گستره عفاف به گستردگی زندگی
آرشیو
چکیده
در نوشتار پیشین موضوع عفاف و گسترة آن در ابعاد مختلف مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و اهمیت ترویج صحیح این فرهنگ در جوامع اسلامی با توجه به جامعه نگری و آثار آن در رسیدن به آرمانهای والا و ارزشمند تبیین گردید و از منظر آیات نورانی قرآن و کلمات ائمه معصومین نسبت به یک سری موضوعات مطالبی ارائه گردید. که آنها را پی می گیریم.متن
یکی از کوچکترین و با اهمیت ترین نهادهای اجتماعی یک جامعه، خانواده است.
خانواده مرکز عشق، امید و تحقق آرزوهای زیبا و شیرین دختران و پسران است. هر چه پیوند زن و شوهر صمیمی تر و قوی تر باشد، استحکام خانواده نیز بیشتر خواهد بود.
اگر عفاف و حجاب در جامعه ای کاملاً رعایت گردد، روابط جنسی به محیط خانواده محدود شود و حریم زن و مرد در محیط بیرون از منزل حفظ شود، در نتیجه جوانان به ازدواج تمایل بیشتری پیدا کرده و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند داشت. برعکس اگر خودنمایی، آرایش و تبرّج در اجتماع رواج یابد، حریم روابط زن و مرد در اجتماع شکسته شود، و آزادی های منفی و افکار انحرافی در جامعه گسترش یابد در نتیجه کانون گرم خانواده به سردی می گراید و عشق و محبت در خانواده جای خود را به تنفر می دهد و نخستین کانون تربیت، مهر و عاطفة کودکان ویران می گردد و نهایتاً آمار طلاق و فحشا به فزونی می گراید. بیتردید نهاد خانواده در پرتو پاسداری از حریم حجاب و عفاف است که درخشش و بالندگی لازم را پیدا خواهد کرد. چنانچه، چراغ وقتی نور افشانی می کند که سیمهای متصل به آن سالم باشند و اگر پوشش این سیمها از بین رفته و یا زدگی داشته باشند، نه تنها نیروی برق را به خوبی منتقل نمی کنند بلکه اتصال آنها به یکدیگر موجب حریق و آتش سوزی می گردد.
زن و مرد نیز که همانند جریان مثبت و منفی دست به دست هم داده و چراغ خانواده را روشن کرده اند؛ می بایست عفاف و اعتماد متقابل را رکن اصلی این پیوند قرار دهند؛ والا این چراغ با آتش هوس به خاموشی خواهد گرائید.
2ـ آرامش روانی:
عفاف بازدارندة بسیاری از التهابات و هیجانات روحی است. نبودن حریم میان زن و مرد، ترویج معاشرت های بی بند و بار و دیدن صحنه های تحریک آمیز، مستهجن و رکیک، هیجانها و التهابات جنسی را فزونی می بخشد و جاذبه جنسی و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی اشباع نشدنی در می آورد، و چون ارضای این غریزه در تمامی موارد و به صورت دلخواه ممکن نیست و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت است باعث برهم خوردن تعادل روحی و اختلالات روانی فرد میشود.
اسلام با تعدیل و رام کردن این التهابات از طریق محدود کردن نگاه، خضوع در کلام، پوشش و بالاخره رعایت عفاف در همة زمینه ها برای فرد، آرامش روحی و روانی به ارمغان میآورد.
3 ـ سلامت اجتماع:
حضور زنان و مردان در جامعه به صورتی که هیچگونه تحریک و شائبه جنسی با آن همراه نباشد، آن جامعه را استوار و مستحکم می کند و عفت ورزی آنان در محیط تحصیل، کار، اداره، بازار و . . .. زمینه ساز سلامت، پیشرفت و تعالی آن جامعه خواهد شد. لکن اگر این اصل (عفاف) مورد توجه قرار نگیرد، حریم ها حفظ نشود و فساد در جامعه رواج یابد، عامل تباهی و سقوط آن جامعه نیز فراهم می شود. به گفته منتسکیو «در حرکت دموکراسی از دست رفتن عفت، بزرگترین بدبختی ها و مفاسد را باعث می شود تا جائیکه اساس حکومت را از بین میبرد.»[1]
تاریخ بشری چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع غیر اسلامی این مطلب را به وضوح ثابت کرده است. مارشال پتن سردار نظامی فرانسه در سخنرانی خویش اعتراف کرده است که: «بزرگترین علت شکست فرانسه در جنگ با آلمان فرو رفتن در گردابهای شهوت و ابتلا به تن پروری و عیاشی بوده است.»[2]
و یا دکتر گوستاولوبون دانشمند معروف فرانسوی دربارة شکست مسلمانان در اندلس مینوویسد: «مسلمانان حدود 800 سال در اسپانیا قدرت را در دست داشتند و اسپانیا در این مدت مهد علم و تمدن گردیده بود تا آنکه دشمنان با انتشار فساد و رواج مشروبات الکلی و بیبندوباری و بالاخره در اثر اختلاف بین زمامداران حکومت بر مسلمانان چیره شدند و مسلمانان را به زور وادار به قبول دین مسیح کردند و سپس محکمه های تفتیش عقاید، دستور سوزاندن این تازه مسیحیان را به بهانه اینکه واقعاً به دین مسیح در نیامده اند، صادر کرد و بقیه را وادار به مهاجرت از آن سرزمین نمود.»[3]
قرآن کریم سرگذشت امتهای بسیاری را که به فساد دست زده و سرانجام هلاک و نابود گشته اند را نقل می کند. در سوره عنکبوت هلاکت قوم لوط، قوم عاد، ثمود، فرعون، سامان و قارون را بیان نموده، می فرماید:
«فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من ارسلنا علیه حاصباً و منهم من اخذته الصیحة و منهم من خسفنا به الارض و منهم من اغرقنا و ما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون .»[4]
(. …و هر یک را به خاطر گناهش عذاب نمودیم. بر بعضی بادهای ریگ بار فرستادیم و عده ای را با فریاد سهمناک هلاک نمودیم و عده دیگری را به زمین فرو برده و بعضی دیگر را غرق کردیم، البته خداوند به ایشان ظلم نکرده بلکه ایشان بر خود ستم روا داشتند). این است نتیجه جوامعی که منحرف گشته و در گرداب فساد غوطه ور شدند.
4 ـ حفظ طراوات و زیبایی:
با توجه به آرامش روانی که زنان با مراعات عفت و حجاب بدست می آورند طراوت و زیبایی آنان پایدارتر خواهد بود. امام صادق (ع) می فرمایند:
«حجاب المرئه انعم لحالها و جمالها»[5] حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد و نفس بکارگیری انواع لوازم آرایش با توجه به عدم اطلاع از نوع، کیفیت، مواد ترکیبی آن در بسیاری از موارد مضر به سلامت وشادابی پوست، مو و سایر اعضاست و مشکلات متعددی را برای زنان ایجاد می کند.
5 ـ تمرکز حواس:
با رعایت عفاف و حجاب امتیازها، آراستگی ها و زیبایی های ظاهری جهتی صحیح می یابد، از انحراف فکر و ذهن که همیشه مورد وسوسه شیطان است کاسته می گردد. حواس، فکر و ذهن متوجه ارزشهای واقعی و کمال جویی میشود. فرد راه علم، دانش، هنر، ادب و اخلاق را در پیش می گیرد، استعدادها و خلاقیت های او شکوفا می شود. انسان فراغتی می یابد تا صحیح بیندیشد و برای ساختن سرنوشت خود، خانواده و اجتماع اش طراحی کند. در نتیجه جامعه ای که این افراد در آن زندگی می کنند، راه ترقی و پیشرفت را به سرعت می پیماید.
6ـ بهداشت و سلامت جسمی:
عفت ورزی زمینه فساد و انحراف، که باعث ایجاد، رشد و ترویج بسیاری از آلودگیهای جسمی است را از بین می برد و از این طریق نقش خود را در سلامت جسمی افراد جامعه ایفا می کند.
انحرافات جنسی سبب ایجاد و افزایش بسیاری از بیماری های پوستی و مقاربتی از قبیل: سفلیس، سوزاک، ایدز و . .. . می شود. بیماری ایدز که مهلک ترین بیماری عصر حاضر است ابتدا در سال 1981 در افراد همجنس باز شناخته شد، 13 سال بعد به عنوان یک اپیدمی جهانی که هر لحظه رو به گسترش است اعلام شد. (سازمان جهانی بهداشت در دسامبر2000 گزارش داد که تا پایان سال 2000 در جهان 1/36 میلیون مرد و زن و کودک حامل ویروس ایدز یا مبتلا به آن بوده اند. و تاکنون 8/21 میلیون نفر نیز بر اثر این بیماری جان خود را از دست داده اند.)[6] از راههای اصلی انتقال این بیماری فساد و روابط جنسی ناسالم است و بهترین راه کنترل این بیماری رعایت عفت جنسی و مراعات دستورات و احکام اسلام است.
(و جالب آنست که در سمینار بین المللی پزشکی تهران که با شرکت 2 هزار متخصص از 60 کشور جهان تشکیل گردید، در پاسخ یکی از حضار که پرسیده بود: برای مصون ماندن از بیماری مقاربتی چه باید کرد؟ خانم دکتر M. O D-uncan در حالیکه منقلب گردیده بود، فریاد زد در یک جمله «اطاعت از قوانین اسلام».)[7]
7 ـ پاکی رحم ها و نسل انسانی:
حفظ عفاف باعث می شود رحم ها پاک و نسلها شناخته شده باشند. کودک باید احساس کند دارای سرپرست، پشتیبان، عزت و شخصیت است، نه موجودی وانهاده و بی صاحب که از عشقی آلوده و لحظه ای به وجود آمده است. در فرهنگ غنی اسلام مسأله پاکی رحم و نقش آن در سلامت فرد، خانواده و جامعه بسیار مهم قلمداد شده به گونه ای که «اصلاب پاک و ارحام مطهر» عاملی اساسی برای مسیر هدایت انسان و اجتماع معرفی گردیده و ارزشمندترین انسانها کسانی بوده اند که در دامنهای عفیف رشد کرده اند.
به وجود آمدن نسل از طرق نامشروع مفاسد زیادی را در بردارد که یکی از مهمترین آنها عدم پذیرش مسئولیت در مقابل تربیت فرزند به وجود آمده است، و بر فرض پذیرش، احساس طبیعی تعلق آن فرزند به خود را ندارد. به عبارت دیگر، حب ذات در انسان سبب می شود که او به متعلقات و مسائل مربوط به ذات خود علاقة بیشتری نشان دهد و چنانچه مشخص باشد که مثلاً این کودک، فرزند اوست، به صورت کاملاً طبیعی احساس، علاقه و عاطفه او بسوی آن فرزند برانگیخته می شود و پدر را در جهت حفظ و تربیت او مصمم و استوار میگرداند. اما چنانچه تولید از طرق نامشروع باشد، با عدم پذیرش احساس مسئولیت، عشق، علاقه و عاطفه در قبال فرزند مواجه خواهیم بود، و این امر باعث ناهنجاریها و مفاسد اجتماعی بسیار خواهد شد.
به جز موارد ذکر شده فواید و ثمرات دیگری است که در سایه عفت ورزی برای انسان حاصل می شود. از قبیل: حفظ امنیت، جلوگیری از استثمار زن، حفظ رشد عزت نفس، بالا رفتن کرامت و شخصیت زن، حفظ حریمها، رشد و پیشرفت در کارها و …
«علل کم توجهی به عفاف و حجاب در جامعه اسلامی»
ارزش آثار و نتایج عفاف و حجاب را زمانی به خوبی می توان دریافت که با فقدان آن در جامعه ای مواجه باشیم. برای آگاهی از عوارض بی عفتی و بی حجابی باید به جوامعی مراجعه کرد که در این زمینه پیشگام بوده اند. در چنین صورتی خواهیم دید که به اسم تمدن و آزادی چه بسیاری عوارض فرهنگی، بهداشتی، روانی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی گریبانگیر آن جامعه شده است. کم اهمیت دادن به عفاف، حجاب و اجرای آن در جامعه خود زمینه های انحطاط و آثار زیانبار فردی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. شناخت عوامل مؤثر در سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب می تواند ما را در تبیین هر چه بهتر راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب یاری دهد. آنچه در ادامه از آن سخن به میان میآید، اشاره به این عوامل می باشد:
1ـ تبیین نشدن شایسته فرهنگ اسلام:
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران گرایش به دین و دیانت و انجام دستورات دینی در جامعه به نحو خوبی رشد و بالندگی داشته است. سیاستمداران کشور وضعیت اجتماعی را پاک و سالم دانسته و به تصور اینکه این روند و این فضا ادامه خواهد داشت، از برنامه ریزی برای تبیین و استمرار فرهنگ دینی که حجاب و عفاف نیز جزو آن است، غافل شدند و به مسائل دیگری که گمان می کردند از اهمیت بیشتری برخوردار است، پرداختند.
2 ـ بحران سازیهای متعدد دشمن:
این بحرانها سیاستمداران حکومت دینی را به خود مشغول کرده و فرصت برنامه ریزی صحیح را از آنها سلب کرده است. بحرانهایی از قبیل جنگ، بحرانهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تنش های اجتماعی که همة ما مصادیق بسیاری را از اول انقلاب تا حال، شاهد بوده ایم.
3ـ یکی دیگر از عوامل مؤثر بر سیر نزولی توجه به عفاف و حجاب در جامعه، سیاست های فرهنگی است. عرصه های فرهنگی به افراد خوش ذوق، متعهد، متدین و متخصص نیازمند است که به صورت دقیق و عمیق بتواند مسائل اسلامی را از منابع غنی اسلامی فهمیده و به شیوة صحیح ارائه دهند. با کمال تأسف، سالهای متمادی است که تحولی در کتابهای معارف اسلامی دبیرستانها و دانشگاهها صورت نگرفته و مطالب نیز از ذوق مناسب و جذابیت برخوردار نیست و باطبع جوان امروزی تناسب کافی ندارد. به همین علت مطالب این کتابها جوانان را جذب و اغنا نمی کند.
4 ـ ترویج تساهل و تسامح:
افرادی که حجاب را قید و بندی برای خود احساس کرده و مراعات آن را با آزادی مادی و جسمی خود سازگار نمی دانند و به دنبال راحتی و آسان بودن زندگی می باشند، خیلی زود به افکار و عقاید دشمن که در این زمینه القاء میشود، گرایش پیدا می کنند.
5ـ خلأ الگوهای مناسب فرهنگی:
دشمن از این خلأ فرهنگی سود جسته و با ترویج الگوهای مصرفی، بی بندوباری در میان جوانان و نوجوانان کوشیده است، قبح بسیاری از مسائل غیر اخلاقی را از بین ببرد.
6 ـ بالا رفتن سن ازدواج:
بالا رفتن سن ازدواج، رعایت حجاب و عفاف را مشکل می کند، مشکلاتی از قبیل بالا رفتن خواسته های خانوادة طرفین، نبودن درآمد، شغل و مسکن مناسب، سبب شده است که جوانان از ازدواج دوری گزیده و با هزینه های کمتری به ارضای غریزه خود بپردازند. از طرف دیگر طبع زن که طبیعتی جلوه گر و خودنما در برابر جنس مخالف است، اگر از راههای خدادادی و مشروع ارضا نشود طبیعتاً سراغ راههای دیگر و ناصحیح می رود و این مسلم است که بالا رفتن سن ازدواج بر پایین آمدن سطح حجاب و عفاف و برعکس بی بندوباری و بی عفتی بر بالا رفتن سن ازدواج اثر متقابل می گذارد.
7 ـ عقب نشینی نیروهای مذهبی به دلیل عدم بکارگیری روش صحیح در اجرای احکام:
افراط و تفریط هایی که به دلیل عدم بکارگیری روشهای صحیح و منطقی در اجرای احکام و عمل به امر به معروف و نهی از منکر انجام گرفت، دستاویزی برای دشمن علیه نیروهای متدین شده و باعث گردیده است که آنها را نیروهای خشونت طلب معرفی کنند. این امر باعث عقب نشینی نیروهای متدین گردید.
8 ـ وجود مسائل و مشکلات درونی و تصویر غلطی که زنان در جامعه از خود دارند.
تصویری که زنان در جامعه از خود دارند، تصویر صحیحی نیست و از آن ناراضی اند. متأسفانه زن به عنوان جنس ضعیف، موجودی انفعالی و عامل ارضای غرایز جنسی، ناکارآمد و حاشیه ای معرفی می شود و این خلاف تصویری است که مذهب ودین از او ترسیم میکند. زن از 9 سالگی به عنوان عضو رسمی جامعه وارد نظام عقیدتی می شود و به بلوغ میرسد ولی از آنجا که تربیت ما با احکام الهی فاصله دارد، تصویری که از زن ارائه می کنیم و آن را به دختران خود القا می نمائیم، تصویر ضعیفی است. همچنین گاه شخصیتهای فرهنگی نگرش صحیحی نسبت به زنان ندارند. کسی که به زن نگاه ابزاری داشته باشد نمی تواند برای تعالی او برنامه ریزی کند. با این دیدگاه اشتغال زنان اصل می شود و گویا همة نیازهای زن به نیازهای مادی منحصر می گردد.) [8]
9 – یکی دیگر از حربه های دشمن تلاش برای جدایی جوانان از کانون خانواده است. خصوصاً دختران، زیرا با جدایی آنان از خانواده ارضای عاطفی صورت نمی گیرد و آسیب پذیری و آمادگی برای القائات بیگانه دو چندان می شود.
10- بیگانگان با اتخاذ راهکارهایی برای عدم کارآئی فرهنگ دینی و با شعارهای فریبنده و سست کردن اعتقادات مردم به دین زدایی پرداخته اند. حجاب و عفاف را سدی در برابر آزادی زن معرفی کرده و اظهار می دارند که اسلام مانع آزادیهای خدادادی زن است یا مانع رسیدن به مدارج عالیه تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی است. سهمگین ترین بخشی که دشمن ابزارش را قوی تر کرده، وارد شدن به تحلیل فکری جوانان و والدین است. بسیاری از تحلیل های افراد با ارزش های دینی همخوان نیست. و این نشان دهندة آن است که بسیاری از حساسیت ها و ارزشها و اعتقادات دینی در سایة تبلیغات گستردة بیگانه، سست و کمرنگ شده و گاهی هم ارزشها به ضد ارزشها تبدیل شده است. و والدین نیز نسبت به تربیت دینی فرزندانشان حساسیت لازم و کافی را ندارند.
شکل گیری انواع گروههای ضد اخلاقی و وارد شدن جوانان به گروههایی از قبیل رپ، هوی متال و . .. . آرایش کردن دختران به انواع طرح ها و مدلهای زننده، شاهد مثالهایی بر این مدعاست.
راهکارهای اجرایی عفاف
هر چه بر میزان پیشرفت و توسعة علمی بشر امروز افزوده می گردد، نیاز او به اخلاق، معنویت و ارزشهای انسانی بیشتر می شود. علت اینکه چرا هر روز گرایشهای دینی در سطح جهان بیشتر خودنمایی می کند، آیا جز این است که پیشرفت و توسعة تکنولوژی بدون لحاظ نیازهای حقیقی انسان به امور دیگر، هرگز نتوانسته پاسخگوی خواستهای درونی انسانها باشد؟
حال چه باید کرد؟ چگونه می توان برای بهبود وضعیت انسانها و به ویژه قشر جوان که نقش بیشتری در آینده سازی فردای جامعه دارند راهبرد عملی ارائه داد؟ آنچه در ذیل آمده است بخشی از راهکارهایی است که با سرمایه گذاری در جهت اجرای آنها می توان شاهد جامعه ای با هویت و بالنده بود.
1 ـ تقویت ایمان:
یکی از راههای مبارزه با فساد و گناه (بلکه مهمترین آنها)، تقویت ایمان است. تلاش برای بیداری وجدانها، توجه دادن به خدا و حسابرسی روز جزا، مسألة عمل و عکس العمل در نظام جهان، سبب تقویت ایمان در انسان است. ایمان بازدارندة از گناه، موجب روشن بینی، یافتن راه صحیح، حفظ و حراست وجود و مایة تقوا است. باید این باور و یقین در انسان بوجود آید که جهان بی حساب و بیهوده آفریده نشده، آدمی کیفر و پاداش عمل خود را می بیند. کسانیکه معتقد به خدای متعال نیستند و تقوا و ایمان در دلشان استقرار ندارد، دست به هر عمل خلافی می زنند. به گفته داستایوسکی: «به هنگامیکه خدا نباشد، همه کارها جایز است.»
2 ـ دادن آگاهی های فرهنگی و اجتماعی:
تلاش برای هشیار کردن بی خبران در مورد زندگی، ضرورتهای آن، بیان مفاسد و بیبندوباریها، عواقب بد امور، عوارض بی عفتی و بی حجابی در جامعه از راههای اصلاح جامعه است.
باید افراد آگاهی یابند که ترویج بی عفتی و بیحجابی در جامعه از توطئه ها و دسیسه های اجانب و و استعمارگران است.
«مستر همفر»، جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی، در خاطرات خود می نویسد:
«در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند، پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت وظیفة مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آنها تقلید کنند.»[9]
و یا «فرانتس فانون» در کتاب «انقلاب الجزایر» می نویسد:
«اگر بخواهیم به تار و پود جامعة الجزایری، هجوم بریم و استعداد مقاومت آنان را از میان برداریم، باید بدواً زنها را تحت سلطه قرار دهیم.» آنها با صراحت می گفتند: «زنها را در دست بگیریم، همه چیز بدنبال آن خواهد آمد.»
«فرانتس فانون» می گوید: «هر چادری که دور انداخته شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود، در برابر او می گشاید، و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان میدهد. و پس از دیدن هر چهره بیحجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگر، ده برابر می شود. هر چادری که می افتد و هر چهره ای که به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معنی است که الجزایر، به انکار وجود خویشتن آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر پذیرفته است.»[10]
خداوند متعال در قرآن در بارة توطئه و برنامه ریزی منافقان در زمینة نفی عفت عمومی، میفرماید: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخرة و...»[11]
یعنی منافقان کسانی هستند که به اشاعه فساد و فتنه گری تمایل دارند و مرحلة اول کارشان گسترش وسوسه و هوس است، سعی می کنند به هیجانات عاطفی جوانها دامن بزنند تا فساد در بین ایمان آورندگان علنی شود.
3 ـ بهبود بخشیدن وضع معیشتی مردم و رفع مشکلات اقتصادی:
علامه طباطبایی (ره) در این باره می نویسد: «قطعاً مهمترین چیزی که جامعة انسانی را براساس خود قوام می بخشد و پایدار می سازد، امور اقتصادی جامعه است که خداوند آنرا مایة قوام و برپایی اجتماع قرار داده است و اگر گناهان، جرائم، جنایات، تعدیات و مظالم، مورد بررسی و آمارگیری قرار گیرد، در تحلیل نهایی به این نتیجه می رسیم که علت بروز آنها یا فقر مفرطی است که انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنی، آدم کشی، گرانفروشی، کم فروشی، غصب و سایر تعدیات مالی وادار می کند، و یا ثروت بی حساب است که انسان را به اتراف و اسراف در خوراک و پوشاک و ازدواج و تهیه سکنی و بی بندوباری در شهوات و هتک حرمتها و گسترش تعدی و تجاوز به مال و ناموس و جان مردم وا می دارد.»[12]
اگر در مقابل این فقر و غنای مذموم، قناعت را پیشة خود کنیم، آسایش و راحتی فراهم میشود. در چنین وضعی عفت ورزی معنا می یابد و راه تعالی گشوده می شود. «من اقتنع بالکفاف ادّاه الی العفاف »[13] هر که به کفاف قناعت کند به پاکدامنی کشانده می شود.
بنابراین این کوشش در وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و تقسیم عادلانة ثروت در جامعه می تواند عاملی برای رسیدن جامعه به سعادت و صلاح (حیات طیبه) باشد… .
4 – معرفی الگوی مناسب برای جوانان:
جوانان که آینده ساز فردای جامعه اند، نیازمند مدل و الگو می باشند. فرزندان ما در مدت کوتاهی رشد کرده و وارد جامعه می شوند. ازدواج کرده و در نقش مادری و یا پدری به انجام وظیفه می پردازند. طبعاً باید موضعی را در زندگی انتخاب و به اتخاذ راه و روشی بپردازند این برایشان مهم است که بدانند بر اساس چه الگو و چه روشی باید به پیش روند و چه کسانی حق دارند پیشوا و قائدشان در جریان زندگی باشند. جستجوی الگو و مدل برای زندگیشان یک اصل و یک قاعده است و طبیعی است که هر قدر مدلها کاملتر و سالمتر و جامعتر باشند امکان رشد و موفقیت برایشان بیشتر است. وجود زمینة تقلید در انسان و میل به قهرمان جویی سبب می شود که بسیاری از افراد ناخودآگاه به دنبال الگویی روان شوند. و همه حرکات و روشها و پوششها و آرایشهای خود را بر آن اساس استوار سازند. در نظام تربیتی اسلام به ارائه مدل توجه بسیاری شده است. خداوند در قرآن به معرفی انسانهای نمونه اعم از زن و مرد پرداخته و مؤمنان را به انتخاب راه و روش آنها رهنمون می دارد. در نقش کلی و اساسی تربیتی، پیامبر اسلام(ص) برای مردم اسوه است.
« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة »[14] و به دنبال ایشان حضرت فاطمه(س) اسوه است که سیدة نساء عالمین، پیشوای عظیم الشأن زنان و پاسدار حریم عفاف است.
حضرت یوسف(ع)، حضرت مریم(س) که دو مظهر عفاف اند، اسوه اند. «اگر انسانی وارسته شد، الگوی دیگر انسانها است، اگر مرد است، الگوی مردم است نه مردان و اگر زن است، الگوی مردم است نه زنان.» [15]
بنابراین سیاستمداران حکومت دینی باید به این اصل توجه بیشتری کرده و با معرفی و تبلیغ الگوهای مناسب و موفق این خلأ را در جامعه پر کنند تا جوانان راه را به اشتباه نرفته و فلان خواننده و هنرپیشه و یا بازیگر غربی را مدل خود قرار ندهند.
5ـ تسهیل در امر ازدواج و ارائه آگاهیهای لازم در این خصوص:
ازدواج یکی از مراحل معقول زندگی هر انسانی به شمار می رود و اجتناب از آن مسلماً صدمات جبران ناپذیری را به حیات انسانی وارد میسازد. از اهم وظایف برنامه ریزان، مسئولین، خانواده ها و. . . این است که باید زمینة ازدواج جوانان را فراهم و ساده تر نموده و آنها را به این امر مهم تشویق نموده؛ و سعی نمایند موانع و مشکلاتی از قبیل: شغل، مسکن و نداشتن استقلال اقتصادی که جوانان بر سر راه ازدواج خود احساس می کنند را مرتفع سازند. وسائل ارتباط جمعی در جهت نزدیک کردن ملاکهای متضاد والدین و جوانان که در واقع ناشی از اختلاف نگرش و دیدگاه دو نسل متفاوت است بکوشند، و تلاش نمایند تا فرزندان جوان بتوانند از تجربیات والدین خویش بیشتر استفاده نمایند و والدین نیز در الگوهای همسر گزینی به نگرش و عقیدة جوانان اهمیت بیشتری دهند. و برای آگاهی بهتر جوانان در خصوص ازدواج به ایجاد مراکز مشاورة ازدواج، مراکز آگاهی بخش در خصوص انتخاب همسر، برگزاری سمینارهایی با موضوع ازدواج پرداخته شود. تا بدینوسیله زمینة ازدواج های موفق فراهم شود و زمینة بروز انحرافات، هر چه بیشتر از بین برود.
6 ـ اتخاذ سیاست هایی بمنظور ایجاد محیط های امن برای بانوان:
اگر محیط های شغلی زنان امن باشد و تماس آنها در محیط کار با نامحرم کمتر شود، فشاری که از ناحیة حفظ حجاب برای عده ای ممکن است ایجاد شود، کاهش می یابد.
7 – ایجاد مراکز تفریحی، ورزشی و هنری که ضمن ایجاد محیطی سالم برای اوقات فراغت جوانان از جاذبه های خوبی نیز برخوردار باشد.
8 ـ نظارت و کنترل بر واردات محصولات فرهنگی.
9 ـ شناسایی، تعزیر، تهدید و برخورد با مفاسد اجتماعی توسط دستگاه قضایی و نیروهای انتظامی.
پی نوشتها:
[1] - روح القوانین، منتسکیو، ص 107.
[2] - چرا فرانسه شکست خورد، آندره موروا.
[3] - تمدن اسلام و عرب ، صص335 ـ 333.
[4] - عنکبوت، 40.
[5] - المستدرک، باب نکاح، ج 5، ص 69.
[6] - روزنامه آفتاب، شماره 404مورخه 7/4/80.
[7] - جمهوری اسلامی، شماره 2063 مورخه 21/4/80.
[8] - اقتباس از کتاب فرهنگ حجاب بیم ها و امیدها، صص 49ـ 46.
[9] - خاطرات همفر، ترجمه دکتر محسن مؤیدی، ص 84.
[10] - انقلاب الجزایر، فرانتس فانون، ص 14.
[11] - نور، 19.
[12] - تفسیر المیزان، ج 9، ص 248.
[13] - شرح غرر الحکم، ج 5، ص 357.
[14] - احزاب، 21
[15] - زن در آیینة جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی، ص 15