زبان تعریف شده در دوزبانگی، مالکیت خود را در سوبژکتیویته کاربرِ دو زبانه از قبل به تثبیت رسانده است؛ ولی زبانِ در حال تعریف، خارج از سوبژکتیویته است. از بدو تماس زبانِ در حال تعریف در غشای ذهنی، تأثیر پذیری از زبانِ تعریف شده، اجتناب ناپذیر می شود. در شروع دوزبانگی، زبانِ در حال تعریف کاملاً متأثر از زبانِ تعریف شده است. لذا، تداخل های زبانی که ایجاد می شود، به استفاده و یا تأثیرپذیری از مدلول های موجود در زبانِ تعریف شده منجر می شود. در این مقاله خواهیم دید که این روند چگونه سبب افزایش ترجمه از زبان تعریف شده و پایین نگه داشته شدن میزان تولید زبانی در زبانِ در حال تعریف می شود. بدین منظور، باید دید که کاربر در کدام قسمت از تبدیل زبانِ در حال تعریف به زبانِ تعریف شده، از نمایش معنایی مشترک و در کدام قسمت از نمایش معنایی مستقل خود بهره می برد و این موضوع سنجش میزان تولید و یا ترجمه در زبانِ در حال تعریف و رابطه مستقیم آن با میزان ورود در سوبژکتیویته را برای ما آشکار می سازد.