آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

وقتی متن در یک بستر آشنا درک شود و برای خواننده کلیتی منسجم داشته باشد، یک «پاره کلامی» یا «گفتمان» خوانده می شود . قرائت یک گفتمان هم در گرو دانش زبانی و هم دانش غیرزبانی است . زندگینامه خودنوشت نیز در مقام یک روایت، جهان متنیِ خود را دارد . واقعیت آن، حاصل شیوه رمزگذاری زبانی، یعنی همان نسبیت زبانی و جبر زبانی از سوی نگارنده اش است که فعالانه جهان و خویشتن را برمی سازد . از این رو، از رهگذر تحلیل دامنه زبان به کار رفته در یک متن زندگینامۀ خودنوشت، به لحاظ معانی صریح و زنجیره ای از معانی ضمنی، می توان شناختی از جهان بینی مؤلف به دست آورد . به بیان دیگر، سوژه زندگینامه خودنوشت، محصول لحظه به لحظه، و از یک تجربه به تجربه دیگر است که در گستره ای از زبان، در موقعیت های چندگانه برخاسته از گفتار ایستا قرار می گیرد . اجرای همین خویشتن چندپاره به یک هنجار پست مدرن تبدیل شده است . حال باید پرسید، ارتباط میان زبان با واقعیت زندگینامه خودنوشت چیست و چه جنبه هایی از هویت فرهنگی خویشتن را بازنمایی می کند؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مقاله، پاسخ به این پرسش است که در قرائت ما از سوژه پست مدرن در کانون زندگینامه خودنوشت، با درنظر گرفتن زبان به منزله واسطه بیان و نیز با توجه به فرازبان در مقام زبانی که برای توضیح درخصوص زبانِ چنین متنی به منظور بازنمود خویشتن به کار می رود، چگونه «من» چندگانه و مبهم و هم چنین «دیگران» برآمده از این متون، در زبان تحقق می یابند و در گقتمان های گوناگون شرکت می جویند .

تبلیغات