این پژوهش برای ارزشیابی مهارت های زبانی و ادبی دانش آموختگان نظام متوسطه انجام شده و هدف اصلی آن براساس پرسش های پژوهش، بررسی مهارت های چهارگانة نوشتن، خواندن، شنیدن و سخن گفتن دانش آموختگان دورة متوسطه و بررسی تأثیر متغیرهای جنس و رشته بر نتایج بوده است. براساس یافته های پژوهش، نمره میانگین دانش آموختگان از سطح معیار به طور معناداری پایین تر است. میان نتایج این آزمون و نتایج رسمی، تفاوت چشمگیری درجهت کاهش سطح نمره ها وجود دارد. در مطالعات تطبیقی، کمترین نمرة میانگین به مهارت خواندن و بیشترین نمرة میانگین به مهارت سخن گفتن تعلق دارد. در تمام مهارت ها، عملکرد دخترها از مطلوبیت بیشتری برخوردار بوده است که با نتایج جهانی نیز مطابقت دارد. بررسی رشته های تحصیلی سه گانة ریاضی، تجربی و انسانی ناظر به عملکرد معیارِ دانش آموختگان رشتة علوم تجربی دربرابر دو رشتة تحصیلی دیگر بوده است. واکاوی نتایج این ارزشیابی، ناتوانی آموزش و پرورش را در استفاده از ظرفیت های کنونی نشان می دهد؛ شفاهی شدن نسل جوان، عدم توانایی کافی در درک خوانده ها و شنیده ها و نیز نارسایی منطقی و ساختاری نوشته ها می تواند علاوه بر ایجاد بدفهمی و تضعیف گفتمان بی خدشه میان فرهنگ های متفاوت داخلی و خارجی، به بروز آسیب های جدی در سرنوشت علمی جامعه که مبتنی بر مکتوب کردن اندیشه های علمی است، بینجامد. پس با توجه به هم بستگی مهارت های چهارگانه پیشنهاد می شود ضمن ارزشیابی های مداوم کشوری و رصد وضعیت آموزشی کودکان و نوجوانان، تغییرات برنامه ریزی شدة مدون به کمک متخصصان درجهت هدف گزاری مجدد برنامة درسی، به ویژه برنامة درسی زبان و ادبیات فارسی، و استانداردسازی آموزش صورت گیرد.