هدف این مقاله واکاوی سازه های ساختاری روایت های کنشی با تکیه بر مثال هایی از ادبیات داستانی فارسی (کلاسیک و معاصر) با رویکرد گفتمان کنشیِ القایی یا مجابی است و از این جهت، نخستین کوشش به شمار می آید. تفحص در ساختارهای روایی ادبیات داستانی فارسی اعم از کلاسیک و معاصر نشان دهندۀ قوانین روایی خاص در سازه های پی رنگ این آثار است که به دسته بندی آن ها در روایت های کنشی با رویکردهای مختلف منجر می شود. فرضیۀ پژوهش حاضر این است که هر داستان از یک نقصان آغاز می شود و تلاش کنشگر/ کنشگران برای برطرف کردن آن و دستیابی به شی ء ارزشی به روش های مختلفی برای ارتباط با ابژه (شی ء ارزشی) صورت می گیرد. حال مسئلۀ پژوهش این است که سازوکارهای روایت های کنشی القایی در ادبیات داستانی فارسی با تکیه بر نمونه هایی از داستان های کلاسیک و معاصر کدام است؟ پژوهش حاضر با مثال هایی محدود (اما دقیق) از ادبیات داستانی فارسی در پی تحلیل رویکردها و سازه های ساختاری نوع گفتمان کنشیِ القایی در ادبیات داستانی است و نتایج آن بیانگر یک ساختار روایی است که کنشگر/ کنشگران برای رسیدن به شی ء ارزشی در پی مجاب کردن کنشگر/ کنشگران هستند و رویکردهای مجاب گر (القاکننده) وجوه مختلفی همچون تشویق، تهدید، چاپلوسی، رشوه، تحریک و رجزخوانی دارند.