مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
تکنولوژی
حوزههای تخصصی:
ین مقاله به اهمیت و ضرورت بررسی چالش ها و فرصت های ناشی از فناوری های نوظهور در حوزه مدیریت استراتژیک می پردازد. با توجه به سرعت بالای پیشرفت های فناورانه، کسب وکارها با فرصت های بی نظیری برای نوآوری و توسعه مواجه هستند. با این حال، این فرصت ها چالش هایی نیز به همراه دارند، از جمله نیاز به سازگاری مداوم با تکنولوژی های جدید و مدیریت تغییرات ناشی از آن ها. از جراحی خودکار گرفته تا اتوماسیون در تولید، فناوری های نوظهور تأثیرات عمیقی بر رویکردهای مدیریتی و کارآفرینی دارند. این مقاله با استفاده از تحلیل های موردی مختلف، به تعمیق بررسی نقش فناوری در شکل دهی اکوسیستم های کارآفرینی و مدیریت استراتژیک می پردازد و اهمیت یادگیری مداوم و انعطاف پذیری را برای موفقیت در این محیط های پویا تأکید می کند. در نهایت، مقاله به اهمیت تعامل بین سازمان ها، دولت ها و ذینفعان دیگر برای ترویج نوآوری مسئولانه و پایدار اشاره می کند.
بررسی و تحلیل نظام مند پژوهش های انجام شده در حوزه هوش مصنوعی در بازاریابی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تحولات شگرفی در موضوع هوش مصنوعی و کاربرد آن در بازاریابی به وجود آمده است. بااین وجود، همچنان مسائلی مبهم و ناشناخته در روند فعلی وجود دارد (میکالف ، 2021). لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل نظام مند و سیستماتیک مقالات و پژوهش هایی که در موضوع هوش مصنوعی در بازاریابی عملی نموده اند، تدوین شده است. این پژوهش از نوع مروری بوده که در بازه سال های ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۴ میلادی با رویکرد انتخاب مهم ترین و معتبرترین مقالات و تحقیقات علمی و کاربردی داخلی و خارجی، انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ کمی و کیفی، در نوع خود بی سابقه است، چرا که باتوجه به تنوع و گستردگی مقالات و پژوهش های انتشاریافته، جای خالی پژوهش نظام مند کنونی کاملاً محسوس بوده و پژوهشگران با کمک از این پژوهش ازیک طرف می توانند آخرین تلاش ها و اقدامات پژوهشی صورت گرفته در حوزه موردنظر را به صورت کاملاً دسته بندی شده و ساختاری موردمطالعه قرار داده و از طرف دیگر، شکاف های علمی را پر می کند و پیشنهادهای آتی در خصوص بازاریابی و هوش مصنوعی ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان داد که کلیدواژه شبکه عصبی هوش مصنوعی و ربات های خدمات دهنده پربسامدترین واژه ها هستند. شبکه هم واژگانی شامل ۱۰ خوشه است و بیشتر مقالات مرتبط به ساختارهای پژوهشی است و هم چنین گستردگی مقالات خارجی نسبت به داخلی بیشتر است؛ و موضوع هوش مصنوعی در بازاریابی در کشور هند و بین پژوهشگران هندی در کشورهای دیگر پرطرفدارتر است.
جایگاه هوش مصنوعی در قانونگذاری اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
22 - 44
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی یکی از شناخته شده ترین تکنولوژی هایی است که اخیرا به علت مزایای آن در اختیار عموم قرار گرفته است. با وجود مزایای آن، چالش هایی در عرصه حمایت از داده های شخصی، سوء استفاده از آسیب پذیری های افراد،کپی رایت و سایر موارد پدید آورده است که قانونگذاران داخلی و منطقه ای را وادار به وضع مقررات در این عرصه ساخته است. در سطح منظقه ای، اتحادیه اروپا به عنوان مرجعی قانونگذار، به دنبال رفع چالش های عرصه تکنولوژی از جمله چالش های هوش مصنوعی برآمده است و قانون پییش نویس جامعی در این عرصه تهیه کرده است تا مدیریت هوش مصنوعی به راحتی صورت بگیرد و کاربران با اعتماد در این عرصه فعالیت کنند.در مقاله حاضر، مساله قانونگذاری اتحادیه اروپا در مورد هوش مصنوعی با بررسی اسناد قانونی اتحادیه به اختصار مورد بررسی قرار گرفته است. نوآوری اتحادیه اروپا در این عرصه نشان از اهمیت غیرقابل انکار هوش مصنوعی دارد و در این سند تلاش شده تا در حد امکان، چالش ها تحت کنترل واقع شوند.
تدوین و ارائه الگوی ریاضی به منظور معماری فرهنگ سازمانی مبتنی بر ایجاد همسویی بین نقاط مرجع استراتژیک عناصر سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
124 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین و ارائه الگوی ریاضی به منظور معماری فرهنگ سازمانی مبتنی بر ایجاد همسویی بین نقاط مرجع استراتژیک عناصر سازمانی می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی – توسعه ای و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند قضاوتی و گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از دلفی و سیستم عصبی فازی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها جهت پالایش مؤلفه ها و معیارهای مدل مفهومی از دیدگاه خبرگان از تکنیک دلفی فازی و به منظور ارائه مدل ریاضی از سیستم استنتاج فازی انطباق پذیر و از نرم افزار Matlab استفاده گردید. نتایج نشان داد که در مجموع 4 بعد، 12 مؤلفه و 57 معیار ارزیابی و چندین زیر معیار شناسایی شد که شامل پیشایند (استراتژی کسب و کار، رهبری، ساختار سازمانی، تکنولوژی، استراتژی منابع انسانی) فرایند (فرهنگ سازمانی، استراتژی تغییر) نتایج (نتایج فردی، گروهی، عملکرد سازمانی) پیامد (پاسخگویی عمومی، افزایش سرمایه های اجتماعی) می باشد و مدل بدست آمده در سازمان های نهاد انقلاب اسلامی بنیاد مستضعفان مورد آزمون قرار گرفته و در نهایت ویژگی و قابلبت این مدل در شبیه سازی و پیش بینی فرهنگ مطلوب سازمانی مبتنی بر ایجاد همسویی بین نقاط مرجع استراتژیک عناصر سازمانی مورد ارزیابی قرارگرفته است.
تاثیر تکنولوژی اطلاعات سلامت بر رابطه بین عملکرد مالی و سودمندی در بیمارستان امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تاثیر تکنولوژی اطلاعات سلامت بر رابطه بین عملکرد مالی و سودمندی در بیمارستان می باشد در همین راستا پژوهش حاضر از نظر روش جمع آوری اطلاعات جز پژوهش های کمی می باشد. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق، مدیران و سرپرستان حوزه سلامت و تحت نظر اداره علوم پزشکی استان ایلام به تعداد 215 نفر می باشد لذا نمونه اماری با استفاده از فرمول کوکران 150 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری نیز به صورت در دسترس می باشد. ابزار گردآوری داده در این پژوهش شامل سه پرسشنامه می باشدکه روایی به صورت همگرا و واگرا مورد تایید قرار گرفت و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. نتایج حاصل از بررسی فرضیه های پژوهش نشان داد که سرمایه گذاری فناوری اطلاعات سلامت بیمارستان از جمله فرآیندهای کسب و کار واسطه پس از اجرای قانون فناوری اطلاعات سلامت برای سلامت بالینی و اقتصادی، ارتباط مثبتی با عملکرد مالی و بهره وری دارد. همچنین سرمایه گذاری فناوری اطلاعات سلامت بیمارستان از جمله فرآیندهای کسب و کار واسطه پس از اجرای قانون فناوری اطلاعات سلامت برای سلامت بالینی و اقتصادی، ارتباط مثبتی با عملکرد مالی و بهره وری دارد و می توان چنین بیان کرد که در سطح اطمینان 99.99 درصد و سطح خطای 0.01 تکنولوژی اطلاعات سلامت بر رابطه بین عملکرد مالی و سودمندی در بیمارستان امام خمینی ایلام تاثیر دارد.
طراحی مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، کیفی و از نوع داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از خبرگان و مدیران ارشد وزارت نفت و پتروپالایشگاه های شهر تهران می باشند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی مدل، از طریق کدگذاری انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور در وزارت نفت توانمندسازهای هم راستایی شامل بلوغ ارتباطات و عوامل مدیریتی و اعمال اختیار، برنامه ریزی استراتژیک تکنولوژی و معماری سازمانی همسو با تکنولوژی، عوامل مشارکت، منابع انسانی (نوآوری، کارآفرینی، تخصص، دانش) و عوامل شایستگی های متمایز که منجر به تحقق نتایج بهینه سازی و کاهش هزینه های سرمایه ای و جاری و هم افزایی در هر دو سمت پترو پالایش و صنعت می شوند. مدیران و کارشناسان با استفاده از مدل هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی می توانند به بهینه سازی این صنعت و کاهش هزینه ها یاری رسانند. براساس نتایج به برنامه ریزان حوزه صنعت نفت پیشنهاد می شود در راستای توسعه پتروپالایشگاه ها تلاش نمایند هم سویی پروژه های پتروپالایشگاهی با استراتژی های صنعتی کشور را افزایش دهند.
ارائه مدل ارتباط میان ظرفیت جذب و نوآوری با رویکرد پویایی شناسی سیستم ها در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
47 - 64
حوزههای تخصصی:
در محیط متغیر امروز، به خصوص برای شرکت های دانش محور ، دانش و فناوری پایه و اساس رقابت هستند. این شرکت ها برای تحقق اهداف تجاری خود می بایستی دانش جدید را به کار گیرند تا در ایجاد و توسعه ظرفیت های نوآوری و به کارگیری آن در فرآیند تولید نقش به سزایی داشته باشند. دراین پژوهش ابتدا عوامل موثر بر ظرفیت جذب و نوآوری استخراج و با استفاده از نرم افزار ونسیم به ترسیم مدل علی_معلولی و انباشت_جریان پرداخته شد. هدف از این پژوهش بررسی نوآوری با توجه به افزایش صعودی شرکت های دانش بنیان می باشد. ممیزی بیشتر در خصوص دانش بنیان بودن شرکت ها، ایجاد انگیزه و بهره مندی از سرمایه گذاران بیرونی و فرشتگان خطر پذیر جهت بهبود ظرفیت جذب شرکت های دانش بنیان، فراهم نمودن امکان دسترسی محققان تمام وقت تحقیق و توسعه شرکت های فناور محور به شبکه های جهانی دانش و افزایش منابع دانش خارجی، اهمیت به افزایش تحقق اهداف استراتژی تحقیق و توسعه و شایستگی های فناوری شرکت ها، جبران هزینه های تحقیق و توسعه از طریق افزایش تسهیلات به شرکت های دانش بنیان واقعی و حمایت مالی همه جانبه و مستمر دولت از نتایج برگرفته از پژوهش حاضر می باشد و از پیشنهادات تخصصی برای شرکت های دانش بنیان اینکه یک سیستم مدیریت دانش داخلی ایجاد شود و اطلاعات درون سازمانی مانند مسابقات دانش موضوعی و طوفان فکری و .. .برگزار کنند. با پرورش دانش کارکنان و توانایی به کارگیری آن ها می توان ظرفیت جذب شرکت و به دنبال آن نوآوری را بهبود بخشید.
هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار و تطبیق آن با رئالیسم در هنر رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
618 - 634
حوزههای تخصصی:
رسانه و به ویژه شبکه های اجتماعی در جهان امروز ازجمله حوزه های حائز اهمیت و تأثیرگذاری است که ذهن بسیاری از صاحبان اندیشه و متفکران را به خود مشغول کرده و توان فکری قابل توجهی را جهت فهم ابعاد و زوایای مختلف آن به خود اختصاص داده است. هدف این پژوهش ایجاد درکی فلسفی از مفهوم واقعیت در جهان امروز، خصوصاً در حوزه هنر رسانه بوده است. پژوهشگر با استناد به تحولات مفهوم واقعیت در پارادایم های فلسفی و بررسی نظرات متفکران هر دوره و به طور خاص ژان بودریار، هستی شناسی واقعیت را مورد تحقیق قرار داده است. نگارنده با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی سعی داشته به تحولات مفهوم واقعیت، تحت تأثیر رسانه ها بپردازد. نتیجه این است؛ آنچه در رسانه به نمایش درمی آید، نه واقعیت را می پوشاند، نه آن را تحریف می کند و نه حتی دیگر آن را بازنمایی می نماید، بلکه واقعیت را تولید کرده و مفهوم نوینی از آن را به نمایش می گذارد. همان طورکه تکنولوژی ضریب نفوذ بالایی در عصر حاضر دارد، به نظر می رسد رسانه توانسته مفهوم واقعیت و دیگر مفاهیم بنیادین هستی را به طرز اغواکننده ای از نو ابداع کند و حیات جهانی نوینی را تداوم بخشیده و سیر حرکتی آن را به گونه ای که خود می خواهد، تضمین نماید.اهداف پژوهش:بررسی هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار.انطباق و انعکاس مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار.سؤالات پژوهش:هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار چگونه است؟مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار چگونه منعکس می شود؟
تأثیر محیط تکنولوژی بر توسعه بازاریابی لیگ برتر کشتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر محیط تکنولوژی بر توسعه بازاریابی در لیگ برتر کشتی ایران انجام شد. جامعه پژوهش شامل 16 نفر از مسئولان، کشتی گیران، مدیران هیئت کشتی، مربیان و اسپانسرها بود. روش نمونه گیری هدفمند و دردسترس بود. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی ادبیات پژوهش بود. مجموعه کدها و مفاهیم طی کدگذاری باز جمع آوری شد و مقوله های مهم به دست آمد. در مرحله کدگذاری محوری، بین مقوله های به دست آمده در مرحله کدگذاری باز ارتباط داده شده و این مقوله ها در شش عنوان و در قالب یک الگوی پارادایمی تعیین شد. در مرحله بعد از طریق کدگذاری باز 85 مفهوم به دست آمد که با دسته بندی این کدها 56 مقوله فرعی ایجاد شد. و در مرحله کدگذاری محوری 16 مقوله اصلی دسته بندی شد. نتایج نشان داد که در شرایط علّی، هزینه های پرداخت شده از طرف هواداران با استفاده از تکنولوژی، امنیت سایت و مقایسه هزینه و فایده تکنولوژی در بازاریابی ورزشی؛ در مقوله محوری، تکنولوژی در بازاریابی ورزشی؛ در شرایط زمینه ای، مطلوبیت درآمد ورزش کشتی از طریق تکنولوژی، مطلوبیت درآمد از طریق بازاریابی و سود حاصل از تکنولوژی؛ در شرایط مداخله گر، ناآشنابودن برگزارکنندگان و مدیران با فضای دیجیتال باعث شد گرایش کمتری به تکنولوژی داشته باشند؛ در راهبردها، ایجاد فضای مجازی، خلاقیت و کارآفرینی در توسعه بازاریابی، برگزاری پیش بینی آنلاین، استفاده از تکنولوژی مدرن در سالن ورزشی و تبلیغات اینترنتی و در پیامدها، رفتار مثبت هواداران ایفای نقش می کنند. براساس یافته ها، مسئولان کشتی نیاز دارند که از تکنولوژی های مختلف در حوزه بازاریابی در کشتی استفاده کنند.
دریچه ای نظری بر سیاست ِ فناوری نوین
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
65 - 97
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر با پیدایشِ انقلاب صنعتیِ چهارم و بسیط یافتن نظام هایِ سایبری، سیاستگذاری تکنولوژی به عنوان عنصری حیاتی و ارزشمند تلقی شده و نوآمد کردن آن به عنوان مولفه ای از توسعه یافتگی و قدرت محسوب می شود. اهمیت این موضوع را زمانی بهتر متوجه می شویم که رقابت های استراتژیکِ بازیگران بین المللی-عموما قدرت های بزرگ- جهتِ فعالیت های خود را به سمت و سوی تحقیق و توسعه در حوزه فناوری های نوظهور سوق داده و در حال تبدیل کردن آن به یکی از مهمترین مزیت های راهبردی در محیط داخلی و جهانی هستند. این مقاله با مفروض گرفتن آینده رقابتِ ژئوپلیتیک-ژئواستراتژیک با محوریتِ تکنولوژی و نوعِ رگولاتوری آن و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی به دنبالِ پاسخِ به این سوال است که "فناوری" چگونه توسط جوهره دوانگارِ سیاستگذاری و تنظیم گری دچار دگردیسی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد سیستم های پیشرفته فناورانه با بازتولید مولفه های نوینِ ژئوپلیتیکی و استفاده از کارکردهای نظامی، امنیتی، سیاسی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچریِ آن، تاثیر قابل ملاحظه ای در ارتقاء، تحول و تطورِ پیشرفت و قدرت کشورها دارد.
تحلیل فلسفی مهندسی تمدن در بستر جنگ اراده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین فلسفه تاریخی از روابط اراده های سازمان یافته که به قدرت تمدنی تبدیل می شوند، مسئله ی ساده ای نیست. ظرفیت تمدن ها ازیک سو تابع قدرت کنش گری اراده های قاهر و ابزارهای آن و ازسوی دیگر به مکانیزم گردش قدرت برمی گردد. چه طیفی از اراده ها و با چه ضریب نفوذی، مبدأ ظهور تمدن ها هستند؟ حرکت تمدنی، حاصل هماهنگی شبکه ی اراده های جهت یافته است. کنش گری اراده ها ضریب نفوذ یکسانی ندارند؛ بلکه برخی به دلیل قدرت روحی و عقلی، قاهرند؛ لذا ساخت جامعه، برآیند نفوذ قدرت برتر و پذیرش آن می باشد. نظام اراده ها نیز در سه مقیاس: «تاریخی، اجتماعی، فردی» محور تحولات می باشند و در صورت هماهنگی بر محور واحد و عهده سپاری همدلانه به قوانین سازمان تمدنی خود، جامعه در وضعیت تکاملی قرار گرفته و تمدن ها شکوفا می شوند. فرایند ظهور تمدن ها، در یک روند خطی صورت نمی گیرد، بلکه از بستر جدال اراده های درونی و بیرونی عبور می کند. این پژوهش با روش تحقیقات کتابخانه ای و مطالعات نظری نشان می دهد که غلبه بر وضعیت موجود تمدنی، با کنشگری اراده های سازمان یافته در مقیاس فرد، در سه بعد «اخلاق، عقلانیت، رفتار» و در مقیاس جامعه با تولید «علوم، ساختارها، تکنولوژی» متناسب با بافت بومی و ارزشی امکان پذیر است.
شناسایی، دسته بندی و رتبه بندی شاخص های عملکرد مدارس با استفاده از روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
409 - 430
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی، دسته بندی و رتبه بندی شاخص های عملکرد مدارس با استفاده از روش کیو می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و پارادایم تفسیری می باشد. این پژوهش در دو گام انجام شد؛ استراتژی تحقیق در گام اول تحلیل محتوای کیفی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل 24 نفر از چهارگروه والدین، مدیران و کارکنان دبیرستان دخترانه، معلمان و نیز مسوولان سازمان آموزش و پرورش شهر یزد و نمونه گیری بصورت هدفمند می باشد و حجم نمونه ها تا اشباع نظری ادامه داشت. استخراج شاخص های عملکرد از مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. گام دوم این تحقیقی با استفاده از روش تحلیل عاملی محور کیو، به گونه شناسی ذهنی 33 نفر از والدین با استفاده از پرسشنامه و به صورت میدانی پرداخته شد. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از تحلیل محتوا و در بخش کمی از نرم افزارSPSS و روش کیو استفاده شد. یافته های پژوهش منجر به دستیابی به هفت گونه ذهنی متفاوت حاکی از ناهمگونی و تفاوت قابل توجه در دیدگاه والدین در خصوص معیارهای عملکردی شده است، تفاوتی که مدیران این مدرسه را به بخش بندی بازار بر اساس درک خواسته ها و نیازهای مخاطبان هدفی با ذهنیت های متفاوت دعوت کرده و بینش مدیران این صنعت را در خصوص تخصیص سرمایه با نگاهی از بیرون به درون و تاکید بر سیستم ارزشیابی مخاطب محور ارتقا می دهد.
چالش های اخلاقی هوش مصنوعی در رسانه های نوین و راهکارهای مواجهه با آن
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال پنجم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
52 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف: رسانه یکی از تأثیرپذیرترین صنایع نسبت به تغییرات تکنولوژی است.کاربردهای هوش مصنوعی در صنعت رسانه دامنه گسترده ای را شامل می شود. از دیگر سو هوش مصنوعی می تواند پیامدهای منفی زیادی هم داشته باشد. در واقع هر چیزی که کاملاً خودکار باشد می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد. یکی از راه های حفاظت های سازمانی در برابر خطرات هوش مصنوعی و اولین و شاید حیاتی ترین گام برای جلوگیری از این نتایج، اخلاق هوش مصنوعی است. در نوشتار حاضر ابتدا چالش های اخلاقی در صنعت رسانه و سپس راهکارهای مواجهه با این چالش های اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است.روش شناسی پژوهش : مقاله حاضر با رویکردی مروری-تحلیلی و با ارائه شواهد و تجزیه وتحلیل موضوع انجام شده است. داده ها با روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع دانشگاهی و الکترونیکی جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر استدلال و استنتاج مدون انجام گرفته است.یافته ها: آنچه از مطالعه مروری حاضر حاصل شد گویای چالش های اخلاقی پیش روی صنعت رسانه در مواجهه با هوش مصنوعی است که عبارتند از: حفظ حریم خصوصی، نظارت و حفاظت از داده ها، سوگیری (فقدان اصل بی طرفی)، کمک به وقوع شورش ها و به خطر افتادن امنیت عمومی جوامع، حذف مشاغل رسانه ای، کاهش ارزش انسانی، انحصار قدرت اقتصادی و مناقشه بر سر مالکیت محصول رسانه ای و گسترش جعل عمیق و نشر اطلاعات نادرست.بحث و نتیجه گیری: تنها شناسایی چالش های اخلاقی کافی نیست، بلکه ضروری است برای آن ها راهکارهایی اندیشیده شود. تدوین قوانین قابل اجرا، حسابرسی اخلاقی و بهره گیری از سواد رسانه های دیجیتال به عنوان راهکارهای مواجهه با چالش های اخلاقی هوش مصنوعی در نظر گرفته شده است.
مقایسۀ اندیشۀ مارتین هایدگر و عبدالکریم سروش، دورۀ متقدم در باب تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اندیشه هایدگر و سروش دوره متقدم در باب تکنولوژی بود. روش: روش استفاده شده در این پژوهش، روش مقایسه ای بود. در راستای پیشبرد پژوهش، نخست نسبت میان سوبژکتیویسم و تکنولوژی مدرن و همچنین نحوه مواجهه هایدگر با تکنولوژی، تجزیه و تحلیل شد و بر این امر تأکید شد که نزد هایدگر، تکنولوژی نه ابزار صرف، بلکه نوعی انکشاف، هستی شناسی و شیوه تفکر بود که به موجب آن، نگاه انسان مدرن به عالم و آدم عوض شد. یافته ها: از نظر هایدگر، تنها راه مواجهه صحیح با تکنولوژی مدرن، مواجهه گسستی- پیوستی با آن بود. در ادامه مسیر پژوهش، اندیشه سروش جوان و متقدم در باب تکنولوژی با تأکید بر مقاله "صناعت و قناعت" مورد واکاوی قرار گرفت. و به این یافته اصلی و اساسی اشاره شد که لب لباب رهیافت سروش در مقاله "صناعت و قناعت" در باب تکنولوژی مدرن، رویکردی سلبی و مبتنی بر نفی کامل تکنولوژی مدرن بود. نتیجه گیری: نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که با مقایسه دیدگاه سروش و هایدگر در باب تکنولوژی می توان چنین نتیجه گیری کرد که مواجهه هایدگر با تکنولوژی مدرن، مواجهه ای مبتنی بر گسست و پیوست توأمان بود؛ در حالی که سروش متقدّم، مواجهه ای کاملاً سلبی در قبال تکنولوژی مدرن اتخاذ کرد و قادر به برقراری مواجهه ای دیالوگی و دیالکتیکی با تکنولوژی مدرن نبود.
واکاوی تأثیرات تکنولوژی بر کیفیت بخشی فضاهای عمومی شهری در چارچوب شهرهای هوشمند، مورد مطالعاتی: ایران مال، تهران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
183 - 210
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات و دیجیتالی شدن، منجر به تحولات عمده ای در شهرها و زندگی شهری در تمامی ابعاد شده است. تکنولوژی به عنوان عامل تسهیل گر امور و افزایش کیفیت های زندگی شهری به ویژه در فضاهای عمومی شناخته می شود. مطرح شدن مفهوم شهر هوشمند به عنوان یک سیاست شهری و پارادایم غالب، نمایانگر تأثیرات این تحولات است. در این مقاله، با هدف کشف اثرپذیری تکنولوژی در دو حوزه تئوری و عملی شهرها و با استفاده از رویکرد کیفی و رهیافت مرور نظری ادبیات موضوع، به تحلیل تاثیرات تکنولوژی در سطوح کلان و خرد شهری با تاکید بر کیفیت بخشی فضاهای عمومی شهری در چارچوب شهر هوشمند پرداخته شده است. ایران مال به عنوان نمونه موردی این تحقیق در نظر گرفته شده است تا تأثیرات کلان و خرد تکنولوژی در فضاهای عمومی آن از منظر تئوری و عمل بررسی شود.نتایج تحقیق نشان می دهد که در حوزه تئوری، تکنولوژی باعث شکل گیری نظریه های جدیدی چون شهرهای دیجیتال، سایبری، خلاق، مبتنی بر دانش و یادگیری و به ویژه مفهوم شهر هوشمند به عنوان گفتمان غالب شده است. در حوزه عملی نیز، استفاده از تکنولوژی می تواند به حل چالش های شهری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، حمل ونقل، محیطی، حکمرانی و... کمک کند. در مقیاس خرد، با تأکید بر فضاهای شهری هوشمند، تکنولوژی به ایجاد ارتباط میان انسان، فضا و تکنولوژی منجر شده که نتیجه آن بهبود کیفیت زندگی شهری در فضاهای عمومی است. نمونه موردی ایران مال نشان دهنده تحقق این مفاهیم در مقیاس کلان و خرد است، جایی که فناوری های نوین در ساختارهای فیزیکی و عملکردهای شهری ادغام شده اند و باعث بهبود تجربه شهری برای بازدیدکنندگان شده اند. در انتها پیشنهادات کاربردی برای بهبود عملکرد ایران مال و بهره برداری بیشتر از تکنولوژی های موجود با توجه به یافته های پژوهش مطرح شده است.
مطالعه و تحلیل آینده نگری کاربرد بازآفرینی هوشمند در احیای بافت مرکزی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
80 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر، بازآفرینی شهری به یک استراتژی حیاتی برای مقابله با چالش های بسیاری از شهرها تبدیل شده است، به ویژه در زمینه افزایش سریع شهرنشینی و نیاز به توسعه پایدار. مطالعه در زمینه آینده پژوهی در بازآفرینی بافت مرکزی شهری، به خصوص از طریق رویکرد شهر هوشمند، به بررسی راه حل های نوآورانه برای احیای هسته شهری کلان شهرهایی همچون تهران می پردازد. مفهوم آینده پژوهی شامل پیش بینی سیستماتیک روندها و چالش های آینده است که به برنامه ریزان شهری و تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد تا به توسعه های احتمالی پیش رو فکر کرده و استراتژی های مؤثری طراحی کنند. در زمینه تهران، بافت مرکزی شهری دارای تلفیقی از اهمیت تاریخی و چالش های مدرن، از جمله ازدحام ترافیکی، زیرساخت های ناکافی و نابرابری های اجتماعی است. با استفاده از روش های آینده پژوهی، ذی نفعان می توانند عوامل کلیدی تغییر و نیازهای نوظهور جمعیت را شناسایی کنند. رویکرد شهر هوشمند، فناوری و تجزیه وتحلیل داده ها را در برنامه ریزی شهری ادغام می کند و مدیریت منابع شهری را پاسخ گو و کارآمدتر می سازد. این رویکرد بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان از طریق خدمات، زیرساخت و پایداری محیط زیست تمرکز دارد. در تهران، اجرای فناوری های هوشمند می تواند به طور قابل توجهی به بازآفرینی هسته شهری کمک کند. علاوه بر این، تحلیل بازآفرینی شهری با لنز آینده پژوهی و اصول شهر هوشمند از اهمیت مشارکت جامعه و برنامه ریزی مشارکتی تأکید می کند. درگیر کردن جوامع محلی در فرایند تصمیم گیری اطمینان می دهد که راه حل های توسعه یافته نه تنها به چالش های فنی پاسخ دهد، بلکه با نیازها و آرزوهای شهروندان نیز هم راستا باشد. در نهایت، اجرای مؤثر یک رویکرد شهر هوشمند مبتنی بر آینده پژوهی می تواند به هسته شهری پایدارتر و مقاوم تر در تهران منجر شود و به رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و کیفیت زندگی بهتر برای ساکنان آن کمک کند. مواد و روش هااین مطالعه با هدف ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت تحول و ترقی شهرهای هوشمند و تأثیر مثبت آن ها بر بازآفرینی شهری در ایران طراحی شده است. تحقیق به طور کلی به عنوان یک مطالعه توسعه ای و کاربردی طراحی شده و به دو مرحله کلیدی به نام های مرحله شناختی و مرحله اکتشافی تقسیم می شود. در مرحله شناختی، محققان به جمع آوری داده ها از منابع مختلف پرداخته اند. برای این منظور، روش های متنوعی از جمله مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، انجام پیمایش و مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. در این مرحله، داده های کیفی ابتدا از طریق پرسشنامه های باز و مصاحبه ها گردآوری شدند. همچنین، داده های کمی نیز به صورت عددی، با استفاده از روش وزن دهی بر مبنای پرسشنامه های دلفی، تهیه شده اند. اعضای پنل دلفی متشکل از 29 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و مشارکت کردند. هدف آنالیز اطلاعات جمع آوری شده این است که با به کارگیری روش فراترکیب، دیدگاه ها و نکات کلیدی مؤثر در تحولات مرتبط با بازآفرینی هوشمند شناسایی شوند. از طریق مرور سیستماتیک ادبیات مربوطه، شش بعد اصلی شامل: کالبدی و دسترسی، عملکردی، زیست محیطی، زیست پذیری، اقتصادی، و اجتماعی/فرهنگی تعریف و مورد تحلیل قرار گرفتند. در ادامه، 33 مؤلفه و 107 شاخص به عنوان معیارهای کلیدی استخراج شدند. سپس، این شاخص ها در اختیار گروه دلفی قرار گرفتند و از اعضای این گروه خواسته شد تا به هر یک از شاخص ها امتیاز دهند و به شناسایی و معرفی عوامل بالقوه ای بپردازند که می توانند بر عدم تحقق اهداف بازآفرینی تأثیر منفی بگذارند. در مرحله اکتشافی، تمرکز بر شناخت نظرات و دیدگاه های ذی نفعان به عنوان یک عامل ضروری مطرح است. در این راستا، با جمع بندی داده ها و استفاده از رویکرد سیستمی و تحلیل محیطی، تلاش شده است تا پیشران های اصلی مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت فرایند بازآفرینی شناسایی و سناریوهای ممکن آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. این سناریوها به منظور برنامه ریزی بهینه و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در زمینه بهبود وضعیت کنونی شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تدوین شده اند.یافته هادر قدم نخست با استفاده از روش فراترکیب 6 بعد، 33 مؤلفه و 107 شاخص استخراج شد. در فاز اکتشافی به منظور شناسایی عوامل اثرگذار و بهره گیری از رویکرد سیستمی و پویش محیطی، پیشران های کلیدی شناسایی و با تبیین وضع موجود، سناریوهای محتمل آینده شناسایی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دلفی نشان می دهد بازآفرینی هوشمند در ابعاد عملکردی (0/3456)، کالبدی و دسترسی (0/2345)، اجتماع/فرهنگ (0/1789)، اقتصادی (0/1234)، زیست محیطی (0/0678) و سپس زیست پذیری (0/0498) اثرگذاری بیشتری در ارتباط با تحولات و بازساخت فضایی بافت مرکزی شهر تهران بازی خواهد کرد. براساس رویکرد پژوهش، بخش مرکزی تهران به چند خرده حوزه درک پذیر قابل تقسیم است. هدف از این تقسیم، تعریف زیرحوزه های غالب و درک پذیر برای ارائه برنامه ها و آینده های کوچک مقیاس تر و سریع الوصول تر برای هر حوزه مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند، ضمن توجه به برقراری تعادل میان این اندام واره های ناحیه مرکزی است. تدقیق و تشخیص این حوزه ها در هسته قدیمی و مرکزی شهر، افراط ها و کاستی ها را در هر حوزه نمایان خواهد کرد که می تواند به پتانسیل سنجی و آینده پژوهی آن ها در خصوص کاربست شهر هوشمند بینجامد. در بخش مرکزی کلان شهر تهران خرده حوزه های زیر قابل تمییز هستند:1. حوزه اقتصادی که این ناحیه با عملکرد غالب تجاری و تجمع مغازه های عمده فروشی و خرده فروشی قابل تشخص است.2. حوزه فرهنگی آموزشی که با عملکرد و فعالیت غالب کاربری های فرهنگی و گردشگری که رو به تخریب و نابسامانی است، همراه است.3. حوزه مسکونی که اکنون بخش کوچکی از این نواحی را به خود اختصاص داده و جابه جایی و تخلیه این خرده حوزه ها بسترساز زندگی ناسالم شهری شده است.4. حوزه اداری خدماتی که با عملکرد غالب انتشارات و چاپخانه ها، مؤسسه ها و ادارات، بانک ها، پذیرایی ها و... که در حال حاضر نمود بیشتری دارد. ارزیابی اولیه ساختار فضایی بافت مرکزی نشان می دهد ساخت و بافت شهری به شدت تحت تأثیر فرسودگی، عدم تعادل و توزیع نامناسب کاربری ها و گسیختگی در ساختار مورفولوژیک قرار دارد. این مسائل به ویژه شامل تقسیم کار فضایی ناکارآمد است.مطابق نتایج، 5 پیشران؛ طراحی سیستم های انعطاف پذیر و مدولار، خوانش زیباشناسی و بهره گیری از فرهنگ مصور در بازآفرینی رویدادمدار، امتزاج عناصر و فرایند بازآفرینی با محیط پیرامون، انعطاف پذیری در عملکرد و طراحی مکان های هوشمند عوامل کلیدی خواهند بود که با تشریح اقدامات و بازیگران براساس ماتریس مشارکت کارکنان پروژه، حوزه مسئولیت، تحقیق و توسعه، حمایت فنی، مدیریت تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و مدیریت قائل است. نگرش کلان حاکم بر این پژوهش معتقد است که بافت مرکزی شهر تهران (به عنوان هسته های عملکردی فضایی)، ۴ کارکرد ویژه شهر هوشمند را بازتولید کرده و در مسیر هوشمندی در حرکت است: 1) توسعه مراکزی تجاری و مال ها؛ 2) توسعه خدمات تخصصی فناور؛ 3) توسعه خدمات پشتیبان، شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها؛ و 4) گذار از بافت تاریخی به بافت فرهنگی کارکردی.نتیجه گیریبررسی ها نشان می دهد روش های موجود برنامه ریزی شهری نتوانسته اند مشکلات بافت های تاریخی کلان شهر تهران را حل کنند و نیاز به رویکردی جدید احساس می شود. ساختار فضایی و عملکردی بخش مرکزی تهران ابتدا نظم خاصی داشت که ناشی از ویژگی های محیط طبیعی و اجتماعی اقتصادی آن بود. اما با تغییرات تاریخی و ظهور مدرنیسم، این ساختار دچار تغییرات جدی شده و به شکل ناهمگون درآمده است. گسترش کالبدی فضایی، توزیع نامتناسب کاربری ها و استقرار نامتعادل جمعیت به ظهور بافت های ناکارآمد منجر شده است. این نواحی، شامل بافت های تاریخی و میانی، دارای کیفیت زندگی سطح پایینی هستند و با چالش هایی نظیر مسکن نامناسب، کاربری های ناسازگار، کمبود فضای سبز و زیرساخت های ناکافی مواجه اند. اگر به این مشکلات توجه نشود، ممکن است در آینده به مسائل بزرگ تری تبدیل شوند. بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری که برای ساماندهی مناطق ناکارآمد طراحی شده اند، به دلیل نگرش تک بعدی و عدم توجه به ساختارهای انسانی، شکست خورده اند. مفهوم بازآفرینی هوشمند به عنوان یک رویکرد جامع در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد می تواند فرایند حل مسائل شهری را تسهیل کند و استانداردهای کیفیت زندگی را برای نسل های حاضر و آینده تأمین کند. مدیریت بازآفرینی مکان های مرکزی باید به گونه ای باشد که ایده ها و سیستم های نوآوری را جذب کند تا فعالیت های اجتماعی افزایش یابد. در نهایت، اجرای پروژه های بازآفرینی هوشمند در بافت مرکزی کلان شهر تهران نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. استفاده از فناوری های نوین و تشویق مشارکت عمومی می تواند کلید موفقیت این فرایند باشد و بهبود کیفیت زندگی ساکنان را تضمین کند. برقراری ارتباط مؤثر میان شهروندان و ایجاد فضاهای مناسب برای زندگی و کار می تواند تحولات مثبت و پایداری در بافت مرکزی کلان شهر تهران ایجاد کند.
اثر فن آوری بر شکاف جنسیتی دستمزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
33 - 66
حوزههای تخصصی:
اگرچه که فن آوری و تکنیک های به کارگیری ابزار، همواره نقش مهمی در تحولات زندگی انسان داشته، اما سرعت چشم گیر پیشرفت های فناورانه دنیای امروز، اذهان زیادی را معطوف به تبعات این تحولات نموده است. این فناوری ها با تأثیر بر نحوه رفتار و عملکرد جوامع، موجب تأثیر بر اقتصادها نیز می شود. از آنجایی که به نظر می رسد رشد فناوری های جدید باعث افزایش سهم اقتصاد خدماتی و سهم نیروی کار ماهر و درنتیجه تغییر ساختار اشتغال در اقتصاد خواهد شد، به نظر می رسد شکاف جنسیتی دستمزد نیز متأثر از تحولات فناورانه دنیای امروز شود. شکاف جنسیتی دستمزد در بازار کار به عنوان یکی از مهم ترین جنبه های نابرابری بین زنان و مردان شناخته شده و علی رغم سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها در سطح ملی و بین المللی برای رفع نابرابری جنسیتی، شکاف جنسیتی دستمزد همچنان به عنوان یک مشکل حل نشده باقی مانده است. از این رو، این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر شکاف دستمزد بین مردان و زنان با تأکید بر تکنولوژی صنعت طراحی شده است. در این راستا، تأثیر تکنولوژی صنعت بر شکاف جنسیتی دستمزد به تفکیک صنایع در سطح کدهای دو رقمی ISIC طی سال های 1385، 1390، 1395 و 1400 موردبررسی قرارگرفته است. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که تکنولوژی تأثیر مثبت و معنی دار بر شکاف جنسیتی دستمزد در صنایع دارد.