الگوی ساخت گرا، از الگوهای نوین یادگیری است و برای تنظیم ساختار اطلاعات پراکنده ی ذهنی فرد و یافتن پاسخ توسط خود او به کار می رود، ولی می توان بر اساس نگرش های بنیادینی که در حوزه های معرفتی وجود دارد، کاربرد این الگو را توسعه داد و آن را برای بازیافت مشهودات فطری هم به کار گرفت. در این مقاله با تأکید بر مبانی علامه جوادی آملی نخست تحلیلی درباره ی هویت الگوی ساخت گرا و مشابهت آن با روش سقراطی ارائه شده و آن گاه با بیان کم و کیف فطری بودن حکم حجاب با تکیه بر دیدگاه های این اندیشمند، پیشنهاد راهبردی توسعه در کاربست این الگو در راستای یافتن پاسخ های فطرت درباره ی حجاب ارائه شده است. در این تحقیق، بر اساس مبانی فلسفی نشان داده شده است که چگونه طی مجموعه سؤالاتی که به مقتضای این الگو به سبک روش سقراطی در سه گام قابل طرح است، به فرد متربی می توان کمک نمود تا بتواند حکم فطرت و حکمت آن را درباره ی حجاب در مشهودات فطری خود بازیافت نماید. با به کار گیری این الگو که مبانی فلسفی و مزایای مهم و اصول ویژه ای دارد، فرد مترّبی به مشهودات فطری خود بازگشته و حجاب را نه به عنوان مانعی برای پوشاندن زیبایی بلکه به مثابه راهی برای رسیدن به زیبایی مطلق و کشش های فطری وجودی بر می گزیند.