در دوران پس از جنگ جهانی دوم، اهمیت فضا دوچندان می شود. در عصر برتری فضا بر زمان، استقلال فضا و زمان، جای خود را به پیوستار «فضا زمان» می دهد. فضا زمان، زمان را از مفهوم خطی خارج و آن را به صورت لایه لایه معرفی می کند. در این پژوهش، فضا زمان در گفتمان متن دگرگونی اثر میشل بوتور، نویسنده رمان نو فرانسه، با رویکرد نوین گفتمان جغرافیایی از دیدگاه برتراند وستفال مورد بررسی قرار گرفت. نویسنده با بهره گیری از فضای متن، تأثیر زمان بر تحول فضا را برای خواننده به تصویر کشیده است. پرسش های این پژوهش عبارت اند از: نقش زمان در تحول فضا چیست؟ فضای متنی چگونه تحول فضا زمان را در خلال نوشتار به مخاطب معرفی می کند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که فضا در کنار زمان، پیوستار فضا زمان را به وجود آورده است و برای تحلیل فضا نمی توان عنصر زمان را به عنوان عنصر قاطع و جدایی ناپذیر فضا در نظر گرفت. اگر زمان متحرک و متغیر است پس فضا نیز متغییر و پویاست. بنابراین، این گفتمان متن است که امکان بازنمایی فضای متحول شده و چندلایه در طول زمان را فراهم می کند. هدف درک فضای بازنمایی شده در اثر ادبی و تغییرات آن در بستر زمان است تا خواننده بتواند این فضا را درک کند و آن را در ذهن خود بازنمایی کند.