آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

بنابر نظر اندیشمندان و صاحبان نظر آموزش عالی ایران بخش قابل توجهی از مسائل و معضلات این نظام به ناکارآمدی تصمیم ها و سیاست های این بخش و مبتنی نبودن آن بر شواهد علمی و تجربی بازمی گردد. سیاست گذاری داده باز به عنوان مفهومی جدید که استفاده از مشارکت عمومی و ظرفیت های توانمند در عرصه سیاست گذاری عمومی را مد نظر قرار می دهد، می تواند در زمینه پشتوانه سازی علمی و عقلایی در راستای بهینه یابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با رویکردی آمیخته، ابتدا سعی در شناسایی الزامات سیاست گذاری داده باز در نظام آموزش عالی ایران با رویکردی کیفی و سپس واکاوی نقش این مهم با استفاده از آزمون رگرسیون، در بهینه یابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران داشت. در بخش کیفی مصاحبه با 9 نفر از خبرگان سیاست گذاری آموزش عالی ایران مد نظر قرار گرفت. در بخش کمی نیز جامعه پژوهش 360 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران 186 نفر آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از اجرای رگرسیون نشان داد که الزامات فرهنگی- اجتماعی 304/0، الزامات مدیریتی، 273/0، الزامات سیاسی- حقوقی، 197/0 و الزامات فنی – تکنولوژیکی 152/0، از واریانس متغیر بهینه یابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران را تبیین نمودند.

تبلیغات