افول خانواده در آمریکا و انگلیس
آرشیو
چکیده
جامعه غرب در آستانه سده بیست و یکم و پشت سر نهادن عصر روشنگری و انقلاب صنعتی با تنگناهایی در عرصههای گوناگون دست به گریبان است و دگرگونیهای چند دهه اخیر در حوزههای مختلف فرهنگ و جامعه، خانواده را نیز بینصیب نگذاشته است، به طوری که «خانواده» به دغدغه جدی اخلاقگرایان در غرب تبدیل شده است. ظهور جنبشهای نوین اجتماعی از مهمترین جرقههای بازتعریف خانواده و فروپاشی خانواده سنتی و پیدایش خانواده مدرن است. در این مقاله با رجوع به ادبیات غرب به ویژه ایالات متحده و انگلیس و استنادات آماری، به مصادیق و پیامدهای افول خانواده همچون خانوادههای نامتعارف، ازدواج، طلاق، سقط جنین و کودکان نامشروع پرداخته شده است. نتایج آماری نشان میدهد که افول خانوادههای سنتی در غرب جدی میباشد.متن
تاریخ، موطن حادثهها و زمان، بستر ظهور و بروز پدیدههاست؛ پدیدههایی که دم به دم بهسان قطره یا موجی به سواحل تاریخ برخورد کرده و محو میشوند. در این میان، آن دسته از وقایع و حوادثی که ریشه در اخلاص و توحید دارند، باقی مانده و موجی برخاسته از ناپیداکرانهی موجودیت آنها، در بستر تاریخ، ساری و جاری میشود؛ چنانکه جهاد عاشوراییان، همه روزها و همه زمینها را دربرگرفت و در همه عوالم درخشید.
جلوههای رفتاری فاطمه (س) در محیط خانه و خانواده نیز جهادی دیگر بود که لوحی از اندیشه و حسن سلوک را در برابر همه قرون و اعصار گشود. وقتی چنین زنی پا به خانه بخت میگذارد و بر عرش همسری و مادری مینشیند، لحظه لحظهی حیاتش، تاریخ و جغرافیای آرمانیترین خانواده را رقم میزند و سرای او در سرسرای تاریخ، اسوه میشود.
اخلاص، مهمترین سرّ جاودانگی حیات فاطمه (س) است. فاطمه (س) از حیات و ممات خویش، جـز خداونـد، اراده نفرمود. حضـرت (س) موفقترین بانـوی هستی در کامروایی از زندگی، عشق همسر و فرزند بود و از آنجا که حیات خانوادگی خود را نیز برای خداوند میخواست، چنین دعا میفرمود:
«... احینی ما عملت الحیاة خیراً لی و توفنی اذا کانت خیراً لی، اللهم انی اسألک کلمة الاخلاص...» (مجلسی، 1404ق: ج91، ص225)، «خداوندا، مادامیکه میدانی در زندگی من خیری است، مرا زنده بدار و آن زمان که مرگ برای من بهتر است، مرا بمیران. خدای من، من از تو کلمهی اخلاص را مسئلت دارم.»
معمولاً زنانی که از کانون خانواده ارضا شده و کامروایند، چنان به زندگی دل میبندند و از آن خرسندند که آن را با چیز دیگری معامله نمیکنند؛ ولی فاطمه (س)، حیات خود را با خداوند معامله کرد. وی در همهی اعمال و رفتارش جز محبت و رضایت دوست، چیزی در نظر نداشت و تحقق این معنا را از درگاه دوست تقاضا نموده و میفرمود: «اللهم انی اسئلک بماتحب و ترضی.» (شیخالاسلامی، 1377: ص227) فاطمه (س) عشق و محبت به همسر و فرزندانش را نیز، در ظلّ محبت خداوند طلب میکرد؛ چنانکه در مقام نیایش با خداوند که منتهای آرزویش بود، اینسان مناجات میکرد: «اللهم اجعلنا ممن کانه یراک الی یوم القیامة الذی فیه یلقاک و لاتمتنا الا علی رضاک. اللهم واجعلنا ممن اخلص لک بعلمه و احبک فی جمیع خلقه...» (مجلسی، 1404ق: ج87 ، ص338)، «خدایا! مرا قرار بده از کسانی که تو را تا روز قیامت (که در آن روز همه مشاهدهات میکنند) در نظر دارند و ما را به جز بر حال رضایت خودت نمیران. خدای من، ما را از کسانی قرار بده که عمل خودشان را برای تو خالص مینمایند و تو را در همهی خلایق دوست دارند.»
فراز شریف «واحبک فی جمیع خلقه»، با تحلیل عرفانی، حائز نکات بسیار بلند توحیدی است و نشان دهندهی این معناست که این بانوی موحد و مخلص، خداوند را در مظاهر خلقی میدیده و محبت او به مظاهر خلق نیز به واسطهی حب ذاتی به ذات ظاهر بوده است، نه به مظهر؛ یعنی حد واسط محبت فاطمه (س) به همسر و فرزندانش نیز، چیزی جز محبت خداوند نبوده است.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
حضرت (س) در اوج علاقهی بسیار زیادی که نسبت به همسرش، علی(ع)، داشت، در فرازهایی از سخنان و مناجاتش پرده از لایههای درونی قلب خود برمیدارد و میفرماید: «یا رب لیست من احد غیرک تثلج بها صدری و تسرّ بها نفسی و تقربها عینی»، «خداوندا، هیچ احدی به جز تو سینهام را خنک نمیکند و نفسم را مسرور و شادمان نمینماید و هیچکس جز تو چشم مرا روشنی نمیدهد.» (قیومی، 1374: ص48)
حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی، هر وقت تقاضایی داشت، آن را با رضایت خدا میسنجید و رضایت خدا را بر رضایت خویش مقدم میدانست. به عنوان نمونه، در یک حاجت مشروع، مثل تقاضای خادم، وقتی با پیشنهاد پیامبر(ص) مبنی بر جایگزین نمودن اذکار و تسبیحات به جای خادم مواجه میشود، چنین میفرماید: «رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله، رضیت عن الله و رسوله.» (شیخ بهایی، 1411ق: ص49) ایشان سه بار میفرماید: «من به آنچه که خدا و رسول(ص) راضیاند، رضایت میدهم.»
فاطمه (س) محبت فرزندان و پارههای قلب خود را نیز با خداوند معامله میکرد. چنانکه وقتی پیامبر(ص) ایشان را از ماجرای شهادت امام حسین(ع) و واقعهی خونبار کربلا آگاه فرمود، فاطمه (س) کلمه استرجاع را بر زبان جاری کرد و گریست و آنگاه فرمود: «یا ابة! سلّمت و رضیت و توکّلت علی الله» (کوفی، 1410ق: ص55)، «پدرم، من تسلیم شدم و رضایت دادم و به خداوند توکل میکنم.»
مسلم است کسی که همهی وجودش و همهی محبتش را با رضایت خدا معامله میکند، به آنجا میرسد که خداوند رضایت او را ملاک رضایت خود و غضب وی را معیار غضب خود قرار میدهد.
بینش فاطمی در انتزاعیترین لایههای فلسفی و معرفتی، با مسائل عینی و واقعیتهای ملموس در ارتباط است. ابعاد نظری شخصیت جامع حضرت فاطمه (س) با عرصهی مسائل خانوادگی و همسرداری ایشان، پیوندی ناگسستنی و معنیدار دارد. حضرت فاطمه (س) ـ الگوی جامع شخصیت زن مسلمان ـ اسوهای است که همهی مناسبتهای استغراق در بحر توحید و وحدانیت را با تمامی شئونات مربوط به عالم کثرت جمع کرده است. وجود بیکرانهی حضرت فاطـمه زهـرا (س)، مجموعهای صالح و کامل از تجسم همهی خوبیها و زیباییها است.
یکپارچگی و وحدت شخصیت در وجودهای مبارک و متعالی، در چنان اوجی است که همهی حرکات و سکنات در پرتو آن، یک معنای خاص پیدا میکند و آن معنی چیزی جز عبودیت و عشقورزی به حقیقتالحقایق نیست. معنای احترام به همسر و رحمت بـر فـرزند، در وجـود حضرت فاطمه (س)، معنـایی جـز احترام بـه خالق و رحمت بـر جلوههای او ندارد. بنابراین، نظام رفتاری فاطمی در شئونات خانوادگی، متشکل، منسجم و یکپارچه است. بخش توحیدی این نظام، مجموعهای دقیق است که در آرمانیترین اشکال، سازمان یافته است و بین اجزای این رفتار، هیچ نوع خلل، تضاد و تضاربی وجود ندارد و به همین جهت، سازمان نظاممند سیرهی فاطمی در شئونات خانوادگی، این قابلیت را دارد که بتوان از آن قوانین عمومی و خصوصی را انتزاع نمود. روابط کوچک و بزرگ داخلی یا خارجی این سازمان رفتاری، الله محوری است و خداوند در همهی شبکههای ارتباطی، جلوههای فعل و قول و تقریر فاطمی حضور دارد. در کانون خانه و خانواده وی، خدا موج میزند و پروردگار عامل مهم بستگی همهی اجزای اندیشه فاطمی است. عاملی که سبب جامعیت عمل و نظر در وجود حضرت فاطمه (س) میشود، فقط و فقط خداوند است.
اغلب شخصیتها تنها در معدودی از سویهها و زمینههای وجودی خود به بلوغ میرسند و از آنجا که دارای اعتدال و جامعیت نیستند، نمیتوانند از معارف نظری خود در رابطه با کم و کیف انجام اعمال مدد گیرند. بنابراین، چون حیطهی عقل نظری و عقل عملی ایشان از هم جدا است، نمیتوانند معرفت کلی را با معارف جزئی درآمیزند و هرچند که در وادی اندیشه پیشتازند، لیکن در عرصه و میدان عمل توانمند نیستند؛ اما در شخصیتهای متعالی، از آنجا که به اتحاد عقل عملی و عقل نظری رسیدهاند، معارف جزئی در پرتو معارف کلی روشن میشود.
نوشتار حاضر درصدد است تا با بیان قوانین منتزع از سیرهی فاطمی(س) که سبب تحکیم خانواده میشود، نمادی برای تشکیل خطوط اساسی یک خانواده آرمانی ترسیم کند.
مبانی و مقدمات تحکیم خانواده در نگرش و سنت حضرت زهرا(س)
الف ـ بینش توحیدی فاطمه (س) نسبت به خانواده
حضرت فاطمه (س) در والاترین درجات بینش توحیدی بهسر میبرد. این بانوی «غیب و شهود» و این ملکهی «بود و نمود»، هر حسن مرتبتی را در سلوک خانوادگی، مرهون بینش توحیدی میدانست. زیرا چنانکه اشاره شد، معرفت کلی و معرفت جزئی در گسترهی شناخت فاطمی هیچ گسستی ندارد. وجود نازنین فاطمه(س) از آنجا که تاج شهزادگی در ساحت دیدگاه توحیدی بر سر داشت، به الهام ربوی، بر تمام رمز و رازهای کدبانوگری و تدبیر منزل احاطه یافت و خود در این رابطه میفرماید: «الحمدلله الذی لم یجعلنی متحیرة فی امر من اموری»، «حمد خدایی را که مرا در هیچ یک از اموراتم متحیر و سرگردان نگذاشت.» (قیومی، 1374: ص122)
در مقام صدیقین، موحد همه حقایق را در پرتو حق مطلق ملاحظه میکند و جز یار در دیار هستی، دیّاری نمیبیند. صدق، عامل انکشاف بعضی از حقایق و کشف مغیّبات برای صدیقین است؛ چنانکه حضرت یوسف(ع) در پرتو مقام صدیقیّت خویش، صور مثالی حقایق جزئی را در رویاها و منامات دریافت میفرمود و البته غیر از تعبیر خواب، بر علوم دیگری نظیر علم مملکتداری و حفظ خزاین نیز اشراف داشت. از اثرات وضعی مقام صدّیقیّت این است که صدّیق در مقام امور جزئی و شئون عالم کثرت نیز، از آگاهیهای ژرف و حکمتهای شگرفی برخوردار میشود.
حضرت فاطمه (س) دارای بالاترین مرتبهی صدّیقیّت است. از این رو، وجود مبارک ایشان به «صدیقه کبری» لقب یافت. امام صادق (ع) در اینباره میفرماید: «هی صدیقةالکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی»، «حضرت فاطمه (س) صدیقه کبری است و عصرها و نسلهای پیشین بر محور شناخت و معرفت او میگردد.» (مهاجر، 1413ق: ج1، ص65) برحسب اقتضای این مقام، ایشان در زمینهی حکمت عملی، بیشترین اشراف را به رموز تدبیر منزل، همسرداری و تربیت فرزند داشتند و سیرهی خانوادگی ایشان نیز، آرمانیترین آیینها و روشها بوده است.
یکی از بنیانیترین و ریشهدارترین مبانی تحکیم خانواده این است که بینش زن و مرد نسبت به خانواده، بینشی توحیدی باشد. پیشینهی ازدواج، خواستگاری، ملاکهای همسرگزینی، مهر، جهاز و...، همه و همه در زندگی فاطمه (س) توحیدی است و نور الهی سراسر عناصر و شاخصههای زندگی خانوادگی حضرت (س) را میپوشاند و این پیام را در سرسرای تاریخ همه همسران، طنینانداز مینماید که رکینترین و استوارترین عماد در استحکام زندگی خانوادگی را میبایست در عرصهی بینش توحیدی جستجو کرد.
فاطمه(س) جز خدا را نمیدید و در همه لحظات حیات پاکش، جز خدا و رضایت وی را طلب نمیکرد. شئونات زندگی او نیز در سایهسار خدادوستی و خداپرستی، بالنده میشد. خود دربارهی احوال توحیدی و عرفانیاش میفرماید: «شغلنی عن مسئلته لذّة خدمته، لاحاجة لی غیرالنظر الی وجهه الکریم» (دشتی، 1375: ص99)، «لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم، مرا از هر خواهشی باز داشته است و حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»
اینچنین محبت خداوند، نهانیترین لایههای دل لاهوتی فاطمه (س) را سرشار نموده بود و حب همسر و فرزند در پرتو محبت خدا برای وی تفسیر میشد؛ چنانکه اصل انتخاب علی(ع) به همسری نیز، جز داعیهی اخلاص نبود. از این رو، هنگامی که به واسطهی انتخاب علی(ع)، در معرض طعن زنان قریش قرار گرفت، عرض حالی به خدمت حضرت رسول(ص) برد و آنگاه سر به آسمان بلند کرد؛ لبخند زد و فرمود: «رضیت بما رضی الله و رسوله»، «راضی شدم به آنچه خدا و رسول خدا(ص) به آن راضیاند.» (شیخالاسلامی، 1377: ص273) و روزی که علی(ع) از وی پرسید: چرا از رنج گرسنگی و بیطعام ماندن خانه، وی را باخبر نکرده است؛ آن بانو در پاسخ نفرمود که علی جان من از تو شرم میکنم؛ بلکه فرمود: «یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک مالا تقدر علیه»، «ای ابالحسن! من از خدای خود شرم میکنم که به تو تکلیفی کنم که تو قادر بر انجام آن نیستی.» (همان)
ب ـ بر صواب بودن مقدمات ازدواج
یکی از علل مؤثر در تحکیم خانواده، خالی بودن پیشینهی ازدواج و مقدمات آن از خلل و فساد است. هرچه نور خدا، نور محبت و صداقت در این پیشینه شعلهورتر باشد، امید اینکه این نور در سراسر زندگی مشترک زوجین تجلی کند، بیشتر است. چنانچه یکی از عوامل مهم تزلزل خانوادهها، مورد مطالعه قرار گیرد، روشن میشود که در بسیاری از ازدواجهای ناموفق، مقدمات غلط و نابجایی وجود داشته که بذر سیاهیها و کدورتها را حتی قبل از ازدواج در زمین آن افشانده است. مروری اجمالی بر زندگی حضرت فاطمه (س) نشان میدهد که ممهّدات ازدواج ایشان در کمال تعالی و نورانیت بودهاند. در ذیل به نمونهای از آنها اشاره میشود:
1 ـ رضایت زوجین نسبت به اصل ازدواج
اگر در اندیشهی یکی از زوجین، ناخشنودی و نارضایتی از اصل ازدواج وجود داشته باشد، این عامل، تأثیرات منفی بسیاری در زندگی مشترک باقی خواهد گذاشت. همچنین اگر این خشنودی و رضایت، رضایتی الهی نباشد، باز هم این ازدواج، ریشهی مستحکمی نخواهد داشت. بنابراین، اگر دختری با اجبار خانواده ازدواج کند و خود تمایلی به آن نداشته باشد یا به واسطه علاقه و میل به مال، جاه و جمال مردی، همسر وی شود، در حالیکه به لحاظ دین و خلق از او رضایتی ندارد، این ازدواج، ازدواج ممدوحی نمیتواند باشد و سبزی صلح و مودت در آن دیری نخواهد پایید. حضرت فاطمه (س) رضایت خود را از ازدواج با علی(ع) اینگونه اعلام میفرماید: «رضیت بما رضی الله و رسوله» (دشتی، 1375: ص29)، «من به آنچه که خدا و رسول خدا(ص) راضیاند، راضی و خشنودم.»
کاوش در پهنا و ژرفای این عبارت شریف، تبیینکنندهی این حقیقت است که رضایتی که مقدمهی ازدواج است، در صورتی سبب تحکیم خانواده خواهد بود که رضایتی الهی و خداپسندانه باشد. مفهوم عکس این قضیه شرطی نیز حجیت دارد و با قراین روایی مورد تأکید و تصریح قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، مفهوم عکس این قضیه با منطوق کتاب و سنت، تنصیص شده است. چنانکه روایات زیادی مشتمل بر این مضمون، در جوامع حدیثی وارد گردیده که اگر کسی به داعیهی جمال و مال با کسی ازدواج کند، مال و جمال از او زایل میشود. وقتی عواملی گذرا و بیپایه، ریشهی یک پیوند قرار گیرند، آن پیوند، با اولین باد خزانی افسرده خواهد شد؛ ولی اگر کسی تنها برای خدا و رضایت او قدم به ساحت زندگی مشترک بگذارد، این نیت الهی در تحکیم بنیان خانوادگی وی مؤثر خواهد افتاد.
2 ـ رضایت خانواده از ازدواج
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تحکیم خانواده این است که هر دو خانواده به ازدواج فرزندانشان راضی باشند. هرچه این رضایت به لحاظ کمی و کیفی عمیقتر باشد، این ازدواج از ضمانت و کفالت بیشتری برخوردار خواهد بود. آثار سوء ازدواجهای تحمیلی، از همان نخستین طلیعهی ازدواج نمودار میشوند. این تحمیلها گاه مستقیم و گاه غیرمستقیماند. چنانکه گاهی خانوادهها به ظاهر فرزندانشان را از ازدواج منع نمیکنند، ولی آثار نارضایتی خود را در گوشه و کنار ممهّدات ازدواج یا پس از آن نشان میدهند و اینچنین زوجین به بیرغبتی خانوادههای خود پی میبرند و این معنا در روحیهی زندگی مشترک آنها (خودآگاه یا ناخودآگاه) تأثیر خواهد داشت.
زندگی حضرت فاطمه (س) از این ضمانت محکم برخوردار بود و رضایت و خشنودی پیامبر(ص) از ازدواج فاطمه (س) با علی(ع) بر هیچکس پوشیده نبود. پیامبر(ص) در همهی مراحل زندگی این زوج، به عنوان یک عقل مجرب، از تداوم این ازدواج حمایت میفرمودند و در رفع مشکلات ایشان میکوشیدند.
3 ـ عدم توجه به ارزشهای باطل و دروغین در مراسم ازدواج
از دیگر عوامل مؤثر در استحکام خانواده، عدم توجه به ارزشهای باطل و دروغین در مقدمات ازدواج، نظیر تعیین مهریه، تهیه جهاز، برگزاری مراسم ازدواج و... است. بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که گاه کدورتها و مشکلات خانوادگی در همان سپیدهدم زندگی مشترک به واسطهی این برنامهها و عدم توجه به ارزشهای واقعی در طی آنها به وجود میآید.
علی(ع) در صداق ازدواجش، همهی داراییش را به فاطمه (س) داد؛ زیرا همهی دارایی وی، تنها یک زره بود و ما به ازای آن تبدیل به وسایل ضروری زندگی آن دو شد. جهاز فاطمه (س) هفده قلم (چادر، مقنعه، پیراهن، حصیر، پرده، لحاف، متکا، لیوان گلین آبخوری، کوزه، کاسه گلی، آفتابه گلی، آسیاب دستی، مشک، تشت، حوله، پوست گوسفند و...) بیش نبود. در تمامی مراسم ازدواج فاطمه (س)، مستحسنات و مستحبات الهی، نورافشانی مینمودند. در مراسم ولیمه، فقرا و اغنیا با یکدیگر دعوت شده بودند. تهلیلات و تکبیرات به جای غنا و لهو و لهب، زینتبخش مجلس عروسی فاطمه (س) بود و در ملازمات عقد، نظیر مهر و جهاز و...، مراتب خلوص دیده میشد. وقتی به علی(ع) طعنه زدند که تو بافضیلتترین و شجاعترین مرد عرب هستی و میتوانستی دختر ثروتمندی را به عقد خود درآوری تا خانهی تو را سرشار از جهاز نفیس کند، آن حضرت(ع) فرمود: «انا قوم نرضی بما قدرالله و لانرید الاّ رضیالله و فخرنا بالاعمال، لا بالاموال» (بحرانی، بیتا: ج11، ص363)، «همانا ما گروهی هستیم که به مقررات الهی رضایت دادهایم و جز رضایت خدا چیزی نمیخواهیم و افتخار ما نیز به اعمال نیکو است؛ نه به مال و ثروت» و وقتی به فاطمه (س) طعنه زدند که تو همسر مرد فقیری شدهای که هیچ مالی ندارد، آن وجود نازنین فرمود: «رضیت به فوق الرّضا»، «من به علی(ع) راضی هستم و رضایت من از او فوق درجات رضایت است.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص97)
هنگامی که پیامبر(ص) به فاطمه (س) فرمود: «من تو را به مهر چهارصد درهم به همسری علی درآوردم»، ایشان در پاسخ فرمود: «رضیت علیاً و لاارضی بصداق اربعمائة درهم»، «من به علی(ع) راضی هستم؛ ولی به چهارصد درهم مهریه راضی نیستم.» سپس رسول خدا(ص) از وی سؤال میکند: «پس تو چه مهریهای را طلب داری؟» آن حضرت(س) میفرماید: «من دل نگران امت توام؛ چه آن که فکر شما نیز مشغول امت است» و آنگاه خداوند شفاعت امت محمد (ص) را به عنوان صداق عقد فاطمه (س) به وی تقدیم میفرماید. (شیخالاسلامی، 1377: ص284)
چنانکه مشهود است، تمامی ارزشها از نخستین طلیعهی وصلت علی(ع) و فاطمه (س)، ارزشهایی الهی و راستین بوده است؛ در صورتیکه این ارزشها در کانون خانوادهی شیعیان ارج نهاده شود، بیشک دیگر شاهد زندگیهای از هم پاشیده و نابسامان نخواهیم بود.
4 ـ الهی بودن مراسم ازدواج
در تمام مراحل و موارد، مراسم ازدواج حضرت زهرا(س)، الهی بود. ولیمهی ازدواج، مبارک بود؛ چرا که با آن فقیران مدینه را اطعام نمودند. فاطمه (س) با فریاد تکبیر به خانهی امیرمؤمنان(ع) مشرف شد و در میانهی راه پیراهن عروسی خویش را مسکین بخشید. (مظاهری، 1372: صص 67-66) در روایت وارد شده است:
«قال علی(ع)، قال لی رسولالله(ص)، یا علی اصنع لاهلک طعاماً فاضلا، ثم قال: من عندنا الحم و الخبز و علیک التمر و السمن، ... ثم قال لی رسولالله(ص): ادع من احببت، فاتیت المسجد و هو مشحن بالصحابة، فاستحییت ان اشخص قوماً و ادع قوماً، ثم صعدت علی ربوة هناک و نادیت: اجیبوا الی ولیمة فاطمه (س)، فاقبل الناس ارسالاً، فاستحییت من کثرة الناس و قلة الطعام، فعلم رسولالله مما تداخلنی، فقال یا علی! انی سادعوالله بالبرکة» (مجلسی، 1404ق: ج3، ص94)، «علی(ع) میفرماید که رسول خدا(ص) به من فرمود: ای علی! برای اهل خود طعام بافضیلتی تدارک ببین و آنگاه فرمود: گوشت و نان از سوی ما و خرما و روغن از سوی تو تهیه شود؛ سپس فرمود: «ای علی، برو و هر که را خواستی، دعوت کن.» من به مسجد آمدم؛ در حالیکه مملو از صحابه بود و شرم کردم از ایـن که گروهی را دعوت کـرده و جمعی را واگذارم؛ از ایـن رو نـدا دادم: مردم! به ولیمهی فاطمه (س) بشتابید و مردم پذیرفتند؛ من از کثرت مردم و کمبود طعام شرم کردم و پیامبر(ص) از آنچه بر من رفته بود، باخبر شد؛ فلذا فرمود: علی، من برای ولیمهی تو به برکت یافتن دعا میکنم» و اینچنین، نشانههای برکت، رحمت و ایمان از مراسم ازدواج الهی علی(ع) و فاطمه (س) هویدا بود.
فاطمه (س) در شب ازدواجش به جای اندیشه در ارزشهای بیارزش، به حقایق عالم هستی میاندیشید؛ تا آنجا که علی(ع) متوجه اشکهای پرفروغ و پاک او شده و حال وی را جویا گشت. فاطمه (س) فرمود:
«تفکرت فی حالی و امری عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی الی لحدی و قبری، فانشدک الله ان قمت الی الصلاة، فنعبدالله تعالی فی هذه اللیلة...» (شافعی، بیتا: ص295)، «در پیرامون حال و رفتارم فکر کردم و به یاد پایان عمر و منزلگاه دیگری به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظههای زندگی، تو را به خدا سوگند میدهم که بیا تا به نماز بایستیم و با هم این شب را عبادت کنیم.»
5 ـ دعا و صدقه در ازدواج
دعا و صدقه از عوامل بسیار مهمی هستند که میتوانند یک ازدواج را بیمه نمایند. دعا و صدقه در روایات و احادیث، به منزلهی سپری معرّفی شدهاند که بلاها را دفع مینمایند. هیچ ازدواجی در این عالم محقق نمیشود، مگر اینکه در معرض بعضی بلیات جزئی یا کلی در اصل یا فروعاتش قرار میگیرد. استفاده از فرمولهای غیبی که در باب آثار دعا و صدقه وارد شده است، میتواند حلاّل برخی از مشکلات اصلی و فرعی بنای ازدواج باشد. چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: «ما من قبض و لا بسط الاّ و لله فیه مشیة و قضاء و ابتلاء ...» (کلینی، 1362: ج1، ص152)، «هیچ گشایش و تنگیای وجود ندارد، مگر اینکه برای خداوند در آن اراده، قضا، امتحان و بلیهای وجود دارد.»
االبته مراد از بلا همیشه آفت نیست؛ بلکه حتی اگر در ازدواج رونق و گشایشی باشد، باز هم میتوان آن را نوعی بلا دانست. «بلاء» نوعی اختبار و امتحان است و در نیک و بد استعمال میشود. جوهری در صحاح میگوید: «البلاء الاختبار یکون بالخیر و الشر. یقال: أبلاه الله بلاء حسناً و ابتلیه معروفاً.» (رک. امام خمینی، 1371: ص236)
در ازدواج حضرت فاطمه (س)، اثرات شریف دعا و صدقه هویدا است. هنگامیکه جهازیه حضرت (س) را نزد پیامبر اکرم (ص) آوردند، اشک شوق از دیدگان مبارک ایشان جاری شد و دست به دعا برداشتند: «خدایا مبارک کن این جهازیه را که اغلب آن از گل است» و هنگامی که حضرت رسول(ص)، جواب مثبت فاطمه (س) را برای وصلت ایشان به دست آوردند، در طلیعهی بشارت این وصلت تکبیر گفتند. علی(ع) میفرماید: «رسول خدا(ص) وقتی دخترش را به ازدواج من درآورد، نزد من آمد و فرمود: با نام خدا برخیز و این ذکر را بخوان: «علی برکة الله، ماشاءالله، و لاقوة الا بالله، توکلت علی الله...»، «بر سفره خدا مینشینم و راضی میشوم بر آنچه که او بخواهد؛ قدرت و قوتی نیست مگر از جانب خدا؛ پس به او توکل میکنم و یاری میطلبم.» سپس مرا در کنار فاطمه نشانید و گفت: «خداوندا ! اینان محبوبترین مردم در نزد من میباشند؛ آنان را دوست بدار و خیر و برکت به فرزندان آنها عطا کن و آنان را از هر آسیبی حافظ باش، من آنها و فرزندانشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو میسپارم.» (شیخ طوسی، 1372: ج1، ص38)
هر صدقهی جزئی، بعضی از آفات و سیئات پیرامون ازدواج را دور میکند. متعالیترین نماد این صدقه، بخشش پیراهن عروسی حضرت زهرا(س) در شب زفاف آن حضرت، توسط ایشان بود. چنانکه در روایت آمده است:
«ان النبی(ص) صنع لها قمیصاً جدیداً لیلة عرسها و زفافها و کان لها قمیص مرقوع و اذاً بسائل علی الباب، یقول: اطلب من بیت النبوة قمیصاً خلقا.ً فارادت ان تدفع الیه القمیص المرقوع، فتذکرت قوله تعالی (لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون)[1] فدفعت له الجدید.» (شیخالاسلامی، 1377: ص282)، «رسول خدا(ص) برای عروسی حضرت فاطمه (س) پیراهن تازهای تهیه کرد و جامهی کهنه و وصلهداری نیز نزد فاطمه (س) بود، در این هنگام سائلی در زد و گفت: از خانهی رسول خدا(ص) جامهای کهنه میخواهم. فاطمه (س) خواست که جامهی وصلهدار را به وی بدهد، ناگاه به یاد آورد که خداوند فرموده است: «هرگز به فضیلت نمیرسید، مگر انفاق کنید از آنچه دوست دارید.» چنین بود که آن حضرت(س) جامهی نو و جدید خود را به فقیر بخشید.»
6 ـ اعتماد و اطمینان به دوام ازدواج
از دیگر عواملی که میتواند سبب تحکیم خانواده شود، این است که زوجین با یقین قدم در عرصهی ازدواج بگذارند و بدانند که وصلت آنها دائمی است و اطمینان داشته باشند که هرگز از هم جدا نخواهند شد. تشویش و بیم جدایی، گرمی و زلالی اطمینان را از دل و جان میزداید و تزلزل اعتماد، سبب ظهور اولین رخنهها در دیوارهی مستحکم نهاد خانواده میشود.
همانطور که بیان گردید، حضرت فاطمه (س) در اولین شبی که به همسری علی(ع) درآمدند، تعبیری را بیان داشتند که حکایت از یقین ایشان میکند که از خانهی علی(ع) جز با مرگ جدا نخواهند شد و جز مرگ نمیتواند در اجتماع و الفت این دو خلیل، خللی وارد آورد: «ای علی... من امروز از خانهی پدر به خانهی شما منتقل شدم و روزی هم از این خانه به قبر و لحد، پای خواهم گذاشت.» (دشتی، 1375: ص35)
7 ـ همسر را بهترین همسر دانستن
یکی از اصلیترین محورها در تحکیم خانواده این است که زن و شوهر دیدگاه مثبتی دربارهی یکدیگر داشته باشند؛ هرچه این دیدگاه مثبتتر و متعالیتر باشد، به همان میزان هر دو از خوشبختی بیشتری در زندگی زناشویی برخوردار خواهند بود. اصلیترین عاملی که رایحهی رضایتمندی و خرسندی را در فضای زندگی مشترک میپراکند، سبزی و خرمی است که شاخسار بینش همسران نسبت به هم را بارور میکند و زمانی مودّت میان زوجین تهدید میشود که پنداشت و نظرگاه آنها نسبت به همسری با یکدیگر مخدوش شود و نخستین صاعقهای که دیوارهی اعتماد و محبت بین همسران را میشکافد، این است که یکی از زوجین بپندارد که همسرش وی را لایق همسری خود نمیبیند و یکی از دو همسر یا هر دو، در این اندیشه باشند که بهترین همسر را برای خود برنگزیدهاند. این پنداشت در ذهن هر یک از زوجین خلجان کند، موجب تلخکامی و ناخرسندی در طرفین و البته تلختر و سنگینتر برای زوجی خواهد بود که مورد خسران قرار گرفته و میداند که همسرش او را لایق نمیشمارد.
با الگوبرداری از زندگی مشترک و شکوهمند فاطمه (س)، میتوان این معیار وزین را در تحکیم خانواده عرضه نمود که «همسر را بهترین همسر دانستن»، از اولین و اساسیترین گامهای مسیر خوشبختی خانواده است.
شاهد این مدعی این است که پیامبر(ص) در طلیعهی زندگی علی(ع) و فاطمه (س)، نخست، دیدگاه آنان را نسبت به همسری با یکدیگر جویا میشود، آنگاه که از علی(ع) میپرسد: «همسرت را چگونه یافتی؟» جواب میشنود: «چهقدر او یاور خوبی در راه اطاعت خدا است» و زمانی که از فاطمه (س) سؤال میکند که «تو همسرت را چگونه یافتی؟» آن بانو در پاسخ میگوید: «علی(ع) بهترین شوهر است.»
آنچه که از تأمل و ژرفنگری در این اقوال شریف به دست میآید، این است که خوشبختترین و پاکترین زوجهای عالم، همدیگر را تنها لایق همسری خویش نمیدانستند، بلکه یکدیگر را لایقترین همسر برای هم میدیدند. حضرت فاطمه (س) در جواب پدر نفرمود: «بعل خیر»، «او شوهر خوبی است»؛ بلکه فرمود: «او بهترین شوهر است.»
وجود چنین دیدگاهی میان همسران نه تنها مایهی خوشبختی، جبران فقدانها و ملایمت مشکلات است، بلکه موجب پوشاندن نقایص هر یک از زوجین در نظر دیگری است و اگر این نگاه متعالی و زیبا متقابل باشد، لطف این زندگی به سرحد اعلای کمال و بالندگی خواهد رسید.
عوامل تحکیم خانواده در جلوههای رفتاری و سیرهی حضرت زهرا(س)
الف ـ حسن سلوک با همسر
یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در زمینهی تحکیم خانواده، تدبیر در حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیدهای است که چندین مفهوم دیگر در تشکّل ساختار آن نقشآفرینی میکنند. نوعی فراست و کاردانی در تدبیر منزل و رفتار با همسر، میتواند از تعیینکنندهترین عوامل موفقیت در آیین همسرداری به حساب آید. در اینجا نمونهای از ظرایف و لطایف جلوههای رفتاری و گفتاری فاطمه (س) در برخورد با همسر بزرگوارشان ـ حضرت امیرالمؤمنین (ع) ـ بیان میشود تا در تحلیل جوانب و جزئیات این رفتار، گامی به سوی درک کاربردی مفهوم «فراست و تدبیر در حسن سلوک با همسر»، برداشته شود.
1 ـ توجه به ظرایف روحیات همسر
یکی از عوامل استحکام بخش پیوندهای مودّت میان زن و شوهر این است که طرفین بتوانند حالات و روحیات یکدیگر را درک کنند. شاید هیچ عاملی به اندازهی درک متقابل روحیات در زندگی خانوادگی، نمیتواند آرامشبخش و سازنده باشد. مهمترین عامل و سبب محبت نیز معرفت است (رک. فیضکاشانی، بیتا: ج 8-7 ، ص201) و درک روحیه و شناخت ابعاد وجودی همسر، از تجلّیات معرفت به اوست.
فاطمه (س)، علی(ع) را خوب میشناخت و بر روحیات او مشرف بود. در شرایطی که دیگران علی(ع) را درک نمیکردند و از جلوههای رفتاری وی سوء برداشت مینمودند، این همسر گرامی وی بود که او را میشناخت و برای دیگران رفع ابهام میکرد. چنانکه در روایتی وارد شده است که یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) وی را در تاریکیهای نخلستان تعقیب کرد و شاهد حالات عرفانی و راز و نیاز محیرالعقول او با معبود بود. در این میان، ناگهان مشاهده کرد که حضرت(ع) همانند چوب خشکی در زمین عبادتگاه خود فرو افتاد؛ پس از تأمل بیشتر به این گمان یا یقین رسید که علی(ع) از دنیا رفته است؛ هراسان به درب منزل او آمد تا این خبر را به فاطمه (س) بازگوید؛ آن بانوی جلیلالقدر با معرفت و درکی که از روحیات علی(ع) داشت، دریافت که علی(ع) در حالت خوف الهی بدان صورت درآمده است؛ فلذا فرمود: «... الغیشة التی تأخذه من خشیة الله...» (ابن شهرآشوب، 1379: ص124)، «این حالتی است که به واسطهی خشیت الهی بر وی عارض شده است.»
نمونهی دیگری که از توجه حضرت زهرا (س) به ظرایف روحیات همسر بزرگوارشان حکایت دارد، ماجرای واپسین لحظات حیات نورانی آن حضرت(س) است. فاطمه(س) شدت دلبستگی همسرش، علی(ع)، را به خود میدانست و بر این مطلب آگاه بود که وی با وجودی که قلبی پهناورتر از وسعت تمام هستی و استقامتی عظیمتر از استقامت کوه دارد ولکن از دست دادن فاطمه (س) ممکن است وجود او را از هم بپاشد. از این جهت، در واپسین لحظات زندگی، با درک ظرایف روحی همسر، او را به نزد خود خواند و با زبان دلداری و دلآرامی، آرام آرام لحظات مرگ خود را برای وی توصیف کرد تا پذیرش مرگ خود را برای او آسان نماید. یکی از ظرایف مواجه نمودن افراد با مرگ عزیزان این است که این خبر آرام آرام و مرحله به مرحله به ایشان برسد و فاطمه (س) با درک لطایف روح علی(ع)، خود این مهم را برعهده گرفت.
در روایت آمده است که فاطمه (س) قبل از شهادت، رؤیای صادقه مبشّرهای دید و برای آرام نمودن علی (ع)، او را به بالین طلبید و رؤیای خود را با او درمیان گذاشت و بدین وسیله او را از جهت روحی آماده نمود: «شبی که خداوند ارادهی قبض روح فاطمه(س) و اکرام روح او را داشت، فرارسید؛ حضرت فاطمه (س) همسرش را به بالین طلبید و فرمود: پسرعموی من، سلام بر شما، همانا این جبرئیل است که به سوی من آمده و بر من سلام میکند و میگوید: ای محبوبهی حبیب خدا و میوهی دل او، امروز تو در محل اعلی و جنتالمأوی به او ملحق میشوی و آنگاه فرمود: جبرئیل از نزد من رفت. (پس از مکث و تأمل) حضرت فاطمه (س) دوباره فرمود: بر شما سلام باد و آنگاه خطاب به همسرش گفت: ای پسرعموی من، این میکائیل بود که همانند دوستش جبرائیل به من سلام کرد. (بعد از مکث و تأمل دیگری) دوباره فاطمه (س) جواب سلامی را داده و چشمهایش را کاملاً باز کرد و به همسرش گفت: ای پسرعموی من، به خدا قسم، به حقیقت این عزرائیل است که بالهایش را در مشرق و مغرب گشوده است و پدرم او را برای من چنین وصف فرموده است...» (سپهر، 1382: ص183)
البته اخبار دیگری نیز، در باب لحظات آخر حیات فاطمه(س) وارد شده است ولکن آنچه از این خبر در راستای مراد منظور نظر برداشت میشود، این است که فاطمه (س) با این لطایف و ظرایف سعی داشتند، خبر مرگ خود را با زیباترین و ملایمترین صورت ممکن، به علی(ع) برسانند تا وی در معرض شنیدن خبر سهمگین شهادت ایشان، ازپای درنیاید.
ـ پرهیز از تقاضای نامقدور
در زندگی مشترک، توجه به ظرایف روانشناختی که مربوط به روحیهی مردانه یا زنانه است، در رأس مهمترین عوامل مؤثر در استحکام خانواده قرار دارد. علی(ع) هرچند یک انسان کامل و «کون جامع» بود، لکن در قالب آیتی مذکر، در این عالم ظهور کرد و در یکی از شئون امکانی خود، حائز مقام ریاست اقتصادی خانواده گردید. وجود فاطمه (س) نیز هر چند حاصل همهی عظمتهای لاهوتی بود، لکن در قالب آیتی مؤنث و تحت تکفل اقتصادی علی(ع) بهسر میبرد و یکی از جهات کمالیهی زندگی مشترک این دو وجود مقدس، این بود که به ویژگیهای زنانه یا مردانه یکدیگر توجه و دقت میفرمودند.
تقاضا نمودن امری از فردی که قادر بر انجام آن نیست، همیشه و همهجا سبب آسیب هر روحیهای نمیشود؛ ولی به جهت شرایط خاصی که در زندگی مشترک و روحیهی زن و شوهر وجود دارد، معمولاً اگر این تقاضا از سوی زنی در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد، نوع خاصی از احساس سرشکستگی را در خود خواهد یافت و این واقعیت روح او را خواهد آزرد.
آنچه از سطور نورانی زندگی خانوادگی فاطمه(س) به دست ما رسیده است، نشان دهندهی این حقیقت است که فاطمه (س) به این معنی توجه وافر داشته و این نکتهی ظریف را همواره رعایت میفرموده است؛ چنانکه در تاریخ زندگی معصومانهاش آمده است:
«در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی(ع) فرمود: فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟ آن بانو(س) فرمود: نه، سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم؛ امام علی(ع) با تأسف فرمود: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال غذا بروم؟ فاطمه (س) فرمود: «یا ابالحسن انّی لاستحیی من الهی ان اکلّف نفسک ما لا تقدر علیه» (اربلی، 1381: ج2، ص26)، «ای ابالحسن، من از پروردگار خود حیا میکنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری از تو درخواست کنم.»
هرچند که شأن صدور این روایت درباره مسائل اقتصادی است، ولی تعمیمی که در این عبارت شریف وجود دارد، نشان دهندهی این معنی است که در سایر امور و شئون نیز، رعایت این مطلب امری مطلوب و پسندیده است.
ـ استقبال از پیشنهاد همسر
یکی از عواملی که سبب میشود روحیه توادد و نشاط در زندگی خانوادگی ریشهدار شود و اعضای خانواده در زیر آسمان صلح و صفا، به یکدیگر حسّ نزدیکی بیشتری پیدا کنند، این است که از پیشنهادهای یکدیگر استقبال نمایند. فاطمه (س) در این امر پیشتاز بودند. در روایتی آمده است: روزی تنگدستی و مشکلات بسیار بر علی ابن ابیطالب(ع)، فشار آورد تا آنجا که از فاطمه (س) خواست تا نزد پیامبر(ص) برود و از او چیزی بخواهد. فاطمه (س) خوب میدانست که علی(ع) تا چه حد کتوم است و تا چه اندازه به او، حسن، حسین، زینب و کلثوم، شفقت دارد؛ لذا به محض آنکه امام علی(ع) در قالب این کلام محجوبانه (اگر به خانه پدرت رفتی، چیزی از او بخواه)، خواستهی خود را با فاطمه (س) در میان میگذارد، فاطمه (س) درنگ نمیکند و در ساعتی غیر متداول برای تسریع در اجابت خواستهی همسر، به سوی منزل پدر میشتابد و هنگامیکه پیامبر(ص) دربارهی خواستهاش سؤال میکند، فاطمه (س) بسیار حکیمانه و مدبرانه ابراز حاجت مینماید؛ وی به حاجت خود و به گفته علی(ع) تصریح نمینماید و مشکل خود را اینگونه با پدر در میان میگذارد: «غذای فرشتگان، تهلیل، تسبیح و تحمید است؛ پس طعام ما چه میتواند باشد؟»
در این سخن حضرت (س)، اشارتی به مقام فرشتگان نیز وجود دارد که اینان به طور دایم در حال اطاعت محضاند و ملائک، عقول مجردی هستند که به هیچیک از اطعمه و اشربهی عوالم پایینتر، نیازی ندارند و ارزاق ایشان معنوی و از جنس ذکر، حمد و ستایش پروردگار است. حضرت فاطمه (س) از آنجا که با فرشتگان محشور بوده و با ایشان مراوده داشتند، با اذکار ایشان آشنا بودند؛ از اینرو به بعضی از اذکار آنان نیز اشاره مینمایند. در زمانه و عصری که فرهنگ اولیهی عرب، صراحت و بیپردگی در گفتار بود و در برهنگی سخن افراط مینمودند، این نمونه عرض حاجت کردن، کمال فراست و ادب فاطمی را میرساند.
پیامبر(ص) با ظرافتی خاص در ازای درخواست متین فاطمه (س)، برای او از تعلیم ذکر خاصی از سوی جبرئیل(س) خبر دادند که با رفع این مشکل مناسبت دارد. حکمت و معرفت فاطمه (س) وی را وامیدارد که از پدر تمنای آن اذکار را نماید. فاطمه (س) خوب میدانست که اذکار و اسمای الهیه، کارکنان مطلق دار وجودند و هر یک از آنها مقتضیاتی دارند. حضرت فاطمه (س) این عبارت شریف را در این رابطه از پیامبر(ص) فرا میگیرند: «یا اولالاولین، یا آخرالآخرین، یا راحمالمساکین و یا ارحمالراحمین.»
تدبیـر و فـراست فاطمه (س) در همسرداری، آنگاه نمـود بیشتری پیـدا میکند که ایشان پس از فراگرفتن این رمز و راز، بـا مسرّت از خانهی پـدر بـه خانهی خویش برمیگردد و برای علی(ع) اینگونه حکایت ماجرا را باز میگوید که من برای دنیا رفتم و با متاع آخرت بازگشتم و اینگونه با اشراف بر ظرایف روحی علی(ع)، خود را دست خالی نشان نمیدهد و به گونهای حکیمانه و مدبرانه میخواهد که علی(ع) از عرض حاجت در برابر رسول خدا(ص)، شرمنده نشود. (رک. شیخالاسلامی، 1377: ص216)
2 ـ سازگاری با همسر
یکی دیگر از عواملی که سبب تحکیم خانواده میشود، این است که زوجین با یکدیگر توافق و سازش اخلاقی داشته باشند. مسلم است که وقتی زن و شوهر در کنار یکدیگر قرار میگیرند و در جمیع شئون زندگی، در وطن و سفر و در حال بیداری و در بستر با یکدیگر شریک میشوند، گاه اختلاف سلیقههایی پیدا میکنند. برای آنکه این اختلافها، اساس زندگی مشترک را خدشهدار نسازد و قلب همسران را از هم نرنجاند، باید به فرآیندی جهت سازش و توافق توسل کرد. در طی این فرآیند، هر یک از زن و شوهر از بعضی امیال، خواستها و سلیقههایشان برای احترام به نظر همسر خود، چشمپوشی میکنند. البته این امر، دربارهی وجود دو معصوم(س) با عامهی مردم متفاوت است. با این وصف، علی(ع) در این زمینه دربارهی همسرش فاطمه (س) میفرماید: «ولااغضبتنی و لاعصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنجلی عنی الغموم و الاحزان بنظرتی الیها» (اخطب خوارزم، 1374: ص256)، «فاطمه(س) مرا به خشم نیاورد و مخالفتی با امر من نکرد و هر وقت نگاهش میکردم، تمام غمهایم زایل میشد.»
3 ـ محبت و احترام نسبت به همسر
ـ با احترام خطاب کردن همسر
یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک این است که در پارهای از مسائل جزئی، فراست و دقت نظر اعمال شود. چنانکه صدا کردن همسر، یک امر بسیار روزمره در زندگی خانوادگی است؛ در صورتیکه این خطاب، احترامآمیز باشد، پژواکی از محبت و صمیمیت را درپیخواهد داشت.
وجود مبارک علی(ع) و فاطمه(س) در رعایت این نکته نیز، الگو و سرمشق بودهاند. آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد میکرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» میخواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا میداد و گاه با لقب شریف «یا امیرالمؤمنین» او را فرا میخواند و در گاه مؤانست و بعضی از موارد دیگر نیز از سر حکمت، وی را با نام مبارکش میخواند و گاه نیز با سایر القاب شریفه از او یاد مینمود.
نام بردن مناسب و زیبا خطاب کردن افراد، از شاهکلیدهای ارتباط مثبت برقرار کردن است. در فرآیند خطاب محترمانه، انرژیهای مثبتی از وجود فرد احترام کننده به جانب فردی که مورد احترام قرار میگیرد، متصاعد میشود و طلیعهی ارتباط را مصفّا و مبارک میگرداند و زمینهی واکنش مثبـت مخاطب را نیـز فـراهم میآورد. حضـرت امیـرالمؤمنیـن(ع) در ایـنباره میفـرمایـد: «اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیلالجواب»، «خطابهایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.» (غرر الحکم، 1377: ص435)
هرچند که در میان انبوه ارتباطات وسیع و گستردهی زن و شوهر، خطاب نمودن همسر از سادهترین جلوههای رفتاری و بسیطترین فرمولهای ارتباطی است ولکن از اهمیت ویژهای برخوردار است. نحوه، نوع و لحن خطاب و آمیزههای احساسی انعکاس یافته در خطاب و بکارگیری اسماء و القاب مناسب برای مخاطب قراردادن افراد، تأثیر عمیقی در واکنشهای عاطفی افراد بر جای میگذارد و زن و شوهر نیز جهت تحصیل خرسندی و رضایتمندی خاطر از یکدیگر، بیش از هر چیز به کنشها و واکنشهای عاطفی مثبت و مناسب نیازمندند؛ لذا باید به همین مسائل به ظاهر ساده ، ولی مهم نیز توجه نمایند. به عنوان نمونه، فاطمه(س) هنگام شکایت مرگ پدر و مشکلات سیاسی همسرش را اینگونه خطاب میفرماید: «یا ابن ابیطالب» (مجلسی، 1404ق، ج8، ص125) و با این خطاب، متذکر نسبت علی (ع) با پیامبر (ص) میشود و هنگامیکه میخواهد خبر رحلت خود را به علی (ع) بدهد، ایشان را با خطاب «یا ابنعم» فرامیخواند تا متذکر نسبت خود و علی (ع) شود. (همان، ج43، ص191)
ـ تواضع در برابر همسر
«معاشرت معروف» در روابط میان زن و مرد، یکی دیگر از پایههای تحکیم و دوام خانواده به حساب میآید. در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع، عنصری چشمگیر و اساسی است. زن از عطوفت شوهرش لذت بیشتری میبرد و مرد از محبت احترامآمیز زن، بیشتر محظوظ میشود. لیکن تواضع متناسب، از مواردی است که میتواند مرد را در زندگی خانوادگی، سرشار از رضایت خاطر و خشنودی نماید و به همهی هستی او مراتب لذت همنشینی و انس با همسرش را بچشاند؛ زیرا مفهوم «قوامیت تکوینی شوهر بر زن» ایجاب میکند که رفتار زن با شوهر خاضعانهتر و رفتار مرد با زن دلسوزانهتر باشد. «همهی افراد بشر دربارهی تعیین مرزهای زیبایی با یکدیگر هم رأی نیستند.» (رک. نیوتن، 1377) ولی تواضع مناسب از مفاهیمی است که در اکثر دورههای تاریخی و در بین اکثر اقوام، ملل و نژادها، مورد تکریم و احترام قرار گرفته است. امام صادق(ع) میفرماید: «ثلاثة یوجبن المحبة: حسنالخلق، حسنالرفق، و التواضع» (مجلسی، 1404ق: ج2، ص205)، «سه چیز محبت را بر جای میگذارد: خوشاخلاقی، خوب مدارا کردن و تواضع.»
حضرت فاطمه (س) با وجودی که کفو و همتای علی(ع) و دختر سرور کائنات است، در مقابل همسرش، تواضعی ستودنی دارد. به عنوان نمونه، وقتی در برابر شفاعت علی(ع) از خلیفه که برای عیادت او اذن میخواستند، قرار میگیرد، با این عبارت متواضعانه پاسخ میفرماید: «یا علی، البیت بیتک و انا امتک»، «علی جان، خانه خانهی توست و من کنیز توام.» (بابازاده، 1376: ص255)
ـ ابراز و اظهار محبت به همسر
یکی دیگر از نکات بسیار قابل توجه در روابط میان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنیان خانوادههایی که با وجود عامل محبت از فرآیند اظهار محبت، به خوبی استفاده نمیشود، اندک اندک خدشهها و خللهایی به وجود میآید. دانستن محبت دو همسر به یکدیگر کافی نیست؛ شنیدن کلمات محبتآمیز از لوازم یک زندگی موفق زناشویی است. این نیاز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل یکدیگر، باید به بهترین نحو پاسخگویی شود.
پیامبر(ص) دربارهی ابراز محبت مرد نسبت به زن میفرماید: «قول الرجل للمرأة انی احبک، لایذهب من قلبها ابداً» (حرعاملی، 1367: ج20، ص23)؛ «هیچگاه این کلام شوهر که میگوید: «دوستت دارم»، از دل زن خارج نمیشود.»
زن نیز به طور متقابل باید به همسر خویش اظهار محبت نماید. در زندگی حضرت فاطمه (س)، عبارات محبتآمیز و احترامآمیز به علی(ع) بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت میفرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» (حائری مازندرانی، 1374: ج1، ص196)، «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»
4ـ حمایت و دفاع از همسر
یکی از مهمترین شاخصههایی که میتواند در ژرفابخشی محبت و در نتیجه در استحکام خانواده مؤثر باشد، حمایت و دفاع از همسر است. مسلم است که در هر زندگی خانوادگی، زن و شوهر غیر از نقش همسری، در سایر روابط اجتماعی یا سیاسی و...، نقشهای دیگری نیز بر عهده دارند و هیچ قلعه و دژی مستحکمتر از قلعهی خانواده نمیتواند مدافع یک انسان در سختیها، آسیبهای اجتماعی و... باشد. حمایت هر یک از زوجین از دیگری و تجلیل و قدردانی از تلاشها و زحمات وی، از جملهی این امور است.
حضرت فاطمه (س) هم مأموم علی(ع) بود و هم همسر وی و از آنجا که این بانو در همهی خیرات و صالحات، پیشتازترین فرد امت محسوب میشد، در امر دفاع از ولایت نیز، والاترین جانفشانیها را به ساحت کبریایی خداوند تقدیم کرد. یکی از نمونههای منقلب کنندهی دفاع فاطمه (س) از همسرش، در جریانی است که علی(ع) را با اکراه و اجبار برای اخذ بیعت به مسجد مدینه میبردند. در روایت است که بانوی دو عالم(س)، برای دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوههای به یاد ماندنیای از ایثار و فداکاری از خویش در تاریخ بر جای گذاشت. برای نمونه، این فراز شریف از وی در یاوری علی(ع) نقل میشود: «فوالله یا سلمان لااخلی عن باب المسجد حتی اری ابن عمی سالماً بعینی» (شیخ مفید، 1374: ص181)، «به خدا سوگند ای سلمان، از درب مسجد مدینه پا بیرون نمیگذارم تا آنکه پسرعموی خود را با چشمان خودم سالم ببینم.»
فاطمه (س) در یکی از فرازهای حمایتهایش از علی(ع) میفرماید: «ما الذی نقموا من ابیالحسن؟... والله لو تکافوا عن زمام نبذه رسولالله(ص) الیه لاعتلقه و لسار بهم سیراً سجحاً و لایکلم خشاشه... و لم یکن یتحلّ من الغنی بطائل و لایحظی من الدنیا بنائل غیر ریّ الناهل...» (طبرسی، 1380: ج1، ص147)، «چرا به شوهرم، امیرالمؤمنین(ع)، توجهی نکردید؟... اگر مردان شما به او جفا نمیکردند و اجازه میدادند او بر کرسی بر حق خود بنشیند، او به سوی شما حرکت مینمود و با آرامش تمام، مرکب خلافت را سالم به مقصد نهایی میرسانید و هیچ رنج و زحمتی هم متوجه کسی نمیشد... و خود نیز از آن سوء استفاده نمیکرد و جز اندازهی نیاز از آن بهرهمند نمیشد...»
همچنین فاطمه(س) در تبلیغ ولایت علی(ع) میفرمود: «انّ السعید، کلّ السعید، حق السعید، من احب علیاً فی حیاته و بعد مماته...» (زیدبنعلی، بیتا: ص458)، «سعادت و رستگاری، همه سعادتها و رستگاریها و حقانیت رستگاریها از آن کسی است که علی(ع) را در دوران زندگی و پس از شهادتش دوست داشته باشد.»
در روایت دیگری آمده است که حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س) ـ دختر رسول خدا(ص) ـ را شبانه بر مرکبی مینشاند و در مجالس انصار میگردانید تا از آنها تقاضای یاری نماید. «فکانوا یقولون: یا بنت رسولالله(ص)، قد مضت بیعتنا لهذا الرجل... فقالت فاطمه (س): ماصنع ابوالحسن الا ماکان ینبغی له، و لقد صنعوا ما الله حسیبهم و طالبهم» (امینی، 1379: ج5، ص372)، «انصار به حضرت فاطمه (س) میگفتند: ای دختر رسول خدا(ص)، بیعت ما با این مرد گذشته است. حضرت فاطمه (س) میفرمود: ابوالحسن کاری را انجام میدهد که سزاوار اوست و مردم نیز عملی را انجام دادند که خداوند از آنها حساب میکشد و از آنها (حق ابوالحسن) را مطالبه مینماید.»
5 ـ زینت ظاهر و باطن برای همسر
یکی از اصول حاکم بر خانوادهی آرمانی، آراستگی ظاهر و باطن همسران برای یکدیگر است. علی (ع) میفرماید: «جمال الباطن، حسنالسریرة» (غرر الحکم، 1377: ص41)، «زیبایی باطن ، در حسن نیت و زیبایی درون است.» دل و جان فاطمه (س)، در کمال حسن نیت، خلوص و صمیمیت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سریرهی او جمیلترین زیباییهای باطنی را در برابر چشمان مبارک علی(ع) به تماشا میگذاشت.
باید توجه داشت، چنانکه فردی از نعمت جمال ظاهر برخوردار نباشد، اولاً با هنرمندی و ظرافت خاصی میتواند به آراستگی و حسن خویش بیفزاید؛ ثانیاً با ظرایف و طرایفی که در جلوهگریهای رفتـار عقلی خود طراحی میکنـد، میتوانـد بـه حسن سـلوک و جمال بـاطن دسـت یابد. بـه عنوان مثـال، لبخنـد زینـت چهره اسـت؛ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «التبسّم، حبالة المودة» (نهجالبلاغه، کلمات قصار)، «تبسم ریسمان دوستی است.» نگاه مهربان، زینت چهره است و میتواند بر جمال ظاهر و باطن بیفزاید. گشادگی چهره و بشاشیت وجه نیز، نوعی زینت چهره است. در روایت، یکی از خصوصیات زنان با فضیلت، درخشندگی چهره معرفی شده است: «افضل النساء امتی اصبحن وجهاً...» (کلینی، 1362: ج5، ص324)
شادمانی باطنی و رضایت خاطر نیز، نوعی صباحت و درخشش در چهره ایجاد مینماید و وجه را زیباتر و مزیّنتر مینماید. نور ایمان، چهره را هرچند نازیبا باشد، زینت میدهد و دوستداشتنی میکند. امام حسن عسگری(ع) دربارهی «حسن»، سخن بلندی دارد. ایشان حسن را به دو قسم ظاهر و باطن تقسیم کرده و میفرمایند: «حسن الصورة، جمال ظاهر و حسن العقل، جمال باطن» (مجلسی، 1404ق: ج1، ص32)، «زیبایی چهره، جمال ظاهری است و جمال و نیکویی خرد و اندیشه، سرمایهی آراستگی باطن است.»
خداوند انسان را به حب جمال مفطور نموده است؛ فلذا گرایش به زیبایی و جمال، از گرایشات و تمایلات فطری و مستحسن انسانی است و زیباپسندی از خواستههای طبیعی بوده و با سرشت انسان ممزوج است. از این رو، در همهی جوامع و تمدنها و بین همه فرهنگها، جلوههای زیبادوستی و جمالپرستی مشاهده میشود. زینت و آراستگی لباس و چهره سبب میشود، زیباییهای طبیعی رونق گرفته و با جلوهی بیشتری بدرخشند. این امر در روابط بین زن و شوهر، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.
در سیرهی امامان معصوم(ع)، مشاهده میشود که ایشان برای نماز، زیارت مؤمنین، حضور در بعضی از مجالس مانند مجلس درس و برای همسران خویش، متناسب با زمان و مکان و شرایط، به آراستگی ظاهر و زینت جمال خود توجه مینمودند. امام حسن مجتبی(ع) در این رابطه میفرماید: «ان الله جمیل و یحب الجمال، فأتجمل لربی و هو یقول: خذوا زینتکم عند کل مسجد...» (کلینی، 1362: ج6، ص438)، «همانا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و من بدین جهت برای پروردگارم خود را آراسته میکنم و خداوند در این رابطه میفرماید که برای رفتن به هر مسجدی زینت کنید.»
حضرت فاطمه (س) به عنوان زینت و استحباب، انگشتری به دست میکردند و از قول رسول خدا(ص) انگشتر را تبلیغ میفرمودند: «قالت فاطمه(س)، قال رسولالله(ص): من تختم بالعقیق لم یزل یری خیری» (حرعاملی، 1367: ج3، ص40)، «هرکس انگشتری عقیق به دست کند، همواره خیر میبیند.»
سنت خداوند جمیل این است که در دایرهی خلقت، نقش و نگار هستی را با زیبـاییها زینـت مینمایـد؛ چنـانکه میفرمایـد: «ولقد جعلنا فیالسماء بروجاً و زیّناها للناظرین» (حجر، 16)، «و به یقین ما در آسمان برجهایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم.»
قراینی در زندگی حضرت فاطمه (س) وجود دارد که نشان میدهد این بانوی بهشتی، سعی مینمودند در محیط خانه و خانواده، عطرآگین و آراسته باشند و موهبت زیبایی و جمال بیمثالی را که خداوند به ایشان ارزانی داشته بود، با زینت و تجمل، جلا و شکوهی دیگر بخشیده و آن را برای امیرالمؤمنین(ع) عرضه نمایند. در این جهت، حضرت زهرا (س) همیشه در نزد خود عطر نگه میداشتند. امالسلمه میگوید: «از ریحانهی پیامبر(ص) عطر خواستم و گفتم: سرورم! آیا عطر و بوی خوشی نزد خویش دارید: ایشان فرمود: آری و بیدرنگ شیشهی عطری آورد و اندکی از آن را بر کف دستم ریخت. بوی خوشی از آن برخاست که هرگز به مشامم نرسیده بود.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص95) حضرت فاطمه(س) حتی در واپسین لحظات زندگیش به اسماء فرمود: «هاتی طیبی الذی اتطیب به» (اربلی، 1381: ج2، ص62)، «عطر مرا که همیشه خود را با آن عطرآگین مینمودم، بیاور ...»
امیرمؤمنان(ع) در اشاره به آراستگی ظاهر و باطن فاطمه (س) میفرمود: «و لقد کنت انظر الیها، فتنکشف عنی الهمم و الاحزان» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص134)، «هرگاه به او مینگریستم، همهی ناراحتیها و غمهایم برطرف میشد.»
ب ـ صبر و بردباری
صبر ملکهای قلبی است که سبب میشود فرد بر تحمل مکروهات و سختیها توانا شود. هرچه صدر، از وسعت بیشتر و ایمان از تعالی والاتری برخوردار باشد، صبر و بردباری نیز فزونی خواهد یافت. برگزیدگان خدا و خاصّان درگاه او، در طیّ چند روزی که در دنیا میهمان ضیافت ابتلائات خداوندند، به انواع سختیها و انحای محنتها و بلیّات آزمایش میشوند و این گوهر صبر و بردباری ایشان است که آنها را در معبر عبور از سختیها یاری میکند.
وجود نازنین حضرت فاطمه (س) نیز، از آنجا که اخصّ عارفین و موحدین بود، از ابتدای دورهی کودکی تا شهادت، همواره در معرض انواع ناملایمات و رنجها قرار داشت. در زندگی فاطمه(س) نیز، صبر و بردباری ویژهای وجود داشت. یکی از عناصر اصلی موفقیت در حیات خانوادگی، استفاده از کیمیای صبر است. در هر خانوادهای که عنصر صبر آسیب ببیند، بنای محبت و استحکام نیز آفت خواهد پذیرفت. نظر به زندگی حضرت فاطمه (س)، میتواند راهکارها و الگوهایی عملی برای بردباری در برابر مشکلات در محیط خانه و خانواده را فرا راه همهی خانوادهها بگشاید. فاطمه (س) در سنین پایین با علی(ع) پیمان ازدواج بست و از میان خواستگاران متعدد، علی(ع) را با وجود فقر و تهی دستی ایشان برگزید. رئوس موارد صبر و شکیبایی حضرت فاطمه (س)، در حسن همسرداری و همراهی با علی(ع) را میتوان در پنج محور زیر برشمرد:
1ـ صبر و تحمل در برابر فقر علی(ع).
2ـ تحمل سرزنشها.
3ـ تحمل سختیهای کار منزل و خدمت خانه.
4ـ شکیبـایـی و تحمـل مشکـلات فـراوان در زمـان غیبتهـای طولانـی حضــرت امیرالمؤمنین(ع) (در طول جنگهای صدر اسلام)
5ـ شراکت در غم علی(ع) و تحمل رنجهای او و مشارکت در صبوری وی.
دربارهی صبر و شکیبایی حضرت(س) در برابر مشکلات، نمونهها و شواهد تاریخی فراوانی در دست است. آن حضرت(س) مشکلات اقتصادی را تحمل مینمود و نزد کسی افشا نمیکرد؛ گاه رسول خدا(ص) مصرّانه از ایشان احوالپرسی مینمود، آنگاه ایشان به گوشهای از آلامش اشاره میفرمود. روایت است، روزی در پاسخ پدر فرمود: «اصبحنا و لیس فی بیتنا شئ یذوقه ذائقی و انا لنحمدلله تعالی» (مجلسی، 1404ق: ج35، ص252)، «پدر جان، صبح کردیم، در حالیکه در خانهی ما چیزی نیست تا با آن رفع گرسنگی بنماییم و ما در هر حال خدای بزرگ را سپاسگزاریم.»
آن حضرت(س) دربارهی اثاثیه و لوازم منزل خود و علی(ع)، با پدرش اینگونه دردودل مینمود: «انی و ابن عمی ما لنا فراش الا جلد و کبش ننام علیه بالیل و یعلف علیه ناصحنا بالنهار»، «من و پسر عمویم هیچ فرشی نداریم؛ مگر یک پوست گوسفند که شبها بر روی آن میخوابیم و روزها بر روی آن شتر خود را علف میدهیم.» رسول گرامی(ص) نیز پاسخ فرمودند: «اصبری... » (همان، ج14، ص197)، «صبر و تحمل داشته باش.»
فاطمه (س) به جهت انتخاب زندگی فقیرانهی علی(ع)، مورد سرزنش فراوان قرار میگرفت؛ ولی در برابر این سرزنشها صبر میفرمود. در روایتی از امام صادق (ع) از جابربن عبداللهانصاری نقل شده است که روزی رسول خدا(ص)، به خانهی دخترش، فاطمه(س)، وارد شد و او را در حالتی دید که در نتیجه چشمان مبارکش پر از اشک گردید؛ زیرا لباس آن حضرت(س) بسیار نامناسب بود. زهرا(س) در آن حال از یک طرف مشغول آرد کردن جو و تهیهی نان بود و از طرف دیگر به فرزندش شیر میداد. پیامبر(ص) پس از مشاهدهی آن حالت، به ایشان فرمود: دختر عزیزم، اینگونه تلخیها را در دنیا برای رسیدن به پاداشها و شیرینیهای اخروی پذیرا باش و صبر و بردباری را از دست نده و آن بانوی بزرگوار در پاسخ پدر فرمود: یا رسولالله! خدا را حمد میکنم در برابر نعمتهایش و شکر میکنم در برابر نعمتهایش.» (رک. ابن شهرآشوب، 1379: ج3، ص343)
ج ـ تشویق همسر به اتیان خیرات
یکی دیگر از مواردی که میتواند سبب تحکیم بنیاد ازدواج شود، این است که زن و شوهر در راه اتیان خیرات، یار و مشوق هم باشند. به تعبیر دیگر، آن دو همچون مسافرانی که در راه خیر با یکدیگر همسفر شدهاند، همواره یکدیگر را به خوبیها و کمالات تشویق نمایند؛ این امر اگر با شرایط و ضوابط انجام پذیرد، مؤثرترین تشویق محسوب میشود.
از مواردی که تجلی عبودیت و تدبیر منزل فاطمه (س) را نشان میدهد، این است که ایشان همسر خود را در انجام امور خیر تشویق میفرمودند. این تشویقها به صورتهای مختلف و انحای گوناگون انجام میپذیرفت.
این بانوی با عظمت، همسر زندگیاش را که پیشتازترین مرد میدان خیرات و حسنات بود، به خوبی درک مینمود و هرچند که علی(ع) احتیاجی به تشویق در انجام خیرات نداشت، لیکن کلمات دلنشین فاطمه (س)، وی را در راه استقامت بر انواع خیرات، دلگرمی میبخشید. حضرت فاطمه(س) با علی(ع) به گونهای احترامآمیز سخن میگفت و او را به اطاعت و اظهار فضایل فرامیخواند؛ تا آنجا که علی(ع) دربارهی او میفرمود: «نعم العون علی طاعةالله...» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص133)، «فاطمه (س) بهترین یاور برای اطاعت پروردگار است» و نیز فاطمه (س) به علی(ع) میفرمود: «انی زوجتک اقدم امتی سلماً و اکثرهم علماً و اعظمهم حلماً...» (کراجکی، 1410ق: ص121)، «من با تو ازدواج کردم، در حالیکه تو پیشتازترین فرد امت من در اسلام و عالمترین آنها بودی و در بردباری و حلم نیز والاترین فرد امتی»
مسلم است که اینگونه کلمات دلنشین از دلدار و دلآرام علی(ع)، ایشان را تا چه اندازه به بردباری، صبر و... فرامیخواند. فاطمه (س) تا اندازهای با علی(ع) در خیرات و حسنات هماهنگ بود که علی(ع) وی را رکن خود خواند و بعد از وفات وی فرمود: «وقتی رسولالله(ص) از دنیا رفت، من یک رکن خود را از دست دادم و هنگامیکه فاطمه(س) به شهادت رسید، دومین رکن خود را نیز از دست دادم.» (مجلسی، 1404ق: ج43، ص173)
د ـ حفظ مراتب حجاب
رواج عفت عمومی، رعایت حجاب و حفظ حریم لازم در روابط زن و مرد، از دیگر عواملی است که نقش بهسزایی را در حفظ بنیان خانواده از تزلزل و در نهایت فروپاشیدگی، ایفا میکند. چنانچه در جامعهای، روابط و مرزهای توصیه شده در اسلام خلط شوند، حق و باطل درهم میآمیزد و در نهایت بنیاد خانوادهها مورد تهدید و خطر قرار میگیرد.
حضرت فاطمه (س) به عمق اهمیت مسألهی حجاب و عفاف و حفظ حریم در روابط با نامحرم آگاه بودند؛ تا آنجا که یکی از مهمترین پیامهای فاطمی «حفظ حجاب، بهترین زینت زن» است: «از حضرت علی(ع) روایت شده است: روزی خدمت حضرت رسول(ص) نشسته بودیم؛ ایشان فرمود: بهترین زینت برای زنان چیست؟ هیچکدام از اهل مجلس پاسخ ندادند و از هم متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و جریان سؤال پیامبر(ص) را برای او نقل کردم و در ضمن گفتم: هیچ کدام از ما به رسولالله(ص) پاسخ نگفت. حضرت فاطمه (س) فرمود: من جواب این سؤال را میدانم. بهترین زینت از برای زنان این است که هیچ مردی آنان را نبیند و آنان نیز هیچ مردی را نبینند. من به نزد رسول خدا(ص) برگشتم و گفتم: ای رسول خدا(ص)، بهترین زینت زن این است که هیچ مردی او را نبیند و او هم هیچ مردی را نبیند. حضرت (ص) فرمود: این جواب را از کجا آوردی؟ گفتم: این جواب فاطمه (س) است. حضرت(ص) فرمود: فاطمه به راستی پارهای از وجود من است.» (رک. شیخالاسلامی، 1377)
عقیدهی حضرت فاطمه (س) در باب حجاب و تحفظ از بیگانه، دارای شرافت و عظمتی وصفناشدنی و مرتبتی متعالی است. حضرت موسیبنجعفر(س) از پدران خویش و ایشان از حضرت علی(ع) چنین نقل کردهاند: «مردی نابینا از حضرت فاطمه (س) اجازه خواست که به خانهی او وارد شود، حضرت فاطمه (س) خود را پوشانید. رسول خدا(ص) پرسید: چرا از او حجاب کردی؟ وی فرمود: اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم و علاوه بر این، این مرد نابینا بو را نیز استشمام مینماید.» (مجلسی،1404ق: ج43، ص91)
هـ تقسیم کار در خانواده
یکـی از اصـول لازم و ضـروری خـانوادهی موفـق، تقسیـم منـاسب و منصفـانهی مسئولیتها در خانه و خانواده است. پیوند مودّت و محبّتی که بین زن و مرد در خانواده به وجود میآید، در صورتی مستدام و مستحکم باقی میماند که علت محدثهی آن دوام یابد. علاقه و مودت میان زن و شوهر، علل و وجوه متفاوتی دارد. یکی از علل آن، این است که هر دو انسانند و این علاقمندی همنوع به همنوع، یکی از وجوه علاقهی میان همسران است. بعد دیگر علاقمندی، در صورتی محقق میشود که زن و مرد، هر دو دارای روحیهی دیانت و ایمان باشند؛ در این صورت، روحیهی اخوت دینی نیز وجه دیگر علاقمندی زن و شوهر به یکدیگر را تشکیل میدهد. هرچه مشابهت و تفاهم روحی افراد بیشتر باشد، جاذبهی تکوینی حب تشابه، مزید این عطوفت و مودت خواهد بود. از دیگر ابعاد محبت و مودت میان زن و شوهر این است که هر کدام از آنها، پدر یا مادر فرزندان یکدیگرند و وجود فرزند و علقهای که هر یک نسبت به وی دارند، میتواند عامل دیگری در استحکام بنیان خانواده باشد. امر مهم دیگری که سبب میشود بنیان خانواده تحکیم شود و علاقمندی زن و مرد به یکدیگر فزونی یابد، همکاری متقابل آنها برای گرداندن امر معاش و فروعات آن است. این عامل همچنان که میتواند یک عامل مثبت قلمداد شود، گاه نیز میتواند به عنوان یک عامل مخرب عمل کند.
مطالعه و بررسی در زمینهی آسیبشناسی خانواده، محرز مینماید که اگر تقسیم کار عادلانه و منصفانهای در محیط خانه و خانواده برقرار نشود، خانواده از مرز تعادل خارج میشود و خروج از ثغور اعتدال، گامی به سوی ویرانی و تزلزل خانواده است.
یکی از معیارهای تقسیم کار عادلانه این است که شئونات و ویژگیهای مسلّم جسمی و روحی زن و مرد در این امر، مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد. مسلم است که توجه به لطافت و ظرافت روحیهی زن و شرافت امر ورع و تحفظ وی از اجنبی و حفظ مراتب بالای حجاب و عفاف، مقتضی است که وی بیشتر پذیرای امور داخلی محیط خانه و خانواده باشد و امور مربوط به خارج از محیط خانه، به مرد واگذار شود.
البته باید در نظر داشت، این تقسیم کار، تقسیم اولیهای برای احراز امر معاش است و همکاری مرد در داخل خانه میتواند تحت عناوین مثبت دیگری مورد تأکید واقع شود و همچنین کار زن در خارج از خانه نیز، تحت شرایطی خاص و با رعایت ضوابطی ویژه، میتواند مورد مقبولیت قرار گیرد.
تقسیم عادلانه کار در محیط خانواده، خود نمونهای از رعایت عدالت اجتماعی در نهاد کوچکی از اجتماع است. یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده این است که تعیین مسئولیتها، سبب تقسیم و تخفیف سنگینی بار تکالیف شود و این همکاری متقابل، موجبات تحکیم پیوند مودت بین زن و شوهر را فراهم آورد.
نظر به زندگی فاطمه (س) نشان میدهد که این تقسیم کار در خانهی ایشان به نحو احسن انجام گرفته بود. امام باقر(ع) فرمودهاند: «حضرت فاطمه(ع)، کارهای منزل را با حضرت علی(ع)، اینگونه تقسیم کردند که خمیرکردن آرد، نانپختن، تمیزکردن و جاروزدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمعآوری هیزم و تهیهی مواد اولیه غذایی را علی(ع) انجام دهد.» (دشتی، 1375: ص168) امام صادق(ع) نیز در اینباره فرمودهاند: «تقسیم کار با رهنمود رسول خدا(ص) انجام گرفت؛ وقتی آن حضرت(ص) بیان داشت که کارهای داخل منزل را فاطمه (س) و کارهای بیرون منزل را علی(ع) انجام دهد، فاطمه (س) با خوشحالی اینگونه فرمود: «فلایعلم ما داخلنی من السّرور، بإکفائی رسولالله(ص) تحمل رقاب الرجال» (نوری طبرسی، 1401ق: ج13، ص48)، «جز خدا کسی نمیداند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا(ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.»
ظرایف بیانات معصومانهی فاطمه(س) در همهی زمینهها، میتواند ابوابی از معرفت را برای صاحبان دقت و تأمل بازنماید. ابراز خشنودی و مسرت دخت گرامی پیامبر(ص) از این تقسیم کار و ظرایف بیانات ایشان در اینباره نشان دهندهی این است که در این نوع تقسیم کار، به زن تحیّت و مرهمتی شده است. به بیان دیگر، سپردن مسئولیت و شغل خانهداری به زن و رفع تکلیف امور خارج از خانه از عهده وی، نوعی تکریم و ارزش برای وی محسوب میشود.
اگر بنا باشد، با الگوپذیری از حضرت فاطمه (س) در باب تحکیم خانواده ، گامهایی برداشته شود، یکی از مهمترین گامها با احترام نگریستن به شغل خانهداری و تربیت فرزند است که نوعی سرافرازی و مرحمت به زن را در پی خواهد داشت.
مطلب دیگـر آنکـه برخـی میپنـدارند کـه همکـاری مرد در انجـام کارهـای منزل رجحانی ندارد و به این بهانه، از یاری دادن همسر در کارهای منزل، تعلّل و مسامحه میورزند؛ در حالیکه روایات فراوانی وجود دارد که نشان میدهد امیرالمؤمنین(ع) هرگاه برایشان مقدور بود، فاطمه (س) را در انجام کارهای خانه یاری میرساندند. امام صادق(ع) میفرمایند: «کان امیرالمؤمنین یختطب و یستقی و یکنس و کانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز» (حرعاملی، 1367: ج12، ص24؛ ج14، ص164)، «جدم امیرالمؤمنین(ع) (در انجام کارهای خانه) هیزم جمع میکرد، آب میکشید و میآورد و خانه را جارو میزد و حضرت زهرا(س) نیز جوها را آرد میکرد و سپس خمیر مینمود و آنگاه نان میپخت.»
کلمهی «یکنس» در این عبارت نشان میدهد که حضرت امیر(ع) علاوه بر کارهای بیرون از منزل، در کارهای داخل خانه نیز با حضرت فاطمه (س) همیاری میفرمودند. در حدیثی دیگر وارد شده است: «روزی رسول خدا(ص) وارد خانه دخترش فاطمه (س) شد و مشاهده کرد که امیرالمؤمنین(ع) در کنار او نشسته و با او در آرد کردن نان کمک میکند، ایشان پس از سلام و تحیت فرمودند: کدامیک خستهترید تا من جای او نشسته و به آرد کردن بپردازم؟ علی(ع) فرمود: یا رسولالله، دخترت فاطمه...» (مجلسی، 1404ق: ج42، ص50) در خانهی حضرت فاطمه (س) علاوه بر آنکه امور مربوط به خانواده، بین اعضای خانه تقسیم شده بود، کارهای منزل نیز بین حضرت فاطمه (س) و خادمهی آن حضرت تقسیم شده بود.
تأملی ژرف بر آنچه در این نوشتار از سیره و سنت دخت گرامی پیامبر (ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) بیان شد، جلوههایی از خانوادهای شایسته و به حق آرمانی را بر دیدگان صاحبان بینش مینماید و بالاخره نوشتار حاضر بر این مدّعاست که عالیترین طریق وصول به کمال اندیشیدن، زیستن و سلوک آسمانی، تأسی به این افعال، اقوال و تقریرات است و البته مراد مذکور زمانی به نحو احسن و اکمل محقق خواهد شد که زمینهی معرفت کامل به آداب و سنن «مکتب فاطمی (س)» فراهم آید و آنچه در این طریق، مشکل و مانع مینماید، عدم جامعیت تقریرات، روایات و اطلاعات لازم است. نوشتار مذکور، با پذیرش موانع موجود و قلّت روایات مربوط، بر آن بوده است تا حدّ مقدور، خطوط اساسی و راهگشای معرفت به اصول خانوادهی مطلوب و آرمانی را برای صاحبان تأمل، ترسیم نماید.
فهرست منابع:
× قرآن کریم
× نهج البلاغه
× «غررالحکم و دررالکلم»، گردآورنده: هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
× ابن شهرآشوب، محمدبنعلی: «مناقب آل ابیطالب»، تهران، ذویالقربی، 1379.
× اخطب خوارزم، موفقبناحمد: «مناقب خوارزمی»، تهران، برهان، 1374.
× اربلی، علیبن عیسی : «کشف الغمه فی معرفةالائمه»، تهران، اسلامیه، 1381.
× امینی، عبدالحسین: «الغدیر»، بیروت، دارالکتاب العربی، 1379.
× بابازاده، علی اکبر: «تحلیل سیره فاطمةالزهرا»، بیجا، انصاریان، 1376.
× بحرانی، عبدالله: «عوالم العلوم»، قم، مدرسه الامام المهدی (عج)، بیتا.
× حائری مازندرانی، مهدی: «کوکب الدری»، قم، مکتبالحیدریه، 1374.
× حر عاملی، محمدبنالحسن: «وسایلالشیعه»، تهران، اسلامیه، 1367.
× خمینی، روحالله: «اربعین حدیث»، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371.
× دشتی، محمد: «نهجالحیاة»، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع)، 1375.
× زید بن علی: «مسند زیدبنعلی»، بیروت، منشورات دارالمکتبة الحیاة، بیتا.
× سپهر، محمد تقی:«ناسخ التواریخ»، تهران، اسلامیه، 1382.
× شافعی، شیخ محمدبن داوود البازلی: «غایةالمرام فی رجالالبخاری»، بیجا، بینا، بیتا.
× شیخ بهایی، محمد بن حسین: «مفتاح الفلاح»، قم، دارالکتب الاسلامی، 1411ق.
× شیخالاسلامی، حسین: «مسندفاطمةالزهرا»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377.
× طبرسی، احمدبنعلی: «احتجاج»، قم، الشریفالرضی، 1380.
× طوسی، محمدبنحسن: «امالی»، قم، دارالثقافه، 1372.
× فیض کاشانی، محسن: «محجةالبیضاء»، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا.
× قیومی، محمدجواد: «صحیفةالزهرا»، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.
× کراجکی، ابوالفتح: «کنزالفوائد»، قم، مکتب المصطفوی، 1410ق.
× کلینی، محمدبن یعقوب: «اصول کافی»، تهران، نور، 1362.
× کوفی، فرات بن ابراهیم: «تفسیر فراتالکوفی»، تهران، وزارت الثقافه و الارشاد الاسلامی، مؤسسه الطباعه و النشر، 1410ق.
× مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404ق.
× مظاهری، حسین: «مجموعه مقالات الزهرا»، بیجا، بینا، 1372.
× مفید، محمدبنمحمد: «اختصاص»، قم، جامعةالمدرسین، 1374.
× مهاجر، عبدالحمید: «واعلموا انّی فاطمه»، بیروت، دارالکتاب و العترة، 1413ق.
× نوری طبرسی، حسین: «مستدرکالوسایل و مستنبطالمسایل»، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، 1401ق.
× نیوتن، اریک: «معنی زیبایی»، پرویز مرزبان، تهران، انتشارات علمی- فرهنگی، 1377.
پی نوشتها:
[1] - آل عمران، 92.