پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصور از خود به عنوان پیامد ناشی از کارکرد پایه ایمنی دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، به عنوان میانجی گر بر سلامت روان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود که 432 دانشجو با روش چند مرحله ای از دانشگاه های بیرجند مقیاس های تصور از خود (بک، 1987)، دلبستگی به والد (هازان و شیور، 1986) و سلامت روانی (گلدبرگ، 1972) را تکمیل کردند، برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج مدل برازش یافته نشان داد تصور از خود به طور کامل ارتباط بین دلبستگی ایمنی به پدر و سلامت روان را میانجی گری می کند و تنها ایمنی به مادر به طور مستقیم ارتقاء سلامت روان را موجب می شود. لذا نه تنها نقش دلبستگی ادراک شده به هر یک از والدین در فهم سلامت روان متفاوت است، بلکه تصور پر تلاش و سخت کوش بودن خود که ناشی از اکتشاف شناختی پایه ایمنی دلبستگی به پدر است، به عنوان میانجی گر، نقش مهمی بر سلامت روان ایفا می کند.