آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۹

چکیده

چند همسری به معنای اختیار کردن بیش از یک زن در نزد شارع، مقدس منوط به شرایط خاص و رعایت عدالت می‌باشد. این نوشتار ضمن تعریف چند زنی، وجود این پدیده در بین اقوام و ادیان و نظریات و علل آن را بررسی کرده است. به اعتقاد نگارنده تجدید فراش مرد موجب می‌شود که زن به آسیب‌هایی نظیر احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی، بی‌اعتمادی و مشکلات اقتصادی و خانوادگی گرفتار شود، البته آمارها نشان می‌دهد که گرایش به چند همسری در حال کاهش است و مطابق نظر سنجی‌ها مخالفت با چند همسری بیش از موافقت با آن می‌باشد. در پایان نیز پیشنهاداتی جهت کاهش این پدیده و اثرات آن ارائه گردیده است.

متن

پدیـده چند همسری از جمله مباحثی اسـت که در قـرن اخیـر بسیار مـورد توجه اندیشمندان اجتماعی قرار گرفته است. نکته قابل تأمل در این تبیینها اتخاذ سرسختانة موضع دفاع یا مخالفت با چند همسری است. از نظر برخی افراد چند همسری در زمانهای گذشـته رسم بـوده اسـت و اینـک در اکثـر جوامع مرسـوم نیست. از نـظر گـروه دیگر تنها اصل تجویز آن در متـون دینی، بـر جـواز انجام آن کفـایت میکند. این پشتیبانی مجدانه به حدی است که شائبه راجح بودن این کار را به ذهن متبادر میکند. به نظر میرسـد هنوز این مسأله جزء مسـائل مورد مناقشه و سؤال اسـت. آنچه تا کنـون از سـوی موافقین و مخالفین طـرح شـده اسـت، اغلب بـا پیشداوری، قضاوت ارزشی و تعصبـات جانبدارانه همراه بوده اسـت. بنابراین لازم اسـت به دور از هر گونـه قضـاوت بـه بازکاوی جامعهشـناختی ایـن پدیده و بازتـاب آن در اجتماع پرداخت.
تعریف چند همسری
اصطلاح چند همسری در مقابل تک همسری[1] فی نفسه واژهای عام بوده و شامل چند شوهری[2] و چند زنی[3] میباشد، اما واژه مورد نظر این تحقیق چند زنی است.
این اصطلاح به معنی نوعی ازدواج است که داشتن بیش از یک زن را مجاز میشمارد. اصطلاح چند همسری از حیث ریشه شناسی (اتیمولوژی) تعدد زوج یا زوجه را مشخص نمیکند، اما کاربرد تاریخی آن همیشه به مفهوم زناشوئی مرد با بیش از یک زن بوده است. (Gould and Kolb, 1964: 517-51)
بیشتر مردان در جوامعی که تعدد زوجات در آنها رواج ندارد، تنها یک همسر دارند و حق داشتن چند زن اغلب محدود به افرادی است که دارای منزلت والایی هستند و در این گونه جوامع معمولاً نسبت جنسی[4] و عوامل اقتصادی مانع از این اتفاق میشوند. (Giddens, 1993: 393)
چند همسری در ادیان و اقوام
چند زنی در اقوام
رسم چند زنی از جمله رسمهایی است که تاریخی به قدمت تاریخ بشر دارد، تا آنجا که بشر به یاد دارد از اقوام ابتدایی گرفته تا ملل متمدن این رسم وجود داشته است. به عقیده ویل دورانت این رسم از اجتماعات اولیه بشری سرچشمه گرفته و بلکه «در اجتماعات اولیه، اصل چند همسری روشی متداول و رایج بوده است» (ویل دورانت، 1370: ص50) همچنین رسم چند زنی در میان اقوام چینی و هندی و بابلی و آشوری و مصری قدیم (ناصح علوان، 1404: ص 15) و در میان قبایل سرخپوست آمریکا رواج کامل داشته است. ویل دورانت از قول سکولکرافت مینویسد: «در میان قبیله هندیشمردگان آمریکا اغلب مردان تا به سن پیری برسند، زنان متعدد میگیرند و حتی فرزندان خود را نمیشناسند» و سفید پوستها را به خاطر اینکه تمام مدت عمر خـود را با یـک زن سـر میکنـند، مـورد تمسخر قرار میدهند. (ویل دورانت،1370: ص 61)
در میان اعراب جاهلیت نیز تعدد زوجات حد و حصری نداشت. تعیین محدودة تعدد زوجات توسط اسلام برای آن عده از اعراب که بیش از چهار زن ‏داشتند، مشکل به وجود می‏آورد، لذا افرادی که بیش از این تعداد زن داشتند، مجبور بودند آنها را رها کنند. (مطهری، 1357: ص 342) در ایران باستان نیز اصل تعدد زوجات اساس خانواده به شمار میرفت و تعداد زنانی که مرد میتوانست داشته باشد، به نسبت توانایی مالی او بود و اغلب مردم کم بضاعت نمیتوانستند بیش از یک زن داشته باشند. رئیس خانواده از حق ریاست دودمان بهرهمند بود. یکی از زنان،صاحب حقوق کامله بود و پادشاه او را زن یا «زن ممتاز» میخواند. از او پستتر زنی بود که عنوان خدمتکاری داشت و او را «زن خدمتکار» یا «زن چگاریها» (چاکر زن) میگفتند.» (کریستین سن، آرتور امانوئل، 1372: ص 432) «شمارة زنانی که مرد میتوانست بگیرد، نامحدود بود و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است که مردی چند صد زن داشته است». (مطهری، 1357: ص 341) گوستاولوبون نیز تاکید کرده که «قبل از اسلام هم رسم مذکور در میان اقوام شرقی از یهود، ایرانی، عرب و غیره شایع بوده است» (گوستاولوبون، 1334: ص 509)
چند زنی در ادیان
قبل از اسلام این رسم در میان تمامی ادیان الهی موجود در آن روزگار به جز مسیحیت[5] وجود داشت. چنانچه در کتاب مقدس (تورات) آن را به رسمیت شناخته و آورده است که انبیاء بزرگ الهی همانند ابراهیم (کتاب مقدس، سفر پیدایش باب 25: 1-6) و یعقوب (سفر پیدایش، باب32 : 22) و موسی(سفر خروج، باب2 : 16 تا 21 و سفر اعداد، باب 12: 1) و داود زنان متعدد داشتند و در خصوص داود کتاب مقدس اسامی 9 نفر از زنان او را نام میبرد. (کتاب مقدس، کتاب اول تاریخ ایام، باب سوم) کتاب تلمود نیز نیز چند زنی را مجاز دانسته است. آقای وستر مارک[6] میگوید: در تلمود برای تعدد زوجات حدی معین نشده، ولی سفارش کرده است در صورتی که مردی اقدام به چنین عملی کند، باید بتواند آنها را به درستی تأمین نماید و فرد عادی بهتر است 4 زن و افراد عالی مقام 8 زن بگیرند، اما اذعان دارند که خداوند برای آن حدی قرار نداده است (احمد طه، 2003: ص30) و در عمل نیز این کار میان یهودیان مرسوم بوده است. (السباعی، 1999: صص77-70) و امروزه علی رغم فتوای خاخام «جرشوم» به تحریم چند زنی باز کثیری از مردم اسرائیل (فرقه قرائیین) اقدام به چند زنی میکنند، لکن شروطی مثل وسعت مالی مرد یا عقیمی یا دیوانه بودن زن اول و رعایت عدالت بین زنان(صابر احمد طه، 2003: ص 31 و32) را قائل میشوند، علاوه بر دین یهود در دین زرتشت و بعضی ملل دیگر این رسم و قانون وجود داشته است. (مطهری، : ص337 و صص341-340) همچنین در میان دین «کنفسیوس» (چینیها) و دین «بودا» (هندیها) چند زنی مجاز دانسته شده است و در دین «لیکی» که در چین پیروانی دارد، تعداد زنانی که یک مرد میتواند بگیرد تا 230 نفر میباشد. (ناصح علوان، 1404: ص 15)
اما همه ادیان برای تعدد زوجات شروطی قائل شدهاند و یکی از شروط اساسی در این باب شرط عدالت میباشد، چنانچه در تورات آمده است که هرگاه شخصی کنیز خود را برای پسرش عقد نماید و سپس پسر مصمم شود که زن دیگری اختیار نماید، نبایستی از غذا و لباس زن اول بکاهد و وظیفه زناشوئی را در مورد او تقلیل دهد یا در کتاب مذهبی مالدیو که گرفتن سه زن را مجاز کرده است، دستور میدهد شوهر باید با آنها به تساوی رفتار کند. (منتسکیو، 1362: صص 438-437)
چند زنی در غرب
بعضی از مورخین معتقدند که قدمت تک همسری در اروپا به دوران باستان (قبل از مسیحی شدن اروپا) میرسد و حتی نقل میکنند که «والانتینین، امپراطور روم، به علل و جهات مخصوص اجازه داد تا مردان چندین زن ‏بگیرند، ولی چون این قانون با آب و هوای اروپا مناسب نبود، از طرف سایر امپراطوران روم مثل‏ «تئودور» و «آکاردیوس‏» و «مونوریوس‏» لغو گردید.» )همان، ص 434(
منتسکیو در توجیه این امر مینویسد: از آنجایی که زنان کشورهای آسیایی و جنوب زودتر به بلوغ جنسی میرسند، زودتر نیز پیر میشوند، بنابراین در سنین پیری به واسطه از دست دادن زیبائی خود نمیتوانند نفوذی بر شوهر خود داشته باشند، در حالی که زنان اروپائی به جهت مختصات آب و هوا زیبائی خود را مدتی حفظ میکنند و در ایام پیری هم در مردان نفوذ دارند. (همان، ص 433) او همچنین دیر ازدواج کردن زنان اروپایی و مصرف مشروبات الکلی از طرف مردان را علل دیگر این امر میداند.(همان)
چند زنی در مسیحیت
در اناجیل اربعه نصّ خاصی در مورد ممنوعیت چند زنی وجود ندارد، بلکه در رساله پولس مطالبی است که جواز تعدد زوجات را میرساند، آنجا که پولس میگوید: لازم است اسقف تنها یک زن بگیرد (رساله اول پولس رسول به تیموتاؤس، باب سوم: 2 و 12) و اینکه اسقف را ملزم به یک زن نموده است، دلیلی بر اینمیباشد که برای غیر اسقف، بیش از یک زن جایز بوده است. به لحاظ تاریخی هم ثابت شده است که بعضی از مسیحیان اولیه بیش از یک زن میگرفتند. وستر مارک بیان میکند: با اعتراف کلیسا چند زنی تا قرن هفتم میلادی در بین مسیحیان وجود داشته است، او همچنین اذعان کرده است که پادشاه ایرلند «لدیار مات» و شارلمان دو زن داشتند و لوتر هم در اعتراضات خود به مسیحیت گفته که چند زنی به امر خدا حرام نشده است. (ناصح علوان، 1404: صص17-16) (امروزه فرقه مورمونها قائل به چند زنی هستند و این امر در بین آنها رواج دارد.)
اینکه به چه دلیل امروزه در عالم مسیحیت چند زنی ممنوع است، بسیاری از نویسندگان معتقدند حرمت چند همسری مسیحیت از قوانین حاکم بر روم باستان ناشی شده است، چنانچه جرجی زیدان میگوید: در متون دین مسیحیت نص صریحی دال بر ممنوعیت چند زنی وجود ندارد، بلکه کلماتی است که میتوان جواز چند زنی را از آنها بدست آورد، لکن از آنجا که در نظر رؤسای اولیه کلیسا اکتفا به یک زن برای حفظ نظام و خانواده بهتر به نظر رسید و از قدیم نیز در دولت روم قانون تک همسری حاکم بود، پس به خودشان زحمت بررسی نصوص دینی مسیحیت را ندادند، تا اینکه به مرور زمان ازدواج با زن دوم حرام محسوب شد. (عبد الهادی عباس، 1987: ص 337)
«وستر مارک» و «ارجست فوربل» و افراد دیگری همچون صابراحمد طه معتقدند که کلیسا برای جلب بزرگان دولت روم به دین مسیحیت این قانون را پذیرفت و در حقیقت عملاً [برای خوشآمد دیگران] دست به تحریف دین مسیحیت زد. (احمد طه، 2003: صص64-63)
«وستر مارک» معتقد است که چندزنی به اعتراف کلیسا تا قرن هفدهم میلادی در مسیحیت وجود داشت. (الجمل، 1986: ص26)
هرچند ازدواج دوم در اروپا از نظر قانونی جرم بوده است، لکن در عمل به قاعده تک همسری مقید نبودند. چنانچه لورا بتزیگ[7] تاریخدان داروینگرا نشان داده است که هم در امپراطوری روم (باستان) و هم در عالم مسیحیت قرون وسطایی، اگر چه ازدواج، تک همسری بود، اما جفت گیری اغلب چند زنی بود.
گوستاولوبون هم در این رابطه میگوید: «در مغرب با وجود اینکه آب و هوا و طبیعت مقتضی وجود چنین رسمی نیست، با این حال رسم وحدت زوجه رسمی است که ما آن را فقط در کتابهای قانون میبینیم وگرنه خیال نمیکنم بتوان این را انکار کرد که در واقعیت ماجرا، اثری از این رسم (رسم وحدت زوجه) نیست». (گوستاولوبون، 1334: ص 509)
اینکه ویل دورانت ادعا کرده است که با ظهور دین مسیحیت چند زنی حداقل در اروپا از بین رفته و زن منحصر به فرد، صورت اساسی و رسمی ازدواج را تشکیل میداده است». (ویل دورانت، 1370: صص 52-51) احتمالاً بهجهت عدم اطلاع از قوانین روم باستان بوده است، زیرا شکی نیست که ظهور دین مسیحیت ربطی به تک همسری در اروپا نداشته، بلکه قانون تک همسری در اروپا از مدتها قبل در روم باستان جاری و حاکم بوده است.[8]
چند زنی در اسلام
در باب جواز تعدد زوجات به آیه 3 سوره نساء استناد میشود. در شأن نزول این آیه نقل شده است که قبل از اسلام بسیاری از مردم حجاز، دختران یتیم را به عنوان تکفل و سرپرستی به خانه خود میبردند و بعد با آنها ازدواج کرده و اموال آنان را تملک میکردند و مهریه آنها را کمتر از حد معمول قرار میدادند و با کمترین ناراحتی، آنان را رها مینمودند و حاضر نبودند به شکل یک همسر معمولی با آنها رفتار نمایند. در این هنگام آیه نازل گردید که سرپرستان ایتام در صورت ازدواج با دختران یتیم باید عدالت را به طور کامل رعایت نمایند و در غیر این صورت از ازدواج با آنها چشمپوشی کنند و همسران خود را از زنان دیگر انتخاب کنند. (مکارم شیرازی، 1366: ص289) بسیاری از مفسرین هم در مورد شأن نزول آیه مطالبی مشابه ذکر کردهاند. (بلاغی، 1345: ص9) (ابوالفتوج رازی، 1374: ص232) (کاشانی، 1344: ص428)
بنابراین این آیه برای احقاق حق زنان بوده و به نفع مردان نازل نشده است، زیرا اولاً قبل از نزول این آیه مردان آزاد بودند تا هر تعداد که مایل بودند، ازدواج کنند، ولی نزول این آیه بیش از چهار زن را ممنوع اعلام کرد، حتی برخی را که قبل از تشرف به اسلام بیش از چهار زن داشتند، مجبور نمود که مابقی را رها کنند. ثانیاً قبل از نزول این آیه در حق دختران یتیم ظلم میشد و به اسم ازدواج، ثروت آنها تصاحب میگردید. این آیه مردم را از این کار نهی فرمود. در ادامه آیه ذکر شده است: «اگر میترسید بتوانید بین چند همسر به عدالت رفتار کنید، تنها یک زن بگیرید و نه بیشتر».
علامه در ذیل تفسیر این آیه میفرماید: «این جمله، حکم مسأله را معلق به خوف کرد نه علم و فرمود که اگر میترسید بین چند همسر... و نفرمود اگر میدانید که نمیتوانید عدالت را برقرار کنید. علتش این است که در این امور که وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی اثر روشنی در آن دارد، غالباً علم برای کسی حاصل نمیشود و قهراً اگر خدای تعالی قید علم را آورده بود، مصلحت حکم فوت میشد. (طباطبایی، 1397، ص:177)
از ظاهر آیه جواز چند همسری در نظر اسلام درک میشود، ولی قرآن در این خصوص جواز ازدواج با چند زن را مشروط به حفظ عدالت کامل نموده است، یعنی اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید به همان یک همسر اکتفا کنید تا از ظلم و ستم بر دیگران برکنار باشید. بنابراین تعدد زوجات در اسلام موارد خاص و با شرایط سنگین و در حدود معینی مجاز شمرده شده است.
چند زنی در جوامع فعلی
بر اساس تحقیقات مورداک[9] چند زنی در بیش از 75 درصد از جوامع فعلی یافت شده است، علیالخصوص در کشورهای عربستان سعودی و مصر و در میان فرقه مورمونها (شاخهای از مسیحیت پروتستان) در ایالات متحده آمریکا بسیار رایج است.(Browne, 1992: 213-214) رهبر فرقه مورمون «یونج» 20 زن دارد و در میان فرقههای دیگر مسیحیت همانند فرقه «الاناتفتستس» در آلمان چند زنی رواج کامل دارد. (احمد طه، 2003: ص 65)
همچنین مبلغین مسیحی که به تایلند و اندونزی و آفریقای مرکزی رفتهاند، در آنجا با رواج شدید چند زنی مواجه شدند، برای رواج دین مسیحیت در آنجا، اقدام به تبلیغ چند زنی بیحد و مرز در دین مسیحیت نمودند. (احمد طه، 2003: ص 65)
محاسبه آماری مردان چند همسر
بر اساس آخرین آمار منتشره، نسبت چند زنی در مصر 4 درصد، در سوریه و عراق 5 درصد و در کشورهای خلیج 8 درصد میباشد. (هرچند این آمار رسمی است و شامل تعدادی موارد پنهانی نمیباشد.)
چند زنی در بعضی از کشورهای آفریقای مرکزی وصحرای آفریقا و غرب و جنوب آسیا عمومیت دارد. اطلاعات به دست آمده از تحقیقات سالهای 1992 تا 1998 نشان داد که نیمی از زنان مزدوج 15 تا 49 ساله کشورهای بنین، (کشوری در آفریقای غربی) بورکینافاسو، (کشوری در غرب آفریقا)، گینه و بیش از یک سوم زنان مزدوج سنین فوق در شش کشور آفریقایی با موضوع چند زنی همسرشان مواجهند. چند زنی در میان زنانی که کار نمیکنند، بیشتر از زنانی است که کار میکنند. چند زنی در میان زنانی که در مشاغلی با درآمد پایین هستند، بسیار رواج دارد.(United Nations, 2000: 28)


جدول شماره(1): درصد چند زنی در کشورهای آفریقای شمالی و صحرای آفریقا
 
اسم کشور    درصد    اسم کشور    درصد      
بنین    50    سنگال    46      
بورکینافاسو    51    مالی    44      
گینه    50    موزامبیا    27      
کامرون    33    توگو    43      
جمهوری آفریقای مرکزی    29    نیجر    38      
چاد    39    نیجریه    41      
جزایر کومورو    25    رواندا    14      
کوت دلویر (Cote d’loire)    37    مالاوی    21      
غنا    28    سودان    17      
بوروندی    12    نامیبیا    13      
کنیا    16    اوگاندا    30      
لیبریا    38    جمهوری متحده تانزانیا    29      
زامبیا    17    زیمباوه    19     
Source: united Nations, 2000: 28
همان طور که در نمودار فوق مشاهده میکنید آمار چند زنی در میان 26 کشور، ارائه شده است که در 7 کشور، بالای 40 درصد و در 6 کشور بین 30 تا 40 درصد و در 7 کشور بین 20 تا 30 درصد و در 7 کشور نیز زیر 20 درصد رواج دارد.
به عبارت دیگر چند زنی در حدود 50 درصد کشورهای مورد مطالعه بالای 30 درصد بوده است.
تبیین نظری چند همسری
نظریه جمعیت شناختی
در این نظریه تکیه اصلی بر این امر است که در شرایط خاصی تعداد زنان آماده ازدواج بیش از مردان است و این فزونی تعداد زنان، جامعه را دچار نوعی بحران مینماید، بدین جهت بهتر است مردانی که از امکانات مالی خوبی برخوردارند، به جای یک زن با دو یا چند زن ازدواج کنند، تا تعادل برقرار شود.
نظریه جامعه شناختی
از آنجا که مردان بیشتر درگیر مشکلات زندگی اجتماعی نظیر شرکت در جنگ و فعالیتهای مختلف خطرناک جهت کسب معاش میباشند، بیشتر در معرض مرگ و میر بوده و عمرشان کوتاهتر از عمر زنان است. در جنگ جهانی دوم پنج میلیون نفر مرد کشته شدند، در حالی که چند هزار نفر زن کشته شده بودند، میزان مرگ و میر مردان در کشورهای غیر پیشرفته بیشتر است، زیرا اولاً امکانات بهداشتی در این کشورها کمتر میباشد، ثانیاً جنگ در بین این کشورها بیشتر شیوع دارد و این مصائب اجتماعی باعث میشود که همواره تعداد زنان بدون شوهر زیادتر باشد. (صابر احمد طه، 2003: ص121)
در برخی مواقع زن به صورت ارثی عقیم است یا بعد از ازدواج به دلائلی عقیم شده یا به مرض عصبی یا جسمی سخت و... مبتلا میگردد، در این صورت شوهر یا زنش را طلاق میدهد و یک زن بیسرپرست به جامعه افزوده میشود یا اینکه زن دوم اختیار میکند، البته معمولاً شق دوم انجام میشود، زیرا طلاق زن اول موجب سرگردانی و بدبختی او میشود و کرامت نفس و جایگاه اجتماعی او را به خطر میاندازد، زیرا با این وضعیت فرصت ازدواج نخواهد داشت. (همان، ص122)
نظریه مردم شناختی
نتایج مطالعات مردم شناسان در میان اقوام ابتدایی نشان میدهد که چند زنی در اغلب جوامع ابتدائی شیوع دارد و میتوان ادعا کرد که اجتماعات اولیه بشری به طرف چند زنی متمایل بوده است . یک بررسی قوم نگارانه از 849 جامعه ابتدائی در سرتاسر جهان نشان داده است که از این تعداد 708 جامعه چند زنی(بیش از یک زن) و 4 جامعه چند شوهری (بیش از یک شوهر) و 137 جامعه تک همسری بودهاند. از طرف دیگر شواهد روانشناختی نیز نشان میدهد که مردان معمولاً به دنبال تنوع جنسی بوده و جذب شاخصهای فیزیکی زن نظیر جوانی، تندرستی و شادابی میشوند در حالی که مادهها به سمت شاخصهای ثروت یا امکان کسب ثروت در مردان از جمله قدرت کشیده میشوند، ناپلئون شگنون[10] انسانشناس داروین گرا، معتقد است که مردمان یانومامو[11] در جنگل آمازون یکی از معدود قبیلههایی میباشند که شیوه زندگی نیاکان ما یعنی شکارچیها را دارند. یانوماموها خود را «انسان درنده» مینامند و خشونت و جنگهای مرگبار در میان آنها متداول است. به گفتة ادوارد ویلسون زیستشناس برجسته، «یک چهارم از مردان یانوماموو در نبرد میمیرند، اما جنگجویان باقیمانده اغلب در تولید مثل، بسیار موفق هستند. بنیانگذار یکی از روستاهای یانوماموو 45 فرزند و 8 زن داشت، پسرانش نیز پر زاد و ولد بودند، تا جایی که نزدیک به 75 درصد از جمعیت نسبتاً بزرگ روستا از نسل او بودند و اصولاً جنگیدن آنها برای گرفتن زنان متعدد بود.
انواع اقدام به چند همسری
اقدام مخفیانه
از آنجایی که ازدواج مجدد (خصوصاً اگر برای هوسرانی و بدون عذر موجه عرفی باشد) در کشور ما با هنجارها، انتظارات و ارزشهای عموم مردم جامعه ناسازگار است، لذا معمولاً مردانی که قصد تجدید فراش دارند، تا حد امکان، آن را از چشم همه، حتی نزدیکترین خویشاوندان خود پنهان میکنند.[12]
در مواردی هم شوهر از زندگی مخفیانه با زن دوم خسته شده و بعد از مدتی، به خیال اینکه آب از آسیاب افتاده است، جریان ازدواج مجدد خود را با زن اول در میان میگذارد یا شرایطی فراهم میکند که زن اول از جریان مطلع شود که البته در اکثر این مواقع حوادث پیش نشدهای اتفاق میافتد. [13] (روزنامه اعتماد، 18/2/83.)
اقدام آشکار
در مواردی زن نقص یا بیماریی نظیر عقیمی و روانپریشی و... دارد و همسرش نمیخواهد او را طلاق دهد، دراین صورت معمولاً به جهت آنکه عذر موجه وجود دارد، کمتر پنهان کاری انجام میشود و معمولاً مرد بعد از اخذ مجوز از مراجع قانونی اقدام به ازدواج مجدد خواهد نمود، زیرا این عمل او در نزد مردم و اطرافیان، عمل غیر ارزشی و ناهنجار جلوه نخواهد کرد، بلکه خود را نزد سایرین مردی فداکار معرفی خواهد کرد که حاضر شده است از زن معیوبی مراقبت کند.
اقدام با توافق طرفین
در جوامعی که چند زنی رواج گسترده دارد، زن اول، فرد خاصی را که به لحاظ خصوصیات فردی (اخلاقی) با او بیشتر موافقت دارد، به عنوان عضو زندگی خود انتخاب میکند یا در مواردی که زن دوم به عللی مثل عقیم بودن یا داشتن مشغله سیاسی- علمی، نمیتواند از عهده خواستههای شوهر برآید، خود داوطلب انتخاب همسر برای شوهرش میشود.
علل اقدام به چند همسری
با توجه به مشکلات فرهنگی و معیشتی، فرهنگ غالب جامعه ایران، موافق چند همسری نیست، بلکه به اعتراف بسیاری از جامعهشناسان و اندیشمندان افکار عمومی جامعه ایران در تضاد با چند همسری نیز میباشد، به طوری که اگر فردی بدون عذر موجه، زن دوم بگیرد، اولین کسانی که او را مورد سرزنش قرار میدهند، اقربا و نزدیکان وی همانند پدر، مادر یا برادران و سایر نزدیکان خواهند بود و به احتمال بسیار زیاد انگشتنما و نقل محافل خواهد شد. لذا این سوال مطرح است که به چهدلیل مرد متأهل تجدید فراش مینماید و چه چیز یا چیزهایی میتواند انگیزهاو باشند. علل ذیل به عنوان دلایل این کار مطرح شده است:
علل فردی
عدم تهذیب نفس و خویشتنداری
معمولاً افرادی که به هیچ وجه صلاحیت اخلاقی ندارند و هوسرانند و نمیتوانند خویشتنداری داشته باشند، درگیر مسأله تجدید فراش میشوند. آنها اغلب نمیتوانند زندگی اول خود را هم خوب اداره کنند و بدترین اخلاق را در روابط با زن اول خود دارند، چنین افرادی سریع در دام وسوسه میافتند و چندین خانواده را به فساد میکشند. به دیگر سخن روحیه خوشگذرانی، روحیه عدم وفاداری، روحیه ناسپاسی، ... معمولاً یکی از مهمترین دلایل چند همسری مردان است.
مقابله با طلاق و جدایی
گاهی اوقات اختلافات زن و شوهر تا آستانه طلاق کشیده شده است، اما مرد به دلایلی نمیخواهد زن خود را طلاق دهد، بلکه با ازدواج مجدد، سعی میکند زندگی با زن اول را رها کند.
مبارزه با فساد اخلاقی
در مواردی که مرد دور از همسرش زندگی میکند و امکان انتقال وی به آن مکان وجود ندارد، بعضی از مردان به جهت اسباب تحریک جنسی (آستانه تحریکی مردان بیش از زنان است)، به اعمال خلاف عفت روی میآورند و بعضی که دوست ندارند آلوده به فساد شوند، تجدید فراش میکنند.
در مواردی نیز زن به علل مختلف دچار سرد مزاجی میشود که عموماً مردان این وضعیت را تا معالجه یا اتمام دوره تحمل میکنند، اما در مواردی هم مرد برای آلوده نشدن به فساد اخلاقی تجدید فراش میکند.
علل خانوادگی
ازدواج ناخواسته مرد با زن اول
چنانچه ازدواج اول مرد با زن دلخواه و مورد پسندش انجام نشده باشد و این ازدواج به صورت اجباری و ناخواسته انجام شده باشد، مرد انگیزه دارد که تجدید فراش نماید. در این گونه موارد مرد بهجای اینکه از زن اول جدا شود، به جهت مسائلی همچون وجود فرزند، دنبال زن دلخواه خود میگردد.
وجود رویه چند همسری در فامیل یا اقوام
یکی دیگر از علل ازدواج مجدد، عادی بودن این رویه در نزد اقوام یا دوستان مرد میباشد.
از کار افتادگی جنسی و جسمی زن
در مواردی که سن زن از مرد بیشتر باشد یا زن درگیر کارهای سخت باشد، معمولاً زودتر از مرد پیر و از کار افتاده میشود، همچنین اگر زنی عقیم باشد، در اینصورت برای جبران مشکلات خود درصدد برگزیدن همسر دوم برای شوهر خود میباشد.
ازدواج موقت مرد
گاه ازدواج موقت مرد و تولد یک فرزند به واسطه این ازدواج موجب میشود که مرد ناچار شود که این زن را به عنوان همسر دوم و دائمی خود برگزیند.
علل اجتماعی
به رخ کشیدن پایگاه اجتماعی خود به دیگران
همانطور که میدانیم در بعضی از نقاط ایران همانند مناطق جنوبی و کشورهای همسایه، چند زنی، جزئی از عرف جامعه شده است و مردم آن را قبیح نمیدانند، در این جوامع یکی از روشهای نشان دادن پایگاه و موقعیت ممتاز اجتماعی ازدواج مجدد است. چنانچه در افغانستان و قطر این برداشت رواج کامل دارد و بعضی از مردان ثروتمند، داشتن زن دوم و سوم را در حکم موقعیت اجتماعی ممتاز میدانند.[14] (نشریه ندا، ش 24، ص42)
نیاز به نیروی کار
در بیشتر جوامع روستایی- سنتی (خصوصاً روستاهایی که هنوز به صورت سنتی عمل میکنند) چند زنی ریشه در واکنش نسبت به نیازهای اجتماعی و اقتصادی دارد، زیرا از این طریق نیروهای انسانی مورد نیاز برای کشت زمین و مقابله با میزان بالای مرگ و میر کودکان فراهم میشود. در اکثر جوامع روستایی- سنتی باور بر این است که فرزندان موجب افزایش حیثیت، دارایی و منزلت اجتماعی خانواده میباشند و بنابراین همیشه به دنبال فرزندان بیشتری هستند(Moore,1987: 99) و چندزنی در این جوامع بیشتر برای تأمین نیروی کار کشاورزی است، زیرا زن دوم یعنی نیروی کار جدید و فرزند جدید هم به معنای نیروهای کار اضافی در آینده است. بنابراین چند زنی در جوامع کشاورزی دارای توجیه اقتصادی است.
کاهش رعایت چارچوبها در روابط زن و مرد
در مواردی دیده میشود که روابط خانوادگی دوستان با یکدیگر مشکل ساز شده است. خصیصه عمومی این نوع روابط آن است که حریم مَحرم نامَحرم رعایت نمیشود و زمینه را برای ارتباطات بیشتر و گاه ازدواج مجدد فرد فراهم میکند.
عادیسازی چند همسری در رسانه ملی
اخیراً در سریالهای تلویزیونی موضوع تجدید فراش مردان همانند یک رویه عادی و معمول نشان داده شده است که قبح انجام این کار را در جامعه از بین میبرد. در اکثر این سریالها مردی هوسران به واسطه عدم خویشتنداری بدون توجه به آثار این کار و بدون اضطرار اقدام به چنین عملی نموده است و جالب آنکه با مجازاتهای اجتماعی هم مواجه نمیشود.
علل ازدواج زنان با مردان متأهل
افزایش سن ازدواج دختران
نتایج نشان میدهد که بالا رفتن سن ازدواج میان دختران یکی از دلایل ازدواج آنها با مردان متأهل میباشد. در واقع در شرایطی که امکان ازدواج برای پسران به دلایل مختلف کمتر وجود دارد، فرصتهای انتخاب همسر برای بسیاری از دختران هم محدود میشود و برخی دختران، امید به ازدواج با فرد مجرد را از دست میدهند، در چنین شرایطی یا باید تا آخر عمر مجرد باقی بمانند و از نعمت مادری و همسری محروم شوند یا به عنوان همسر دوم ازدواج کنند. در این میان برخی دختران ترجیح میدهند که به عنوان همسر دوم انتخاب شوند، همانطور که ممکن است بسیاری ترجیح دهند تا آخر عمر مجرد باقی بمانند.[15]
رهایی از مشکل بیوه بودن
این موضوع اصلیترین عامل ازدواج زنان با مردان متأهل است، به ویژه برای زنان بیوه که شاغل نیستند و تهیه مایحتاج فرزندان و اداره زندگی برای آنها دشوار است. در واقع طلاق یا فوت همسر باعث میشود که برخی به جهت شرایط کنونی خود حاضر شوند که همسر دوم مردان متأهل گردند. (روزنامه اعتماد 10/4/1382)
افزایش تعداد زنان مطلقه
در سالهای اخیر جامعه ما با افزایش نرخ طلاق مواجه گردیده است، به طوری که نرخ طلاق در سال 1377 حدود 9/7 درصد بود، (سالنمای آماری کشور، 1378: ص83) در سال 1380 به 4/9 در صد، (سالنمای آماری کشور، 1380، 76) در سال 1381 این نرخ به 3/10 درصد و در سال 1382 به 6/10درصد رسید.(www.nocrir.com) رشد میزان نرخ طلاق در سالهای اخیر حاکی از افزایش تعداد زنان مطلقه میباشد و طبیعی است که در کشور ایران، با توجه به حاکم بودن ارزشهای بومی خاص آن، شانس ازدواج زنان مطلقه بسیار پایین میباشد. اصولاً در کشور ما زنان شوهر مرده، نسبت به زنان مطلقه، بیشتر شانس ازدواج مجدد دارند.
از طرف دیگر در فرهنگ ایرانی زندگی کردن زنان به تنهایی موجب نگرانی اطرافیان است. این گونه زنان در معرض انواع تعدی و تهمت میباشند. البته این فرض در صورتی است که به لحاظ تأمین مادی مشکلی نداشته باشند، زیرا در غیر این صورت مشکل چندین برابر خواهد شد؛ بنابراین طبیعی است وقتی که زنان مطلقه در چنین شرایطی قرار میگیرند، زندگی با زن دیگر را بر چنین زندگی مشقتباری ترجیح میدهند.
اخاذی از مردان متاهل ثروتمند
اخیراً دیده شده است که گاهی دختران جوان، مردان ثروتمند متأهل را اغفال کرده و با ازدواج با او و لطایف الحیلی، مقدار زیادی از ثروت او را تصاحب میکنند و بعد از آنکه به مقصود خود رسیدند با بهانهگیریهای زیاد تقاضای طلاق مینمایند. در اینگونه موارد گاه شخص از زندگی ساقط میشود و چه بسا همسر اول او نیز به همین جهت او را ترک کرده باشد؛ در این صورت او علاوه بر هر دو همسر، بخش عظیمی از ثروت خود را نیز از دست خواهد داد.
انتقال به طبقه بالای اجتماعی
گاهی اوقات علت اصلی ازدواج با فرد متأهل ولی متمول تغییر ارزشهای اجتماعی از ارزشهای اخلاقی به سوی ارزشهای مادی میباشد. وقتی ثروت تبدیل به ارزش اجتماعی میشود، بالطبع فقر، مساوی عدم برازندگی یا حقارت است. (رفیع پور، 1377: صص170-169) (زیرا فقر به تنهایی مسئلهای برای نظام اجتماعی ایجاد نمیکند و هیچ نوع آسیبی به آن نمیرساند، (همان، ص 197) بلکه این نابرابری و به تبع آن تغییر ارزشهاست که یک جریان تهدیدآمیز است)، پیامد مهم با ارزش شدن ثروت این است که صاحبان ثروت (زن یا مرد) از حقوق اجتماعی بیشتری برخوردار میگردند که این موضوع، محرکی برای ارزشمندی بیشتر ثروت در جامعه میشود. (همان، ص 225)
بر این اساس دختری که ترجیح میدهد همسر دوم مرد متمول باشد، آرزوی او رسیدن به طبقه بالا و ثروتمندی است.
نجات خانواده از فقر مادی
گاهی اوقات فقر به حدی به خانوادهها فشار میآورد که دختر خانواده حاضر به از خود گذشتگی میشود و با مرد متأهل ثروتمند ازدواج میکند تا کمک کار خانوادهاش باشد.
فریب و اغفال دختران
بسیار اتفاق میافتد که دختران اغفال میشوند و به خیال اینکه خواستگارشان مردی مجرد است با او ازدواج میکنند و بعد از مدتی مشخص میشود که وی متأهل بوده است. (ابوعبد الله، 1418: ص40)
اثرات تجدید فراش بر زندگی زن اول
اثرات این ازدواج ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ حاکم بر جامعه دارد، زیرا در بعضی از کشورها این نوع ازدواج طبیعی است و در بسیاری از کشورهایی که چندزنی رواج دارد (خصوصاً کشورهای آفریقای مرکزی) همسران یک مرد اغلب با یکدیگر روابط دوستانهای دارند و حتی زن اول بودن، امتیاز خاصی دارد که زنان دیگر فاقد آن هستند، به طوری که اقتدار همسر یا همسران ارشد در تصمیمات خانوادگی بیشتر از غیر ارشدهاست، (Giddens, 1993: 393) اما در جامعه ایران قضیه برعکس است و معمولاًاثرات منفی این ازدواج بر همسر اول بسیار زیاد است که ذیلاً ذکر میشود:
الف)ـ اثرات فردی
احساس شکست در زندگی
اولیـن احسـاس ناخوشایندی که منجـر بـه نـاراحتیهای دیگر میشـود، احسـاس ناکارآمدی و شکست در زندگی است که بیماری افسردگی را در پی خواهد داشت که به دنبال آن سلامت روانی زن اول مختل میگردد و احتمال ابتلا به ناراحتیهای جسمی نیز افزایش مییابد.
احساس تنهایی و کمبود محبت
از آنجا که اکثر مردان چند همسر کمتر عدالت را رعایت میکنند و بیشتر وقت خود را با زن دوم که اغلب جوانتر است، صرف میکنند، لذا زن اول با بیاعتنایی شوهر احساس تنهایی خواهد کرد و این وضعیت بر عدم تعادل روانی او میافزاید، البته این موضوع در مورد زنان جوانتر شدیدتر است، اما زنان مسنتر بیشتر وقت خود را به کودکانشان اختصاص میدهند. این زنان مصاحبت همسرشان برایشان کمتر اهمیت دارد و عمدتاً برای فرزندانشان زندگی میکنند.(D Topuzis, 1985 & Moore, 1987: 99)
ب)ـاثرات خانوادگی
رواج بیاعتمادی در خانواده
یکی از اثرات نامطلوب ازدواج مجدد بر زن اول، نابودی حس اعتماد به شوهر میباشد احتمالاً این احساس که شوهر به او خیانت کرده، تمام وجود او را پر خواهد کرد و آن اظهار عشق و علاقة اولیهای که معمولاًشوهر در سالها یا ماههای اولیه زندگی نسبت به زن خود ابراز میکند با ازدواج مجدد شوهر فرو میریزد و زن احساس میکند که شوهرش دیگر او را دوست ندارد و زندگی با او بیفایده است، بنابراین اگر امکان طلاق برایش فراهم باشد، سعی میکند از شوهر دروغگوی خود جدا شود. در واقع در بسیاری از موارد وجود یک زن دیگر در زندگی مردان باعث تضییع حق زن اول میشود.
خانوادههای ناتنی
چند همسـری میتواند منـجر به ایجاد خانودهها و خویشاوندان ناتنی شود. خانواده ناتنی خـانوادهای است که حداقل یکی از بزرگسالان، پدر یا مـادر ناتـنی است. (Ibid, 411) میتواند این تعریف، شامل خانوادههایی باشد که یکی از والدین آنها ازدواج مجدد داشتهاند یا مشمول خانوادههای چند زنی باشد. در چنین خانوادههایی معمولاً کودکان دو مادر دارند، بعضی خانوادههای ناتنی همة فرزندان و خویشاوندان ناتنی را به عنوان «جزئی از خانواده» تلقی میکنند.
معمولاً مشکلات معینی در خانوادههای ناتنی پدیدار میشود. در درجه اول، غالباً یک پدر یا مادر تنی وجود دارد که همراه کودک زندگی میکند و نفوذ او بر فرزندان نیرومند است، بنابراین ممکن است برادران یا خواهران ناتنی به رقابت با هم بپردازند و گاهی اوقات روابط میان فرزند و مادر ناتنی تیره گردد، خصوصاً در شرایطی که همسران مرد رابطة خوبی با هم نداشته باشند، نگرشهای منفی خود را به کودکانشان منتقل خواهند کرد. به ویژه اگر مادران از طبقههای متفاوت اجتماعی و دارای زمینههای خانوادگی مختلفی باشند و انتظارات متفاوتی در مورد رفتار مناسب در خانواده داشته باشنـد که در اینصورت احتمال برخورد در عادات و شیوة نگرش قابل ملاحظه است. Ibid)) موارد بحرانی جایی است که همسران مرد حسادتها و رقابتهایشان را به فرزندانشان منتقل کنند و جوی خصمانه در خانواده ایجاد کنند و احساس دشمنی نسبت به برادران و خواهران ناتنی را در فرزندان خود ایجاد نمایند.
ج)ـ اثرات اقتصادی- خانوادگی
اثرات اقتصادی- خانوادگی معمولاً تعدد زوجات بعد از فوت شوهر ظاهر میشود. زیرا اگر مردی یک زن داشته باشد، در صورتی که دارای فرزند باشد یک هشتم ارث میبرد و درصورتی که مرد فرزندی نداشته باشد همسر او یک چهارم ارث میبرد). حال اگر تعداد زنان او بیشتر باشد، حتی اگر چهار زن باشند، باز همان یک هشتم (با وجود فرزند برای مرد و یک چهارم در صورتی که مرد فرزندی نداشته باشد) بین همه آنها تقسیم میشود. (بهجت، بیتا: ص531) همچنین همین وضع درمورد فرزندانش هم صادق است، یعنی اگر فردی یک زن داشته باشد، طبیعی است که دارای فرزندان کمتری باشد، اما اگر دارای دو زن باشد، تعداد فرزندان او بیشتر میشود طبیعی است که اگر تنها یک زن داشت، تعداد فرزندان به یک چهارم کاهش مییافت و بالطبع به فرزندانش 4 برابر وضع کنونی سهم الارث میرسید.
د)ـ اثرات اجتماعی
اولین تاثیر اجتماعی ازدواج مجدد بر زن اول تحقیر زن از سوی اقربا و آشنایان و متهم شدن او به عدم شایستگی در ادارة زندگی است. زیرا در فرهنگ ایرانی با تجدید فراش مرد این اتهام وارد میشود که زن اول نتوانسته است شوهرش را راضی نگهدارد و به عبارت دیگر مردم او را در هوسرانی شوهرش مقصر میدانند، از دو حیث، اول آنکه به لحاظ جنسی متهم به سرد مزاجی و عدم تمکین نسبت به شوهر میشود و دوم آنکه به لحاظ عاطفی او را در فراهم کردن محیط موافق و مورد دلخواه شوهر بداخلاق و بدسلیقه قلمداد میکنند. از طرفی نیز بسیاری از زنان فامیل نسبت به او احساس ترحم کرده و راه دلسوزی را در پیش میگیرند و این خود بیشتر نمک به زخم او خواهد پاشید.
آمارهای چندهمسری در ایران
مردان چند همسر، به طور مستقیم در آمارگیریها و سرشماریها مورد سؤال قرار نمیگیرند،لیکن با فرض اینکه معمولاً هر مرد یک همسر دارد، اختلاف تعداد مردان و زنان دارای همسر را به عنوان مردان چند همسر تلقی میکنیم. بر این اساس در سال 1375 تعداد مردان دارای همسر 11.832.626 نفر و زنان دارای همسر 11.911.191 نفر میباشد که اختلاف این دو به تعداد مردان دارای همسر 66/0 درصد است، به بیان دیگر حدود 78 هزار نفر در سال 1375 دو یا چند همسر داشتهاند.
جهت محاسبه نرخ چند همسری در سال 83 میتوان از طرح آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری در سال 76 استفاده نمود. با تعمیم این نمونهگیری به سال 1383 نسبت چندهمسری از 66/0 درصد به کمتر از نصف رسیده است.
فرض بر این است که شوهر تمام زنان دارای همسر در داخل ایران هستند، به بیان دیگر با وجود اینکه امکان مهاجرت مردان دارای همسر به تنهایی به خارج از کشور بیشتر است، اما این فرض، ثابت در نظر گرفته شده است.
در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوم 1382) در 28 استان کشور نظر پاسخگویان در مورد تعدد زوجات سؤال شده است. 4440 نفر به این سؤال پاسخ دادهاند، که 2/87 درصد از مردان مخالف، 5/5 درصد مردد و 3/7 درصد موافق بودند و از میان زنان 96 درصد مخالف و 6/1 درصد مردد و 4/2 درصد موافق بودند. این متغیر با متغیر سن رابطه معنادار دارد و با وضعیت تأهل و وضع فعالیت هیچ رابطهای را نشان نداده است. همچنین این متغیر با متغیر سطح سواد ارتباط معکوس داشته است. (یافتههای پیمایش ملی در 28 استان کشور، 1382: ص47)
عکسالعمل زن اول در برابر ازدواج مجدد مرد
ناسازگاری در خانواده
چنانچه شوهر بدون موافقت زن اول و بدون دلیل موجه اقدام به تجدید فراش نماید، نازلترین مرحله ناسازگاری از بداخلاقی و پرخاشگری شروع میشود و معمولاً این ناسازگاری در تشدید عدم رعایت عدالت از سوی شوهر نیز نقش اساسی دارد (زیرا شوهر که با فضای نامناسبی مواجه میشود، تمایل بیشتری به طرف زن دوم پیدا میکند و زن اول تنهاتر خواهد شد) و این سلسله همینطور ادامه مییابد تا وضعیت بدتر میشود و زن اول طیفی از اقدامات عملی نظیر انتقام شخصی علیه شوهر یا انتقام از بستگان او، اقدام قانونی و شـکایت بـه دادگاه را انـجام میدهـد. (روزنامه جام جم، 2/4/83) در مواردی نیز ممکن است این انتقام جویی توسط فرزند زن اول انجام گیرد. (روزنامه ایران، 12/5/1383)
اقدام به طلاق
یکی از دلایل اصلی درخواست طلاق از طرف زنان، ازدواج مجدد شوهر میباشد. (نشریه ندا، ش24، ص42)
همکاری و توافق
در شرایطی که مرد با کسب موافقت زن اول یا حتی به پیشنهاد او اقدام به ازدواج مجدد میکند، معمولاً همکاری و توافق وجود دارد. در کشورهایی که چندزنی رواج گسترده دارد همانند کشورهای آفریقای مرکزی معمولاً همسران مرد روابط دوستانهای دارند و قاعده همکاری و توافق حاکم است.
(Giddens, 1993: 393; Moor, 1987: 99)
نگاهی اجمالی به وضعیت قوانین چند همسری در کشورهای اسلامی
در اکثر کشورهای اسلامی شروط و قیودی محکم و شدید جهت محدود کردن تعدد زوجات وضع شده است. مصر، اولین کشوری بود که قانونی در مورد محدودیت آن وضع کرد. کشور مصر در سال 1324ه.ش (1945 میلادی) با وضع قانونی در دو ماده، ازدواج مجدد را منوط به اذن قاضی کرد.
ماده اول: جایز نیست که مرد مزدوج زن دیگری بگیرد یا برای ازدواج مزدوج زمینة سازی کند، مگر به اذن قاضی.
ماده دوم: قاضی حق ندارد به فرد متأهل اجازه ازدواج مجدد بدهد، مگر بعد از جستجو و تحقیق در رفتارش در خانواده و تمکن مالی او و ...
در سوریه و عراق نیز قوانینی شبیه این وضع شد که اذن قاضی لازم است، اما در کشور تونس در سال 1956 قانونی در منع کلی ازدواج فرد متأهل وضع شد که اگر در هر شرایطی زن دوم میگرفت مجازات میشد.
در پاکستان قیود شدیدی برای ازدواج افراد متأهل وضع گردیده است. (احمد طه، 2003: ص 124 و ص 125)
در ایران نیز در قانون حمایت از خانواده مصوب 1353، قوانین زیر در محدود کردن چند همسری وضع شده است:
«ماده 16: «مرد نمیتواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر:
1ـ رضایت همسر اول
2ـ عدم قدرت همسر اول به ایفای وظائف زناشوئی
3ـ عدم تمکین زن از شوهر
4ـ ابتلاء زن به جنون یا مرض صعب العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8.
5ـ محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8
6ـ ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8
7ـ ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
8ـ غائب بودن و مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8» (کاتوزیان، 1377: ص689)
ماده17: «متقاضی باید تقاضانامهای در دو نسخه به دادگاه تسلیم و علل و دلایل تقاضای خود را در آن قید نماید. یک نسخه از تقاضانامه ضمن تعیین وقت رسیدگی، به همسر او ابلاغ خوهد شد. دادگاه با اقدامات ضروری در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت در مورد بند یک از ماده 16 اجازه اختیار همسر جدید داده خواهد شد. به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر بخواهد میتواند گواهی عدم امکان سازش از دادگاه را تقاضا کند.
هرگاه مردی با داشتن همسر بدون تحصیل اجازه دادگاه، مبادرت به ازدواج نماید، به حبس جنحهای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد، همین مجازات مقرر است برای عاقد و سر دفتر ازدواج و زن جدید که عالم به ازدواج سابق مرد باشند، در صورت گذشت همسر اول، تعقیب کیفری یا اجرای مجازات فقط درباره مرد و زن جدید موقوف خواهد شد». (همان)
همانطور که از لحن قانون برمیآید و با (در نظر گرفتن مجازات زندان از شش ماه تا یک سال برای مرد و عاقد و زن جدید)، عملاً قانون راه را برای ازدواج مجدد مردان در کشور ما میبندد، اما با این حال بعضی از حقوقدانان سکولار در کشور ما به این مقدار بسنده نکرده و خواهان منع کلی آن در قانون رسمی کشور و تحریف متون دینی میباشند.
روشنفکران سکولار معتقدند که قانون چند همسری یک قانون قرون وسطائی است و دولت هرچه سریعتر باید این نوع ازدواج را به کلی ممنوع اعلام کند.
از آنجا که این روشنفکران آنچه را که رنگ و بوی غربی داشته باشد، بدون تفکر میپذیرند و به عبارتی تقلید از غرب، برای اینان به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است، لذا بدون مطالعه و بدون توجه به عواقب پیادهسازی آن در جامعه تلاش میکنند. مخالفت آنها با قانون چند زنی نیز بر همین مبناست، در حالی که باید توجه داشته باشیم که اصل تک همسری حتی به قبل از سالهای قرون وسطی برمیگردد. درست در زمانیکه غرب در ظلمت قرون وسطائی خود دست و پا میزد این اصل یکی از اصول مسلم آنان بود و اینطور نبود که به خاطر ممنوع کردن قانون چند همسری غرب توسعه یافته باشد، بلکه به عکس، درست در زمانیکه شرق در اوج درخشش بود، جواز چند همسری مانعی در رشد او محسوب نمیشد، بلکه «این مبلغان مذهبی غربی [بودند] که همواره به شدت مخالف چند زنی بوده و هستند و از دوران استعمار به بعد در صدد ریشهکن کردن آن برآمدند.» (Giddens, 1993: 393) و جالب اینجاست که قانون تک همسری، برجای مانده از مسیحیت هم نیست، بلکه همانطور که سابقاً نیز ذکر شد از روم باستان به جای مانده و وارد دین مسیحیت شده است و در حقیقت نوعی فرهنگ بومی مردم مغرب زمین است که خود را بر سایر فرهنگها و تمدنها تحمیل نموده است.
راهکارها و پیشنهادات
اشاعه تربیت دینی
اسلام بنای اجتماع انسانی را بر اساس زندگی عقلی و فکری نهاده است و صلاحیت عقلی را در نظر میگیرد، بنابراین تجویز تعدد زوجات برای مردان به هیچ وجه بر پایه از بین بردن منزلت اجتماعی زن و هدم حقوق و استخفاف موقعیت او نیست، بلکه این قانون بر مبنای مصالح متعددی[16] بنا شده است (طباطبائی، 1375: ص54) اسلام قانون تعدد زوجات را به طور وجوب و حتی استحباب وضع نکرده است تا هر کسی بخواهد از آن فیضی برده باشد، بلکه اسلام به طبیعت افراد توجه کرده و محاسن و مفاسد و محذورهای آن را بررسی نموده و آنگاه بر مبنای مصلحت اجتماع انسانی آن را تجویز کرده و قیودی از جمله برقراری عدالت بین همسران را مطرح کرده است که البته اکثر افراد نمیتوانند دین عدالت را برقرار کنند. (همان، صص56-54)
پیامدهای چند زنی ناشی از عدم تربیت اسلامی در جامعه است، زیرا این مصائب محدود به چند زنی نیست و با فرض ممنوعیت چندزنی، جامعه ما باز هم مشکل خواهد داشت، بلکه در آن صورت، مشکلات چند برابر میشود، زیرا فقدان تربیت دینی مردان بیشتر موجب طلاق زنان میگردد.
باز تعریف عدالت
قرآن میفرماید: «فان خفتم الا تعدلو فواحده ...» «اما اگر میترسید که نتوانید میان همسران به عدالت رفتار کنید، تنها یک همسر داشته باشید» معنای عدالت چیست؟
شهید مطهری در باب تعریف عدالت اجتماعی می نویسد:
«عدالت اجتماعی، یعنی این که هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کار خودش پاداش بگیرد و تمام افراد باید اینجور باشند. اگر جامعه از چنین افرادی تشکیل شود، آن وقت همه اجزای این جامعه هماهنگ هستند، نه اینکه یکی زیاد کار کند و دیگری کم کار کند و محصول کار اولی را به دومی بدهند. در این صورت نه تنها افراد عادل نیستند، بلکه جامعه هم عادل نیست.» (مطهری، 1374: ص111)
عموم فلاسفه در تعریف عدالت همین را گفتهاند و عبارت «وضع کل شیءفی موضعه» از آنها معروف است و کسی عدالت را به معنای تساوی نگرفته است.
حال سوال این است آیا نقش زن اول و دوم در زندگی مرد به یک اندازه است؟
وقتی زن اول وارد زندگی مرد میشود، معمولاً مرد به دلیل آنکه در ابتدای زندگی است، در بدترین شرایط مادی قرار دارد و زن اول معمولاً با فداکاریهای خود موجب ترقی و تکامل مادی او میشود، به عبارت دیگر زن اول زمان سختی مرد را میگذراند و وقتی مرد به ثروت رسید، زن دوم از گرد راه میرسد و از همان امتیازات زن اول و حتی بیشتر از زن اول برخوردار میگردد، (در بسیاری از موارد نیز چون زن دوم جوانتر و زیباتر است، شوهر امتیازات بیشتری برای او در نظر میگیرد)، بنابراین، طبیعی است که زن اول احساس ظلم کند. بنابراین در معنای عدالت باید تجدید نظر شود و حقوق مخصوص و امتیازات خاصی باید برای زن اول در نظر گرفته شود. در واقع شرط قرآن در تعدد زوجات آشفته نساختن همسر اول و روی نگرداندن از او و اجتناب از بیپناهی او میباشد.
قانون مدنی فقط حق صدور گواهی عدم امکان سازش را برای زن اول قائل شده است که به معنای اخراج زن اول از زندگی مرد و سپردن تمامی امکانات وامتیازات به زن دوم است. در حالی که اگر زن اول طلاق بگیرد، چیزی عاید او نمیشود، بنابراین باید ارشدیت زن اول حفظ شود و اختیارات خاصی در زندگی داشته باشد و اگر قرار باشد کسی از زندگی خارج شود، زن اول نمیباشد. اما اینکه چه نوع امتیازاتی برای زن اول در نظر گرفته شود نیاز به بحثهای فقهی تخصصی است که از حوصله این مقاله خارج میباشد.
ارشدیت همسر اول را میتوان در زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) با خدیجه(س) مشاهده کرد که تا سن 50 سالگی که خدیجه زنده بود، به احترام خدیجه (با آنکه ظاهری پیر و شکستهای داشتند) ازدواج نکردند و ثانیاً در ازدواج قبیلهای آن زمان، زن نقشی در ثروت شوهر نداشت، بلکه ثروت شوهر از خانواده و قبیله خودش نشأت میگرفت و زنان بر سفرههای از پیش آماده حاضر میشدند و بین زن اول و دوم تفاوتی از این باب نبود. اما امروزه اینطور نیست، بلکه معمولاً زن و شوهر از صفر شروع میکنند و با کمک یکدیگر زندگی را سرو سامان میدهند، خصوصاً اگر شوهر در سنین بالا بخواهد زن دوم بگیرد، در این صورت اغلب تمام زندگی خود را مدیون زن اول است، لذا حق ندارد زن اول را حتی اگر از کار افتاده باشد، از زندگیش خارج کند، بلکه باید به نوعی ارشدیت او را لحاظ نماید.
توجه به زندگی پیامبر (ص)
با نگاهی گذرا به زندگی پیامبر (ص) میبینیم که ایشان تا 50 سالگی که خدیجه زنده بود، همسر دیگری نگرفت و سایر ازدواجهای متعدد او بعد از 50 سالگی بود که در بسیاری از موارد به قصد سرپرستی زنان بیسرپرست اینکار انجام میگرفت. لذا اگر کسی قصد ازدواج مجدد دارد، باید با هدفی به جز اهداف هوسرانی جنسی باشد.
بهرهمندی از اقتدار حکومت اسلامی
اگر در نظر بگیریم که یک بخش از زنانی که همسر دوم مردان متأهل میشوند، زنان بیسرپرست، مطلقه و بیوه هستند، به نظر میرسد که لازم است حکومت اسلامی به جهات مختلف اقتصادی، آنها را تحت پوشش قرار دهد تا به جهت این مشکلات تن به ازدواج با مرد متأهل و ایجاد مشکلات برای خود و دیگری ننمایند.
از سوی دیگر حکومت اسلامی باید از اختیاراتش استفاده کند و با زبان قانون با مردان بیوفا سخن بگوید. دولت اسلامی باید برای متخلق کردن جامعه اسلامی گام بردارد و افرادی که زبان اخلاق نمیدانند با چوب قانون مؤاخذه کند.
تدابیر قوه قضائیه
گاه بعضی از قضات به نیت برخی مردان جهت ازدواج مجدد پی میبرند و با صدور احکامی نظیر تهیه مسکن برای زن یا طلاق و پرداخت مهریه زن، او را از تصمیم به ازدواج مجدد منصرف میکنند و اما برخی نیز از ناشزه قلمداد کردن زن اول تا بلاتکلیفی او و اقدام به رفع مشکل مرد، با وی همراهی میکنند، در واقع تجربه شخصی قضات اعم از مثبت یا منفی در این مورد مؤثر است. در این خصوص لازم است تحقیقات ضروری به عمل آید و آموزشهای مورد نیاز ارائه گردد. از دیگر اقدامات قضایی به این موارد میتوان اشاره نمود:
ـ بررسی توانایی مرد در اداره اقتصادی همزمان چند زندگی با هم از سوی دادگاه
ـ بررسی مصادیق عدالت مرد در خانواده و عسر و حرج زن و سنجش معرفهای مربوطه
ـ تعیین مجازاتهای اجتماعی و مادی جهت اقدام به تجدید فراش بدون توجه به شرایط قانونی
ـ تحدید ازدواج مجدد توسط شروط ضمن عقد و تضمین اجرای این شروط
ـ مجازات سردفترداران ثبت کننده عقد مرد متأهل بدون رضایت همسر اول
ـ تعیین میزان نفقه زن اول حسب تعداد اولاد، شأن زن، موقعیت زن و... از سوی دادگاه
جلوگیری از افراط وتفریط در تعریف چند همسری
این مسأله که ازدواج مجدد برای مردان متأهل فی نفسه یک امر مستحبی نیست که اسلام به آن سفارش کرده باشد، بلکه قانونی است که برای اوقات ضرورت جعل شده است و این حکم برای کسانی است که به دلایلی به آن محتاجند، در غیر این صورت بهترین نوع ازدواج که قرآن نیز به آن سفارش کرده، ازدواج با یک همسر است (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً) اما باید سعی شود از افراط و تفریطها در این خصوص جلوگیری شود و قوانین بازدارنده از موارد سوء پیشنهاد گردد.


فهرست منابع:
× قرآن کریم
× کتاب مقدس.
× ابوالفتوح رازی، حسین بن علی محمد بن احمد الخزاعی النیشابوری: «روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن»، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، مشهد، 1374ش.
× ابوعبدالله، عبدالمحسن علی: «تعدد الزوجات بین العلم و الدین»، دار الصفوة، بیروت، 1997م.1418 هـ ق.
× احمد طه، صابر: «نظام الاسرة فی الیهودیة و النصرانیة و الاسلام»، نهضة مصر للطباعة والنشر و التوزیع، قاهره، 2003م.
× بلاغی، سید عبدالحجت: «حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر»، ج2، چاپ حکمت، قم، 1345ش.
× بهجت، محمد تقی: «توضیح المسائل (عربی)»، انتشارات شفق، قم المقدسه، بیتا.
× الجمل، ابراهیم محمد حسن: «تعدد الزوجات فی الاسلام»، دارالاعتصام، قاهره، 1986م.
× داوکینز، ریچـارد: «جنسیت و قـدرت»، متـرجم نامشخص، منـدرج در روزنـامه همشهری، 15/ 4/ 1381 شماره 2771.
× رفیع پور، فرامرز: «توسعه و تضاد»، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1377.
× السباعی، مصطفی: «المراة بین الفقه و القانون»، دار الوراق النشر، 1999م.
× صدیق اورعی، غلامرضا: «جامعهشناسی مسائل اجتماعی جوانان»، انتشارات جهاد دانشگاهی، مشهد، 1374.
× طباطبائی، سید محمد حسین: «المیزان فی تفسیرالقرآن»، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تهران، 1397ق.
× طباطبائی، سید محمد حسین: «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام»، انتشارات آزادی، قم، بیتا.
× عبدالهادی عباس: «المراة والاسرة فی حضارات الشعوب»، چ اول، دمشق، 1987.
× کاتوزیان، ناصر: «قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی» نشر دادگستر، چاپ دوم، تهران، 1377.
× کاشانی، ملافتح الله: «منهج الصادقین فی الزام المخالفین»، جلد 5، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1344ش.
× کاشف الغطاء، الشیخ جعفر: «کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء»، انتشارات مهدوی، اصفهان، بیتا.
× کریستین، سن؛ آرتور، امانوئل: «ایران در زمان ساسانیان»، ترجمه رشید یاسمی، چ هشتم، دنیای کتاب، تهران، 1372.
× لوبون، گوستاو: «تاریخ تمدن اسلام و عرب»، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی، چاپ چهارم، بنگاه مطبوعاتی علی اکبر علمی، تهران، 1334.
× مرکز آمار ایران: «سالنامه آماری کشور 1377» تهران، 1378.
× مرکز آمار ایران: «سالنمای آماری کشور1380»، تهران، 1381.
× مطهری، مرتضی: «فلسفة اخلاق»، انتشارات صدرا، تهران، 1374.
× مطهری، مرتضی: «نظام حقوق زن در اسلام»، انتشارات صدرا، تهران، 1357.
× مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه» ، ج3، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1366ش.
× منتسکیو: «روح القوانین»، ترجمه علی اکبر مهتدی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362.
× ناصح علوان، عبدالله: «تعدد الزوجات فی الاسلام و الحکمة من تعدد ازواج النبی»، دار السلام للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة الثانیة، قاهره، 1404هـ 1984م.
× ویل دورانت: «تاریخ تمدن»، مترجمان، احمد آرام و ع پاشائی و امیر حسین آریانپور، سازمان انتشارات آموزش و پرورش انقلاب اسلامی، چ سوم، 1370.
× ــــــــ : «یافتههای پیمایش در 28 استان کشور، ارزشها و نگرشهای ایرانیان و موج دوم»، نشر دفتر انتشارات طرحهای ملی، 1382.
 Browne, Ken, “An Introduction to Sociology”, Polity press, London, 1992.
 D Topuzis, “The men with many wives” in New Society, 4 October 1985.
 Giddens, Anthony, “Sociology”, Oxford Polity, 1993.
Gould, Julius and Kolb, William. L, “A Doctionary of the Social Sciences”, Tavistock Publications, London, 1964.
 Moore, Stephoen, “Sociology Alive”, Stanley Thornes publishers, L, T. P.1987.
 United Nations, “The world’s Women Trends and Statistics”, New York, 2000


 
پی نوشتها
[1].Monogamy
[2].Polyandry
[3]. polygamy
[4]. The sex ratio
[5]. در خصوص مسیحیت، ذیل عنوان چند زنی در غرب بحث میشود.
[6] - Wester Mark
[7] - Laura Betzig
[8]. برای مطالعه بیشتر در مورد تک همسری در روم باستان مراجعه شود به: کتاب روح القوانین منتسکیو، ص434 و صص445 تا 447.
[9]. Murdock
[10]. Napoleon Chagnon
[11]. Yanomamo
[12]. به عنوان مثال: مردیبرای آنکه بتواند با زن دلخواه خود ازدواج کند، مدت4 سالبهبهانهسفر بهژاپنبا زندومزندگیمیکرد. جالب اینکه این مرد تمام مدت چهار سال را در همان شهر با زن دومش زندگی میکرد تا اینکه روزی زن اول او را به طور ناگهانی در خیابان دید. (روزنامه اعتماد، 6/4/82)
[13]. به عنوان نمونه وقتی زنی مطلع شد که شوهرش زن دوم گرفته است اختیار خود را از دست داده و طوری هووی خود را کتک زده بود که او جنینهای دوقلوی خود را سقط کرده بود. (روزنامه اعتماد، 18/2/83)
[14].حاجی عبدالله یکی از مامورین ارشد وزارت صنایع خفیفه و مواد غذائی در همین ماهیکه گذشت برای مرتبه چهارم ازدواج نمود. وی میگوید: زنان من با یکدیگر جنگ نمیکنند، زیرا من برایشان خانه های علیحده ساختهام. همین مورد در کشور قطر نیز به وفور دیده میشود، بهطوری که چند زنی تقریباً در میان تمامی مقامات و مسئولین عالیه قطری امری شایع و رایج است.
[15] . البته این که عدهای تعداد بیشتر دختران مجرد را مجوز چند همسری میشمارند، در واقع صورت مسأله را پاک میکنند، زیرا مسأله اصلی این است که چرا پسران شرایط ازدواج ندارند و روابط نامشروع یا خویشتنداری عذابآوری را در پیش میگیرند، در حالی که خداوند متعال دستور به ازدواج داده است و حکومت اسلامی باید تلاش کند که امکان ازدواج جوانان را فراهم کند تا چنین معضلاتی پدید نیاید.
[16]. رک. «نظام حقوق زن در اسلام» تألیف شهید مطهری و «شناخت اسلام» تألیف شهید بهشتی و باهنر و کتاب «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام» تألیف علامه طباطبائی.

تبلیغات