هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه تئوری ذهن در رابطه افسردگی و سبک های والدگری بود. 201 نفر از دانش آموزان یک دبیرستان با استفاده از نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه افسردگی بک فرم دو (بک، 1996)، پرسشنامه بازشناسی حالت های هیجانی از روی تصاویر چشم (بارون کوهن و دیگران، 2001)، شیوه های والدگری (بامریند، 1971) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به کمک روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس نشان داد افسردگی و تئوری ذهن رابطه مثبت و همچنین افسردگی با سبک سهل گیرانه رابطه مثبت و با سبک مقتدارنه رابطه منفی دارد. اما افسردگی با سبک استبدادی رابطه ندارد. بر اساس نتایج تئوری ذهن نیز با سبک سهل گیرانه رابطه مثبت و با سبک مقتدارنه رابطه منفی دارد. اما تئوری ذهن با سبک استبدادی رابطه ندارد. تئوری ذهن در ارتباط بین سبک های سهل گیرانه و مقتدارنه با افسردگی نقش واسطه ای دارد؛ اما در ارتباط با سبک استبدادی و افسردگی نقش واسطه ای ندارد. یافته های این پژوهش در شناخت نقش سبک های والدگری و عوامل موثر در افسردگی نقش کاربردی دارند و می توان با آموزش های مناسب این نقش ها را تعدیل کرد.