نگاه تطبیقی به موضوع خشونت علیه زنان
آرشیو
چکیده
پیشگیری از خشونت علیه زنان و تأکید بر بهداشت روانی، مقابله با عوامل فرهنگی زمینهساز خشونت علیه زنان، روشهای تربیتی زمینهساز نفی خشونت علیه زنان، اسلام ونفی خشونت خانگی نسبت به دختر، مادر و همسر، اسلام و نفی خشونت های اجتماعی علیه زنان در مناقشات مسلحانه، و پس از آن در روابط ظالمانة اجتماعی، در آسیب های اجتماعی همچون بیسرپرستی دختران، موقعیت های نازل اجتماعی، آسیب های عاطفی، خشونت های جنسی، سالمندی زنان، نیازمندی بانوان. در این مقاله به بررسی نگرش اسلام در باره می پردازیم.متن
در شماره قبل پیرامون بررسی تطبیقی موضوع خشونت علیه زنان مباحث مختلفی مطرح گردید از جمله:
1- بررسی موضوع خشونت علیه زنان در اسناد بینالمللی مانند: اعلامیة رفع خشونت نسبت به زنان، مصوب سال 1993 و سند پکن مصوب 1995.
2- بررسی نگرش اسلام نسبت به موضوع نفی خشونت علیه زنان که در این بخش آیات و روایاتی در موضوعات زیر مطرح گردید:
پیشگیری از خشونت علیه زنان و تأکید بر بهداشت روانی، مقابله با عوامل فرهنگی زمینهساز خشونت علیه زنان، روشهای تربیتی زمینهساز نفی خشونت علیه زنان، اسلام ونفی خشونت خانگی نسبت به دختر، مادر و همسر، اسلام و نفی خشونت های اجتماعی علیه زنان در مناقشات مسلحانه، و پس از آن در روابط ظالمانة اجتماعی، در آسیب های اجتماعی همچون بیسرپرستی دختران، موقعیت های نازل اجتماعی، آسیب های عاطفی، خشونت های جنسی، سالمندی زنان، نیازمندی بانوان.
با نگاهی اجمالی به روایات، آشکار گردید که چگونه ادیان الهی، قرنها قبل، درصدد ایجاد عدالت جنسیتی بوده و به تکریم زنان توجه ویژه داشتهاند. سپس در مطالعه تطبیقی مسئله خشونت علیه زنان، تفاوت موجود بین اسناد سازمانملل با تفکر اسلامی، در چند بخش بررسی شد. از جمله: تفاوت در اهداف محو خشونت، تفاوت در ارائه علل خشونت، تفاوت در راهکارهای محو خشونت و تفاوت در گسترة موضوع خشونت و زنان.
در پایان، جهت تبیین گسترة موضوع خشونت و زنان، مواردی از خشونت زنان نسبت به شوهر و فرزند بررسی شد. اینک بررسی تطبیقی در موضوع گسترة خشونت و زنان را پی میگیریم.
«جرایم جنسی»
الف ـ روسپیگری
از موارد تعارض دیدگاه اسلام با سند پکن در زمینة خشونت علیه زنان، میتوان به وضعیت روسپیان اشاره کرد. مطابق آنچه در سند پکن عنوان شده در موارد متعددی مانند ماده 113 و 122، روسپیگری تحمیلی از مصادیق خشونت علیه زنان ذکر و محکوم شده است. با مطالعة تفصیلی سند پکن آشکار میگردد ، بدلیل تفکر حاکم براین سند که آزادی انسانها را فقط محدود به رعایت آزادی دیگران مینماید، این سند در فحشاء بر اساس خواست و ارادة طرفین، نه تنها منع قانونی نمییابد بلکه مجازات چنین روسپیهایی را مصداق خشونت علیه زنان به حساب میآورد، چرا که اساساً خشونت را «محرومیت از آزادی در اجتماع یا زندگی خصوصی» تعریف میکنند. این نکته در راهنمای آموزشی «اقدام محلی تغییرجهانی» که توسط سازمان یونیسف در کشورهای مختلف درراستای اهداف کنوانسیون تدریس میگردد، وضوح بیشتری مییابد آنجا که عنوان میشود «زنان به انواع گوناگون خشونت در بیرون از خانه دچارند از جمله: قتل روسپیان» مطابق این نظر حکم به اعدام زن شوهرداری که زنا نموده است جرم و خشونت محسوب میشود.
سند پکن نیز در ماده 124 عنوان مینماید: «دولت ها باید چنین اقداماتی را اتخـاذ نمـایند: خودداری از استناد به … ملاحظه دینی به منظور پرهیز از وظایفی که به شرح مصرحه در اعلامیة امحای خشونت علیه زنان، در مورد امحای این خشونت به عهده دارند.»
مطابق این ماده، آن نوع نگرش دینی که افراد زناکار را مجرم دانسته و برای آنان مجازات قائل شده است محکوم میباشد و دولتها از استناد به نصوص دینی که این نگرش را مطرح میکند باید خودداری ورزند. در متن آموزشی «اقدام محلی، تغییر جهانی»، در بحث «حق انسانی زنان در مورد رهایی از خشونت» نیز بیان شده:
«زنان نه تنها در مراحل مختلف زندگی، طعم خشونت را میچشند بلکه خشونت را بنابر طبقه، شغل، نژاد، دین یا سایر موقعیتهایشان به شکلهای گوناگون تجربه میکنند مثلاً روسپیان به سبب موقع و مقامی نازل که در جامعه دارند همه روزه در معرض خشونتاند.»
نمونة دیگری از این بینش را میتوان در سخنرانی دکتر مصلح الدین نماینده صندوق جمعیت مللمتحد مشاهده کرد، او در همایش خشونت علیه زنان در تهران میگوید: «مایلم به منظور تأکید روی ابعاد خشونت علیه زنان چند مثال برای شما ارائه کنم:
- در برخی کشورهای خاورمیانه، مردان به خاطر قتل همسران عهد شکنشان تحت عنوان اعاده شرف، تبرئه میشوند.»
در حقیقت ایشان به قتل زن شوهر داری که مرتکب زنای محصنه شده است اعتراض مینماید.
پرواضح است که در قوانین اسلامی روابط جنسی خارج از ازدواج ولو با رضایت طرفین، زنا محسوب شده، غیر قانونی است و مجازات دارد. این امر به آن جهت است که زنا تضییع حقوق افراد متعدد بوده و با کرامت انسان در تعارض است. زنا علاوه بر تعدی به حق شوهر تجاوز نسبت به «حدود الله» نیز بوده و حق سلامت نسل را از فرزند محصول زنا میگیرد. لذا به لحاظ حقوقی نیازی به شاکی خصوصی ندارد. در شرح این قانون الهی باید گفت: اسلام روابط جنسی بین آدمیان را مقیّد به قیودی ساخته تا در ضمن برآوردن نیاز فردی، حقوق همگان نیز رعایت گردد.
لذا روابط جنسی بدون عقد مشروع جزو گنـاهان کبیره است و مـجازات دارد.خداونـد در قرآن میفرماید: و لا تقربوا الزّنی انّه فاحشةً و ساء سبیلاً.[1]
«به زنا نزدیک نشوید که همانا زشتی آشکار است و بد مسیری میباشد.»
در شرح زشتی روابط آزاد جنسی امام صادق(ع) نیز میفرماید:
ثلاثة لا یکلّمهم الله عزّ و جلّ و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم. منهم المرءة الّتی توطیء فراش زوجها.[2]
«سه گروه هستند که خداوند نه با آنها سخن میگوید و نه آنها را پاک میگرداند و برای آنها عذاب دردناک است. از جملة آنان، زن شوهرداری است که زنا کند.»
خداوند در قرآن، مجازات آنان را که به روابط آزاد جنسی تن میسپارند چنین بیان نموده است:
الزّانیة والزّانی فاجلدوا کلّ واحد منهما مأة جلدة و لا تأخذکم بهما رأفة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله والیوم الآخر و لیشهد عذابهما طآئفة من المؤمنین.[3]
«زنان و مردان زناکار را صد ضربه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، مبادا که در حکم خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحم گردید و باید به هنگام مجازات آنان، گروهی از مؤمنان حاضر باشند.»
جهت تفصیل مجازات جرم زنا، روایات متعددی وارد شده است: «در صورتی که زن یا مردی دارای همسر بوده و علیرغم اینکه همسرش در دسترس میباشد با فرد دیگری به ارتباط آزاد جنسی بپردازد مجازات او مرگ خواهد بود.»[4]
نگاهی به علل منع روابط جنسی آزاد از دیدگاه شریعت
با نگاهی گسترده تر به روایات، در مییابیم که معصومین(ع) در موضوع زنا فقط به بیان حکم بسنده نکرده و برخی از علل نگاه مجرمانه به این نوع ارتباط جنسی را نیز ذکر کردهاند. آنان برخی از حکمت های حرمت روابط جنسی آزاد را چنین برشمردهاند:
امام رضا(ع) در این باره میفرماید: «:اعلم أنّ الله عزّ و جلّ حرّم الزّنا لما فیه من بطلان الأنساب، الّتی هی اصول هذا العالم».[5]
«خداوند عز و جل زنا را حرام کرد، زیرا سبب بطلان نسب ها میشود و نسب افراد از مسائل اساسی این عالم است.»
علاوه بر آن، دو تن ازاندیشمندان در حضور مأمون از امام رضا (ع) سؤالاتی نمودند، از جمله آنکه: «چرا زنا حرام است؟ آن حضرت فرمود: «زیرا موجب فساد و سبب از بین رفتن ارث بین افراد میگردد و نیز موجب قطع نسب افراد میشود. زن نمیداند از کدام مرد باردار شده است و فرزند هم نمیداند پدرش چه کسی میباشد، بستگان و نزدیکان او چه کسانی هستند و نزدیکان شناخته شده او چه افرادی میباشند.»[6]
آن حضرت در جای دیگر میفرماید: «علت حرمت زنا آن است که در این عمل، فساد بسیار وجود دارد، از جمله: قتل نفس، محو شدن نسب افراد، ترک تربیت اطفال، تباهی ارث افراد و مفاسد دیگری نظیر آن.»[7]
حضرت علی (ع) نیز فرمود: «شما را از زنا برحذر میدارم که در آن شش خصوصیت وجود دارد، سه مورد آن به دنیا مربوط میشود و سه مورد دیگر به آخرت. سه مورد از آن که به دنیا مربوط است، عبارت است از آنکه: ارزش انسانها را زایل میکند، رزق و روزی حلال را قطع میسازد و هلاکت در آتش را سرعت میبخشد. اما آن سه که مربوط به آخرت میباشد، عبارتست از آنکه: زناکار در آخرت با بد محاسبه ای روبرو خواهد شد، خداوند مهربان بر او خشم میگیرد و در آتش جاودانه خواهد ماند.»[8]
در توضیح علل غیر قانونی بودن روابط آزاد جنسی به بیانی ساده تر میتوان گفت:
الف ـ زن و مرد در نیاز به جنس مخالف و ارتباط با او، حق برخورداری از حمایت عاطفی مداوم را دارد که فقط پیوند قانونی و تشکیل خانواده مشروع، این نیاز را بر طرف میسازد.
ب ـ نظم اجتماعی اقتضا میکند که محدوده اولین و مهمترین رکن جامعه یعنی خانواده، کاملاً مشخص باشد. روابط جنسی آزاد و بدون ضابطه، حقوق اجتماعی را در این زمینه مختل میسازد.
ج ـ از جمله حقوق افراد، حق برخورداری از فرزند است که نیاز طبیعی میل به تداوم حیات را پاسخگوست. روابط آزاد جنسی، مردان را از این حق طبیعی محروم خواهد ساخت. چرا که انتساب فرزند به پدر دشوار میگردد. این محرومیت، سبب محرومیت افراد از حمایت فرزندان در ایام پیری نیز خواهد شد و در مواردی معضل سالمندان تنها و غریب، محصول این هرج و مرج جنسی است.
دـ در صورتی که محصول روابط جنسی فرزندی باشد، از جمله حقوق اولیه او آن است که ورودش به جهان هستی همراه با ضابطه باشد، نه در پی هر گونه رابطه جنسی بدون ضابطه. عقد ازدواج در حقیقت قانونمند نمودن این رابطه است.
هـ ـ از حقوق ابتدایی هر انسان، داشتن هویتی روشن و شفاف است. هویت اولیه هر فرد را اموری چند تشکیل میدهد از جمله: انتساب اولیه او به موقعیت اجتماعی خود و این امر که والدین او چه کسانی هستند و به کدام فامیل تعلق دارد. روابط جنسی آزاد تشخیص این هویت را دچار اختلال میسازد.
و - از جمله حقوق کودکان حقّ برخورداری از حمایت عاطفی، اجتماعی و اقتصادی فامیل است. حمایت پدر، مادربزرگ، پدربزرگ، دایی، عمو، خاله، عمه و. . . اما به دلیل اینکه در روابط جنسی آزاد، اساساً بستگان فرد نامشخص میباشد، کودک از ابتدا فاقد این حمایت عظیم خواهد بود. لذا گستره برخورداری از محبّت و ارضاء عاطفی او محدود میگردد.
علاوه بر آن، خلاء عاطفی کودکان منجر به پیدایش نسلی نامتعادل شده که بهداشت روانی جامعه را به خطر می اندازد. بدلیل نامشخص بودن نسب نیز فرزند از بخش وسیعی از ارث، محروم خواهد شد و حمایت اقتصادی افراد از او محدود میگردد. ضمن اینکه در فراز و نشیب زندگی از حمایت بستگان محروم میشود و در برخورد با مشکلات زندگی، تنهایی زجرآوری او را عذاب خواهد داد.
زـ به یقین نمیتوان ادعا کرد که دانش امروز، عدم باروری ناخواسته را تضمین نموده است. تجربه غرب که علیرغم امکانات گسترده پیشگیری از بارداری، سالیانه صدها هزار سقط جنین در روابط جنسی آزاد را دارد، بطلان این ادعا را ثابت نموده است. در صورتی که باروری منجر به سقط جنین خود سلب حقّ حیات از انسانی ضعیف و ناتوان است که اولین روزهای حیاتش را سپری میکند.
ح ـ از دیگر حقوق آدمیان، حقّ برخورداری از عشق به زیستن و تلاش است و یکی از عوامل مهم در امید به زندگی، تلاش و کوشش، وجود همسر و فرزندان است. علاوه بر آن هر انسانی امید دارد از حاصل عمل او پس از مرگش، فرزند که پارة تن اوست بهره مند گردد و بدینگونه، ثمرة تلاش از او منقطع نشود. اما روابط جنسی آزاد، مانع ایجاد کانون خانواده شـده و افـراد را از حـقّ ابتـدایی تعلّق به خانواده ای مشخص و تلاش برای رونق این کانون، محروم خواهد ساخت.
ط - احساس مسئولیت نسبت به خانواده، سبب تلاش اقتصادی میشود و همین کوشش فردی سبب ایجاد جامعه ای پویا و پرتلاش خواهد شد. اما با تزلزل کانون خانواده و تضعیف انگیزه تلاش، رشد اقتصادی جامعه نیز روند کندتری به خود خواهد گرفت.
ی ـ در روابط جنسی آزاد، اگر ارتباط جنسی منجر به پدید آمدن فرزند گردد، نقش مادری زن بواسطه بارداری و زایمان، انکار ناپذیر است، اما از آنجائی که اثبات پدری مرد با دشواری میسّر است. لذا سرپرستی کودک به تنهائی بر دوش زن بوده و او از یاری و همکاری پدر، محروم خواهد شد.
ک ـ حقّ لذّت بردن از پاسخ به نیاز فطری عفّت و حیا از جمله حقوق انسانی است. روابط جنسی آزاد، آدمی را از این نعمت عظیم محروم میسازد. به یقین تزلزل در یک ارزش اخلاقی فطری، فرد را نسبت به سایر ارزشهای اخلاقی نیز سست میسازد. در تداوم این نحوه از زندگی است که جامعه فاقد هنجارهای ثابت اخلاقی میگردد.
ل ـ روابط جنسی آزاد و بدون ضابطه، تأثیر بسزایی در انتقال برخی بیماریها داشته که به سلامت همسر، فرزند و نیز جامعه خدشه وارد میسازد.
و …
لازم به ذکر است قرآن کریم در تقبیح روابط جنسی آزاد، اشاره به تضییع حقوق افراد مینماید: «فاولئک هم العادون»[9]ایشان تجاوز کارانند.
بدینگونه تفاوت اسناد بینالمللی با نگرش اسلام در موضوع خشونت علیه زنان، آشکار میسازد که چرا آن اسناد برای روابط جنسی آزاد منع قانونی نمییابد، حال آنکه اسلام این نوع رابطه را جرم محسوب نموده و برای آن مجازات تعیین کرده است.
ب ـ خشونت در روابط دختران و پسران
در تعارض اسناد بینالمللی در موضوع خشونت علیه زنان با دیدگاه اسلام، موارد دیگری را نیز میتوان برشمرد مثلاً در سند پکن ماده 125 بخش «ز» عنوان میشود: «از جمله اقداماتی که توسط دولتها، نهادهای آموزشی، رسانه های گروهی و… باید اتخاذ شود، سازماندهی و تأمین مالی کوشه های اطلاع رسانی و برنامه های آموزشی و پرورشی به منظور حساسیت آفرینی در دختران و پسران … آموزش آنان در باب چگونگی برقراری ارتباط با یکدیگر بدون دست زدن به خشونت است».
آنچه در این ماده عنوان شده با محدودیتهایی که اسلام در ارتباط زنان و مردان نامحرم مطرح مینماید، همخوانی ندارد و اسلام با مسلم گرفتن پرهیز از روابط خشونت آمیز در روابط دختران و پسران، توصیه های بسیار ظریف تری را نیز مطرح مینماید که شرح آن از حوصلة این نوشتار خارج است.
ارزیابی میزان ضمانت اجرا در قوانین بینالمللی و اسلام
قوانین پس از تدوین، نیاز به ضمانتی برای اجرا دارد که باعث شود فرد از تخلف در اجرای قانون خودداری نماید. در ارتباط با قوانین داخلی کشورها، پلیس و مأموران انتظامی داخل هر کشور مسئولیت برخورد با متخلفین را بر عهده دارند ولی برای ضمانت اجرای مصوبات بینالمللی راهکار چندان مناسبی وجود ندارد. جهت بررسی، پیگیری و اجرای قوانین بازدارنده از خشونت علیه زنان، نکات متعددی را میتوان یادآور شد.
الف) از آنجا که قوانین مصوب سازمانملل بر اساس رأی افرادی با عنوان نمایندگان ملت ها و دولت ها به تصویب میرسد و ریشه در حقیقت ثابتی ندارد، الزام قطعی جهت اجرای آن قوانین وجود ندارد.
در مطالعة تطبیقی در این زمینه، باید گفت مسلمانان معتقد به وجود خداوند حکیم هستند که قوانین را بر اساس حکمت و عدالت توسط پیامبر برای انسانها فرستاده است و مجموعة بایدها و نبایدهای حقوقی که خداوند بر بشر عرضه نموده، متناسب با ساختار وجودی انسان و نظام حاکم بر هستی میباشد و او که جهان و انسان را با ویژگی های مخصوص به خود خلق نموده، شریعت را نیز عرضه داشته است. مسلمین علاوه بر اعتقاد به حقایق ثابت و پایدار، معتقدند که در صورت تخلف از قوانین الهی، خدایی که ناظر بر پنهان و آشکار آدمیان است از جرم متخلف آگاه بوده و او را کیفر خواهد داد و هیچ امری نیز نمیتواند مانع اجرای ارادة الهی گردد. علاوه بر آن، اسلام ابزار حکومتی، جهت جلوگیری از ستم به زنان قرار داده است. حال آنکه مصوبات بینالمللی نه تنها عاری از هرگونه اعتقاد مذهبی بوده بلکه این قوانین را حاکم و مسلط بر اعتقادات و رفتارهای مذهبی نیز میداند، بدلیل عدم اعتقاد به خدای حاضر و ناظر بر اعمال، ضمانت اجرای کافی نمییابد. زیرا در جائیکه تنها اهرم بازدارنده از رفتار نادرست، ترس از پلیس باشد؛ در موقعیتی که پلیس از خطای انسان مطلع نگردد یا بتوان با تطمیع پلیس مانع از مجازات شد، آنان به جرم خویش ادامه خواهند داد.
ب) برخی از نمایندگان کشورها در مجامع بینالمللی نمایندة ملت خویش نمیباشند. در بسیاری از کشورها که حکومت بواسطة کودتا قدرت را بدست گرفته و یا در حکومت های پادشاهی، رأی نمایندة دولت هماهنگ با ارادة عمومی مردم نیست لذا نمیتوان مصوبات آن را اجماع ملل جهان، بر سر موضوعی واحد، دانست. این امر ضمانت اجرای قانون را تضعیف خواهد نمود.
ج) بدلیل آنکه ضمانت اجرای مناسبی جهت اجرای مصوبات بینالمللی وجود ندارد، این مصوبات در موارد متعددی ابزار دست قدرت ها برای فشار بر مردم مظلوم و ستمدیده گردیده است، البته این بار با عنوانی مقدس و یا توجیهی بینالمللی . نمونه هائی از این امر را میتوان چنین برشمرد:
موارد نقض قوانین بینالمللی
1- دکتر کمال خرازی در زمانی که سفیر و نمایندة دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمانملل متحد بود میگوید: «بدون شک قدرتهای بزرگ سعی میکنند از سازمانمللمتحد برای تأمین منافع خود استفاده کنند. این واقعیتی است که قدرتهای بزرگ و غربی که در روابط بین الملل از سابقة بیشتری برخورداراند متحدتر بوده و از ساز و کارهای تشکیلاتی خاصی بهرهمندند. به عنوان نمونه، تشکلهایی چون اتحادیة اروپا و شورای همکاری و امنیت اروپا، ساز و کارهای ایجاد هماهنگی بین کشورهای غربی هستند». ایشان به عملکرد سازمانملل متحد در دوران جنگ بین عراق و ایران اشاره نموده و میگوید: «زمانی که جنگ شروع شد، دولتهای بزرگ از عراق حمایت کردند. برخورد شورای امنیت با جنگ ایران و عراق، ناشی از منافع قدرتهای بزرگ بود و در مجموع نقش مثبتی نداشت. شورای امنیت هیچگاه حاضر به تعیین وتنبیه متجاوز نشد حتی ساختار قطعنامة 598 به گونهای تنظیم گردید که الزاماً به استیفای حق مظلوم منجر نمیشود. در این قطعنامه سعی شده نوعی توازن و تعادل بین متجاوز و قربانی تجاوز برقرار شود. این قطعنامه در شرایطی نوشته شد که عراق در آستانه شکست بود و تلاش سازمانملل این بود که عراق شکست نخورد و اگر شکست خورد مجبور به جبران خسارت وارد بر ایران نشود. حتی در بند هفتم که سخن از بازسازی رفته، بحث تشکیل یک کمیتة بینالمللی برای بازسازی دو کشور ایران و عراق مطرح بوده و اشارهای به مسئولیت های عراق در پرداخت هزینه های ناشی از تجاوز نشده است. اگر شورای امنیت به وظیفه خود عمل میکرد و متجاوز را تنبیه میکرد، تجاوز دوم عراق (حمله به کویت) رخ نمیداد».[10]
2- موارد دیگری از جمله نحوة عملکرد سازمانملل در مسئله فلسطین، افغانستان، بوسنی، کوزوو را می توان یاد آوری نمود. نکته جالب توجه آنکه در تمامی موارد مذکور کشورهای اسلامی وادار به تبعیت از خواستهای آمریکا و اروپا شدند.
3- از جمله موارد مصرح در اعلامیة پکن، موضوع حمایت از حقوق زنان در مناقشات مسلحانه میباشد. سند پکن در مادة 131 تحت عنوان «زنان و مناقشات مسلحانه» چنین بیان میکند:
«محیطی که صلح جهانی را ابقاء نماید و حقوق بشر، دموکراسی و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات، وفق اصول عدم تهدید و عدم کاربرد زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی و اصل احترام به حق حاکمیت را، که در منشور سازمانملل متحد مندرج است، ارتقا بخشد و حفظ نماید، عامل مهمی در پیشرفت زنان است».
«حقوق بین الملل بشردوستانه که حمله به غیر نظامیان را منع میکند هر از چندگاه به نحوی نظام یافته، نادیده گرفته میشود و حقوق بشر در موقعیت های مناقشات مسلحانه در بسیاری از موارد، نقض میگردد و این امر تأثیر خود را بر مردم غیر نظامی به ویژه زنان، کودکان و سالمندان و معلولین برجا میگذارد. موارد نقص حقوق بشر مربوط به زنان در موقعیتهای مناقشات مسلحانه، نقض اصول بنیادین حقوق بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه است. علاوه بر این، موارد نقض کلان حقوق بشر به صورت ایجاد مهاجرت توده وار پناهندگان و آوارگان، رویه های شنیعاند که قویّا محکوم میشوند و باید بی درنگ متوقّف گردند و درعین حال مرتکبین این جنایات نیز باید به کیفر برسند».
وقایع سیاسی این ایام به روشنی نشانگر آن است که سازمانملل تا چه حد در اجرای این بخش از سند پکن ناتوان است. چند صباحی مجامع بینالمللی به دفاع از حقوق زنان در افغانستان در زمینة حق تحصیل و حق اشتغال سخن گفته و حکومت طالبان را محکوم مینمودند اما آنگاه که افغانستان در زیر بمبارانهای وحشیانه دو قدرت بزرگ جهان، آمریکا و انگلیس قرار گرفت و حیات زنان و کودکان این سرزمین، مورد تهدید جدی واقع شد، هیچ اقدام عملی انجام نداد و هیچ قطعنامه بینالمللی در محکومیت آمریکا و انگلیس بواسطه حمله به افغانستان و کشتار زنان و کودکان گرسنه و محروم افغانی صادر نشد. اگر در ماده 131 سند پکن «ایجاد مهاجرت توده وار پناهندگان و آوارگان، رویه های شنیع به حساب آمده که قویّاً محکوم میشوند و باید بی درنگ متوقف گردند و مرتکبین این جنایات باید به کیفر برسند» اما با آمریکا و انگلیس به عنوان عوامل مهاجرت بسیار گسترده زنان و کودکان افغانی در سرمای شدید افغانستان که از ترس مرگ به کوهها پناه میآوردند چه برخوردی شد؟
4- در ماده 136 سند پکن عنوان شده است: «زنان و کودکان حدود 80 % از میلیونها پناهنده و آوارة دیگر، از جمله آوارگان داخلی را، تشکیل میدهند. این افراد را محرومیت از اموال، کالاها، خدمات و محرومیت از بازگشت به میهن و نیز خشونت و عدم امنیت تهدید میکند.» سپس عنوان میکند که: «گاهی کوشه های نظام یافتة ترور و ارعاب، گروه دینی خاصی را به گریز از خانه های خود وا میدارند.» مناسب است این سؤال مطرح گردد که سازمانملل چه اقدام جدّی و کارسازی را برای ممانعت از آواره نمودن زنان و کودکان فلسطینی توسط اسرائیل انجام داده است؟
نکته جالب آنکه در جهت اجراء مفاد سند پکن، که توصیه به مشارکت کامل زنان در ساختارهای قدرت، جهت حل و فصل مناقشات مینماید (ماده 134) هلند برنامهایی را تحت عنوان «پیدایش فراگیر صلح» ارایه میکند که رژیم اشغالگر قدس و فلسطین را به انتصاب زنان بیشتر در گروههای مذاکره کننده صلح و پست های سیاست گذاری در روند کنونی سازش خاورمیانه ترغیب میکند.
اسرائیل غصب میکند، به جان و مال مسلمانان فلسطین تجاوز مینماید و غرب سکوت میکند آنگاه که مسلمانان فلسطین برای دفاع از حق خویش به پا میخیزند، با استناد به سند پکن، از زنان جهت خاموش کردن فریاد مردم مظلوم فلسطین به بهانة ایجاد صلح استفاده میشود.
5- علیرغم تأکیدات فراوان مصوبات بینالمللی مبنی بر محکوم نمودن تجاوز جنسی به زنان در مناقشات مسلحانه، در وقایع مربوط به جنگ با مسلمانان در یوگسلاوی سابق، چه اقدام عملی جهت ممانعت از این عمل شنیع، توسط سازمانملل انجام پذیرفت؟
مطابق گزارشات سازمانملل : «در یوگسلاوی سابق، حدود بیست هزار زن مورد تجاوز قرار گرفتند. دولت بوسنی این رقم را پنجاه هزار ذکر میکند. در بسیاری از موارد، این تجاوزات در حضور سایر افراد خانواده یا دهکده، دوستان و همسایگان انجام گرفته و در برخی موارد خویشان نزدیک زن مجبور به تجاوز به وی شدهاند اکثر متجاوزین را صربها و اکثریت قربانیان را مسلمانان تشکیل دادهاند.»
تا زمانی که این تجاوزات ادامه داشت هیچ اقدام عملی بازدارنده ای توسط سازمانملل اتخاذ نشد تا آنکه در پایان جنگ، سربازان بینالمللی و نیروهای صلح ناتو وارد منطقه شدند. پس از مدتی خبرگزاری های غربی اعلام نمودند: «طبق تحقیقات انجام شده از زمان ورود سربازان بینالمللی و نیروهای صلح ناتو در کوزوو مسئله خرید و فروش زنان در این مناطق افزایش چشمگیری پیدا کرده است. علاوه بر آن «مارتینا واندنبرگ» بازرس سازمان حقوق بشر در امور زنان اروپا اعلام کرد که مأموران سازمانهای بینالمللی در بوسنی در کار قاچاق زنان و فساد جنسی دست دارند. «مادلین ریز» سرپرست دفتر سازمانملل متحد در امور حقوق بشر نیز اعلام کرد که 30% مشتریان اماکن فساد و فحشا در بوسنی را مأموران جامعه بینالمللی تشکیل میدهد.»[11]
در بررسی ضمانت اجراء مصوبات بینالمللی توجه به همین چند نمونه کفایت میکند. چنانچه مشاهده میشود، قدرتهای بزرگ آنجا که منافع خویش را در مخالفت با این مصوبات بیابند بدون لحظه ای تردید متناسب با منافع خود اقدام خواهند نمود و سازمانملل نیز اقدامی جهت بازداشتن آنها از خشونت علیه دیگران نمینماید. آمریکا، انگلیس، اسرائیل و نیز عراق تا زمانی که حمایت غرب را به همراه دارند، صربها مادامی که در جهت مصالح اروپا عمل مینمایند، مقاومتی از جانب سازمانملل در برابر خویش نمییابند. تنها پس از اتمام جنگ و نزاع، با رفتارهای صوری و ظاهری، دفاع از زنان آسیب دیده آغاز میگردد ولی از آنجا که سربازان بینالمللی تنها کارمندان جزئی هستند که به ازاء دریافت دستمزد در منطقه حضور یافتهاند و عامل معنوی انگیزه عمل آنان نمیباشد، خودشان عامل خشونت در منطقه میگردند.
در خبری دیگر پیرامون عملکرد نیروهای سازمانملل در مورد مردم آسیب دیده و مظلوم چنین میخوانیم:
«برنارد میرث»، رئیس ادارة حافظ صلح سازمانملل اعتراف میکند که: حوادث افشا شده در روزنامه های سراسر جهان در مورد اعمال زشت سربازان ایتالیایی، کانادایی و بلژیکی در سومالی در عملیات به اصطلاح «بازگردانیدن امید» که مردم این سرزمین را از امید بستن به نیروهای سازمانملل کاملاً پشیمان و مأیوس کرده مایة سرافکندگی این سازمان شده است. قاضی دیرک مورمانز برغم کلیة شواهد میگوید در این ماجرا هیچ انگیزة نژادپرستانه ای وجود نداشته است!» او در اشاره به افتضاحات مشابه که رفتار کلاه آبی های ایتالیایی و کانادایی سازمانملل را مورد سؤال قرار داده است، میگوید: «آنها باید بدون توجه به افکار عمومی، قانون را اجرا میکردند. محاکمه کورت کولوس و کلودبارت از گردان سوم چتربازان واحد تیلن که به کباب کردن یک نوجوان سومالیایی بر روی آتش متهم بودند و ضمن اعتراف به این اقدام آن را «یک بازی» قلمداد میکردند، به تبرئة آنها انجامیده است. اما دو محاکمة دیگر همچنان در راه است و در سپتامبر آینده انجام خواهد گرفت. درک ناسل، افسر جزء متهم است که یک کودک سومالیایی را وادار کرده است به زور ته ماندة غذایی را که بر روی آن یک بطری آب شور خالی شده بود تا ته بخورد، او در دفتر خاطرات خود که سرشار از عبارات نژادپرستانه است، ماجرای یک تجاوز جمعی به دختر سومالیایی 16 ساله ای را نیز تعریف میکند. در این حال «رودی واندر کیندرن» افسر دیگری است که عکسی او را در حال ادرار کردن بر روی جسد یک سومالیایی که بدست خود او کشته شده است، نشان میدهد.
اقدامات فجیع دیگری در مورد این گردان افشا شده است، که مهمترین آنها مرگ یک کودک سومالیایی است که به ادعای دزدیدن غذا به مدت دو روز در یک کانتینر در زیر آفتاب سوزان زندانی شده است.
در سال 1995 م. نیز گروهی از نظامیان کانادایی به سبب بدرفتاری، شکنجه و قتل مردم سومالی به اصطلاح تحت محاکمه قرار گرفتند. این در حالی است که روزنامه های ایتالیا گزارش های متعددی دربارة اقدامات شنیع نظامیان این کشور در سومالی منتشر ساختهاند. این تخلفات شامل: «تجاوز، شکنجه و قتل در دوران عملیات به اصطلاح «بازگردانیدن امید» سازمانملل متحد انجام پذیرفته است.»[12]
6- علیرغم تسامح سازمانملل در مقابل قدرتها، آنگاه که سخن از حقوق زنان در کشورهای دیگر مطرح میشود ، قطعنامه هایی با قاطعیت بر علیه آن دولت ها صادر میگردد. از جمله: قطعنامه هایی که همه ساله توسط کمیسیون حقوق بشر سازمانملل در محکومیت ایران صادر شده و ایران متهم به نقض حقوق بشر از جمله حقوق زنان میگردد.
چنانچه حمید رضا آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه امسال در سخنانی مفاد قطعنامه اجلاس 57 کمیسیون حقوق بشر سازمانملل را درخصوص وضعیت حقوق بشر در ایران رد کرد و تلاش ارائه دهندگان قطعنامه را نشانة ادامه روند تأثیرگذاری و تلاش برای بهره گیری از مجامع بینالمللی به منظور نیل به اهداف خاص سیاسی دانست.[13]ایشان اخیراً نیز پس از انتشار قطعنامة کمیسیون حقوق بشر مجمع عمومی سازمانملل متحد علیه ایران گفت: «تصویب قطعنامه وضعیت حقوق بشر ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمانملل ، نشانة تلاش و روند تأثیر گذاری برخی کشورها برای سوء استفاده از مجامع بینالمللی به منظور حصول به اهداف سیاسی است.» ایشان این قطعنامه را رد کرده و با اشاره به طرح ادعاهای تکراری، بی اساس و غیر واقعی، بهره گرفتن از منابع مغرض در قطعنامه مزبور و تلاش برخی کشورها برای تحمیل نظام تک فرهنگی و از آن جمله تفسیر یک جانبه از حقوق بشر که مغایر با هنجارهای بینالمللی است را غیر قابل قبول خواند.[14]
بررسی راهکار اجرایی سازمان ملل در حمایت از زنان خشونت دیده
در سند پکن عنوان میشود که در کشورهای مختلف با زنان و مردان در خانواده و جامعه یکسان برخورد شود و عدم مساوات بین آنها در حقوق اقتصادی (مثلاً عدم مساوات در ارث یا…) و یا حقوق خانوادگی (مثلاً در نکاح، طلاق، حضانت) تبعیض علیه زنان محسوب میشود.
زنانی که نسبت به این امور معترض اند ممکن است از خانه خود بیرون آمده و آواره گردند. در ماده 147 سند پکن عنوان میشود که: «برای تأمین حمایت و مساعدت زنان آوارة داخلی، اقداماتی باید اتخاذ گردد از جمله آنکه: دولتها، سازمانهای بین الدولی و دیگر سازمانهایی که در تأمین حمایت، مساعدت و پرورش زنان پناهنده، زنان آوارة نیازمند حمایت بینالمللی و زنان آوارة داخلی دخیلاند مانند دفتر کمیساریای عالی ملل متحد در امور پناهندگان، حمایت و مساعدت کافی به زنان و کودکان آوارة داخلی ارائه نمایند و راه حلهایی برای علل ریشه یابی آوارگی آنها به منظور جلوگیری از آن بیابند.»
جهت اجراء این بند از سند پکن، «آمریکا و چند کشور اروپایی چون کانادا و فرانسه، انگلیس و آلمان اعلام کردهاند به افرادی که تحت اذیت و آزار جنسیتی، از جمله ختنه، ازدواج اجباری، سقط جنین اجباری، قتل به خاطر شرافت و خشونت های خانوادگی هستند موقعیت پناهندگی عطا میکنند.»[15]
علاوه بر آن روزنامه واشنگتن پست اعلام نمود: «زنانی که در کشورهای دیگر مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشند میتوانند با عنوان جدید از اداره مهاجرت آمریکا تقاضای پناهندگی کنند.»[16]
اکنون با نگاهی به وضعیت زنان در این کشورها به خوبی میتوان دریافت که اجراء ماده 147 سند پکن در حمایت از زنان آواره چه مقدار ضمانت اجرا دارد؟
وضعیت زنان در کشورهای پناهنده
بخشی از گزارش سازمانملل در مورد وضعیت خشونت علیه زنان در کشورهایی که به زنان خشونت دیده سراسر جهان پناه میدهند به این شرح است:
1- در یکی از پژوهشهای اخیر انجمن آمریکایی زنان دانشگاهی AAVW))، معلوم شد که 85% دختران در آمریکا از موارد وقوع مزاحمت های جنسی در مدارس گله دارند.
2- تحقیقی که در سال 1992 در آمریکا انجام پذیرفت نشان میدهد دو سوم از یک نمونة پانصد و سی و پنج نفری زنان جوان در واشنگتن بر اثر سوء استفاده جنسی آبستن، 55% مورد آزار جنسی و دست درازی، 42% قربانی تجاوز به عنف نافرجام و 44% قربانی تجاوز به عنف شدهاند.
3- کتک خوردن شدید، بزرگترین علت آسیب دیدگی در میان زنان آمریکاست و دفعات استفاده از بخش فوریتهای پزشکی در این مورد (متجاوز از یک میلیون بار در هر سال) بیش از دفعات استفاده از این بخش در مورد سوانح اتومبیل، کیف زنی و تجاوز جنسی بر روی هم است.
4- بیش از یک میلیون زن 65 ساله و بالاتر در آمریکا هر ساله قربانی بدرفتاری و خشونت میشوند.
5- هر ساله هفتصد هزار نفر از زنان آمریکایی مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند یعنی در هر 8 ثانیه یک زن مورد اهانت قرار گرفته و در هر 6 دقیقه یک زن مورد تجاوز قرار میگیرد. در آمریکا طبق گزارشی تخمین زده شده است که 61% از قربانیان تجاوزات جنسی زیر 18 سال هستند.
6- بنابر گزارش سازمان جهانی حقوق بشر، در آمریکا ، زندانیان زن از سوی زندانیان مرد مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند.
7- در فرانسه، 95% قربانیان خشونت را، زنان تشکیل میدهند و 51% آنها قربانی خشونت توسط همسرانشان هستند.
8- در کانادا سال 1993 مطالعه و پژوهشی در مورد گروه منتخبی از زنان انجام گرفت که نتیجه حاصله چنین بود: بیش از 54% زنان قبل از رسیدن به سن 16 سالگی بدون خواسته قلبی و تمایل، مورد حمله قرار گرفته و 51% مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
9- در کانادا از هر چهار زن یک نفر انتظار دارد که در مرحله ای از زندگی خود مورد حملات جنسی قرار گیرد.
اخبار دیگری که در زمینه خشونت علیه زنان در کشورهای پناه دهنده، توسط سازمانهای بینالمللی و یا خبرگزاریهای غربی منتشر شده عبارتند از:
انگلیس: بیش از ده درصد از زنان انگلیسی توسط شوهران خود مورد اذیت و آزار قرار میگیرند و بر این اساس بیش از یک چهارم از زنان انگلیسی در طول زندگی مشترک خود مورد توهین و بدرفتاری از سوی مردان واقع میشوند.[17]
آلمان: روزنامه «کولنر اشتات آنسایگر» چاپ آلمان مینویسد: در هر 17 ثانیه یک مرد در آلمان یک زن را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.[18]
آمریکا: طبق برآورد انجمن پزشکی آمریکا در این کشور،
- سالانه 2 تا 4 میلیون نفر از زنان با خشونت مواجه میشوند.
- هر زن در طول عمرش به احتمال 20 تا 30 درصد در معرض خشونت قرار میگیرد.
- سالانه با 8/1 میلیون نفر سالمند بد رفتاری میشود.
- سالانه 7/1 میلیون کودک مورد سوء استفاده قرار میگیرند.
و نشریه «فورچون» در گزارشی درباره گسترش فساد بین مقام های ارشد آمریکا مینویسد:
«در سال 1999 بیش از پانصد تن از مدیران اجرایی در ادارات مختلف آمریکا به خاطر انحرافات جنسی تحت مداوا قرار گرفتهاند.»
قبل از رسوایی اخلاقی «بیل کلینتون» رئیسجمهور سابق این کشور در کاخ سفید فساد اخلاقی در بین رهبران آمریکا به صورت پنهانی بود، اما پس از این واقعه اختلاف سیاسی بین جمهوری خواهان و دمکرات ها به یک جنگ اخلاقی تبدیل شد که در نتیجه، فساد اخلاقی دو طرف را به تدریج آشکار ساخته و به رسانه های همگانی کشاند.[19]
با توجه به اخبار مذکور که توسط رسانه های بینالمللی و نیز توسط مقامات کشورهای غربی ارائه شده، به خوبی میتوان دریافت که اگر اسناد بینالمللی درصدد محو خشونت علیه زنان است،گذشته از تعریف ناقصی که از موضوع خشونت علیه زنان میدهد جهت دفع این مشکل نیز نتوانسته کاری انجام دهد و روشهای ارائه شده هم کارآیی لازم را ندارد علاوه بر آن این نکته قابل تأمل است که الگوهای مبارزه با خشونت علیه زنان سازمانملل که برخاسته از الگوهای غربی است در غرب به چه میزانی موفق بوده که اکنون این الگوها به سایر کشورهای جهان صادر میشود؟ اگر این روشها، موفقیت آمیز بود ابتدا میبایست در کشورهایی که مهد این نظریه پردازیها محسوب میشود، توفیق خود را نشان میداد حال آنکه آمار ارائه شده نشان میدهد که چنین نبوده است.
در تبیین عدم ضمانت اجراء قوانین سازمانملل می توان به این نکته اشاره کرد: آنجا که سند پکن برای مقابله با خشونت علیه زنان به آنها پیشنهاد میکند که به دیگر کشورها پناهنده شوند، اسناد فراوانی نشان میدهد که این کشورها نه تنها میزبان خوبی برای زنان پناهجو نبودهاند بلکه چه بسیار از آنان که در این کشورها دچار خشونت مضاعف شدهاند.
«بخش فرانسوی رادیو بینالمللی فرانسه اظهار داشت که کمیسیون مجمع پارلمانی شورای اروپا بیان کرده: بر اساس برآوردهای به عمل آمده حدود چهار میلیون زن در اروپا در وضعیت بردگی به سر میبرند این زنان اغلب از آفریقا، خاورمیانه، فیلیپین و کشورهای حاشیه خلیج فارس به اروپا میآیند.»[20]
«سازمان امنیت و همکاری اروپا اعلام کرد که در حال حاضر بیش از صد هزار زن اوکراینی در مراکز فحشای اروپای غربی کار میکنند و اوکراین به مهمترین مبدأ تجارت زنان در اروپا به ویژه در آلمان و فرانسه تبدیل شده است.»[21]
روزنامه نیویورک تایمز نیز عنوان کرد که:
«سازمان جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا (سیا) پی برده است که همه ساله افزون بر پنجاه هزار زن و کودک به جبر و زور یا از طریق حیله و تزویر به ایالات متحده آمریکا برده میشوند و از آنها در کارهایی چون فحشاء، پادویی و یا بردگی سوء استفاده میشود.» در گزارش نیویورک تایمز که توسط خبرگزاریها نقل شده است به سوء استفاده از زنان و کودکان آسیایی و آمریکای لاتین اشاره شده و طرق سوء استفاده از این زنان و کودکان شرح داده شده است. گزارش مستند 79 صفحه ای سازمان سیا با عنوان «انتقال زنان و کودکان جهان به ایالات متحده، یا بردگی در دنیای مدرن» تصویر تکان دهنده ای را درباره «تجارت پنهان» ارائه داده است. به گفته تهیه کنندگان گزارش سیا، طی دو سال گذشته، افزون بر صد هزار زن و کودک، حتی کودکان و دخترانی در سن 9 سال به زور به آمریکا آورده شده و در بردگی باندهای مافیایی و شبه مافیایی نگه داشته شدهاند.[22]
در بیانیه یونیسف نیز آمده است: «تخمین زده میشود در آمریکا بین 244 هزار تا 325 هزار زن و کودک استثمار جنسی میشوند.»[23]
ماریا خوسه لوپز کونز الس معاون رئیس «کمیسیون برابری» شورای اروپا نیز به خبرنگاران اسپانیایی گفت: «آمار سازمانملل نشان میدهد که 4 میلیون زن به اروپا قاچاق شدهاند و در هر سال 500 هزار زن در این منطقه از جهان ناچار از روی آوردن به فحشا و خودفروشی هستند. وی گفت: این زنان به اروپای مرکزی قاچاق میشوند و باندهای مافیایی، زنان را از کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و جنوب آسیا قاچاق میکنند.»[24]
در حقیقت با توجه به اخبار فوق بنظر میرسد در پس شعارهای زیبای سازمانملل، ضمانت اجراء مناسبی برای تحقق این شعارها نمیتوان یافت. چرا که از سویی وفاق جمعی به معنای توافق همة مردم در مورد مصوبات این سازمان وجود ندارد و از سوی دیگر ساختار این سازمان به گونه ای است که فاقد توان لازم جهت اجراء مصوبات خود میباشد و در حقیقت وسیله ای شده تا نظام واحد و یکپارچه جهانی، منطبق با قوانین و فرهنگ قدرتهای اقتصادی و سیاسی جهان عمل نماید. لذا پدیدة جهانی شدن در زمینة ایجاد مقررات و قوانین واحد در جهان توسط سازمان ملل انجام میپذیرد.
دکتر کمال خرازی در این زمینه میگوید: «به نظر میرسد که سازمانملل متحد در آینده به صورت پارلمان جهانی درآید. روز به روز سازمان با برپایی کنفرانس های مختلف و تصویب قطعنامه های گوناگون مقررات وقوانین جدید بینالمللی وضع میکند. کل جهان به سوی تصمیم گیری مشترک و واحد پیش میرود.»[25]
چنانکه مشخص است غرب تاکنون سردمدار ایجاد فرهنگ واحد برای زنان جهان، بوده است. بررسی این موضوع به نوشتاری جداگانه نیاز دارد که بس ضروری مینماید در اینجا به دو نمونه از این امر اشاره میگردد:
الف) تدوین جزوة راهنمای آموزشی «اقدام محلی، تغییر جهانی» که جهت آموزش حقوق زنان در سراسر جهان تدوین شده و تدریس میگردد، توسط مراکز تحقیقاتی آمریکایی و اروپایی از قبیل: مرکز رهبری جهانی زنان در دانشگاه «راتگرز» آمریکا، سازمان موبیلیتی آمریکا، شبکة زنان سالخورده لندن و با استفاده از طرحها و پیشنویسهای متعدد برای آموزش حقوق انسانی زنان در ایالات متحده و مساعدت مالی فراوان بنیاد فورد آمریکایی،[26] تدوین شده است.
علاوه بر آن صندوق کودکان سازمانملل متحد در آموزش جهانی خود پیرامون حقوق انسانی زنان استفاده از تنها یک فیلم ویدیوئی با نام «حقوق زنان حقوق بشر است» را به جهانیان توصیه مینماید و عنوان میکند که از این فیلم برای آموزش جامعة خود دربارة خشونت علیه زنان استفاده کنید. این فیلم با همکاری هیأت مدیره فیلم ملی کانادا و مرکز رهبری جهانی زنان در آمریکا تهیه شده است.
ب) در تأیید این مطلب که غرب بیشترین نقش را در تهیه اسناد بینالمللی مربوط به زنان، دارد میتوان به سخنان «مادلین آلبرایت» وزیر امور خارجه وقت آمریکا در طلیعه اجلاس سند پکن در سال 1995 اشاره نمود که گفت: «بسیار مایه خوشبختی است که تمام مواد کنوانسیون محو تبعیض، مطابق خواست و در مسیر اهداف آمریکاست» و سند پکن نیز اعلام میدارد که: کار پایة عمل و اعلامیه پکن راهکار اجرایی «کنوانسیون محو تبعیض علیه زنان» میباشد. در بیان اقدام هماهنگ برای یکسان سازی فرهنگی جهانیان در زمینه مسائل زنان باید یادآور شد، در نشست جهانی زنان در سال 2000 با ارائه عملکرد کشورهای مختلف در زمینة عملی نمودن سند پکن در کشور خویش، اعلام شد که از سال 1995 تاکنون، سه چهارم تمامی کشورها، نوعی از نظام ملی را برای توسعه و پیشرفت زنان بر اساس سند پکن پایه گذاری کردهاند.
کشورهای مختلف به ارائه گزارشی از آنچه در این زمینه انجام داده بودند، پرداختند که برخی از آن کشورها عبارتند از: ایتالیا، نامیبیا، پاناما، گرانادا، آلبانی، اتیوپی، اندونزی، ایران، کنیا، مکزیک، نیجریه، سنگال،زامبیا، ویتنام، مغولستان، ترکیه، نیجر و …
در پایان این مقاله یادآور میشود کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، سند پکن و سایر اعلامیه ها و مصوبات بینالمللی در زمینة مسائل زنان نیاز به نقدی جدّی توسط اندیشمندان مسلمان دارد و لازم است همانگونه که در اجلاس سران کشورهای اسلامی در اقدامی بسیار ارزشمند به ریاست جمهوری اسلامی ایران، کشورهای اسلامی اقدام به تهیة اعلامیة حقوق بشر اسلامی نمودند و بدینوسیله دیدگاه اسلام را در زمینة حقوق بشر تدوین و تصویب نمودند و نیز جمهوری اسلامی ایران در اقدامی دیگر سردمدار طرح گفتگوی تمدنها در جهان شد، این بار نیز زنان این مرز و بوم با همکاری بانوان سایر کشورهای اسلامی اقدام به تهیة اعلامیة حقوق زنان اسلامی بنمایند و قبل از آنکه در کنفرانس جهانی زنان آتی در موضعی انفعالی نسبت به مسائل زنان قرار گیرند، دیدگاه خویش را به صورت روشن و شفّاف در زمینة حقوق زنان با استفاده از قرآن و سنت به جهان عرضه نمایند و توان خویش را در تحقق عینی «الاسلام یعلو ولا یعلی علیه» به اثبات رسانند.
به امید آنکه اگر آمریکا علت عدم الحاق خویش به برخی اعلامیه های حقوقی بینالمللی را برتری قوانین خود بر آن قوانین میداند ما مسلمانان برتری قوانین الهی را بر قوانین ساختة دست بشر با شجاعت و صراحت اعلام نمائیم.
آیا همّتی هست؟
پی نوشتها:
[1]- اسراء، 32.
[2] ـ بحار، ج 79، ص 25؛ ثواب الاعمال، ص 222؛ المحاسن، ج 1، ص 108؛ جامع الاخبار ، ص 160؛ خصال، ج1، ص 106.
[3] ـ نور، 2.
[4]- بحار، ج 79، صص57،37 ، 193، 38، 39؛ ج82، صص 12 و 13، ج 104، ص 302؛ رجال الکشی، ص 171؛ علل الشرایع، ج 2، صص510، 540.
[5] - بحار، ج 79، ص28؛ مستدرک ، ج 14، ص320 ؛ فقه الرضا، ص 275.
[6] - بحار، ج 6، ص 113؛ مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 181.
[7] - علل الشرایع، ج 2، ص 479.
[8] - همان؛ خصال، ج 1، صص 320 و 321.
[9] - مومنون، 7.
[10] - مجله سیاست خارجی.
[11] - سیاست روز، 25/4/80.
[12] - کیهان، شمارة 15968، 11 تیر 76.
[13] - انتخاب، 2/2/80.
[14] - صدای عدالت، 11/9/80.
[15] - (خبرگزاری جمهوری اسلامیایران - عنوان خبر: شمار زنان پناه جو و آواره در جهان رو به فزونی است)
[16]- جمهوری، 21/9/79.
[17] - جام جم، 22/9/80.
[18] - جمهوری، 7/9/79.
[19]- رسالت، 24/4/80..
[20]- جمهوری، 22/10/79.
[21] - همشهری، 16/4/80.
[22] - همشهری.
[23] - ایران، 22/10/79.
[24] - نوروز، 3/9/80.
[25] - مجله سیاست خارجی.
[26] - مقدمه اقدام محلی، تغییر جهانی.