اقتصاد و برنامه ریزی شهری

اقتصاد و برنامه ریزی شهری

اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره 5 پاییز 1403 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی نیروهای پیشران تأثیرگذار بر شکوفایی شهری با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد آینده پژوهی شکوفایی شهر بهبهان مدل تحلیل اثرات متقاطع نیروهای پیشران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۶
در جهان امروز، شهرها مکان اصلی کار و زندگی انسان ها هستند [1]. شهرنشینی به عنوان یکی از پدیده های عمده دوران معاصر، از عوامل مهم تأثیرگذار بر سلامت فردی اجتماعی شهروندان و مظهر شبکه ای از روابط پیچیده اجتماعی و شکل دهنده بسیاری از چالش های اساسی در زندگی شهروندان نیز است [2]، به طوری که بیشتر شهرهای بزرگ با مشکلاتی همچون جدایی گزینی قومی، محرومیت و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، سلامت، رفاه، نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی، تفریحی و... مواجه اند [3]. امروزه رهیافت های گوناگونی از جمله شهر اکولوژیک، رشد هوشمند، زیست پذیری، نوشهرگرایی و شکوفایی شهری برای مواجهه با این شرایط و حل این معضلات در شهرهای جهان مطرح و به کار گرفته شده است [4]. در سال 2012 سازمان اسکان بشر ملل متحد، رویکردی تازه ای را در حوزه توسعه شهری، به نام شکوفایی شهری مطرح کرد که عبارت است از: یک ساخت اجتماعی که به حوزه اعمال بشر جامه عمل می پوشاند [5]. شهر شکوفا شهری است جامع که فضاهایی برای تعامل اجتماعی، تفریح، توسعه اقتصادی و اجتماعی گروه های آسیب پذیر و انسجام اجتماعی را با فراهم کردن فضاهای مناسب و طراحی متناسب فراهم می کند. هدف سازمان ملل از شکوفایی شهری، دسترسی به ایمنی فراگیر و قابل دسترس، فضاهای سبز و عمومی به ویژه برای زنان، کودکان، سالمندان و افراد ناتوان است. به کارگیری روش آینده نگاری در شهرها و مدل سازی مراحل آینده نگاری در حیطه مسائل شهری می تواند به رواج فرهنگ آینده نگاری و کاربرد آن در شهرها بینجامد و با تشویق به مشارکت در حل مسائل شهری مفید واقع شود [6]. در واقع، وجود چنین مشکلاتی، موجبات روی آوردن به رویکرد آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری را فراهم کرده است. از این رو، با محور قرار دادن نظریه شهر شکوفا، فصل نوینی از توسعه فضای شهری فراروی برنامه ریزان، مدیران و... گشوده می شود. این ابتکار نوعی رویکرد اساسی برای تحقق آن در مسیر پایداری در سطوح مختلف سلسله مراتبی و مقیاس های جهانی، ملی، منطقه ای و محلی است [7]. بنابراین هر شهری در راستای نیل به شکوفایی، دستخوش فراز و نشیب هایی می شود [8]. در نتیجه در سال های اخیر، تلاش در زمینه سنجش شکوفایی شهری در شهرهای مختلف جهان مورد توجه واقع شده است. این سنجش و مقایسه، شهرها را در ارتباط با پنج بعد شکوفایی شهری یعنی تولید اقتصادی و بهره وری، کیفیت زندگی، عدالت، زیرساخت ها و پایداری زیست محیطی مورد توجه قرار داده اند.شهر بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان به عنوان یکی از شهرهای قدیمی استان با جمعیتی 122 هزار نفری به عنوان جامعه هدف پژوهش با مشکلاتی همچون گسترش سریع شهرنشینی، تغییر کاربری های غیر اصولی در حوزه زمین های کشاورزی و باغ ها، زیرساخت های نامناسب شهری، فرسوده بودن زیاد بافت ها شهری و عدم تناسب با دیگر بافت ها، نبود دسترسی مناسب شهروندان به خدمات شهری، گسترش پراکنده شهر، آلودگی هوا و افزایش هزینه های خدمات رسانی مواجه است. علی رغم این موارد، ضرورت به کارگیری روش های مؤثر برای پیشبرد اهداف نوآورانه و شکوفا لازم است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف اصلی تحلیل و ارزیابی شاخص های شکوفایی شهری در سطح شهر بهبهان در پی پاسخ گویی به سؤالات زیر است:1- عوامل تأثیرگذار بر شکوفایی شهر بهبهان کدام اند؟2- از میان نیروهای پیشران تأثیر گذار بر شکوفایی شهر بهبهان کدام پیشران بیشترین و کمترین تأثیر را دارد؟مواد و روش هاروش پژوهش حاضر با توجه به مسئله پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی تحلیلی است در این پژوهش ب ه منظور ف راهم س اختن مب انی تئوری و به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز در زمینه شاخص های شکوفایی شهری از روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه است. در این پژوهش جامعه آماری تحقیق را مدیران شهری و خبرگان دانشگاهی صاحب نظر در حوزه برنامه ریزی شهری تشکیل می دهند. معیارهای انتخاب مدیران و خبرگان، تسلط نظری، تجربه عملی، تمایل و توانایی مشارکت در پژوهش و دسترسی است. بنابراین، با روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 20 نفر از خبرگان، متشکل از کارشناسان با تخصص های برنامه ریزی شهری و آینده پژوهی که با منطقه مورد پژوهش آشنایی داشته اند؛ جهت پاسخ گویی میزان تأثیر هر یک از عوامل بر سایر عوامل انتخاب شدند. در این ارتباط، 41 متغیر به دست آمده از مصاحبه با خبرگان با هم تلفیق می شود و مجموعه ای از متغیرهای مؤثر بر آینده شکوفایی شهر بهبهان منطقه در ابعاد پنج گانه (بهره وری، زیرساخت ها، کیفیت زندگی، برابری و مشارکت اجتماعی و پایداری محیط زیست) استخراج شد. سپس، با به کارگیری روش تحلیل اثرات متقاطع، تحلیل متغیرها از طریق نرم افزار میک مک صورت گرفته و در نهایت عوامل پیشران کلیدی شکوفایی شهری استخراج شد.یافته هاتحلیل کلی محیط سیستم: جدول 2، برآیند اثرات متقابل 41 پیشران تأثیرگذار بر وضعیت آینده شکوفایی شهر بهبهان، بر اساس تشکیل ماتریس 41×41 است. نتایج این جدول نشان دهنده تعداد تکرار 4 بار و درجه پرشدگی 91/07 درصد است که حکایت از تأثیرگذاری بسیار زیاد پیشران ها بر هم دارد. از مجموع 1681 رابطه قابل ارزیابی در ماتریس، 150 رابطه عدد صفر، 465 رابطه با مقدار یک دارای تأثیر ضعیف نسبت به هم و 692 رابطه با عدد 2 دارای روابط اثرگذاری نسبتاً قوی است. به علاوه، 374 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد و از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری زیادی برخوردارند. شهر بهبهان به دلیل گسترش سریع شهرنشینی، با مشکلاتی همچون تغییر کاربری های غیر اصولی در حوزه زمین های کشاورزی و باغ ها، زیرساخت های نامناسب شهری، فرسوده بودن زیاد بافت ها شهری و عدم تناسب با دیگر بافت ها، نبود دسترسی مناسب شهروندان به خدمات شهری، گسترش پراکنده شهر، آلودگی هوا و افزایش هزینه های خدمات رسانی مواجه است. همچنین، نبود یک برنامه ریزی درست و منطقی، این شهر را در آینده ای نه چندان دور به شهری تبدیل خواهد کرد که قابلیت زیست در آن با مشکل مواجه خواهد بود. از میان 41 نیروی پیشران، 9 پیشران بازریابی و ایجاد بسترهای سرمایه گذاری، وضعیت اشتغال، برابری اجتماعی، شرایط اقتصادی، اشتغال و مشارکت زنان، رضایت از امنیت عمومی، برابری اقتصادی، قدرت اقتصادی و کیفیت مسکن بر وضعیت شکوفایی شهر اثر کلیدی دارند و این پیشران ها مربوط به بعد بهره وری و عدالت و مشارکت اجتماعی هستند، بنابراین مؤثرترین و کلیدی ترین پیشران ها محسوب می شوند و برای بالا بردن سطح شکوفایی شهری در شهر، توجه به این شاخص ها از اهمیت خاصی برخوردار است.نتیجه گیریاین پژوهش با هدف تحلیل و ارزیابی شاخص های شکوفایی شهری، شهر بهبهان انجام گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داده است که الگوی کلی پراکندگی پیشران های شکوفایی از نظر تحلیل اثرات متقابل، در مجموع بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی تقریباً پایدار است. از میان 41 نیروی پیشران، 9 پیشران بسترهای سرمایه گذاری، وضعیت اشتغال، برابری اجتماعی، شرایط اقتصادی، اشتغال و مشارکت زنان، رضایت از امنیت عمومی، برابری اقتصادی، قدرت اقتصادی و کیفیت مسکن جزء پیشران های کلیدی تأثیرگذار بر آینده شکوفایی شهر بهبهان هستند. تحلیل این پیشران ها نشان داده است که شاخص های وضعیت اشتغال، ایجاد بسترهای سرمایه گذاری، شرایط اقتصادی و قدرت اقتصادی مربوط به بعد بهره وری و نشان دهنده اهمیت این بعد از شکوفایی است. همچنین، شاخص های برابری اجتماعی، اشتغال و مشارکت زنان و برابری اقتصادی مربوط به بعد عدالت و مشارکت اجتماعی و شاخص های کیفیت مسکن و رضایت از امنیت عمومی مربوط به بعد کیفیت زندگی شکوفایی شهر هستند.یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد از پنج بعد شکوفایی شهری در شهر بهبهان، بعد بهره وری، عدالت و مشارکت اجتماعی و کیفیت زندگی از اهمیت بالایی برخوردارند و باید متولیان شهر به این ابعاد توجه خاص و بیشتری داشته باشند.نتایج به دست آمده از این پژوهش در تطابق با نتایج پژوهش های محمدخانی و همکاران (1400)، برزگر و همکاران (1401) و پیتمن و همکاران (2019)، نشان دهنده اهمیت شکوفایی شهری به عنوان یک سیاست شفاف، توسعه متعادل و هماهنگ در یک محیط حاکی از انصاف و عدالت است. علاوه بر این، نتایج این پژوهش هم راستا با تحقیقات عباسی (1401)، و خزاعی نژاد (1400) است، که نشان می دهد موضوع شکوفایی شهری رویکردی کل نگر و جامع برای ارتقای سطح خوشبختی جمعی و هدایت شهرها به سوی افقی روشن از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی محسوب می شود و شاخص های شکوفایی شهری همچون ایجاد بسترهای سرمایه گذاری در شهرها، برابری اقتصادی و اجتماعی، اشتغال و مشارکت اجتماعی و کیفیت زیرساخت های اساسی برای رسیدن یک شهر به شکوفایی لازم است. بنابراین ضرورت توجه به همه بخش ها و زیربخش و ساختار آن ها و به کارگیری روش های مؤثر برای پیشبرد اهداف نوآورانه و شکوفا لازم است. از این رو، برای دستیابی به فرایندی منطقی برای رسیدن به شرایط مطلوب و ایده آل در قالب مفهوم شکوفایی شهری توجه به همه ابعاد شکوفایی ضروری است.راهکارهای ارتقای شاخص های شکوفایی شهر بهبهان با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش عبارت اند از:1- توجه متولیان امر و مسئولان شهری به توریع بهینه کاربری ها و ارتقای وضعیت زیرساخت ها و کاهش نابرابری در سطوح مختلف فضاهای شهری2- ایجاد تهمیداتی در جهت افزایش کیفیت خدمات شهری3- توجه به بافت های ناکارآمد شهر جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی در آن ها4-ارتقای مشارکت شهروندان در امور شهری جهت ایجاد طرح های شهری5- توجه به وضعیت جغرافیایی شهر در انجام پروژه ها و طرح های توسعه شهری
۲.

اندازه گیری شاخص های شکوفایی شهری در محلات منطقه ۴ شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنیک MARCOS روش MEREC شکوفایی شهری محلات منطقه ۴ ارومیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه: در چند دهه گذشته، افزایش جمعیت در شهرها به ویژه در شهرهای ایران به دلیل مهاجرت به داخل شهرها موجب ایجاد چالش هایی مانند فقر، نابرابری و مشکلات زیست محیطی شده است. به منظور مقابله با این مشکلات و بهبود کیفیت زندگی شهروندان، یکی از رویکردهای مطرح شده، شکوفایی شهری است. شکوفایی شهری مفهومی است که بر ارتقای شرایط اقتصادی، اجتماعی، محیطی و کالبدی شهرها تمرکز دارد و به شهرها کمک می کند تا از طریق ارائه خدمات متوازن و ایجاد زیرساخت های پایدار، رفاه و کیفیت زندگی شهروندان را بهبود بخشند. شهر ارومیه با افزایش مستمر جمعیت و مشکلاتی نظیر افزایش هزینه های خدمات رسانی، بی توجهی به بافت های قدیمی برای بهسازی و نوسازی، فقدان سرزندگی در برخی مناطق و توزیع نامناسب امکانات در سطح شهر، با چالش های متعددی مواجه است. در صورت نادیده گرفتن این مشکلات و عدم رسیدگی به آن ها، مسائل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تشدید شده و وضعیت نامطلوبی بر شهر حاکم خواهد شد. منطقه ۴ شهر ارومیه نیز به دلیل بافت فرسوده، یکی از مناطق درگیر با این چالش ها است. از این رو، مدل شکوفایی شهری به عنوان رویکردی نوین می تواند به ارزیابی میزان تحقق شاخص های شکوفایی شهری در محلات این منطقه بپردازد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تحقق شاخص های شکوفایی شهری در محلات منطقه ۴ شهر ارومیه و ارزیابی وضعیت آن ها از لحاظ میزان شکوفایی شهری انجام شده است. مواد و روش هااین پژوهش از نظر نوع، کاربردی و از لحاظ روش انجام، توصیفی تحلیلی است. داده ها با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، مقالات و روش میدانی از طریق پرسش نامه هایی که از ساکنان محلات منطقه ۴ جمع آوری شده اند، گردآوری شده است. با استفاده از فرمول کوکران و سطح خطای 0/057، تعداد ۳۰۰ پرسش نامه برای ۱۲ محله به طور مجزا توزیع شد. برای وزن دهی به معیارها، از روش MEREC (متد مبتنی بر اثرات حذف معیارها) استفاده شد و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از یکی از روش های جدید تصمیم گیری چندمعیاره به نام MARCOS انجام گرفت. همچنین، برای تهیه نقشه ها، از نرم افزار GIS بهره گرفته شد. پس از انجام مطالعات جامع درباره شکوفایی شهری، ۱۸ شاخص عمومی شکوفایی استخراج و بر اساس این شاخص ها، محلات منطقه ۴ شهر ارومیه اولویت بندی شدند.یافته هایافته های این تحقیق نشان می دهد وضعیت شکوفایی شهری در محلات منطقه ۴ ارومیه متنوع است. بر اساس نتایج حاصل از روش های MEREC و MARCOS، برخی محلات به طور قابل توجهی از وضعیت بهتری نسبت به سایر محلات قرار دارند، در حالی که برخی دیگر نیازمند بهبود شرایط هستند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد محله (A5)، واقع در بین خیابان های عطایی، وحدت و مدنی بالاترین میزان شکوفایی شهری را دارد و محله (A1) بین خیابان های شیخ شلتوت و شاهرخ آباد پایین ترین میزان شکوفایی شهری را نشان می دهد. همچنین، محلات از لحاظ شاخص های شکوفایی شهری شرایط یکسانی ندارند، به طوری که 37/14 درصد از محلات در وضعیت مطلوب، 34/64 درصد در وضعیت نیمه مطلوب و 28/22 درصد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. این توزیع نشان می دهد بخشی از محلات به شرایط خوبی رسیده اند، اما بخش زیادی از منطقه هنوز با مشکلات مهمی در شاخص های شکوفایی روبه رو هستند. دستاورد اصلی این پژوهش، اولویت بندی محلات بر اساس سطح شکوفایی و ارائه پیشنهادهایی برای ارتقای محلات با کمترین میزان شکوفایی شهری است، که شروع این فرایند از سطح محلات ضعیف تر به عنوان یک رویکرد محوری در دستور کار قرار گرفته است. نتیجه گیرینتایج حاصل از روش وزن دهی مرک و رتبه بندی مارکوس بیانگر این است که محله 1 2 4 (A5) با بالاترین امتیاز و محله 1 1 4 (A1) با کمترین امتیاز به ترتیب دارای بالاترین و پایین ترین شکوفایی هستند. همچنین با توجه به رتبه بندی محلات، محلات شرقی (A1, A7, A8) منطقه ۴ ارومیه به عنوان بدترین محلات و محلات واقع در شمال غربی این منطقه (A5, A6, A11) به عنوان بهترین محلات از لحاظ تطبیق با شاخص های شکوفایی شهری انتخاب شده اند. به بیانی دیگر، محلات بخش شرقی محدوده مورد مطالعه دارای وضعیت نامطلوب و محلات شمال غربی دارای وضعیت مطلوبی هستند. به بیانی، برخی از محلات توانسته اند به سطوح بالایی از شکوفایی دست یابند، اما تعدادی دیگر هنوز به توجه ویژه و برنامه ریزی دقیق نیاز دارند. بر این اساس، پیشنهادهایی همچون ایجاد فضاهای سبز و پارک ها در نقاط مختلف منطقه، ترویج استفاده از وسایل نقلیه پایدار مثل دوچرخه، پروژه های نورپردازی، ایجاد دیوارهای نقاشی و تابلوهای شهری جهت ارتقای شکوفایی محلات منطقه ۴ ارائه شده است.
۳.

میزان تأثیرگذاری مؤلفه های پایدار زیست محیطی بر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری (نمونه موردی: مراکز تجاری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پایداری زیست محیطی کیفیت فضاهای عمومی شهر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: انسان همواره تلاش کرده است تا با استفاده از توانایی های ذاتی و فکری خود بر چالش های طبیعی غلبه کند و محیطی آرام برای زندگی خود به وجود آورد. این تلاش ها، در برخی موارد، به آسیب به بستر طبیعی منجر شده است؛ از جمله ساخت و سازهایی که با گذشت زمان فرسوده می شوند و هویت خود را از دست می دهند. در گذشته، معماری به گونه ای طراحی می شد که با طبیعت هم راستا باشد و تعادل میان ساختارهای انسانی و محیط زیست برقرار شود. این همزیستی مسالمت آمیز میان معماری و طبیعت، با آغاز انقلاب صنعتی و افزایش شهرنشینی، دچار اختلال شد. نیاز به ساخت و ساز در این دوران، به به هم خوردن این تعادل و بروز بحران های زیست محیطی متعدد در دنیای مدرن منجر شد. همچنین، بی اعتنایی به بستر طبیعی شهرها آثار جبران ناپذیری را بر زندگی شهری داشته است. یکی از نگرش های مؤثر طی فرایند طراحی فضاهای عمومی شهری، رویکرد پایداری زیست محیطی است. پایداری زیست محیطی با تأکید بر انرژی های تجدید پذیر، به حفظ زیست پذیری کمک می کند. توسعه شهر تهران در سال های اخیر عمدتاً از طریق افزایش ساخت و سازهای بسیار صورت گرفته است. با این حال، بخش دیگری از این توسعه به ایجاد فضاهای تجاری در شهر مرتبط می شود. در این پژوهش به بررسی ابعاد زیست محیطی پرداخته شده است و مسئله اصلی پژوهش، یافتن مؤلفه های پایدار زیست محیطی تأثیرگذار بر ارتقای کیفی فضاهای عمومی شهری است. از طرف دیگر، توجه به زنجیره پایداری تنها مربوط به کشورهایی که در حال توسعه هستند، نیست و در سال های اخیر چرخه اقتصاد نوظهور نیز توجه ویژه ای به این مفهوم داشته است. در این مقاله، تلاش خواهد شد تا با شناسایی مؤلفه های پایدار زیست محیطی و بررسی تأثیر این مؤلفه ها بر بهبود کیفیت فضاهای عمومی شهری، ضرورت بازنگری در مفهوم فضاهای عمومی شهری در زمینه محیط زیست روشن شود. هدف پژوهش، پیدا کردن مؤلفه های پایدار زیست محیطی و سپس، بررسی میزان تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری (نمونه موردی: مراکز تجاری تهران) است. مواد و روش هادر این مطالعه، محققان با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای کیفی به بررسی دیدگاه های متخصصان معماری پرداخته اند. جامعه آماری پژوهش بر اساس جدول مورگان تعیین شده و داده ها از طریق پرسش نامه های پنج گانه لیکرت گردآوری شده اند. همچنین، مشاهده و حضور پژوهشگر در فضاهای تجاری در روزها و ساعت های مختلف انجام شده است. سپس، مطالعه نقشه ها و عکس های هوایی، آمارها و اطلاعات اینترنتی به عنوان ابزارهای تکمیلی جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شده اند. همچنین، در تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل جد ول های فراوانی برای بررسی ویژگی های جمعیت شناختی نمونه ها و وضعیت متغیرهای تحقیق استفاده شده است. شناخت ویژگی های جمعیت شناختی جامعه و نمونه آماری می تواند درک محقق را از موضوع افزایش دهد و زمینه ساز تحلیل های آتی باشد. روش تحقیق براساس هدف پژوهش، کاربردی است. با توجه به نحوه گردآوری داده ها، تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است که محقق به دنبال پاسخ به این سؤال است که مؤلفه های پایدار زیست محیطی به چه میزان می توانند بر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری تأثیرگذار باشند. یافته هادر بخش یافته های تحقیق نتایج حاصل از کاربرد روش های استنباطی استفاده شده در پژوهش ارائه شده است. روش های معمول در آزمون فرضیات به این صورت است که ابتدا فرضیات آماری مطرح شده و پس از آن، بر اساس نتایج حاصل از نرم افزار آماری SPSS، نسبت به تأیید یا رد فرضیه های مورد نظر اقدام می شود. بر این اساس، در تحقیق حاضر برای آزمون فرضیات تحقیق از آزمون t تک نمونه ای/تک گروهی استفاده شده است. به این ترتیب که میانگین برای هر یک از فرضیات تحقیق با مقدار 3 سنجیده شد؛ هر چه مقدار t آزمون از مقدار 3 بزرگ تر باشد، نتیجه می گیریم که فرضیه مطرح شده را با اطمینان بیشتر می توان پذیرفت. همچنین، برای رتبه بندی مؤلفه های مؤثر بر پایدار زیست محیطی و تأثیر آن در فضاهای عمومی شهری (نمونه موردی: مراکز تجاری تهران) از آزمون فریدمن استفاده شد. براساس مطالعات کتابخانه ای و تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها و سپس تحلیل داده ها، یافته های این تحقیق چنین حاصل شد؛ مؤلفه کیفیت زیست محیطی از میان مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری که عبارت اند از؛ مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بیشترین تأثیر را در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری دارد. همچنین، طبق آزمون های انجام شده نیز تأثیرگذاری تمامی ریز مؤلفه هایی که در فرضیه پژوهش مطرح شده و بر کیفیت فضاهای عمومی تأثیرگذار فرض شده بود نیز ثابت شد. نتیجه گیریدر یک جمع بندی کلی از یافته های پژوهش، می توان بیان کرد که در دهه های اخیر، توسعه ناپایدار شهری به آسیب های فراوان و آلودگی های زیست محیطی زیادی در شهرها منجر شده است. تحقیقات انجام شده در مورد مراکز تجاری شهر تهران نشان می دهد هیچ یک از این مراکز تجاری به پارامترهای پایداری زیست محیطی توجهی نکرده اند. بنابراین، معرفی الگوها و سیاست های معماری پایدار زیست محیطی و به کارگیری آن ها می تواند نه تنها ایده ای نوآورانه برای طراحی این مراکز باشد، بلکه به عنوان معیاری برای طراحی صحیح مجموعه های تجاری نیز مطرح شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های پایدار زیست محیطی بر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری (نمونه موردی: مراکز تجاری تهران) انجام شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش شامل پرسش نامه، مشاهده و حضور در فضاهای عمومی (تجاری) است. پژوهشگر در روزها و ساعت های مختلف در فضاهای مختلف تجاری در شهر تهران حضور داشته و از طریق پرسش نامه ها اطلاعات را جمع آوری کرده است. پرسش نامه بر اساس مبانی نظری تحقیق طراحی شده و جامعه آماری مشخص شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمعیت شناسی نمونه آماری، از فنون آمار توصیفی مانند جدول فراوانی استفاده شده است. اکثریت نمونه تحقیق را زنان تشکیل می دهند و بیشتر اعضای نمونه در رده سنی ۳۷ تا ۴۷ سال قرار دارند. از نظر تحصیلات، اکثریت اعضا دارای مدرک کارشناسی هستند و بیشتر آن ها ساکن شهر تهران هستند. پس از آن، تمامی متغیرها و ریزمتغیرها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و پس از بررسی سطح معناداری زیرمعیارها، مشخص شد که تمامی ریزمؤلفه ها با تأکید بر مؤلفه های زیست محیطی در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری تأثیرگذار هستند.
۴.

تبیین نقش میانجی گری متغیرهای تأثیرگذار در تعیین قیمت مسکن؛ مورد مطالعه: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون سوبل رگرسیون گام به گام قیمت مسکن کلان شهر تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
مقدمه: مسکن، چالش اصلی مرتبط با شهرنشینی است، به طوری که هم محرک رشد شهری و هم نتیجه آن محسوب می شود. از طرفی دیگر، مسکن همواره به عنوان یکی از نیازهای پایه و اساسی در جوامع شهری مطرح بوده که کیفیت زندگی و رفاه شهروندان هر ملتی را تعریف می کند و همواره اهمیت بسزایی در زندگی جوامع شهری داشته است. بداعت پژوهش حاضر از این نظر قابل طرح است که تا کنون در پژوهش های انجام گرفته متغیرهای اثرگذار بر قیمت مسکن به صورت خطی و یا فضایی و یکجا با کمک مدل های رگرسیونی و یا آزمون های همبستگی فضایی مدل سازی شده اند. این در حالی است که بسیاری از متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت مسکن، به ویژه ویژگی های اجتماعی محل سکونت، ویژگی های اقتصادی در مقیاس کلان و خرد، هم جواری ها و دسترسی ها نقش تعدیل گر و کنترل کننده بر قیمت مسکن دارند که در پژوهش های بررسی شده به این مهم پرداخته نشده است. کلان شهر تبریز به عنوان ششمین کلان شهر کشور با مسائل متعددی همچون تمرکز بسیار بالای جمعیت و گرانی قیمت زمین و مسکن مواجه است، به نحوی که در دو دهه اخیر رشد فزاینده جمعیت شهری در کلان شهر تبریز، معادلات قیمت مسکن در این شهر را به طور قابل توجهی تغییر داده است. لذا این مقاله ضمن بررسی عوامل تأثیرگذار بر قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز، به دنبال بررسی نقش میانجی گری متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز است. به این منظور، با تدقیق در چارچوب نظری تحقیق و همچنین، بررسی پیشینه و نظریه های مرتبط با قیمت گذاری در بخش مسکن به انتخاب مهم ترین مؤلفه ها و زیرمؤلفه های تأثیرگذار در قیمت مسکن در کلان شهر تبریز پرداخته خواهد شد. در گام بعدی از تعداد مشخصی از مشاورین املاک در سطح کلان شهر تبریز اقدام به پرسشگری خواهد شد و سپس، با استفاده از آزمون های آماری مختلف به تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری SPSS پرداخته خواهد شد. در نهایت، وجوه تشابه و تفاوت پژوهش حاضر با مطالعات پیشین و همچنین نتیجه گیری از تحقیق بررسی خواهد شد. مواد و روش هاپژوهش حاضر در دسته پژوهش های کاربردی بوده و به لحاظ روش شناسی در دسته پژوهش های همبستگی قرار می گیرد که در آن از روش های رگرسیون گیری به منظور بررسی نقش میانجی گری متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و دسترسی در برآورد کنندگی قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی بنگاه داران کلان شهر تبریز بود که به روش گلوله برفی از مشاورین املاک و مستغلاتی که آمادگی به همکاری داشتند، 55 مورد انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی پرسشنامه به صورت صوری و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ 2 محاسبه شد. این پرسشنامه شامل چهار متغیر کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و دسترسی و دارای 39 گویه بود. بعد از پرسشگری، داده ها وارد محیط نرم افزار SPSS 26 شدند و از پیش آزمون های کولموگروف اسمیرنف، شاپیرو ویلک، دوربون واتسون، Tolerance و VIF برای تعیین آزمون های آماری و همچنین، صحت سنجی آزمون های استفاده شده بهره گیری شد؛ به این صورت که از پیش آزمون های توزیع نرمال (کولموگروف اسمیرنف و شاپیرو ویلک) به منظور تعیین آزمون های آماری و از پیش آزمون های دوربون واتسون، VIF و Tolerance برای تأیید صحت مدل رگرسیونی استفاده شد. پس از پیش آزمون ها، آزمون های اصلی به این شرح انجام گرفت؛ ابتدا با استفاده از رگرسیون گام به گام تعداد گویه ها از 39 گویه به 18 گویه خلاصه شد. سپس، از روش رگرسیون گیری اینتر برای بررسی نقش میانجی گری متغیرهای واسط پژوهش استفاده شد. درنهایت، از آزمون سوبل به منظور تأیید نقش کنترلی و میانجی گری متغیرهای واسط استفاده شد. یافته هاپس از بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، مهم ترین معیارها و زیرمعیارهای تأثیرگذار در تعیین قیمت نهایی مسکن شناسایی شدند؛ معیارهای کالبدی فیزیکی (13 زیر معیار)، اقتصادی (9 زیرمعیار)، اجتماعی (10 زیرمعیار) و دسترسی و مجاورت (7 زیر معیار)، به عنوان 4 معیار اصلی پژوهش حاضر انتخاب شدند. سپس در مرحله بعد، با استفاده از رگرسیون گام به گام به بررسی عمیق تر رابطه میان متغیر وابسته پژوهش (قیمت مسکن) و متغیرهای مستقل پژوهش (کالبدی فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و دسترسی) پرداخته شده است. ابتدا با وارد کردن متغیر وابسته (قیمت مسکن) و 39 زیرمعیار دیگر پژوهش به عنوان متغیرهای مستقل، تنها 18 مورد بر متغیر وابسته قیمت مسکن مؤثر شناخته شده است که به ترتیب اثرگذاری وارد مدل شده اند و همچنین، 21 زیرمعیار دیگر از مدل خارج شدند. اولین متغیری که وارد معادله رگرسیون چند متغیره گام به گام شد، فاصله واحد مسکونی از نزدیک ترین کاربری درمانی بهداشتی است. دومین متغیری که نقش بسیار مهمی در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز داشته، میزان تحصیلات ساکنان است. پس از متغیر میزان تحصیلات ساکنان، 15 متغیری که بیشترین اثرگذاری را در تعیین قیمت مسکن در کلان شهر تبریز داشته اند به ترتیب مربوط به نرخ بهره بانکی، برِ ساختمان، بعد خانوار، قیمت مصالح ساختمانی، عوارض نوسازی، قدمت (عمر) ساختمان، فاصله واحد مسکونی از نزدیک ترین ایستگاه های حمل و نقل عمومی، تعداد واحدهای نوساز، نوع اسکلت (سازه)، حسن شهرت شهروندان، سن سرپرست خانوار، سرمایه گذاری، نمای ساختمان، فاصله واحد مسکونی از نزدیک ترین فضای سبز و پارک و در نهایت، فاصله واحد مسکونی از نزدیک ترین مکان مذهبی هستند. به منظور تعیین میزان تأثیر هر یک از متغیرهای مستقل بر قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز، از رگرسیون خطی چند گانه استفاده شد. همچنین، به منظور بررسی صحت سنجی مدل ارائه شده از آزمون دوربون واتسون استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، عامل اجتماعی اهمیت بیشتری در پیش بینی متغیر «قیمت نهایی مسکن» دارد. بنابراین، می توان بیان کرد که تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز بیشتر از هر متغیر دیگری از عامل اجتماعی متأثر است. بعد از اطمینان از نبود همبستگی بین متغیرهای میانجی گر تأثیرگذار در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز، به منظور بررسی نقش میانجی گری هر یک از متغیرهای میانجی از آزمون سوبل استفاده شد. به طور کلی، می توان گفت که نقش میانجی گری متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و دسترسی در افزایش تأثیر متغیر مستقل (عامل کالبدی) در تعیین قیمت نهایی مسکن (متغیر وابسته) در کلان شهر تبریز مشهود است. در بین متغیرهای میانجی، متغیر اجتماعی (6/998) بیشترین تأثیر را در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز دارد. پس از آن به ترتیب متغیرهای میانجی دسترسی (4/667) و اقتصادی (2/736) در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. نتیجه گیرینتایج به دست آمده از رگرسیون چندگانه نشان دهنده آن بود که عامل کالبدی فیزیکی فقط 48 درصد از تغییرات قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز را تبیین می کند و باقی تغییرات (52 درصد) مربوط به عوامل اقتصادی، اجتماعی و دسترسی است. به طور کلی، می توان گفت که در ارتباط با تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز، عامل کالبدی (متغیر مستقل) تنها عامل تعیین کننده نیست و عوامل اجتماعی، دسترسی و اقتصادی به عنوان عوامل واسط و میانجی در افزایش تأثیرگذاری عامل کالبدی در تعیین قیمت نهایی مسکن (متغیر وابسته) در کلان شهر تبریز نقش بسزایی دارند که در میان عوامل تأثیرگذار بیشترین تأثیرگذاری به ترتیب مربوط به عوامل اجتماعی (0/435 = Beta)، کالبدی فیزیکی (0/302 = Beta)، دسترسی (0/290 = Beta) و در نهایت اقتصادی (0/272 = Beta) است. به بیان بهتر، از نظر پرسش شوندگان مشخصه های اجتماعی در مقایسه با سایر مشخصه ها در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز تأثیرگذاری بیشتری دارند. در گام نهایی به منظور تأیید نقش کنترلی و میانجی گری متغیرهای واسط و میانجی گر پژوهش (اقتصادی، اجتماعی و دسترسی) از آزمون سوبل استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر تأیید نقش میانجی گری متغیرهای یادشده در افزایش تأثیر متغیر مستقل (عامل کالبدی) در تعیین قیمت نهایی مسکن (متغیر وابسته) در کلان شهر تبریز است و همچنین، مطابقت معنا دار نتایج به دست آمده در آزمون سوبل با نتایج به دست آمده از رگرسیون چندگانه مشهود است به نحوی که در بین متغیرهای میانجی، متغیر اجتماعی (6/998) بیشترین تأثیر را در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز دارد و پس از آن به ترتیب متغیرهای میانجی دسترسی (4/667) و اقتصادی (2/736) در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. به بیان بهتر، می توان گفت که پایگاه های اجتماعی ساکنان در کلان شهر تبریز و همچنین، حسن شهرت شهروندان تأثیر قابل توجهی در مقایسه با سایر عوامل (کالبدی فیزیکی، اقتصادی و دسترسی) در تعیین قیمت نهایی مسکن در کلان شهر تبریز را دارند. 
۵.

مطالعه و تحلیل آینده نگری کاربرد بازآفرینی هوشمند در احیای بافت مرکزی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی شهری بافت مرکزی شهری تکنولوژی شهر هوشمند کلان شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه: در سال های اخیر، بازآفرینی شهری به یک استراتژی حیاتی برای مقابله با چالش های بسیاری از شهرها تبدیل شده است، به ویژه در زمینه افزایش سریع شهرنشینی و نیاز به توسعه پایدار. مطالعه در زمینه آینده پژوهی در بازآفرینی بافت مرکزی شهری، به خصوص از طریق رویکرد شهر هوشمند، به بررسی راه حل های نوآورانه برای احیای هسته شهری کلان شهرهایی همچون تهران می پردازد. مفهوم آینده پژوهی شامل پیش بینی سیستماتیک روندها و چالش های آینده است که به برنامه ریزان شهری و تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد تا به توسعه های احتمالی پیش رو فکر کرده و استراتژی های مؤثری طراحی کنند. در زمینه تهران، بافت مرکزی شهری دارای تلفیقی از اهمیت تاریخی و چالش های مدرن، از جمله ازدحام ترافیکی، زیرساخت های ناکافی و نابرابری های اجتماعی است. با استفاده از روش های آینده پژوهی، ذی نفعان می توانند عوامل کلیدی تغییر و نیازهای نوظهور جمعیت را شناسایی کنند. رویکرد شهر هوشمند، فناوری و تجزیه وتحلیل داده ها را در برنامه ریزی شهری ادغام می کند و مدیریت منابع شهری را پاسخ گو و کارآمدتر می سازد. این رویکرد بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان از طریق خدمات، زیرساخت و پایداری محیط زیست تمرکز دارد. در تهران، اجرای فناوری های هوشمند می تواند به طور قابل توجهی به بازآفرینی هسته شهری کمک کند. علاوه بر این، تحلیل بازآفرینی شهری با لنز آینده پژوهی و اصول شهر هوشمند از اهمیت مشارکت جامعه و برنامه ریزی مشارکتی تأکید می کند. درگیر کردن جوامع محلی در فرایند تصمیم گیری اطمینان می دهد که راه حل های توسعه یافته نه تنها به چالش های فنی پاسخ دهد، بلکه با نیازها و آرزوهای شهروندان نیز هم راستا باشد. در نهایت، اجرای مؤثر یک رویکرد شهر هوشمند مبتنی بر آینده پژوهی می تواند به هسته شهری پایدارتر و مقاوم تر در تهران منجر شود و به رشد اقتصادی، انسجام اجتماعی و کیفیت زندگی بهتر برای ساکنان آن کمک کند. مواد و روش هااین مطالعه با هدف ارائه راهکارهای علمی و عملی در جهت تحول و ترقی شهرهای هوشمند و تأثیر مثبت آن ها بر بازآفرینی شهری در ایران طراحی شده است. تحقیق به طور کلی به عنوان یک مطالعه توسعه ای و کاربردی طراحی شده و به دو مرحله کلیدی به نام های مرحله شناختی و مرحله اکتشافی تقسیم می شود. در مرحله شناختی، محققان به جمع آوری داده ها از منابع مختلف پرداخته اند. برای این منظور، روش های متنوعی از جمله مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، انجام پیمایش و مصاحبه با خبرگان استفاده شده است. در این مرحله، داده های کیفی ابتدا از طریق پرسشنامه های باز و مصاحبه ها گردآوری شدند. همچنین، داده های کمی نیز به صورت عددی، با استفاده از روش وزن دهی بر مبنای پرسشنامه های دلفی، تهیه شده اند. اعضای پنل دلفی متشکل از 29 نفر بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و مشارکت کردند. هدف آنالیز اطلاعات جمع آوری شده این است که با به کارگیری روش فراترکیب، دیدگاه ها و نکات کلیدی مؤثر در تحولات مرتبط با بازآفرینی هوشمند شناسایی شوند. از طریق مرور سیستماتیک ادبیات مربوطه، شش بعد اصلی شامل: کالبدی و دسترسی، عملکردی، زیست محیطی، زیست پذیری، اقتصادی، و اجتماعی/فرهنگی تعریف و مورد تحلیل قرار گرفتند. در ادامه، 33 مؤلفه و 107 شاخص به عنوان معیارهای کلیدی استخراج شدند. سپس، این شاخص ها در اختیار گروه دلفی قرار گرفتند و از اعضای این گروه خواسته شد تا به هر یک از شاخص ها امتیاز دهند و به شناسایی و معرفی عوامل بالقوه ای بپردازند که می توانند بر عدم تحقق اهداف بازآفرینی تأثیر منفی بگذارند. در مرحله اکتشافی، تمرکز بر شناخت نظرات و دیدگاه های ذی نفعان به عنوان یک عامل ضروری مطرح است. در این راستا، با جمع بندی داده ها و استفاده از رویکرد سیستمی و تحلیل محیطی، تلاش شده است تا پیشران های اصلی مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت فرایند بازآفرینی شناسایی و سناریوهای ممکن آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند. این سناریوها به منظور برنامه ریزی بهینه و اتخاذ تصمیمات استراتژیک در زمینه بهبود وضعیت کنونی شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان تدوین شده اند.یافته هادر قدم نخست با استفاده از روش فراترکیب 6 بعد، 33 مؤلفه و 107 شاخص استخراج شد. در فاز اکتشافی به منظور شناسایی عوامل اثرگذار و بهره گیری از رویکرد سیستمی و پویش محیطی، پیشران های کلیدی شناسایی و با تبیین وضع موجود، سناریوهای محتمل آینده شناسایی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دلفی نشان می دهد بازآفرینی هوشمند در ابعاد عملکردی (0/3456)، کالبدی و دسترسی (0/2345)، اجتماع/فرهنگ (0/1789)، اقتصادی (0/1234)، زیست محیطی (0/0678) و سپس زیست پذیری (0/0498) اثرگذاری بیشتری در ارتباط با تحولات و بازساخت فضایی بافت مرکزی شهر تهران بازی خواهد کرد. براساس رویکرد پژوهش، بخش مرکزی تهران به چند خرده حوزه درک پذیر قابل تقسیم است. هدف از این تقسیم، تعریف زیرحوزه های غالب و درک پذیر برای ارائه برنامه ها و آینده های کوچک مقیاس تر و سریع الوصول تر برای هر حوزه مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند، ضمن توجه به برقراری تعادل میان این اندام واره های ناحیه مرکزی است. تدقیق و تشخیص این حوزه ها در هسته قدیمی و مرکزی شهر، افراط ها و کاستی ها را در هر حوزه نمایان خواهد کرد که می تواند به پتانسیل سنجی و آینده پژوهی آن ها در خصوص کاربست شهر هوشمند بینجامد. در بخش مرکزی کلان شهر تهران خرده حوزه های زیر قابل تمییز هستند:1. حوزه اقتصادی که این ناحیه با عملکرد غالب تجاری و تجمع مغازه های عمده فروشی و خرده فروشی قابل تشخص است.2. حوزه فرهنگی آموزشی که با عملکرد و فعالیت غالب کاربری های فرهنگی و گردشگری که رو به تخریب و نابسامانی است، همراه است.3. حوزه مسکونی که اکنون بخش کوچکی از این نواحی را به خود اختصاص داده و جابه جایی و تخلیه این خرده حوزه ها بسترساز زندگی ناسالم شهری شده است.4. حوزه اداری خدماتی که با عملکرد غالب انتشارات و چاپخانه ها، مؤسسه ها و ادارات، بانک ها، پذیرایی ها و... که در حال حاضر نمود بیشتری دارد. ارزیابی اولیه ساختار فضایی بافت مرکزی نشان می دهد ساخت و بافت شهری به شدت تحت تأثیر فرسودگی، عدم تعادل و توزیع نامناسب کاربری ها و گسیختگی در ساختار مورفولوژیک قرار دارد. این مسائل به ویژه شامل تقسیم کار فضایی ناکارآمد است.مطابق نتایج، 5 پیشران؛ طراحی سیستم های انعطاف پذیر و مدولار، خوانش زیباشناسی و بهره گیری از فرهنگ مصور در بازآفرینی رویدادمدار، امتزاج عناصر و فرایند بازآفرینی با محیط پیرامون، انعطاف پذیری در عملکرد و طراحی مکان های هوشمند عوامل کلیدی خواهند بود که با تشریح اقدامات و بازیگران براساس ماتریس مشارکت کارکنان پروژه، حوزه مسئولیت، تحقیق و توسعه، حمایت فنی، مدیریت تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و مدیریت قائل است. نگرش کلان حاکم بر این پژوهش معتقد است که بافت مرکزی شهر تهران (به عنوان هسته های عملکردی فضایی)، ۴ کارکرد ویژه شهر هوشمند را بازتولید کرده و در مسیر هوشمندی در حرکت است: 1) توسعه مراکزی تجاری و مال ها؛ 2) توسعه خدمات تخصصی فناور؛ 3) توسعه خدمات پشتیبان، شرکت های دانش بنیان و استارت آپ ها؛ و 4) گذار از بافت تاریخی به بافت فرهنگی کارکردی.نتیجه گیریبررسی ها نشان می دهد روش های موجود برنامه ریزی شهری نتوانسته اند مشکلات بافت های تاریخی کلان شهر تهران را حل کنند و نیاز به رویکردی جدید احساس می شود. ساختار فضایی و عملکردی بخش مرکزی تهران ابتدا نظم خاصی داشت که ناشی از ویژگی های محیط طبیعی و اجتماعی اقتصادی آن بود. اما با تغییرات تاریخی و ظهور مدرنیسم، این ساختار دچار تغییرات جدی شده و به شکل ناهمگون درآمده است. گسترش کالبدی فضایی، توزیع نامتناسب کاربری ها و استقرار نامتعادل جمعیت به ظهور بافت های ناکارآمد منجر شده است. این نواحی، شامل بافت های تاریخی و میانی، دارای کیفیت زندگی سطح پایینی هستند و با چالش هایی نظیر مسکن نامناسب، کاربری های ناسازگار، کمبود فضای سبز و زیرساخت های ناکافی مواجه اند. اگر به این مشکلات توجه نشود، ممکن است در آینده به مسائل بزرگ تری تبدیل شوند. بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری که برای ساماندهی مناطق ناکارآمد طراحی شده اند، به دلیل نگرش تک بعدی و عدم توجه به ساختارهای انسانی، شکست خورده اند. مفهوم بازآفرینی هوشمند به عنوان یک رویکرد جامع در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد می تواند فرایند حل مسائل شهری را تسهیل کند و استانداردهای کیفیت زندگی را برای نسل های حاضر و آینده تأمین کند. مدیریت بازآفرینی مکان های مرکزی باید به گونه ای باشد که ایده ها و سیستم های نوآوری را جذب کند تا فعالیت های اجتماعی افزایش یابد. در نهایت، اجرای پروژه های بازآفرینی هوشمند در بافت مرکزی کلان شهر تهران نیازمند همکاری بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. استفاده از فناوری های نوین و تشویق مشارکت عمومی می تواند کلید موفقیت این فرایند باشد و بهبود کیفیت زندگی ساکنان را تضمین کند. برقراری ارتباط مؤثر میان شهروندان و ایجاد فضاهای مناسب برای زندگی و کار می تواند تحولات مثبت و پایداری در بافت مرکزی کلان شهر تهران ایجاد کند.
۶.

بررسی تجدید حیات صنایع دستی در اقتصاد محلی شهری (مطالعه موردی: خیابان مسگرهای شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصاد محلی تجدید حیات زنجان شرایط پیامدی مسگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: در نظام نوین اقتصادی اصولاً محل تولید از محل فروش جدا شده و ساختار منسجم تری ایجاد کرده است. این مهم در صنایع دستی مقداری متفاوت عمل کرده و معمولاً محل فروش و تولید یک مکان است. در این بین، محورهای شهری به ویژه محورهای مرکزی شهر به تناسب نوع کارکرد آن، محل تولید و فروش صنایع دستی مختص به خود است. کارکرد اقتصادی محورهای شهری در بخش صنایع دستی به تدریج الگوی مشخص پیدا کرده و سازمان کارکردی مخصوص به خود پیدا می کند. محورهای شهری قدیمی با فعالیت سنتی (صنایع دستی) که در گذر زمان فرسوده و دچار اضمحلال کارکردی شده اند با برنامه های تجدید حیات فعالیت رونق می گیرند و ساختار کارکردی فعال را پذیرا می شوند. کارکردی که به دنبال تجدید هویت گذشته خود با رویکرد معاصر بوده و ضمن بازساخت حیات اقتصادی گذشته، پذیرای گردشگران نیز می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثر تجدید حیات محورهای تاریخی هویتی شهر با رویکرد صنایع دستی به نقش احیای صنایع دستی در توسعه اقتصاد محلی محورهای شهری پرداخته است. بر این اساس، سؤال پژوهش این است که باز ساخت صنایع دستی در محورهای تاریخی شهر چگونه به رونق اقتصاد شهری منجر شده است؟ چالش های اقتصاد شهری مبتنی بر صنایع دستی در محورهای تاریخی چه عواملی بوده و راهبردهای توسعه آن چیست؟ مواد و روش هارویکرد پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کیفی استقرایی مبتنی بر روش پدیدارشناسانه تفسیری است که از رویکرد داده بنیاد استفاده کرده است. گردآوری داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و بدون ساختار انجام یافته است. واحد جغرافیایی پژوهش دربرگیرنده اصناف مرتبط با صنایع ظروف مسی مستقر در خیابان مسگرهای شهر زنجان است. واحد اجتماعی پژوهش شامل فعالان صنایع ظروف مسی محور یادشده است. داده ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و نظری شامل 24 فعال مستقر در خیابان مسگرها (توحید) بوده است. تحلیل داده به شیوه تفسیری استقرایی (از جزء به کل) در مدل داده بنیاد انجام یافته است، طوری که ابتدا داده ها کدگذاری باز (به تعداد 650 کد) شده، و با ادغام موارد مشترک و مشابه کدها تقلیل یافته، سپس با کدگذاری محوری، و در نهایت با کدگذاری انتخابی مقوله و مفاهیم اصلی استخراج شد. در چنین فرایندی مدل الگوواره ای حاصل از شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی و درنهایت، پیامدی ترسیم و تبیین شد.یافته هاتحلیل داده بنیاد نشان داد مفاهیم اصلی خدمات و تسهیلات، برندسازی محصول و کیفیت کالبدی بنیان های تعیین کننده در اقتصاد محلی مبتنی بر صنایع دستی مس در محور مسگرهای زنجان است که در ارتباط با فضای شهری بافت مرکزی شهر عملکرد می یابد. عوامل علّی، زمینه ای و شرایط میانجی و راهبردی در ساختارهای قوت، فعال چالش، مانع و کندکننده در تحرک و پویایی اقتصاد محلی و یا در تناقض با آن اثرگذار بر روند و فرایند احیا و تجدید حیات اقتصاد محلی مبتنی بر صنایع دستی بوده اند. حاصل فرایند داده بنیاد در شرایط پیامدی مدل الگوواره ای نشان می دهد برند شدن صنایع دستی مس زنجان و پشتیبانی از آن با حضور جوانان، تحصیل کردگان، گردشگران رونق اقتصاد محلی را با پیامد مثبت و در سوی دیگر سازمان فضایی نامناسب، کیفیت کالبدی و خدماتی نامناسب محور، مسئله اصالت پذیری کالا، ذهنیت منفی و دوسویه صنعتگران و مدیریت شهری از جمله عوامل پیامدی منفی تأثیرگذار بر باز ساخت اقتصاد مبتنی بر صنایع دستی در محورهای مرکزی شهر بوده است. در راستای بهبود ساختار محور یادشده و تسریع بازساخت یادشده در محور مسگرها پیشنهاد می شود: مدیریت شهری در ارتباط با ساختار کالبدی محور و بافت پیرامون برنامه های عملیاتی و کاربردی هدفمندتری را اجرا کرده و با تغییر رویه فکری و ذهنی مدیریتی پیامدهای منفی را به پیامدهای مثبت کارکردی تبدیل کند. لزوم تهیه طرح های موضعی و موضوعی احیای بافت (متناسب با هویت ساختاری و کارکردی) از جمله ضروریات اولیه است. نتیجه گیریپیامدهای فعال بازساخت صنایع دستی مبتنی بر مسگری در خیابان یادشده ناشی از برند شدن صنایع دستی مس زنجان و پشتیبانی از آن با حضور جوانان، تحصیل کردگان، گردشگران رونق اقتصاد محلی، و در سوی دیگر سازمان فضایی نامناسب، کیفیت کالبدی و خدماتی نامناسب محور، اصالت پذیری کالا، ذهنیت منفی و دوسویه صنعتگران و مدیریت شهری از جمله عوامل منفی تأثیرگذار بر باز ساخت اقتصاد مبتنی بر صنایع دستی در محورهای مرکزی شهر بوده است.
۷.

موانع حق بر شهر معلولان جسمی - حرکتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهسازی فضای شهری تبعیض تخصیص فضا حق بر شهر معلولان جسمی حرکتی مناسب سازی زیرساخت ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
مقدمه: افراد دارای معلولیت به عنوان بزرگ ترین اقلیت جهانی با چالش های متعددی در زمینه دسترسی به حقوق برابر، به ویژه «حق بر شهر»، مواجه هستند. این مقاله با تمرکز بر شهر تهران، به بررسی موانع مختلفی که افراد دارای معلولیت در استفاده از فضاها و خدمات شهری با آن روبه رو هستند، می پردازد. موانع فیزیکی، مانند عدم مناسب سازی معابر، موانع اجتماعی نظیر نگرش های تبعیض آمیز و موانع اقتصادی و فرهنگی، این افراد را از بهره مندی کامل از حقوق شهروندی خود محروم می کنند. با مرور نظریات اجتماعی از جمله نظریه مدل اجتماعی معلولیت و مفهوم «حق بر شهر» هانری لوفور، این مقاله بر اهمیت طراحی فضاهای شهری عادلانه و مشارکت همه شهروندان، از جمله افراد معلول، در تصمیم گیری های شهری تأکید دارد. هدف اصلی، تبیین ضرورت ایجاد شهری فراگیر است که در آن تمامی شهروندان، فارغ از توانایی های جسمی، از حقوق و امکانات یکسان بهره مند شوند.مواد و روش هااین مقاله از یک رویکرد ترکیبی استفاده می کند و در دو مرحله به جمع آوری و تحلیل داده ها می پردازد.مرحله اول: جمع آوری و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش مصاحبه عمیق انجام شده است. مشارکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری شامل نخبگان، صاحب نظران علمی و اجرایی و جامعه معلولان شهر تهران است. در مجموع، ۲۷ مصاحبه عمیق شامل ۱۳ مصاحبه با نخبگان و ۱۴ مصاحبه با معلولان انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که شامل پنج مرحله است: استخراج و کدگذاری اولیه، سازماندهی کدها، بازبینی و پالایش مضمون ها، تعریف و نام گذاری مضمون ها و در نهایت تهیه گزارشی جامع از تحلیل ها و داستان کلی داده ها. پایایی مصاحبه ها از طریق پایایی بازآزمایی و توافق درون موضوعی ارزیابی شد که نشان دهنده قابلیت اعتماد کدگذاری ها بود.مرحله دوم: در این مرحله، پرسش نامه ای با ۶۵ گویه طراحی شد که ۶۰ گویه برای سنجش متغیرهای مستقل و ۵ گویه برای متغیر وابسته «حق به شهر معلولان» بود. گویه ها با مقیاس لیکرت ۱۰ درجه ای ارزیابی شدند. جامعه آماری شامل ۱۹۳,۸۷۳ نفر معلول ساکن تهران در سال ۱۳۹۸ بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه ۳۸۴ نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش طبقه ای متناسب انجام شد. پرسش نامه با روایی صوری و محتوایی توسط اساتید تأیید و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 0/75 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی قابل قبول آن است. یافته هایافته های کیفی پژوهش نشان می دهد معلولان در شهر تهران با موانع متعدد و گاه متداخل مواجه هستند که هر یک از این موانع می تواند تأثیرات منفی متعددی بر زندگی آنان داشته باشد. این موانع ممکن است باعث محدودیت در تردد و مشارکت معلولان در جامعه و احساس طرد و تنهایی و عدم دسترسی به حقوق و خدمات ضروری شود. تلاش های نهادهای متولی معلولان در ایران برای رفع این موانع قابل توجه است، اما هنوز کافی نبوده و نتوانسته اند به طور کامل این گروه را در جامعه ادغام کنند. نتایج مصاحبه ها پس از تحلیل مضمون به چهار مضمون اصلی منجر شد:شهر فراگیر و همه شمول: معلولان حق برخورداری از زندگی مستقل و فرصت های برابر دارند، اما موانع متعددی همچون عدم مناسب سازی فضاهای شهری مانع حضور آن ها در جامعه می شود. در ایران، اگرچه قوانین متعددی برای بهسازی این فضاها وجود دارد، اما مناسب سازی به صورت پراکنده و بدون برنامه ریزی منسجم اجرا می شود. مشکلاتی نظیر نبود پله های برقی، تابلوهای راهنما، و مسیرهای مناسب، و همچنین عدم دسترسی به حمل ونقل مناسب، تأثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد. نارضایتی از کارآمدی نهادهای مسئول مانند شهرداری و عدم توجه به استانداردهای مناسب سازی، موجب کاهش اعتماد اجتماعی و مشارکت معلولان در فعالیت های اجتماعی می شود. این وضعیت می تواند به انزوا، احساس بی قدرتی و افزایش استرس و نگرانی در افراد دارای معلولیت منجر شود، که بر سلامت روان و رفاه اجتماعی آن ها تأثیر می گذارد.حق اختصاص دادن فضا به معلولان: این مضمون شامل کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، امنیت، سرزندگی و ارتباطات شهری است. نتایج پژوهش نشان می دهد این افراد به اندازه سایر شهروندان از فرصت های تفریحی و فرهنگی برخوردار نیستند، که این امر می تواند به احساس طرد و ناامیدی منجر شود. دلایل اصلی این مشکل شامل عدم سازگاری فضاهای تفریحی با نیازهای معلولان، عدم آگاهی از فرصت ها، و هزینه های زیاد است. کمبود زیرساخت های مناسب، مشکلات اقتصادی مانند عدم مالکیت مسکن و خودرو، و تبعیض در بازار کار نیز چالش های جدی برای معلولان ایجاد می کند. این وضعیت به انزوای اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی آن ها منجر می شود. همچنین، فقدان امنیت در فضاهای عمومی به افزایش استرس و اضطراب در معلولان منجر می شود، که کیفیت زندگی آن ها را به طور قابل توجهی کاهش می دهد.شهروندی فعال: یکی از موانع مهم مشارکت معلولان در فعالیت های شهری، عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. معلولان به دلیل ناتوانی های خود از فرصت های مشارکت در تصمیم گیری ها محروم هستند و این موضوع نیازها و خواسته های آنان را نادیده می گیرد. یافته ها نشان می دهد عدم آگاهی معلولان از حقوق خود، نبود فرهنگ مشارکت در تصمیم گیری ها و وجود موانع فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی، از جمله دلایل عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. همچنین، بی اعتمادی معلولان به ساختارهای اجتماعی و نهادها به دلیل تجربیات منفی و عدم اقدام مؤثر آنان، می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند. حمل ونقل عمومی برای همه: این مضمون به مناسب سازی حمل ونقل عمومی برای معلولان اشاره دارد و شامل مناسب سازی مترو، اتوبوس و تاکسی می شود. یافته ها نشان می دهد مشکلات فیزیکی و عدم دسترسی به حمل ونقل عمومی مناسب، تأثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد و موجب افزایش وابستگی آنان به دیگران می شود. به طور کلی، این یافته ها نشان می دهد موانع مختلف، به ویژه در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری، دسترسی به خدمات و مشارکت در تصمیم گیری ها، به کاهش کیفیت زندگی و احساس امنیت معلولان منجر می شود و نیاز به توجه و اقدامات جدی برای رفع این مشکلات و افزایش مشارکت آنان در جامعه را نشان می دهد.نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان جسمی حرکتی در تهران با مشکلات جدی مواجه اند که تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی آنان دارد. یافته ها نشان می دهد عدم مناسب سازی فضاهای شهری، نابرابری های اجتماعی و فضایی را تشدید می کند و این نابرابری ها به ویژه در فضاهای عمومی که باید محلی برای برابری و تعامل اجتماعی باشند، بیشتر نمایان می شود. عدم دسترسی مساوی به این فضاها موجب نقض عدالت اجتماعی و محرومیت معلولان از فرصت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. این وضعیت نه تنها محدودیت های فیزیکی را به همراه دارد، بلکه تأثیرات روانی نظیر کاهش عزت نفس و افزایش استرس را نیز به دنبال دارد. پژوهش به خوبی نشان می دهد عدم بهسازی فضاهای شهری، قدرت و کنترل را از معلولان سلب می کند. از دیدگاه جامعه شناسی، این وضعیت نابرابری ساختاری و اجتماعی را نمایان می سازد که معلولان با آن مواجه اند. هنگامی که فضاهای عمومی به طور مناسب طراحی نشده اند، این گروه به طور سیستماتیک از مشارکت در زندگی اجتماعی محروم می شود و این محرومیت به معنای ناتوانی در استفاده از زیرساخت های فیزیکی و محدودیت در دسترسی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی است. پژوهش بر اساس تئوری مبارزه برای فضا که توسط میچل مطرح شده، به تحلیل چگونگی شکل گیری و دسترسی به فضاهای شهری و اجتماعی از طریق روابط قدرت و تضاد منافع می پردازد. بر این اساس، فضاها به هیچ وجه بی طرف نیستند، بلکه عرصه ای برای مبارزه های اجتماعی و اقتصادی هستند. در این زمینه، معلولان با موانع پیچیده ای مواجه هستند که نشان دهنده نوعی «مبارزه برای فضا» است. بهسازی فضاهای شهری نه تنها از جنبه فیزیکی، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتماعی برای ارتقای برابری و عدالت در جامعه مطرح است. ایجاد محیط های شهری دسترس پذیر می تواند به تقویت هویت اجتماعی معلولان، افزایش اعتماد به نفس و فراهم آوردن زمینه ای برای مشارکت فعال آنان در جامعه کمک کند. یافته ها همچنین تحلیل عمیقی از چالش های اساسی و نیازهای معلولان در خصوص حق اختصاص دادن فضا به آنان (کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، و ارتباط شهری و امنیت) ارائه می دهد. مشکلات موجود نمایانگر نابرابری های ساختاری و سیستماتیک در فضاهای شهری هستند که بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی معلولان تأثیر می گذارند. از جمله این مشکلات می توان به فقدان زیرساخت های مناسب، عدم دسترسی به امکانات تفریحی و فرهنگی، و نبود برنامه های حمایتی در بازار مسکن و خودرو اشاره کرد. عدم مالکیت مسکن و خودرو و مشکلات اقتصادی ناشی از آن به چالش های عمیق اجتماعی و اقتصادی برای معلولان دامن می زند. این ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن مناسب و هزینه های زیاد برای نگهداری از خودرو، به شرایط اقتصادی دشواری برای آن ها منجر می شود. تبعیض های موجود در بازار اجاره و کار، به ویژه در زمینه های اشتغال پایدار و دسترسی به منابع مالی، این مشکلات را تشدید می کند. یافته ها همچنین نشان می دهند عدم مشارکت معلولان در فرایندهای تصمیم گیری و اجرایی به عوامل ساختاری و فردی بستگی دارد. عوامل ساختاری شامل نبود زیرساخت های مناسب، قوانین تبعیض آمیز و نگرش های منفی به افراد دارای معلولیت هستند. از سوی دیگر، عوامل فردی شامل عدم اعتماد به افراد سالم و مقامات و کمبود آگاهی از حقوق و توانمندی های خود است. عدم اعتماد معلولان به نهادها و مسئولان ریشه در تجارب منفی و تبعیض در زمینه های مختلف دارد. این بی اعتمادی می تواند به سوءتفاهم، قضاوت و طرد شدن منجر شود. از سوی دیگر، دلبستگی معلولان به محل سکونت خود و تشکیل شبکه های اجتماعی قوی می تواند حمایت عاطفی و اجتماعی لازم را فراهم کند. با این حال، اگر معلولان نتوانند به راحتی در جامعه خود مشارکت کنند، ممکن است احساس انزوا و طردشدن کنند و فرصت های دسترسی به آموزش، اشتغال و خدمات بهداشتی محدود شود.
۸.

بازخوانی کارآمدی نظریه های رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری با روش فراتحلیل و مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه فضای شهری رانت زمین و مسکن فراتحلیل مرور نظام مند نظریه های رشد هوشمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۱۲
مقدمه: غلبه ارزش مبادلاتی به ارزش مصرفی زمین [1] و همچنین ناکارآمدی در آماده سازی و تخصیص منبع غیر قابل جایگزین زمین به شکل خام و توسعه نیافته (Undeveloped land)، موجب تشدید بورس بازی، نیت ها و رفتار های سوداگرانه نسبت به آن شده است. این روند، رانت جویی بازتوزیعی را در پی داشته و به توسعه فضای شهری متناسب با آن دامن زده است [2]. از این رو، طی دهه های گذشته توسعه نامتعارف فضا، سبب گسست در ساختار فضایی پیوسته شهرها شده است، به طوری که در 30 سال آینده با دو برابر شدن جمعیت شهری در کشورهای درحال توسعه، مساحت زمین های ساخته شده به سه برابر مساحت کنونی خواهد رسید [4]. بنابراین در آینده ای نه چندان دور (تا 2030 ) با جهانی عمدتاً شهرنشین مواجه خواهیم شد که برای برآورده سازی نیازهایشان، زمین را بیش از توان اکولوژیکی اش مورد بهره کشی قرار خواهند داد [5]. در این راستا می توان گفت که با وجود مدل ها و رویکردهای گوناگون، نه تنها زمینه های رانت زمین و مسکن فروکش نکرده، بلکه رشد سوداگری، حوزه های اقتصاد، عمران، قوانین و مقررات، رفاه و کیفیت زندگی، برابری در دسترسی به خدمات و شفافیت در امور را تحت تأثیر خود قرار داده است [7]. از این رو با توجه به پیشینه و نتایج تحقیقات انجام شده در قالب مدل ها، رویکردهای ترکیبی، شبکه ای و نیز راهبرد رشد هوشمند شهری، ارائه و تبیین «راهبردی نظام مند و هوشمند به منظور کنترل زمینه های رانت در زمین و مسکن شهری» ضرورت دارد. بنابراین در راستای هدف اصلی پژوهش، آنچه راهبرد کنترل زمینه های رانت در زمین و مسکن شهری را نظام مند و هوشمند می سازد، بازتعریف دقیق تری از ابعاد مفهومی، الگوها و مطالعاتی در حوزه رشد هوشمند است که در نتایج خود دارای اندازه اثر نسبت به کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن هستند. پژوهش حاضر به منظور ارائه بازتعریفی از مفهوم «کارآمدی نظریه های رشد هوشمند شهری در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» انجام گرفته است. مواد و روش هادر این پژوهش با توجه به عنوان و ماهیت پژوهش، از نسخه سوم روش فراتحلیل برای تحلیل داده ها استفاده شده است. از این رو، ادبیات موجود در حوزه مفاهیم کارآمدی نظریه های رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری براساس دستورالعمل، چک لیست و نمودار جریان 4 فازی تحلیل سیستماتیک و متاآنالیز (PRISMA) مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع، براساس ملاک های ورود مطالعات، به تعداد 391 مطالعه نظام مند عمدتاً به زبان انگلیسی در بازه زمانی 1970 2024 به دست آمد. سپس، در مرحله غربالگری با قرار دادن مطالعات در پروتکل اختصاصی (اعمال ملاک های ورود و خروج داده ها)، در نهایت تعداد 204 نمونه مطالعه در زمینه «کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» با روش فراتحلیل واکاوی شدند. همچنین، طبق بررسی و تحلیل اندازه اثر متغیرها براساس معیار کوهن (1988)، اندازه اثر مفاهیم نه گانه پژوهش به عنوان عوامل کمک کننده در تبیین واگرایی و همگرایی نتایج مطالعات نسبت به وضعیت رانت زمین و مسکن شهری به ترتیب ثبت شد. در ادامه، کد ارتباطی هر نظریه «رشد هوشمند شهری» با متغیر پژوهش براساس جدول wh question پدیدار شد. در نهایت، داده های هر مطالعه که پیش تر در فرمت اکسل تنظیم شده است، با «Ctrl-V» وارد صفحه گسترده CMA شدند. در مرحله پایانی، برای دسته بندی مطالب هر مطالعه، موارد زیر در دستور کار قرار گرفت: 1. آیا کارآمدی رشد هوشمند برای کنترل رانت زمین و مسکن بررسی شده است؟ 2. آیا مطابق با ابعاد نه گانه مفاهیم کارآمدی رشد هوشمند است؟یافته هابراساس تحلیل ناهمگنی (Hetrogenity Analysis) و آزمون کوکران (Cochran's test) Q و با توجه به سطح معناداری 0/05 فرض H0 پژوهش که اندازه اثر یکسان مطالعات است رد می شود و ترجیحاً برای تحلیل پژوهش از مدل تصادفی با 0/000 = P-value و 0/747 = ES استفاده شده است. همچنین، نتایج مجذور 99/810 = I_Squared است. مقدار به 100 نزدیک تر است و بیانگر ناهمگنی بیشتر اندازه اثر پژوهش های اولیه است. بررسی آزمون همبستگی رتبه ای بگ ومزومدر و آزمون ایگر، نشان می دهد پراکندگی اندازه اثر مطالعات منفرد متقارن نیست و به میزان 43 مطالعه کوچک نمودار فونل (Funnel plot)، تحقیق دچار تورش شده است. برای رفع تهیگی در CMA، مسیر Duval and Tweedie’s trim and fill اجرا شد و این خلأ مطالعاتی به طور فرضی ترمیم و به تجزیه و تحلیل اضافه شد. در تحلیل آماره شاخص امن از تخریب، مقدار این آماره حاکی از آن است که پس از ورود 2270 مطالعه غیر معنا دار به فرایند تحلیل، اندازه اثر محاسبه شده غیر معنا دار خواهد شد و در نتایج نهایی محاسبات و تحلیل ها، خطایی رخ خواهد داد. این وضعیت بیانگر دقت و صحت بالای اطلاعات و نتایج این پژوهش است. از این رو اندازه اثر کلی قابل اعتماد است و سوگیری انتشار، نتایج را تهدید نمی کند. با توجه به نتایج آزمون ها و نیز بررسی رگرسیون ابعاد مفهومی پژوهش و وضعیت برهم کنش مؤلفه های اساسی کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری، می توان گفت که توجه غیرنظام مند و نامتوازن مطالعات به ابعاد مفهومی نه گانه پژوهش مشهود است، به طوری که ابعاد مفهومی «حکمروایی هوشمند»، «شهروند هوشمند»، «پویایی هوشمند»، «برابری اجتماعی در دسترسی به خدمات»، به ترتیب بیشترین اثر و مداخله نسبت به کاهش رانت زمین و مسکن را داشته اند و ابعاد مفهومی «توسعه متعارف فضای شهری»، «شفافیت»، «اصلاح قوانین و قراردادهای فسادزا»، «اقتصاد هوشمند» و «زندگی هوشمند» به ترتیب کمترین اثر و مداخله نسبت به کاهش رانت زمین و مسکن داشته اند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج آزمون ها و نیز بررسی رگرسیون ابعاد مفهومی پژوهش و وضعیت برهم کنش مؤلفه های اساسی کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری، به طور کلی می توان گفت که پژوهش های فاقد اندازه اثر، دیدگاه فردی پژوهشگران و غفلت از نظام مندی ابعاد مفهومی مؤثر بر کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن، شکاف های روش شناسانه، تحلیل های کمتر نظام مند، محدودنگری تئوریکی و نیز ساز وکار ناکافی برای کاربرد نتایج تحقیقات، از دلایل عمده ناکارآمدی نتایج هر مطالعه در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن و در نتیجه، استمرار و تشدید در گسترش آن بوده است. در این راستا پژوهش حاضر با دیدگاهی فرانگر، مدلی جامع که تمامی مفاهیم مؤثر (حکمروایی هوشمند، شهروند هوشمند، پویایی هوشمند، برابری اجتماعی در دسترسی به خدمات، توسعه متعارف فضای شهری، شفافیت، اصلاح قوانین و قراردادهای فسادزا، اقتصاد هوشمند و زندگی هوشمند) را به طور نظام مند و به دور از بخشی نگری در بر داشته باشد، به عنوان گونه متفاوتی از «کارآمدی نظریه ها ی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» ارائه کرده است. از این رو توجه پژوهشگران به کلیه ابعاد مفهومی نه گانه پژوهش می تواند در قالب یک راهبرد نظام مند و هوشمند، نظارت و کنترل بر زمینه های رانت زمین و مسکن را در پی داشته و به عنوان مدلی هوشمند و یکپارچه تری از مدیریت و کنترل نظام مند رانت زمین و مسکن شهرها باشد.
۹.

تبیین ارتباط کیفیت زندگی شهری و هویت فرهنگی ساکنان منطقه 3 شهر اصفهان با استفاده از مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت فرهنگی کیفیت زندگی شهر اصفهان معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: افزایش جمعیت شهری به همراه خود مسائلی همچون افزایش تراکم ترافیک، آلودگی هوا، افزایش نیاز به خدمات شهری، افزایش نیاز به تفریح و موارد دیگر دارد. به بیان دیگر، شهر ها همراه با رشد و توسعه با چالش حفظ کیفیت زندگی شهری روبه رو می شوند. از طرفی، علاوه بر افزایش جمعیت در شهرها، روند جهانی شدن به کم رنگ و مبهم شدن هویت فرهنگی در شهرها منجر شده است. این موضوع به ویژه در شهرهای تاریخی به عنوان یک مسئله مطرح است، چراکه از بین رفتن هویت فرهنگی در این شهرها می تواند اثرات نامناسب بر ارزش های تاریخی فرهنگی بگذارد. شهر اصفهان که به عنوان یک شهر تاریخی فرهنگی در سطح جهانی شهرت دارد نیز با مسئله کاهش کیفیت زندگی شهری و مبهم بودن هویت فرهنگی روبه رو شده است. این مسئله به صورت خاص در منطقه 3 شهر اصفهان به عنوان منطقه تاریخی و دارای ارزش های هویتی و تاریخی اهمیت و ضرورت دارد. با این وجود، نوع ارتباط کیفیت زندگی شهری و هویت فرهنگی در شهر اصفهان وضعیت مبهمی دارد. بنابراین، این پژوهش به دنبال روشن ساختن ارتباط کیفیت زندگی شهری و هویت فرهنگی ساکنان منطقه 3 شهر اصفهان با بهره گیری از مدل معادلات ساختاری است تا بتوان علاوه بر حفظ و تقویت هویت فرهنگی، کیفیت زندگی شهری را نیز ارتقا داد. مواد و روش هااین پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. به منظور جمع آوری داده ها از روش های مطالعه کتابخانه ای، پیمایش میدانی، توزیع پرسشنامه شهروندی و مصاحبه شهروندی استفاده شده است. جامعه آماری ساکنان منطقه 3 شهر اصفهان بوده و به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران با اطمینان 95 درصد استفاده شد. بنابراین، حجم نمونه به میزان 384 تعیین و برای دو مفهوم کیفیت زندگی شهری و هویت فرهنگی پرسشنامه جداگانه طراحی و توزیع شد. برای کیفیت زندگی شهری 13 گویه و برای هویت فرهنگی 32 گویه در 5 بعد هویت تاریخی و آداب و رسوم هویت خانوادگی و شخصی هویت مذهبی هویت ملی ویژگی های تمدنی (زبان، علم، هنر) در نظر گرفته شد. در پژوهش حاضر دو فرضیه مطرح شد. فرضیه اول اثرگذاری معنادار هویت فرهنگی بر کیفیت زندگی شهری و فرضیه دوم، اثرگذاری معنادار کیفیت زندگی شهری بر هویت فرهنگی بوده که با بهره گیری از نرم افزار Smart PLS و طراحی معادلات ساختاری دو فرضیه بررسی شد.یافته هادر رابطه با فرضیه اول (اثرگذاری معنادار هویت فرهنگی بر کیفیت زندگی شهری) مقدار R2 برابر با 0/541 به دست آمد که به معنای اثرگذاری هویت فرهنگی بر کیفیت زندگی شهری است. از طرفی، نتایج داده آماری F2 و میزان تأثیر مستقیم نشان داد تنها دو بعد هویت فرهنگی شامل (هویت تاریخی و آداب و رسوم با 0/451 F2 و تأثیر مستقیم 0/621) و (هویت ملی با F2 0/109 و تأثیر مستقیم 0/420) دارای تأثیر معنادار بر کیفیت زندگی شهری است، اما تأثیر سایر ابعاد تأیید نشد. بنابراین، در مجموع برای فرضیه اول یافته ها نشان دادند هویت فرهنگی دارای اثر محدود بر کیفیت زندگی شهری است. در رابطه با فرضیه دوم (اثرگذاری معنادار کیفیت زندگی شهری بر هویت فرهنگی) یافته ها نشان داد کیفیت زندگی شهری بر هویت فرهنگی تأثیر قابل توجه دارد. مقدار R2 - F2 و تأثیر مستقیم برای 4 بعد هویت فرهنگی نشان دهنده اثرگذاری قابل توجه کیفیت زندگی شهری بر ابعاد هویت فرهنگی دارد. در ادامه، پس از تعمیم نتایج نمونه آماری به کل جامعه با استفاده از ابزار Bootstrapping، مقدار t-value نیز نشان دهنده وجود ارتباط معنادار میان هویت فرهنگی و کیفیت زندگی شهری در منطقه 3 شهر اصفهان بوده است.نتیجه گیرینتایج معادلات ساختاری نشان داد کیفیت زندگی شهری بر 4 بعد هویت تاریخی و آداب و رسوم، هویت خانوادگی و شخصی، هویت مذهبی و هویت ملی دارای اثرگذاری بالا و معنادار است. بنابراین، از این پژوهش این نتیجه به دست می آید که با ارتقای کیفیت زندگی شهری می توان هویت فرهنگی را حفظ و تقویت کرد. همچنین، این نتیجه در رابطه با منطقه 3 شهر اصفهان به دست آمده که تغییرات کالبدی، و سیاست های اجتماعی اقتصادی و برنامه های شهری بر شکل گیری هویت خانوادگی و شخصی، هویت مذهبی و هویت ملی تأثیردارد. نتایج این پژوهش نشان داد در منطقه 3 شهر اصفهان هویت ملی و هویت خانوادگی و شخصی به دلیل بافت بومی منطقه و وجود آثار تاریخی با شهرت جهانی، بیشترین اثر را از وضعیت کیفیت زندگی شهری می گیرد. بنابراین، پیشنهاد هایی در زمینه های حمل ونقل شهری، رویدادمداری و فعال سازی پتانسیل های تاریخی فرهنگی در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهری با در نظر گرفتن حفظ و افزایش هویت فرهنگی در منطقه 3 شهر اصفهان ارائه شد. 
۱۰.

سنجش زیست پذیری در سکونتگاه های غیر رسمی در پهنه شمالی شهر تبریز با ساخت و سازها و تفکیک های غیر قانونی توسط دلالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکیک قطعات زیست پذیری شهری ساخت و ساز سکونتگاه غیررسمی شهر تبریز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
مقدمه: افزایش سکونتگاه های غیررسمی بدون رعایت چارچوب های قانونی، اثرات نامطلوبی بر کیفیت محیط زیست خواهد داشت. کاهش کیفیت محیط زیست این نوع سکونتگاه ها نشان دهنده محیط ناخوشایندتر است و نیز حاکی از سکونتگاهی زیست ناپذیر یا زیست پذیر در سطح پایین است. در نتیجه، کلان شهر تبریز نیز از این قاعده مستثنا نیست و بیش از 500 هزار نفر در این سکونتگاه های غیر رسمی زندگی می کنند که در این تحقیق سکونتگاه های غیر رسمی شمالی شهر تبریز انتخاب شد که شامل 5 محله سیلاب، ملازینال، احمدآباد، ایده لو و عباسی است. این مناطق که شاهد افزایش فعالیت های خانه سازی بوده اند، در بخش شمالی شهر تبریز واقع شده است. فعالیت های خانه سازی و توسعه تسهیلات، توجه سازندگان و دلالان فرصت طلب را به منطقه جلب کرده و به توسعه مسکن غیرقانونی توسط کنشگرهای خصوصی به صورت شگفت انگیزی در پهنه شمالی تبریز منجر شده است. سنجش زیست پذیری در سکونتگاه های غیررسمی ایجاد شده از نظر ساخت و سازها با تفکیک های غیرقانونی زمین قبلاً به طور کامل و دقیق بررسی نشده است. تحقیقات در این زمینه محدود بوده و فقط به شکل بهره برداری از فعالیت ها، سیاست ها و اثرات در شهرهای ایران بررسی شده است. در واقع، ساخت و سازها و تفکیک اراضی غیر قانونی بر فرایندهای توسعه مسکن و در مناطق حومه شهری شهرهای ایران به خصوص شهر تبریز مسلط شده است. در نتیجه، این پژوهش با هدف تدوین معیارهای زیست پذیری و سنجش زیست پذیری سکونتگاه های غیررسمی با ساخت و سازها و تفکیک زمین های غیر قانونی انجام شده و نقشی حیاتی در ایجاد پل ارتباطی بین سکونتگاه های غیر رسمی توسعه یافته با ساخت و ساز و تفکیک اراضی غیرقانونی با مفهوم سکونتگاه های قابل سکونت ایفا می کند و در نهایت، تسهیلات بازارهای مسکن شهری غیررسمی را به عنوان ابزاری برای کنترل توسعه غیررسمی مسکن و سکونتگاه های غیررسمی و اثرات نامطلوب آن بر کیفیت محیطی امکان پذیر خواهد کرد تا شهروندان بتوانند در آینده به سکونتگاه های قابل سکونت دسترسی داشته باشند.مواد و روش هااین مطالعه از پژوهش های اولیه تکمیل شده با پژوهش های ثانویه به عنوان منبع اصلی گردآوری داده ها استفاده کرد. به منظور شناسایی سکونتگاه های غیررسمی ایجادشده توسط ساخت و سازها و تفکیک های غیرقانونی در منطقه شمالی تبریز از چندین تکنیک پژوهشی مانند مصاحبه های کاوشی با دلالان زمین، کاوش های مقدماتی با گوگل ارث از سکونتگاه های غیررسمی، مشاهدات میدانی، و مصاحبه های معتبر با شهرداری منطقه 10 کلان شهر تبریز استفاده شد. پس از تعیین محلات شاخص در این زمینه، پژوهش های اولیه در قالب مصاحبه هایی با کارشناسان منتخب برای دستیابی به اولین هدف یعنی تدوین معیارهای زیست پذیری انجام می شوند و مصاحبه های مبتنی بر پرسشنامه با جمعیت ساکن برای دستیابی به هدف دوم یعنی سنجش زیست پذیری سکونتگاه های غیررسمی توسعه یافته توسط ساخت و ساز ها و تفکیک های غیرقانونی شهر توسط دلالان در پهنه شمالی شهر تبریز انجام شدند. روش تحلیلی استفاده شده برای دستیابی به اهداف مطالعه شامل دو مرحله تحلیلی است که به مرحله نخست (تحلیل کمّی محتوا) و مرحله دوم (تحلیل فاصله و تحلیل عملکرد اهمیت (IPA) دسته بندی شده است. روند کاری که هر مرحله تحلیلی در آن نقشی ایفا خواهد کرد در بخش های زیر شرح داده شده است.یافته هااز تحلیل پرسشنامه متحصصان 8 معیار اصلی و 28 زیرمعیار زیست پذیری در سکونتگاه های ایجادشده توسط تفکیک کننده های غیررسمی اراضی به دست آمد. این معیارها نه تنها از متغیر ورودی به وجود می آیند، بلکه از چندین توصیه و تعدیل مبتنی بر ورودی های کارشناسان نیز ناشی می شوند. این 8 معیار اصلی به اولویت اصلی بهبود عملکرد تبدیل می شوند که به شرح زیر بیان شده است: 1) فاصله تا مراکز تفریحی؛ 2) دسترسی به خدمات پزشکی؛ 3) وضعیت آسفالت معابر محلی؛ 4) وضعیت کانال های زهکشی؛ 5) وضعیت تراکم ساختمان ها؛ 6) فاصله تا پارک ها؛ 7) توان مالی خرید زمین برای اسکان، و؛ 8) دسترسی به محل کار در اطراف محل سکونت. با توجه به 8 معیار یادشده که بر بهبود عملکرد زیست پذیری سکونتگاه های غیررسمی در پهنه شمالی تبریز تأثیر می گذارند، می توان نتیجه گرفت که ارتقای کیفیت زندگی در این مناطق نیازمند توجه جدی به زیرساخت های شهری، خدمات رفاهی و اقتصادی است. معیارهایی مانند فاصله تا مراکز تفریحی، دسترسی به خدمات پزشکی و وضعیت آسفالت معابر نشان دهنده اهمیت تأمین نیازهای روزمره و رفاهی ساکنان این مناطق است. بهبود این شاخص ها می تواند تأثیر بسزایی در افزایش رضایت و کاهش مشکلات روزمره افراد داشته باشد. علاوه بر آن، معیارهایی همچون وضعیت کانال های زهکشی و تراکم ساختمان ها بر مسائل زیست محیطی و ایمنی تأکید دارند. وضعیت ضعیف در این حوزه ها نه تنها سلامت ساکنان را تهدید می کند، بلکه به ایجاد معضلات زیرساختی منجر می شود که در درازمدت هزینه های زیادی برای شهر به همراه خواهد داشت. بهبود این جنبه ها نیازمند سرمایه گذاری های بلندمدت و برنامه ریزی شهری مدون است. دو معیار مهم دیگر شامل توان مالی خرید زمین و دسترسی به محل کار، به عوامل اقتصادی و اجتماعی اشاره دارند. توانایی اقتصادی ساکنان برای خرید زمین و دسترسی آسان به محل کار از جمله عوامل کلیدی در کاهش فقر و افزایش پایداری زندگی در این مناطق است. بدون رسیدگی به این مسائل، تلاش های دیگر برای بهبود وضعیت فیزیکی و زیرساختی ممکن است تأثیرات محدودی داشته باشند.نتیجه گیریاین پژوهش نشان می دهد برای بهبود زیست پذیری در سکونتگاه های غیررسمی، باید به طور هم زمان بر زیرساخت های شهری، خدمات عمومی و توان اقتصادی ساکنان تمرکز شود. از طرف دیگر، پژوهش به این نتیجه می رسد که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری باید با در نظر گرفتن این معیارها، راهکارهای جامع و متناسب با واقعیت های اجتماعی و اقتصادی این مناطق را تدوین کنند. در نهایت، این پژوهش به عنوان یک راهنمای عملی برای بهبود شرایط سکونتگاه های غیررسمی می تواند به مسئولان شهری کمک کند تا با اولویت بندی مشکلات و نیازها، منابع و اقدامات را به طور کارآمدتر تخصیص دهند و در نتیجه، به بهبود عملکرد شهری و افزایش کیفیت زندگی ساکنان این مناطق کمک کنند.
۱۱.

طراحی مدل عملیاتی رویکرد انتقال حقوق توسعه جهت حفاظت از باغ ها و فضاهای سبز شهری: موردپژوهی باغ های کن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باغ تحلیل مناسبات بازار حق توسعه فضای سبز شهری محله کن شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۲
مقدمه: شیوه زندگی در شهرهای معاصر، به ویژه شهرهای بزرگ و کلان شهرها، به گونه ای است که باعث گسست رابطه انسان با طبیعت و عناصر برجسته آن شده است. امروزه، در پی رشد سریع جمعیت شهری و عدم کارآمدی سیاست ها و قوانین بازدارنده، اولین و بیشترین فشارهای ساخت وسازهای بی رویه و بدون برنامه به باغ ها، فضاهای سبز و زمین های زراعی موجود در محدوده شهرها وارد می شود. رویکرد انتقال حقوق توسعه، از متأخرترین رویکردهای حفاظت از اراضی ارزشمند شهری در خطر تخریب مانند باغ ها و فضاهای سبز شهری بوده که در پی ناکارآمدی و عدم توان طرح های توسعه شهری مطرح شده و با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، حفظ این گونه اراضی را ممکن می سازد. این ابزار می کوشد تا به عنوان سازوکاری بازار محور، به برقراری تعادل بین دوگانه حفاظت - توسعه با استفاده از یک سیستم منطقه بندی بپردازد و امکان انتقال حقوق توسعه از یک منطقه واجد ارزش حفاظتی (منطقه ارسال) به یک منطقه واجد شرایط توسعه (منطقه دریافت) به نحوی که برای هر دو سودمند باشد را فراهم کند. رویه انتقال حقوق توسعه در ایران نیز طی چند دهه اخیر مطرح شده است؛ اما به علت فراهم نبودن بسترها و سازوکارهای نهادی و قانونی آن، تا امروز نتوانسته از حوزه نظری عبور کرده و به عرصه عمل ورود پیدا کند. مهم ترین و متأخرترین تلاشی که در حوزه اجرایی کردن رویکرد TDR انجام شده، تهیه دستورالعمل سازوکار انتقال حق مرغوبیت مالکانه (حق توسعه) در شهر تهران بوده که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش به تدوین مدل اقتصادی برنامه در محله کن شهر تهران پرداخته و با هدفِ تنظیم تراز اقتصادی برنامه انتقال حقوق توسعه با محاسبه ارزش بازاری هر مترمربع حق توسعه، به دنبال تعیین مناسب ترین نظام تراکمی از نظر اقتصادی جهت بارگذاری و اجرا در مناطق ارسال و دریافت مورد نظر است.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر ماهیت و جهت گیری در دسته پژوهش های توصیفی تبیینی و از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار گرفته است؛ در بخش محاسبه و عملیاتی کردن برنامه، توصیف داده های مکانی با استفاده از نرم افزار GIS و تحلیل کمی داده های مکانی با استفاده از تدوین فرمول های ریاضی و محاسبه ارزش هر مترمربع حق توسعه انجام شده است. به این منظور، در گام اول با استفاده از نرم افزار GIS به شناخت محدوده ارسال و دریافت و توصیف داده های مکانی آن ها، از جمله بررسی مساحت ها و پهنه بندی ها، پرداخته شده است. در گام بعدی، با توجه به منطقه بندی های پایه طرح تفصیلی، دستورالعمل ساز وکار انتقال حق مرغوبیت مالکانه (حق توسعه) و با توجه به الزامات برنامه، تراکم های پایه، مجاز و مازاد در هر دو منطقه فرستنده و گیرنده حقوق توسعه تعیین شده است. پس از آن، با محاسبه حجم عرضه و تقاضا، نسبت به تدوین سناریوهای بارگذاری در دو منطقه اقدام شده و درمجموع 12 سناریو به دست آمده است که با موازنه عرضه و تقاضا 2 گزینه حذف شده و باقی گزینه ها جهت محاسبات اقتصادی انتخاب شده اند. در قدم بعدی، با توجه به قیمت زمین و املاک مسکونی، تجاری و باغی به محاسبه ارزش بازاری هر مترمربع حق توسعه با تدوین فرمول های ریاضی پرداخته شده و با استفاده از روش هزینه - فایده، امکان سنجی اقتصادی گزینه ها انجام شده است. برای ارزیابی نهای گزینه ها، ماتریس دستیابی به اهداف به کار گرفته شده است. داده های مورد نیاز برای محاسبات این ماتریس، در مراحل محاسبه برنامه و همچنین، با استفاده از محاسبه تقاضای قابل تأمین در منطقه دریافت (جدول 4) به دست آمده است. در پایان نیز، سناریوی 11 به عنوان گزینه برتر برای اجرای برنامه انتقال حقوق توسعه انتخاب شده است. درخور یادآوری است که داده های مورد استفاده در این پژوهش، در بازه زمانی مهرماه تا آبان ماه 1402 جمع آوری شده و مدل عملیاتی این برنامه، بر مبنای آن تدوین شده است.یافته هابر اساس مدل اجرایی تدوین شده در پژوهش و سناریوی منتخب یعنی سناریوی 11، مناسب ترین نظام تراکمی از نظر اقتصادی در منطقه ارسال شامل تراکم پایه 30 درصد برای باغ های کمتر از 2 هزار متر، 45 درصد برای باغ های بین 2 تا 5 هزار متر و 30 درصد برای باغ های بالای 5 هزار متر است. تراکم مجاز 240 درصد برای کل باغ ها و تراکم مازاد نیز 210 درصد برای باغ های کمتر از 2 هزار متر،  درصد 195 برای باغ های بین 2 تا 5 هزار متر و 210 درصد برای باغ های بیش از 5 هزار متر در این منطقه است. همچنین، در منطقه دریافت، تراکم پایه 240 درصد برای کاربری مسکونی و 230 درصد برای کاربری تجاری و اداری، تراکم مجاز 480 درصد برای کاربری مسکونی و 430 درصد برای کاربری تجاری و اداری و تراکم مازاد 240 درصد برای کاربری مسکونی و 200 درصد برای کاربری تجاری و اداری در منطقه دریافت، مبنای عمل قرار می گیرد. گزینه منتخب، با داشتن 128848251/6 میلیون تومان سود و درصد سود 36/65، توانایی ایجاد 11530 واحد مسکونی و 775 واحد خدماتی (تجاری و اداری) را با استفاده از حقوق توسعه منتقل شده و همچنین، 5254 واحد مسکونی و 353 واحد خدماتی (تجاری و اداری) را با استفاده از مازاد تقاضای ایجادشده در منطقه دریافت، دارد. مازاد تقاضای ایجادشده، نشان دهنده رقابت پذیری بازار بوده و هر چه بیشتر باشد، شانس موفقیت برنامه نیز بالاتر است؛ بنابراین، گزینه 11 از نظر رقابت پذیری نیز مطلوب ترین گزینه محسوب می شود. همچنین، در این گزینه تغییر تراکمی نسبت به تراکم پایه اتفاق نیفتاده و تراکم های پایه الزامی مطابق با طرح تفصیلی بوده؛ یعنی حقوق عرفی تراکمی مالکان در هر دو منطقه ارسال و دریافت محترم شمرده شده است.نتیجه گیریبررسی ها نشان می دهد در ساختار قانونی شهرسازی و برنامه ریزی شهری ایران، هنوز جایگاه قانونی برنامه های انتقال حقوق توسعه تثبیت نشده و ریشه های این عدم ثبات را می توان در ابعاد حقوقی - مالکیتی، اقتصادی، نهادی - اجتماعی، فنی و نظارتی جست وجو کرد. تلاش های انجام شده در جهت قانونمند کردن این نوع برنامه ها در شهر تهران یعنی دستورالعمل سازوکار انتقال حق مرغوبیت مالکانه (حق توسعه) نیز هنوز تا اجرایی شدن و نشستن در ساختار شهرسازی شهر تهران فاصله زیادی دارد. بنابراین، لازم است تا برای پر کردن شکاف بین نظریه و عمل در برنامه های انتقال حقوق توسعه به منظور حفاظت از باغ ها و فضاهای سبز، تمامی ابعاد فوق در ساختار اجرایی و برای هر محدوده در شهر تهران به صورت مجزا، تدقیق و تعیین تکلیف می شود و مستنداتی یکپارچه از این برنامه به دست می آید. با به روزرسانی مستمر این مستندات، می توان برنامه ای جامع برای اجرای این رویکرد طراحی کرده و آن را به حیطه اجرا وارد کرد. در پژوهش حاضر، به طراحی مدل اقتصادی برنامه در محدوده باغ های کن شهر تهران پرداخته شده است و پژوهش های آتی می توانند به سایر ابعاد این برنامه بپردازند. با توجه به پرسش های اصلی، نتایج پژوهش حاکی از آن است که پارامترهای اثرگذار در ارزش گذاری حقوق توسعه شامل قیمت ساختمان مسکونی، قیمت باغ و هزینه ساخت بوده و پارامترهای مؤثر در محاسبه طراز اقتصادی برنامه شامل قیمت ساختمان مسکونی و تجاری در منطقه ارسال و دریافت، قیمت زمین، هزینه ساخت و قیمت حق توسعه است. این موضوع نشان دهنده آن است که قیمت املاک یک محدوده، نقشی اساسی در تعیین اقتصادی بودن این برنامه ها ایفا می کند؛ لذا، ارزش گذاری هر مترمربع حق توسعه با استفاده از این معیارها به گونه ای انجام شده که مالک زمین باغی از این امکان بهره مند شود تا به جای ساخت وساز روی زمین باغی خود، از طریق فروش یا انتقال حق توسعه ملک به مناطق دیگر، سودی مشابه یا نزدیک به آن را به دست آورد؛ تنها در این صورت است که مالکان می توانند به مشارکت در برنامه ترغیب شوند.
۱۲.

تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر به منظور ارتقای توسعه پایدار مناطق کلان شهری با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار MAXQDA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انرژی های تجدید پذیر تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار MAXQDA توسعه پایدار مناطق کلان شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۴
مقدمه: در دنیای امروز، با توجه به رشد شهرنشینی، کلان شهرها با چالش های گسترده و پیچیده ای روبه رو هستند. توسعه جوامع انسانی در قرن های اخیر، به ویژه در قرن 21، و روند فزاینده صنعتی شدن به عنوان یکی از شاخص های پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مناطق شهری، تأثیرات منفی زیادی بر محیط زیست و منابع طبیعی به جای گذاشته است. این مسائل شامل مصرف بی رویه زمین، افزایش ترافیک، انتشار گازهای گلخانه ای و مصرف بالای انرژی است که به پدیده هایی مانند گرم شدن زمین، کاهش تنوع زیستی و وابستگی بیشتر به سوخت های فسیلی منجر می شود [1]. رشد سریع شهرنشینی، افزایش ساخت وساز و نیاز فزاینده به انرژی برای سرمایش و گرمایش، مصرف انرژی را به شدت بالا برده و به تبع آن، انواع آلودگی ها را نیز افزایش داده است [2]. از این رو، رشد پایدار شهرها با چالش های متعددی از جمله افزایش مصرف فردی و بهره برداری ناکارآمد از منابع طبیعی روبه رو می شود که به ایجاد مناطق اجتماعی محروم و نابرخوردار می انجامد [3]. در همین راستا، برای مقابله با این مشکلات زیست محیطی، به ویژه در مناطق شهری، مفهوم توسعه پایدار مطرح شده است. ردپای اکولوژیکی منفی و سبک زندگی مصرف گرایانه از جمله عواملی است که ضرورت اقدام به سمت توسعه پایدار را تقویت می کند. توسعه پایدار به معنای تأمین نیازهای فعلی جامعه بدون آسیب رسانی به توانایی نسل های آینده در تأمین نیازهای خود تعریف می شود [4]. مدل توسعه پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه منابع و حفظ آن ها، رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی را همسو با نیازهای محیط زیست طبیعی تسهیل می کند [5]. از این رو، شاخص های زیست محیطی در شهرها، به عنوان واحدهای اکولوژیکی، پیوند تنگاتنگی بین انسان و محیط زیست را نشان می دهند از طریق کاهش مصرف منابع، انرژی و آلودگی بهبود می یابد [6]. طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی، مناطق شهری دوسوم از مصرف جهانی انرژی را به خود اختصاص داده و مسئول 71 درصد از گازهای گلخانه ای ناشی از انرژی هستند [7]. از آنجا که اقتصاد، انرژی و محیط زیست به طور جدایی ناپذیری به هم وابسته اند [8]، استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر و توسعه پایدار به عنوان دو مفهوم مرتبط و مکمل در نظر گرفته می شوند [9]. در این راستا، یکی از راهکارهای مهم برای دستیابی به توسعه پایدار، بهره برداری از منابع انرژی تجدید پذیر است [10 و 11]. به منظور حفظ پایداری و تأمین نیازهای فعلی بدون آسیب به منابع آینده، انرژی های تجدید پذیر به عنوان راه حلی پایدار و دوستدار محیط زیست برای تأمین امنیت انرژی پیشنهاد می شود [12]. با توجه به اینکه استفاده از انرژی های تجدید پذیر یکی از مسائل کلیدی جهانی در زمینه توسعه پایدار است، پژوهش های متعددی در این زمینه صورت گرفته است. با این حال، تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار در مناطق کلان شهری هنوز به طور کامل در پژوهش ها مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف این پژوهش، تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدید پذیر و ارتقای توسعه پایدار در کلان شهرها است. سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار مناطق کلانشهری موثر است؟مواد و روش هاروش تحقیق در این پژوهش مروری بوده و به منظور جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برای تحلیل آن ها از تحلیل محتوا کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. روش این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از یک رویکرد تفسیری اسناد کتابخانه ای را تحلیل می کند، سپس با توجه به متون اسناد کدهای متنی استخراج شده است. سپس، با استفاده از درصد اهمیت بر اساس تکرار کدها در متون داده های کیفی را به کمی تبدیل کرده تا بتوان تحلیل دقیق تری انجام داد. سپس، با توجه به کدهای استخراج شده بر اساس شاخص های اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی هر یک از کدها را دسته بندی می کند، سپس درصد اهمیت شاخص ها نیز بیان می شود.یافته هاتحلیل رابطه بین استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار در مناطق شهری نشان می دهد این دو مفهوم به طور عمیق و متقابل با یکدیگر ارتباط دارند. استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر، به ویژه در شرایط کنونی که بحران های زیست محیطی و تغییرات اقلیمی به یکی از چالش های بزرگ جوامع تبدیل شده اند، می تواند به عنوان یک راهکار کلیدی در دستیابی به توسعه پایدار عمل کند. از جنبه اقتصادی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر می تواند به کاهش هزینه های انرژی، ایجاد فرصت های شغلی جدید و افزایش سرمایه گذاری در زیرساخت های پایدار منجر شود. همچنین، استفاده از این منابع می تواند به تقویت اقتصاد محلی و کاهش وابستگی به منابع سوخت فسیلی کمک کند. با توجه به یافته های پژوهش و مدل مفهومی پژوهش، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار ارتباط متقابل و دوسویه با یکدیگر دارند. بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار مناطق کلان شهری عبارت اند از: کاهش فقر، ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد فرصت های شغلی و بهبود سلامت عمومی، حفاظت از محیط زیست، کاهش انتشار آلاینده های هوا، امنیت انرژی، پایداری انرژی، دسترسی برابر به انرژی، صرفه جویی در مصرف سوخت فسیلی، ارتقای بهداشت، حکمرانی مناسب، متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر، کاهش فقر و امنیت انرژی، محرک تأسیسات ملی و... همچنین، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر می تواند به کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و کاهش گازهای گلخانه ای منجر شود که این امر به نوبه خود به محافظت از محیط زیست و حفظ منابع طبیعی کمک می کند. یکی از عوامل مؤثر متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر است که با حکمرانی و مدیریت بهینه انرژی، منطقه بندی مناسب، تسهیل توزیع خدمات و ... می تواند به بهبود عملکرد انرژی های تجدیدپذیر و در همین راستا پایداری انرژی های تجدیدپذیر کمک کند.نتیجه گیریتبیین و شناخت عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار یکی از موضوعات اساسی به منظور برنامه ریزی شهری و نیز پیشرفت مناطق شهری با توجه به اهداف ملی بوده که برای تدوین راهبردها و سیاست های ارتقای کیفیت زندگی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی در تمامی حوزه های خرد و کلان بسیار ضروری است. تا کنون مطالعه ای در راستای تبیین و تشریح عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار که چگونگی این ارتباط را نشان دهد انجام نشده است. به همین منظور، این پژوهش با استفاده از مرور و جمع بندی مطالعات پیشین و ارائه مدل مفهومی که چگونگی ارتباط بین این دو را نشان می دهد انجام شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که استفاده از انرژی های تجدید پذیر ارتباط مستقیمی بر ارتقای توسعه پایدار شهری دارد. این ارتباط در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی به ترتیب با توجه به داده ها و نتایج پژوهش اهمیت دارند. در پژوهش های مختلفی عوامل مؤثر بر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و تأثیر آن بر توسعه پایدار مناطق شهری بیان شده، اما در بیشتر این پژوهش ها همه ابعاد و چگونگی ارتباط آن ها بیان نشده است. بنابراین، این پژوهش عوامل مؤثر همه ابعاد را با توجه پژوهش ها بررسی کرده است تا ارتباط این ابعاد و چگونگی ارتباط درونی ابعاد مختلف بیان شود. با توجه به اینکه رابطه عمیقی در ارتباط بین استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و ارتقای توسعه پایدار وجود دارد، می توان یکی از راهکارهای مؤثر در ارتقای توسعه پایدار مناطق شهری و کلان شهری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی دانست. در همین راستا، در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی پژوهش های انجام شده به تبیین عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های این پژوهش بیان می کند که یافته های پژوهش بیان می کند که عوامل مؤثر در این زمینه شامل کاهش فقر، ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد فرصت های شغلی، بهبود سلامت عمومی، حفاظت از محیط زیست، کاهش انتشار آلاینده های هوا، امنیت انرژی، پایداری انرژی، دسترسی برابر به انرژی، صرفه جویی در مصرف سوخت فسیلی، حکمرانی مناسب و متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر است. این عوامل نه تنها به کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و گازهای گلخانه ای کمک می کنند، بلکه بهبود کیفیت زندگی و رشد اقتصادی را نیز به همراه دارند. تبیین و به کارگیری این عوامل در سیاست گذاری های انرژی می تواند به بهبود کیفیت مناطق کلان شهری، جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی، و در نهایت، ارتقای شاخص های توسعه پایدار منجر شود.
۱۳.

طراحی الگوی بهینه مدیریت منابع مبتنی بر حکمرانی خوب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمرانی خوب شهرداری تهران مدیریت شهری مدیریت منابع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
مقدمه: یکی از مسائل اساسی در مدیریت شهری، مسئله مدیریت درآمدها در شهرداری است. از سویی، اسناد بالادستی و به طور مشخص براساس بند ب تبصره 52 قانون بر استقلال مالی شهرداری ها تأکید دارد. این مورد حرکت شتاب زده ای را ایجاد کرد که به موجب آن، شهرداری ها به درآمدزایی ناپایدار و کوتاه مدت روی آورده اند، به طور کلی می توان منابع تأمین مالی شهرداری را به دو دسته منابع داخلی و خارجی تقسیم کرد. منابع مالی داخلی، شامل جریان های وجوه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی، فروش دارایی ها و سود انباشته و منابع مالی خارجی دربرگیرنده وجوه تحصیل شده از طریق بازار مالی مانند، انتشار اوراق مشارکت، صدور سهام جدید و دریافت تسهیلات هستند. یکی از رویکردهای زمینه ساز در درآمدزایی پایدار شهری، رشد و توسعه حکمرانی خوب شهری است. ایجاد کسب وکارهای تازه با ارزش افزوده بالا، توسعه کسب وکارهای موجود، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی، کاهش نرخ بیکاری و در نهایت، افزایش سرانه تولید و برقراری عدالت اجتماعی از جمله دستاوردهای حکمرانی خوب شهری است. به نظر می رسد با توجه به تمهیدات موجود و منابع گوناگون جهت تأمین مالی که شرح آن رفت، به صورت بالقوه امکان درآمدزایی و تأمین مالی وجود دارد. مسئله اصلی چگونگی مدیریت مالی و اداره درست منابع درآمدی و هزینه های انجام شده است. در این زمینه حکمرانی خوب شهری با تکیه بر اصول مشارکت، شفافیت، قانون مداری، مسئولیت پذیری، پاسخ گویی و اثربخشی، سازوکارهای لازم برای مدیریت منابع درآمدی شهرداری ها را فراهم کرده است. اگر مدیریت مالی شهرداری با اهداف حکمرانی خوب شهری هماهنگ باشد تنظیم جریان های ورودی و خروجی مالی در این نهاد دور از انتظار و دسترس نخواهد بود. بنابراین، استعانت از حکمرانی خوب شهری برای ایجاد درآمد پایدار برای مدیران شهری و شهروندان است. این مسئله از منظر سلبی نیز شایان توجه است، چرا که ادامه وضع موجود می تواند گسترش فساد مالی، ناعدالتی در توزیع امکانات شهری و عدم رضایت شهروندان را به همراه داشته باشد که آثار مخرب و بلندمدتی را به همراه خواهد آورد. به لحاظ نظری نیز تعداد قابل توجه مقاله های نمایه شده در مداخل علمی کشور نشان می دهد مقوله «منابع درآمدی شهرداری» و «حکمرانی خوب شهری» از جایگاه مهمی برخوردار است. البته، شکاف پژوهشی اصلی آن است که مطالعه ای ترکیبی با توجه به نقش حکمرانی خوب در مدیریت مالی نهاد شهرداری از دیدگاه پژوهشگران مغفول مانده است. لذا با توجه به خلأ تحقیقاتی موجود، در این مطالعه با رویکردی یکپارچه به هر دو مقوله در کنار هم پرداخته خواهد شد. به بیان دیگر، سهم پژوهش و هم افزایی نظری مطالعه حاضر توجه مدیریت منابع درآمدی شهرداری ها مبتنی بر حکمرانی خوب شهری است. بنابراین، این مطالعه کوششی برای پر کردن شکاف پژوهشی در زمینه مدیریت منابع درآمدی شهرداری ها مبتنی بر حکمرانی خوب شهری با رویکردی مبتنی بر طرح پژوهش اکتشافی است و خلأ تحقیقاتی را پوشش می دهد. مطالعه حاضر به این پرسش کلیدی پاسخ خواهد که مدل مدیریت منابع درآمدی شهرداری ها مبتنی بر حکمرانی خوب شهری چگونه است؟مواد و روش هااین مطالعه یک پژوهش کاربردی توسعه ای است که با هدف ﻃﺮاﺣی و اعتبارسنجی الگوی مدیریت منابع درآمدی در راستای حکمرانی خوب شهری در شهرداری ها صورت گرفته است. براساس شیوه گردآوری داده ها نیز یک پژوهش پیمایشی مقطعی محسوب می شود. در راستای نیل به هدف پژوهش، از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل خبرگان، اساتید، عموم بازیگران حاضر در نهادها و سازمان های عمومی دولتی و غیر دولتی دخیل در فرایند تدوین این خط مشی های مالی شهرداری ها است. براساس دیدگاه میلر و همکاران [34] از پنج معیار کلیدی بودن، سرشناس بودن، دانش نظری، تنوع، انگیزه مشارکت برای انتخاب مشارکت کنندگان استفاده شد. نمونه گیری با روش هدفمند صورت گرفت و با 15 مصاحبه اشباع نظری به دست آمد. جامعه آماری بخش کمی شامل عموم بازیگران حاضر در نهادها و سازمان های عمومی دولتی و غیر دولتی دخیل در فرایند تدوین این خط مشی های مالی شهرداری ها است. حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد و چون جامعه آماری همگن است از نمونه گیری تصادفی ساده برای نمونه گیری در بخش کمی استفاده شد. ابزار اصلی گردآوری داده های پژوهش مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته است. مصاحبه شامل 5 پرسش اولیه بوده و به روش نیم ساختارمند انجام شد. پرسشنامه پژوهش شامل 9 سازه اصلی و 64 گویه با طیف لیکرت 5 درجه است. برای سنجش اعتبار پرسشنامه از روایی محتوا (نظرخواهی از خبرگان) استفاده شد و اعتبار آن تأیید شد. همچنین، آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه در یک مطالعه مقدماتی 0/856 به دست آمد. پس از توزیع پرسشنامه در نمونه منتخب روایی پرسشنامه با سه روش روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی همگرا (AVE) و روایی واگرا بررسی شد. مقدار AVE برای تمامی متغیرهای باید بزرگ تر از 0/5 باشد. برای محاسبه پایایی نیز پایایی ترکیبی (CR) و ضریب آلفای کرونباخ هر یک از عوامل محاسبه شده است. برای شناسایی مقوله های الگوی مدیریت منابع درآمدی در راستای حکمرانی خوب شهری در شهرداری ها از تحلیل مضمون استفاده شد. برای اعتبارسنجی مدل از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در فاز کیفی با نرم افزار Maxqda و در فاز کمی با نرم افزار Smart PLS انجام شد.یافته هادر بخش یافته ها مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون مبتنی بر روش شش مرحله ای اترید استرلینگ انجام شد. در مرحله کدگذاری باز 1441 کد شناسایی شد و از طریق کدگذاری محوری به 2 مضمون فراگیر، 9 مضمون اصلی و 64 مضمون فرعی دست یافته شد. و بارهای عاملی در تمامی موارد از 0/6 بیشتر است و آماره t نیز در تمامی موارد بزرگ تر از 1/96 است. بنابراین، بخش اندازه گیری مدل از اعتبار مناسبی برخوردار است. و ضریب تعیین سازه های درون زای مدل پژوهش مطلوب است. مقدار ضریب تعیین مدیریت منابع درآمدی شهرداری 814/0 برآورد شد. این نشان می دهد متغیرهای مدل توانسته اند 81 درصد از تغییرات در مدیریت منابع درآمدی شهرداری را تبیین کنند. شاخص (Q2) نیز در تمامی موارد مثبت برآورد شد، بنابراین مدل از قابلیت پیش بینی مناسبی برخوردار است.نتیجه گیرینتایج پژوهشی نشان داد حکمرانی خوب شهری بر برنامه ریزی شهری، فرهنگ عمومی و نظام شایسته سالاری تأثیر می گذارد. این عوامل نیز بر بهینه سازی قوانین عوارض و مالیاتی شهرداری و وظایف مدیریت مالی شهرداری اثر می گذارند و به دستیابی به منابع پایدار مالی و توسعه پایدار شهری منجر می شوند. در نهایت، دستیابی به منابع مالی و توسعه پایدار به ﻣﺪیﺮیﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ درآمدی پایدار ﺷﻬﺮداری منجر می شود.
۱۴.

ارزیابی تأثیرات کالبدی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی تدابیر مدیریتی پیش از بحران بر ارتقای تاب آوری شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهر اهرم استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری شهری مدیریت بحران زلزله شهر اهرم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه: از آنجا که پیش بینی دقیق زمان وقوع زلزله و شدت آن امکان پذیر نیست، تدابیر پیشگیرانه برای کاهش اثرات مخرب آن و ارتقای تاب آوری شهر در برابر بحران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تدابیر مدیریتی پیش از بحران در ابعاد مختلف کالبدی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی می توانند به عنوان ابزاری مؤثر در آمادگی و بهبود وضعیت شهر در مقابل زلزله به کار گرفته شوند. این تدابیر شامل بهبود سازه های شهری، افزایش کارایی و آمادگی نهادهای مدیریت بحران، تقویت شبکه های اجتماعی و همبستگی اجتماعی، و ایجاد زمینه های مناسب اقتصادی به منظور مقابله با خسار ت های احتمالی زلزله است. اهمیت اتخاذ این تدابیر در شرایطی بیشتر آشکار می شود که تجربه ها نشان می دهند پس از وقوع زلزله، دسترسی به منابع مالی، انسجام نهادی، آمادگی اجتماعی و وجود زیرساخت های مقاوم از عوامل حیاتی در کاهش تلفات، تسریع روند بازسازی، و جلوگیری از آسیب های بیشتر به جامعه شهری هستند. بنابراین، بررسی و ارزیابی علمی این اقدامات، نقشی کلیدی در بهبود ساختارهای تاب آور شهری دارد و راهنمایی برای مدیران شهری و سیاست گذاران در اولویت بندی اقدامات پیشگیرانه محسوب می شود. با توجه به مخاطرات بالای ناشی از زلزله در مناطق پرخطر ایران، بررسی تدابیر مدیریتی پیش از بحران، یک ضرورت ملی است که نه تنها می تواند به کاهش خسار ت های جانی و مالی کمک کند، بلکه توسعه پایدار و امنیت جوامع را نیز تضمین می کند. این مطالعه می تواند بستری برای ارتقای سطح آمادگی شهری فراهم کند و شهر اهرم در استان بوشهر، به عنوان نمونه ای از شهرهای زلزله خیز، شرایط خاصی برای به کارگیری این تدابیر مدیریتی و افزایش تاب آوری دارد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی و تحلیل تأثیر تدابیر مدیریتی پیش از بحران بر ارتقای تاب آوری کالبدی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی شهر اهرم در استان بوشهر برای مقابله مؤثرتر با زلزله است؛ بنابراین، سؤال اصلی این است که تدابیر مدیریتی پیش از بحران چگونه بر ارتقای تاب آوری این شهر در برابر زلزله تأثیر می گذارند؟ مواد و روش هاتحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و مشاهدات میدانی بوده است که هدف از این گام، فراهم کردن زمینه ای جامع برای تحلیل دقیق تر در مراحل بعدی بود. در مرحله دوم حجم نمونه انتخاب شد که در این راستا جامعه آماری این تحقیق خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت بحران بودند که دانش و تجربه کافی در خصوص تاب آوری شهری دارند. برای جمع آوری اطلاعات از متخصصان و خبرگان انتخاب شدند. بر اساس تکنیک دلفی و رعایت اصل اشباع نظری، 25 نفر به عنوان حجم نمونه مناسب در نظر گرفته شد. در مرحله سوم پرسش نامه ای طراحی شد و نظرات جمع آوری شده از پرسش نامه، داده های اصلی این تحقیق را تشکیل دادند. در گام چهارم برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، از نرم افزار SPSS استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های رگرسیون و تحلیل مسیر صورت گرفت تا ارتباط میان تدابیر مدیریتی پیش از بحران و ابعاد مختلف تاب آوری شهری (کالبدی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی) مشخص شود. رگرسیون به عنوان روشی برای بررسی تأثیر متغیرهای مستقل بر تاب آوری و تحلیل مسیر برای درک روابط علّی میان متغیرها به کار گرفته شد. روش شناسی به کار رفته، ابزارهای لازم برای تحلیل و تبیین علمی داده ها را فراهم کرد. داده ها و تحلیل های حاصل از این فرایند، مبنای ارائه پیشنهادهای کاربردی برای بهبود تاب آوری و مدیریت بحران در شهر اهرم خواهند بود . یافته هاتاب آوری شهری در برابر زلزله، به ویژه برای شهرهایی مانند اهرم که در معرض خطرات زلزله قرار دارند، از اهمیت زیادی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر تدابیر مدیریتی پیش از بحران بر ابعاد مختلف تاب آوری این شهر انجام شد. نتایج نشان می دهد با برنامه ریزی و اقدامات مناسب، می توان شرایط اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی شهر را بهبود بخشید و آمادگی آن را در برابر زلزله افزایش داد. این یافته ها زمینه ای برای ارائه پیشنهادهای دقیق تر و کاربردی فراهم می کند تا اهرم بتواند با آمادگی و قدرت بیشتری در برابر خطرات زلزله تاب آور باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد در شهر اهرم، تدابیر مدیریتی پیش از بحران تأثیر بسزایی در ارتقای تاب آوری شهری در برابر زلزله دارند. یافته ها بیانگر آن است که چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و نهادی، هر یک با سازوکارهای خاص خود، تاب آوری شهر را تقویت می کنند و به اهرم کمک می کنند تا در مواجهه با زلزله آمادگی بیشتری داشته باشد. در میان این ابعاد، بُعد اقتصادی بیشترین تأثیر را بر تاب آوری اهرم دارد. این یافته نشان می دهد بهبود و پایداری اقتصادی شهر، به ویژه از طریق ایجاد زیرساخت های اقتصادی و پشتیبانی مالی از کسب وکارهای محلی، نقش کلیدی در افزایش تاب آوری ایفا می کند. تخصیص بودجه های اضطراری و تقویت توانمندی اقتصادی به شهر امکان می دهد تا پس از بحران، روند بازسازی را با سرعت و کارایی بیشتری پیش ببرد. بُعد اجتماعی نیز تأثیر چشمگیری بر تاب آوری اهرم دارد. در این شهر، افزایش آگاهی و آمادگی عمومی از اهمیت بالایی برخوردار است. شبکه های اجتماعی محلی، همبستگی اجتماعی و مشارکت فعال شهروندان می توانند آمادگی شهر را برای مواجهه با زلزله تقویت کنند. از این رو، اجرای برنامه های آموزشی، آگاهی رسانی و برگزاری تمرین های امدادی در میان مردم می تواند تاب آوری اجتماعی را بهبود بخشد و آسیب های ناشی از بحران را کاهش دهد. زیرساخت های کالبدی اهرم نیز به مقاوم سازی و بهبود بیشتری نیاز دارد. ساختمان های مقاوم و پایدار و توسعه فضاهای عمومی ایمن، به ویژه به عنوان پناهگاه های اضطراری، می توانند تاب آوری کالبدی شهر را افزایش دهند. با توجه به قرار گرفتن اهرم در منطقه ای زلزله خیز، توجه به استانداردهای ساخت وساز و ایجاد زیرساخت های مقاوم، بخشی حیاتی از تدابیر پیشگیرانه برای کاهش اثرات زلزله است. درنهایت، بُعد نهادی نیز به عنوان بُعد مکمل در تاب آوری شهر اهرم مؤثر است. تقویت نهادهای مرتبط با مدیریت بحران، افزایش هماهنگی و توانمندسازی سازمان های محلی، و ایجاد طرح های جامع مدیریت بحران، به شهر این امکان را می دهد تا در زمان بحران با کارایی و انسجام بیشتری عمل کند. توسعه و تقویت ظرفیت نهادی، نه تنها واکنش سریع تر به بحران را امکان پذیر می سازد، بلکه با ایجاد اعتماد عمومی به توانایی مدیریت بحران، تاب آوری کلی شهر را نیز ارتقا می بخشد. نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق، توصیه می شود که سیاست گذاران و مدیران شهری در اهرم، اولویت بیشتری به برنامه ریزی و سرمایه گذاری در زمینه های اقتصادی، آموزشی، مقاوم سازی کالبدی و تقویت نهادهای مدیریت بحران دهند. این اقدامات می تواند آمادگی شهر را در برابر زلزله افزایش دهد، از اثرات مخرب بکاهد و به بازگشت سریع تر اهرم به شرایط عادی پس از بحران کمک کند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۹