آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۹

چکیده

در برخی شرایط، ارتباط کلامی در جامعه، تحت تأثیر ناهنجاری های اجتماعی، مقوله جدیدی به نام زبان مخفی (آرگو) را به وجود می¬آورد. بررسی این لغات، حوزه¬های معنایی تابو و مقدس کاربران را مشخص می-سازد. استفاده جوانان از این واژگان و نفوذ آن به عنوان خرده فرهنگ جوانان، ارتباط کلامی خاصی را در بین آنها ایجاد می¬نماید که نیازمند بررسی¬های علمی است. بدین لحاظ با بهره¬گیری از مطالعه اسنادی، علل، عوامل و چگونگی نفوذ و گسترش زبان مخفی در بین جوانان و تأثیر جنسیت در این خصوص و نحوه ورود آن به خرده فرهنگ دختران جوان بررسی گردید. نتایج این مطالعه نشان می¬دهد که جوانان و از جمله دختران، جهت پنهان نگهداشتن افکار و عقاید خود و هم¬چنین به دلیل قبح استفاده صریح از برخی لغات در چارچوب هنجارها، آداب و رسوم و فضای جامعه، به سوی استفاده از زبان مخفی گرایش پیدا می¬کنند. گروه¬های دوستان و محافل دوستانه، پیامک، وبلاگ و … محمل اشاعه این واژگان می¬باشد. با افزایش این لغات و کاربرد آنها، احتمال ایجاد آنارشیسم زبانی به زبان فارسی دور از انتظار نخواهد بود. پیشگیری از این وضعیت از طریق طرح پسامدی از اصطلاحات و نقد عالمانه وضعیت کنونی، میسر خواهد شد.

متن

1) مقدمه

زبانی که افراد بشر در سرتاسر جهان بکار می‌برند، اعم از اینکه آن زبان انگلیسی یا فارسی یا عربی یا هر زبان دیگری باشد، نظامی بسیار پیچیده و شگفت‌انگیز است. در واقع زبان یکی از پیچیده‌ترین نظام‌هایی است که انسان با آن سر و کار دارد. کافی است به این نکته توجه کنیم که تا آنجا که از نوشته‌های تاریخی برمی‌آید، لااقل 25 قرن است که بشر به ساخت این نظام توجه کرده و برای ساختن قواعد آن تلاش نموده است، ولی به‌رغم این همه تلاش، امروزه هیچ زبانی نیست که به معنی فنی زبانشناسی، برای آن دستور کاملی تدوین شده باشد و این نیست مگر به خاطر پیچیده‌ بودن نظام زبان. زبان هم مثل بسیاری از پدیده‌های دیگر، امری اجتماعی است. کودک با دانش زبانی ذاتی خود در هر اجتماعی که به دنیا بیاید و در آن بزرگ شود، زبان همان اجتماع را فرا می‌گیرد و به کار می‌برد (باطنی، 1367: ص50).

تأثیر جنبه‌ اجتماعی زبان آنقدر روشن است که حتی برخی نظریه‌هایی که در مورد منشأ زبان انسان وجود دارد، تکامل زبان انسان را در بافتی اجتماعی ممکن می‌داند (یول، 1373: ص14).

یکی از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین نوع ارتباط انسانها در طول تاریخ و در پهنة جغرافیا، ارتباط کلامی است. در این نوع ارتباط، «نماد» در قالب کلمات و گفتار عمل می‌نماید. نماد محمل معنایی و اثر قابل تجربه‌ای می‌باشد که پیام¬ها و امور ذهنی را از فرستنده پیام به گیرنده آن منتقل می‌کند، خواه این ارتباط بدون واسطه یا وسیله باشد، مثل ارتباط مستقیم و شخصی یا چهره به چهره و خواه توسط وسیله‌ای مانند تلفن، تلویزیون، اینترنت و... برقرار گردد (رک. اکرامی، 1384).

نکته قابل توجه در ارتباط کلامی این است که ارتباط کلامی و گفتاری همیشه با نوعی از نمادهای ارتباط غیرکلامی مانند لبخندزدن، نگاه کردن، اخم کردن، سرتکان دادن، تأیید و تکذیب با سر و دست و... همراه است که باعث تعمیق تأثیر این نوع ارتباط می‌گردد.

هر جامعه¬ای دارای زبان معیاری است که گونه رسمی زبان آن جامعه بوده و از گونه¬های دیگر معتبرتر و با منزلت¬تر است (مشیری، 1373: ص127). معمولاً، زبان معیار در جامعه، توسط حوزه «فرهنگ رسمی» مورد حمایت و تبلیغ قرار می¬گیرد؛ بدین معنا که واژگان آن توسط رسانه¬های جمعی مکرراً به کار برده شده و در محافل رسمی مورد استفاده قرار می¬گیرند؛ تا جایی که حتی تغییر در یک واژه نیز توسط بخشنامه امکان¬پذیر است. به عنوان مثال، فرهنگستان ادب فارسی در سال¬های اخیر، مسئولیت ابداع مترادف فارسی برای برخی از لغات پر کاربرد غیر فارسی را برعهده داشته است که از طریق رسانه¬های جمعی و بعضاً اجبار، به مرور، در جامعه مصطلح شدند.

افراد در گروه¬های اجتماعی تابع هنجارهای گروهی هستند و تا آنجا که هنجارهای مذکور آنها را مجاز کند، زبان جامعه¬ایی را که گروه آنها به آن تعلق دارد تغییر می¬دهند (سمائی،1382: ص5). کاربران این زبان¬ها برحسب مقولاتی نظیر طبقه اجتماعی، گروه نژادی، بافت اجتماعی، کنش متقابل اجتماعی، جنسیت و ....از واژگانی متفاوت¬تر از زبان معیار استفاده می¬کنند. به بیان دیگر، این تغییرات محدود و دارای حدود و ثغوری است. از این‌رو، گونه‌های اجتماعی زبان، تغییری در دانش کلی زبان جامعه به وجود نمی‌آورند و دانش زبانی گویشوران زبان هر جامعه، با وجود گونه‌های متفاوت، یکسان باقی‌می‌ماند (همان).

نکته حائز اهمیت آنکه این واژگان متفاوت، در جریان داد و ستد عناصر فرهنگی در جامعه، به مرور و در طی روندی بسیار آرام و تدریجی، وارد حوزه فرهنگ عمومی شده و از چارچوب موقعیتی خود (طبقه اجتماعی،گروه نژادی، جنسیت و ...) خارج می¬شوند. کاربران جدید این واژگان در اغلب مواقع زمینه پیدایش اولیه آنها را نـمی¬دانند، ولی اسـتفاده مکرر ایشان از این واژگان سبب می¬شود که رفته رفته زبانی ابداع شود که فهم آن برای عموم مردم دشوار بوده و به عبارتی «زبان مخفی» می¬باشد.

تحول در زبان و بوجود آمدن زبان مخفی و موضوع دختران جوان از موضوعات جامعه معاصر ما هستند. زبان فارسی از ستون‌های هویت فرهنگی ایرانیان است. این زبان تحت تأثیر عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه شهرنشینی، گسترش رسانه‌ها، دسترسی اطلاعاتی، تحولات اقتصادی و اجتماعی، جهانی شدن و ارتباطات و مبادلات اطلاعاتی ایران و جهان، گسترش آموزش و آموزش عالی و توسعه زبان¬های دیگر و آمیخته شدن آن با زبان فارسی، دستخوش تغییرات گوناگونی شده است. با توجه به این نکته، زبان, بستر و در عین حال حامل ارزش‌ها و باورهای معنایی بنیادین هر ملتی است. بعد دیگر اهمیت موضوع به مقوله دختران جوان مرتبط می‌شود. به بیان دیگر، بررسی زبان مخفی در بین دختران جوان، پی‌بردن به زیست جهان فرهنگی دختران ایرانی است و از این راه می‌توان لایه‌های پنهان و عمیق فرهنگ و شیوة فهم و ادراک آنها از محیط خودشان و دیگران را دریافت.اگر این واقعیت آشکار را در نظر داشته باشیم که ایران از نظر جمعیتی دارای ساختار جمعیتی جوان است و مسئله دختران از مسائل عمده فرهنگی جامعه معاصر است، در این صورت می‌توان به اهمیت مطالعاتی از نوع جامعه شناسی زبان مخفی در بین قشر مؤنث و جوان جامعه پی‌ برد.

2)تعاریف

1-2)تابوی زبانی

لفظ تابو از یک زبان «پولینزیایی»[1] به نام «تونگان»[2] گرفته شده است. تابو در مفهوم عام به کلیة رفتارهای اجتماعی ممنوع اطلاق می‌شود و این ممنوعیت براساس نگرش فرهنگی ـ اجتماعی جامعه نسبت به رفتارهای خاص می‌باشد. هر جامعه‌ای معیارهایی برای ارزش نهادن یا ضد ارزش تلقی کردن برخی از رفتارها دارد که ممکن است با معیارهای جوامع دیگر متفاوت باشد. جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و اصول اخلاقی حاکم برآن، ممنوعیت‌هایی را در رفتارها و گفتارهای اجتماعی قائل می‌شود و نقض این ممنوعیت‌ها در انظار اکثریت مردم بار منفی ویژه‌ای دربردارد. این ممنوعیت‌ها، به نوعی تابوی اجتماعی قلمداد می‌شوند. تابوی زبانی در واقع یکی از انواع تابوی اجتماعی است که به ممنوعیت‌ها در رفتار زبانی اطلاق می‌گردد. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که تا به حال دو نوع تابوی زبانی در میان زبان¬ها مشاهده شده است: تابوی افراطی و تابوی غیرافراطی. منظور از تابوی افراطی ـ که بسامد وقوع آن در زبان¬ها کم و اندک می¬باشد ـ حالتی است که در آن کل یک زبان تابو می‌شود و در واقع کاربرد آن زبان به‌خصوص، به موقعیت‌های خاص محدود می‌گردد. به ‌عنوان مثال، «زبان دایربال»[3] دارای دو واژگان جداگانه است که زبان عادی و زبان مادرشوهر، نامیده می‌شوند. زبان عادی در کلیه ارتباطات روزانه جز در مواردی که شخص با مادرشوهر یا مادرزن خود یا دربارة او سخن می‌گوید، به کار گرفته می‌شود. زبان عادی و زبان مادرشوهر از لحاظ ساخت دستوری یکسان هستند, امّا از نظر واژگانی با یکدیگر متفاوتند؛ به این معنا که در زبان مادرشوهر، بیشتر از لغات تابو استفاده می¬شود (آرلاتو، 1373: ص272). به این زبان¬ها که در آنها از تأثیرات واژه‌های تابو استفاده می‌شود، «زبان اجتـنابـی»[4] نـیز گفته می‌شود (Crystal,1987:p 42).

منظور از تابوی غیرافراطی یا تابوی پربسامد، حالتی است که در آن بخشی از یک زبان تابو می‌شود؛ مانندآروغ زدن در زبان فارسی. زمانی که میزان تابو شدگی واژه اندک بوده و در برخی موقعیت‌های غیررسمی به کار برده شود به آن «تابوی ناقص»[5] می¬گویند.

در برخی مواقع نیز در جامعه، به برخی از واژه‌هایی که اصولاً از نظر همگان تابو نیستند، بارِ تابویی داده می¬شود که این فرآیند را اصطلاحاً تابوسازی می‌نامند. در این حالت، واژه‌های تابو شده به‌صورت رمز در میان قشری از افراد جامعه (عموماً جوانان) مصطلح می‌شود و دیگر افراد به دشواری درجة تابوشدگی آنها را درمی‌یابند. به این روند که باعث می‌شود یک واژه به‌تدریج بار معنایی منفی القاء کند، تابو شدگی ناقص خاص گفته می‌شود؛ چرا که مختص جوانان کم سن است که هنوز معانی لغات را به خوبی درک نکرده و به خاطر هنجار ستیزی از تابوی ناقص خاص استفاده می‌نمایند. این افراد به معانی تابوی جدیدی که درست شده است آگاهی دارند و به‌تدریج آن را در جامعه اشاعه می‌دهند؛ مانند لفظ«دو دره کردن» که به معنای دزدی و کش رفتن است.

البته در بسیاری از موارد به جای واژة تابو از الفاظی چون «چیزه» یا «فلان» بهره گرفته می¬شود و بعضی نیز می¬کوشند با جملاتی نظیر «نمی‌دانم چطور بگم» یا «آخـه نمیشه گفت» و نظایر آن، معنی مورد نظر را القا کنند. این مسأله در بیـــن جوانان تحصیلکردة دختر، بسیار چشمگیرتر از پسران تحصیلکرده، مشاهده می¬شود (Ibid).

در مواردی نیز واژة مورد نظر چنان بار معنایی منفی می‌یابد که استفاده ازآن، صرف‌نظر از هر بافت و موقعیتی، غیر مؤدبانه و گاه توهین‌آمیز می‌نماید که به این حالت «تابوشدگی کامل»[6] گفته می‌شود؛ الفاظ رکیکی که در مقام ناسزا به کار برده می‌شوند از این مقوله می¬باشند (Lehmann, 1992: P 260) .

2-2)زبان مخفی[7]

زبان مخفی یکی از گونه‌های اجتماعی زبان است که دارای سابقـه‌ای با ویـژگی¬های خاص خود می¬باشد. نخستین مدارکی که از این‌گونه زبان به‌دست آمده، مربوط به سارقان و راهزن¬ها بوده و از زندان رواج یافته است. این جماعت که خلاف قانون رفتار می‌کرده‌اند، برای ارتباط با یکدیگر، به زبانی نیاز داشتند که اسرارشان را پوشیده نگه دارد. الفاظی نظیرbeaumont, barbane, borsueil, beavoir که از متون فرانسوی قرن چهاردهم میلادی به جا مانده است، در زبان فرانسوی رایج آن زمان وجود نداشته, ولی توسط این افراد با معنای مورد نظرشان استفاده می¬گردید. این‌گونه زبان احتمالاً همیشه در کنار زبان معیار بسیاری از جوامع، جهت مخفی کردن اسرار و پوشاندن افکار وجود داشته است (رک. سمائی، 1382). برخی از تعاریفی که از زبان مخفی وجود دارد عبارتند از:

الف) زبانی که فقط طبقه خاصی, به‌خصوص دزدان به آن تکلم می‌کنند و آن را می‌فهمند (cf.Longman,1981).

ب) مجموعة لغات و عباراتی که گروهی خاص آن را به‌کار می‌برند و فهمش برای دیگران مشکل است (cf.oxford advanced learner's dictionary,1996).

ج)واژگـان خـاص بـرخــی گـروه¬هــای اجـتماعـی یا صاحـبان حِـرَف (cf.petit Larousse illustre,1986).

در این مقاله، مقصود ما از زبان مخفی با تعریف دوم همخوانی دارد .در این معنا، زبان مخفی ازمجموعه لغاتی تشکیل شده که یا صرفاً ابداعی بوده و هیچ پیشینه طبقاتی، نژادی، دینی و ...ندارند؛ که این حالت مبدع این لغات گمنام بوده و برای کاربران هیچ اهمیتی ندارد، یا لغت مزبور، در جریان مراودات فرهنگی با افراد جوامع دیگر، طبقات مختلف اجتماعی در یک جامعه و .... از نظر کاربران جالب آمده و طی استفاده¬های مکرر افراد و به مرور زمان از بار معنایی اولیه خود تهی گشته و معنا یا معانی جدیدی یافته است.

نکته حائز اهمیت آنکه علی¬رغم مخفی بودن بار معنایی لغات مزبور برای عموم، لزوماً این لغات دارای بار معنایی منفی نمی¬باشند و حتی در مواقعی دارای مترادفات معمول یا ارزشمند در زبان معیار نیز هستند. به عنوان مثال، «نور بالا زدن» به معنای بسیار مذهبی بودن و رعایت مستحبات است که موجب نورانی شدن فرد می¬شود یا «تسبیح دستِتَم» به معنای اظهار ارادت مخلصانه می¬باشد. در برخی مواقع نیز لغات ابداعی در زبان مخفی بیانگر تحولات ایجاد شده در حوزة اقتصاد، سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی می‌باشند، به عنوان مثال، «پژو حسرتی» که به ماشین «آردی» (RDI) گفته می‌شود، برخاسته از تحولات صنعتی نه چندان مناسب در حوزة خودروسازی ایران و گرایش مردم به تفاخر و.... می‌باشد که تمایل دارند ماشین پیکانی را که ظاهری شبیه پژو دارد بخرند (اکرامی، 1384: ص303).

البته این لغات در حوزه¬های معنایی مربوط به مواد مخدر، مشروبات الکلی، مسائل جنسی و امنیتی کاربرد بیشتری دارند. با توجه به این که اغلب کاربران زبان مخفی جوانان هستند، می¬توان چرایی ازدیاد این لغات را در حوزه¬های معنایی فوق با محدودیت¬های موجود در فرهنگ رسمی جامعه مورد بررسی قرار داد. نه تنها در جامعه ایران، بلکه در اغلب جوامع دنیا، سخن گفتن صریح از حوزه¬های فوق، تابو محسوب می¬شود. تا همین اواخر در انگلستان، قوانین شدید مربوط به برخی واژه¬ها، از حمایت و ضمانت قانونی و اجتماعی برخوردار بود. در گذشته¬ای نه چندان دور، چاپ واژه¬هایی نظیر «جماع کردن» احیاناً موجب پیگرد قانونی و حتی حبس می¬گردید و هنوز هم در مطبوعات چندان به کار نمی¬رود (ترادگیل، 1376: ص39). از طرف دیگر، جوانان به دلیل اقتضائات سنی خود و درگیری با مسائل و بحران¬های فکری و رفتاری خاص این دوران، اغلب با حوزه¬های فوق درگیری عینی و ذهنی دارند؛ ولیکن بیان افکار و اعتقادات در این حوزه¬ها با الفاظ رایج در زبان معیار ممکن نیست و همین امر موجبات ابداع الفاظ جدیدی را فراهم می¬آورد که در حوزه فرهنگ عمومی و به طرق غیر رسمی رواج می¬یابند.

3) پیشینه علمی

مسئله زبان و جنسیت و مطالعات و تحقیقات پیرامون آن را می‌توان از مسائل نو و مورد توجه بسیاری از جامعه‌شناسان زبان دانست؛ چرا که مسئله جنسیت و ارتباط آن با زبان، به‌عنوان عاملی مهم، به ویژه در راستای طرح حقوق زنان و ریشه‌یابی مشکلات ارتباطی زن و مرد، علاقمندان خاص خود را دارد.

از اولین جامعه‌شناسان زبان که در مورد رفتارهای کلامی زنان تحقیقاتی را انجام داده است، «لینت هیرشمان»[8] است. وی پژوهش خود را به‌صورت مقاله، اولین بار در اجلاس سالانه انجمن زبان‌شناسی آمریکا[9] در دسامبر 1973 ارائه کرد، یعنی دقیقاً همان سالی که «رابین لیکاف»[10] مقاله‌اش را با عنوان «زبان و جایگاه زن»[11] در مجله «زبان در جامعه»[12] به چاپ رساند. یکی از جنبه‌های مورد بررسی هیرشمان، جنبه حمایتی در مکالمه است. طبق فرضیات هیرشمان، زنان در به‌کارگیری ضمیر اوّل شخص مفرد، کلـمات تردید، سـؤالات تسـهیل کننده گفتار و ابراز مخالـفت در برابر جنـس مخالف و تأیـید و مـوافقت بیشـتر با هم‌جنـس خود در مکالمات، نـسبت به مـردان مـتفاوتنـد (cf.Hirschman,1994).

رابین لیکاف که بسیاری از افراد مطالعات وی را به عنوان مهمترین قدم در نظریه‌پردازی¬های این حوزه می¬دانند، علاوه برجستجوی عوامل زبانی متفاوت در گفتار افراد جوان دو جنس، سعی در یافتن ریشه‌های این تفاوت نیز داشته است. به اعتقاد وی، استفاده متفاوت دختران جوان از زبان¬های حاشیه‌ای مانند زبان مخفی، منجر به بوجود آمدن «گونه زبان زنان»[13] شده است 1973)،(cf.Lakoff,. مطالعات «فیشمن»[14] به نقش شخصیت اجتماعی دختران و تأثیر آن در شیوة مکالمه اشاره می‌کند و سعی دارد که از طریق داده‌هایی، احساس ناامنی دختران در اجتماع را توضیح دهد. وی شیوة گفتاری دختران، یعنــی پرسش و کاربـــرد “You know”را در بین ایشان مورد بررسی قرار داده و نتیجه گرفت که دخـتران جـوان به عـلت احسـاس عدم قدرت، از نوعی شیوة گفتاری استفاده می¬کنند تا به وسیله آن، خود را پرقدرت‌تر و مطرح‌تر در جامعه نشان دهند. این شیوة گفتاری، همان «آرگو» یا «زبان مخفی» می¬باشد که باعث شده است دختران گروه کاربر، به وسیله استفاده از این لغات، خود را از جامعه ضعیف زنانه متمایز و به جامعة پرخاشگر پسرانه نزدیک نمایند.

کاربرد زبان مخفی توسط دختران با رویکردی کاربردی‌تر توسط «دبورا تانن»[15]، جامعه‌شناس زبان، انجام شده است. وی علاوه بر تنوع بخشیدن به مطالعات، سعی کرده است که نتایج این مطالعات را در عرصه ارتباطات خانوادگی و محیط خانواده و مدرسه به‌کار گیرد. وی در نهایت بیان می‌کند که تفاوت در گفتار دختران و پسران و استفاده ایشان از زبان مخفی نتیجه تعلق آنها به حوزه‌های فرهنگی متفاوت است (رک. تانن، 1376).

«الیزابت گوردن[16]» با مطالعه بر روی مسئله استفاده از «گونه معتبر گفتار»[17] توسط دختران، برخلاف دیگر زبانشناسان که استفاده از گونه معتبر را توسط دختران واکنشی در برابر پایگاه ضعیف و ناامن اجتماعی آنها می‌دانند، معتقد است دختران با استفاده از زبان مخفی رفتار خاصی را در پیش می‌گیرند؛ نه به خاطر آنکه در گروه سنی خود بهتر و پرقدرت‌تر از آنچه هستند به نظر آیند، بلکه به این خاطر که می¬خواهند از دید منفی عموم در امان باشند. «رات شری»[18] در فصل اوّل کتاب خود با عنوان “studing woman’s writings” به بررسی تفاوت¬های گفتاری بین زنان و مردان می‌پردازد. وی معتقد است زنان و دختران بیش از پسران و مردان از ادبیات استفاده می‌کنند، ولی ادبیات مکتوب آنان با ادبیات گفتاری ایشان یکی نیست و هر چه تحصیلات، سن و طبقه اجتماعی و میزان وابستگی‌های فرهنگی و دینی بیشتر شود، این فاصله کمتر می‌گردد (حسن آبادی، 1379: ص152).

به تازگی در گروه زبانشناسان در ایران نیز تحقیقاتی مشابه در رابطه با جوانان و نوع گویش و رفتار کلامی آنان انجام گرفته است که به تبع، بخشی از آن به دختران جوان و زنان اشاره دارد.

مهدی سمائی در کتاب «فرهنگ لغات مخفی» اصطلاحات و واژگان مخفی بین دانش‌آموزان دختر و پسر چند دبیرستان تهران را جمع¬آوری نموده و حوزة مترادف‌ها و معنایی آنها را مشخص کرده است. کتاب دیگری که از نظر محتوایی و زمانی به این مقاله نزدیک است، کتاب «مردم‌شناسی اصطلاحات خودمانی»، اثر محمود اکرامی است. وی نیز با بهره‌گیری از روش تحقیقات میدانی در بین دختران و پسران 18 تا 28 ساله شهر مشهد این پژوهش را انجام داده که به نوبه خود درخور توجه است.

4) زبان مخفی از دیدگاه جامعه‌شناسی

زبان شـناسی اجـتماعی رشته¬ای از زبان شناسی است که با زبان به عـنوان پدیـده¬ای فـرهنـگی و اجـتماعی سروکار دارد. زبان شناسی اجـتماعی در زمـینه زبـان و جـامعه به پژوهـش مـی¬پردازد و با عـلوم اجـتماعی به ویـژه روان¬شـناسی اجتـماعـی[19]، مردم¬شناسی[20]، جغرافیای ‌انسانی[21] و جامعه‌شناسی[22] ارتباط‌ نزدیک ‌دارد (ترادگیل، 1376: ص42).

جامعه شناسی زبان یکی از شاخه¬های مهم زبان شناسی جدید است که در آن، زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی و مهمترین ابزار برقراری ارتباط در جامعه مورد مطالعه قرار می-گیرد (مشیری،1373: ص116).

در این نوع نگاه به مقوله زبان، نکته حائز اهمیت، بررسی رابطه زبان و جامعه است که طبیعتاً بحث را وارد حوزه¬های اجتماعی و فرهنگی می¬کند.

با توجه به تعاریف فرهنگ و وسـعت و قـلمرو و تـنوع کیفی و کمّی پدیده¬ها، نمی¬توان همه آنها را در یک ردیف قرار داد. بدین لحاظ تقسیم¬بندی¬های مختلفی را در پدیده¬های فرهنگی قایل شده¬اند که از جمله آنها فرهنگ مادی و فرهنگ غیرمادی است (روح الامینی،1382: ص24). زبان نیز هم چون مقولاتی نظیر معتقدات، روابط خویـشاوندی، هنر، ادبیات، رسوم و ... در زمـره فرهـنگ غیرمادی جامعه قرار می¬گیرد که در واقع هـویت فرهنگی جامعه را تشکیل می¬دهند و بالطبع، از دست دادن یا به عاریت گرفتن آن, ضایعه¬ای است که قومیت یک گروه اجتماعی را تهدید می¬کند (همان).

از دیدگاه جامعه‌شناسی، استفاده از زبان مخفی یک ناهنجاری اجتماعی محسوب می‌گردد، بنابراین برای بررسی موضوع فوق لازم است در ابتدا در خصوص هنجارهای اجتماعی توضیحی داده شود.

1-4)هنجارها

به تعبیر «اولسون»[23]، هنجارها به سؤال «چه؟ چگونه؟ باید انجام شود» پاسخ می‌دهند. به بیان دیگر، هنجارها قواعد حاکم بر رفتار هستند که در جامعه‌ای خاص وجود دارند. «گی روشه»[24] معتقد است که رفتارها در هر لحظه، بدون آنکه به‌طور مداوم از آن آگاه باشیم، تحت تأثیر هنجارهایی هستند که برای ما راهنـما و مدل می¬باشند. «جیمز کلمن»[25] بر ویژگی ساختن هنجار تأکید دارد و بر این باور است که هنجار، مانند هر مفهوم دیگری در علوم اجتماعی، ویژگی نظام اجتماعی است، نه ویژگی کنشگر درون آن (برات‌نژاد، 1383:ص19). در واقع هنجار[26]، یک قاعدة رفتاری است که مشخص می‌کند مردم باید در شرایط معین چگونه رفتار کنند. هر فرهنگ و خرده فرهنگ، یا هر گروه، دارای هنجارهایی است که برآن حاکم است و از این طریق رفتارهای مناسب را تعیین می‌کند. قوانین، طرز لباس پوشیدن، مقررات اداری، برنامه تحصیلی، قواعد و ارزش¬ها، طرز سخن گفتن، استفاده از لغات مناسب و… گونه‌هایی از هنجارهای اجتماعی هستند.

«ویلیام گراهام سمنر»[27] از اولین جامعه‌شناسانی است که هنجارهای اجتماعی را دسته‌بندی نمود. از نظر وی انواع هنجارها عبارتند از:

1- شـیوه‌های قومی: این شیوه¬ها عادات یا روش¬های سنتی افراد جامعه را در بر می¬گیرد.

2- رسوم اجتماعی: به اعتقاد وی، رسوم اجتماعی چون مورد تأیید مردم هستند و به آن عمل می‌کنند, قادر هستند سایر امور را در موارد صحیح خود قرار دهند.

3- قوانین: هنجارهایی هستند که توسط مقامات دولتی تعیین می‌شوند و عدم رعایت و سرپیچی از آنها مجازات را به‌دنبال دارد.

زمینه‌های اجتماعی که گفتار در آن اتفاق می‌افتد و از زبان برای انتقال پیام و معنا در آن زمینه استفاده می‌شود، از موقعیت و منزلت اجتماعی گروه یا قشر و طبقه خاص در کل جامعه ناشی می¬گردد. به عنوان مثال، اینکه چه کسی دختر یا زنی را مورد خطاب یا سؤال قرار دهد و شرایط این سؤال و جواب چگونه باشد، به طور قطع و یقین روی انتخاب و گزینش واژه‌هایی که در این ارتباط به کار می‌رود، اثرگذار خواهد بود. موقعیت‌هایی که فرد به هر دلیل در آن قرار می‌گیرد، اعم از این که دوستانه و غیررسمی یا اداری و رسمی باشد، در گزینش و استفاده از واژگان و عناوین و نهایتاً اصطلاحات و کلمات تأثیر شگرفی دارد و می‌تواند مبین این نکته باشد که فرد از بیانی خاص یا ضمیری ویژه استفاده بکند یا خیر، به چه میزان از طنز استفاده نماید و ... لذا با توجه به اینکه:

1- دو طرف ارتباط، یعنی گیرنده و فرستنده، دارای چه موقعیت اجتماعی باشند؛

2- ارتباط در چه شرایط و زمینه اجتماعی در جریان باشد؛

3- محدودة معنایی ارتباط چه باشد؛

4- شرایط ارتباط رسمی یا غیررسمی باشد؛

5- فرد مورد مخاطب چه سن و جنسیتی داشته باشد؛

دایرة گزینش واژگان و اصطلاحات و نهایتاً زبان مورد استفاده متفاوت خواهد بود (اکرامی، 1386:ص82).

بنابراین، همان طور که قبلا مطرح شد، واژگان مورد استفاده در گونه¬های زبانی مختلف با طبقه اجتماعی، گروه نژادی، بافت اجتماعی، جنسیت و ... ارتباط مستقیم دارد.

2-4)تفکیک¬های اجتماعی

تفکیک درونی جوامع انسانی در زبان آنها منعکس می¬گردد. گروه¬های اجتماعی مختلف از زبان¬گونه¬های متفاوت استفاده می¬کنند (ترادگیل، 1376: صص45 ـ 46). در اغلب مواقع، در شرایطی که ما گویندگان یک مطلب را نتوانیم ببینیم، از شیوه سخن گفتن ایشان، واژگان مورد استفاده و هم چنین تفاوت¬های دستوری در کلام ایشان، قرائنی در زمینه سوابق اجتماعی آنها به دست می¬آوریم. به عبارت دیگر، فارغ از ظاهر افراد، نوع لباس پوشیدن، محیطی که مکالمه در آن صورت می¬گیرد و ... صرفاً از طریق شنیدن سخنان یک فرد، تا حد بالایی می¬توان پایگاه اجتماعی وی را تشخیص داد. علاوه بر این، احتمال دارد که چنین تفاوت¬هایی با تفاوت¬های واجی[28] توام باشند (هر چند که این امر در نوشتار نشان داده نمی¬شود)، به عبارت دیگر، لهجه¬هایِ مختلفِ طبقه اجتماعی وجود دارد (همان). در اینجا می¬توان وجود تشابهات بین پیدایش زبان گونه¬های اجتماعی و زبان گونه¬های منطقه¬ای را متذکر شد. در هر دو مورد، موانع و فاصله دخالت دارد. گویش شناسان دریافته¬اند که مرزهای گویش منطقه¬ای، اغلب بر مرزهای جغرافیایی منطبق می-باشد. به عنوان مثال، نه تنها گونه زبانی مردم در دو استان کشور با یکدیگر متفاوت است, بلکه حتی واژگان مورد استفاده و لهجه افراد در دو منطقه از یک استان نیز متفاوت است؛ به طوری که بومیان می¬توانند منطقه محل زندگی گوینده را تشخیص دهند. بدین ترتیب، هر قدر فاصله جغرافیایی بین دو گویش بیشتر باشد؛ به همان نسبت نیز تفاوت ایشان از نظر زبانی بیشتر است (همان).

از جانب دیگر، انتشارِ یک ویژگیِ زبانی ممکن است در اثر موانع طبقاتی، سنی، نژادی، دینی و ... محدود و یا حتی متوقف شود. فاصله اجتماعی می¬تواند تأثیری را داشته باشد که فاصله جغرافیایی دارد. به عنوان مثال، نوآوری زبانی که فرضاً در بالاترین طبقه اجتماعی آغاز می¬شود با طی یک بازه زمانی به نسبت طولانی به پایین ترین طبقه اجتماعی وارد می¬شود یا کاربرد اصطلاحی که بین قشر بزرگسال جامعه رایج است توسط یک کودک، معمول نیست.

در این میان، گسترش وسایل ارتباط جمعی و اختلاط فرهنگی شدیدی که در نتیجه این امر رخ داده است، مرزهای مزبور را روز به روز کمرنگ¬تر می¬کند. امروزه واژگان مربوط به مناطق جغرافیایی مختلف یا طبقات اجتماعی گوناگون می¬تواند توسط تمامی افرادجامعه، فارغ از زمینه اولیه پیدایش واژه مورد نظر یا کارکرد آن در زبان¬گونه مبدأ، مورد استفاده قرار گیرد.

نکته مهم از نظر جامعه¬شناسان این است که فرهنگ، باورها، عادات، آداب و تابوهای یک گروه، هم در زبان ایشان تجلی می¬یابد و هم از طریق زبان منتقل می¬گردد. به هر حال در جریان داد و ستد عناصر فرهنگی در جامعه، گروهی که بیشتر با عموم مردم سروکار داشته و ارتباطات تنگاتنگ میان فردی یا رسانه¬ای داشته باشد، می¬تواند بیشترین واژگان خود را به به صورت نامرئی وارد فرهنگ عـمومی کند. جدایی این واژگان از بـستر اولیه خود و استفاده از آنها در موقعیت¬های متفاوت اجتماعی، اغلب موجب می¬شود که بار معنایی اولیه آنها تغـییر کرده و در معنا یا معانی جدیدی استـفاده شوند و همین خصیصه، به شکل¬گیری زبان مخفی در جامعه کمک می¬کند. در واقع، زبان مخفی متشکل از مجموع واژگانی است که هر کدام در بستر و زمینه¬های اجتماعی مجزا مورد استفاده قرار می¬گرفتند و ترکیب آنها در کنار یکدیگر معنایی را منتقل می¬کند که به مرور زمان و در جریان استفاده افراد مختلف، مصطلح شده است.

3-4)اهمیت زبان مخفی

از آنجا که وظیفه اصلی زبان انتقال معنا و پیام می¬باشد؛ قطعاً زبان مخفی حامل و محمل پیام¬های مخفی و سری استفاده کنندگان از آن زبان است. از این رو:

الف)شناسایی زبان مخفی به معنای شناسایی حوزه¬ها¬ی مخفی و مورد استفاده و مهم افراد استفاده کننده از آن زبان می¬باشد؛

ب)چون بسیاری از این واژگان بیانگر تجربیات و حاصل و محصول زندگی جمعی و مشترک اعضای گروه استفاده کننده است، شناخت این زبان عملاً به معنای شناخت تجربیات تلخ و شیرین و پیدا و پنهان کاربران آن است؛

ج) از آنجا که زبان¬ مخفی مفاهیم و احساسات مشترک گروه را منتقل می¬کند، استفاده از آن باعث تقویت انسجام گروهی می¬شود و بررسی و شناخت آن به معنای شناخت میزان و نوع همبستگی گروهی است. ضمن این که بیانگر این نکته نیز می¬باشد که گروه در چه حوزه¬هایی احساس مشترک دارد (اکرامی ،1384: صص91-90).

5)زبان و جنسیت

بر مبنای پژوهش¬های زبان شناسی، گفتار زنان و مردان در بسیاری از جوامع متفاوت است. در برخی از موارد، این تفاوتها کاملاً مختصر و جزئی است و معمولاً کسی متوجه آنها نمی¬¬گردد، نظیر اشارات و حرکات مختلف صورت که توجهی بدان¬ها نمی¬شود. به عنوان مثال در بسیاری از لهجه¬های انگلیسی و آمریایی واکه¬هایی[29] که زنان به کار می¬برند حاشیه¬ای¬تر (یــعنی پیشین¬تر، پسین¬تر، بسته¬تر یا بازتر) از واکه¬هایی است که مردان به کار می¬برند. در مواردی دیگر، این تفاوت¬ها ممکن است کاملاً فاحش باشد و جلب توجه نماید و حتی آگاهانه به کودکان آموخته شود. به طور مثال در یک زبان سرخپوستی، زنان و مردان واژه نان را به دو گونه متفاوت بیان می¬کنند (ترادگیل، 1376: ص104).

به طور کلی می¬توان این تفکیک جنسیتی در حوزه گفتار را در زمینه اجتماعی گسترده¬تری مورد توجه قرار داد. در این راستا، جامعه شناسی جنسـیت به بررسی نقش¬ها، روابط و هویت¬های اجتماعی مردان و زنان می¬پردازد که با تأکید فمینیسم بر روی زنان، تا اندازه¬ای متفاوت است. در این معنا، جامعه¬شناسی جنسیت، عامل جنسیت را تنها به عنوان یکی از متـغیرهای موجود در روابـط و ساخـتارهای اجتماعی در نظر می¬گیرد. با این همه برخی از جامعه شناسانی که کارشان را از دیدگاه جامعه شناسی جنسیت آغاز کرده¬اند، آثاری از خود به جا گذاشته¬اند که برای نظریه فمینیستی اهمیت بسیار دارد (ریتزر، 1382: صص468 ـ 469).

موضوع بخش بزرگی از آثار جامعه شناختی اخیر درباره جنسیت، تفاوت¬های جنسی بوده است. کارهای نظری انجام گرفته با دیدگاه اساساً نهادی و یا شبه کارکردگرا درباره ‌جامعه (برنارد، 1982)، نوشته‌های ‌زیستی ـ اجتماعی (روسی، 1977)، گزارش¬های مبتنی بر نظریه کنش متقابل نمادین (بست، 1983 و لور، 1978)، آثار پدیده شناختی (برگر و کلنر، 1964) و گزارش¬های روش شناسی مردم¬نگارانه (گارفینکل،1967) همگی در همین مقوله جای می¬گیرند. اگر به این هسته بنیادی گزارش¬های نظری، آثار تجربی گسترده جامعه شناسانی را بیفزاییم که اکنون جنس یا جنسیت را به عنوان یک متغیر یا عامل مستقل و اساسی به کار می¬برند، تأکید بر تفاوت¬های جنسیتی را می¬توان به منزله یک تأکید مهم در جامعه شناسی به حساب آورد (همان: ص470).

مضمون اصلی ادبیات مربوط به تفاوت¬های جنسیتی در دوران معاصر این است که زندگی روحی و درونی زنان در شکل کلی آن با حیات روحی مردان تفاوت دارد؛ زنان از جهت ارزش¬های بنیادی، شیوه داوری¬های ارزشی، ساخت انگیزه¬های دستاوردی، خلاقیت ادبی، تفنن های جنسی، احساس هویت و از نظر فراگردهای کلی آگاهی و ادراک خود درباره ساخت واقعیت اجتماعی، بینش و برداشتی متفاوت از مردان دارند. مضمون دوم این است که شکل کلی روابط زنان و تجربه¬های زندگی¬شان شکل متمایزی است. زنان با فرزندان¬ِ زادة خودشان، رابطه¬ای متفاوت از مردان برقرار می¬کنند، پسران و دختران آشکارا سبک¬های بازی متفاوتی دارند، زنان بزرگسال بـا خودشان و زنانی که مورد بررسی قرار می¬دهند, به شیوه¬های منحصر به فردی رابطه برقرار می¬کنند (همان: ص471).

هرچند بیان اغراق آمیز کسانی که معتقدند تجربه کلی زندگی زنان از کودکی تا پیری، تفاوتی بنیادین با تجربه مردان دارد، چندان مورد قبول نیست؛ ولیکن تفاوت¬های جنسیتی ایشان نیز مسئله¬ای نیست که قابل انکار باشد. به طور کلی این تفاوت¬ها از سه منظر زیست¬شناختی، روان¬شـناختی و نهادی مـورد بررسی قرار گرفته¬اند. فارغ از تبیین¬های زیست شنـاختی، در دو حوزة اخیر، تقسیم کار جنسیتی و حوزه¬های مراوداتی متفاوت زنان و مردان و هم چنین نمونه¬سازی¬های مــردانگی و زنانگی و جامعه پذیری متفاوت ایشان مدنظر قرار می¬گیرد.

تقریباً در تمام جوامع و از جمله در ایران، تفاوت¬های جنسیتی تعیین کننده فرهنگ جنسیت¬های متفاوت است و محدوده زبان و نوع کلمات، حتی رسمی و غیر رسمی بودن زبان را مشخص می¬کند (اکرامی، 1384: ص83).

1-5)مشخصات گفتار زنان

از نظر «لیکاف»، تفاوت گفتاری زنان و مردان بیشتر از آنکه در حیطه زبان¬شناسی و تفاوت گفتاری قابل بررسی باشد انعکاس¬دهنده روابط فرهنگی جامعه می¬باشد. در حیطه فرهنگی جامعه، سطح انتظارات از یک زن با سطح انتظارات از یک مرد متفاوت است. حتی در جوامعی مانند جوامع صنعتی که نقش¬های زنان و مردان چندان از یکدیگر دور نیست، تفاوت¬هایی در گفتار زنان و مردان وجود دارد. اکثر این تفاوت¬ها بنا بر منزلت زن یا مرد در جامعه قابل تبیین است. مردان اغلب برای کسب یا حفظ پایگاه اجتماعی صحبت می¬کنند و با توجه به این که در جـامعه از قـدرت بیشتـری برخـوردار هـستند، انـعکاس این قدرت در صحبت¬های¬شان به صورت تأکید و اطمینان مشهود است؛ اما زن¬ها با حفظ موقعیت خود سعی دارند تا در اجتماع صورت بهتری از خود عرضه کنند (نرسیسیانس،1383: ص104). به طور کلی برخی از تفاوت¬های گفتاری زنان و مردان عبارت است از:

- درستی[30]: بر مبنای پژوهش¬های مختلف در اقصی نقاط دنیا، مشخص شده است که زنان در ارتباطات کلامی خود از صورت¬هایی استفاده می¬کنند که بهتر یا درست¬تر از صورت¬های مورد استفاده مردان است. مطالعات جامعه شناختی نشان داده است که زنان، بیش از مردان به مقام و منزلت خود آگاه هستند و به همین دلیل نسبت به اهمیت اجتماعی متغیرهای زبانی مربوط به طبقه اجتماعی حساس¬تر می¬باشند. از جانب دیگر، گفتار طبقه پایین اجتماع (نظیر طبقه کارگر) ظاهراً مفهوم مردانگی داشته یا تداعی کننده آن است و همین نکته مردان را وا می¬دارد تا بیش از زنان نسبت به صورت¬های نامعیار گفتار تمایل داشته باشند (ترادگیل، 1376: ص115).

- عدم قطعیت[31]: بر طبق آزمـایش¬های محققان، زنان تقریباً دو برابر مردان از پرسش¬های پایانی کوتاه بهره می¬برند. به عنوان مثال عباراتی مانند «مگه نه؟»، «بگم دیگه» و ... در گفتار زنان رایج¬تر است. از نظر ایشان، فقدان پرسش¬های پایانی کوتاه در اظهارات مردان حاکی از اعتماد به نفس آنها می باشد که قاطعانه ابراز عقیده کرده و تزلزلی به خود راه نمی¬د¬هند. این در حالی است که استفاده زنان از این نوع سؤالات بر فقدان اعتماد به نفس ایشان دلالت دارد. به اعتقاد لیکاف، اشخاصی که به کرّات از این پرسش¬ها استفاده می¬کنند نشان می¬دهند که به اظهارات خویش اطمینان ندارند و نظر مخاطب را جویا می¬شوند. به علاوه ممکن است تعهدی نیز نسبت به اظهارات خویش نداشته باشند. وانگهی شخص با چنین تردیدی به دنبال تأیید دیگران می¬باشد. این مطلب را می¬توان به گونه¬ای دیگر نیز تفسیر کرد؛ در این حالت، این امر حاکی از حساسیت و گرمی بین فــردی زنان می¬باشد کــه تمایل به تداوم گفتگو دارند (هاید، 1377: صص 109-108).

- آهنگ کلام[32]: مطالعات نشان می¬دهد که مردان و زنان تمایل دارند که از الگوهای متفاوت در آهنگ کلام استفاده کنند. زنان از الگوهای آهنگ کلام تعجب، سرخوشی و نزاکت بیشتر استفاده می¬کنند. به علاوه مردان فقط سه سطح مختلف از زیر و بمی در آهنگ کلام خود دارند، در حالی که زنان چهار سطح دارند. سطح چهارمی که زنان دارند بالاترین میزان زیر و بمی در آهنگ کلام است. الگوهای آهنگ کلام متفاوت که توسط زنان به کار برده می¬شود از این نظر مفید است که به آنها امکان می¬دهد تا عواطف وسیع تری را بیان کنند (همان).

برخی تفاوت¬های جنسیتی دیگر در گفتار، شامل کاربرد بیشتر مردان از افعال مخالفت آمیز است. زنان بیشتر واژه¬هـای تأیـیدآمیز نظیر هوم، آهان و … را به کار می¬برند. نکته حائز اهمیت این است که این تفاوت¬ها عوماً در راستایی است که می¬توان از کلیشه¬های نقش جنسیتی انتظار داشت (همان: ص163).

2-5)زنان و زبان مخفی

بر مبنای نتایج پژوهش¬های انجام شده، مراکز یا کانون¬های اشاعه اصطلاحات و واژگان زبان مخفی معمولاً مراکز شبانه¬روزی و خانوارهای جمعی می¬باشد (اکرامی، 1384: ص303) مراکزی عمومی نظیر زندان، پادگان، خوابگاه¬های دانشجویی و ... که محمل حضور مداوم افراد با زمینه¬های فرهنگی، اجتماعی، قـومیتی، دینی و ... متفاوت در یک مکان خاص می¬باشند، عامل مؤثری در شکل¬گیری زبان مخفی هستند. از طرف دیگر از آنجایی که زنان و دختران در چنین مراکزی حضوری کمرنگ¬تر دارند، می¬توان نتیجه گرفت که اغلب، جنس مذکر مبدع واژگان این زبان بوده و جنس مؤنث کاربر آن می¬باشد. نتیجه دیگری که از مطلب فوق اخذ می¬شود این است که ابداع این مفاهیم توسط مردان به خودی خود به لغات مزبور بار معنایی مردانه می¬دهد و در نتیجه استفاده از اغلب این لغات توسط زنان و دختران به لحاظ اجتماعی و فرهنگی قابل قبول نبوده و صورت زیبایی ندارد. به عنوان مثال در فیلم¬های تلویزیون یا سینما استفاده از چنین لغاتی توسط هر قشری از مردان، به خصوص مردان جوان، اعم از افراد مذهبی یا غیر مذهبی و تحصیل کرده یا غیر تحصیل کرده و ... معمول بوده و حتی پسندیده است، در حالی که در اغلب فیلم¬ها، زنانِ قـشر پایین اجتماع که به جهت درگیری در انواع مشکلات و ناملایمات زندگی و حضور در عرصه¬های مردانه، شیوه گفتار متین و موقر زنانه خود را از دست داده¬اند کاربران زبان مخفی معرفی می¬¬شوند و از سوی دیگر، کاربرد چنین زبانی توسط شخصیت زن طبقه بالای جامعه، مورد سؤال، نهی و پرسش قرار می¬گیرد.

در هرحال بدیهی است انکار مطلق وجود لغات مخفی زنانه نیز خالی از اشکال نمی¬باشد، هرچند شرایط ابداع و استعمال این لغات توسط آنــها متــفاوت¬تر از مردان بوده و نوع لغات ابداعی و مورد استفاده آنها نیز با معیارهای مطرح شده در رابطه با گفتار زنان متناسب است. کاربران دختر زبان مخفی بیشتر از مفاهیم تابوی ناقص یا تابوی ناقص خاص بهره می¬برند. در استفاده از لغات تابوی ناقص خاص، معمولاً حفظ ادب یا احترام مدنظر است. همان طور که گفته شد، زنان به دلیل آگاهی بیشتر به مقام و منزلت اجتماعی خویش به نسبت مردان و همچنین حفظ وجهة اجتماعی خود، از کاربرد برخی مـفاهیم یا لـغاتی که تـداعی¬کننده سطح پایین فـرهنگی باشد اجتناب می¬ورزند. به عنوان مثال، اغلب دختران بـــرای بیان حالات فیزیولوژیک خود، نظیر دوره¬های عادت ماهانه، حتی در جمع¬های دوستانه، از لغاتی ابداعی بهره می¬گیرند. نکته دیگر این که لغات ابداعی توسط دختران و زنان نسبت به لغات مردانه از خشنی و سختی کمتری برخوردار بوده و اغلب در قالــب طنز مطرح می¬شود، زیرا حفظ ارتباط برای زنان بسیــار مهم می¬باشد.

پنهان کاری و حفظ اسرار، تمــــایز، ابراز صمیمیت، تفاخر و همراهی با گروه از دلایل عمده استفاده جوانان از زبـــان مخفی می¬بــــاشد (همان) که در میان دختران و پسران مشترک است. استفاده از یــک زبــــان خـــاص و غیــــر قابل فهم برای جوانان سبب تقویت هویت گروهی آنان می¬شــود و ایــن نکتـــــه برای دختران که اغلب ویژگی¬های¬شان در بستر مردانه جامعه نادیده انگاشته می¬شــــود، بسیار شیرین است.

6)راه¬های رواج زبان مخفی

انسان¬شــناس برجســته، «ادوارد هال»[33]، تمایز بسیار مفیدی بین فرهنگ¬های اندک¬زمینه[34] و پرزمینه[35] قائل شده است. ایـالات متـحده آمریکا، کـانادا، اروپا و ... نمونه¬هایی از فرهنگ¬های اندک زمینه هستند. ساکنان این بخش از جهان، سبک مستقیم و صریح تعامل را ترجیح می¬دهند و از افراد انتظار دارند که منظور اصلی خود را صراحتاً بیان کنند. در فرهنگ اندک زمینه برای مهارت¬های بیانِ فردی نظیر شفافیت، سلامت و ایجاز، ارزش¬گذاری می¬شود. گویـندگان اغلب سعی می¬کنند شنـوندگان را مجاب و متقاعد کنند. شرق، جهان عرب و بخش اعظم آفریقا، نمونه¬های فرهنگ پر زمینه هستند. سبک معمول تعامل در این بخش، سبکی غیر مستقیم است که در آن معنا و منظور کمتر از طریق معنای صریح کلمات و بیشتر از خلال سرنخ¬های زمینه¬ای مانند مکان، زمان، موقعیت و روابط بین گویندگان منتــقل می¬شود. فرهنگ¬های پر زمینه بیش از وضوح و شفافیت، به هماهنگی، ظرافت، حـساسیت و مردم¬داری در کلام اهمیت می¬دهند (مک¬کی، دیویس و فانینگ، 1382: صص143 ـ 144).

فرهنگ ایرانی نیز در زمره فرهنگ¬های پرزمینه محسوب می¬شود و همین ویژگیِ غیرصریح بودن در بیان، سبب می¬شود که بسیاری از مفاهیم در لفافه مطرح شده و مقصود گوینده به صورت شفاف مشخص نشود. همین امر یکی از مواردی است که موجب می¬شود افراد برای بیان صریح مقصود خود زبانی پر رمز و راز و غیر واضح ابداع کنند که از یک طرف همه فهم نباشد و از طرف دیگر فشار روحی ناشی از اجبارهای اجتماعی با این مفاهیم مضحک تقلیل یابد. به عنوان مثال، برای موقعیت¬هایی که یک فرد به تعریف و تمجید بی¬جا از خود می¬پردازد کنایات و مفاهیم بسیاری در زبان مخفی وجود دارد. این امر نشانگر آن است که انکار برتری های واقعی یا غیر واقعی مطرح شده توسط یک فرد در حضور وی خلاف ادب است و تحمل این¬گونه لاف زنی¬ها نیز دشوار.

همان¬طور که مطرح شد شرایط فرهنگی جامعه ما بستری کاملاً مناسب برای ابداع و استفاده از زبان مخفی است. واژگان مورد استفاده در این زبان به طرق مختلفی در جامعه منتشر شده، بازتولید یا حذف می¬شوند. در این بخش از مقاله برخی از راه¬های رواج این واژگان مورد بررسی قرار می¬گیرد.

1-6)کتاب

استفاده از زبان مخفی توسط جوانان و بالاخص توسط دختران و محدوده کاربرد آن، با شکاف بین این نسل با کل اجتماع و حتی کتب ویژه سنین آنها و میزان دسترسی آنها به این کتب ارتباط دارد.

نویسنده و مترجم موفق کسی است که بتواند با مخاطب خود رابطه برقرار کرده و محتوای مورد نظر خود را به او بفهماند. بنابراین نویسنده باید زبان متداول جامعه خود را بداند. جوانان، اعم از دختر و پسر، به زبانی صحبت می‌کنند که نویسندگان کتاب¬های این دوره سنی برای برقراری ارتباط با ایشان و ایجاد جذابیت در آثار خود ناگزیر از بکارگیری این زبان هستند. نگاهی سطحی به رمان¬ها و کتب مورد علاقه جوانان مؤید مطلب فوق می¬باشد. جالب آن که نویسندگان متعهد نیز برای بیان مقصود خود و حتی طرح محتوای والای کتاب خود از اصطلاحات مذکور استفاده می¬کنند و از این طریق به اشاعه این شیوه سخن گفتن کمک شایانی می¬نمایند. در بسیاری از مواقع، جوان از طریق مطالعه کتاب با شخصیت¬های گوناگونی آشنا شده، ارتباط برقرار می¬کند و حتی دچار هم¬ذات پنداری می¬شود که در مسیر زندگی روزمره خود حتی دمی نیز با ایشان نشست و برخاست نداشته است. نویسنده توانا به مدد شخصیت¬های گوناگون کتاب خود می¬تواند مخاطب را با گروه¬های مختلف اجتماعی و نوع نگاه ایشان به مسائل، رفتارها، طرز فکر و شیوه سخن گفتن شان آشنا سازد. معمول است که فرد در حین مطالعه کتاب با واژگانی مواجه می¬شود که معنای آنها را نمی¬داند و با جست و جو از دیگران و به مرور معنای آنها را در می¬یابد.

2-6)اینترنت

اینترنت در آرمانی‌ترین شرایط خود می‌تواند به دموکرات‌ترین رسانه تبدیل شود که در آن تمام افراد و گروه¬ها می‌توانند بدون توجه به تفاوت¬ها و تبعیض‌ها به تولید محتوا بپردازند. بنابراین فضای اینترنت بستر بسیار مناسبی برای طرح مسائل و دغدغه¬های افراد، بــه خصوص جوانان است. در فضای اینترنت فرد می¬تواند با پنهان کردن هویت خود به راحتی عقاید و افکار خود را مطرح کرده و مخاطبان مورد نظر خود را بیابد. از طرف دیگر، اینترنت فضای بسیار مناسبی برای بروز و ظهور گروه¬های خاموش اجتماعی نیز هست. به تعبیر «شرولی آردنر»[36]، «گروه¬های خاموش»[37] یا زیرزمینی به آن گروه از افراد جامعه اطلاق می‌شود که برای بازنمایی خود به ابزارهای رسانه‌ای دسترسی ندارند و تصویری که گروه اکثریت از آنها نشان می¬دهد، تصویری منفی است.

علی رغم نظارت ایران بر سایت¬های اینترنتی، گستره فضای مجازی به حدی است که به نسـبت کتاب، محـملی بسیار مناسـب¬تر برای آشنایی و بکارگیری زبان مخفی می¬باشد. نویسندگان وبلاگ¬ها که اغلب از قشر جوان جامعه می باشند، فارغ از محدودیتی که می¬تواند برای یک نویسنده در کاربرد برخی از واژگان وجود داشته باشد، هر اصطلاحی را مورد استفاده قرار داده و بسیار آزادانه¬تر از نویسنده فوق به شرح و بسط مفاهیم می¬پردازند.

کاربران اینترنتی، چه آنان که به صورت منفعل، تــنها از فضای مجازی بهره می¬برند و خود نقشی در تولید محتوا در سایت¬های مختلف یا وبلاگ¬ها ندارند و چه آنان¬که به صورت فعال به تولید مطلب پرداخته و از فضای مجازی برای یافتن افراد هم فکر و هم کلام خود بهره می¬برند، به سبب ارتباط غیر مستقیم با کاربران دیگر، خود را در محیطی آزاد و بی¬نظارت احساس می¬کنند و فارغ از هنجارها و باید و نبایدهای اجتماعی، منویات خود را آشکار می¬سازند. در این موقعیت غیررسمی و آزاد، فرد با زبان دلخواه خود سخن می¬گوید و با شیوه بیان افراد ناشناس دیگر نیز آشنا می¬شود.

3-6)چت

اتاق¬های چت در دنیای مجازی به دلیل این که فضایی باز هم خصوصی¬تر را برای فرد به ارمغان می¬آورند، آزادی وی را افزایش می¬دهند. از طریق چت فرد می¬تواند افکار و عقاید خود را با فرد یا افرادی در میان بگذارد که محدودتر از تمامی کاربران اینترنت هستند و به عبارتی برای هم صحبتی در موضوعی خاص گزینش شده¬اند. این فضا نیز علی رغم فواید بسیار می¬تواند محملی برای ارتباطات ناسالم قرار گیرد. افراد، به خصوص دختران جوان، اغلب به دلیل نظارت خانواده، امکان برقراری ارتباط با بسیاری از افراد و گروه¬ها را که از نظر والدین نامناسب می¬باشند، ندارند؛ اما در اتاق¬های چت، فرد به راحتی و فارغ از نظارت دیگران با هر فرد یا گروهی ارتباط برقرار می¬کند. در این میان برای حفظ محتوای مطالب رد و بدل شده، حتی از دیگر کاربران اینترنتی، از واژگانی استفاده می¬شود که برای ایشان نیز نا¬آشنا است.

4-6)پیامک

یکی دیگر از فضاهای مجازی که از طریق آن زبان مخفی در بین جوانان انتشار می‌یابد، استفاده از پیامک است. امروزه با توجه به گسترش ارتباطات و سیم‌کارت¬های ارزانی که به بازار آمده، قشر وسیعی از افراد جامعه و از جمله جوانان، شماره¬های مختص به خود داشته و از این طریق می¬توانند ارتباط خود را با افراد دیگر در هر ساعت از شبانه روز مدیریت کنند. از آنجایی که تلفـــن همراه تا حدودی جزو وسایل شخصی افراد است و نگاه کردن به پیامک¬های دیگران ورود به حوزه خصوصی آنها تلقی می¬شود، طرفین ارتباط از طریق پیامک تا حدودی از محفوظ بودن مکالماتشان مطمئن هستند و همین اطمینان آنها را در بیان مطالب خود آزاد می¬گذارد. استفادة روزانه از اصطلاحات عامیانه زبان مخفی باعث ایجاد هزاران پیامک می‌شود که افراد به سرعت به هم می‌فرستند و در فاصله زمانی کوتاه، این لغات جدید در بین قشر جوان انتشار می‌یابد. از طرف دیگر، به دلیل اهمیت سرعت انتقال پیام در این ابزار، استفاده کننــدگان نیز به خلق واژگان کم حجم¬تر و مختصرتر برای بیان منظور خود می¬پردازند و همین واژگان پیامکی نیز به مرور، وارد زبان محاوره-ای جامعه شده و شیوع می¬یابد.

5-6)محفل‌های دوستانه

موقعیت¬هایی نظیر مهمانی¬های دوستانه، جشن تولد، مسافرت¬های دوستانه، بــاشگاه¬های ورزشی و ...که تقریباً ترکیبی همگن از افراد هم سن و هم فکر می¬باشند نیز محمل مناسبی برای شیوع زبان مخفی است. جوانان در این گونه موقعیت¬های دوستانه و غیر رسمی با زبان ساده و طنزآمیـز با یکـدیگر سخن می¬گویند و حتی به ابداع واژگان تازه می¬پردازند. بسیاری از این واژگان در جریان شوخی¬های دوستانه به صورت ناخودآگاه ابداع شده و به سبب خاطره شیرینی که در ذهن افراد تداعی می¬کند، در موقعیت¬های بعدی نیز مورد استفاده قرار می¬گیرد و به مرور جزئی از زبان به اصطلاح مخفی جامعه می¬گردد.

7)نتیجه‌گیری

بررسی روند گسترش زبان مخفی در بین دختران جوان مقوله‌ای حائز اهمیت است که درک صحیح آن موجب آشنایی بیشتر و بهتر دختران، بزرگسالان و مسئولان امر با حوزه-های پنهان اندیشه¬ای و مفهومی ایشان می¬گردد.

از آنجا که این اصطلاحات در حوزة زبان، خلق یا ساخته می‌شوند و به‌صورت گفتار مورد استفاده قرار می‌گیرند، شناسایی نحوة خلق یا ساخت واژگان و اصطلاحات، شناسایی زبان¬هایی که از آنها واژه یا اصطلاح وام گرفته شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد (با تغییر یا بدون تغییر) و شناسایی حوزه‌هایی از معنا و زبان که در معرض زایش واژگانی قرار دارند یا واژگان آن حوزه در معرض تغییر قرار گرفته، برای مسئولان فرهنگی جامعه و صاحبنظران و پژوهشگران عرصه فرهنگ خالی از فایده نخواهد بود و همین امر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی را برآن می‌دارد که به ایجاد بسامدی از اصطلاحاتی اقدام نماید که در نظر مخاطب (دختران) جالب و در عین حال درست و دارای ریشه ادبی باشد. استفاده دختران جوان به عنوان مادران نسل آتی از نوع گفتار کلامی خاص خود (زبان مخفی)، استفاده از لغات آرگو و زبان مخفی را به راحتی به نسل بعدی انتقال خواهد داد. بی-توجهی به این مسأله سبب می¬شود که در پنجاه سال آینده، زبان فارسی دچار چنان تغییر و دگرگونی بی‌قاعده‌ای شود که در طول زندگی طولانی و با قدمتش بر خود ندیده است.

بنابراین، چنانچه این پدیده مهم به‌صورت علمی شناسایی نگردد و عالمانه در جهت احیای فرهنگ و تراکم فرهنگی جهت داده نشود، احتمال «آنارشیسم زبانی و واژگانی» و به تبع آن هرج و مرج در حیطة فرهنگ و نهایتاً احتمال بروز زوال فرهنگی دور از انتظار نخواهد بود (رک. اکرامی، 1384).

فهرست منابع

× آرلاتو، آنتونی(1373)، «درآمدی برزبانشناسی تاریخی»، (یحیی مدرسی)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

× اکرامی، محمود(1384)، «مردم‌شناسی اصطلاحات خودمانی»، مشهد، نشر ایوان.

× باطنی، محمدرضا(1367)، «دربارة زبان»، تهران، انتشارات آگاه.

× برات‌نژاد، محمدرضا(1383)، «سنخ‌شناسی خرده فرهنگ‌های دینی جوانان مشهد»، جوانان امروز، شماره7.

× تانن، دبورا(1376)، «مرا نمی‌فهمی» (مهدی قراچه داغی و زهره فتوحی)، تهران، نشر اوحدی.

× ترادگیل، پیتر(1376)، «زبان¬شناسی اجتماعی، درآمدی بر زبان و جامعه»، (محمد طباطبایی)، تهران، نشر آگه.

× حسن‌آبادی، محمود(1379)، «زنان و زبان»، مجله علوم انسانی سیستان و بلوچستان، پژوهشکده زبان و ادبیات دانشگاه سیستان بلوچستان، دوره 1.

× روح الامینی، محمود(1382)، «زمینه فرهنگ شناسی»، تهران، نشر عطار.

× ریتزر، جرج (1382), «نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر»، (محسن ثلاثی)، تهران، انتشارات علمی.

× سمائی، مهدی (1382)، «فرهنگ لغات زبان مخفی با مقدمه‌ای دربارة جامعه‌شناسی زبان»، تهران، نشر مرکز.

× مشیری، مهشید (1373)، «ده مقاله درباره زبان، فرهنگ، ترجمه»، تهران، نشر البرز.

× مک کی، متیو و دیویس، مارتا و فانینگ، پاتریک (1382)، «پیام¬ها»، (سیدحمید رضا نقوی و محمد شهاب شمس)، تهران، نشر سنا.

× نرسیسیانس، املیا (1383)، «مردم شناسی جنسیت»، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور، معاونت پژوهشی پژوهشکده مردم شناسی، تهران، نشر افکار.

× هاید، جانت (1377)، «روان شناسی زنان»، (بهزاد رحمتی)، تهران، نشر لادن.

× یول، جرج(1373)، «بررسی زبان»، (اسماعیل جاویدان و حسین وثوقی)، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب.

* Crystal, David (1987), “The Cambridge encyclopedia of language”, Cambridge University press.

* Hirschman, L (1994) “Female-male differences in conversational interaction”, Language in Society, 23, 3.

* Lakoff, R (1973), “Language and woman’s place”, Language in Society, 2.

-* Lehmann, P. Winfred (1992), “Historical linguistics”, third edition, Londen and New York, Rout Ledge.

پی نوشت ها:

[1].Polynesian

[2].Tongan

[3]. Dyirbal

[4]. Avoidance Language

[5]. Partial Taboo

[6].Complete Taboo

[7].Argo

[8]. Lynette Hirschman

[9]. Liguistic Society of America (LSA)

[10]. R. Lakoff

[11]. Language & Woman’s Place

[12]. Language in Society

[13].Woman’s Language

[14]. P. Fishman

[15]. D. Tannen

[16]. E. Gorden

[17]. Prestigous speech

[18]. Ruth sherry

[19].Social psychology

[20]. Anthropology

[21].Human geography

[22].Sociology

[23] . Olsun

[24] . G.Rusheh

[25] . James Coleman

[26]. Norm

[27]. V.Graham Semner

[28] . Different Phonem

منظور از تفاوت‌های واجی، تفاوت در گویش‌ها و لهجه‌های مختلف و نیز طرز ادا کردن واج‌های زبان فارسی در هر لهجه است. البته واج¬ها در خط نوشتاری رسمی زبان فارسی نمودی ندارد و فقط در بخش آواشناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. تفاوت‌های واجی گویشوران به نوعی بیانگر پایگاه و گروه اجتماعی افراد است.

[29]- واکه‌ صوتی است که بدون آنکه ممانعتی در راه خروج هوا به وسیله اندام‌های گویایی ایجاد شود، تلفظ می‌گردد. این که حین خروج هوا، لب‌ها و زبان در چه وضعیتی قرار می‌گیرند (پیشین، پسین، بسته، نیم‌بسته، باز) موجب تمایز میان واکه‌ها می¬گردد. زبان فارسی دارای شش واکه i, u, ?, o, e, a است (اختلاف واو معلوم و مجهول، به همین ترتیب اختلاف یای معلوم و مجهول از نوع اختلاف واج و واج¬گونه می-باشد).

[30]. Correctness

[31].Tentativeness

[32].Intonation

[33]. E. Hall

[34]. Low context

[35]. High context

[36]. Sh. Ardner

[37]. Mute group

 

 

تبلیغات