آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۸

چکیده

در این مقاله، نویسنده به بررسی دو مفهوم یادگیری و آموزش پنهان پرداخته است.با پذیرش این پیش فرض که حجمی از التهابات اجتماعی و فردی در حیات کنونی جامعه ایران، به یادگیریهایی بازمی گردد که موضوع وقوف آگاهی کنش گران نیست؛ برخی داده های کمی موجود مورد بررسی قرار گرفته اند تا وجود آموزشها و یادگیری پنهان در جامعه ایران مورد آزمون قرار گیرد. نویسنده جهت تأیید فرضیه اولیه خود به بررسی موردی عملکرد تلویزیون در جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و با بهره گیری از داده های موجود در ارتباط با بعضی از مجموعه های تلویزیونی که در ایران به نمایش درآمده اند، نشان می دهد که این سریالها چگونه در دیالوگ بازیگران، صحنه آرایی فضا و.مطالبی را نهفته دارند که بیننده ناخودآگاه آنها را جذب و به عمل می گذارد.توجه جدی به مضمون برنامه های تلویزیونی و عطف توجه به آموزش های پنهانی که این رسانه می تواند داشته باشد؛ پیشنهاد مؤکد نویسنده را شکل می دهد.

متن

1- آموزش و یادگیری پنهان
2- آثار آموزش و یادگیری پنهان
3- آموزش و یادگیری پنهان در ایران
نتیجه گیری
یادداشتها
 مقدّمه
تأکید این متن بر فرستنده پیام ارتباطی و آثار و نتایجی است که ارسال ناآگاهانه پیام، نصیب مخاطب و به تبع آن فرستنده پیام می سازد.با این نگاه، ضمن تبیین مفهوم یادگیری پنهان (مفهومی که از خاستگاه مخاطب به پیام نظر می کند) ، واژه جدیدتری را (آموزش پنهان) به بحث می گذاریم.مرکز ثقل واژه اخیر، فرستنده پیام است.
برآنیم که آثار انتقال ناآگاهانه و ناخواسته پیام به مخاطب ممکن است مقصود و منظور فرستنده پیام نباشد، همچنان که نتایج حاصل از یک پیام ارتباطی شاید مورد انتظار فرستنده پیام نباشد و برخلاف خواست، اراده و تمایل وی، دنیای درون مخاطب(ذهنیت مخاطب) و یا دنیای بیرون او (رفتارهای مخاطب )را متأثر سازد.
در مقام یک پیش فرض، برخی التهابات اجتماعی - فردی در حوزه اجتماع و فرهنگ را به این آموزشها (آموزشهای پنهان )و یادگیریهای متعاقب آن (یادگیری پنهان) ارجاع می دهیم.به عبارت دیگر انتظار داریم با افزایش حجم آموزشها و یادگیریهای پنهان، بر برخی رفتارها و کنشها که احتمالا منظور نظر فرستنده یا گیرنده پیام نبوده است، افزوده گردد.این رفتارها و کنشها می توانند از آن نوع رفتارها و کنشهایی باشند که در یک نگاه ارزشیابانه نمره مثبتی دریافت نمی کنند و بلکه علائمی از بیماری فرهنگی، تلقی می گردند.نتیجه این که، مبداء شناختی بسیاری از رفتارهای نامطلوب را می توان به منبع یا فرستنده ای ارجاع داد که این رفتارها را "نامطلوب" می انگارد و از آثار و عوارض ناشی از انتقال پیام، در فغان است.
در ادامه و به قصد بررسی بود و نبود آموزشها و یادگیری پنهان در جامعه ایران، برخی داده های موجود را بررسی کرده ایم.

یافته های ما حاکی از وجود آموزشهای پنهان از طریق برخی رسانه های رسمی (بویژه سیمای جمهوری اسلامی ایران) می باشد.این در حالی است که همین رسانه ها از شکل گیری مجموعه ای از التهابات فرهنگی - اجتماعی در کشور گلایه دارند.

1- آموزش و یادگیری پنهان

به زعم برخی از صاحبنظران، ما می توانیم محرکهایی را ثبت کنیم که از ادراک آنها آگاه نمی شویم. (1) در واقع می توانیم به نوعی یادگیری معتقد باشیم که آگاهانه نیست و کنشگر بدون اطلاع و آگاهی خود به ثبت و ضبط محرکها اقدام می کند.اینگونه یادگیری را که یادگیری پنهان 1 نام دارد، می توان به شرح زیر تعریف کرد:
یادگیری که در عمل آشکار نیست، ولی خود را در عمل بعدی ضمن یک فعالیت آشکار می سازد. (2)
از آن جا که هرگونه یادگیری، آثار خود را در نگرشها و رفتارهای افراد نمایان می سازد؛ نقش یادگیری پنهان در شکل گیری و حیات خارجی و ذهنی فرد، اهمیت می یابد. 2 در این فضا این احتمال وجود خواهد داشت که اقدام به بروز رفتارهایی کنیم،یا حب و بغضهایی را در خود پرورش دهیم که در حاق واقع در تبیین علل و چرایی شکل گیری آنها، دلیل و توجیه خاصی در دست نداریم.
چنین نگاهی به فضای ارتباطات، توجه به عنصر آگاهی یا نبود آگاهی در گیرنده پیام می باشد.گیرنده پیام می تواند نسبت به محتوای پیام ارتباطی و حتی نسبت به دریافت پیام ناآگاه باشد.همین استدلال را می توان نسبت به فرستنده پیام نیز تسری داد.فرستنده پیام احتمالا غیر از متن موردنظر خویش، بسیاری حالات و شرایط را نیز به اطلاع مخاطب می رساند.انتقال ناآگاهانه و غیرمقصود، برخی داده ها از مبداء فرستنده پیام را آموزش پنهان نام می نهیم.

2- برخی از صاحب نظران مانند فروید، از طریق بهره گیری از تجربه ها و آموخته های پنهان انسانی، اقدام به تأسیس برخی نظریه ها در حوزه روانشناسی کرده اند.بدیهی است نگاه این مقاله لزوما منطبق با نظریه های یادشده نیست.این نظریه ها، بیش از هر چیز، در مقام ارائه چهارچوبی برای تبیین شخصیت انسان ( در حوزه روانشناسی شخصیت) هستند و به همین روی از ساختی جزم گرا و جبری برخوردارند.در مقابل مفهوم "یادگیری پنهان" تنها در مقام ارائه یک نظریه یادگیری ( در حوزه روانشناسی یادگیری) می باشد و اصولا از ساختی جبرگرا برخوردار نیست.
اصولا آگاهی یا ناآگاهی گیرنده یا فرستنده یک پیام ارتباطی، تأثیری در ارسال یا دریافت پیام و نتایج ناشی از آن ندارد و می توان احتمال داد که در مواردی، بدون اطلاع فرستنده یا گیرنده پیام و یا هر دو، برخی پیامها در اختیار گیرندگان قرار گیرد.در یک تقسیم کلی و از حیث آگاهی یا ناآگاهی فرستنده یا گیرنده به محتوای پیام، می توان چهار حالت متفاوت را از یکدیگر بازشناسی و تفکیک کرد.فرستنده پیام ممکن است نسبت به محتوای پیام خویش آگاه یا ناآگاه باشد.گیرنده پیام نیز می تواند همین وضعیت را داشته باشد.از ترکیب این حالات با یکدیگر، چهار حالت از یکدیگر متمایز می گردد که در جدول شماره 1مورد اشاره قرار گرفته است.
جدول شماره 1
تفکیک وجوه گوناگون ارسال و دریافت پیام از حیث
آگاهی یا ناآگاهی فرستنده و گیرنده به محتوای پیام ارتباطی
دومین و چهارمین حالت را می توانیم حالاتی بدانیم که به علت ناآگاهی گیرنده از محتوای پیام، یادگیری پنهان ایجاد شده است و در موارد سوم و چهارم با آموزش پنهان مواجهیم.با این وصف در حالت سوم، آگاهی و رشد گیرنده مانع از تأثیر آموزشهای پنهان در گیرنده پیام خواهد شد.
ناآگاهی گیرنده یا مخاطب پیام ارتباطی از محتوای پیام، به بروز رفتارهایی می انجامد که وی آگاهی چندانی نسبت به آنها ندارد، از این رو کنش گر بدون آگاهی و وقوف نسبت به آن چه می داند، حب و بغضهایی را سازمان می دهد و رفتارهایی می کند که دلایل چندان متقنی برای بروز این رفتارها، در خویش نمی یابد.
ناآگاهی فرستنده پیام ارتباطی به محتوای پیام نیز، احتمالا به نتایجی در مخاطب می انجامد که مورد نظر و خواست فرستنده نبوده است؛ مثلا اگر یک نظام تبلیغاتی، علیرغم اصرارهای مکرر و روزافزونش بر بروز رفتارهایی خاص در مخاطبان، رفتارها و واکنشهایی در جهت مخالف خواست خود مشاهده می کند، باید به این نکته توجه کند که شاید در کنار پیامهای آشکار و از قبل تعیین شده ای که در اختیار مخاطب قرار داده است، برخی پیامهای خاموش نیز ارسال کرده و از این طریق، ناخواسته مخاطبان را به رفتارهایی برخلاف آن چه انتظار دارد تشویق کرده باشد.

2- آثار آموزش و یادگیری پنهان

در تیین آثار یادگیری پنهان اشاره به این نکته گویاست که آموخته های پنهان نیز مانند آموخته های آشکار منجر به شکل گیری نگرش و رفتار در مخاطبان می گردد.همچنان که آموزش پنهان نیز علیرغم قصد و اراده فرستنده پیام، مخاطب را متأثر می سازد.
جالب تر این که به علت پنهان بودن فرآیند یادگیری و ناآگاهی فرستنده یا گیرنده پیام، فرآیندهای گزینش گری در هیچ یک فعال نشده و فرستنده و گیرنده را از حالت فرستنده و گیرنده فعال به فرستنده و گیرنده غیرفعال تبدیل می کند.
از منظر فرستنده پیام و در صورت فقدان قصد و اراده وی، می توان این فرجام را به انتظار نشست تا بسیاری اهداف و اغراض آموزشی که منظور نظر وی نیست (و بلکه در تقابل با خواسته های وی قرار دارد) به گیرندگان منتقل گردیده و نتایجی مغایر با آن چه خواست فرستنده پیام است را در مخاطب پدید آورد.اگر همچنان که ادعا شده است، بپذیریم که اغلب در برنامه های تلویزیونی، هدفهای مطلوب اجتماعی با وسایل نامطلوب تحقق می پذیرد، (3) می توانیم علیرغم اراده فرستندگان پیام، در این انتظار باشیم تا مخاطب نیز ناخواسته اهداف مطلوب خویش را با بهره گیری از ابزارها و وسایل نامطلوب محقق سازد.
“ در همه برنامه ها و آگهیهای تلویزیونی، درست مثل فیلمهای سینمایی سطحی دیگر وجود دارد که می توان آن را "محتوای غیرعمدی" 1 نامید.این محتوا از زمینه ای پرتفصیل ترکیب یافته است.منظره اتومبیلها، صحنه های خیابانی، معماری، تلفنها، ماشینهای پاسخگو و نیز رفتارهایی که کمتر به آن توجه می شود .برعکس محتوای عمدی، 2 جزئیات محتوایغیرعمدی، بارها و بارها تصویری کاملا درست از واقعیتهای زندگی روزمره ارائه می دهند.بیننده هیچ کدام از اینها را نه نادیده می گیرد و نه فراموش می کند، بلکه در ذهنش بایگانی می شوند و بخشی از ذخیره عمومی دانش شخصی را نسبت به جهان تشکیل می دهند." (4)
آثار یاد شده را از منظر گیرنده پیام نیز می توان بررسی کرد.اصولا مقاومت در مقابل تبلیغات و تلقینات فرستنده پیام، در شرایطی برای مخاطب و گیرنده پیام میسر است که به محتوای اطلاعات و پیامهای مبادله شده احاطه داشته باشد.
با آگاهی از محتوای پیامهای مبادله شده است که می توان بر ارزشیابی آنها پرداخته و آنها را درست یا غلط، خوب یا بد و سودمند یا ناسودمند دانست.دیدگاههای ارزشیابانه و نگرشهای انسان نسبت به آموخته هایش از اشیاء، موقعیتها و انسانهای دیگر، تنها در شرایطی که آموخته های یاد شده از وضوح کافی برخوردار باشند، روشن و شفاف است.اما در شرایطی که انسان احاطه ای نسبت به برخی از پیامهای رد و بدل شده نداشته و آنها به صورت پنهان در ذهنش جای گرفته باشند، ارزشیابی آنها و سپس مقابله با فرستنده و مقاومت در برابر پیامهای مورد بحث ممکن نخواهد بود.بر نقش تفریحات و سرگرمیها در وسایل ارتباط جمعی معاصر، به همین جهت تأکید شده است.آن هنگام که انسان تصور می کند در حال تفریح و سرگرمی است واکنشهای مؤثری در برآورد با محتوای پنهانی که در هر تفریح و سرگرمی وجود دارد بروز نمی دهد.به همین دلیل است که کودکان بسیاری چیزها را از برنامه های نمایشی که هیچ هدف آموزشی یا تربیتی ندارند، یاد می گیرند و نه از برنامه های آموزشی. (5)
- به واقع افراد ضمن تماشای برنامه های تفریحی بیشتر و عمیق ترتحت تأثیر قرار می گیرند، چرا که خیال می کنند "صرفا تفریح می کنند" و بنابراین واکنشهای دفاعی ذهن و فکرشان فروخفته است." (6)
در این میان بر برنامه پنهان مدارس تأکید شده است؛ پیامهای پنهان مدارس به پیامهای خاموشی (7) تعبیر شده است که به سوی دانش آموزان روانه شده و دیدگاهها و جهان بینی او را شکل می دهد.این آموزشها نه از طریق برنامه های رسمی مدارس، بلکه از طریق عواملی مانند "ترکیب نشستن محصلین، زنگ مدرسه، جدا کردن محصلین برحسب سن، تمایزات طبقاتی اجتماعی، اقتدار معلم" (8) یادگیری ارزشهای اجتماعی مسلط و تحصیل دانش و مهارتهای از نظر اجتماعی پسندیده (9) و بسیاری آموزشهای پنهان دیگر عمل می گردد.اشاره شده است که علاوه بر درسهای رسمی در مدارس، چندین درس دیگر نیز آموخته می شود.درس وقت شناسی، درس انضباط و اطاعت از این جمله اند. (10)
- دانش گسترده و پهناور .بطور غیرمستقیم از "سرگرمی" حاصل می شود که بخش عظیمی از آن اطلاعاتی ناخواسته درباره شیوه های زندگی جدید، روابط میان افراد، مشکلات اجتماعی و حتی آداب و رسوم و بازارهای خارجی ارائه می شود." (11)

3- آموزش و یادگیری پنهان در ایران

اکنون و به قصد بررسی اجمالی و آزمون فرضیه این مقاله (بود یا نبود آموزش و یادگیری پنهان در ایران) نگاهی به یک تحقیق انجام شده خواهیم انداخت و در ادامه وضعیت تبلیغات بازرگانی را به نحوی گذرا مرور خواهیم کرد.
دکتر فرامرز رفیع پور در تحقیقی که می تواند بیانگر تأکید وی بر وجود یادگیری پنهان در جامعه ایران باشد (12) به بررسی چند فیلم سینمایی و تعدادی از سریالهای تلویزیونی پرداخته است.رفیع پور با تعریف پاره ای از ارزشها و جستجو به دنبال آنها در صحنه صحنه فیلمها، تلاش کرده است تا آنچه را که فیلم (خواسته یا ناخواسته) به مخاطب القاء کرده است، شناسایی نماید.ارزشهای موردنظر رفیع پور عبارتند از:
1- میزان مشروعیت بخشیدن به ثروت و تبیین آن به عنوان یک ارزش مثبت
2- میزان تأکید و مشروع ساختن نابرابریهای اجتماعی یا کاهش آنها
3- گسترش ارزش مادی گرایی و سودجویی یا کاهش آنها
4- گسترش ارزش و روحیه مصرف گرایی یا کاهش آن
5- گسترش یا تضعیف ارزشهای مذهبی (13)
وی به همین منظور از معرفهایی مانند نوع منزل و ارزش آن، وسایل منزل و ارزش آنها، لباس هنرپیشه ها و زیورآلات و آرایش ایشان و ارزش آنها، وضعیت حجاب ایشان، وسایل نقلیه مورد استفاده و ارزش آنها، رفتارها و عملهای مذهبی، میزان انتقال ارزشهای مذهبی و میزان انتقال ارزشهای مربوط به گروه مرجع غربی یا ملی، برای بررسی میزان ارزشهای اشاره شده در فوق بهره می گیرد.
وی آن گاه سریالهای تلویزیونی سایه همسایه (1365)،مهمان (1370)و باغ گیلاس (1372)را که در زمان خود از پربیننده ترین سریالهای تلویزیونی بوده اند، برای بررسی انتخاب کرده است.بررسی نتایج به دست آمده و تطبیق آن با موضوعات مورد تأکید در این مقاله گویای بسیاری نکات است.
به عقیده او با گذر زمان به سوی سالهای 1370و به بعد، سریالهای تلویزیونی که از تلویزیون رسمی و دولتی جمهوری اسلامی ایران پخش شده است در جهت کاهش ارزشهای انقلابی، مذهبی و ارزشهای مشابه قدم برداشته اند و در عوض ارزشهای مادی و نابرابری را ترویج کرده اند. (14) جالب این جاست که تأکید ظاهری و خارجی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در طول دوره یاد شده درست برخلاف جهتی است که صدا و سیما، ناخواسته (و از طریق آموزش پنهان )به بینندگان خود القاء کرده است.

به عبارت دیگر، در حالی که لایه های ظاهری و بیرونی سیمای جمهوری اسلامی ایران در حرکت به سوی تأکید بیشتر بر ارزشهای انقلابی و مذهبی بوده است، آموزه های پنهانی که از طریق همین رسانه به مخاطبان منتقل شده است، دقیقا مسیری برخلاف مسیر پیش گفته، پیموده است.یکی از نتایج جالب این تحقیق این است که به نظر می رسد، سریال مهمان در همسازی و آشتی میان پاره ای ارزشها، ناتوان بوده است.رفیع پور می گوید:
"در سریال مهمان نکته جالب آنست که هم ارزشهای مادی و نابرابری و هم سودجویی و هم ارزشهای مذهبی به ببننده انتقال داده می شود.به عبارت دیگر، ارزشهای نابرابری با ارزشهای مذهبی پیوند زده می شود و در پوشش آن، به جامعه متشعشع می گردند؛ تا جایی که یک مذهب سرمایه داری مفرط که در آن عدل و قسط جایی ندارد در جامعه گسترش یابد و به ارزش تبدیل شود." (15)
وی همچنین چهار فیلم سینمایی برزخی ها(1360)،بایکوت (1362)،عروس (1370)و هنرپیشه(1372)را بررسی می کنند.میانگین ارزشهای نمایش شده در این فیلم ها نیز در جدول شماره 3آمده است.

نتیجه گیری
 رفیع پور حاکی است که فیلمهای جدید (مثلا عروس) ریل جدیدی از تغییر ارزشها را در جامعه تثبیت نموده اند.
"تغییرات ارزشی در ایران بعد از سال 1368در دو جهت به هم مرتبط پیش می روند.از یک طرف ارزشهای مادی و نابرابری در حال گسترشند و از طرف دیگر، همسو با آن، ارزشهای مذهبی در حال تضعیفند." (16)
اگر چه تحقیق رفیع پور در مقام بررسی این سؤال نیست که آیا روندهای نمایش داده شده، برخلاف روندهای اعلامی فرستنده پیام می باشد یا خیر؟ با این حال در این نکته تردیدی نیست که میان پیام های آشکار و پنهان فرستنده های یاد شده، تعارضی آشکار وجود دارد. 1 در این میان اگر این دوگانگی را به سوءنیّت تهیه کنندگان برنامه های یاد شده ارجاع ندهیم (که نمی دهیم)؛ می باید بر وجود برخی آموزه های پنهان در فعالیتهای یاد شده صحه بگذاریم.بر این اساس آموزه های رسمی و آشکار یک رسانه، تحت شعاع آموزه های پنهان آن رسانه قرار می گیرد.
* * *


1- در این میان وضعیت سیمای جمهوری اسلامی ایران برجستگی خاصی دارد؛ زیرا که اولا این رسانه، پیام های رسمی و آشکار خویش را با صراحت تمام اعلام می کند (حال آنکه تهیه کنندگان فیلم های سینمایی لزوما چنین نمی کنند )و ثانیا صدا و سیما به عنوان یک رسانه رسمی محدودیتهای بیشتری را (از حیث تبعیت از الگوهای ارزشی و هنجاری رسمی) تحمل می کند، حال آنکه تهیه کنندگان فیلم های سینمایی، از این حد از محدودیت برخوردار نیستند؛ و اصولا تکلیفی ندارند، مانند یک رسانه رسمی از ارزشهای رسمی اعلام شده، تبعیت و دفاع کنند.

در مورد آگهیهای بازرگانی نیز چنین فرآیندی قابل مشاهده است.تبلیغات را نیز می باید مجرای انتقال پنهان داده ها دانست.همچنان که قبلا نیز اشاره شده، در بسیاری موارد از طریق تبلیغات (بازرگانی و غیربازرگانی)، داده هایی به مخاطب منتقل می گردد که در تحلیل نهایی، مقصود نظر و منظور فرستنده پیام نبوده است.رفیع پور معتقد است که تغییرات ارزشی در جامعه ایران از سال 1368به بعد متأثر از تبلیغات کالاها نیز بوده است.از منظر وی دولت جدید از این سال یک جریان قوی نیازآفرینی را در جامعه بوجود آورد و در این مسیر از اهرمهای مختلفی بهره برد که یکی از این اهرمها، تبلیغات گسترده کالاها بود. (17) محسنیان راد نیز از نتایج تحقیقات مشابهی خبر می دهد:
“ تحلیل محتوای 2699 آگهی تبلیغاتی یک هفته در آذر 1371وسایل ارتباط جمعی ایران، نشان می دهد که 24درصد آنها مربوط به کالاهای خارجی بوده است.موزیک متن 50درصد آگهیهای رادیو و تلویزیون و سینماها را موزیک تند غربی تشکیل می داده است.انگیزه های تحریک شده در این آگهیها، بیشتر مربوط به کالاهای خانگی نیازمند انرژی بوده است.به نظر می رسد که مخاطب 51 درصد آگهیها، فقط طبقه مرفه و ثروتمند جامعه بوده است.در مجموع چنین به نظر می رسد که زمینه های قرار گرفتن "آسودگی" و "ثروت" از یکسو، و "کالاهای خارجی" از سوی دیگر، در ارزشها و ارزش گذاریهای جامعه از طریق آگهیهای مذکور در حال تکوین است." (18)
توجه به یکی از اظهارنظرها در این زمینه مفید است؛ اظهارنظری که متوجه لایه های پنهان محصولات سیمای جمهوری است.
“آن چه ایراد کلی برای اصل تبلیغات به نظر می رسد و در تباین با فرهنگ اسلامی قرار دارد، تشویق و تحریص مادی گرایی و تبلیغ اشرافیت، به بهانه زندگی راحت است.به خاطر بیاورید شعارهای تبلیغاتی چون هزار و سیصد و هفتاد متر اسکناس هزار تومانی، کلید طلایی خانه ای لوکس، ماشینی که پر از پول است و یا تصاویر کودکانی که با دهان پر به صرف ماکولات و مشروبات مورد تبلیغات مشغولند و یا زمانی که در یک آشپزخانه لوکس، از درون یک ظرف بلور گران قیمت، چند دانه مثلا خیارشور برداشته تا مثلا ترازویی را تبلیغ کنند." (19)

در مورد فیلمها و سریالهای خارجی پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز، همین استدلال ساری و جاری است.علیرغم ممیزی قوی و بسیار شدید ( که بیشتر متوجه ملاحظات شکلی و محدودیتهای رفتاری شرعی است) پس زمینه ها و بستر اصلی داستان سریالهای پخش شده از سیما در بسیاری موارد با نظام ارزش ترویجی سیما در تعارض بنیادین قرار دارد.وجود برخی زمینه ها ونگرشهای شدید فمینیستی در آثار خارجی (و گاه داخلی) پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران و ملاحظات رسمی حاکم در زمینه حقوق زنان 1 (که از قضا سیمای جمهوری اسلامی ایران بشدت مدافع این ملاحظات است)امکان جمع میان آموزه های پنهان و آشکار صدا و سیما در این زمینه را ممکن نمی سازد. 2

نتیجه گیری

1- آموزش و یادگیری لزوما آگاهانه صورت نمی پذیرد.می توان ناخودآگاه و یا ناخواسته به آموزش دیگران پرداخت.همچنان که دیگران نیز ممکن است ناخواسته یا ناخودآگاه بر اندوخته های شناختی خود بیفزایند.
2- آموزش پنهان و یادگیری پنهان واژگانی هستندکه برای نام گذاری موارد فوق به کار می آیند.اگر مبدأ پیام از آن چه می فرستد آگاه نباشد با آموزش پنهان؛ و اگر مقصد پیام از آنچه دریافت می کند، آگاه نباشد، با یادگیری پنهان مواجهیم.
3- آموزش و یادگیری پنهان، هر دو تأثیراتی عمیق در شناختها، نگرشها و رفتار کنش گران برجای می گذارند، با این وصف تأکید اصلی این مقاله بر ناخواسته یا ناآگاهانه بودن پیام ارسالی از روی مبدأ پیام (فرستنده) می باشد.
4- پنهان بودن برخی پیامهای ارسالی از روی فرستنده و یا مخفی بودن برخی داده های دریافتی از سوی گیرنده، می تواند رفتارهایی را در کنش گر باعث گردد که مقصود و یا مطلوب فرستنده نبوده، یا اینکه با سازمان ارزشی کنش گر منطبق نیست.
5- برخی ناسازگاریها میان ابعاد آشکار و پنهان پیام، یا میان پیامهای پنهان و علقه های آشکار نظام اجتماعی یا افراد، از عوارض و بیماریهای ناشی از آموزش و یادگیری پنهان است.

1- به عنوان نمونه می توان به عدم تصویب کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان توسط ایران اشاره کرد که در بسیاری از ابعاد خود، از نگرشهای فمینیستی ترویج شده توسط فیلم های پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران رقیق تر است.
2- بدیهی است که در اینجا در مقام ارزیابی صحت دیدگاه فمینیستی یا مخالفت با آن نیستیم.تأکید اصلی ما در اینجا تنها بر این نکته است که یک رسانه (سیمای جمهوری اسلامی ایران)نمی تواند رسما مخالف برخی رویکردهای فمینیستی باشد و در عمل (از طریق آموزش پنهان)همین رویکردها را با شدت و حدّت بیشتری ترویج کند، و در نهایت نیز از برخی رفتارهای فمینیستی در سطح اجتماع نگران باشد.بیاد داشته باشیم که اصولا آموزه های پنهان بیش از آموزه های آشکار (بویژه در شرایطی که نوعی بی اعتمادی بر نگرش مردم به رسانه حاکم باشد) نافذند

6- مطالعاتی بر عملکرد جاری برخی از رسانه های کشور (از جمله سیمای جمهوری اسلامی ایران) وجود بسیاری پیامهای پنهان در میان پیام های منتشر شده را گواهی می دهد.از قضا تأکیدات سیمای جمهوری اسلامی ایران بر برخی تظاهرات و الگوهای رفتاری و هنجارهای فردی، اجتماعی و مذهبی اهمیت خاصی به نقش پیامهای پنهان این رسانه داده است.به نظر می رسد در مقام عمل وجود تضاد و تناقض میان پیامهای آشکار و پنهان سیمای جمهوری اسلامی ایران، از تأثیرگذاری پیامهای آشکار این رسانه کاسته است؛ همچنین به نظر می رسد که براساس یافته های علمی، به علت عدم مقاومت مخاطبان نسبت به پیامهای پنهان، تأثیر پیامهای پنهان این رسانه بیش از تأثیر پیامهای آشکار این رسانه بوده باشد.
7- با وسعت یافتن و گسترش دامنه و شمار مخاطبان یک رسانه بر تأثیرات منفی پیامهای پنهان بر فرد، فرهنگ و اجتماع افزوده می گردد.
8- منشأ بسیاری از التهابات اجتماعی را ( آن گونه که ادعا می شود) می باید در تعارض میان پیامهای پنهان و آشکار رسانه های بزرگ کشور و تأثیر قوی تر پیامهای پنهان این رسانه ها دانست.این مهم نیست که این رسانه کدام ارزشها را رسما تبلیغ می کنند، بلکه آن چه مهم است اینست که این رسانه کدام ارزشها و رفتارها را عملا - و شاید ناخواسته - ترویج می دهند.

یادداشتها

(1) اتکینسون، ریتا.ل، زمینه روانشناسی، محمدتقی براهنی و دیگران، چاپ ششم، ج 1، تهران، انتشارات رشد، 1371، ص 302.

(2) شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 230.

(3) کازنو، ژان، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، باقر ساروخانی و منوچهر محسنی، چ دوم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1367، ص 119.

(4) تافلر، الوین، جابجایی در قدرت؛ دانایی و ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم، شهیندخت خوارزمی، چ سوم، تهران، مترجم، 1371، صص 572-3.

(5) روشه، گی، کنش اجتماعی، هما زنجانی، چ دوم، مشهد، دانشگاه فردوسی 1370، ص 173.

(6) لنسکی، گرهارد و جین لنسکی، سیر جوامع بشری، ناصر موفقیان، چ اول، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1369، ص 494.

(7) تافلر، الوین؛ شوک آینده، حشمت الله کامرانی، چاپ اول، تهران، مترجم، 1372، ص 429.

(8) همان.

(9) گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، منوچهر صبوری، چ اول، تهران، نشر نی، 1373، ص 459.

(10) همان، ص 460.

(11) جابجایی در قدرت، پیشین، صص 572-3.

(12) رفیع پور، فرامرز، وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزشهای اجتماعی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشهای بنیادی، 1375.

(13) همان، ص 21.

(14) همان، ص 76.

(15) همان.

(16) همان، ص 34.

(17) رفیع پور، فرامرز، پیشین، ص 113.

(18) محسنیان راد، مهدی، تبلیغات بازرگانی و تهاجم فرهنگی؛ نقش آگهی ها در انتقال ارزشهای جامعه مصرفی، خلاصه مقالات کنفرانس تهاجم فرهنگی؛ ماهیت و ابعاد آن (تهران، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1372).

(19) بی نا، "تبلیغات چرا و چگونه؛ نکاتی در مورد تبلیغات در سینما و تلویزیون"، کیهان، 12/8/1375.

تبلیغات