مقدمه: رفتار های خودکشی به عنوان یکی از معضلات بهداشت روان محسوب می شوند. نظریه بین فردی خودکشی توانسته است یک چشم انداز امیدوارکننده برای درک رفتار خودکشی ایجاد کند. از آنجاییکه که مدل های رفتار خودکشی و مداخلات مربوطه برای همه گروه های فرهنگی یکسان نیست، این پژوهش با هدف پاسخ به این سؤال که آیا مدل بین فردی خودکشی در بافت فرهنگی ایران نیز از برازش کافی برخوردار است، انجام شد. روش: پژوهش حاضر بنیادی و از نظر شیوه گرداوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از نمونه گیری دردسترس بر روی400 نفر از دانشجویان دانشگاه های مشهد با استفاده از مقیاس افکار خودکشی بک(BSSI)، نیازهای بین فردی خودکشی(INQ) در سال تحصیلی 98-97 اجرا و برای برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نشان داد ضریب مسیر سرباری ادراک شده به افکار خودکشی 58/0 و معنادار است (05/۰p < 32/13 t=) و ضریب مسیرتعلق کام نایافته 12/0 ومعنادار است (05/0>p، 65/2 t=). 78 درصد از واریانس نمرات اقدام به خودکشی از طریق دو متغیر سرباری ادراک شده، تعلق کام نایافته و افکار خودکشی41 درصد از واریانس نمرات افکار خودکشی از طریق سرباری ادراک شده و تعلق کام نایافته تبیین شده است. نتیجه گیری: مدل بین فردی خودکشی در جامعه ایرانی برازش دارد بنابراین می توان از این مدل در موقعیت های بالینی و درمانی در جهت ارزیابی فاکتورهای خطر خودکشی و سنجش تمابل به خودکشی افراد در جهت غربالگری و تشخیص افراد در معرض خطر استفاده کرد.