آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

با گسترش رویکرد آموزش ادبیات محور زبان، بهره گیری از ادبیات کودک و نوجوان در آموزش زبان ها به گویشوران غیربومی جایگاه مطلوبی یافت و ویژگی هایی همچون برخورداری از واژه ها و ساختارهای دستوری امروزی، بیان مفاهیم و رویدادهای ملموس زندگی، لذت بخشی، آشناسازی فراگیران با مسائل بلاغی زبان، و بهره داشتن از موضوعات عام و جهانی، برنامه های آموزشی زبان را به سمت استفاده از مصادیق این گونه سوق داد. با وجود این، سیاست گذاران حوزه ی آموزش زبان، از گزینش متون ادبی این حوزه بی نیاز نیستند؛ چراکه این گونه نیز از انواع و سطوحی متشکل است که بهره گیری از آنها نیازمند بررسی و پژوهش است. در همین راستا پژوهش حاضر به شیوه ای پیمایشی به تعیین اهمیت مصادیق حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان در آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان پرداخته است. بدین منظور نخست پرسشنامه ای محقق ساخته دربردارنده ی هشت گویه از مصادیق ادبیات کودک و نوجوان در سه سطح زبانی تهیه شد و به روش غیرتصادفی دسترس پذیر و هدفدار در اختیار 94 تن از مدرسان ایرانیِ با سابقه ی تدریس در حوزه ی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان که با مقولات ادبیات فارسی نیز آشنایی داشتند، قرار گرفت. داده های به دست آمده، به منظور پاسخ گویی به پرسش های پژوهش از طریق نرم افزار اس پی اس اس 22 و آزمون های آماری کای- دو یک طرفه، فریدمن و من- ویتنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها حاکی از آن است که تمام شاخص های تعیین شده در سطح مبتدی کم اهمیت یا بی اهمیت اند، و در دو سطح میانی و پیشرفته بر اهمیت داستان نوجوان، قصه ها و داستان های کودکانه، و شعر نوجوان تاکید بیشتری شده است.

تبلیغات