آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

استفاده از آواها و ساختارهای خاص برای القای انواع عواطف و معانی در شعر فارسی سابقه ای بس طولانی دارد و در میان منتقدان ایرانی نیز کسانی بوده اند که به ارزش القایی آن ها باور داشته، اما هرگز به شیو ه ای علمی به مطالعه تأثیرشان نپرداخته اند. هدف جستار حاضر نه تنها بررسی این تأثیر به شیوه ای علمی با استناد به یافته های زبان شناسان مطرح دنیاست، بلکه فراتر از آن و به طور کلی، بررسی نقش آوا و ساختار شعری در فرایند حسی ادراکی گفتمان و روند تولید معناست تا درنهایت به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا این ارتباط میان آوا و ساختار با حواس و ادراک تن شاعر (گفته پرداز) است که به تولید معنای یک سروده می انجامند. تحلیل موشکافانه زبان شناختی و نشانه معناشناختی عناصر تشکیل دهنده یک سروده کوتاه از احمد شاملو، شاعر سپیدگوی معاصر ایرانی، نشان می دهد که چطور گفته پرداز بی نیاز از بلندسرایی برای انتقال مفاهیم و مکنونات قلبی خود، می تواند تنها در چند مصراع و به کمک چند واژه محدود منظومه ای بیافریند که تک تک عناصرش از آوا گرفته تا ساختار متوازن و جریان حضور بدن حسی ادراکی گفته پرداز، هر یک به تنهایی و در کنار هم، به نوعی در پیدایی معنای آن مؤثر و سهیم اند.

تبلیغات