همسرگزینی در اندیشه دینی
آرشیو
چکیده
جهانبینی و نگرشهای هر فرد، تأثیر مستقیمی در همسرگزینی دارد؛ چرا که معیارهای گزینش همسر، برخاسته از باورها، عقاید و خصوصیات شخصی و فردی است. از میان این باورها، اعتقاد یا عدم اعتقاد به دین، نقش مهمی را ایفا میکند که بر حسب آن ملاکهای گزینش تغییر مییابد. نوشتار حاضر در راستای تبیین ملاکهای گزینش همسر در جهانبینی اسلامی، ابتدا به بررسی این ملاکها در جامعهشناسی خانواده پرداخته و سپس صفات و شرایط لازم همسر را از منظر متون دینی (قرآن و کلمات معصومین(ع)) بیان میکند. از این منظر، ایمان و باورهای دینی در حد مناسب، تقوا و دوری از گناهان، اخلاق نیک و سازگاری و سلامت جسمانی و روانی، صفات لازم برای یک همسر مناسب است. سایر ملاکها، از جمله کفویت و جذابیت جسمانی به طور نسبی و متناسب با اوضاع و احوال زمانی و مکانی هر فرد و جامعه در نظر گرفته میشود.متن
باورها و اعتقادات هر فرد، مهمترین نقش را در همسرگزینی وی ایفا میکنند. چرا که این باورها ریشه در فرهنگ، مذهب و سنت جامعهای دارد که شخص در آن پرورش یافته و با آن تعامل دارد و بر اساس همین باورهاست که الگوهای گزینش همسر در اندیشه افراد شکل گرفته و مبنای همسرگزینی آنان میشود. مجموعه این باورها و اعتقادات جهانبینی افراد را بر دو نوع (جهانبینی مادی و الهی) شکل میدهد. به عنوان نمونه، جهانبینی الهی بر حسب غایتی که برای انسان و حیات وی قایل است، اهدافی را برای ازدواج در نظر میگیرد که جهانبینی مادی فاقد آن است و مترتب بر این اهداف ملاکهای گزینش نیز تغییر مییابند.
از این رو، در این نوشتار، قبل از پرداختن به ملاکهای گزینش همسر، تأثیر جهانبینی بر همسرگزینی بیان شده و سپس ملاکهای گزینش در جامعهشناسی خانواده مطرح میشود. این ملاکها در اندیشه اسلامی، تحت دو دستة کلی قرار میگیرند: ملاکهای مطلق و لازم که بر حسب سنن، عرف و فرهنگهای مختلف تغییر نمییابد و در همة زمانها و مکانها ثابت است و ملاکهای نسبی که بر حسب شرایط و موقعیتهای گوناگون، تغییر یافته و میتوان میان آنها اولویت قائل شد، پس از آگاهی و شناخت به این ملاکها و اولویتبندی بین آنها از جهت نظری، گام مهم دیگر، تشخیص این معیارها در فرد داوطلب ازدواج است که در این نوشتار به نحو بسیار اجمالی به آن پرداخته میشود.
تأثیر جهانبینی بر همسرگزینی
جهانبینی عبارت از تفسیر و برداشت کلی هر فرد از مجموعه هستی است. هستی شامل اموری مانند جهان مادی و ماورایی، هدف و غایت جهان، قوانین کلی حاکم بر آن، انسان و زندگی او میشود. هر فرد برخوردار از یک جهانبینی است که ممکن است بر استدلال، تعقل و شواهد علمی یا مبانی و استدلالهای ساده و عامیانه، مبتنی باشد. (رک. مطهری، 1378: ج3، ص 24)
از مجموع تعریفهای مختلف برای جهانبینی (نک. مندلسون[1]، 1967: ج16، ص577) میتوان دو رکن اساسی برای آن در نظر گرفت: دید کلی فرد نسبت به هستی، از قبیل اعتقاد به خدا، موجودات ماورای طبیعت و دید فرد نسبت به انسان و جنبههای مختلف وجود او. هر چند انسان بخشی از هستی محسوب میشود، ولی در عرض آن مطرح است؛ زیرا در نزد انسانها، محوریترین موضوع هستی، همان طبیعت انسان است.
شناخت هر فرد از هستی و ابعاد وجودی انسان، برگرفته از منابع حسی، علمی، عقلی و وحیانی است که این شناخت، در موقعیتهای گوناگون و دورههای مختلف تاریخ، تحول یافته و عمیقتر شده است. باورهای دینی که در ارکان جهانبینی تأثیرگذار است، هستی و انسان را به گونهای ویژه تفسیر میکند. ادیان الهی (در این بحث دین اسلام مورد نظر است) آفرینش جهان و انسان را هدفمند اعلام میکند.[2] در نتیجه، جهانبینی الهی، هستی را عین وابستگی به خداوند میداند که حرکت و تحولش نیز به سوی اوست.[3] در مقابل، نگاه مادی به هستی و انسان، در تفسیر حوادث هستی، ابعاد وجودی انسان و تحولات تاریخی و اجتماعی، تأثیر آشکاری دارد که کمترینِ لوازم آن، غفلت از خالق هستی،[4] هدف و نظام آن و باور به زندگی صرفاً دنیوی برای انسان است. (نک. جاثیه، 24؛ سباء، 7 ؛ یس، 78 ؛ دخان، 35) بر حسب جهانبینی نظام ارزشی هر فرد که خوب و بد یا باید و نبایدها در زندگی است، تعیین میشود. هر مکتب یا ایدئولوژی مبتنی بر جهانبینی خاصی است. (نک. مطهری، 1367: ص13)
روش و رفتار والدین و هم نظام آموزش و پرورش، مبتنی بر یک جهانبینی و یک نظام فکری در مورد انسان است. بیشتر انسانها، به دینی الهی یا غیر آن باور دارند. هر دین مبتنی بر مجموعهای از باورها، توصیههایی برای زندگی خصوصی، اجتماعی و شغلی دارد. بسیاری از قوانین اقتصادی و حقوقی نیز بر نوعی جهانبینی، دینی یا غیردینی مبتنی است.
در این میان، ازدواج و روابط خانوادگی به عنوان بخش مهمی از فضای زندگی و مهمترین رابطه اجتماعی هر فرد دارای اهمیت بیشتری است. جهانبینی و نگرشهای هر فرد، در نحوهی ازدواج و روابط خانوادگی او تجلی مییابد. انتخاب همسر و نحوة رابطه با وی، شیوهی ادارهی خانواده و روش حل مشکلات، همه متأثر از جهانبینی و نگرشهای فرد است. هر نوع جهانبینی و نگرش، برای گزینش همسر، ملاکهایی ویژه دارد؛ هرچند در همه دنیا ملاکهای مشترکی نیز برای همسرگزینی وجود دارد.
در این نوشتار، قبل از بیان ملاکهای همسرگزینی در اندیشة اسلام، جهت روشنتر شدن بحث، در ابتدا این ملاکها از دیدگاه جامعهشناسی مطرح میشود.
ملاکهای گزینش همسر
فرآیند همسرگزینی، در گذشته کمتر در اختیار دختر و پسری بود که قصد ازدواج داشتند. معمولاً بزرگترها به ویژه والدین، بیشترین نقش را در ازدواج فرزندان ایفا میکردند. دلیل این امر، شاید ازدواج در سن کم به ویژه در مورد دختران بود. به علاوه، ویژگیهای خانواده گسترده و وابستگی زوجین جوان به خانواده موجب میشد که تصمیمگیری اصلی، بر عهده خانوادهی دختر و پسر در آستانة ازدواج باشد. اما امروزه، به تدریج، خواست دختر و پسر، در امری که بزرگترین اقدام در تعیین سرنوشتشان محسوب میشود، عامل اساسی شده است. اختیارات و آزادیهای فردی دختر و پسر، در گزینش همسر فزونی یافته است. با این وجود، آنان در انتخاب شریک زندگی باید قواعد پیچیده و دقیقی را رعایت کنند و در این میان نقش والدین هنوز برجسته است. دختر و پسر، باید در فرآیندی که هم عواطف و هم شناختنقش بسزایی در آن دارد؛ به انتخاب شریک زندگی بپردازند.
ملاکهای گزینش همسر از دیدگاه جامعهشناسی خانواده
در بررسی ملاکهای همسرگزینی در حوزة جامعهشناسی خانواده، پنج گونه ملاک کلی مطرح گردیده است: جسمانی، روانشناختی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی. (نک. ساروخانی، 1370: صص 38-33)
الف)- جسمانی
ملاکهای جسمانی شامل موارد ذیل میشود:
ـ سلامت ظاهری و جسمانی فرد؛
ـ تفاوت سنی (نک. صدیقاورعی، 1374: صص99-91)؛
ـ زیبایی چهره و اندام؛ با وجود تعالیم خردمندانهی بیشتر فرهنگها، مبنی بر اهمیت خصائل درونی، واکنش بیشتر افراد بر اساس زیبایی چهره و ظاهر خوشایند صورت میگیرد. البته بررسیها نشان میدهد که مردان بیشتر از زنان تحت تأثیر زیبایی ظاهری قرار میگیرند. (رک. آذربایجانی، 1382: ص250)
ـ توانایی باروری نیز ملاک جسمانی دیگری است که در گذشته در مورد زنان بیشتر مورد توجه بود؛ ولی در حال حاضر، باروری مردان نیز به عنوان یک ملاک مهم محسوب میشود.
ـ رنگ پوست و به عبارت دقیقتر نژاد، ویژگی جسمانی است که در گزینش همسر چنان حائز اهمیت است که برخی گمان کردهاند، همسان همسری نژادی، پدیدهای غریزی است. در هر صورت گرایش انسانها به این پدیده قابل انکار نیست. (رک. ساروخانی، 1370: صص 52-51)
ب)- روانشناختی
دومین دسته از ملاکها، به صفات روانشناختی افراد مربوط است که به بعضی از آنها اشاره میشود:
ـ هوشمندی و همگونی زن و شوهر؛ تحقیقات در مورد رابطة هوشمندی همسران و سعادت خانوادگی نشان میدهد که اگر زن یا مرد، شریک زندگی خود را کمهوشتر از خود بداند، میزان رضایت زناشویی در این خانوادهها کمتر خواهد بود. (همان، صص 64-63)
ـ تحصیلات؛ در عصر حاضر، این ملاک، اهمیت ویژهای یافته است. فزونی ازدواجهای دانشجویی، شاهدی بر اهمیت تحصیلات در انتخاب همسر است.
ـ تشابه در نگرشها؛ این مهم، عامل ویژهای برای جذب افراد به یکدیگر است. (نک.آذربایجانی، 1382: صص 257-256)
ـ عواطف و شخصیت؛ برای نمونه، اقتدار در مرد و در مقابل همراهی و پذیرش در زن، به نوع عواطف آنها باز میگردد.
ـ ملاکهای رفتاری و اخلاقی؛ صفات اخلاقی مناسب، میتواند به عنوان یکی از شرایط لازم به حساب آید. نظرسنجیها نشان میدهد که صفاتی مانند اخلاق و رفتار خوب، نجابت، صداقت و گذشت، از نظر بیش از نیمی افراد، مهمترین خصوصیت یک مرد یا زن خوب برای ازدواج به حساب میآید. (رک. ارزشها و نگرشهای ایرانیان، 1381: صص39-38) از آنجا که رفتار، یکی از مهمترین ابعاد روانشناختی افراد محسوب میشود و صفات اخلاقی نیز در رگههای شخصیت جای میگیرد، این دو بعد را میتوان در ضمن ملاکهای روانشناختی در نظر گرفت.
ج)- اقتصادی
توانایی اداره خانواده، نوع شغل، میزان ثروت و درآمد بالا در مرد و کمهزینه بودن، توانایی کافی برای انجام کار و ادارهی خانه در زن، خصوصیاتی است که برای زن و مرد در آستانهی ازدواج در نظر گرفته میشود. (همان)
د)- اجتماعی
نوع فرهنگ، طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت، دین و مذهب، به جنبههای اجتماعی هویت هر فرد باز میگردد. در همهی دنیا، اعتقادات دینی از مهمترین عوامل مؤثر بر گزینش همسر است. به طوری که در بین یهودیان، بیش از 98 درصد ازدواجها و بعد از آن کاتولیکها، 93 درصد ازدواجها و سپس پروتستانها بیش از 74 درصد ازدواجها، دروندینی است. همسانی طبقات اجتماعی نیز، ملاک مهمی برای ازدواجهاست؛ هرچند در سالهای اخیر، ازدواجهای مختلط از طبقات اجتماعی متفاوت رو به افزایش نهاده است. (ساروخانی، 1370: ص 62)
ه)- خانوادگی
این ملاک به مسائلی مانند ازدواج با خویشاوند یا بیگانه، وضعیت خانوادگی فرد، مانند پدر و مادر و خواهر و برادر و نظر مثبت یا منفی خانواده در مورد یک فرد باز میگردد.
ـ قاعده همسان همسری
صرفنظر از توجه به ملاکهای گزینش همسر مناسب، بهطور کلی، انتخاب همسان، به عنوان یک قاعدهی جهانی همسرگزینی پذیرفته شده است. تشابه و همسانی همسران در مکان زندگی و تولد، طبقهی اجتماعی، صفات اخلاقی و ویژگیهای روانشناختی، مذهب و دین، سن و سال و ویژگیهای فرهنگی و نژادی، مورد تأکید بیشتر محققان قرار گرفته است. (ساروخانی، 1370: ص 58)
در تبیین روانشناختی این قاعده میتوان گفت که در مرتبهی نخست، تشابه موجب جذب افراد به یکدیگر، به سبب برانگیخته شدن عواطف مثبت آنان است. تعمیم گستردهی پیوستگی مشابهت و جاذبه در مطالعهی افراد، گروههای سنی متفاوت، سطوح اقتصادی ـ اجتماعی متفاوت و فرهنگهای مختلف ثابت شده است. در مرتبهی دوم، تشابه بیشتر، موجب سازگاری بیشتر است. هرچه توافق میان دو نفر بیشتر باشد، آنان بیشتر به همدیگر علاقهمند خواهند شد. هنگام بروز اختلاف که در واقع ناشی از تفاوتهاست، طرفین میکوشند با تغییر وضعیت روانی خود، به تشابه و توافق نائل گردند. (رک. آذربایجانی، 1382: صص 261-256) تحقیقات نشان میدهد، همسانی به استمرار و استحکام پیوند نیز کمک میکند و نیز در مقابل، بررسی علل اختلافات زناشویی نشان میدهد که زوجین نوعی عدم تشابه در خصلتهای مختلف از خود بروز میدهند. مطالعهی درجهی رضایت خانوادهها نیز، به همین نتایج منجر شده است. (رک. ساروخانی، 1370: صص69-68)
ملاکهای گزینش همسر از دیدگاه اسلام
در تعالیم اسلام، هرچند برای نقش و اهمیت ملاکهای فوق، توصیههایی ارائه شده است ولیکن در مجموع آنها پذیرفته شده و همچنین بر ملاکهای دیگری نیز تأکید شده است. صفات مناسب برای همسر(زن)، بر اساس تعالیم اسلام به عبارت ذیل است:
الف)- صفات جسمانی؛ مانند سلامت، فرزندآوری[5، دوشیزه بودن[6 و زیباییهای ظاهری مانند زیبایی چهره[7، اندام[8 و موها[9. البته رنگ پوست و نژاد به عنوان یک ملاک غالب و مسلط برای همسر مناسب، از نظر اسلام در نظر گرفته نشده است.[10
ب)- صفات روانشناختی؛ از قبیل هوشمندی در حد مناسب[11 صفات اخلاقی، حالات و رفتارهای مناسب مانند فروتنی در برابر همسر[12 سهلگیری و نرمخویی[13 امانتداری[14 سپاسگزاری از همسر[15 مهربانی و عشق به همسر و فرزندان[16 تسلیم و همراهی در روابط جنسی[17 صبر و بردباری در مشکلات میباشد. (سیوطی، 1404ق: ج1، ص152)
ج)- تواناییها و ابعاد اقتصادی؛ مانند مهارتهای ویژه در اداره خانه، کمبودن مهریه[18 هزینه ازدواج و سایر مخارج شخصی[19و یاری کردن مرد در مسائل زندگی[20
د)- صفات دینی؛ که در اعتقاد به اموری مانند ایمان به خداوند و زندگی پس از مرگ[21 دینداری[22 تکیه و توکل بر خداوند در مشکلات زندگی باز میگردد. توصیه همسر به صبر[23 تقوا و دوری از گناهان[24 رعایت عفاف و پوشش شرعی[25و دوستی و پیروی اولیای دین (ع)[26، برخی نمودهای عاطفی و رفتاری دینداری است.
ه)- شرایط اجتماعی و فرهنگی؛ که در این امور غالباً تشابه زوجین مورد نظر است. در برخی روایات توصیه شده است که با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید. (رک. حرعاملی، 1991: ج14، ص54) این روایات را میتوان نوعی تأکید بر همسانی فرهنگی زن و شوهر دانست. تبیین دقیقتر آن است که این روایات به شرایط اجتماعی و فرهنگی مناطق فوق اشاره دارد که اخلاق و رفتارهای نامناسبی[27را پرورش میدهد. در غیر این صورت، بر اساس تعالیم اسلام صرف زندگی در یک منطقه خاص یا تعلق به قومیت و ملیتی خاص، موجب برتری یا کهتری فرد نمیشود؛ بلکه پدیداری اقوام و نژادها، برای معارفه بیشتر انسانهاست. (حجرات، 13)
و)- ملاکهای خانوادگی؛ خویشاوندی میتواند به عنوان یک ملاک مناسب برای همسرگزینی قرار گیرد؛[28هرچند در برخی روایات، به اثر احتمالی و نامناسب چنین ازدواجی، اشاره شده است.[29بنابراین، این ملاک نسبی است و انجام گرفتن چنین ازدواجی باید منوط به تحقق دیگر شرایط باشد. تعالیم اسلام بر مناسب بودن خانوادهی همسر بسیار تأکید دارد و اثرات خانوادهی زن و شوهر را بر فرزندان به عنوان یک رکن مهم در تربیت و پرورش آنها در نظر میگیرد.[30ازدواج با فردی که خود ویژگیهای مناسبی دارد ولی اعضای خانواده او از صفات اخلاقی، باورهای دینی و رفتارهای مناسب برخوردار نیستند، به نحو آشکار نهی شده است.[31تأثیر خانواده بر فرزندان چه از بعد وراثت و چه تربیت، مهمترین عامل شکلگیری شخصیت آنهاست.[32از این رو، هرچند فرد میتواند با اراده و پشتکار تا حدودی بر این عوامل غلبه کند، ولی به علت اثرات عمیق و شدید این عوامل، اولیای دین (ع) به نحو موکّد توصیه میکنند که وضعیت خانوادگی فرد، به عنوان یک ملاک مهم در نظر گرفته شود. علاوه بر این، نحوهی برخورد خانواده دختر با وی و برخورداری او از احترام و عزتمندی مناسب در میان اعضای خانواده، میتواند نشانهای بر رفتار و صفات مناسب فرد باشد.[33
ـ ملاکهای گزینش مرد
تعالیم اسلام برای گزینش یک مرد به عنوان همسر مناسب، علاوه بر ملاکهای فوق، بر نکات دیگری نیز تأکید دارد که شامل موارد ذیل میشود:
- باورهای دینی مستحکم؛ به علت تأثیر بیشتر مرد بر زن در زندگی خانوادگی، برخورداری او از باورهای دینی و مذهبی مستحکم، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.[34
- حسن خلق؛ اولیای دین(ع)، حسن خلق را به عنوان یک ملاک اساسی در مرد اعلام نموده و به طور آشکار توصیه میکنند که در صورت بداخلاقی فرد، ازدواج با وی صورت نگیرد.[35
- تقوا و پرهیز از گناه[36 دوری از گناهانی مانند روابط نامشروع جنسی[37و شرابخواری[38 از ملاکهای اساسی یک همسر مناسب است.
- توانایی مرد در اداره خانواده[39 اولیای دین (ع) توجه به ثروت و طبقه اجتماعی و اقتصادی بالاتر را صریحاً نهی کردهاند.[40
- گشادهدستی و دوری از بخل[41
- روابط مناسب با والدین[42 بدیهی است کسی که نتواند والدین خود را که بالاترین خدمت و فداکاری را در حق او انجام دادهاند، خشنود سازد، در برقراری رابطه با همسر و فرزندان نیز مشکل خواهد داشت.
کفویت
تعالیم اسلام در گزینش همسر، بر اصل کفو به معنای همتایی و همانندی تأکید دارد. به عبارت دیگر، بهتر است زن و مرد در ویژگیهای مناسب برای ازدواج، مشابه و تقریباً همتا[43باشند. کفویت که مورد تأکید اولیای دین (ع) قرار گرفته، با قاعده همسان همسری قابل تطبیق است. البته این همسانی بیشتر در مورد ایمان تأکید شده و زن و مرد را به سبب ایمان، همتای هم دانستهاند[44و ملاکهای قومی، طبقاتی و اقتصادی را در همتایی در نظر نمیگیرند.[45بنابراین، در کنار برخورداری فرد از ویژگیهای مناسب، همتایی زن و مرد یک ملاک مهم برای گزینش همسر است. پس از همانندی و تشابه زن و مرد در اصل ایمان و باورهای دینی، تشابه مراتب ایمان و ویژگیهای اخلاقی، نیز باید مورد توجه قرار گیرد. این که گفته شده اگر حضرت علی(ع) نبود، همتا و همانندی برای ازدواج با حضرت زهرا (س) در میان انسانها یافت نمیشد،[46اشاره به همانندی در مراتب ایمان و اخلاق دارد. در تعبیری دیگر آمده است که برخی از مؤمنان، همتا و همسان هم هستند.[47از این رو، صرف ایمان باعث همتایی دو نفر نمیشود و باید مراتب ایمان و ویژگیهای اخلاقی را نیز در نظر گرفت. تصریح قرآن به تعلق افراد پاک و وارسته به افراد پاک[48 دلیل دیگری بر همتایی زن و مرد در تقوا، دوری از گناهان و دینداری است. (طباطبایی، 1374: ج15، ص115)
اولویتبندی ملاکهای مختلف
پس از بررسی ملاکهای همسر مناسب، میزان اهمیت و نقش آنها در گزینش همسر نیز باید بررسی شود. آنچه در مورد ملاکهای همسر مناسب بیان شد، به صورت فهرستی از ملاکها بود ولی نقش آنها و اولویتبندی بین ملاکها از جهت نظری نیز باید در نظر گرفته شود. پس از آن باید در مقام عمل و گزینش مصادیق، شرایط هر فرد واقتضائات محیط اجتماعی در نظر گرفته شود؛ زیرا معمولاً افراد از همهی ویژگیهای مناسب یا از حد مناسبی از آنها برخوردار نیستند. در این موقعیت، فرد دچار تعارض و مشکل در تصمیمگیری میشود.
ملاکهای نظری که مطرح گردید، در یک مرتبه نیستند، بعضی از آنها در همة شرایط و در هر زمان و مکان جاری و برخورداری از آنها ضروری است که به آنها ملاکهای مطلق گویند و دیگر ملاکها بر حسب شرایط زمانی و مکانی قابل تغییر و بازنگری است که به آنها ملاکهای نسبی گویند.
الف)- ملاکهای مطلق
1)- ایمان
ایمان و باورهای دینی صحیح و در حد مناسب مهمترین ویژگی لازم برای همسر محسوب میشود. این شرط اساسیترین ملاک مطلق است که در همه شرایط زمانی و مکانی، برای یک همسر مناسب ضروری میباشد. بنابراین، اگر فردی از ایمان و باورهای دینی در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب میشود؛ هرچند ویژگیهای دیگر را در حد مناسب دارا باشد. کلمات اولیای دین (ع)[49و آیات قرآن[50 بر مطلق بودن شرط ایمان تصریح دارد: «زنان مشرک را تا ایمان نیاوردهاند، به زنی مگیرید و کنیز مؤمن بهتر از آزاد زن مشرک است. هرچند زیبایی او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک تا ایمان نیاوردهاند، زن مؤمن ندهید و بردهی مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرک است. هرچند شما را به شگفت آورد، آنان شما را به سوی آتش فرا میخوانند....» (بقره،221)
بر اساس مضمون این آیه، ازدواج با افراد بیایمان، فرد را از سعادت اخروی باز میدارد. بنابراین، چنین ازدواجی نباید صورت گیرد. نکته مهم در آیه مذکور آن است که حتی اگر با فردی از پایینترین طبقات اجتماعی یعنی بردگان که نه تنها هیچ دارایی ندارند بلکه خود متعلق به فرد دیگری هستند، ازدواج صورت پذیرد، بهتر است تا با فرد آزادی که ایمان و باورهای دینی مستحکمی ندارد. امام باقر (ع) فرمود: «سزاوار نیست، مسلمان با غیر مسلمان ازدواج کند» ایشان حرمت این عمل را به آیة «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»، استناد دادند. (کلینی، 1992: ج5، ص 358) صاحبنظران علوم اسلامی نیز بر اساس ادلة فوق، ایمان و باور دینی را شرط لازم برای همسر میدانند. (نجفی، 1362: ج30، ص93) ایمان و باورهای دینی، به عنوان یک نگرش اصلی و محوری به طور مستقیم و غیر مستقیم بر همهی ابعاد شخصیت فرد، مانند هدف زندگی، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زندگی، دیدگاههای فرد نسبت به شغل، ازدواج، تحصیل و حتی جنبههای جزییتری، از قبیل تفریحات، علائق و ترجیحات رفتاری در زندگی اثرگذار است. (آذربایجانی، 1382: ص162) به جهات فوق تعالیم اسلام بر ملاک ایمان، بیشترین تأکید را دارد.
علاوه بر ایمان، تقوا نیز یکی از شرایط لازم و ضروری، جهت انتخاب همسر محسوب میشود. برخورداری از تقوا[51در حدی است که همسر از گناهانی مانند زنا[52و شرابخواری[53دوری کرده و به طور علنی و آشکار مرتکب گناه نشود.[54این ملاک نیز مطلق محسوب میشود و در صورتی که روشن شود، فرد مورد نظر فاقد چنین تقوایی است، انتخاب وی انتخاب مناسبی نخواهد بود.
2)- حسن خلق
مقصود از حسن خلق، رفتارها و تعاملهای مناسب در زندگی، سازگاری و مدارا با افراد است.[55اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که این امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم میشود.[56حسن خلق نیز به عنوان یک شرط لازم و ملاک مطلق برای همسر مناسب است که در همة شرایط زمانی و مکانی باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، اگر فردی از حسن خلق در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرایط لازم محسوب میشود. به همین جهت، اولیای دین (ع)، صریحاً از ازدواج با افراد بدخلق را نهی کردهاند. (حر عاملی، 1991م.: ج14، ص54)
قابل توجه است که اگر در موقعیتی پس از ازدواج روشن شود که زن یا مرد ناسازگار و بدخلق است، نحوهی برخورد با موضوع، متفاوت از مرحلهی گزینش همسر است. در این شرایط، اگر بدخُلقی به ناسازگاری شدید بین زن و مرد منجر شود، ادامهی چنین زندگی مناسب نیست.[57ما اگر بدخلقی در حد پایینتر و در برخی شرایط، روی دهد، صبر و مدارا و ادامهی زندگی خانوادگی، بهترین شیوة مواجهه با مشکل است. روایاتی که به ثواب صبر و تحمل مرد یا زن در برابر بدخلقی همسر اشاره کرده است،[58نیز مربوط به چنین شرایطی است. در غیر این صورت، اگر از ابتدا روشن شود که فردی بدخُلق است، دستکم چنین ازدواجی به دلیل عدم برخورداری یکی از شرایط لازم همسر، مناسب نیست. همچنین به دلیل اینکه حسن خلق یکی از ارکان مهم ایمان است[59 بداخلاقی فرد نشانهای از ضعف ایمان او نیز محسوب میشود و درجات ایمان افراد به حسن خلق آنها مربوط میشود.[60حسن خلق در خانواده نیز از ملاکهای دینداری و کمال افراد محسوب میشود.[61بنابراین، بداخلاقی موجب میشود، فرد در ویژگی ایمان نیز ناقص باشد.
3)- سلامت جسمانی و روانی
اگر فرد به بیماری جسمی لاعلاج یا بیماری روانی شدید دچار باشد، گزینش وی به عنوان همسر، مناسب نیست؛ زیرا چنین ازدواجی کارکردها و اهداف مورد نظر را تأمین نخواهد کرد. به همین جهت فقها در مواردی از نقصان جسمانی و روانی، ازدواج را فسخ شده اعلام میکنند.[62
لازم به تذکر است که پس از آگاهی از برخورداری فرد از ایمان، تقوا و حسن خلق در حد مطلوب، رد کردن ازدواج بدون دلیل عرفی یا عقلی موجّه، ممکن است موجب بروز مشکلات اخلاقی در بعد فردی و اجتماعی شود. به همین جهت در کلمات اولیای دین (ع) آمده است: «وقتی خواستگاری پیدا شد که اخلاق و دینداری او را میپسندید، زمینه ازدواج با وی را فراهم کنید؛ در غیر این صورت فتنه و فسادی بزرگ زمین را فرا خواهد گرفت.[63
ب)- ملاکهای نسبی
به غیر از این چهار صفت، سایر ملاکهای اعلام شده، نسبی محسوب میشود. بدین معنا که با توجه به سایر ملاکها، بود و نبود یا ضعف و قوتشان و موقعیتهای زمانی و مکانی مختلف باید، آنها را در نظر گرفت.
ملاکهایی که در گزینش همسر به طور نسبی باید در نظر گرفته شوند، عبارتند از:
1)- زیبایی و جذابیت ظاهری
زیبایی یکی از ملاکهای مهم در پیوند ازدواج و استمرار آن است. حصول میل و علاقه متقابل و برطرف شدن نیازهای جنسی، مبتنی بر احساس زیبایی زن و مرد نسبت به یکدیگر است. جذابیت و کشش زیبایی، یک خصوصیت طبیعی است که در متون اسلامی شواهدی بر آن وجود دارد: «خداوند زیباست، زیبایی را دوست دارد...»[64 «خوبی را نزد خوبرویان بجوئید، زیرا اعمال و رفتار آنان برای نیکویی شایستهتر است.»[65اگر در ازدواج میل و علاقه وجود نداشته باشد، زمینة نارضایتی خانوادگی از ابتدا فراهم میشود. به همین جهت، علاقه و میل فردی که قصد ازدواج دارد، بسیار حائز اهمیت است و حتی بر میل و نظر والدین ترجیح دارد.[66تأکید اولیای دین (ع) بر این پدیده روانشناختی یعنی گرایش عاطفی به طرف مقابل در زن[67و مرد[68در راستای تأمین اهداف مهم ازدواج از قبیل، حصول دوستی و عواطف شدید[69بین زن و مرد و حمایت روانی[70نها از یکدیگر است. بنابراین، توجه به زیبایی و جذابیت ظاهری، زمینة اساسی میل و علاقهی دو طرف به یکدیگر را که ملاک مهم دیگری برای گزینش همسر است، فراهم میسازد. به همین جهت، بر اساس تعالیم اسلام، نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر، برای ازدواج در صورتی که قصد لذّتی در آن نباشد، نه تنها مجاز شناخته شده[71بلکه مورد تأکید قرار گرفته است؛[72زیرا این امر، زمینة استمرار عواطف مثبت بین زن و شوهر را فراهم میسازد.[73کته حائز توجه آن است که زیبایی و جذابیت مرد یا زن، باید نسبت به یکدیگر در نظر گرفته شود؛ زیرا زیبایی یک امر نسبی است و وابسته به سلایق اشخاص؛ از این رو، بهتر است زن و مرد در نظر یکدیگر از جاذبیت لازم برخوردار باشند، هرچند در نظر افراد دیگر، زیبا به نظر نرسند.
2)- فرزندآوری
از دیدگاه اسلام هرچند جذابیت ظاهری حائز اهمیت است لیکن برخی ملاکهای دیگر مانند دینداری و فرزندآوری بر آن ترجیح دارد. بنابراین، اگر معلوم شود که فردی فرزندآور نیست، هرچند زیبا باشد، از شرایط قابل قبول برخوردار نخواهد بود.[74مچنین اگر کسی فقط با تأکید و توجه به زیبایی فردی با او ازدواج کند، ممکن است نه تنها از زیبایی بلکه از صفات دیگری مانند دینداری وی محروم شود.[75فرزندآوری به عنوان یک ملاک مهم در ازدواج، نقص در جذابیت ظاهری را جبران میکند؛[76در حالیکه در صورت نقص در فرزندآوری، فرد از شرایط لازم برخوردار نیست؛ هرچند دارای جذابیت ظاهری و کمال دینی باشد.[77توجه صرف به ثروت نیز فرد را از جنبههای دیگر محروم میکند؛ در حالیکه اگر تزویج بر اساس دینداری صورت پذیرد، زیبایی و ثروت نیز از جانب خداوند تأمین خواهد شد.[78از آنجا که یکی از اهداف مهم ازدواج، تولید و پرورش فرزند است و از نیاز مهم روانی انسانها تعلق و پیوستگی خصوصاً با فرزند است. (رک. مزلو، 1367: ص79) فرزندآوری به عنوان یک ویژگی مهم همسر مناسب در نظر گرفته شده است. البته در موارد نادری، پیش از ازدواج، میتوان ناباروری مرد یا زن را تشخیص داد.
3)- کفویت
کفویت مشابه مفهوم همسان همسری در جامعه شناسی خانواده است. همچنانکه همسان همسری دارای جنبههای متعدد است، مفهوم کفو نیز امری نسبی است و دارای مراتب متعدد است. بنابراین باید همتایی دو نفر، در جمعبندی همة ملاکها در نظر گرفته شود. ممکن است فردی نسبت به همسرش در جنبههایی بالاتر باشد، در حالیکه همسر وی در جنبههای دیگری از او بالاتر است. در این رابطه به بعضی از کلمات اولیای دین (ع) اشاره میشود:
ـ همتا و همشأن به این است که فرد پاکدامن باشد و زندگی با او همراه با آسایش باشد.[79
ـ فردی در نامهای به امام جواد (ع) اعلام میکند که من مثل و همانندی برای ازدواج با دخترانم نیافتهام. امام جواد(ع) در جواب او میفرماید که در مورد نیافتن مثل و مانند، فکر و توجه زیاد نکند بلکه اگر از اخلاق و دینداری خواستگاران رضایت داشت، دختران را به همسری آنان درآورد وگرنه فتنه و فساد بزرگ در زمین ایجاد میشود. (همان، ص373)
ـ امام رضا(ع) نیز میفرمایند: «اگر ما میخواستیم اعضای خانواده خود را به افرادی که کاملاً همتا و همشأن ما باشند، همسر دهیم، بدون همسر میماندند...». (همان، ج75، ص 367) از مجموع این سه روایت روشن میشود که همتایی در ازدواج امری نسبی است و لازم است در برخی شرایط زمانی و مکانی از آن صرفنظر شود.
از این رو، اگر فرد داوطلب ازدواج، از ملاکهای مطلق، از قبیل اخلاق و سلامت روان برخوردار بود، مناسب نیست که اصل ازدواج را به عنوان یک سنت مهم پیامبران الهی، به دلیل فراهم نبودن شخص همانند ترک نمود. از این جهت، با وجود اینکه همسران ائمه(ع) و پیامبر(ص) همتا و کفو آنها نبودند، این امر باعث نشد که ائمه اطهار(ع) از ازدواج با آنها خودداری کننـد. (نک. قمی، 1370: ج1 ؛ ج2)
به نظر میرسد، جملهای که در مورد حضرت فاطمه(ع) گفته شده است که اگر حضرت علی(ع) نبود، همتا و همانندی برای ازدواج با حضرت زهرا(س)، در میان انسانها یافت نمیشد، اشاره به این واقعیت دارد که غیر از علی(ع) کسی همتای ایشان نبود. (حر عاملی،1991م.: ج14، ص49) و ممکن بود در غیر این صورت ازدواج ایشان مانند ازدواج بسیاری از فرزندان ائمه (ع) با همتای خود نباشد. بنابراین نمیتوان گفت که ایشان به دلیل نبودن کفو و همتا، ازدواج نمیکرد. البته، لازم به ذکر است که خاندان پیامبر(ص) و معصومان دارای اختصاصاتی از جمله در ازدواج میباشند[80که در این موارد نمیتوان ایشان را با انسانهای دیگر و شرایط عادی و طبیعی مقایسه کرد. در مقام تفسیر حدیث مذکور، دو تفسیر دیگر نیز بیان شده است که هر دو قابل نقض هستند:
الف)- «از آنجا که مرد بر زن استیلا دارد و از طرف دیگر غیرمعصوم بر معصوم استیلا ندارد»، لذا حضرت زهرا (ع) نمیتوانستند با غیرمعصوم ازدواج کنند. بنابراین، تنها گزینه ایشان برای ازدواج حضرت علی(ع) بود.
این تبیین مورد تردید است؛ زیرا استیلا و به تعبیری قوّامیت مرد بر زن در خانواده، در محدودهی وظایف خانوادگی است نه در همه ابعاد و رفتارهای زندگی. بنابراین اشکالی ندارد که زن معصومی به همسری مرد غیرمعصوم درآید. با این وجود به وظایف دینی و شرعی خود عمل کند. آسیه یکی از زنان الگو برای اهل ایمان بود که دعا کرد خداوند خانهای در بهشت برای او بنا کند و او را از دست فرعون و رفتارهایش نجات دهد (رک. تحریم، 11). به همین جهت، زن معصوم میتواند به همسری غیرمعصوم درآید و در شرایطی ویژه نیز شهادت در راه خدا را برگزیند و هیچگاه دست به رفتار خلافی نزند.
ب)- «فلسفه ازدواج حضرت زهرا (س)، ایجاد پاکترین نسل بود و به همین جهت باید با بهترین فرد ازدواج میکرد تا والاترین فرزندان تربیت شوند.»
در نقد این بیان قابل ذکر است که به طور قطع مقام حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (ع) از مقام فرزندانشان بالاتر است؛ با این وجود والدین حضرت علی (ع) و مادر حضرت زهرا (س)، به ظاهر معصوم نبودند، هرچند از مقام بسیار والایی برخوردار بودند. همچنین والدین پیامبر (ص) که بزرگترین شخصیت عالم انسانی میباشد، معصوم نبودند. علاوه بر این، مادران همه ائمه (ع) به استثنای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در ظاهر معصوم نبودند، ولی شخصیت بسیار والای آنها، برای ایجاد نسلی پاک که به مقام ولایت، حجیت و انسان کامل رسیدهاند، کافی بود. بنابراین، ایجاد نسل پاک، مشروط به صفت عصمت، بهویژه آنچه در چهارده معصوم (علیهمالسلام) بود، نمیباشد. به همین جهت تبیین دوم نیز مورد تردید است یا دستکم قابل اثبات نیست و نقضهایی بر آن وارد میشود.
در هر صورت، همانگونه که گفته شد، معصومان (ع) اختصاصاتی از جمله در ازدواج دارند، ولی سنت و سیره همه آن بزرگان انجام ازدواج بود. از این رو، اظهارنظر در مورد ازدواج حضرت زهرا (ع) باید با تأمل بیشتری صورت گیرد. شاهد بر این امر، کلامی از رسول خدا (ص) است که فرمود: «من در میان شما و مانند شما ازدواج میکنم ولی ازدواج فاطمه (ع)، امری الهی است و مطابق دستور از آسمان انجام شده است.» (حر عاملی، 1991م: ج 14، ص 49، ح 5)
به همین جهت، طبق روایات وقتی زنی به بهانه رشد معنوی از ازدواج سربازمیزند، امام صادق (ع) به او میفرماید: «دست از این شیوه بردار، زیرا اگر قرار بود کسی به این عذر، ازدواج نکند، زنی اولیتر از حضرت زهرا(س) نبود.» (همان، ص117، باب 84) همچنین رسول خدا (ص) زنان را از اینکه به دلیل امور معنوی (که شاید مهمترین توجیه باشد) از ازدواج سرباززنند، نهی نموده است. (همان)
در مجموع بر اساس تعالیم اسلام و برخی آیات قرآن کریم،[81اصل حاکم، انجام ازدواج در صورت تحقق شرایط لازم مانند ایمان است و نبود سایر ویژگیها نباید مانع انجام ازدواج شود.[82
همسانی زن و مرد در امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هرچند به سازگاری بیشتر آنان کمک میکند ولی نمیتوان این امر را به عنوان ملاک لازم و قطعی در همة شرایط زمانی و مکانی برای همسر مناسب در نظر گرفت. آیات قرآن،[83کلمات معصومان[84(ع) و سیرهی عملی اولیـای دیـن (ع) در ازدواج[85 حـاکی از ایـن امر است کـه این ملاک نمیتواند جهت ترجیح افراد بکار رود. به عنوان نمونه، وقتی امام سجاد(ع) با زنی از بنیشیبان ازدواج میکند، یکی از اصحاب، به جهت تعلق زن به آن قبیله و ناشناس نبودنش اظهار خرسندی میکند. امـام (ع) بـه او میفرمایـد: «تو را صاحبنظرتر از این حساب میکردم. خداوند به وسیله اسلام، پایین را بالا برد، ناقص را کامل کرد و افراد پایین جامعه را کرامت بخشید. مسلمان پست نیست. پستی، پستی جاهلیت است.» (همان، ص372) و «پیامبر(ص)، سیاه فقیر را به تزویج زن قریشی بسیار ثروتمند درآورد و فرمود: «من برای آسان شدن ازدواجها چنین کردم. شیوه عمل رسول خدا(ص) را سنّت و رسم خودتان قرار دهید و بدانید که گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست...» (مجلسی، 1983م: ج22، صص 437 ؛ 265)
تشابه زن و مرد در امور روانشناختی، از قبیل هوش، عواطف، تحصیلات و نگرشها، در ضمن ملاک کفویت قرار میگیرد. زیرا این امور در پیوند دو نفر، استحکام و استمرار پیوند آنها بسیار اثرگذار است. البته تشابه در این امور مانند ملاک کفویت، امری نسبی است و صرف نبود یا نقص در آنها فرد را فاقد شرایط لازم نمیکند. در این مورد، باید شرایط زمانی و مکانی و شخصیت افراد داوطلب ازدواج در نظر گرفته شود. بدیهی است هرچه تشابه بیشتر باشد، فرد مورد نظر از شرایط بهتری برخوردار خواهد بود.
در میان صفات نسبی، مهمترینشان توجه به همسانی و تشابه زن و مرد است که از میان آنها جنبههای روانشناختی افراد که در سازگاری و رضایت زناشویی بیشتر مؤثر است، باید ترجیح داده شود. این موارد عبارتند از: رفتار و شیوهی برخورد در خانواده، نگرشهای مربوط به زندگی خانوادگی، مانند فرزندپروری، مهار و تعدیل عواطف. در فرآیند گزینش همسر، پس از شناخت ملاکهای لازم، تطبیق آنها بر فرد مورد نظر، امری مهم و بسیار دشوار است. به طور کلی دو اصل مهم در فرآیند گزینش همسر، باید رعایت شود:
اول؛ شناخت شرایط لازم و سایر ویژگیهای همسر مناسب و در مقابل صفات، حالات و رفتارهای مخل زندگی زناشویی خشنودکننده.
دوم؛ سعی در کسب اطلاعات لازم و کافی از فرد داوطلب ازدواج. بدین منظور با تحقیق در مورد ویژگیهای فرد مورد نظر از محل تحصیل، کار و زندگی و در مورد خانواده او، از بخش مهمی از شخصیت فرد میتوان اطلاع یافت. به علاوه، با برگزاری چند جلسه ملاقات و توجه به گفتار و سایر حالات غیر کلامی فرد، اطلاعات لازم برای تصمیمگیری به دست خواهد آمد. به نظر میرسد، هر چه دختر و پسر در فرآیند گزینش همسر به این دو اصل بیشتر پایبند باشند، انتخاب آنها مناسبتر خواهد بود.
آنچه در مورد ملاکهای ازدواج گفته شد، مبتنی بر جهانبینی اسلام است. از آنجا که اسلام، تأمین نیازهای عاطفی و جنسی، تولید و پرورش فرزندان صالح، حفظ افراد از آلودگیها و تکامل اخلاقی و معنوی را از اهداف اساسی ازدواج میداند، ملاکهای همسر مناسب را نیز در راستای تأمین همین اهداف در نظر میگیرد. از این رو، فردی که جهانبینی مادی دارد یا از باورهای دینی ضعیف برخوردار است، ممکن است، ملاکهای مادی از جمله جذابیت ظاهری و شرایط اقتصادی را به عنوان اصلیترین معیارها قرار دهد.
همچنین، اهدافی که برای ازدواج بیان شد، مربوط به غالب ازدواجها، به ویژه ازدواج اول افراد است. تعداد اندکی از ازدواجها نیز ممکن است، برای تأمین برخی اهداف دیگر صورت پذیرد. مثلاً فردی که همسر خود را از دست داده و دارای چند فرزند است، در ازدواج دوم دیگر توجهی به باروری فرد ندارد و ممکن است با فردی نابارور ازدواج کند و نیز در ازدواجهایی که گاه اهدافی کوتاه مدت برای آنها در نظر گرفته شده، فقط به ملاکهایی مطلق و ضروری توجه میشود.
فهرست منابع:
× «قرآن کریم»، ترجمه محمد فولادوند، دارالقرآن کریم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1373.
× آذربایجانی، مسعود و دیـگران: «روانشناسی اجتمـاعی بـا نـگرش بـه منـابع اسلامی»، پژوهشکده حـوزه و دانشـگاه و سـازمان مطالعه و تـدوین کتـب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1382.
× الحرعاملی، محمدبنالحسن: «وسائلالشیعه»، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1991.
× ساروخانی، باقر: «جامعهشناسی خانواده»، تهران، سروش، 1370.
× سیوطی، جلالالدین: «الدرّ المنثور»، مکتبة آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق.
× صدیق اورعی، غلامرضا: «جامعهشناسی مسائل اجتماعی جوانان»، جهاد دانشگاهی مشهد، 1374.
× طباطبایی، محمدحسین: «تفسیر المیزان»، قم، جامعه مدرسین،1374.
× طبرسی، حسن بن فضل: «مکارم الاخلاق»، بیروت، دارالحوراء، 1408ق.
× فرید، مرتضی: «الحدیث روایات تربیتی»، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371.
× قمی، شیخ عباس: «منتهی الآمال»، تهران، انتشارات هجرت، 1370.
× کلینی رازی، محمدبنیعقوب: «الکافی»، بیروت، دارالاضواء، 1992م.
× المتقی الهندی: «کنزالعمال»، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409ق.
× مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1983م.
× محمدی ریشهری، محمد: «میزان الحکمة»، محمد رضا شیخی، دارالحدیث، 1379.
× مزلو، ابراهام: «انگیزش و شخصیت»، احمد رضوانی، نشر آستان قدس رضوی، 1367.
× مطهری، مرتضی: «شناخت»، تهران، صدرا، 1367.
× مطهری، مرتضی: «مجموعه آثار»، تهران، صدرا، 1378.
× معلمی، حسن: «مبانی اخلاق در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی»، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1380.
× نجفی، محمد حسن: «الجواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362.
× نوریطبرسی، حسین: «مستدرکالوسائل و مستنبطالمسائل»، بیروت: آلالبیت لاحیاءالتراث العربی، 1988م.
× ـــــــــ : «ارزشها و نگرشهای ایرانیان، موج دوم»، وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، 1381.
Mendelson.E.M. “World view” International Encyclopedia of The Social Sciences. 1968
پیوستها
[1 - Mendelson
[2- «افحسبتم انّما خلقناکم عبثاً...»، (مؤمنون، 115).
[3 - «... انّا لله و انا الیه راجعون»، (بقره، 156).
[4 - «... ما هی الّا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما یهلکنا الّا الدهر...»، (جاثیه، 24).
[5- «السلیم الطرفین...»، هرچند این روایت در مورد مردان است، ولی مسئولیتهای اداره خانه و فرزندان و تأمین نیازهای عاطفی همسر، این ویژگی را در زن نیز حائز اهمیت میکند و «انّ خیر نسائکم الولود...» (حر عاملی، 1991: ج14، ص 14).
[6 - «تزوّجوا الابکار فانّهنّ اطیب شیئاً افواها»، (همان، صص 34 ؛ 20 ).
[7 - «... امرأة ذات دین و جمال»، (نوریطبرسی، 1988م: ج14،ص169)؛ «انظر الی وجهها و کفّیتها»، (همان،ص214)؛ «خیر نساء امتی اصحهنّ وجهاً»، (حرعاملی، 1991: ج14، ص 78).
[8 - «... و ینظر الی خلفها...»، (همان، ص 59 ؛ مجلسی، 1983: ج100، ص231).
[9 - «اذا ارادکم احدکم ان یتزوّج امرأة فلیسأل عن شعرها کما یسـأل عن وجهها فان الشعر احـد الجمالین»، (همـان، ص237).
[10- (حجرات، 13؛ کلینی رازی، 1992: ج5، ص344). در مورد ازدواج مقداد با یکی از دختران عبدالمطلّب. در آیه 221 سوره مبارکه بقره، عبارت «ولو اعجبتکم» نشان میدهد که صرف زیبایی نمیتواند ملاک محسوب شود و باید با توجه به ملاکهای دیگر در نظر گرفته شود.
[11- «ایاکم و تزویج الحمقاء، فانّ صحبتها ضیاع و ولدها ضباع»، (مجلسی، 1983: ج100، ص237) ؛ «و خیرالجواری ما کان لها عقل و ادب فلست تحتاج الی ان تأمر و تنهی»، (حر عاملی، 1991: ج14، ص13).
[12- «الذلیلة مع بعلها...»، (همان، ص14). این تعبیر مانند اذلة علیالمؤمنین (مؤمنین،54)، به معنای تواضع است. بنابراین، برخورداری از روحیهی تواضع در مقابل شوهر، از صفات همسر مناسب محسوب میشود.
[13- «الهیّنة اللّینة ...»، (همان، ص 15).
[14- «... اذا غاب عنها حفظته فی نفسه و ماله»، (همان، ص22).
[15- عن النبّی (ص): «خیر النساء اذا اُعطیت شکرت و اذا حرمت صبرت»؛ «لا ینظر الله الی امرأة لا تشکر لزوجها و هی لا تستغنی عنها»، (سیوطی، 1404ق: ج1، ص 152).
[16- «... الطفهنّ بازواجهنّ و ارحمهنّ باولادهنّ...»؛ «... احنی علی ولد...»، (حر عاملی، 1991: ج14، ص20).
[17- «المتبرّجة مع زوجها الحصان علی غیره... و اذا خلا بها بذلت له ما یرید منها»، (همان، ص4).
[18- «الطیّبة الطبیخ المقتصدة القلیلة لمهر»، (همان، ص13).
[19- همان؛ «من برکة المرأة خفة مؤونتها»، (مجلسی، 1983م.: ج100، ص231).
[20- «... تعین زوجها علی دهره و تساعده علی دنیاه و لا تعین الدهر»، (طبرسی، 1408ق: ص199) ؛ «... زوجة صالحة تعینه علی امر الدنیا و الاخرة»، (مجلسی، 1983م.: ج100، ص238).
[21- «لامة مؤمنة خیر من مشرکة»، (بقره، 221).
[22- «علیک بذوات الدین تربت یداک»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص22) ؛ «ما افاد رجل بعد الایمان خیر من امرأة ذات دین و جمال»، (طبرسی نوری، 1988م: ج14، ص161).
[23 «لی زوجة اذا رأتنی مهموماً قالت لی ما یهمّک ان کنت تهتمّ لرزقک فقد تکفل لک به غیرک... فقال رسول (ص) هذه من عمّاله (الله) لها نصف اجر الشهید»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص17).
[24- «انّ من شرّ نسائکم... التی لا تتورّع من قبیح...»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص235).
[25- «خیر للنساء ان لایرین الرجال و لا یراهنّ الرجال»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص43) ؛ «ان من خیر نسائکم... الستیرة...»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص235) ؛ «خیر نسائکم... العفیفة فی فرجها»، (همان، ص237).
[26«لا یتزوّج المؤمن ناصبة و لا یتزوّج الناصب مؤمنة»، (همان، ص 378).
[27- «ایّاکم و نکاح الزنج فانّه خلق مشوّة»، (همان، ص236).
[28- «من تزوّج لله و لصلة الرحم توجّه الله بتاج الملک»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص31) ؛ در سیره ائمه (ع) نیز ازدواج با خویشان، زیاد دیده میشود.
[29- «لا تنکحوا القرابة القریبة فان الولد یخلق منادیاً»، (فرید، 1371: ج1، ص184» ؛ عن رسول الله (ص) قال: «اغتربوا و لا تضروا»، (همان).
[30- «تخیّروا لنطفکم فان النساء یلدن اشباه اخوانهنّ و اخوانهنّ»، (محمدی ریشهری، 1379: ج5).
[31- «... ایّاکم و خضراء الدّمن ... المرأة الحسناء فی منبت السوء»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص 19).
[32- «اختاروا لنطفکم فان الخال احد الضجیعن»، (همان، ص29) ؛ «تزوّجوا فی الحجر الصالح فانّ العرق دسّاس»، (محمدی ریشهری، 1379: ح 7848).
[33- «خیر نسائکم... الغریزة فی اهلها»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص14).
[34- «... لا تزوّجها الاّ ممّن هو علی رأیها»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص378) ؛ «تزوّجوا فی الشکّاک و لا تزوّجوهم، لانّ المرأة تأخذ من ادب الرّجل و یقرّها علی دینه»، (همان، ص377)؛ «لا یتزوج المستضعف مؤمنه»، (همان، ص378).
[35- «لا تزوّجه ان کان سیّ الخلق»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص54).
[36- «التّقیّ النقیّ...»، (همان، ص 18) ؛ «زوجها ممن یتّقی الله فان احبها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها»، (فریـد، 1371: ج1، ص177).
[37- «الزانی لا ینکح الاّ زانیة او مشرکة و الزانیة لا ینکحها الاّ زان او مشرک و حرّم ذلک علی المؤمنین»، (نور، 3).
[38- «لا یتزوّج شارب خمر فانّ من فعل فکأنّما قادها الی الزنا»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص372).
[39 «... عنده یسار»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص52).
[40- (مجلسی، 1983م: ج22، ص265) ؛ «ان خطب الیک رجل رضیت دینه و خُلقه و فزوّجه و لا یمنعک فقره وفاقته ...»، (همان، ج100، ص379).
[41- «... السمح الکفّین... لا یلجیّ عیاله الی غیره... ان من شرّ رجالکم البهّات البخیل الفاحش، الآکل وحده... الملجی، عیاله الی غیره...»، (همان، ص18).
[42- «ان من خیر رجالکم... البرّ بوالدیه... ان من شرّ رجالکم... العاقّ بوالدیه»، (همان، ج 14، ص18).
[43- «انکحوا الاکفاء وانکحوا فیهم و اختاروا لنطفکم»، (همان، ص29).
[44- «المؤمن کفو المؤمنة و المسلم کفو المسلمه»، (همان، ص44).
[45ازدواج جویبر که مردی فقیر و فاقد زیباییهای ظاهری و از سیاهان سودان بود، با دختری از اشراف عرب به نام ذلفا به تشویق پیامبر (ص) روی داد و برای نفی ملاکهای قومی و طبقاتی بود. (همان).
[46- «لولا انّ الله خلق فاطمه لعلیّ ما کان لها علی وجه الارض کفو آدم فمن دونه»، (همان، ص49).
[47- «المؤمنون بعضهم اکفاء بعض»، (همان).
[48- «الطیّبات للطیّبین و الطیّبون للطیّبات ...»، (نور، 26)
[49- «... و علیک بذات الدّین...»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص30، روایات 23، 22، 21، 17، 15 و 14).
[50- «فان علمتموهنّ مؤمنات فلاترجعوهنّ الی الکفّار لاُهنّ حِلٌّ لهم و لا هم یحلّون لهنّ... و لاتُمسکوا بعصم الکوافر...»، (ممتحنه، 10).
[51- «زوّجها من رجل تقیّ فان احبّها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها».
[52- «الزانی لاینکح الاّ زانیة اومشرکة و الزانیة لاینکحها الا زان او مشرک و حرّم ذلک علی المؤمنین»، (نور، 3).
[53- «لا یتزوّج شارب خمر فانّ من فعل فکأنما قادها الی الزّنا»، (همان: ج100، ص372).
[54- «من زوّج کریمته من فاسق نزل علیه کل یوم الف لعنة»، (نوری طبرسی، 1988م: ج14، ص191).
[55- «قیل للصادق (ع) ما حدّ حسن الخلق؟ قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن»، (مجلسی، 1983م: ج71، ص171).
[56- «حسن خلق یعیش به فی الناس»، (همان، ج 69، ص 404) ؛ «حسن خلق یداری به الناس»، (همان،
ص408).
[57- «اصناف لا یستحاب دعاؤهم رجل تؤذیه امراته بکل ما تقدر علیه... یقول له... فان شئت خلّیتها و ان شئت اسکنها»، (همان: ج100، ص224).
[58- «من صبر علی خلق امرأة سیئة الخلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین فی الاخرة»، (همان، ص244) ؛ «من صبرت علی سوء خلق زوجها اعطاها مثل (ثواب) آسیة بنت مزاحم»، (همان، ص247).
[59- «اربع من کن فیه کمل اسلامه... و حسن خلقه مع اهله»، (همان: ج75، ص93).
[60 «ان اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً»، (همان: ج71، ص373).
[61- «خیارکم، خیارکم لنسائه»، (امالی طوسی به نقل از همان، ص 39).
[62- برخی از این نقصها در قانون مدنی مواد 1125-1120 مطرح شده است.
[63- «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوّجوه الاّ تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر»، (حر عاملی، 1991م : ج14، ص51). این حدیث از رسول خدا (ص) و امام باقر (ع) به طرق مختلفی نقل شده است.
[64- «ان الله جمیل و یحب الجمال...»، (المتقی الهندی، 1409ق: ح 17166).
[65- پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه فان افعالهم احری ان یکون حسناً»، (مجلسی، 1983م: ج74، ص187).
[66- «تزوّج الّتی هویت و دع الّتی هوی ابواک»، (همان: ج100، ص235).
[67- «النساء یحببن ان یرین الرجال فی مثل ما یحب الرجال این یری فیه النساء من الزینة»، (همان، ج76،
ص101).
[68- «خیر الجواری ما کان لک فیها هوی و کان لها عقل و ادب»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص13).
[69- «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة»، (روم، 21).
[70- (همان) ؛ «زوجة صالحة تعاونه و یحصن لها فرجه»، (حرعاملی، 1991م: ج14، ص21) ؛ «امرأة صالحة اذا رآها سرتّه و اذا اقسم علیها ابرتّه» (همان، ص 22 و روایات صص 24-22، همان: ج14).
[71- «اینظر الرجل الی المرأة یرید تزویجها فینظر الی شعرها و محاسنها؟ قال لا بأس بذلک اذا لم یکن متلذّذا»، (همان، ج14، ص 60 ؛ همه روایات باب 36، صص61-59).
[72 «الرجل یرید ان یتزوج المرأة یجوز له ان ینظر الیها؟ قال نعم و ترقّق له الثیاب لانه یرید ان یشتریها باغلی الثمن»، (همان، ص61).
[73- «انّه قال للمغیرة بن شعبة و قد خطب امرأة: لو نظرت الیها فانّه احوی ان یدوم بینکما»، (همان، ص61).
[74- «تزوّجوا بکرا ولوداً و لا تزوّجوا حسناء جمیلة عاقراً فانی ابا هی بکم الامم یوم القیامه»، (همان: ج14، ص33).
[75- «من تزوّجها لجمالها رأی فیها ما یکره» و «من تزوج امرأة لا یتزوجها الا لجمالها لم یر فیها ما یحبّ»، (همان، ص31).
[76- «تزوّج سواء ولوداً فانی مکاثر بکم الامم ... ما السواء قال القبیحة»، (همان، ص33).
[77- «یا نبیّ الله ان لی ابنة عم قد رضیت جمالها و حسنها و دینها و لکنّها عاقر فقال لا تزوجها»، (همان).
[78- «اذا تزوجها لدینها رزقه الله المال و الجمال»، (همان، ص30).
[79- «الکفو ان یکون عفیفاً و عنده یسار»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص372).
[80- برای نمونه، ازدواج بـا همسران پیامبـر(ص) پس از رحلت ایشـان ممنوع اعلام شـد. (احزاب، 53) همچنیـن فقط برای پیامبر(ص) جایز بود که نُه همسر دائم داشته باشد یا اگر زنی خود را به پیامبر(ص) میبخشید، مانند همسر ایشان محسوب میشد. (احزاب، 50)
[81- به عنوان نمونه، میتوان به این آیة شریفه اشاره کرد: «وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم»، (نور، 32).
[82- «و من لم یستطع منکم طولاً ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیانکم المؤمنات»، (نساء، 25).
[83- «یا ایّها الناس انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلنکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم»، (حجرات، 13).
[84- «ان خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوّجه و لا یمنعک فقره و فاقته»، (مجلسی، 1983م: ج100، ص 379).
[85- ماننـد ازدواج امام سجاد (ع) با کنیزها و تزویج پیامبر (ص) دخترعمه خـود را به خدمتکارش. (نک. همان، ص374).