مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
نوآوری سازمانی
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
113 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر رهبری دوسوتوان بر نوآوری سازمانی در صنعت بانکداری ایران است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی است و رویکرد کمی دارد و ازنظر ماهیت روش و گردآوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش صنعت بانکداری ایران و نمونه آن 28 بانک دولتی، خصوصی و قرض الحسنه شهر تهران است. یافته های این پژوهش نشان می دهد رهبری دوسوتوان بر جستجوگری دانش و نوآوری سازمانی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین جستجوگری دانش بر نوآوری سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد و این متغیر به عنوان میانجی گر رابطه رهبری دوسوتوان و نوآوری سازمانی نقش ایفا می کند، اما انعطاف پذیری راهبردی نقش تعدیل گر در رابطه جستجوگری دانش با نوآوری سازمانی ندارد. درنهایت به مدیران این صنعت پیشنهاد شد تا با توسعه آگاهی و قابلیت های خود، توانایی اعمال توأمان رفتارهای باز و بسته رهبری را برای بهبود نوآوری سازمانی توسعه دهند، پایگاه های دانش درون و برون سازمانی را گسترش داده و قابلیت جذب دانش را در سازمان توسعه دهند، نسبت به توسعه مراکز نوآوری اهتمام ورزند، نحوه مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها و ایده پردازی درجهت بهبود نوآوری سازمان را تسهیل کرده و فرهنگ نوآورانه را بر سازمان خود حاکم سازند.
تحلیل تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه با میانجی گری جو نوآوری و چابکی فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، سازمان ها به ویژه در بخش سلامت، نیازمند توانایی سازگاری با تغییرات محیطی و ایجاد جو نوآورانه هستند. رهبری کارآفرینانه و رفتار نوآورانه عوامل کلیدی برای موفقیت در محیط های پیچیده و بهبود عملکرد سازمانی محسوب می شوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل تأثیر رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه پرستاران بیمارستان شهید بهشتی آبادان، با میانجی گری جو نوآوری و چابکی فکری انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل 163 نفر از پرستاران بیمارستان مذکور در سال 1401 می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 115 نفر تعیین گردید و نمونه ها به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای 41 سؤالی در چهار بخش (رهبری کارآفرینانه، رفتار نوآورانه، جو نوآوری و چابکی فکری) جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری کارآفرینانه بر جو نوآورانه با ضریب تأثیر 759/0 و مقدار T 755/19، جو نوآورانه بر چابکی فکری با ضریب تأثیر 451/0 و مقدار T 911/4، چابکی فکری بر رفتار نوآورانه با ضریب تأثیر 331/0 و مقدار T 561/3 و رهبری کارآفرینانه بر رفتار نوآورانه با ضریب تأثیر 348/0 و مقدار T 120/3 تأثیر مثبت و معناداری داشته است. همچنین، نتایج آزمون سوبل نشان داد که تأثیر چابکی فکری و جو نوآوری در رابطه بین رهبری کارآفرینانه و رفتار نوآورانه تأیید می شود. پیشنهاد می شود که رهبری کارآفرینانه با تقویت جو نوآورانه، فضای مناسب برای مشارکت کارکنان و بهره گیری از ایده های نوین را به منظور بهبود رفتار نوآورانه و ارتقاء عملکرد پرستاران در بیمارستان فراهم نماید.
بررسی نقش میانجی انگیزش در ارتباط بین خودکارآمدی و نوآوری سازمانی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
39 - 64
حوزههای تخصصی:
مدیران سازمانی به این میاندیشند که چه روشی را اتخاذ نمایند تا نیروی کار با حداکثر توان و انگیزه به کار در سازمان ادامه دهند چرا که انگیزش منبع مهمی برای مدیریت منابع انسانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انگیزش در ارتباط بین خودکارآمدی و نوآوری سازمانی کارکنان انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع همبستگی بود که به شیوه میدانی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شهرداری شهرهای مادرسلیمان، پاسارگاد و مرودشت واقع در استان فارس در سال 1401 به تعداد تقریبی 420 نفر بودند که با توجه فرمول مورگان تعداد 200 نفر بصورت نمونهگیری تصادفی انتخاب شد. به منظور جمعآوری دادههای مربوطه از سه پرسشنامه خودکارآمدی ریگز و نایت (1994)، پرسشنامه انگیزش شغلی هرزبرگ (1997) و پرسشنامه نوآوری سازمانی اتلای و اکیف (1986) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آمار استنباطی و تحلیل ساختاری با استفاده از دو نرمافزار spss24 و Amos. 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که بین هر سه متغیر پژوهش ارتباطی معنادار وجود دارد نتایج پژوهش حاکی از تأثیرگذاری خودکارآمدی بر نوآوری سازمانی بعد از تأثیر متغیر میانجی انگیزش کارکنان بود. به نحویکه با ارتقاء سطح انگیزش شغلی با توجه به بهبود خودکارآمدی کارکنان میزان نوآوری سازمانی افزایش مییابد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد میشود سازمانها برای دستیابی به سطح بالاتری از نوآوری و در نتیجه عملکرد بالاتر، بایستی به انگیزش کارکنان توجه نمایند.
ارائه الگوی نوآوری سازمانی بر اساس میزان آمادگی سازمانی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
203-226
حوزههای تخصصی:
سرعت سرسام آور تغییرات تکنولوژیک، هر روز صنایع و سازمان ها را با چالش های جدیدی روبه رو می سازد. ناتوانی در هم راستا سازی خود با شرایط متحول محیطی، سازمان را مسیر رقابت دور خواهد کرد، از این رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی نوآوری سازمانی بر اساس میزان آمادگی سازمانی در صنعت بانکداری در بانک سپه استان آذربایجان شرقی است. پژوهش حاضر مبتنی بر صبغه پژوهش کیفی است که برای تحلیل داده های به دست آمده، از تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر مقاله های چاپ شده در مجله های نمایه شده در سه پایگاه داخلی و سه پایگاه اطلاعاتی بین المللی است. یافته های پژوهش مبین آن است که نوآوری سازمانی بر اساس میزان آمادگی سازمانی در صنعت بانکداری، در 135 کد به دست آمد که در 7 مضمون فراگیر و 23 مضمون سازمان دهنده فرهنگ سازمانی (کار تیمی، تنوع سازمانی، فرهنگ پیشرفت مداوم)؛ ساختار سازمانی(پیچیدگی سازمانی، عدم تمرکز سازمانی، ارتباطات سازمانی)؛ مدیریت دانش(دانش و مهارت کارکنان و سهیم شدن در اطلاعات سازمان)؛ توانمندسازی (خود کارآمدی کارکنان، آموزش کارکنان، استقلال کارکنان، انگیزش کارکنان)؛ تفکر راهبردی (تفکر در زمان، تمرکز بر هدف، تحلیل محیط، فرصت طلبی هوشمندانه)؛ ظرفیت سازمانی(تحقیق و توسعه، منابع فناوری سازمان، سرمایه سازمانی و مدیریت سرمایه انسانی)، جو سازمانی(محیط کاری سازمان، اعتماد سازمان، رهبری و پشتیبانی سازمانی).سهم این پژوهش توسعه یک چارچوب یکپارچه آمادگی برای نوآوری سازمانی است که پیشنهاد هایی را به مدیران آن در این خصوص ارائه می کند.
ارائه الگوی مهارت آموزی به منظور توسعه نوآوری سازمانی در صنعت خودروسازی (مورد مطالعه: شرکت سایپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
۱۱۶-۹۱
در دنیای پویا و رقابتی صنعت خودروسازی، توسعه مهارتهای کارکنان به منظور ارتقاء نوآوری سازمانی، به یکی از اولویتهای اصلی تبدیل شده است. این مقاله با هدف بررسی پیشایندها، پیشرانها، موانع، راهبردها، و پیامدهای مرتبط با مهارتآموزی در صنعت خودروسازی، به ویژه در شرکت سایپا، انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و اکتشافی است و برای گردآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختار یافته استفاده شده است. جهت اطمینان از روایی پژوهش، محقق از روشهای بررسی توسط اعضا، مثلثسازی منابع دادهها و بازبینی توسط همکاران بهره برده است. همچنین برای محاسبه پایایی مصاحبهها، از روشهای بازآزمون و توافق درونموضوعی استفاده شد. مشارکتکنندگان در این تحقیق شامل خبرگانی بودند که در زمینه مهارتآموزی و خودروسازی صاحب نظر بودند و تعداد آنها بر اساس حد اشباع نظری، که در مصاحبه چهاردهم حاصل شد، مشخص گردید. تحلیل دادههای کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا و در سه مرحله کدگذاری انجام شد. یافتههای این تحقیق نشاندهنده اهمیت فرهنگ سازمانی، رهبری مؤثر، و سرمایهگذاری در منابع و زیرساختها به عنوان پیشایندهای کلیدی در توسعه نوآوری هستند. پیشرانهای اصلی شامل پیشرفتهای فناوری، فشار رقابتی جهانی، و نیاز به کاهش هزینهها میباشند. همچنین، موانع قابل توجهی همچون محدودیتهای مالی و مقاومت در برابر تغییر شناسایی شد. راهبردهای پیشنهادی ارائه شد.
بررسی عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری در مدیریت استراتژیک منابع انسانی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
83 - 102
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و نوآوری دو عامل مهم در توسعه و پیشرفت سازمانها و جوامع هستند. خلاقیت به معنای توانایی ایجاد افکار جدید و نوآوری به معنای ارائه یک محصول ، خدمت یا فرآیند جدید و نوین است، که به رشد و پیشرفت سازمان کمک میکند. این دو عامل می توانند به صورت فردی و یا گروهی در سازمانها تقویت شوند و بهبود عملکرد و کارایی سازمان را به همراه داشته باشند. با توجه به رقابت شدید در بازار، سازمانهایی که قادر به تولید ایده های جدید و نوآورانه هستند، موفقیت بیشتری در بازار خواهد داشت. لذا هدف از این پژوهش، شناسایی و بررسی عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری در مدیریت استراتژیک منابع انسانی، با استفاده از روش فراترکیب می باشد. این پژوهش جزو تحقیقات تحلیلی-توصیفی است که با استفاده از روش فراترکیب صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، اکثر تحقیقات انجام شده در 14 سال اخیر (1401-1387) با موضوع عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری که گزارش آنها در نشریات، کتب و پایگاههای علمی خارجی گوگل و گوگل اسکالر و پایگاههای علمی داخلی مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پورتال جامع علوم انسانی و پایگاه مگیران، درج و نمایه شده اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 10 پژوهش انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند و 4 عامل اصلی به عنوان عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری در مدیریت استراتژیک منابع انسانی، شناسایی شدند. شیوه تحلیل داده ها، کدگذای باز است. نتایج نشان داد، عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری در مدیریت استراتژیک منابع انسانی عبارتند از:فرهنگ سازمانی، سیستم انگیزشی مناسب در سازمان، کاهش تفاوتها و تبعیضها در سازمان، فناوری.
بررسی نقش نوآوری و مکانیسم هماهنگی بر عملکرد شرکت با توجه به نقش میانجی به اشتراک گذاری دانش چند تخصصه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زیست بوم اقتصاد نوآوری دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
89 - 104
حوزههای تخصصی:
در دنیای کسب وکار امروز، سازمان ها با محیط هایی پویا و رقابتی روبرو هستند که نیازمند نوآوری مداوم برای بقاء و رشد هستند. نوآوری سازمانی به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود عملکرد شرکت شناخته شده است. با این حال، چالش های متعددی برای پیاده سازی موفقیت آمیز نوآوری وجود دارد که یکی از مهمترین آنها هماهنگی مؤثر میان واحدهای مختلف سازمانی است. مکانیسم های هماهنگی می توانند نقش حیاتی در تسهیل نوآوری ایفا کنند. این مکانیسم ها شامل ساختارهای رسمی و غیررسمی، فرآیندهای مدیریتی و ابزارهای ارتباطی هستند که همکاری و هماهنگی بین واحدهای مختلف سازمان را تقویت می کنند. این مطالعه به بررسی رابطه بین مکانیسم هماهنگی و نوآوری سازمانی بر عملکرد شرکت باتوجه به نقش میانجی به اشتراک گذاری دانش چندتخصصه می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-ترکیبی است. جهت گردآوری اطلاعات از شیوه های کتابخانه ای و میدانی، و ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه بسته بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روش محتوایی با نظر متخصصین حوزه مدیریت دانش، و برای تعیین پایایی پرسشنامه از دو معیار پایایی مرکب و میانگین واریانس استخراج شده استفاده گردید. جامعه مورد بررسی کلیه کارکنان سازمان امور مالیاتی استان گلستان بود، نمونه آماری بر مبنای فرمول کرجسی و مورگان برابر 220 نفر تعیین شد. محققین ضمن مرور کامل مبانی نظری و انتخاب اعضای نمونه آماری با روش تصادفی ساده، فرضیه های پژوهش را با روش مدل یابی معادلات ساختاری، سنجش کردند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری توسط نرم افزار لیزرل 8/8 نشان داد که: 1) مکانیزم های هماهنگی بر به اشتراک گذاری دانش چند تخصصه تأثیر دارد. 2) به اشتراک گذاری دانش چند تخصصه بر عملکرد تأثیر دارد و 3) نوآوری سازمانی بر عملکرد تأثیر دارد.
بازشناسی پیشران ها و رهاوردهای نوآوری سازمانی: مرور نظام مند ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
163 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه نوآوری کلید اصلیِ مزیت رقابتی و موفقیت بلندمدت کسب وکارها در بازارهای رقابتی شناخته می شود؛ زیرا سازمان هایی که از ظرفیت بالای نوآوری برخوردارند، سریع تر و بهتر می توانند پاسخ گوی چالش های محیطی خود باشند. اهمیت این موضوع در شرایط رقابتی کنونی، موجب شده است تا مطالعات متعددی در خصوص پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری انجام شود. به منظور کسب شناخت جامع تر در این زمینه، پژوهش حاضر به مرور و طبقه بندی رهاورد و یافته های حاصل از این مطالعات پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با رویکرد کیفی و روش مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش، مقاله های منتشر شده درباره موضوع این پژوهش در پایگاه های علمی معتبر داخلی، در بازه زمانی منتخب بوده است. این مقاله ها بر اساس معیارهای ورود به فرایند مرور نظام مند انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
یافته ها: بازشناسی و طبقه بندی عوامل مؤثر بر ترویج و ارتقای نوآوری در سازمان نشان داد که پیشران های اساسی نوآوری عبارت اند از: پیشران های محیطی (فشارهای محیطی و حمایت های محیطی)، پیشران های سازمانی (قابلیت های سازمانی، هوشمندی، مدیریت منابع، سرمایه های ناملموس، جهت گیری های سازمانی و رفع موانع)، پیشران های انسانی (قابلیت یادگیری، خلاقیت، ارتباطات اثربخش، انگیزش و اعتماد)، پیشران های فرهنگی و رهبری (ویژگی های فرهنگی و سبک های رهبری تسهیلگر)، پیشران های مدیریت منابع انسانی (قابلیت های منابع انسانی، توانمندسازی، تناسب شغلی و سازمانی، اقدامات مدیریت منابع انسانی)، پیشران های زیرساختی (ساختارهای منعطف و فناوری های تسهیلگر تعاملات). همچنین رهاورد حاصل از نوآوری نیز در قالب دودسته رهاوردهای فردی (خلاقیت، توانمندسازی و عملکرد شغلی) و رهاوردهای سازمانی (شهرت سازمانی، بهره وری، قابلیت کارآفرینی، کیفیت محصولات، سرمایه مشتری، ارزش افزایی، مدیریت دانش و یادگیری، عملکرد سازمانی) طبقه بندی شده اند.
نتیجه گیری: برای بقا در بازارهای کنونی، سازمان ها باید به طور مستمر به دنبال نوآوری باشند. برای اجرای موفق نوآوری نیز باید به مسائلی حیاتی، همچون پیش نیازها و رهاورد حاصل از نوآوری توجه داشته باشند. رهاورد حاصل از این پژوهش، می تواند شناخت کمابیش جامعی از پیش نیازها و الزامات گوناگون موردنیاز سازمان هایی که می خواهند نوآوری را به عنوان یک راهبرد اساسی در پیش گیرند فراهم سازد. مهیا کردن این الزامات می تواند بستری تسهیلگر برای ترویج و تسریع نوآوری فراهم سازد. این کار به هم سویی و هم گرایی میان ارکان مختلف ساختاری، انسانی، فرهنگی و فناورانه سازمان نیاز دارد و در این میان، مدیریت منابع انسانی نقشی کلیدی دارد. برخورداری سازمان از منابع انسانی توانمند و باانگیزه ای که در آن، روابطی مبتنی بر اعتماد و هم افزایی حاکم است، از سویی وظیفه مدیریت منابع انسانی است که با انجام کارکردهای گوناگون خود، به رشد و پرورش چنین منابعی مساعدت کند و از دیگر سوی، نیازمند وجود رهبرانی است که از نوآوری و افراد خلاق حمایت می کنند و می کوشند نوآوری را به جهت گیری کلی سازمان و فرهنگ عمومی تبدیل کنند. همچنین مدیریت عالی سازمان باید به تناسب ساختاری و فناورانه با راهبرد نوآوری توجه داشته باشند. وجود ساختارهای منعطف و پویا و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که روابط و تعاملات میان افراد را تسهیل کند، چرخه فزاینده ای از نوآوری های سازمانی را ایجاد می کند.
بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی با درنظر گرفتن نقش میانجی نوآوری سازمانی (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
83 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه، کسب وکارها تحت تاثیر دو چالش بنیادین؛ تحولات دیجیتال و پایداری و توسعه پایدار قرار گرفته اند و شرکت ها را وادار ساخته تا در جهت تطبیق خود با چنین شرایطی، این مفاهیم را در کل سازمان و خصوصاً بخش منابع انسانی خود، نهادینه و فرهنگ سازی نمایند و ازاین رو، موضوع مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال، موردتوجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی با درنظر گرفتن نقش میانجی نوآوری سازمانی در پارک علم و فناوری استان کردستان است. این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی با رویکرد کمی و ماهیت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان به تعداد 120 شرکت بود که تمام این شرکت ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه بود و در نهایت 95 پرسشنامه به صورت کامل از طرف شرکت های موردبررسی برگشت داده شد و مبنای پژوهش حاضر قرار گرفت. جهت روایی و پایایی پژوهش؛ از روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی واگرا و آزمون های پایایی استفاده شد و موردتأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای SmartPLS4 و SPSS26 استفاده شد و درنهایت، نتایج نشان داد که مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجی گری نوآوری سازمانی، بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. بنابراین به مدیران شرکت ها، توصیه می شود که به مفاهیم پایداری و تحولات دیجیتالی در بخش منابع انسانی، به صورت همزمان توجه نمایند تا اینکه زمینه های بروز نوآوری و شهرت سازمانی و نهایتاً عملکرد نوآورانه کارکنان فراهم شود.
نقش میانجی فرآیندها و زیرساخت های مدیریت دانش در رابطه بین رهبری کارآفرینانه دانش محور و عملکرد نوآورانه دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 90
حوزههای تخصصی:
رهبری کارآفرینانه دانش محور به عنوان عاملی کلیدی در پیشبرد نوآوری، در حوزه های دانشگاهی اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه به تحلیل نقش میانجی فرایندها و زیرساخت های مدیریت دانش در ارتباط بین رهبری کارآفرینانه دانش محور و عملکرد نوآورانه دانشگاهی در میان مدیران دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 410 نفر از کارکنان دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری بودند که 205 نفر از آن ها با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های استاندارد رهبری کارآفرینانه دانش محور، عملکرد نوآورانه و مدیریت دانش بودند که روایی صوری و محتوایی آن ها از طریق پنل خبرگان و همچنین روایی سازه ای آن ها بررسی و تأیید شد و پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی و تأیید گردید. داده ها با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که رهبری کارآفرینانه دانش محور به طور مثبت و معناداری بر زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش اثر می گذارد و مستقیماً عملکرد نوآورانه دانشگاهی را تقویت می کند. افزون بر این، زیرساخت ها و فرایندهای مدیریت دانش نیز به صورت مستقیم بر نوآوری تأثیر دارند. تحلیل میانجی گری نشان داد که این دو متغیر به طور معناداری رابطه بین رهبری کارآفرینانه و نوآوری را میانجی گری می کنند. این نتایج بر اهمیت محوری مدیریت دانش در ایجاد پیوند رهبری کارآفرینانه با نوآوری دانشگاهی تأکید داشته و با تحقیقات پیشین هم خوانی دارند. پیشنهاد می شود مدیران دانشگاه ها با بهبود زیرساخت های فناوری و تقویت فرایندهای اشتراک دانش، نوآوری را ارتقاء داده و سایر پژوهشگران در مطالعات آتی متغیرهای تعدیل کننده را مورد بررسی قرار دهند.
چارچوب ارزیابی ظرفیت تحول دیجیتال در فدراسیون فوتبال عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
133 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، ارائه چارچوب تحلیل ظرفیت تحول دیجیتال در فدراسیون فوتبال عراق بود.روش شناسی: روش پژوهش از نوع آمیخته کیفی (رویکرد تحلیل مضمون) و کمی (رویکرد توصیفی-تحلیلی) بود. در بخش کیفی از صاحب نظران علمی (اساتید و متخصصان) و اجرایی (مدیران و خبرگان اجرایی) نظرخواهی شد (15 نفر= نمونه گیری قضاوتی). در بخش کمی نیز بر مبنای تعداد قابل کفایت برای تحلیل راهبردی (20 تا 60 نفر) از مدیران و کارشناسان فدراسیون فوتبال عراق به روش هدفمند نمونه گیری شد (31 نفر). ابزار پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه هدایت شده به همراه مطالعه کتابخانه ای ساختارمند بود. در بخش کمی نیز از پرسشنامه مستخرج از بخش کیفی (43 سوال در مقیاس 10 گزینه ای ارزیابی) استفاده شد. روایی ابزار و یافته ها در بخش کیفی از طریق توافق بین مصصحان کدگذاری و در بخش کمی از طریق روایی محتوایی پرسشنامه (6 متخصص) و پنل دلفی تایید شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که چارچوب تحلیل ظرفیت تحول دیجیتال فدراسیون های ورزشی شامل 43 شاخص، 13 بُعد و 4 منظر کلی است. یافته های کمی نیز نشان داد که بیشترین شکاف ظرفیت تحول دیجیتال مربوط به خدمات و پشتیبانی دیجیتال (4/97) و کمترین شکاف مربوط به محیط کار دیجیتال (3/23) است.