آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

نظریه نوسازی بوم شناختی ازجمله نظریه های مسلط و پیشرو در جامعه شناسی محیط زیست می باشد. ایده اصلی این نظریه این است که در عصر مدرنیته متأخر، صنعتی شدن، توسعه فنی، رشد اقتصادی و سرمایه داری، نه تنها با پایداری بوم شناختی سازگارند، بلکه از محرک های اصلی اصلاح محیط زیستی محسوب می شوند. هدف از مقاله حاضر، نقد معرفت شناختی این نظریه از ابعاد مختلف می باشد. بدین منظور و با استفاده از معیارهای عمومی نقد در حوزه معرفت شناسی اجتماعی (مشتمل بر انسجام درونی و بیرونی نظریه) و نیز معیارهای اختصاصی نقد (شامل قیمومت پذیری، جزم اندیشی و بیگانگی نظری)، نظریه نوسازی بوم شناختی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. سؤال اساسی تحقیق حاضر این است که با توجه به زمینه های اجتماعی شکل گیری نظریه نوسازی بوم شناختی، چه نقاط قوت و ضعفی را می توان بر آن مترتب دانست؟ نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که در این نظریه، حفاظت از زیست بوم، بیشتر بر عهده فناوری گذاشته شده و ابعاد اجتماعی و سیاسی حفاظت زیست محیطی مورد غفلت واقع شده است. با بررسی و نقد ابعاد گوناگون نظریه نوسازی بوم شناختی، می توان گفت با توجه به این که تأکید عمده این نظریه بر روابط در حال تغییر اقتصاد- اکولوژی در کشورهای صنعتی است، بنابراین، نمی تواند به درستی ادعای اصلاح زیست محیطی در سایر نقاط جهان را داشته باشد.

تبلیغات