نظری اسلامی درتعارض است؛[19]
3- این کنوانسیون نسبت به سایر کنوانسیونها بیشترین حق شرط را دریافت کرده است، این امر نشان دهندة ضعف مقبولیت عمومی آن میباشد؛[20]
4- بسیاری از کشورهای اسلامی با شرط کلی عدم مخالفت با شریعت اسلامی و یا با تعیین موادی که مخالف با شریعت اسلامی بوده، تعارض کنوانسیون با قوانین اسلامی را ابراز نمودهاند؛[21]
5- مسلمانان جهان اعتقاد دارند از آنجا که اسلام دین کاملی میباشد در زمینه مسائل زنان نیز دارای قواعد و مقررات دقیق و جامعی است؛[22]
6ـ عزت اسلامی، تحول در وضعیت زنان را در اثر فشار بیگانگان و بر اساس اعلامیهای که با دیدگاههای اسلامی تفاوت چشمگیر دارد و با وحی و شریعت بیگانه است برنمیتابد.[23]و قرآن نیز بر این امر تأکید دارد؛[24]
7- دیدگاه کشورهای اسلامی بدلیل اتفاق نظر بر مرجع قانونگذاری اصلی خویش، قرآن، به یکدیگر نزدیک میباشد؛[25]
8ـ عدم پذیرش اعلامیه بینالمللی زمانی که با اعلام مواضع رسمی مشترک کشورهای متعدد اسلامی همراه باشد مقبولیت مناسبی خواهد یافت و فشارهای بینالمللی را به سرعت کاهش خواهد داد؛
9- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر همکاری با مسلمانان جهان جهت تشکیل امت واحد جهانی تأکید مینماید؛[26]
10- رئــیس جمهـور محترم حجت الاسلام خاتمی میفرماید: هر ملتی حق دارد براساس فرهنگ و تاریخ خود، یک درک و شناخت مخصوص به خود از حقوق بشر داشته باشد. این امر مخالف حقوق بشر است که کشورهای خارجی به خاطر توان اقتصادی و سیاسی خود بخواهند تفسیرهای خویش را از حقوق بشر اعمال کنند و برداشتهای خود را به سایر انسانها به زور تحمیل نمایند؛[27]
11ـ در هشتمین کنفرانس سران کشــورهــای اســلامی در ســال 1376ش (1997میلادی) در تهران قطعنامه شماره 13/8 ـ ش(ق 10) صادر گردید مطابق آن: این کنفرانس تصمیم میگیرد جهت اتخاذ مواضع هماهنگ کشورهای اسلامی در مورد مسائل مربوط به زنان درمحافل بینالمللی به ویژه در سازمان ملل متحد گروه کار دائم را ایجاد نماید و از دبیرخانه میخواهد که هماهنگیهای لازم جهت تشکیل جلسات مستمر این گروه کاری را فراهم آورد؛[28]
پیشنهاد میشود:
جمهوری اسلامی ایران با اتکاء به خدا و اعتماد به توانایی ملت شریف ایران متن اولیه اعلامیه حقوق زنان اسلامی را تهیه نموده و سپس با همفکری سایر کشورهای اسلامی این اعلامیه را تکمیل و تصویب نماید.[29]به این ترتیب کشورهای اسلامی در عدم الحاق به کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، متهم به بیتفاوتی نسبت به حقوق زنان نشده بلکه مواضع خویش را در حمایت از حقوق زنان اعلام مینمایند.[30] این حرکت زمینه ساز اتخاذ موضع یکپارچه کشورهای اسلامی در کنفرانس جهانی زنان آتی که چندان دور نیست نیز خواهد شد. علاوه بر آن ساختار تحول مثبت در وضعیت زنان مسلمان روشن و واضحشده و میتوان به بهبود وضعیت زنان در این کشورها امید داشت. در غیر این صورت پس از الحاق مشروط جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون، اعتراض به شروط مکرراً واقع خواهد شد تا شروط محدود شده و به تدریج حذف گردد. علاوه بر آن بدلیل لزوم ارائه گزارش از وضعیت زنان بر اساس معیارهای تعیین شده در کنوانسیون، تمامی برنامهریزیها و امکانات جهت ارتقاء وضعیت زنان درمحدوده موارد مذکور در کنوانسیون قرار خواهد گرفت و به امور دیگر رسیدگی نخواهد شد.[31]
پایان کلام آنکه به فرمودة بنیانگذار انقلاب ایران: «همانگونه که در تنهایی و غربت بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم و همانگونه که در جنگ نیز مظلومانهتر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی، متجاوزان را شکست دادیم. ما به یاری خدا باقیمانده راه پرنشیب و فراز را با اتکال به خدا تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد.»[32]
پی نوشتها:
[1] - آیات 178،187،221، 222،228،229،233تا 235،282 بقره/ 3،11،12،24،34 نساء/ 31 نور، 59 احزاب، 3و 4 مجادله/ 10 ممتحنه و. . .
[2] - مسائلی از قبیل: حق طلاق، شهادت، ارث، دیه، قصاص و . . . ، چون این بحث قبل از انقلاب هم مطرح شده بود و امام خمینی(ره) فرمودند: تساوی حقوق از جمیع جهات، پایمال کردن چند حکم ضروری اسلام است، نفی کردن چند حکم صریح قرآن است، دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب کند.
[3] - اصل های10،21،61،67،121،152،153،177.
[4] 74،75،119،137،170،199،209،300،301 و . ..
[5] - قانون کار، مصوب 29/8/69 مادة 75، 32 و . . .
[6] - ماده 17 اعلامیه حقوق بشر اسلامی.
[7] - بندهای ج و ح ماده 16 نیاز خانواده به مدیر را منتفی دانسته ماده 15 بند 4 اعلام میدارد هر یک از زوجین در انتخاب محل اقامت خود آزادند و بدین ترتیب مرد در شهری و زن در شهر دیگری میتوانند به زندگی انفرادی خود مشغول باشند و نیز ماده 9 زن و شوهر را در تابعیت مستقل اعلام نموده است.
[8] - از جمله ابزارهای پیش بینی شده جهت ایجاد تحول در مسائل کشورهای مختلف برگزاری کنفرانسهای جهانی زن در هر دهه می باشد که اخیراً پس از توقف 5 سال از کنفرانس پکن با عنوان پکن + 5 نیز برگزار شد. علاوه بر آن اجلاسهای کمیسیون مقام زن که دائماً برگزار میگردد تأکید شدید بر این همسان سازی اجتماعی در محدودة اسناد سازمان ملل دارد. به عنوان نمونه میتوان به مباحث چهلمین اجلاس کمیسیون مقام زن در اواخر سال 74 اشاره نمود: «کمیسیون مقام زن که یکی از کمیسیونهای اصلی شورای اقتصادی ـ اجتماعی سازمان ملل (اکوسوک) میباشد به عنوان دبیرخانه کنفرانسهای مربوط به زنان، وظیفه پیگیری و نظارت بر اجرای مصوبات سازمان ملل متحد پیرامون حقوق زنان را بر عهده دارد.» در اجلاس چهلم این کمیسیون که برای پیگیری سند پکن (سند اجرایی کنوانسیون رفع تمایز علیه زنان) انجام پذیرفت عمده بحث در مورد وضع مقرراتی در خصوص طرح شکایت (از نقض کنوانسیون در کشوری) توسط افراد بود.
در این رابطه کمیته رفع تبعیض پیشنهاد داد در صورتی که کشوری کنوانسیون رفع تمایز علیه زنان را پذیرفته باشد افراد گروهها و سازمانهای داخل آن کشور میتوانند به صورت محرمانه موارد نقض حقوق زنان در داخل کشور خود را نوشته، به این کمیته ارسال نمایند. پس از اثبات شکایت، دولت مربوطه نمیتواند توجیهی مبنی بر رد ادعا یا طولانی شدن دوره رسیدگی به شکایت فرد یا گروه مربوطه داشته باشد پس از آن کمیته رفع تبعیض به دولت مربوط توصیه های لازم را مینماید و نیز از کشورهای عضو جهت همکاری در بررسی اطلاعات و مشاهدات دعوت مینماید علاوه بر آن کمیته پس از تحقیق و بررسی نسبت به شکایت مربوطه، گزارشی منتشر مینماید. کشورها نیز باید متعهد گردند تا از ایجاد هرگونه مانع در روند تحقیق جلوگیری نمایند. در ارتباط با پیشنهاد کمیته رفع تبعیض، کشورهای هلند، استرالیا، نروژ، اتریش، فنلاند، آلمان و پرو و نیز اغلب سازمانهای غیر دولتی بر اجرای هر چه سریعتر و وسیع تر این پیشنهاد تأکید نمودند و نیز سازمانهای غیر دولتی خواستار آن شدند که در جریان رسیدگی به دادخواست به حق شرطهای کشورها که مغایر با اهداف و مقاصد کنوانسیون است توجه نشود (کشورهای غربی با شروط کلی برخی از کشورها بر کنوانسیون رفع تمایز علیه زنان و کنوانسیون حقوق کودک به شدت مخالف بوده و آن را مغایر با اهداف و مقاصد کنوانسیون میدانند.) در این اجلاس کشورهای ایران، کوبا و چین نسبت به تهیه یک پروتکل با این وسعت، علی رغم وجود مواد متعدد پیرامون حقوق کودکان در دیگر کنوانسیون های سازمان ملل معترض بودند و نیز ابراز داشتند کمیته رفع تبعیض یک نهاد توصیه کننده است و نمیتواند در مورد پاسخ دولتها قضاوت کند و یا دستور به انجام یا عدم انجام کاری بدهد.
(فصلنامه سازمان ملل متحد ـ دوره 1ـ ش 1ـ سال 1375)
[9] - نمایندة دائم کشور مالزی در سازمان ملل در اجلاس 48 کمیته سوم مجمع عمومی اظهار داشت: متأسفانه سخنرانیهای مربوط به حقوق بشر در سیستم سازمان ملل به نحو فزاینده ای سیاسی، و تهاجمی و تند است جای تأسف است که برخی از کشورهای غربی لذت میبرند که بعضی از کشورها را با عنوان جهان سوم نام ببرند و به عنوان ناقض حقوق بشر آنها را انگشت نما کنند در حالی که خودشان نقض بسیار دارند و هنوز مدت زیادی نمیگذارد که همین دولتها به عنوان استعمارگر در بدترین شکل استثمار و بهره کشی از انسانها در ابعاد گسترده، مجرم به حساب میآمدند. (روزنامه اطلاعات 15/10/72)
[10] - خبرگزاری جمهوری اسلامی 29/10/80.
[11] - کنوانسیون وین، 1986م.
[12] - هر چند این امر منجر به ابهامات حقوقی میگردد ولی بنا بر اظهار مخبر ویژة موضوع حق شرط در کمیسیون حقوق بین الملل، در جریان تدوین کنوانسیون حقوق معاهدات 1969، اختلاف نظر شدیدی بین اعضای کمیسیون و دولتها در خصوص حق شرط وجود داشت که تنها از طریق مصالحه و به بهای ابهامات حقوقی، حل و فصل این اختلافها ممکن گردید.
[13]- به عنوان نمونه حق شرط نسبت به ماده یک میثاق در رابطه با ممنوعیت نفی حقوق افراد در خصوص حق تعیین سرنوشت خود و پیگیری توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، غیر قابل قبول و مطابق با هدف و موضوع معاهده نیست.
[14] - حق شرط به معاهدات، صفت الله طاهری، مجله سیاست خارجی، بهار78.
[15] - رئیس امور اتباع بیگانه استانداری تهران در اردیبهشت ماه اعلام نمود که (علاوه بر استانهای شرقی ایران)، فقط در استان تهران نزدیک به چهار هزار زن با مردان افغان که مجوز اقامت در ایران را ندارند ازدواج کرده اند و حاصل این ازدواجها نیز 15 هزار فرزند است.
[16] - چنانکه در گزارش سوئد به کمیته محو تبعیض آمده: کشورسوئد کماکان استانداردهای سازمان ملل درباره آموزش مختلط را اجرا میکند اما بر این اعتقاد است که اجرای سیاستتفکیک میان پسر و دختر، در بهبود وضعیت آموزش محصلان مؤثر است.
[17] - امروزه برای عملی نمودن کنوانسیون حقوق کودک بدلیل آنکه شرط عدم مغایرت با قوانین داخلی ذکرشده سعی میشود کنوانسیون تبدیل به قانون داخلی شود که لازمه آن ارائه مصوبه مجلس به شورای نگهبان است وشورای نگهبان نیز بر عدم مغایرت آن با شرع نظارتخواهد داشت.
[18] - ماده 2 در بارة تغییر و اصلاح و فسخ قوانین داخلی اعم از قانون اساسی، مدنی و کیفری است و ماده 16 خواهان تساوی کامل بین زن و مرد در کانون خانواده است و ویژگیهای خاص زنان و مردان در حقوق خانواده را نادیده گرفته است.
[19] - خرازی وزیر امور خارجه در دیدار با مری رابینسون رئیس کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل به صراحت بیان میدارد برای گسترش حقوق بشر در جهان باید از برخورد تبعیضآمیز غرب در مقابل پدیده حقوق بشر پرهیز کرد ودر این خصوص باید تفاوتهای فرهنگی، ارزشی، خطوط قرمز، عرف جامعه، قوانین و مذاهب مورد توجه قرار گیرد. ایشان افزود :معیارها و استانداردهای جوامع غربی ضرورتاً قابل انطباق و انتقال به تمام کشورها نیست. (همشهری2/12/79)
[20] - در اجلاس پکن اعتراضات متعددی نسبت به سند پکن (سند اجرائی کنوانسیون محو کلیه اشکال تمایز علیه زنان) شد از جمله: خانم شارون هپز نماینده پارلمان کانادا جلسه اجلاس را ترک کرده در جمع خبرنگاران گفت: من با اولین پرواز به وطنم برمیگردم و سعی میکنم تفاوت بین زن و مرد را حفظ کنم همانگونه که این تفاوت در خلقت وجود داشته است چون این تفاوتها ما را حفظ خواهد کرد. واتیکان طی بیانیههای متعدد و شرکت در کنفرانسهای مطبوعاتیشدیدترین حملات خود را متوجه اتحادیه اروپا نمود و آنرا اقلیتی خواند که نظرات خود را به کنفرانس تحمیل میکند. ائتلاف سازمانهای غیردولتی زن و خانواده طی بیانیهای اعلام کرد: کشورهای غربی تلاش میکنند نقش مادری زنان را به پایینترین سطح آن تنزل دهند و کشورهای در حال توسعه تحت فشار قرار میگیرند تا این نظر را بپذیرند. این برای ما مایه تأسف است که کشورهای درحال توسعه مجبور شوند برای دفاع از اصول جهانی از حاکمیت ملی خودشان عقبنشینی کنند. جاء الحق رئیس آکادمی تحقیقات اسلامی الازهر طی بیانیهای مفصل اعتراضات متعددی را عنوان کرد و ...
[21] - مثلاً الجزایر مخالفت خود را با موادی که به قوانین خانواده و تابعیت اشاره دارد ابراز نموده، مصر به قوانین مربوط به تابعیت (با تأکید بر مشروعیت ازدواج و فرزند ناشی از آن) و نیز قوانین مربوط به اقتصاد خانواده و انحلال خانواده بر اساس شریعت اعلام تحفظ نموده، لیبی حقوق یکسان زن و شوهر در طول دوران زناشویی و پس از جدایی و نیز حقوق و مسئولیت یکسان پدر و مادر و همچنین تساوی در ارث را بر اساس شریعت اسلام نپذیرفته مالزی تمام مواردی که با شریعت اسلام و قانون اساسی فدرال مالزی در تعارض باشد را قبول نکرده دولت جمهوری لبنان به حقوق یکسان خانوادگی اعتراض نموده است و . . . نکته جالب آنکه سنگاپور حتی برای ملاحظة حقوق اقلیت ها و احترام به قوانین آنها نسبت به موادی که در تناقض با قوانین اقلیتهای آن کشور میباشد نیز تحفظ قائل شده است.
[22] - نکته قابل توجه آنکه آمریکا به کنوانسیون ملحق نشده و علت آنرا برتری قوانین و عملکرد داخلی خود اعلام کردهاست.
[23] -اساساً روابط بینالمللی جمهوری اسلامی ایران براساس عزت، حکمت و مصلحت استوار است در این رابطه امامخمینی )ره) خطاب به مسئولین وزارت امور خارجه میفرماید: نترسید از حرفهایی که اینها میزنند. هیچ قدرتی درمقابل اسلام نیست. همین قدرت است که یک عده کمی غلبه کرد بر یک عده زیادی، بر قدرتهای زیاد. سفارتخانههایتان را، اداراتتان را که در آنجا دارید همه را اسلامی کنید. آن جهات غربیاش را اصلاح کنید. هرچه جهت اسلامیش بکنید آنها بیشتر از شما حساب میبرند، هر چه طرف غرب بروید آنها از شما بهره میبرند. (صحیفه نور، ج 7، ص85)
لازم به ذکر است سوئیس تاکنون عضو سازمان ملل نبوده و به تازگی تصمیم خویش را مبنی بر عضویت در سازمان ملل در پائیز سال جاری میلادی اعلام نموده است.
[24] - و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا.
[25] - به خلاف آنچه برخی تصور میکنند «همه کشورهای جهان علیرغم فرهنگ و مذاهب بسیار گوناگون میتوانند براعلامیه واحدی تحت عنوان «کنوانسیون محو کلیه اشکال تمایز علیه زنان» توافق نمایند ولی کشورهای اسلامی نمیتوانند به موضع وفاق واحدی در زمینه مسائل زنان دست یابند.»
[26] - مقدمه قانون اساسی: «با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران . . . در زمینه گسترش روابط بینالمللی با دیگرجنبشهای اسلامی و مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند. «ان هذه امتکم امة واحدةو انا ربکم فاعبدون.»
امام خمینی(ره) میفرماید: مطمئن باشید قدرتهای شرق و غرب همان مظاهر بیمحتوای دنیای مادیاند که در برابرخلود و جاودانگی دنیای ارزشهای معنوی قابل ذکر نمیباشند. من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند ... ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. (صحیفه نور، ج20، ص227(
[27] - سخنان حجت الاسلام خاتمی در سفر به آلمان در پاسخ به خبرنگار شبکه زد. دی. اف آلمان (1379(. ایشان درهمایش بررسی حقوق زن در خانواده در تیر ماه 79 تأکید نمودند: «تلاش امروزی ما باید در روندی قرار گیرد که زن نه آن باشد که در گذشته بود و نه آن شود که قدرت مداران دورمانده از ارزشهای الهی میخواهند.»
[28]- در سمینار نقش زنان در جامعه اسلامی که با همت ایران و تأئید سازمان کنفرانس اسلامی در سال 74 در تهرانبرگزار شد بر این نوع همکاریها تأکید گردید از جمله حجتالاسلام تسخیری گفت: «به رغم اینکه مسلمانان امید زیادی به سازمان کنفرانس اسلامی دارند متأسفانه هنوز این مجمع نتوانسته است مسئولیت خود را در قبال مسلمانان ایفا کند.» کامل شریف دبیر کل جامعه جهانی بهداشت و امداد نیز از اقدام جمهوری اسلامی ایران به علت پیشگامی در برگزاری سمینار که باعث میشود بر اساس اسلام، مذهب واقعی و تمدن قدیمی، راه حل برای مشکل زنان یافت گردد قدردانی کرد و افزود: در اینجا با توجه به تجربیات بشر و نیز الگوی عملی که بر پایه اسلام استوار است مسئله زن مورد بررسی قرار میگیرد. بدین ترتیب مردم جهان به جامعه اسلامی به دیده جامعهای که توانسته است بین اصول، اهداف و ارزشهای معنوی و مذهبی و احتیاجات و نیازهای زندگی صنعتی امروز هماهنگی ایجاد کند خواهدنگریست. سپس او افزود: هم اکنون به منظور تحقق هدفهای اسلامی، کمیته اسلامی بینالمللی زنان و کودکان در چارچوب شورای اسلامی بینالمللی بهداشت و امداد تشکیل شده است و این کمیته برنامههای زیادی در دست اجرادارد.
نماینده مراکش نیز اعلام کرد: «ما معتقدیم توسعه در پیشرفت قابل وصول نیست، مگر با همکاری بین کشورهای اسلامی. اگر تعالیم اسلام و سنت پیامبر را اجرا کنیم میتوانیم بر مشکلات فائق آئیم.»
رئیس سازمان جمعیت توسعه زنان مالی نیز خاطر نشان ساخت: «ما خواستار همبستگی اسلامی هستیم تا در جهت تقویت نقش زنان در توسعه مؤثر واقع شویم.»
نماینده نیجر از سازمان کنفرانس اسلامی درخواست کرد تا چنین اجلاسهایی را به طور مرتب برگزار کند.
رئیس جمعیت زنان جمهوری آذربایجان پیشنهاد کرد یک سازمان مرکب از زنان مسلمان سراسر جهان تشکیل شود و نیز پیشنهاد کرد ایران نقش متحد نمودن کلیه سازمانهای زنان کشورهای اسلامی را برعهده گیرد. در بیانیه این کنفرانس نیز نمایندگان کشورهای عضو کنفرانس اسلامی با تأکید بر نقش تاریخی امت اسلامی و تأکید بر نقشی که از این امت انتظار میرود اعلام کردند:. . . ج) تلاشهای مستمر برای بهبود وضع زنان و مخالفت با تلاشهایی که در جهت تحمیل عقاید بیگانه اعمال میشود. چ) شریعت اسلامی و منابع اصلی آن تنها مرجع قابل استناد است.
در این سمینار پاکستان پیشنهاد کرد به منظور همکاری و هماهنگی میان زنان مسلمان، سازمان زنان مسلمان در قالب سازمان کنفرانس اسلامی ایجاد گردد تا از این رهگذر امکان تماس و ارتباط مستقیم و بحث و بررسی مسائل مهم و موردعلاقه امکان پذیر شود. همچنین از سازمان کنفرانس اسلامی درخواست کرد تا درخصوص مسائل مختلف زنان اجلاسهایی به طور منظم برگزار کند مالزی نیز پیشنهاد کرد تا یک مرکز بینالمللی توسعه زنان اسلامی به منظور تحقیق وبرنامهریزی برای همکاری وهماهنگی در کلیه زمینههای مربوط به زنان مسلمان ایجاد شود. (سیاست خارجی،تابستان 74(
[29] - لازم به ذکر است که کنوانسیون نیز ابتدا به تصویب 20 کشور عضو سازمان ملل )بارابادوس، روسیه سفید، یونان، کاپ ورد، چین، کوبا، دومینیکن، اکوادور، گویانا، هائیتی، مجارستان، مکزیک، مغولستان، نروژ، لهستان، پرتغال، جمهوری فدراتیو روسیه، رواندا، گرنادا، سوئد)رسید و سپس تقاضا شد تا سایر کشورها نیز به آن ملحق شوند.
[30] - در سال 1376 حجت الاسلام خاتمی نیز با تأکید بر اینکه ریاست سازمان کنفرانس اسلامی با جمهوری اسلامی ایران باشد این پیشنهاد را ارائه دادند لازم به ذکر است در اعتراضات گسترده ای که در سال 1376 از جانب فقهای عظام در مورد الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان ابراز شد چند تن از فقهاء چنین پیشنهادی را مطرح نمودند از جمله: آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: باید این معنا برای مجامع جهانی تبیین گردد که ملتها نمیتوانند با فرهنگ و مذهب خود وداع گویند و چشم و گوش بسته تسلیم مقرراتی شوند که نه در تصویب آنها حضور داشته اند و نه از نظر وجدان و منطق قطعیت دارد. چه خوب است که مسلمانان جهان برای حفظ مکتب خود از موضع انفعالی با این گونه امور برخورد نکنند و به جای خودباختگی در برابر قراردادهای تحمیلی، علمای بزرگ آنها گرد هم بنشینند و آنچه مورد اتفاق و اجماع است تبیین کنند و موارد اختلافی را به اجتهاد مجتهدین واگذارند و برای همیشه تحمیل کنندگان فرهنگها و مقررات بیگانه را از سازش به قیمت مخالفت با ضرورت اسلام مأیوس سازند.
آیت الله استادی نیز فرمودند: در اسلام در پاره ای از حقوق و احکام بین زن و مرد تفاوت و یا به تعبیر دیگر فرق وجود دارد و این تفاوت ها و فرقها مبتنی بر مصالح عامه و نیز مصلحت خود زنهاست و نباید آنها را تبعیض نامید. پیشنهاد میکنم جمهوری اسلامی ایران با جلب توافق سایر دولتهای اسلامی «عهدنامه تساوی مرد و زن در کرامتها و ارزشهای انسانی و یکسان نبودن مرد و زن در بخشی از احکام و حقوق» را تنظیم و به تصویب دولتهای اسلامی برساند. «الاسلام یعلو و لایعلی علیه»
[31] - همانگونه که برخی اعلام نمودهاند علت الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون آن است که در اثر فشارهای بینالمللی وضعیت زنان ارتقاء یابد. به یقین اگر فشار بینالمللی بخواهد باعث تحول در وضعیت زنان گردد، محدوده تحول نیز در محدوده فشار بینالمللی خواهد بود زیرا تحول در فراتر از آن محدوده اگر فقط به دلیل اهتمام خودمان بدون فشار بینالمللی میسر باشد، تحول در سایر زمینهها نیز به همت خود ما ممکن خواهد بود. در تأیید این مطلب میتوان یادآور شد هم اکنون نیز بدلیل آنکه متولیان امور زنان معمولاً شاخصهای توسعه و پیشرفت در امور زنان را شاخصهای بینالمللی قرار میدهند و عنایت لازم را به شاخصهای اسلامی و ملی نمینمایند، در اموری با عملکرد ضعیف آنان روبرو هستیم به عنوان نمونه سال 1380 سال مبارزه با مفاسد نام یافت و در زمینه مبارزه با مفاسد اقتصادی گامهایمثبتی برداشته شد ولی هیچ یک از متولیان امور زنان قدم مثبت و مؤثری در مبارزه با مفاسد اخلاقی که بیشترین آسیبپذیران آن را دختران و زنان تشکیل میدهند برنداشت، و یا سن ازدواج دختران به سرعت روبه افزایش میرود، آمار طلاق به سرعت افزایش مییابد ولی هیچیک از متولیان امور زنان طرح ملی جهت رفع این مشکل ارائه ندادهاند.
[32] - صحیفه نور، ج20، ص 118.