نگاهى گذرا به تصویر زن مسلمان در رسانه هاى غربى
آرشیو
چکیده
رسانههاى فراگیر(1) یا وسایل ارتباط جمعى، در وجهه عمومى، نظامى براى ارتباط و انتقال نمادها و پیامها به عموم مردم تعریف مىشود و سه کاربرد عمده آن را «سرگرم نمودن»، «آگاهى بخشى به عموم مردم» و «همگرا کردن» در یک نظام از پیش تعیین شدهایى از ارزشها و باورها و نمادهاى رفتار اجتماعى برمىشمرند. این تعابیر براى پدیدهاى که مبدأ و غایت خود را در هویت غربى، به ظهور و ثبوت رسانده است، کاملاً برازنده مىنماید؛ بى آنکه حامل بار ارزشى خاصى باشد. از سوى دیگر هر فردى بر اساس مدل ارزشى خود امکان استفاده کارآمد از رسانههاى فراگیر را محقق مىسازد. امروزه وسایل ارتباط جمعى تنها محدود به ارائه اطلاعات لازم براى زندگى در جامعهاى متجدد و فرامدرن نیست، بلکه در بعد وسیعتر اهمیت و عدم اهمیت و مطلوبیت یا نامطلوب بودن پدیدهها را تعیین مىکند. در این مقاله به بررسی نحوه انعکاس تصویر زن از رسانه های غربی می پردازیم.متن
سانههاى فراگیر(1) یا وسایل ارتباط جمعى، در وجهه عمومى، نظامى براى ارتباط و انتقال نمادها و پیامها به عموم مردم تعریف مىشود و سه کاربرد عمده آن را «سرگرم نمودن»، «آگاهى بخشى به عموم مردم» و «همگرا کردن» در یک نظام از پیش تعیین شدهایى از ارزشها و باورها و نمادهاى رفتار اجتماعى برمىشمرند.
این تعابیر براى پدیدهاى که مبدأ و غایت خود را در هویت غربى، به ظهور و ثبوت رسانده است، کاملاً برازنده مىنماید؛ بى آنکه حامل بار ارزشى خاصى باشد. از سوى دیگر هر فردى بر اساس مدل ارزشى خود امکان استفاده کارآمد از رسانههاى فراگیر را محقق مىسازد. امروزه وسایل ارتباط جمعى تنها محدود به ارائه اطلاعات لازم براى زندگى در جامعهاى متجدد و فرامدرن نیست، بلکه در بعد وسیعتر اهمیت و عدم اهمیت و مطلوبیت یا نامطلوب بودن پدیدهها را تعیین مىکند. حتى آداب معاشرت و نحوه پوشش ما را نیز مشخص مىکند. در این صورت نمىتوان رسانه عمومى را فقط در حد یک «وسیله» انگاشت. «وسیله چیزى است که آدمى به اختیار آن را براى رسیدن به یک مقصد و مقصود بکار مىبرد.» ولى به این اعتبار، رسانه، وسیله نیست؛ بلکه خود مقصود و هدف است.»(2) از جمله کاربردهاى رسانههاى عمومى، پر کردن اوقات فراغت و سرگرمى است.
تلقى ما از صنعت سرگرمى (3) در رسانههاى غربى در منحطترین اشکال آن، همان خشونت لجام گسیخته و تحریک هرچه سخیفتر غرایز مىباشد. ولى یکى از پردامنهترین جنبههاى تولید سرگرمى در رسانههاى غربى که شمولیتى کامل بر جمیع کارکردهاى آن دارد، توهم اطلاع رسانى است. با خبر کردن مردم از وقایعى که امکان مشاهده آن را ندارند، تشنه کردن و تشنه نگاه داشتن افکار عمومى نسبت به برخى وقایع جنبه گستردهاى از صنعت سرگرمى را به خود اختصاص داده است. چنانکه ارائه انبوهى از اطلاعات به مخاطب درباره یک پدیده، نتیجهاى جز اغفال او نسبت به واقعیت و حقیقت آن پدیده در پى ندارد. البته این روند به سادگى تحقق نمىپذیرد و از شیوهها و شگردهاى پیچیدهاى برخوردار است که فهم و دستیابى به آن مستلزم سروکار داشتن با نمونهها و مصادیق فراوانى از پدیدههایى است که رسانهها با آن سروکار دارند. دسترسى اربابان قدرت و صاحبان نفوذ و ثروت به رسانهها پدیدهاى نیست که کسى بر سر آن بحث داشته باشد. امروزه رسانهها نه تنها در خدمت قدرت هستند، بلکه خود منشأ قدرت به شمار مىروند. آنچه که در بررسى کارکرد رسانهها شایان توجه است، بکارگیرى مکانیزم ارتباط رسانهها با منبع قدرت مىباشد. به عبارتى سادهتر وقتى از عملکرد رسانههاى غربى سخن مىگوییم، باید آن را در کلیتى از نظام سیاسى، اجتماعى و فرهنگى غرب مورد بررسى قرار دهیم. واقعیت این است که اگر پدیده یاامرى در غرب، دشمن پنداشته شود، رسانههاى غربى تصویرى کینه توزانه، مخدوش و منحرف از آن ارائه مىنمایند و این امر ناگزیر محسوب مىشود.
یکى از اصول تمدن تکنولوژیک غرب، مطالبات نفسانى است، بنابراین تصویر زن مسلمان در رسانههاى غربى را نمىتوان جدا از تصویر اسلام (به عنوان دینى که تعالیم آن کاملاً برخلاف عمود خیمه تمدن جدید یعنى نفسانیت مىباشد) به تماشا نشست.
لیبرالیسم به مثابه یک تفکر سیاسى وجه بارز و مشخص تمدن جدید غرب است و در متن خود داراى برخوردهاى مثبت با آن چیزى است که رفع کننده قیود الهى مىباشد. تصویر انسان ممدوح و پسندیده در غرب، انسانى است که رها و یله و فارغ از هرگونه چارچوبها و امر و نهىها و بایدها و نبایدها باشد، زیرا از دیدگاه لیبرالیسم هرگونه باید و نبایدى مردود شمرده مىشود. لذا، این نوع برخورد غرب به عنوان یک اصل در رسانههاى غربى امرى کاملاً طبیعى و در زمره الزامات بدیهى آن شمرده مىشود. آنچه که در غرب دشمن شناخته مىشود، آماج سهمگینترین حملات و برخوردها از جانب رسانههاى غربى، به عنوان رکن اصلى حافظ وضع موجود غرب قرار مىگیرد.
طى دهههاى متمادى، کمونیسم به عنوان بزرگترین خطر موجود براى تمدن غرب محسوب مىشد؛ بر همین اساس، یکى از محورىترین عملکردهاى رسانههاى غربى ضدیت با آن قرار گرفته بود. با طلوع خورشید انقلاب اسلامى ایران به زعامت امام خمینى (ره) فصلى نو از تجدید عهد انسان و رجوع دوباره او از زمین به آسمان، در عالم طنین انداز شد. با اوج گرفتن آفتاب اسلام ناب محمدى صلىاللهعلیهوآله و افول ستاره نخ نماى کمونیسم، نوک پیکان حمله رسانههاى غربى به سوى حقیقتى بنیان برانداز براى ارکان تمدن نفسانى معطوف گردید. با عالم گیر شدن پیام انقلاب و صدور روزافزون آن، رسانههاى خاص، با قدرت ویژهاى براى مقابله با این تلقى جدید از حیات انسانى شروع به کار نمودند. به طور نمونه غول رسانههاى جدید CNNبعد از اشغال لانه جاسوسى امریکا در ایران تأسیس گردید. در واقع به تعبیر آنها CNNما به ازایى در برابر طنین استراتژى رسانهاى خمینى کبیر در انقلاب دوم ایران بود.
ارائه تصویر مخدوش از اسلام، قلب ماهیت مفاهیم دینى، تلقى متحجرانه، فناتیک، ستیزه جو و بنیادگرا از اسلام از جمله پیش پا افتادهترین شگردهایى است که رسانههاى غربى در جهت مقابله با اسلام به کار گرفتهاند.
تصویر ارائه شده و تصور موجود از اسلام در غرب را پروفسور ادوارد سعید (4) در کتاب ارزشمند خود تحت عنوان پوشش خبرى اسلام در غرب(5) به صورتى خلاصه و موجز چنین بیان مىکند:
«در غرب نوعى اتفاق نظر روى اسلام وجود دارد و آن اینکه اسلام سپر بلاى هر چیزى است که اتفاقا در ساختهاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى جدید جهان، مطلوب ما نیست. از دید دست راستىهاى [غرب]، اسلام نمایشگر توحش و بربریت است. از دید چپىها اسلام، نوعى دین سالارى و حکومت دینى قرون وسطایى است و براى افراد میانى نیز اسلام نوعى بیگانگى نامطبوع است. هرچند در تمام این جبههها ،نوعى توافق کلى وجود دارد که همگان چیز کمى راجع به اسلام مىدانند، اما چیز زیادى هم براى تأیید و تصدیق ما در آن کشورها وجود ندارد»(6)
و این نکته آخر را رسانههاى غربى به خوبى دریافتهاند و تلاش گستردهاى را براى بمباران اطلاعاتى مخاطبان خود با استفاده از حجم انبوه شواهد و قرائن به کار مىبندند.
در این میان زنان مسلمان به عنوان نیمى از اعضاء متشکله جامعه مسلمانان و انسانهایى که با حضور خویش اسلام را فریاد مىکنند و نفس حضورشان تبلیغ درخور و قابل توجهى براى اسلام است، زیر ذرهبین رسانههاى غربى قرار گرفتهاند.
براى دستیابى به تصویرى واضحتر و شفافتر از آنچه که رسانههاى غربى تحت عنوان سیماى زن مسلمان ارائه مىدهند، ناگزیر از بررسى شاکله تلقى و تصویر ایجاد شده توسط آنها از اسلام هستیم.
تصویرى که رسانههاى غربى از اسلام ارائه مىدهند، ریشه در احساس خطرى دارد که غرب از اسلام در طى قرون متمادى داشته است این نگاه، نگاهى نفرتانگیز توأم با ایجاد جو ترس و وحشت، با چاشنى تمسخر رسانهاى جدید مىباشد.
قطعا عکس العملهاى افکار عمومى در غرب نسبت به اسلام در خلاء به وقوع نمىپیوندد. رسانههاى غربى وظیفه بستر سازى و جهت دهى به این واکنشها را به صورت اعم بر عهده دارند. از تراستهاى بزرگ انتشاراتى تا شبکههاى عظیم اطلاع رسانى، از کمپانىهاى سحر و تصویر هالیوود گرفته تا شبکههاى تلویزیونى و ماهوارهاى و کابلى از پنگوئن (7)و ... تا فوکس قرن بیستم(8) از تایم وارنر(9) تا Bcc و ... همه و همه با هماهنگى اعجاب آورى خشم و نفرت خود را نثار اسلام مىکنند.
این تصویر کلى را پرفسور سعید در همان کتاب پوشش خبرى اسلام چنین ترسیم مىکند:
«در اعماق وجدان فرهنگى آنها (افکار عمومى در غرب) طرز تلقى اى نسبت به اسلام و به طور کلى مشرق زمین وجود داشت که به گذشتههاى دور مربوط بود، مطلبى که من آن را شرقشناسى نامیدهام - زیرا شمایلى که از اسلام ترسیم مىشد، ... - همواره یکنواخت بود. به طور یکنواخت هم در همه جا حضور داشت و مواد و مطالب خود را از همان نگرش قدیمى نسبت به اسلام بدست مىآورد. از همین روست که مکررا با کاریکاتور مسلمانان به صورتهاى تولید کنندگان نفت ،افرادى تروریست و بیشتر در این اواخر، جمعیتهاى تشنه خون روبرو هستیم. در نقطه مقابل این امر، جاى کمى براى سخن گفتن یا حتى فکر کردن وجود دارد، چه رسد به تصویر کردن اسلام یا هر چیز اسلامى به صورتى دوستانه و عطوفتآمیز.... کارشناسان تحصیل کرده و دانشگاهى غرب که رشته تخصصى آنها اسلام است، عموما از نظر فرهنگى مقید مىباشند و با تأثرات احساسى، قضاوت دفاعى و گاهى حتى تنفر و بیزارى مواجه شدهاند. به خاطر همین بستر ایدئولوژیک فهم و درک اسلام معمولاً کار بسیار سخت و دشوارى است.»(10) در این میان نقش زنان مسلمان که عنصرى با اهمیت و داراى جایگاه ویژهاى در جامعه اسلامى هستند، بیش از پیش نمایان مىشود. زنان مسلمان به عنوان حلقه اصلى نهاد خانواده و داراى نقش فعال در جوامع اسلامى، مورد آماج تحقیرهاى زهرآگین و مسموم رسانههاى غربى قرار دارند. رسانههاى غربى با بکارگیرى شیوهها و شگردهاى متعدد و متنوع تصاویر دلخواه از نقش و جایگاه حقیقى زن در جوامع اسلامى نشان مىدهند. آنها با طرح ادعاهاى حقوق بشر مآبانه، علیرغم جایگاه رفیع و متعالى زن در اسلام، تصویر موجودى اسیر، دربند و محاصره شده توسط سلایق و قوانین مردسالارانه ارائه مىدهند و بدون توجه به جایگاه تنزل یافته و شخصیت حقیر شمرده شده زن غربى و جدایى او از کانون خانواده، زن مسلمان را به سوى این تنزل ترغیب و تشویق مىکنند.
از سوى دیگر رسانههاى غربى بدون انعکاس عمق فاجعه به وقوع پیوسته براى زن غربى که با وعدههاى دلفریب مجبور به انکار واقعیتهاى زندگى خود شده و در رویاى شیرین تبلیغات آزادى و رفاه به سرمىبرد، تصویرى سراب گونه از زن غربى براى زن مسلمان ترسیم مىکنند.
ولى غرب چه چیزى جز توهم شخصیت، برده دارى نوین جنسى و تحقیر هویت و منزلت زن به ارمغان آورده است؟! گماردن زنان به شغلهاى پست ظاهرا جزو انسانىترین و ارزشمندترین شغلهایى است که امروزه مىتوان براى زن غربى سراغ گرفت.
«امروزه در فرهنگ غرب واژه هایى وجود دارد که یا مختص جنس زن هستند یا به طور عام به زنان اختصاص دارند. مانند کلمه «نظافتچى» که مختص زنان است و یا کلمه «منشى» که به ندرت به مردان اطلاق مىشود.»
روزگارى مدیریت زنان در خانه نکوهش شده و عامل عقب ماندگى و دور افتادن از مواهب تمدن جدید شمرده مىشود.
«اگر زنان غربى کار در آشپزخانه و خانه دارى را براى خود طاقتفرسا مىدیدند، آیا امروز کار در آشپزخانههاى عمومى، در رستورانهاى دانشگاهها، کارخانجات، مشروب فروشىها و ... براى آنها آسانتر و زیبندهتر بود؟ اگر نظافت خانه، کارى تحقیرآمیز براى زنان غرب بود، نظافت اماکن عمومى و شست و شوى توالتهاى عمومى براى آنها سزاوارتر است؟! کاش زنان غربى باور مىکردند که تمیزکردن حاشیه اماکن عمومى از کثافت سگها و استفراغ مردان ولگرد و دایمالخمر، بهتر از نظافت خانه و تمیز کردن لباس همسر و فرزندان خویش نیست.»(11)
رسانههاى غربى کارکرد دوگانهاى در مورد زنان اعمال مىکنند. از یکسو ارزشهاى دینى و الهى زن مسلمان را به تمسخر مىگیرند و آن را عامل سرکوب و حصر و در بند بودن آن معرفى مىکنند و از سویى دیگر با چشم فرو بستن بر عمق فاجعهاى که زن غربى را در بر گرفته است، سرابى بهشت گونه از وضعیت زنان در غرب ارائه مىدهند.
تصویر کینه توزانه رسانههاى غربى از زن مسلمان، ناشى از ترس و وحشت آنان از نقش فعال زنان در نظامدهى جامعه اسلامى است. قطعا احساس خطر غرب از ناحیه مسلمانان به زمینههاى ارزشى نقش تربیتى زنان باز مىگردد، به طورى که نوک پیکان حمله غرب به سمت این قلب پاک و روحانى نشانه رفته است. آنچه که مورد هجوم رسانههاى غربى مىباشد، دقیقا همین فطرت بى آلایش زنان مسلمان است که به واسطه حفظ ارزشهاى متعالى دینى، همچون دژى مستحکم در برابر [ظلم [ارزشهاى سخیف و نفسانى غرب قد علم کرده و با نفس حضور خود، علیه آن اعلام جنگ مىکند.
در این سلسله از مباحث برآنیم تا با ذکر مصادیق و نمونههاى این هجوم سازمان یافته، علاوه بر یادآورى نقش زنان مسلمان، عمق کینه توزى آنها را علیه ارزشهاى دینى تبیین نموده و با دشمنشناسى مناسب، فرصت مناسبى جهت تأمل در هویت خویش به دست آوریم.
بررسى شگردها و شیوههاى تبلیغاتى رسانههاى غربى، نقش منفى آنها را در دریافت و بزرگنمایى حملات سازمان یافته آنها روشن مىنماید.
حقوق اجتماعى زنان از جمله موارد مهمى است که معمولاً رسانههاى غربى متعرض آن مىشوند. دوگانگى ارزشى نظام اسلامى و تفکر غربى در مورد حقوق زنان و تفاوت ماهوى میان آنها، عامل کج فهمى رسانههاى غربى بوده است. هرچند این امر تا بدین حد محدود نمانده و واقعیاتى که بر اساس فطرت انسانى قابل لمس و درک هستند، به صورتى غیر منصفانه، مورد هجوم نظام ارزشى غرب قرار مىگیرد. نکته قابل تأمل آنکه رسانههاى غربى با استفاده از تمایلات ارزش گریز و غرب گرایانه فرهنگى، اجتماعى و سیاسى برخى افراد در جوامع اسلامى، اهداف خود را پیگیرى مىنمایند. مهمترین وظیفه و عملکرد این گونه افراد که بعضا جمعیتها و سازمانهاى غیر دولتى را نیز راهبرى مىکنند، خوراک دهى تبلیغاتى به رسانههاى غربى است. این امر در قالب مصاحبهها، میزگردها و نظر خواهىها و انتشار گزارشهاى غیر دینى و غرب گرایانه صورت مىگیرد.
به طور نمونه یکى از هزاران مقالهاى که سیمایى تاریک از حقوق زنان را در اسلام ارائه مىدهد و شبهات بىاساس را مطرح مىنماید، مورد بررسى قرار مىدهیم. مقاله مورد نظر در نشریه کاراکاس (پایتخت ونزوئلا) چاپ شده است.
بخش اعظم مقالاتى که در مطبوعات کشورهاى اروپایى و آمریکاى شمالى به چاپ مىرسند، ساختار پیچیدهترى نسبت به مقاله فوق الذکر دارند. در اینگونه مقالات بیشتر به جنبههاى اجتماعى حضور زنان اشاره مىشود و نقش سیاسى آنان در اجتماع مورد نقد و بررسى قرار مىگیرد. این امر در برخى از نشریات معتبر غربى صورت کاملتر و جا افتادهترى دارد.
بحث اقناع و تولید رضایت در مخاطب یکى از اصول پذیرفته شده و مورد اتفاق و تأیید رسانههاى فراگیر است. به این معنا که رسانه در ازاى ادعاى خویش باید دلایل قانع کنندهاى ارائه کند تا طرح این مسئله خدشهاى در اعتماد مخاطبان به رسانههاى همگانى وارد نسازد. این مهم از طرق مختلف حاصل مىشود. به عنوان مثال، تمام گزارههاى یک خبر از وثوق خاصى برخوردار هستند، ولى نتیجهاى که از کنار گذاشته شدن آنها بدست مىآید (امرى که در پردازش یک خبر مطمع نظر قرار مىگیرد)، الزاما نتیجه ترتیب منطقى گزارهها نیست.
همچنین اگر یک یا چند گزاره داراى بار منفى و یا گاه نادرست باشد، دروغ و نادرست بودن این گزاره در انبوه گزارههاى درست و راست گم شده و نتیجهاى مطابق میل پردازشگر خبر حاصل مىشود. امرى که به عنوان شگردى پیچیده مورد استفادههاى رسانههاى مدرن امروزى قرار مىگیرد. یکى دیگر از این ترفندهابا بکارگیرى مدرنترین تکنولوژى رسانهاى امروز، یعنى مدعاى حضور در متن و بطن خبر، حاصل مىشود و تحت عنوان «انعکاس همزمان متن رویداد» تغییر مىکند. به این معنا که به واسطه یک گیرنده رسانهاى شما به صورت زنده و همزمان در متن یک رویداد قرار داده مىشوید. در این موقع شما نمىتوانید آنچه را که مىبینید انکار و یا در صحت انعکاس آن تردید کنید. ولى پردازشگر و تولید کننده خبر از این قدرت برخوردار است که آنچه را که خود مىخواهد و مىپسندد به عنوان انعکاس یک واقعیت به شما دیکته کند. این ترفند بیشتر در رسانههاى شنیدارى و دیدارى استفاده مىشود.
رسانههاى غربى با بکارگیرى این شیوهها و صدها شیوه و شگرد و ترفند دیگر، درصدد القاء چهره خوشایند خود از زن مسلمان و یا وضعیت زنان در جامعه اسلامى هستند.
به عنوان نمونه مقالهاى در شماره 1281 مجله لوتوین چاپ فرانسه تحت عنوان «ایران و پیروزى زنان» انتخاب کردهایم. این گزارش در شماره مورخ 6 مارس 1999 در هنگام انتخابات شوراهاى اسلامى شهر و روستا به چاپ رسیده است. در ابتداى این گزارش در جملاتى توصیفى مىخوانیم:
«تماشاى نامزدهاى زنى که تصاویرشان زینتبخش دیوارهاى تهران است، آزار دهنده است. زنها براى مقابله با پوسترهاى چهاررنگ نمایندگان مرد، جز تصایرى سیاه و سفید و لبخندى بىجان ابزار دیگرى ندارند. اما در انتخابات شوراهاى شهر که منجر به پیروزى اصلاح طلبان گردید، زنها صاحب نخستین پیروزى انتخاباتى شدند.»
ترکیب جملات بالا به گونهاى نیست که خواننده را درباره صحت آن به تردید بیاندازد. هرچند در ظاهر این عبارات جایگاه اجتماعى و سیاسى زنان ظاهرا مثبت است. کافى است فقط به این گزاره دروغ، نظرى بیافکنیم «زنها صاحب نخستین پیروزى انتخاباتى شدند.» اگر منظور نویسنده انتخابات شوراها باشد که این انتخابات خود نخستین انتخابات از این دست بود و اگر معناى اعم انتخابات مد نظر قرار گیرد، تاکنون زنان زیادى در برنامههاى انتخاباتى شرکت کرده و حتى صاحب کرسىهاى متعددى در مجلس شوراى اسلامى شدهاند.
در ادامه گزارش جهت ترسیم فضایى مثبت از فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى زنان مىخوانیم:
«000/300 نفر کاندیداى انتخاباتى شوراى شهر شدند که از میان 000/200 نفر انتخاب شدند. از این تعداد 5000 نفر زن بودند که به ویژه در شهرهاى بزرگ حضور چشمگیرى داشتند. در شهرهاى بهار، شیراز و ارومیه، نامزدهاى زن رأى بالایى آوردند و در شهرهاى دیگر نیز موفق بودهاند. در شهر ساوه واقع در جنوب غرب تهران، از هفت کاندیداى منتخب چهار نفر زن بودند.» حال با ترسیم این فضاى روشن و مثبت این جمله درج شده است که «به هر حال نباید فراموش کرد که آنها زن هستند و تابع شوهر مىباشند.»
در این گزاره، اولاً تبعیت زن از شوهر مورد نکوهش ومذمت قرار گرفته و در ثانى بر لزوم و وجوب تبعیت گرایشات سیاسى زن از شوهر تأکید شده است. لذا جمله فوق بر این دو فرض غلط استوار گشته است.
پى نوشتها:
1. Mass Media
2. دکتر رضا داورى اردکانى - مقاله «چگونه مىتوان با کلوژیون کنار آمد» - نامه فرهنگ - سال پنج - شماره سوم - صفحه 47
3. intertainment industry
4. said, Edward W.
5. said, Edward W. Coveving Fslam London . poutledy e and keyan paul . 1981
این کتاب در سال 1378 توسط عبدالرحیم گواهى به فارسى ترجمه شده و ذیل عنوان پوشش خبرى اسلام در غرب به واسطه دفتر نشر فرهنگ اسلامى به چاپ رسیده است.
6. پوشش خبرى اسلام در غرب ص 13
7. Pengvin ناشر کتاب موهن آیات شیطانى
8. Twentieth Century Fox کمپانى عظیم تولید فیلمهاى سینماى هالیوود و سازنده آثار ضد اسلامى جو در دروغهاى حقیقى True Lies به کارگردانى جیمز کامرون James Cameron
9. Time werner کمپانى عظیم خبررسانى که مالک آن سرمایه دار معروف امریکایى تد ترنر Ted Terne است و از به هم پیوستن دو کمپانى فیلم سازى برادران وانر و انتشارات تایم به وجود آمده است و در حال حاضر از سرآمدان صنعت دروغپردازى محسوب مىشود.
10. پوشش خبرى اسلام - ص 47-49
11. زینب اسماعیل زاده، گزارشى با عنوان مشاغل زنانه در اروپا - ماهنامه امامت - شماره 3 - شهریور و مهر 78 - ص 61